موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Effect of environmental disturbances on interaction between shrubs and herbs in semi-arid rangelands of Goghar Bafte, Kerman provinceتأثیر آشفتگیهای محیطی بر تعامل بین بوته و گونههای علفی مراتع نیمهخشک گوغر بافت در استان کرمان5715791305310.22092/ijrdr.2016.13053FAاعظم خسروی مشیزیدانشجوی دکترای علوم مرتع، گروه مرتعداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایرانorcid.org/0000-0002-غلامعلی حشمتیاستاد، گروه مرتعداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایراننجمه فاریابیمدرس دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه جیرفت، ایرانJournal Article20150611Negative and positive interactions among plants have important role for species coexistence and community diversity. The strength and direction of the interaction effect may change with environmental disturbances such as grazing and fire. This study was aimed to evaluate the effects of environmental disturbances such as fire and grazing on interactions between shrubs and herbs in rangelands of Goghar Bafte. Hence, beneath 20 dominant species of <em>Artemisia aucheri</em> and 20 open patches, a quadrate of 20 cm×20 cm was plotted and the variation in the biomass, richness and vegetation cover of herbs were measured in regions under exclosure, fire and grazing. Results showed that biomass and vegetation cover of herbs were increased by shrub presence because of positive interaction between shrubs and herbs inside exclosure. Although the facility of shrubs was reduced by grazing and fire, its rate was not equal in both places. Under grazing, interaction between shrubs and herbs remained positive but shrubs were severely damaged by fire and the interaction between species altered from positive to negative. The overall conclusion is that fire plays a more important role in changing the interaction between shrubs and herbs. <br /> تعامل مثبت و منفی بین گونههای گیاهی نقش مهمی در همزیستی گونهها و تنوع جوامع گیاهی دارد. قدرت و جهت این تعامل ممکن است در اثر آشفتگیهای محیطی همانند چرا و آتش تغییر کند. در این مطالعه تأثیر آتش و چرا بر تعامل بوته و گونههای علفی مراتع گوغر بافت مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور در سه منطقه قرق، چرا و آتشسوزی، زیر 20 گونه درمنه بهعنوان گونه غالب منطقه و 20 فضای بین بوتهای یک پلات cm 20× cm 20 انداخته شد. سپس در هر پلات تولید و تاج پوشش گونههای علفی برآورد گردید. نتایج نشان داد در منطقه قرق تاج پوشش و تولید گونههای علفی در حضور گونه بوتهای افزایش یافته است که این خود نمایانگر تعامل مثبت بین بوته و گونههای علفی است. اگرچه قدرت تسهیلاتی بوته در اثر چرا و آتش کاهش مییابد، ولی میزان این کاهش در دو منطقه یکسان نیست. در منطقه تحت چرا، هنوز بین بوته و گونههای علفی تعامل مثبتی وجود دارد. اما بوتهها در اثر سوختن بشدت آسیب دیدهاند، به طوری که جهت تعامل از مثبت به منفی تبدیل شدهاست. بهطور کلی نتیجهگیری میشود که بین آشفتگیهای محیطی آتش و چرا، آتش در تغییر تعامل بوته و گونههای علفی نقش مهمتری را بازی میکند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Identifying saline lands and halophytes of Qom provinceشناسایی مناطق شور و گیاهان شورروی استان قم5805901305510.22092/ijrdr.2016.13055FAابوالفضل رحمتی زادهکارشناس مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان قم، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، قم، ایرانمصطفی جعفریدانشیار، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمصطفی کریمیان اقبالدانشیار، دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20150611Identifying the border of saline lands is the first step to deal with the problem of salinity in these regions. This research was aimed to investigate the relationship between edaphic, climatic and vegetative factors in each habitat and its extension to other similar areas. In the current research, the vegetation types were detected by Landsat satellite images. For this purpose, a soil profile was dug in each vegetation type and where water was found, samples were analyzed. In addition, a number of soil profiles were dug in areas without vegetation. Results showed that half of the studied vegetation types grew on saline soils and the other half grew on non-saline soils. The soil of the study area was classified as saline and alkaline soils. Seidlitzia sp. and Aeluropus sp. were identified as the most and least resistant halophytes, respectively. Geological formations containing evaporite deposits (Neogen), Qom formation deposits, little precipitation, Qom salt dome, saline water flowing in the region and geomorphological position were the factors increasing the salinity of the study area.گام نخست برای مقابله با مشکل اراضی شور، شناسایی عرصه اراضی شور فعلی میباشد. از آنجایی که حضور نباتات در هر منطقه با شرایط کلیماتیک و ادافیک آن مناطق مرتبط است، بنابراین شناخت روابط میان عوامل خاک، آب، هوا و پوشش گیاهی در هر رویشگاه و تعمیم آن به دیگر نقاط مشابه از جمله اهداف مهم این بررسی میباشد. در بررسی حاضر ابتدا تیپهای پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست تشخیص داده شد و سپس اقدام به بررسیهای لازم در مورد هر یک از تیپهای گیاهی گردید. به این منظور در داخل هر تیپ گیاهی یک پروفیل خاک حفر و در جاهایی که در عمق پروفیل آب یافت شد پس از نمونهبرداری، مورد آزمایش قرار گرفت. در ضمن تعدادی از پروفیلهای خاک در مناطق فاقد پوشش گیاهی حفر و مورد بررسی واقع شدند. نتایج بررسی حاضر نشان داد نیمی از تیپهای گیاهی بررسی شده بر روی خاک های شور و نیمی دیگر برروی خاکهای غیرشور رویش نمودهاند. خاک منطقه مورد بررسی در کلاس خاکهای شور و قلیایی دستهبندی شد. مقاومترین گیاه هالوفیت منطقه اشنان <em>(Seidlitzia)</em> بوده و کمترین مقاومت را علف شور <em>(Aeluropus)</em> دارا میباشد.عواملی نظیر تشکیلات زمینشناسی محتوی رسوبات تبخیری (نئوژن)، رسوبات سازند قم، بارش اندک، گنبد نمکی قم، آبهای شور جاری در منطقه و موقعیت خاص ژئومرفولوژی از عوامل تشدیدکننده شوری در منطقه مورد بررسی بودند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Studying the phenological stages of Thymus kotschyanus and Artemisia aucheri in Alamot semi-steppe rangelands, Ghazvinمطالعه فنولوژی دو گونه بوتهای Thymus kotschyanus و Artemisia aucheri در مراتع نیمه استپی الموت قزوین5916031305610.22092/ijrdr.2016.13056FAسعید رشوندعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات، آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان قزوین، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، قزوین، ایران،علی احسانیاستادیار پژوهشی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانحسن یگانهاستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی، گرگان، ایرانانور سوردانشجوی دکتری مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20150611Knowledge of the phenological stages of species constituting a plant community has a considerable importance in grazing management to achieve the goals of sustainable production. The study of plant phenology is critical for monitoring, management and conservation of ecosystems. In this research, the phenology of two shrub species including <em>Artemisia</em> <em>aucheri</em> and <em>Thymus</em> <em>kotschyanus</em> was investigated for four years during 2007 to 2010. For this purpose, 10 samples were selected from each species and the phenological data were recorded every 15 days and every 7 days in the vegetative and reproductive stages, respectively. Results showed that the start and end time of growth in different years in these two species differed under the influence of temperature and precipitation. The flowering stage of <em>Thymus</em> <em>kotschyanus</em> began in the first half of June, and the seeding stage started in the first half of July, continuing to the first half of August.The vegetative growth of<em> Artemisia</em> <em>aucheri</em> started from the second half of May, the flowering stage began in the late August and the seeding stage started from the last week of September, continuing for 2-3 weeks.