رویا وزیریان؛ علی اکبر کریمیان؛ مهدی قربانی؛ سیدعلیرضا افشانی
دوره 28، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 181-194
چکیده
تحلیل شبکه اجتماعی و تعیین کنشگران کلیدی در سیستمهای اجتماعی یکی از اقدامات ضروری برای مدیریت پایدار منابع طبیعی محسوب میشود. هدف از این پژوهش ارزیابی سرمایه اجتماعی، جایگاه و روابط کنشگران در شبکه تبادل اطلاعات و شناخت کنشگران کلیدی در سه روستای استاج، برزو و ایزی موجود در منطقه سبزوار میباشد. بدینمنظور، ابتدا از روش مطالعات ...
بیشتر
تحلیل شبکه اجتماعی و تعیین کنشگران کلیدی در سیستمهای اجتماعی یکی از اقدامات ضروری برای مدیریت پایدار منابع طبیعی محسوب میشود. هدف از این پژوهش ارزیابی سرمایه اجتماعی، جایگاه و روابط کنشگران در شبکه تبادل اطلاعات و شناخت کنشگران کلیدی در سه روستای استاج، برزو و ایزی موجود در منطقه سبزوار میباشد. بدینمنظور، ابتدا از روش مطالعات کیفی، رویکرد پیمایشی، روش مشاهده مستقیم و مصاحبه جامعه هدف شناسایی گردید. بر اساس نتایج حاصل از محاسبه شاخص مرکزیت بینابینی، درجه ورودی، خروجی و مجاورت در ماتریس اعتماد و مشارکت در آبیاری در سه روستای مورد بررسی، نقش و موقعیت کنشگران در شبکه تعیین و کنشگران کلیدی در شاخصهای مذکور شناسایی شدند. نتایج حاصل نشان داد کنشگران کلیدی از جایگاه اجتماعی، اقتدار و نفوذ بالایی برخوردار بوده و نقش کنترلی و واسطهگری را در روستا به عهده دارند. در نتیجه میتوانند بهعنوان قدرت اجتماعی و رهبران محلی در فرایند تصمیمگیری و ساماندهی شبکه، هماهنگ کردن افراد، برقراری ارتباط بین سایرین، دستیابی به منابع و اطلاعات و سرعت تبادل آنها، حل اختلافات و درگیریها، توسعه اعتماد در شبکه و در نتیجه افزایش سرمایه اجتماعی نقش اساسی ایفا نمایند. افزایش میزان سرمایه اجتماعی بهعنوان کلیدی ترین ابزار مدیریتی موجب استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی خواهد شد.
پروین محمدی؛ مهدی قربانی؛ آرش ملکیان؛ علیاکبر نظریسامانی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 287-299
چکیده
امروزه اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی و آسیب های ناشی از آن به یک مشکل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. ارزیابی آسیبپذیری اجتماعات محلی به تغییرات اقلیمی، یک گام مهم برای شناسایی سازوکارهای موثر و اولویتبندی مدیریت است که باعث ارتقای قابلیت انعطافپذیری و افزایش ظرفیت سازگاری میشود. این تحقیق از نوع تحقیقات میدانی- ...
