مهشید سوری؛ مینا بیات؛ سعیده ناطقی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 21 اردیبهشت 1404
چکیده
سابقه و هدف:
استقرار ضعیف بذور بویژه در مناطق خشک و نیمهخشک موجب کاهش عملکرد گیاهان مرتعی میشود، افزایش سرعت سبزشدن و استقرار گیاهچهها میتواند سبب شتاب بیشتر آنها در جذب آب و عناصر غذایی گردد. تیمار پرایمینگ باعث کوتاه شدن زمان کاشت تا سبز شدن، حفاظت بذرها و یکنواختی سبز شدن گردیده که در نهایت منجر به استقرار یکنواخت و بهبود ...
بیشتر
سابقه و هدف:
استقرار ضعیف بذور بویژه در مناطق خشک و نیمهخشک موجب کاهش عملکرد گیاهان مرتعی میشود، افزایش سرعت سبزشدن و استقرار گیاهچهها میتواند سبب شتاب بیشتر آنها در جذب آب و عناصر غذایی گردد. تیمار پرایمینگ باعث کوتاه شدن زمان کاشت تا سبز شدن، حفاظت بذرها و یکنواختی سبز شدن گردیده که در نهایت منجر به استقرار یکنواخت و بهبود عملکرد در محصول میشود. هدف از این پژوهش، معرفی موثرترین پرایمینگ بر شاخصهای جوانه زنی، ارتفاع، تولید، وزن ریشه و ساقه گونه Astragalus squarrosus Bunge میباشد.
مواد و روشها: در این تحقیق اثر هیدروپرایمینگ، اسموپرایمینگ و هورمون پرایمینگ بر فاکتورهای جوانهزنی، ارتفاع، تولید، وزن ریشه و ساقه گونه Bunge Astragalus squarrosus مورد بررسی قرار گرفت. بذرهای سه اکوتیپ یزد، سمنان و اصفهان، تحت تیمارهای هیدروپرایمینگ (آب مقطر)، هورمون پرایمینگ (اسید جیبرلیک 500 ppm) و اسموپرایمینگ پلی اتیلن گلایکول 6000 در دو سطح (4/0- و 8/0- مگاپاسکال) به صورت جداگانه پرایم شدند. تحقیق بر اساس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با اعمال دو فاکتور (تیمار پرایمینگ و تیمار تنش خشکی) بر روی بذور جمع آوری شده سه جمعیت از سه منطقه، گونه Astragalus squarrosus Bunge در گلخانه اجرا گردید.
نتایج: بررسی نتایج، گویای معنیداربودن اثر پرایمینگ بر شاخصهای درصد جوانهزنی، تولید، ارتفاع، وزن ریشه و ساقه گونه Astragalus squarrosus Bunge در سطح احتمال یک درصد بود. ویژگیهای مورد بررسی بذرهایی که در معرض انواع پرایمینگ قرار گرفته بودند در مقایسه با بذرهای شاهد اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند. بر اساس نتایج، بیشترین ارتفاع گیاه با (40 سانتیمتر) و تولید علوفه (42 گرم بر مترمربع)، درصد جوانه زنی (7/38 درصد)، وزن ریشه (37 گرم) و وزن ساقه (8/42 گرم) در اکوتیپ یزد با استفاده از تیمار هیدروپرایمینگ و تحت تنش خشکی 75 درصد ظرفیت مزرعه بوده است، رتبه دوم نیز در تیمار اسموپرایمینگ پلی اتیلن گلایکول 6000 در سطح (4/0- مگاپاسکال) مشاهده شد. نتایج حاصل از این تحقیق، نشان داد بهترین عملکرد و نتیجه برای کاشت گونه Bunge Astragalus squarrosus در راستای احیای مراتع خشک تخریب یافته، هیدروپرایمینگ (آب مقطر) به همراه خراشدهی بذر میباشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدست آمده از این تحقیق و همچنین، با توجه به این موضوع که هیدروپرایمینگ بسیار ارزانتر و سادهتر از اسموپرایمینگ و هورمون پرایمینگ میباشد، بنابراین، هیدروپرایمینگ به عنوان تیمار بهبود دهنده عملکرد گونه Astragalus squarrosus معرفی میشود. این مسئله میتواند در بهبود کارکرد و عملکرد این گونه علوفهای باارزش بومی مورد توجه بهره برداران و کارشناسان مرتع قرار گیرد.
مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی؛ علیرضا افتخاری؛ مینا بیات
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، ، صفحه 363-381
چکیده
سابقه و هدفافزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنی نیستند، ازاینرو ارزیابی و پایش مستمر مراتع بهعنوان یک اصل مهم برای شناخت ...
بیشتر
سابقه و هدفافزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنی نیستند، ازاینرو ارزیابی و پایش مستمر مراتع بهعنوان یک اصل مهم برای شناخت این عوامل در موضوع مدیریت مطرح است. این ارزیابیها میتواند دادههای مختلفی را برای ارزیابی و مدیریت مراتع در اختیار کاربران قرار دهد و زمینهساز ابداع روشها و فنون جدید برای ارزیابی و مدیریت مراتع باشد. بر این اساس، برای پایش روند و شدت تغییرات پوشش گیاهی به مدت 4 سال، سایت گوراب واقع در استان اصفهان، ارزیابی و پایش شد.مواد و روشها سایت گوراب فریدونشهر اصفهان واقع در 230 کیلومتری غرب شهر اصفهان و 35 کیلومتری غرب شهرستان فریدونشهر است. فاکتورهای گیاهی مورد مطالعه در این پژوهش، شامل درصد تاج پوشش و میزان تولید گونههای گیاهی میباشد. همچنین درصد سنگریزه سطح خاک و درصد لاشبرگ نیز تعیین شد. ارزیابی پوشش گیاهی در پلاتهای 1 مترمربعی ثابت که در سال اول از روش تصادفی- سیستماتیک و در سالهای بعد در همان پلاتها با تعداد نمونه کافی و پراکنش مناسب نمونهها در تیپ گیاهی تعیینشده در زمان آمادگی مرتع انجام شد.نتایجنتایج نشان داد میانگین 4 ساله درصد تاج پوشش گیاهی سایت گوراب حدود 2/42 درصد میباشد که بیشترین و کمترین میزان پوشش به ترتیب مربوط به سال 1398 معادل 4/59 و سال 1400 برابر با 6/31 درصد است. میزان متوسط تولید در سایت مورد بررسی 2/1374 کیلوگرم ماده خشک در هکتار است. تولید نیز مانند درصد تاج پوشش تغییرات بسیار زیادی را در طول ارزیابی 4 ساله در سایت گوراب نشان میدهد، بهطوریکه در سال 1398 تولید به میزان 1957 کیلوگرم در هکتار میرسد و در سال 1400 با کاهش 50 درصدی نسبت به سال 1398 به 7/955 کیلوگرم در هکتار کاهش مییابد. نتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نیز نشان داد که میزان بارندگی فصل رویش بیشترین همبستگی را با میزان تاجپوشش و تولید گیاهان منطقه داشته است.نتیجهگیریبا توجه به اهمیت مراتع از بعد ارزشهای زیستمحیطی و خدماتی که به جامعه ارائه میدهند، مطالعه تغییرات مراتع از جهت عوامل مذکور و شناخت عامل تغییرات آن کمک مؤثری در جهت تدوین برنامه مدیریت اصولی و بهرهبرداری پایدار از مراتع فراهم خواهد کرد.
مهشید سوری؛ مینا بیات؛ سعیده ناطقی؛ پروانه عشوری
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، ، صفحه 53-73
چکیده
سابقه و هدففلزات سنگین به دلیل سمیت و پایداری در محیطزیست، یکی از مهمترین آلایندههای خاک محسـوب مـیشـوند. معادن عموماً از منابع آلودهکننده اکوسیستمهای طبیعی هستند و منطقه خواف با داشتن معادن متعدد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین شناسایی گیاهان مرتعی که دارای توانایی در جذب فلزات از خاکهای آلوده و پالایش خاکهای ...