آگاهی از مراحل فنولوژیکی گونههایی که ترکیب یک جامعه گیاهی را تشکیل میدهند، اهمیت قابل ملاحظهای در تعیین مدیریت علوفه، زمان چرا و مدیریت چرای دام برای رسیدن به اهداف تولید پایدار و همچنین برای مدیریت عوامل مطلوب و غیرمطلوب گونهها دارد. مطالعه فنولوژی گیاهی برای پایش، مدیریت و حفاظت اکوسیستم مهم و حیاتی میباشد. در این تحقیق فنولوژی دو گونه بوتهای <em>Thymus</em><em>kotschyanus</em>و <em> </em><em>Artemisia</em><em>aucheri</em>در سایت الموت قزوین از سال 1386 تا 1389 بمدت 4 سال بررسی شد. بدین منظور از هر گونه 10 پایه گیاهی انتخاب شد و در طول 4 سال اطلاعات مربوط به مراحل فنولوژی گیاه هر 15 روز در مرحله رویشی و 7 روز در مرحله زایشی اندازهگیری و ثبت گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که زمان شروع و خاتمه رویش در سالهای مختلف در این دو گونه تحت تأثیر بارندگی و درجه حرارت متفاوت میباشد. در گونه <em>Thymus</em> <em>kotschyanus</em> نیمه اول خرداد گلدهی شروع میشود و نیمه اول تیرماه مرحله شروع بذردهی است و تا نیمه اول مردادماه بذرریزی ادامه دارد و گونه <em>Artemisia</em> <em>aucheri</em> رشد خود را از نیمه دوم اردیبهشتماه شروع میکند و از اواخر مردادماه به گل مینشیند و از هفته آخر شهریور بذر میدهد و تا دو تا سه هفته ادامه دارد. <br /> موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Assessment and mapping the total risk of desertification using FAO and UNEP modified method (Case study: Gharachay watershed)ارزیابی و تهیه نقشه خطر کل بیابانزایی با روش اصلاح شده فائو و یونپ (مطالعه موردی: حوزه آبخیز قرهچای)6046191306410.22092/ijrdr.2016.13064FAمهدی احمدیانکارشناسارشد پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان همدان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، همدان، ایرانمحمد درویشعضو هیئت علمی، بخش تحقیقات بیابان، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمحمدرضا صادقی منشکارشناس ارشد پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان همدان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، همدان، ایرانJournal Article20150611A temporary model to assess desertification and providing the map of land susceptibility to the reducing processes of land efficiency was proffered by FAO and UNEP. The results of regional implementation of the FAO and UNEP method in Gharachay watershed are presented in this article. In this method, five major processes of land degradation were evaluated with two aspects including "current status" and "inherent risk". For any of these aspects, the maps of low, moderate, severe, and very severe desertification were separated and the area of each class was calculated. Then, the maps of main processes affecting desertification were integrated together and two maps including "current status and inherent risk" were provided. Afterward, the maps of livestock pressure and human population were prepared. In order to obtain the total risk of desertification, the four mentioned maps were integrated and finally the risk of desertification classes were calculated. In view of the current desertification status in the studied region, the following results were obtained: The highest vegetation decline (76%) was observed in the east, south, and center of the region. The highest percentage of water and wind erosion (45.2%, 57.9%) was obtained in the south and east respectively; the highest soil salinization (34.7%) was observed in the east. In addition, the highest loss of groundwater resources was observed in the center and east of the region. The highest livestock pressure (58.3%) was recorded in the center of region; however, population pressure had little impact on environmental degradation. The area of each category, including low, moderate, severe, and very severe, was calculated to be 39.4, 27.9, 25.1, and 7.3 percent, respectively. Overall, according to the obtained results, the natural and human factors, particularly livestock pressure, were effective to create these conditions.معرفی مدلی موقت بهمنظور ارزیابی بیابانزایی و ترسیم نقشه حساسیت اراضی به فرایندهای کاهنده کارایی سرزمین، توسط فائو و یونپ پیشنهاد گردید. در نوشتار پیشرو، نتایج اجرای منطقهای روش اصلاح شده فائو و یونپ در حوزه آبخیز قرهچای ارائه میشود. در این روش 5 فرایند اصلی تخریب اراضی از 2 جنبه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی مورد بررسی قرار گرفت و برای هر یک از جنبههای مذکور، نقشه با درجات بیابانزایی کم، متوسط، شدید و بسیار شدید تفکیک گردید. سپس نقشههای مذکور تلفیق شده و 2 نقشه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی بیابانزایی ترسیم شد. بهمنظور بدست آوردن خطر کل بیابانزایی نقشههای فشار دام و جمعیت انسانی بر محیط تهیه و با 2 نقشه قبلی تلفیق شدند و درجات خطر کل محاسبه گردید. نتایج نشان داد از منظر وضعیت کنونی بیابانزایی، بیشترین زوال پوشش گیاهی (76%) در مرکز، جنوب و شرق، بیشترین فرسایش آبی و بادی (2/45% و 9/57%) در غرب و شرق، بیشترین شورهزایی (7/34%) در شرق و بیشترین افت منابع آب زیرزمینی در مرکز و شرق ملاحظه میشود. بهطوریکه بیشترین فشار دام بر محیطزیست (3/58%) در مرکز وارد شده، اما فشار جمعیت بر محیطزیست چندان قابل توجه نیست. در نقشه خطر کل بیابانزایی 4/39، 9/27، 1/25 و 3/7 درصد از مساحت منطقه بهترتیب در طبقات بیابانزایی کم، متوسط، شدید و بسیار شدید قرار گرفتند. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که عوامل طبیعی و انسانی در بهوجود آمدن این شرایط مؤثر بودهاند و بهویژه نقش فشار دام در تخریب اراضی ملموستر بود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Effects of drought stress on some physiological and morphological characteristics in different populations of black saxual (Haloxylon aphyllum)بررسی اثرات ناشی از تنش خشکی بر برخی ویژگیهای فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی جمعیتهای مختلف سیاه تاغ (Haloxylon aphyllum)6206301306610.22092/ijrdr.2016.13066FAمحمدهادی رادمربی پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، یزد، ایران،مهدی سلطانیکارشناس پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، یزد، ایرانمصطفی زارع مهرجردیکارشناس پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، یزد، ایرانمهدیه تجملیاندانشآموخته کارشناسی ارشد، مدیریت مناطق بیابانی، دانشگاه یزد، ایرانJournal Article20150611Despite the high resistance of black saxual (<em>Haloxylon aphyllum</em>) to environmental stress such as drought, there is the possibility of further resistance in different populations. This experiment was carried out to determine the drought tolerance in seven populations of black saxual(Yazd, Esfahan, Semnan, South Khorasan, Sistan va Blochestan, Kerman) under three moisture treatments (100%, 50% and 25% of field capacity) using small weighing lysimeters. The study was conducted in Yazd Shahid Sadoqi Research Station during 2010-2012 using a randomized complete block design with three replications. The effects of soil moisture treatments were studied on morphological traits such as shoot dry weight, root dry weight, root to shoot ratio and physiological traits such as leaf and root osmotic potential, relative water content, water use efficiency, total chlorophyll, chlorophyll a, chlorophyll b, Na<sup>+ </sup>and K<sup>+</sup> accumulation in roots and shoots. According to the results, no significant differences were recorded among the populations in response to the moisture treatments except chlorophyll content (<em>P</em><0.05). The effect of moisture treatments on water use efficiency and physiological traits such as leaf osmotic potential, relative water content of leaves, total chlorophyll, chlorophyll a, chlorophyll b and Na<sup>+</sup> in the root were significant (<em>P</em><0.01). In addition, the effect of moisture treatments on leaf potassium was significant (<em>P</em><0.05). Drought stress had no significant effect on other traits, including root osmotic potential, leaf Na<sup>+</sup> and root K<sup>+</sup>. Effects of drought stress on morphological traits including shoot dry weight, root dry weight, total dry weight, and root to shoot ratio were significant (<em>P</em><0.001). The interaction effects of population and moisture treatments on morphological characteristics were not significant.