فرزاد حیدری مورچه خورتی؛ محمد خسروشاهی؛ راضیه صبوحی؛ مرتضی خداقلی؛ لیلا کاشی زنوزی
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 196-213
چکیده
سابقه و هدف تحقیقبرای کنترل و کاهش فرسایش بادی تحقیقات زیادی با مواد مختلف انجام شدهاست. از آن جمله میتوان به بررسی عملکرد بیوپلیمر گوار بر کاهش تولید گرد و غبار با غلظتهای مختلف 5/0، 0/1 و 5/1 درصد اشاره نمود. نتایج آن نشان داد که افزودن بیوپلیمر سبب بهبود ظرفیت نگهداشت آب، افزایش مقاومت سطح و فشاری خاک و کاهش تولید گرد و غبار میگردد. ...
بیشتر
سابقه و هدف تحقیقبرای کنترل و کاهش فرسایش بادی تحقیقات زیادی با مواد مختلف انجام شدهاست. از آن جمله میتوان به بررسی عملکرد بیوپلیمر گوار بر کاهش تولید گرد و غبار با غلظتهای مختلف 5/0، 0/1 و 5/1 درصد اشاره نمود. نتایج آن نشان داد که افزودن بیوپلیمر سبب بهبود ظرفیت نگهداشت آب، افزایش مقاومت سطح و فشاری خاک و کاهش تولید گرد و غبار میگردد. در تحقیقی دیگر استفاده از بیوپلیمر آگارگام نشان داد که اثر قابل توجهی بر بهبود ویژگیهای مکانیکی خاک دارد. هدف از این بررسی تأثیر کاربرد پلیمرنوکلئوس (M19) در کنترل تپههای ماسهای میباشد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر کاربرد خاکپوش nucleos(M19) بر کاهش فرسایش بادی، کنترل تپههای ماسهای و گرد و غبار میباشد. مواد و روشهااین تحقیق در دشت سگزی که با توجه به نزدیکی آن به مناطق شهری، تأسیسات نظامی، حمل و نقل و نیز صنایع و کارگاههایی که در آن واقع شدهاند، از جنبه جلوگیری از فرسایش بادی و بیابانزدایی در اولویت مطالعاتی و اجرایی قرار دارد، اجرا شد. پس از انتخاب عرصه، ابتدا دو پلات 500 مترمربعی با شرایط یکسان (یک تپه فعال با عرصه اطراف آن که دارای پوشش گیاهی دست کاشت و طبیعی) انتخاب شد. به منظور تعیین اثر خاکپوش، محدوده هر پلات توسط پیکههای چوبی مشخص و علاوه بر آن اطراف تپههای ماسهای برای تعیین میزان جابجایی آنها پیکهکوبی و سپس پلات اندازهگیری با مالچ nucleos(M19) توسط دستگاه سمپاش پمپی مالچی شد. در ادامه تغییرات رطوبت خاک، اطلاعاتی شامل زندهمانی و میزان رشد نهال و توانایی خاکپوش در کنترل جابجایی تپهماسهای و میزان تنش فشاری طی ماههای مختلف اندازهگیری و در نهایت میزان اثربخشی خاکپوش با تیمار شاهد با استفاده از آزمون T-Test مقایسه شد. نتایجنتایج حاصل از بررسی تغییرات رطوبت و اثر خاکپوش بر آن نشان داد که بیشترین مقدار رطوبت منطقه بعد از بارش بوده و تفاوت مشخصی بین روند خشک شدن پلات شاهد و پلات مالچپاشی شده مشاهده نشد. همچنین مشخص گردید که این مالچ بر میزان رشد سالانه نهالها تأثیر مثبتی دارد. طی بازه زمانی تحقیق، تپه ماسهای شاهد حدود 75/0 تا 5/2 متر بسته به فصل و جهت باد جابجا شد، در صورتی که تپه ماسهای مالچپاشی شده کاملاً ثابت ماندهبود. از سویی دیگر با گذشت زمان، سطح عرصه مالچپاشی شده پوسته پوسته شد و علایم فرسودگی در آن مشاهده گردید. نتیجهگیریاولین نکته در استفاده از این پلیمر به عنوان خاکپوش، دو فاز شدن آن در بازه زمانی حمل و انبارداری تا زمان مالچپاشی میباشد. به نحوی که دو لایه بهطور واضح از هم قابل تشخیص میباشد. در نتیجه، در موقع آمادهسازی امولسیون نهایی، برای یکنواخت شدن پلیمر، همزدن آن امری ناگزیر است و میتواند از جمله خصوصیات منفی پلیمر مورد استفاده تلقی شود.