بیشتر
امروزه اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی و آسیب های ناشی از آن به یک مشکل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. ارزیابی آسیبپذیری اجتماعات محلی به تغییرات اقلیمی، یک گام مهم برای شناسایی سازوکارهای موثر و اولویتبندی مدیریت است که باعث ارتقای قابلیت انعطافپذیری و افزایش ظرفیت سازگاری میشود. این تحقیق از نوع تحقیقات میدانی- پیمایشی است که با استفاده از مشاهده میدانی و تکمیل پرسشنامه آسیبپذیری به تغییرات اقلیمی در سه روستای آقابرار، سیدایاز و سیداحمد در شهرستان قصرشیرین براساس شاخصهای آسیبپذیری از جمله در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت سازگاری بررسی شده است. پرسش نامهها در بین گروههای هدف تکمیل شده که در نهایت با استفاده از آزمونهای آماری از قبیل تحلیل واریانس، فیشر و لوین تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد که مولفههای در معرض قرار گرفتن، حساسیت و اقتصاد در شهرستان قصرشیرین آسیبپذیر بوده، همچنین اختلاف معناداری بین سه روستا در یک اقلیم خشک وجود ندارد، و میزان آسیبپذیری روستای آقابرار با مقدار 43/3، روستای سیداحمد برابر با30/3 و روستای سیدایاز با مقدار 13/3 بالاتر از مقدار متوسط آسیبپذیری بوده است. همچنین روستای سید احمد با مقدار 1/4 بالاترین میزان آسیبپذیری محیطی در مواجهه با تغییر اقلیم را دارا میباشد. میزان آسیبپذیری مولفههای در معرض قرار گرفتن و حساسیت به دلیل رویدادهای اقلیمی، موقعیت جغرافیایی و وابستگی معیشت اجتماعات محلی به منابع طبیعی و اقلیم میباشد. همچنین آسیبپذیری بالای مولفه اقتصاد به دلیل فقر و کمبود سرمایه فیزیکی اجتماعات میباشد. آسیبپذیری سه مولفه در معرض قرار گرفتن، حساسیت و اقتصاد سبب آسیبپذیری اجتماعات مورد مطالعه شده است. این عوامل بر سازگاری اجتماعات محلی و کشورها، تمایل و یا توانایی آنها در سازگاری تاثیر میگذارد. دولت با مشارکت محلی میتواند به طور موثر به تاثیرات منفی تغییرات اقلیمی پاسخ دهد.
مریم برزگر؛ مهدی قربانی؛ علیرضا مقدم نیا؛ عبدالواحد حسینی گزیر
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 971-985
چکیده
ساختار اجتماعی منابع آب یکی از ابعاد پتانسیل فرهنگی در جوامع روستایی ایران محسوب میشود که در مدیریت عرفی منابع آب نقش قابلتوجهی دارد. هدف اصلی این پژوهش، شناخت ساختار اجتماعی مرتبط با مدیریت منابع آب در دشت گزیر از توابع شهرستان بندرلنگه است. در پژوهش حاضر با استفاده از روشهای مردمشناسی، مشاهده مستقیم و مشارکتی و مصاحبه با ...
بیشتر
ساختار اجتماعی منابع آب یکی از ابعاد پتانسیل فرهنگی در جوامع روستایی ایران محسوب میشود که در مدیریت عرفی منابع آب نقش قابلتوجهی دارد. هدف اصلی این پژوهش، شناخت ساختار اجتماعی مرتبط با مدیریت منابع آب در دشت گزیر از توابع شهرستان بندرلنگه است. در پژوهش حاضر با استفاده از روشهای مردمشناسی، مشاهده مستقیم و مشارکتی و مصاحبه با بهرهبرداران منابع آب مطلع روستای گزیر، اطلاعات موردنیاز جمعآوری گردید. محدودیتهای اقتصادی، اجتماعی، محیطی، بهویژه منابع آب و همچنین نیازهای مشترک مردم بومی دشت گزیر منجر به تشکیل ساختار اجتماعی در راستای سازگاری با کمآبی شده است و کشاورزان بهواسطه ساختارهای اجتماعی و همچنین سازههای فیزیکی متناسب با نیازشان به بهرهبرداری جمعی منابع آب پرداختهاند. مهم ترین نقش های اجتماعی در حال حاضر پیرامون مدیریت منابع آب در این دشت عبارتند از؛ مالک، کدخدا، خَرّاس، گابون، غارسان و بَزِیاران. یاریگریها، باورها، ارزشها و هنجارها بخش دیگری از پتانسیل فرهنگی دشت گزیر جهت سازگاری با شرایط طبیعت است که توسط کشاورزان و در قالب ساختار اجتماعی ایجادشده است؛ در واقع خودسازماندهی و وجود یاریگری در مدیریت آب یکی از اصول اساسی در دشت گزیر محسوب میشود. به طور کلی میتوان بیان نمود؛ باوجود حذف قشر بزرگ مالکان بعد از اصلاحات ارضی، همکاری خودجوش و یاریگری در مدیریت آب در قالب ساختار اجتماعی یکی از اصول اساسی در دشت گزیر محسوب میشود. بنابراین میتوان استدلال نمود بهره جستن از تجارب مردم بومی این دشت در قالب ساختار اجتماعی، بهعنوان عاملان اصلی مدیریت منابع آب، به دلیل سازگاری با شرایط اکولوژیک منطقه، امروزه یکی از روشهای توسعه پایدار به شمار میرود.