سیاهتاغ (<em>Haloxylon aphyllum</em>) یکی از مهمترین گونههای موجود در مناطق خشک است که کاربرد گستردهای در تثبیت شن و بیابانزدایی دارد. با وجود مقاومت بالای این گیاه در برابر تنشهای محیطی ازجمله خشکی، احتمال وجود مقاومت بیشتر در جمعیتهای مختلف آن وجود دارد. بر این اساس برای ارزیابی میزان تحمل جمعیتهای مختلف به تنش خشکی، آزمایشی با استفاده از شش جمعیت غالب شامل جمعیتهای برگرفته از استانهای یزد (دشت یزد- اردکان)، اصفهان (منطقه کاشان)، سمنان (شهر سمنان)، خراسان جنوبی (بیرجند)، سیستان و بلوچستان (منطقه زابل) و کرمان (شهر کرمان) تحت سه تیمار رطوبتی شامل 100، 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار با استفاده از لایسیمترهای کوچک وزنی و زهکشدار از سال 1388 تا 1390، در ایستگاه تحقیقات بیابانزدایی شهید صدوقی یزد اجرا گردید. اثر تیمارهای رطوبتی بر صفات مورفولوژیک مانند وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی و بر صفات فیزیولوژیک مانند پتانسیل اسمزی برگ و ریشه، گنجایش نسبی آب، کارایی مصرف آب، کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b، انباشت عناصر سدیم و پتاسیم در اندام هوایی و ریشه مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد که واکنش جمعیتهای مختلف نسبت به تیمارهای رطوبتی در بسیاری از صفات مورد بررسی بجز میزان کلروفیل (05/0<em>P</em><) اختلاف معنیداری را نشان نداد. تأثیر تیمارهای رطوبتی بر کارایی مصرف آب و صفات فیزیولوژیک نظیر پتانسیل اسمزی برگ، گنجایش نسبی برگ، کلروفیل کل، کلروفیل a، کلروفیل b و میزان سدیم ریشه اختلاف معنیداری (01/0<em>P</em><) داشت. همچنین اثر تیمارهای رطوبتی بر پتاسیم برگ در سطح پنج درصد (05/0<em>P</em><) معنیدار بود. البته تنش خشکی بر پتانسیل اسمزی ریشه، سدیم برگ و پتاسیم ریشه تأثیر معنیداری نداشت. اما اثرات متقابل جمعیت و تیمارهای رطوبتی نیز تنها بر کلروفیل کل در سطح پنج درصد (05/0<em>P</em><) معنیدار بود. بعبارتی تأثیر تیمارهای رطوبتی در جمعیتهای مختلف در بسیاری از فاکتورهای فیزیولوژیکی مورد اندازهگیری یکسان بود. اثر تنش خشکی بر صفات مورفولوژیک نظیر وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و وزن خشک کل و همچنین نسبت ریشه به اندام هوایی معنیدار بود (001/0<em>P</em><). بهطوریکه اثرات متقابل جمعیت و تیمارهای رطوبتی نیز تفاوت معنیداری را در خصوص فاکتورهای مرفولوژیکی نشان نداد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Detremining the allowable use of Stipa hoheneckeriana in Kordan rangelands of Karajتعیین حد بهرهبرداری مجاز گونه Stipa hohenckeriana در مراتع کردان کرج6316421306710.22092/ijrdr.2016.13067FAقادر کریمیاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانحسن یگانهاستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گرگان، ایرانحسن براتیدانشآموخته کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانفرهنگ قصریانیاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانJournal Article20150611A proper utilization of rangelands could result in preventing degradation, maintaining desirable species and improving range condition, leading to longterm and economic production. This research was aimed to investigate the allowable use of <em>Stipa hohenckeriana</em> in Kordan rangelands. In this study, a reference area of one hectare was selected and fenced in the first year of the study. Treatments included four harvesting intensities of 25, 50 and 75% and 0 (control group). Finally, data were analyzed using split plot design in time with 10 replications for each treatment. Data analysis was performed by SAS software. Results showed that the effects of harvesting intensity, different years and their interactions on the forage production were significant at 1% level of probability, indicating that in different years, production rate varied with varying climate conditions. According to the results, an allowable use of 25% is recommended for <em>Stipa hohenckeriana</em> in the study area. The recommended allowable use can be used in determining the allowable use for the study area and areas of similar climate, along with information from other plants.میزان بهرهبرداری مناسب و مجاز از مرتع باعث حفظ و جلوگیری از تخریب آن، حفظ گیاهان مرغوب و ارتقا وضعیت مرتع میشود که نتیجه آن استمرار تولید درازمدت و اقتصادی از مرتع میباشد. این فاکتور در شرایط آب و هوایی متفاوت، خاکهای با حاصلخیزی متفاوت، ماههای مختلف فصل چرا و در درجات مختلف وضعیت مرتع بسیار متغیر میباشد. هدف از این مطالعه تعیین حد بهرهبرداری مناسب برای گونه کلید <em> </em><em>Stipa hohenckeriana</em>در منطقه کردان میباشد. در این تحقیق ابتدا اقدام به انتخاب یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت یک هکتار در منطقه مورد مطالعه گردید و در سال اول حصارکشی و قرق شد. سپس 40 پایه متوسط و هم اندازه انتخاب و برداشتهای 25، 50، 75 درصد و تیمار شاهد بر روی آنها اعمال گردید (هر 10 پایه یک تیمار). برداشت بهصورت ماهیانه توسط قیچی باغبانی و در فصل چرای منطقه انجام شد. تأثیر تیمارهای برداشت با تغییرات ایجاد شده در خصوصیات گونه تحت تیمار شامل تولید علوفه و بذر، شادابی، مرگ و میر و رشد اندام هوایی بررسی شد. در نهایت دادههای مربوط به تولید با طرح اسپلیت پلات با تجزیه مرکب در سال در نرمافزار SAS تجزیه شد. نتایج مطالعات آماری اثرات سال و درصد برداشت بر تولید علوفه گونه مورد مطالعه نشان داد که اثر سطوح مختلف برداشت، سالهای مختلف و اثر متقابل آنها بر تولید علوفه در سطح یک درصد معنیدار میباشد. این امر نشان میدهد که در سالهای مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت میباشد. با توجه به یافتههای تحقیق حد بهرهبرداری مجاز 25 درصد برای گونه <em>Stipa hohenckeriana</em> مناسب تشخیص داده شد. بهطوریکه حد بهرهبرداری تعیین شده میتواند در تعیین حد بهرهبرداری مجاز منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه با آن از نظر آب و هوایی به همراه اطلاعات مربوط به سایر گیاهان بهکار گرفته شود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Comparison of soil physical and chemical properties between the sites of exclosure and grazing (Case study: Nazarabad-Karaj)مقایسه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بین دو منطقه قرق و چراشده (مطالعه موردی : نظرآباد کرج)6436501306810.22092/ijrdr.2016.13068FAفیروزه مقیمی نژادکارشناس ارشد مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمد جعفریاستاد، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمدعلی زارع چاهوکیدانشیار، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانیاسر قاسمی آریاندانشجوی دکتری، بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایراناصغر کهندلاستادیار، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20150611Exclosure is the prevention of livestock access to all or part of the rangeland for one year or a few consecutive years, performed with different goals. This research was aimed to investigate the effect of exclosure on soil physical and chemical properties as well as three main elements of N, P, and K in Nazarabad region, Karaj. Soil sampling was performed in both sites of exclosure and grazing. Soil samples were taken from the beginning, middle and end of the four transects, established in each region, at two soil depths of 0-20 cm and 20-80 cm using systematic random sampling. The following soil properties were measured in the lab: pH, EC, organic matter, saturation percentage, and N, P, K. According to the obtained results, the effect of exclosure on soil N, P, and K was significant; however, exclosure had no significant effect on pH, organic matter and saturation percentage. Overall, our results clearly showed the positive impact of exclosure on soil physical and chemical properties.