بیشتر
سابقه و هدففلزات سنگین به دلیل سمیت و پایداری در محیطزیست، یکی از مهمترین آلایندههای خاک محسـوب مـیشـوند. معادن عموماً از منابع آلودهکننده اکوسیستمهای طبیعی هستند و منطقه خواف با داشتن معادن متعدد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین شناسایی گیاهان مرتعی که دارای توانایی در جذب فلزات از خاکهای آلوده و پالایش خاکهای آلوده این منطقه باشند، حائز اهمیت است. در این راستا، این پژوهش، به منظور بررسی ظرفیت گیاهپالایی گونههای گیاهی Artemisia sieberi و Salsola richteriوorientalis Scariola در محدوده معادن سنگ آهن شهرستان خواف در استان خراسان رضوی انجام شد.مواد و روشهادر ابتدا برای تعیین تیپ غالب پوششگیاهی و تعیین نقاط نمونهبرداری از گیاه، تمامی گونههای گیاهی منطقه (در فواصل 500، 1000 و 3000 متری از معدن) پایش شدند و بعد سه گونه گیاهی متعلق به تیپ غالب پوششگیاهی منطقه به منظور تعیین میزان عناصر سنگین به عنوان گونههای مورد بررسی، در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد، از بخشهای مختلف سه گونه گیاهی غالب منطقه و خاک اطراف ریشه آنها در فواصل مختلف یادشده از معدن در جهت باد غالب منطقه نمونهبرداری شد. بعد از عملیات نمونهبرداری از گیاه و خاک، نمونههای جمعآوری شده برای تعیین عناصر فلزی در برگ، ریشه و ریزوسفر آنها ارزیابی گردید. شایان ذکر است، در مجموع در 36 نمونه گیاهی و در 36 نمونه خاک، عناصر مس، آهن و سرب بررسی شد. برای اندازهگیری میزان آلودگی به فلزات در نمونههای برداشت شده، از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی استفاده شد. سپس، به منظور ارزیابی و بررسی توانایی گیاهان انتخاب شده در پاکسازی محیط از فلزات مختلف یادشده، چند شاخص مختلف گیاهپالایی بررسی شد.نتایجنتایج تحقیق نشان داد، پوششهای گیاهی مختلف از نظر شاخصهای مختلف گیاهپالایی اختلاف معنیداری با یکدیگر دارند، بهطوریکه بیشترین میزان شاخصهای تغلیظ زیستی BCF سرب (38/1)، آهن (37/1) و مس (99/1) و BAC سرب (55/1)، آهن (72/1) و مس (95/1) مربوط به پوشش گیاهی Salsola richteri است که قابلیت تجمعی بالای این گیاه را در جذب سرب، آهن و مس نشان میدهد. بیشترین میزان شاخص آلودگی خاک سرب (64/2) در خاک اطراف پوشش گیاهی Artemisia sieberi گزارش گردید که نشان میدهد مقدار سرب نسبت به مقدار طبیعی آن در محیط رویشگاهی این گونه بالاتر است و در وضعیت آلودگی متوسط سرب قرار میگیرد. همچنین بیشترین میزان آلودگی عنصر آهن مربوط به خاک اطراف گونههای Artemisia sieberi و Scariola orientalis میباشد.نتیجهگیرینتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میزان غلظت فلزات شاخساره، فلزات ریشه و فلزات خاک به ترتیب در فواصل 500 و 10000 متری از معدن مشاهده شد. براساس نتایج بخش خاک مشخص گردید که میانگین غلظت عناصر مورد بررسی بیشتر از مقادیر غلظت این عناصر در خاکهای جهانی است. از اینرو، غلظت زیاد عناصری مانند مس با میزان 490 میلیگرم بر کیلوگرم، سرب با میزان 343 میلیگرم بر کیلوگرم و آهن با میزان 49000 میلیگرم بر کیلوگرم قابل توجه است. شایان ذکر است در گونه Salsola richteri شاخص تغلیظ زیستی BCF فلزات سرب، آهن و مس در فاصله 500 متری به ترتیب برابر 4/1، 5/1، 45/1 و 02/1 میباشد و شاخص تغلیظ زیستی BAC فلزات سرب، آهن و مس در فاصله 500 متری به ترتیب برابر 7/1، 8/1، 4/1 و 34/1 است. بنابراین، با توجه به نتایج، میتوان از گونه گیاهی Salsola richteri به عنوان گیاه بیشاندوز در رفع آلودگی خاک معادن خواف استفاده کرد.