مهسا عبدالشاه نژاد؛ علی اکبر نظری سامانی؛ مهدی قربانی؛ عزیز ارشم؛ فریدون طاهری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 325-339
چکیده
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست ...
بیشتر
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست 8 در سال 2013 استفاده شد. مراحل اجرایی شامل تجزیهوتحلیل گرادیان ساختار کاربری اراضی در طول هشت جهت جغرافیایی، برای سنجههای مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (NP)، متوسط اندازه لکه (MPS) در هفت طبقه کاربری بیشهزار (جنگل کم تراکم و باغ)، پهنه آبی، کشاورزی، رهاشده، مرتع، شهری و تپه ماسهای است. نتایج نشان داد که کاربری اراضی بیشهزار، شهری و تپههای ماسهای دارای روند افزایشی درحالیکه کاربری اراضی بایر (رهاشده) دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تغییر گرادیان در هشت جهت جغرافیایی در منطقه نشان داد که بیشترین تغییرات در غرب و مرکز منطقه بوده است. همچنین تحلیل بررسی نرخ تغییرات سنجهها نشان داد که در دوره زمانی (2002-1990) کاربری مرتع، بایر (رهاشده) و شهری، در دوره زمانی(2013-2002) کاربری بیشهزار، کشاورزی و شهری و در دوره زمانی(2013-1990) کاربری مرتع، بیشهزار و شهری بیشترین تغییرات را داشتهاند. بنابراین با توجه به اینکه بخشی از جنبههای تغییر کاربری اراضی به جنبههای انسانی بستگی دارد، میتوان از ارتباط بین این شاخصهای کمی برای تعیین سطح پایداری و همچنین روند آتی تغییر کاربری برای مشخص کردن مناطق بحرانی تحت تأثیر استفاده کرد. در این رابطه سنجههای مساحت لکه، تعداد لکه و متوسط اندازه لکه نیز بهعنوان شاخصهای کلیدی در بحث پایش تغییرات کاربری اراضی و تغییر چیدمان سیمای سرزمین میباشند.
لیلا عوض پور؛ مهدی قربانی؛ رضا عرفانزاده
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 465-474
چکیده
چکیده در شرایطی که بحران و عدم قطعیت در حال رشد میباشد، تابآوری به عنوان مفهوم مواجهه با اختلالات و تغییرات معرفی میشود. در واقع هدف رویکرد تابآوری، کاهش میزان آسیبپذیری افراد در مواجهه با بحران پیشرو میباشد. هدف اصلی این مقاله سنجش و ارزیابی شاخصهای موثر بر ارتقاء تابآوری بهرهبرداران در مواجهه با تخریب مرتع در سطح ...