قرق مرتع عبارتست از جلوگیری از ورود دام به تمام یا قسمتی از مرتع برای یک یا چند سال متوالی که با هدفهای مختلفی انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین میزان تاثیر عمل اصلاحی قرق در خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و سه عنصر اصلی N، P و K در منطقه نظر آباد کرج میباشد. برای انجام تحقیق، از خاک دو منطقه چراشده و قرق نمونهبرداری شد. بهطوریکه از ابتدا، وسط و انتهای 4 ترانسکت (مستقرشده در هر منطقه، بصورت تصادفی سیستماتیک)، از دو عمق 20-0 و80-20 سانتیمتری تعداد 48 نمونه برداشت شدند. سپس به منظور تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی، نمونههای برداشتشده به آزمایشگاه خاکشناسی انتقال یافت. نمونههای خاک، پس از خشکشدن از الک 2 میلیمتر عبور داده شدند. سپس عوامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، درصد رطوبت اشباع و عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد قرق تاثیر معنیداری بر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشته اما در مورد فاکتورهای اسیدیته، ماده آلی و درصد رطوبت اشباع تفاوت معنیداری بین دو منطقه چرا و قرق مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد قرق اثرات مثبتی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مراتع منطقه مورد مطالعه داشته است.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Forage quality of important range species in summer rangelands of Saraliabadمطلوبیت کیفیت علوفه گونههای مهم مرتعی در مراتع ییلاقی سرعلیآباد استان گلستان6516621306910.22092/ijrdr.2016.13069FAحسین ارزانیاستاد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانجواد معتمدی (ترکان)استادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ایرانسید رضا حسینیعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایرانJournal Article20150611Knowledge of forage quality is of paramount importance for livestock and rangeland management. For this purpose, the forage quality of range species was investigated in summer rangelands of Saraliabad, Golestan province to meet daily animal unit requirement. In the present study, 12 rangeland species including <em>Achillea millifolium, Agropyron trichophorum, Centurea zuvandica, Crepis khorassanica,</em> <em>Koeleria cristata,</em> <em>Medicago sativa, Poa angustifolia, Taraxacum brevidens, Thymus transcaspicus, Tragopogon graminifolius, Trifolium repens </em>and<em> Artemisia aucheri</em> were sampled at three different phenological stages (vegetative, flowering and seeding) in 2009. In each stage, three samples and for each sample three individuals were cut. Then, forage quality indices were calculated. Results showed that the crude protein values at all growth stages were higher than the critical level (7.0%) to meet daily animal unit requirement. In addition, dry matter digestibility values in vegetative and flowering stages were higher than the critical level (50%) to meet daily animal unit requirement, contrary to the seeding stage. Metabolisable energy values in vegetative stage were higher and in flowering and seeding stages were lower than the critical level (8Mj) to meet daily animal unit requirement. Our results clearly showed that the forage quality of range species varied at different growth stages, indicating that daily animal unit requirement need be determined based on forage quality. The results of this study could be used in determining the daily animal unit requirement in different years since measuring forage quality is costly.آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، مطلوبیت مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد چرای دام در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان بهمنظور تأمین نیاز روزانه واحد دامی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 12 گونه مرتعی شامل: <em>Achillea millifoliu</em><em>m</em>، <em>Agropyron</em><em>trichophorum</em>، <em>Centurea</em><em>zuvandica</em>، <em>Crepis</em><em>khorassanica</em>، <em>Koeleria cristata</em>، <em>Medicago</em><em>sativa</em>، <em>Poa</em><em>angustifolia</em>، <em>Taraxacum brevidens</em>، <em>Thymus transcaspicus</em>، <em>Tragopogon graminifolius</em>، <em>Trifolium repens</em> و <em>Artemisia</em><em>aucheri</em> در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1387 نمونهبرداری شد. در هر مرحله، 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 3 پایه گیاهی قطع گردید. سپس مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که مقادیر پروتئین خام مراتع مورد بررسی در تمامی مراحل رشد، بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی است. همچنین هضمپذیری گونهها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. ضمن اینکه مقادیر انرژی متابولیسمی مراتع مورد مطالعه در مرحله رشد رویشی بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. طبیعی است که با توجه به شرایط سال ممکن است، کیفیت علوفه گیاهان قدری تغییر یابد ولی بدلیل هزینهبر بودن تعیین کیفیت علوفه، میتوان از نتایج مذکور بهمنظور برآورد نیاز روزانه دام در سالهای مختلف استفاده کرد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Potential of four halophytes from the Urmia Lacke as soli phytodesalinationقابلیت 4 گونه از هالوفیتهای دریاچه ارومیه در پالایش نمک خاکهای شور6636751307010.22092/ijrdr.2016.13070FAآرزو علیزادهکارشنارس ارشد مرتعداری، دانشکده علوم دریایی و منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانجواد معتمدی (ترکان)گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ایرانرضا عرقانزادهاستادیار، دانشکده علوم دریایی و منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانJournal Article20150611This research was aimed to investigate the potential of four halophytes from the Urmia Lacke including <em>Salsola dendroides, Salsola nitraria</em>, <em>Salsola iberica</em> and <em>Halocnemum strobilaceum</em> as soli phytodesalination. For this purpose, soil samples were collected from two soil depths of 0-15 and 15-30 cm inside the ecological patches as well as around it. Our results clearly showed that the studied halophytes could reduce the amount of Na<sup>+</sup>, Ca<sup>2+</sup>, and Mg<sup>2+</sup> significantly in the first soil depth (p<0.01). However, in the second depth, less affected by the root of species, there were no significant differences in the amounts of these cations in the soil of inside and outside the patches. The absorption of Mg<sup>2+</sup>, Cl<sup>-</sup>, Ca<sup>2+</sup>, Na<sup>+</sup> and K<sup>+</sup> by underground and aboveground biomass was also investigated. The results of mean comparisons showed that <em>Salsola nitraria and Halocnemum strobilaceum </em>accumulated the highest concentration of magnesium and chlorine in each gram of dry weight biomass. Also, the studied species showed no significant difference in SAR. The amount of these elements were compared in the roots of two species having the highest salt accumulation in aboveground biomass, and the species accumulating lower levels of these elements in roots was introduced. Overall,<em> Halocnemum. strobilaceum </em>showed the highest potential in absorbing salt through roots (soli phytodesalination) as compared to the rest of the species and its cultivation could be recommended for soil improvement and forage production in saline lands. <br /><em> </em>در این تحقیق، قابلیت جذب نمک 4 گونه <em>Salsola dendroides</em>، <em>Sa.nitraria</em>، <em>Sa.iberica</em> و<em>Halocnemum strobilaceum</em> در رویشگاههای شور اطراف دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونههای خاک از دو عمق 0-15 و 15-30 سانتیمتر در داخل لکههای اکولوژیک گیاهی و همچنین خاک لخت اطراف این لکهها برداشت شد. مقایسه میانگین مقادیر کاتیونهای محلول نشاندهنده اثر معنیدار هالوفیتها در کاهش مقادیر سدیم (01/0< P)، کلسیم و منیزیم (05/0< P) در عمق اول پروفیل خاک بود. اما در عمق دوم که کمتر تحت تأثیر ریشهدوانی گیاهان بود اختلاف معنیداری از نظر مقادیر این کاتیونها در خاک داخل لکهها و اطراف لکههای گیاهی مشاهده نشد. همچنین میزان جذب عناصر Mg<sup>2+</sup>، Cl<sup>-</sup>، Ca<sup>2+</sup>، Na<sup>+</sup> و K<sup>+</sup>توسط بیوماس زمینی و هوایی این گونهها بررسی شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین این عناصر نشان داد که گونههای <em> </em><em>Sa</em><em>. </em><em>nitraria</em>و <em>Ha</em><em>. </em><em>strobilaceum</em> بیشترین میزان منیزیم و کلر را در هر گرم از وزن خشک بیوماس هوایی خود انباشته کرده بودند. همچنین از نظر جذب سدیم، اختلاف معنیداری بین گونههای مورد بررسی مشاهده نشد. البته با مقایسه میزان این عناصر در بافت ریشه دو گونهای که بیشترین انباشت عناصر شور کننده را در بیوماس هوایی خود داشتند، گونهای که میزان کمتری از این عناصر را در بافت ریشه خود نگهداشته بود، بهعنوان گونه با بالاترین قابلیت نمکزدایی از خاک معرفی شد. از این رو گونه<em>Ha</em><em>. </em><em>strobilaceum</em> بیشترین قابلیت جذب نمک از طریق ریشه و پالایش نمک از خاک در مقایسه با سایر گونههای مورد بررسی را دارد و کشت آن برای اصلاح خاک و تولید علوفه در اراضی شور توصیه میشود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Study of sheep grazing behavior in steppe rangelands