صلاح الدین زاهدی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات
دوره 27، شماره 4 ، دی 1399، ، صفحه 712-721
چکیده
9 اکسشن گونة مرتعی Elymus libanoticus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری، کشت و تکثیر و ارزیابی انجام شد. مطالعه از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکسشن به مقدار کافی بذر ازپایههای مختلف در سراسر استان کردستان جمعآوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر برای هر اکسشن کرتهای بزرگی به ابعاد ...
بیشتر
9 اکسشن گونة مرتعی Elymus libanoticus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری، کشت و تکثیر و ارزیابی انجام شد. مطالعه از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکسشن به مقدار کافی بذر ازپایههای مختلف در سراسر استان کردستان جمعآوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر برای هر اکسشن کرتهای بزرگی به ابعاد 5*6 مترمربع در زمین اصلی در ایستگاه پژوهشی بهارستان آماده و بذور در خطوط کشت وفاصله کشت نقاط cm50 و با عمق کشت cm3 کشت شدند. در این مرحله وجین، و سه نوبت آبیاری انجام شد. در تابستان سال90 بذرهای رسیده اکسشنهای سبز شده برداشت و اقدام به کشت مجدد بذور اکسشنهایی گردید که در مرحله اول سبز نشده بودند. در پائیز سال های 90 و 91 اکسشنهای هر گونه در قالب طرحهای آماری بلوکهای کامل تصادفی در عرصههای مرتعی بصورت دیم و عمق کاشتcm 3 کشت شدند. ابعاد کرتهای آزمایشی 2*4 مترمربع که بصورت 4 خط 4 متری با فاصله 50 سانتیمتر اجرا گردید و برای حذف اثرات حاشیهای فاصله بین کرتها 5/0 متر و فاصله بین بلوکها 2متر در نظر گرفته شد. متغیرهای اندازهگیری شده برای انتخاب و ارزیابی اکسشنها شامل: 1) درصد سبز شدن بذرها در عرصه 2) گلدهی 3) تشکیل بذر 4) ارتفاع گیاه 5) تولید 6)سطح پوشش تاجی و 7) توان رویش مجدد بودند که نتایج نشان داد بین متغیرهای اندازهگیری شده و اکسشنها در سطح احتمال (p < 0.05) اختلاف معنیدار وجود دارد. آزمون دانکن برای پارامترهای مورد اندازهگیری اکسشنهای مختلف نشان داد که اکسشن ایرانشاه، دارای بهترین و اکسشن چاخلو دارای کمترین عملکرد است. همچنین نتایج نشان میدهد که علاوه بر تفاوت قدرت ژنوتیپی اکسشنهای مختلف و مقدار بارش که در مطالعات پیشین تنها عامل محدودکنندة رشد و تکثیر ذکر شده، متغییر بودن عواملی از قبیل ارتفاع از سطح دریا، عمق خاک و جهت جغرافیائی مناطق جمع آوری بذور اکسشنهای مختلف از عوامل تاثیرگذار در استقرار و سازگاری اکسشنهای این گونة مرتعی در محل کشت بوده و بیشترین تاثیر را بر عملکرد اکسشنهای مختلف داشتهاند. لذا به نظر میرسد در تهیة بذر جهت تکثیر به منظور اصلاح مراتع، زونبندی مناطق ضروری بوده و استفاده از بذور اکسشنهای موجود در هر ناحیه برای تکثیر و کاشت در همان ناحیه ضروری است.