بیشتر
چکیده در شرایطی که بحران و عدم قطعیت در حال رشد میباشد، تابآوری به عنوان مفهوم مواجهه با اختلالات و تغییرات معرفی میشود. در واقع هدف رویکرد تابآوری، کاهش میزان آسیبپذیری افراد در مواجهه با بحران پیشرو میباشد. هدف اصلی این مقاله سنجش و ارزیابی شاخصهای موثر بر ارتقاء تابآوری بهرهبرداران در مواجهه با تخریب مرتع در سطح روستای حقالخواجه از توابع شهرستان میامی استان سمنان میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و حجم نمونه در تحقیق، طبق جدول مورگان، 24 نفر از بهرهبرداران مرتع برآورد شده است. در این راستا پس از مروری بر متون نظری و حاکم بر تابآوری، با استفاده از معیارها و شاخصها در ابعاد مختلف اجتماعی- فرهنگی، انسانی، اقتصادی، نهادی، فیزیکی و طبیعی، میزان تابآوری بهرهبرداران در مواجهه با تخریب مرتع از طریق پرسشنامه تابآوری و با استفاده از نرمافزار SPSS سنجش شده است. نتایج یافتهها حاکی از آن است که میانگین تابآوری بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه 21/2 است که نشان میدهد بهرهبرداران مرتع این روستا از لحاظ تابآوری از میزان متوسط پایینتر بوده و در وضعیت نامساعدی هستند. همچنین نتایج حاصل از سنجش ضریب تاثیر هر یک از مولفههای ششگانه بر ارتقاء تابآوری بهرهبرداران مرتع بیانگر آن است که، بعد انسانی بیشترین اثرگذاری را بر تابآوری داشته و جامعه بهرهبردار مرتع از نظر بعد انسانی موثر بر تابآوری وضعیت مناسبتری داشته (ضریب تاثیر 662/·) ولی بعد فیزیکی کمترین اثرگذاری بر تابآوری را داشته (ضریب تاثیر 108/·) و بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه از نظر تابآوری فیزیکی وضعیت نامناسبتری دارند، بنابراین ضروری است در برنامهریزیها و تخصیص منابع به ارتقا و بهبود وضعیت تابآوری بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه توجه ویژهای شود.
زهرا اسلامیان؛ مهدی قربانی؛ طیبه مصباح زاده؛ حامد رفیعی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 188-196
چکیده
بیابانزایی و تخریب سرزمین چرخهای معیوب از معضلات زیست محیطی را ایجاد کرده و باعث تشدید روند تخریب شده است. چالشهای اقتصادی- اجتماعی و بحرانهای سیاسی، بخشی از تبعات تخریب سرزمین محسوب میشود، که در نهایت میتواند افزایش خطر آسیبپذیری جوامع تحت تأثیر را درپی داشته باشد. برای تقویت تابآوری جوامع محلی در مقابله با هر گونه بلایای ...
بیشتر
بیابانزایی و تخریب سرزمین چرخهای معیوب از معضلات زیست محیطی را ایجاد کرده و باعث تشدید روند تخریب شده است. چالشهای اقتصادی- اجتماعی و بحرانهای سیاسی، بخشی از تبعات تخریب سرزمین محسوب میشود، که در نهایت میتواند افزایش خطر آسیبپذیری جوامع تحت تأثیر را درپی داشته باشد. برای تقویت تابآوری جوامع محلی در مقابله با هر گونه بلایای طبیعی ضرورت دارد تا اثرات این پدیدهها شناسایی شده و بر اساس اولویتبندی این اثرات نسبت به حل هریک از آنها اقدام کرد. از اینرو، هدف این تحقیق بررسی و اولویتبندی اثرات اجتماعی– اقتصادی با شدت متوسط بیابانی شدن در منطقه نصرآباد از دیدگاه جوامع محلی و جلب مشارکت روستاییان در راستای بیابانزدایی میباشد. در این تحقیق از روش تاکسونومی عددی برای اولویتبندی اثرات اجتماعی- اقتصادی بیابانی شدن استفاده شده است. با استفاده از رابطه کوکران و با توجه به جمعیت منطقه مورد مطالعه (5579 نفر) 80 نمونه برای تحقیق تدوین و جمعآوری شد. در این تحقیق با توجه به وضعیت متوسط فرسایش بادی در منطقه مورد مطالعه، شیوع گردوغبار و مشکلات زیست محیطی رتبه اول را از نگاه جوامع محلی به خود اختصاص داده است. مردمان ساکن منطقه بیش از هر کس دیگری راههای تعامل با این اکوسیستم شکننده را در طول زمان تجربه کرده و دریافتهاند. از اینرو، این شیوههای تعامل باید بهعنوان کلید حل چالشهای بیابانزایی محسوب شوند که این بهترین و شاید آخرین فرصت برای مقابله همه جانبه با بیابانزایی باشد.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ علی نیکخواه؛ حسین آذرنیوند؛ مهدی قربانی
دوره 19، شماره 4 ، اسفند 1391، ، صفحه 557-570
چکیده
بهمنظور محاسبه ظرفیت چرایی مرتع براساس نیازمندیهای غذایی دام، استفاده از واحد دامی مشترک به جای انواع دام ضرورت دارد. بنابراین یکی از نیازهای پایه در برنامهریزی و بهرهبرداری بهینه از مراتع و دستیابی به عملکرد دام در سطح مطلوب، تعیین وزن دام غالب در هر منطقه و ضریب تبدیل[1] آن نسبت به واحد دامی کشور[2] میباشد. در این تحقیق؛ ...