(Case study: Khoshkehroud of Saveh)بررسی شاخصهای رفتار چرایی گوسفند در مراتع استپی مطالعه موردی: مراتع استپی خشکهرود ساوه6766841307110.22092/ijrdr.2016.13071FAصدیقه زارع کیاکارشناس ارشد پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، یزد0000-0002-6598-9361پروانه عشوریکارشناس ارشد پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمحمد فیاضاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانمحمود گودرزیکارشناس ارشد پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایراننیلوفر زارعکارشناس ارشد پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانJournal Article20150611Livestock is one of the components of rangeland ecosystems. Different grazing behaviors would be observed according to the climatic conditions, the type of livestock and vegetation. Knowledge of livestock grazing behavior on rangelands could be useful in the planning and utilization of rangelands. For this purpose, in this study, the grazing behavior of sheep in the steppe rangeland of Saveh was investigated. Initially, a three-year-old ewe was selected, then, using a geographic positioning system (GPS), the path of movement, the time of arrival and departure of livestock, time of rest and movement speed were recorded. Data were entered into the GIS and statistically analyzed using two-way analysis of variance. Results showed that, except for the livestock average speed, there was no significant difference among the measured parameters of grazing behavior during the four years of study. The time spent for movement and rest in different months of the grazing seasonshowed significant differences, while the length of the grazing path had no significant difference during different months. The highest time spent for movement and rest was attributed to May, although the grazing distance in May was not significantly different from other months, indicating the presence of more and better forage for grazing in this month. The lowest average speed of livestock was recorded in May. The most covered distance by sheep occurred in slope gradient ranging from 0 to 8% with dominant cover of <em>Artemisia sieberi</em> and <em>Salsola laricina</em>. Generally, it could be concluded that livestock grazing behavior and rangeland management could be better evaluated using GPS technology and GIS.دام در مرتع یکی از اجزاء متشکله اکوسیستمهای مرتعی میباشد که متناسب با نوع دام و شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی رفتارهای چرایی متفاوتی مشاهده میشود. شناسایی رفتار دام در مرتع میتواند در برنامهریزی و چگونگی بهرهبرداری از مرتع کمک مؤثری بنماید. به این منظور رفتار چرایی گوسفند در مرتع منطقه استپی ساوه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا یک میش سه ساله انتخاب و به کمک دستگاه موقعیتیاب (GPS) بهطور پیوسته مسیر حرکت، ساعات ورود و خروج به مرتع، مدت و زمان استراحت و همچنین سرعت حرکت آن ثبت گردید. نتایج بررسیها در محیط نرمافزار GIS و دادهها با استفاده از روش تجزیه واریانس دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد بجز مقدار میانگین سرعت دام، هیچ اختلاف معنیداری بین صفات مورد بررسی طی چهار سال آماربرداری مشاهده نشد. ولی در ماههای مختلف فصل چرا با اینکه طول مسافت طیشده با هم اختلاف معنیداری نداشتند ولی زمان صرفشده برای حرکت و زمان صرفشده برای استراحت با هم اختلاف معنیدار داشتهاند. به طوری که در اردیبهشتماه با اینکه زمان صرفشده برای حرکت و چرا بیشتر از ماههای دیگر بود ولی مسافت طیشده در این ماه تفاوت معنیداری با سایر ماهها نداشت. این امر نشاندهنده وجود علوفه بهتر و بیشتر در این ماه برای تعلیف دام بود. میانگین سرعت حرکت دام در اردیبهشتماه کمتر از ماههای دیگر ثبت گردید. بهنحویکه بیشترین مسافت طیشده توسط گوسفند در شیب 0 تا 8 درصد با پوشش غالب <em>Artemisia sieberi- Salsola laricina</em> رخ داده است. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت با کمک تکنولوژی GPS و GIS میتوان رفتار چرایی دام و مدیریت مراتع را بهتر ارزیابی کرد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Vegetation changes in semi-steppe rangelands of Golestan province
(Case study: Maraveh tapeh)بررسی تغییرات پوشش گیاهی مراتع نیمه استپی استان گلستان (مطالعه موردی: منطقه مراوهتپه)6856971307210.22092/ijrdr.2016.13072FAسیدعلی حسینیمربی پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایرانجمشید خطیرنامنیعضو هیئت علمی، بازنشسته، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایرانمرتضی اکبرزادهاستادیار، بازنشسته، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران- Rangeland ResearchJournal Article20150611Studies on vegetation changes in rangelands, under grazing and exclosure conditions are important in planning range management programs. This research was aimed to investigate the changes in vegetation inside and outside three exclosures of Maraveh tapeh during 1997-2005. The canopy cover was measured each year, in several permanent plots, inside and outside the exclosure. To study the effects of precipitation on the changes of cover, the correlation between canopy cover of species and vegetative forms inside the exclosure and the precipitation of months and different vegetative stages were calculated. Results showed that total canopy cover in 2005 was significantly higher than that of 1997, both inside and outside the exclosure, mainly due to the increased cover of annuals. On the contrary, the cover of perennials decreased inside and outside the exclosure. Reduction in the cover of perennials was mainly related to grasses. In the last year of study, compared to the first year, total cover of class II species reduced drastically contrary to the cover of class III species. Although changes in canopy cover were influenced by precipitation, correlation coefficients were just significant for total canopy cover and vegetation cover of perennials. However, exclosure cannot be used as a method of range improvement in these rangelands. For rehabilitation of these areas, direct human intervention is necessary.مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرا و عدم چرای دام، در برنامهریزیهای مدیریتی منابع طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است. بهمنظور آگاهی از روند تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، این بررسی بمدت 9 سال (84-1376) در قرق مراوهتپه، یکی از مراتع قشلاقی استان گلستان انجام شد. هر ساله درصد پوشش تاجی گونههایگیاهی در داخل و خارج قرق در پلاتهای ثابت اندازهگیری شد. برای بررسی اثر بارندگی در تغییرات پوشش، همبستگی بین پوشش تاجی گونهها و فرمهای رویشی در داخل قرق با بارندگی ماهها و دورههای مختلف رویشی بررسی گردید. نتایج نشان داد که در سال 1384 کل پوشش تاجی هم در داخل و هم مجاور قرق، بهطور معنیداری بیشتر از 1376 بود که عمدتاً به افزایش پوشش یکسالهها مرتبط بود. بعکس پوشش دائمیها، هم در داخل و هم در مجاور قرق کاهش یافت. در قرق مراوهتپه کاهش در پوشش دائمیها عمدتاً در اثر کاهش پوشش گندمیان بود. در سال آخر بررسی نسبت به سال اول، جمع پوشش کلاس II بشدت کاهش یافته ولی پوشش کلاس III افزایش پیدا نمود. هرچند تغییرات پوشش تاجی تحت تأثیر بارندگی قرار داشت، ولی ضرایب همبستگی فقط در کل پوشش تاجی و پوشش دائمیها معنیدار شد. بنابراین در صورتیکه از قرق بهعنوان یک روش اصلاحی برای پوشش در منطقه استفاده شود، در کوتاهمدت کارساز نخواهد بود. از این رو برای احیای سریع اینگونه مراتع، دخالت مستقیم انسان لازم و ضروریست.