علی محبی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات؛ غلامحسین رحمانی؛ قاسم خداحامی؛ قاسمعلی ابرسجی؛ محمدعلی دهقانی تفتی؛ فریده ثقفی خادم
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 471-477
چکیده
جهت بررسی حد بهرهبرداری مجاز گونه مرتعی Stipa barbata تعداد 5 سایت در مراتع نمونه فلور رویشی نیمه استپی کشور انتخاب و در هریک از سایتهای انتخاب شده، در آغاز فصل چرای متداول و مرسوم در هر منطقه، در هر سایت 40 پایه یکسان از گونه مذکور انتخاب شده و از چرا محفوظ ماندند،از 40 پایه انتخاب شده برای گونه، 10 پایه اول بعنوان تیمار شاهد ،10 پایه دوم ...
بیشتر
جهت بررسی حد بهرهبرداری مجاز گونه مرتعی Stipa barbata تعداد 5 سایت در مراتع نمونه فلور رویشی نیمه استپی کشور انتخاب و در هریک از سایتهای انتخاب شده، در آغاز فصل چرای متداول و مرسوم در هر منطقه، در هر سایت 40 پایه یکسان از گونه مذکور انتخاب شده و از چرا محفوظ ماندند،از 40 پایه انتخاب شده برای گونه، 10 پایه اول بعنوان تیمار شاهد ،10 پایه دوم تیمار 25 درصد برداشت، 10 پایه سوم تیمار50 درصد برداشت و 10 پایه چهارم تیمار 75 درصد برداشت مورد بررسی قرار گرفت. هر پایه در هر تیمار بعنوان یک تکرار در نظر کرفته شد، برای بدست آوردن تولید و میزان برداشت از روش simulation استفاده شد. برخی ویژگیهایی دیگر از قبیل مرگ ومیر، ارتفاع، میزان تولید بذر پایهها پس از اعمال تیمار نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند، دادها در طول سنوات تحقیق جمع آوری و در قالب طرح آماری کرتهای خرد شده با طرح پایه کاملا تصادفی و با استفاده از نرماقزارهای SAS وSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، میانگین صفت مورد بررسی با آزمون دانکن مورد مقایسه قرار گرفت، اثر متقابل تیمارها، با استفاده از مدل AMMI و به کمک نرمافزار IRRISTAT تجزیه و تحلیل گردید. پس از مشخص شدن حد بهرهبرداری مجاز گونه مورد بررسی در هر یک از سایتها و تلفیق نتایج حاصل، مشخص گردید که شدت برداشت 50 درصد می تواند بعنوان درصد برداشت مجاز گونه Stipa barbata در سایتهای مشابه این منطقه رویشی در نظر گرفته شود.
فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات؛ میرطاهر قائمی؛ حسن یگانه
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 142-151
چکیده
برای مدیریت پایدار مرتع محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروری میباشد. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری نمود. در این پژوهش گونه Aeluropuslittoralis از گونههای کلیدی و مهم مراتع تزخراب ارومیه، ...