بیشتر
بهمنظور محاسبه ظرفیت چرایی مرتع براساس نیازمندیهای غذایی دام، استفاده از واحد دامی مشترک به جای انواع دام ضرورت دارد. بنابراین یکی از نیازهای پایه در برنامهریزی و بهرهبرداری بهینه از مراتع و دستیابی به عملکرد دام در سطح مطلوب، تعیین وزن دام غالب در هر منطقه و ضریب تبدیل[1] آن نسبت به واحد دامی کشور[2] میباشد. در این تحقیق؛ وزن گوسفند نژاد کبوده و ضریب تبدیل آن نسبت به واحد دامی کشور تعیین شد. بدین منظور 2 گله از میان گلههای موجود در مراتع مورد چرای این نژاد انتخاب شدند. در هر گله؛ 15 رأس میش3 ساله، 15رأس میش4 ساله، 5 رأس قوچ 3 ساله و 5 رأس قوچ 4 ساله انتخاب که در ییلاق و قشلاق وزن آنها اندازهگیری شد. در ییلاق علاوه بر این تعداد، 10 رأس بره 3 ماهه و 10 رأس بره 6 ماهه نیز وزنکشی شد. میانگین وزن میشهای بالغ (سه و چهار ساله) بهعنوان وزن گوسفند نژاد کبوده مورد توجه قرار گرفت. بر اساس نتایج بدستآمده؛ وزن گوسفند نژاد کبوده، 86/0± 66/52 کیلوگرم و معادل واحد دامی میش، قوچ، بره سه ماهه و بره شش ماهه این نژاد نسبت به واحد دامی کشور، بهترتیب 076/52عه موردی /1، 60/1، 38/0 و 51/0 محاسبه شد. میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه گوسفند نژاد کبوده براساس معادله پیشنهادی ماف (MAFF, 1984)[3] در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع و با مد نظر قرار دادن خصوصیات فیزیکی مراتع مورد مطالعه، فواصل آبشخور، پراکنش گیاهان و اعمال ضریب افزایشی، در هنگام چرا در مراتع قشلاقی برابر 89/9 مگاژول و در مراتع ییلاقی برابر 60/10 مگاژول محاسبه گردید. مقدار علوفه لازم برای تأمین نیاز روزانه گوسفند نژاد کبوده با توجه به کیفیت علوفه مراتع قشلاقی و ییلاقی مورد مطالعه در مرحله رشد کامل بهترتیب 98/1 و80/1 کیلوگرم علوفه خشک برآورد گردید.
1- Animal unit equivalent (AUE)
2- اندازه واحد دامی در ایران؛ میش بالغ غیر آبستن و خشک با میانگین وزن 50 کیلوگرم گزارش میشود (ارزانی، 1388؛ ارزانی و همکاران، 1386).
[3]- Ministry of Agriculture Fishers and Food (MAFF), (1984 )