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Impact of edaphic factors on vegetation and soil seed bank diversity under grazing and exclosure conditions (Case study: Vaz watershed)مطالعه تأثیر فاکتورهای خاکی بر تنوع گونهای پوشش گیاهی و بانک بذر خاک در مناطق چراشده و چرانشده با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه (مطالعه موردی: حوزه آبخیز واز)6987071307310.22092/ijrdr.2016.13073FAپریا کمالیدانشآموخته کارشناسی ارشد، مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانرضا عرفانزادهاستادیار، گروه مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانJournal Article20150611In the present study, the effect of soil factors on above-ground vegetation and soil seed bank diversity under grazing and exclosure conditions was studied. Soil sampling was done in winter 2010 using randomized systematic method along four transects in the grazing and exclosure areas of Vaz watershed. Along each transect, 10 plots of 1m<sup>2 </sup>were established and soil samples were collected from a depth of 0-10 cm for seed bank and physico-chemical studies. Vegetation cover was measured in each plot in late spring of 2011. Soil factors such as porosity, bulk density, relative humidity, EC, pH, nitrogen, organic matter, and stone percentage were measured. Shannon and Simpson diversity indices were calculated for above-ground cover and soil seed bank and the most important factors influencing on the diversity were specified using multiple linear regression by backward elimination method. Results showed that the porosity, bulk density and organic matter had the greatest effect on the diversity of seed bank in the exclosure area. On the other hand, EC, nitrogen, organic matter, soil bulk density and porosity were the most important factors affecting the seed bank diversity of grazing area. According to the obtained results, organic matter and nitrogen were the main factors affecting the plant species diversity in the exclosure area, while in the grazing area, physical parameters such as bulk density, porosity and stone percentage had the highest impact on species diversity.در تحقیق حاضر اثر برخی فاکتورهای خاکی بر روی تنوع پوشش گیاهی و تنوع بانک بذر خاک بطور همزمان در مناطق قرق و تحت چرا مطالعه شد. نمونهبرداری از خاک مراتع حوزه واز در شمال کشور در زمستان 1389 به روش تصادفی-سیستماتیک در طول 4 ترانسکت در هر یک از مناطق قرق و چراشده انجام شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات یک مترمربعی مستقر گردید و نمونههای خاک برای تجزیه فیزیکی و شیمیایی و تعیین تنوع بذرهای بانک بذر خاک از عمق 10-0 سانتیمتری برداشت و به آزمایشگاه منتقل شدند. نمونهبرداری از پوشش گیاهی به روش تخمین در خرداد 1390 از همان پلاتها انجام گردید. فاکتورهای درصد تخلخل، وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت نسبی، EC، pH، ازت، درصد ماده آلی خاک و درصد سنگ و سنگریزه اندازهگیری شد. سپس شاخصهای تنوع گونهای شانون-وینر و سیمپسون برای پوشش گیاهی و بانک بذر خاک تعیین شدند و مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات تنوع گونهای با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه با روش حذف برگشتی مشخص شد. نتایج نشان داد که درصد تخلخل، وزن مخصوص ظاهری و ماده آلی بیشترین تأثیر را بر تنوع بانک بذر منطقه قرق داشتند. از طرفی EC، ازت، ماده آلی، درصد تخلخل خاک و وزن مخصوص ظاهری مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تنوع گونهای بانک بذر منطقه چراشده بودند. بررسی تنوع پوشش گیاهی نیز نشان داد که ماده آلی و ازت مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر تنوع منطقه قرق بودند، در حالیکه در منطقه چراشده فاکتورهای فیزیکی ازجمله وزن مخصوص ظاهری، درصد تخلخل و درصد سنگ و سنگریزه دارای بیشترین تأثیر بر تنوع پوشش گیاهی بودند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Determining the nutritive value of Cenchrus ciliaris during the growth stages in three rangelands of Bushehr provinceتعیین ارزش غذایی گیاه مرتعی Cenchrus ciliaris در مراحل مختلف رشد در سه مرتع دشتی استان بوشهر7087171307410.22092/ijrdr.2016.13074FAامیر ارسلان کمالیکارشناس ارشد علوم دامی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان بوشهر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بوشهر، ایرانامیرداود فروزندهاستادیار، گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، اصفهان، ایرانسید نورالدین طباطباییاستادیار، گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، اصفهان، ایراناحمدرضا رنجبریعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایرانفرهاد فخریعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان بوشهر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بوشهر، ایرانJournal Article20150611This research was aimed to determine the nutritive value of <em>Cenchrus ciliaris</em>, as one of the dominant range species of Bushehr province, as well as studying the changes during the growth stages. The study was conducted in three rangelands (Gomaroon, Kaki and Bashi) during December 2009 to May 2010. Sampling was performed randomly at vegetative, flowering and seeding stages and 10 samples were collected from each area. Then, samples were dried and ground to measure DM, CP, Ash, EE, NDF, ADF, ADL, GE, Ca, P, K, Mg, Na, Fe, Mn, Zn, Cu, DMD, OMD and DOMD in the laboratory. A completely randomized design with three treatments (stages) and three replications (areas) was used for statistical analysis. Results showed that NDF and ADF increased with the growth progress but CP, P, K, DMD, OMD and DOMD decreased significantly (P<0.05). The CP content of <em>C. ciliaris</em>, measured at vegetative and flowering stages, can supply the maintenance requirement for a 50-kg mature sheep, a 50-kg mature ewe in the first 15 weeks of pregnancy, and a 40-kg goat. The content ofCa, K, Mg, Na, Fe and Mn, measured for <em>C. ciliaris</em> at different growth stages, were more than critical level for sheep and goats; however, the content of P and Zn at three stages, and the content of Cu (except vegetative stage) were less than critical level. Totally, <em>C. ciliaris</em> is suitable for grazing livestock, especially at vegetative and flowering stages, and if possible, it should be proliferated in similar rangelands. <br /> این تحقیق، برای آگاهی از ارزش غذایی گیاه مرتعی <em>Cenchrus ciliaris</em> (پوشوک یا خورنال) و تغییرات آن در طول مراحل مختلف رشد، بهعنوان یکی از گیاهان غالب مرتعی استان، در 3 منطقه مرتعی دشتی (گمارون، کاکی و باشی) از آذر 1388 تا اردیبهشت 1389 انجام شد. برای این کار، نمونهبرداری از گیاه در سه مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی، بهطور تصادفی و با استفاده از قیچی باغبانی انجام شد و از هر منطقه مرتعی، 30 پایه قطع و 10 نمونه از آنها برداشت شد. سپس، نمونهها خشک و آسیاب شده و سه نمونه از هر منطقه برای هر مرحله رشد، برای تعیین ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر خام، چربی خام، NDF، ADF، لیگنین، انرژی خام، کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، منگنز، روی، مس و قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک به آزمایشگاه ارسال شد. برای آنالیز آماری، از طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار (مراحل رشد) و 3 تکرار (مناطق مرتعی) استفاده شد. نتایج نشان داد که پروتئین خام، NDF، ADF، فسفر، پتاسیم، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک <em>C</em><em>. </em><em>ciliaris</em> در مراحل مختلف رشد، تفاوت معنیداری (05/0P<) با هم داشت. با افزایش رشد، NDF و ADF آن افزایش، اما میزان پروتئین خام، فسفر، پتاسیم، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک آن کاهش معنیداری (05/0P<) یافت. پروتئین خام <em>C</em><em>. </em><em>ciliaris</em> درمراحل رویشی و گلدهی، میتواند نیاز نگهداری گوسفند بالغ 50 کیلوگرمی، میش بالغ 50 کیلوگرمی در 15 هفته اول آبستنی و بز 40 کیلوگرمی چراکننده در مرتع و در اول آبستنی را تأمین نماید. میزان کلسیم، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن و منگنز این گیاه در مراحل مختلف رشد، بیشتر از حد بحرانی آنها برای گوسفند و بز بود، اما میزان فسفر و روی آن در هر سه مرحله و مقدار مس این گیاه (بجز در مرحله رویشی) کمتر از حد بحرانی آنها بود. بهطور کلی میتوان گفت که این گیاه بهویژه در مراحل رشد رویشی و گلدهی، برای استفاده دامهای چراکننده مناسب بوده و در صورت امکان باید نسبت به ازدیاد آن در مراتع مشابه اقدام شود.