بیشتر
برای مدیریت پایدار مرتع محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروری میباشد. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری نمود. در این پژوهش گونه Aeluropuslittoralis از گونههای کلیدی و مهم مراتع تزخراب ارومیه، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور انجام تحقیق ابتدا مساحتی معادل 5/0 هکتار در مراتع اطراف دریاچه ارومیه انتخاب و در سال اول به منظور انجام عملیات قرق، محصور گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25 و 50 و 75 درصد و شاهد(بدون برداشت) بودند. تیمارهای برداشت در فصل رشد با آغاز فصل چرای دام در منطقه به مدت 4 سال انجام گرفت. مقادیر برداشت شده، پس از خشک شدن در هوای آزاد، توزین و برای محاسبه تولید، جمع و محاسبه گردید. همچنین پایههای شاهد و نیز باقیمانده تولید تیمارهای قطع در آخر فصل رویشی برداشت، خشک و توزین گردیدند. با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در زمان، تجزیه دادهها انجام شد. در پایان تأثیر تغییرات در خصوصیات فنولوژیکی، تولید علوفه، شادابی، مرگ و میر در پایههای منتخب، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر سال و شدتهای مختلف برداشت و همچنین اثر متقابل سال و شدتهای مختلف برداشت بر روی تولید علوفه در سطح پنج درصد معنیدار است. این امر بیانگر این است که در سالهای مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت میباشد. نتایج نشان داد که افزایش میزان بهرهبرداری موجب بروز مشکلات و زوال در تواناییهای حیاتی گونه مورد نظر گردید. با بررسی اثرات برداشت در تیمارهای منتخب بر روی پایههای گیاهی حد بهرهبرداری 50 درصد با بروز کمترین اثرات منفی در خصوصیات گیاهی و توانایی حیاتی و استفاده بهینه از تمام علوفه مجاز مناسب تشخیص داده شد.
مینا بیات؛ حسین ارزانی؛ عادل جلیلی
دوره 23، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 372-357
چکیده
عوامل اقلیمی مهمترین عامل تأثیرگذار بر رشد پوشش گیاهی میباشند، تأثیر هر یک از این عوامل در هر منطقه بسته به نوع پوشش گیاهی متفاوت است. در این تحقیق میزان تأثیر سه عامل مهم اقلیمی بارش، درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا بر روی میزان پوشش تاجی و تولید علوفه در یکدوره ده ساله(1377-1386) و سال 1392 در مراتع استپی علویجه و خونداب در استان اصفهان ...
بیشتر
عوامل اقلیمی مهمترین عامل تأثیرگذار بر رشد پوشش گیاهی میباشند، تأثیر هر یک از این عوامل در هر منطقه بسته به نوع پوشش گیاهی متفاوت است. در این تحقیق میزان تأثیر سه عامل مهم اقلیمی بارش، درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا بر روی میزان پوشش تاجی و تولید علوفه در یکدوره ده ساله(1377-1386) و سال 1392 در مراتع استپی علویجه و خونداب در استان اصفهان مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج یازده سال بررسی در مراتع استپی نشان داد، متوسط تاج پوشش 12 درصد و متوسط تولید 5/124 کیلوگرم در هکتار بوده است و در میان شکلهای مختلف رویشی بوتهایها بیشترین درصد پوشش و تولید و گندمیان کمترین درصد پوشش و تولید را به خود اختصاص دادند. نتایج رگرسیون ساده نشان دادند، پوشش تاجی کل در مراتع استپی به ترتیب تحت تأثیر بارندگی سالانه و درجه حرارت قرار دارند و با افزایش بارندگی سالانه و کاهش درجه حرارت میزان پوشش افزایش مییابد و تولید کل در این مراتع تحت تأثیر بارندگی سالانه و بارشهای فصول سرد و حداقل دما میباشند. تولید دراز مدت در هر دو مرتع مورد بررسی با استفاده از بارندگی سالانه برآورد شد، میانگین تولید درازمدت در مرتع علویجه و خونداب به ترتیب برابر 55 و 6/176 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. با توجه به نتایج رگرسیون گام به گام با استفاده از فاکتورهای اقلیمی رطوبت نسبی با دمای ماه آذر و بارندگی سالانه بهترین معادله جهت برآورد پوشش سالانه در سایتهای خونداب و علویجه بدست آمد. در سایت خونداب دمای ماه آبان با مجموع بارندگی اسفند تا اردیبهشت و در سایت علویجه مجموع بارندگی فصل رشد و اسفند با کمینه دما با دمای ماههای اردیبهشت و آذر بهترین معادله جهت برآورد تولید سالانه میباشند، بنابراین تأثیر شرایط اقلیمی بر روی پوشش تاجی و تولید سالانه و شکلهای مختلف رویشی آنها در مراتع استپی یکسان نمیباشد.