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Mapping the ecological land capability using GIS and comparison with current land use map (Case study: Goni watershed)تهیه نقشه توان اکولوژیکی اراضی با استفاده از GIS و مقایسه آن با نقشه کاربری فعلی (مطالعه موردی: حوزه آبخیز گونی)7187301307510.22092/ijrdr.2016.13075FAعلی شهبازیدانشجوی دکترای آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانخلیل آقاجانلودانشجوی دکترای آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانفاطمه عین لودانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانمامک احمدیانکارشناس ارشد آبخیزداری، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانJournal Article20150611Determining land capability based on land suitability, climatic characteristics, and soil physical and chemical properties is considered as a method of achieving sustainable management. In this study, FAO model was used to determine land capability. To describe the spatial results, Geographical Information System (GIS) was used. Spatial data, as maps, and descriptive data, as database table, were entered into the GIS environment. The results of current land suitability model for irrigated agriculture and garden land use showed that 64.5% was in N2 class, 17.86% in N1 class, 17% in S3 class and 0.64% in NR class. For dry farming land use, 64.5% was in N2 class, 18.86% in S3 class, 17% in S2 class, and 0.64% in NR class. For rangeland use, 32% was in S3 class, 32.5% in N1 class, and 35.5% in NR class. For forest land use, 64.5% was in N1 class and 35.5% in NR class. From overlaying the current land use map with the current land suitability map, it was found that only 25.5 % of irrigated agriculture land use, 82 % of dry farming land use and 30.3% of rangeland use were consistent with their land suitability map, being exploited properlyتعیین قابلیت و استعداد اراضی با توجه به میزان تناسب اراضی، خصوصیات آب و هوایی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بهعنوان یکی از روشهای دستیابی به مدیریت پایدار میباشد. برای تعیین قابلیت اراضی در حوزه آبخیز مورد مطالعه از مدل فائو استفاده شده است. بهمنظور توصیف مکانی نتایج بدست آمده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده گردید. دادههای مکانی بهصورت نقشه و دادههای توصیفی بهصورت جدول بانک اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. نتایج مدل تناسب فعلی برای کاربری زراعت آبی و باغها نشان میدهد که 5/64 درصد در کلاس N2، 86/17 درصد در کلاسN1 ، 17 درصد در کلاس S3 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری دیم 5/64 درصد در کلاس N2، 86/18 درصد در کلاس S3، 17 درصد در کلاس S2 و 64/0 درصد در کلاس NR قرار دارد. برای کاربری مرتع 32 درصد در کلاسS3، 5/32 درصد در کلاس N1 و 5/35 درصد در کلاس NR قرار دارد. در کاربری جنگل 5/64 درصد کلاسN1و 5/35 درصد کلاس NR را به خود اختصاص دادهاند. از رویهمگذاری نقشه کاربری فعلی اراضی با نقشه تناسب فعلی آنها مشخص گردید که تنها 5/25 درصد از کاربری زراعت آبی، 82 درصد از کاربری زراعت دیم و 3/30 درصد از کاربری مرتع مطابق با نقشه تناسب اراضی آنهاست که بهصورت درست مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرد.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Effects of some management variables on the changes of range condition in range management plans
(Khorasan Razavi, Kerman, Kermanshah, Mazandaran, and west Azarbaijan)بررسی برخی متغیرهای مدیریتی در تغییر وضعیت مراتع در طرحهای مرتعداری (استانهای خراسان رضوی، کرمان، کرمانشاه، مازندران و آذربایجانغربی)7317461307610.22092/ijrdr.2016.13076FAمحمد فیاضعضو هیئت علمی، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانهوشمند صفریعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمانشاه، ایرانحسن یگانهاستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایرانغلامحسین رحمانیعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمان، ایرانحسین توکلیدانشیار، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان رضوی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد، ایرانمحمد اکبرزادهعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، ایرانمحمد قیطوریعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمانشاه، ایران0000-0001-9736-1256احمد احمدیعضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجانغربی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ارومیه، ایرانJournal Article20150611Rangelands are one of the major sources of forage production in the country and in addition to its effects on the production of livestock products, a large population is dependent on rangelands because of animal husbandry. Since the government applies management on rangelands through range management plans, therefore, in this study, direct and indirect effects of management variables on range condition and trend as well as rangeland production were investigated by selecting three range management plans at three levels of successful, moderately successful and unsuccessful in Kerman, Kermanshah, Mazandaran, Khorasan Razavi and West Azarbaijan provinces. Management variables were included as follows: the accuracy of rangeland and livestock data, project compatibility with natural conditions, beneficiaries' conditions, funding and the capabilities of human resources, predicting the executive and beneficiaries' obligations, executive calendar, and active supervisors. According to the results of rank correlation by Spearman, variables of range condition and trend as well as rangeland production had a high rank correlation together.According to the results of path analysis, variables including the accuracy of rangeland data, project compatibility with the capabilities of human resources, predicting the executive obligations, active supervisors, and beneficiaries' obligations were the factors which improved range condition and trend as well as rangeland production. Due to the negative impact of variables including project compatibility with funding, project compatibility with beneficiaries' conditions, and executive calendar on range condition and trend as well as rangeland production, these variables must be revised and their function need be evaluated. In addition, it is emphasized that greater sensitivity is required in planning for the future due to the negative effect of these variables. Other variables had no favorable or negative effect directly; however, they affected range condition and range trend as well as rangeland production indirectly.مراتع یکی از منابع عمده تولید علوفه در کشور بوده و علاوه بر اثراتی که در تولید محصولات دامی دارد، جمعیت قابل توجهی نیز از طریق اشتغال به حرفه دامداری وابسته به مراتع هستند. نظر به اینکه دولت مدیریت مراتع را از طریق تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری اعمال میکند، از این رو در این بررسی، با استفاده از تجزیه علیت اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مدیریتی بر روی تغییر در وضعیت، گرایش و بهبود تولید مرتع با انتخاب 3 طرح مرتعداری (به انتخاب و پیشنهاد اداره کل منابع طبیعی استانها) در 3 سطح موفق، نیمه موفق و ناموفق در استانهای کرمان، کرمانشاه، مازندران، خراسان رضوی و آذربایجانغربی مورد مطالعه قرار گرفت. متغیرهای مدیریتی یا متغیرهای علت شامل: دقت اطلاعات مرتع و دام، سازگاری پروژهها با شرایط طبیعی و با شرایط بهرهبردار، با نظام تأمین بودجه و سازگاری پروژهها با توانمندی نیروی انسانی، پیشبینی تعهدات سازمان اجرایی براساس قانون واگذاری حق بهرهبرداری سی ساله از مرتع، پیشبینی تعهدات بهرهبردار براساس تعهد قرارداد مرتعداری در طرح، تناسب تقویم اجرای طرح با قرارداد منعقده فیمابین، مشخص بودن، فعال بودن و توجه به گزارشهای ناظر طرح و متغیرهای معلول یا وابسته شامل تغییر در وضعیت، تغییر در گرایش و بهبود تولید مرتع بودند. بر اساس نتایج همبستگی رتبهای با روش اسپیرمن متغیرهای تغییر در گرایش، تغییر در وضعیت و بهبود تولید مرتع همبستگی رتبهای بالایی با همدیگر داشتند. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه علیت نیز متغیرهای دقت اطلاعات مرتع، سازگاری پروژه با توانمندی نیروی انسانی، پیشبینی تعهدات سازمان اجرایی، فعال بودن ناظر و پیشبینی تعهدات بهرهبردار از عواملی بودند که در طرحهای مرتعداری باعث بهبود گرایش، وضعیت و تولید مرتع شدهاند و متغیرهای سازگاری پروژه با نظام تأمین بودجه، سازگاری پروژه با شرایط بهرهبردار و تناسب تقویم اجرایی طرح بعلت تأثیر منفی بر بهبود گرایش، وضعیت و تولید مرتع باید در طرحها بازنگری شده و عدم کارکرد آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میگردد با توجه به تأثیر منفی این متغیرها در برنامهریزیهای آینده با حساسیت بیشتری مورد بررسی قرار بگیرند. دیگر متغیرها بطور مستقیم تأثیر مطلوب یا منفی نداشتند، اما بصورت غیرمستقیم بر بهبود وضعیت، گرایش و تولید مرتع مؤثر بودند.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Effects of exclosure on some vegetative characteristics and distribution pattern of Artemisia sieberi in central steppes of Iran
(Case study: Nodoushan rangelands of Yazd province)اثر قرق بر برخی خصوصیات رویشی و الگوی پراکنش درمنه دشتی (Artemisia sieberi Besser) در مناطق استپی مرکزی ایران (مطالعه موردی: مراتع ندوشن استان یزد)7477551307710.22092/ijrdr.2016.13077FAآناهیتا رشتیاناستادیاردانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، ایرانعلی اکبر کریمیاناستادیاردانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، ایرانJournal Article20150611Investigation on the vegetation cover of rangelands under grazing and exclosure conditions is important in improvement of range management. Therefore, this research was aimed to investigate the effect of exclosure on production, density, frequency, importance value and vitally of <em>Artemisia sieberi</em> as the most important species of steppe rangelands of Iran. The study was conducted in Nodushan rangelands of Yazd province under grazing and exclosure conditions. Sampling was done randomly in both grazing and exclosure areas, with 10 transects and 40 quadrates of 1m<sup>2</sup>. In addition, 30 individuals of <em>Ar. sieberi</em> were selected randomly in each area and plant height, maximum and minimum diameter, canopy caver, vitality and dry matter production were measured. According to the obtained results, the studied species showed no significant differences for production, average diameter, height and canopy cover percentage. However, the vitally of <em>Ar. sieberi</em> showed significant differences between grazing and exclosure areas. The results of importance value indicated the increased relative importance of <em>Ar. sieberi</em> under moderate grazing intensity. The distribution pattern of <em>Ar. sieberi</em> under exclosure was uniform while under grazing condition a clumped distribution pattern was observed.مطالعه بر روی پارامترهای مختلف پوشش گیاهی مراتع در شرایط قرق و چرا در بهبود وضعیت مدیریتی رویشگاههای مرتعی از اهمیت ویژهای برخوردار است .به همین منظور در این مطالعه تأثیر قرق در تغییرات تولید، تاج پوشش، تراکم، فراوانی، اهمیت نسبی و شادابی گونه درمنهدشتی بهعنوان مهمترین گونه در نواحی ایران تورانیدر شرایط چرا و حفاظت از چرا (قرق) در ندوشن استان یزد مورد توجه قرار گرفت. نمونهبرداری در دو منطقه قرق و چرا به طور تصادفی با استقرار 10 ترانسکت و 40 پلات یک مترمربعی در امتداد آنها انجام گردید، همچنین 30 پایه از گونه درمنه دشتی به طور تصادفی در هر دو منطقه انتخاب و ارتفاع گیاه، حداکثر و حداقل قطر تاج پوشش، شادابی، میزان تولید سال جاری و وزن بخش خشبی شده گیاه و درصد علوفه قابل دسترس به روش قطع و توزین اندازهگیری شد. البته بین پایههای گیاهی درمنه دشتی در منطقه قرق و چرای متوسط از نظر پارامترهای تولید، قطر متوسط، ارتفاع و درصد پوشش اختلاف معنیداری وجود ندارد، بهطوریکه تنها شادابی پایههای گیاهی در منطقه قرق اختلاف معنیداری را با شادابی پایههای موجود در منطقه چرا شده نشان میدهد. پارامتر اهمیت نسبی، افزایش اهمیت نسبی گونه درمنه را در منطقهای با چرای متوسط نشان میدهد و در این مرتع گونه درمنه دشتی به لحاظ واکنش گیاهان نسبت به چرا، گونههای زیاد شونده است. در شرایط قرق برای مدت طولانی، الگوی پراکنش درمنه یکنواخت بوده، در حالیکه با وجود چرا، الگوی پراکنش گیاهان به سمت کپهای شدن حرکت کرده است.موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورتحقیقات مرتع و بیابان ایران1735-087521420150220Monitoring vegetation changes using precipitation data and satellite images in north-west of Iranپایش تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از اطلاعات بارندگی و تصاویر ماهوارهای در شمالغرب ایران7567681307810.22092/ijrdr.2016.13078FAفاطمه هادیاندانشجوی دکترای مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، ایرانسید زین العابدین حسینیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه یزد، ایرانمنصوره سید حسینیکارشناس ارشد محیطزیست، مرکز تحقیقات ملی باروری ابرها، یزد، ایرانJournal Article20150611Precipitation is one of the factors affecting vegetation. Nowadays, satellite images are broadly used for monitoring the effects of precipitation variations on the vegetation changes. The aim of this study was to investigate the relationship between vegetation dynamic and precipitation variations using NOAA AVHRR images during the period of 1982-2006. Precipitation maps were created using the inverse distance weighting interpolation (IDW) method and time intervals of precipitation data. The study area was a forestland beside Caspian Sea, four rangeland vegetation types with grasses and shrubs, farmland areas and urban areas, located in Ardabil and Guilan provinces. To monitor the relationship between the precipitation and vegetation changes, the linear regression (NDVI, Y & Rainfall, X) method was employed. Based on the results, depending on the precipitation time, plant species, and growth form, the effect of precipitation on vegetation was different so that no significant relationship was observed between vegetation and precipitation in forestlands, farmlands, and urban areas. The highest correlation coefficient between spring precipitation and vegetation was related to the rangelands. In grassland areas, the correlation coefficient was higher than that of shrublands, whereas the reaction of grasslands to precipitation in various parts was different. <br /><em> </em>بارندگی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پوشش گیاهی محسوب میگردد. امروزه از تصاویر ماهوارهای بهطور گستردهای برای پایش اثر نوسانهای بارندگی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی و نوسانهای بارندگی با استفاده از تصاویر ماهوارهای NOAA AVHRR در طول سالهای 2006-1982 میباشد. برای تهیه نقشههای بارندگی از روش پهنهبندی(distance weighting interpolation) در بازههای مختلف زمانی استفاده گردید. تیپهای گیاهی مورد مطالعه را یک منطقه جنگلی در کنارههای دریای خزر و چهار تیپ مرتعی با فرمهای رویشی گراس، بوتهای و مناطق زراعی و در دو استان اردبیل و گیلان تشکیل میدادند. برای پایش تغییرات پوشش گیاهی روش رگرسیون خطی (مقدار شاخص NDVI بهعنوان Y، بارندگی (X مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طول دوره مطالعاتی تأثیرات بارندگی بر پوشش گیاهی برحسب زمان بارش، گونه گیاهی و نوع فرم رویشی متفاوت است، بهطوری که در منطقه جنگلی و اراضی زراعی و مسکونی رابطه معنیداری بین میزان بارش و پوشش گیاهی در هیچ یک از مقاطع زمانی مشاهده نشد. البته در مناطق مرتعی بالاترین میزان همبستگی میان بارش فصل بهار و تغییرات پوشش گیاهان دیده شد و در مناطق گراسلند نیز همبستگی بیشتری نسبت به بوتهزارها با میزان بارندگی وجود داشت. ضمن اینکه در قسمتهای مختلف واکنش مناطق گراسلند از نظر میزان همبستگی با بارش فصل بهار نسبت به یکدیگر تا حدی متفاوت بود.