صلاح الدین زاهدی؛ مینا بیات؛ فرهنگ قصریانی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 80-91
چکیده
در طی چند دهة گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربریهای دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست دادهاند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش ...
بیشتر
در طی چند دهة گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربریهای دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست دادهاند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش و تولید رسوب و کاهش حجم مخزن دریاچه سد قشلاق و تقلیل عمر اقتصادی آن خواهد بود. در این مطالعه کوشش بعمل آمد تا سیر تغییرات زمانی در کاربریهای مختلف پوشش زمین در بخشی از حوزة آبخیز سد قشلاق سنندج از سال 1987 و سال 2010 تغییرات در طی مدت 23 سال با استفاده از تفسیر و آنالیز دادههای چندزمانه از سنجندة (TM) ماهوارة لندست5 به نقشه تبدیل گردد. در این راستا از دادههای موجود منطقه و اطلاعات میدانی برداشت شده نیز بعنوان دادة کمکی استفاده گردید. بیشترین میزان تغییر کاربری با مساحت 4857 هکتار کاهش مربوط به کاربری مراتع کلاس2 (با درجه کیفی متوسط) میباشد، در رتبههای بعدی مراتع کلاس3 (با درجه کیفی فقیر) با رقم 2983 هکتار افزایش و اراضی آبی کشاورزی با 1641 هکتار افزایش قرار گرفتهاند. نتایج این مطالعه نشان داد که سطح مراتع متوسط در منطقه کاهش و به مراتع فقیر و اراضی کشاورزی آبی تبدیل شده اند که نشاندهنده چرای شدید در منطقه مورد مطالعه و تبدیل مراتع حریم اراضی کشاورزی و منابع آب به اراضی کشاورزی است.
مرتضی خداقلی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات؛ مژگان السادات عظیمی
دوره 19، شماره 3 ، آذر 1391، ، صفحه 512-521
چکیده
بهرهبرداری اصولی و مناسب از گیاه در مرتع یکی از اصول پایداری تولید در اکوسیستمهای مرتعی است که موجب بهرهگیری مداوم و اقتصادی از مرتع میگردد. برای نیل به پایداری و تداوم تولید در مراتع استپی، مطالعه اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه و بنیه و شادابی گونه Stipa arabica از سال 1386 تا 1389 در سایت سه اصفهان به اجرا درآمد. تیمارهای ...
بیشتر
بهرهبرداری اصولی و مناسب از گیاه در مرتع یکی از اصول پایداری تولید در اکوسیستمهای مرتعی است که موجب بهرهگیری مداوم و اقتصادی از مرتع میگردد. برای نیل به پایداری و تداوم تولید در مراتع استپی، مطالعه اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه و بنیه و شادابی گونه Stipa arabica از سال 1386 تا 1389 در سایت سه اصفهان به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی در هر بلوک شامل چهار شدت برداشت 25، 50 و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه از گونه بهعنوان تکرار مورد نظر قرار گرفته که بر روی هریک متغیرهای وابسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدستآمده با آزمایش فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با ده تکرار و به مدت چهار سال در سایت سه اصفهان در نرمافزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که تولید علوفه گونه Stipa arabica در اثر برداشتهای مختلف از لحاظ آماری معنیدار نمیباشد و تا 75 درصد هم میتوان از این گونه برداشت نمود، منتهی در شدت برداشت سنگین از میزان بنیه و شادابی این گونه در طول سالهای مورد آزمایش کاسته شد؛ بهطوریکه میزان شدت برداشت در سالهای مختلف در سطح 1 درصد معنیدار شد و در طول 4 سال به تدریج میزان تولید کاهش یافت. با توجه به دادههای طرح میزان شدت برداشت برای گونهStipa arabica در این منطقه، به میزان50 درصد پیشنهاد میگردد تا سلامتی و شادابی این گونه نیز در طول سالهای برداشت حفظ شود.