این مالچ بر تغییرات رطوبت خاک تأثیر مثبت گذاشته و سبب افزایش نگهداشت رطوبت در خاک شدهاست. از سوی دیگر مقایسه رشد نهالهای موجود در عرصه مالچپاشی شده و شاهد نیز نشان دهنده تأثیر مثیت آن بر رشد نهالها میباشد.تنها نکته مثبت و مهم این خاکپوش، انعطافپذیری بالای آن پس از مالچپاشی میباشد. به نحوی که تردد با احتیاطبر روی آن امکانپذیر میباشد. در نهایت یک طی گذشت بازه زمانی یک ساله ابتدا ترکهای ریزی در سطح عرصه تحقیق مشاهده شد و به مرور بر تعداد و عمق ترکها افزوده شد و سپس این ترکها باعث پوسته پوسته شدن سطح عرصه مالچپاشی شده گردید. به دنبال این عارضه، ناپایداری و علایم فرسودگی در عرصه مالچپاشی شده، مشاهده شد. ولی هیچگونه جابجایی و تغییر مکانی در تپه مالچپاشی شده مشاهد نشد. باید توجه داشت که ممکن است با گذشت زمان و ایجاد تخریب بیشتر در سطح عرصه مالچپاشی شده و بهدنبال پوسته پوسته شدن بیشتر، سطح مالچپاشی شده بهطور کامل تخریب شده و فرسایش تپه نیز آغاز شود که با توجه به این موارد استفاده از نوع مالچ در این عرصه و عرصههای مشابه توصیه نمیشود.
راضیه صبوحی؛ فرزاد حیدری مورچهخورتی؛ مرتضی خداقلی؛ سمیه صالحپور
دوره 28، شماره 2 ، شهریور 1400، ، صفحه 280-295
چکیده
استفاده از پلیمرها برای کنترل فرسایش بادی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. اما قبل از توصیه آنها بهعنوان مالچ باید اثر آنها بر محیطزیست و کاهش فرسایش بادی بررسی شود. در این مقاله اثر پلیمر ایمنآسیا در تثبیت ماسههای روان و کاهش فرسایش بادی در دو بخش آزمایشگاهی و میدانی در منطقه جرقویه سفلی بررسی شد. بدینمنظور، ...
بیشتر
استفاده از پلیمرها برای کنترل فرسایش بادی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. اما قبل از توصیه آنها بهعنوان مالچ باید اثر آنها بر محیطزیست و کاهش فرسایش بادی بررسی شود. در این مقاله اثر پلیمر ایمنآسیا در تثبیت ماسههای روان و کاهش فرسایش بادی در دو بخش آزمایشگاهی و میدانی در منطقه جرقویه سفلی بررسی شد. بدینمنظور، ابتدا امولسیونی از پلیمر در آب با نسبت یک به سه (یک قسمت پلیمر در دو قسمت آب) تهیه و برای بررسی اثر آن بر کاهش فرسایش، حجمی از امولسیون که حاوی 80، 100 و 120 کیلوگرم پلیمر بود در کرتهای 25 مترمربعی با سه تکرار پاشیده شد. نتایج نشان داد که سرعت آستانه فرسایش بادی بعد از مالچپاشی، در تمام تیمارها از 5/3 به بیش از 11 متر بر ثانیه افزایش یافت. بررسی تأثیرات زیستمحیطی پلیمر نشان داد که غلظت مالچ بر جوانهزنی گیاهان بومی و نحوه زندگی حشرات و جوندگان منطقه تأثیری ندارد. تأثیر پلیمر بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل بررسی تغییرات میزان عناصر سمی و فلزات سنگین بر روی خاک عرصه قبل و بعد از مالچپاشی نیز مؤید عدم تأثیر منفی آن بر این خصوصیات میباشد. از لحاظ اقتصادی هزینه استفاده از این پلیمر برای هر هکتار بررسی شد. بر اساس ارزش خالص فعلی (NVP) این ماده و میزان بازده داخلی (IRR) آن، اقتصادی بودن استفاده از آن و سرمایهگذاری در راستای بهرهبرداری از این پلیمر بهعنوان مالچ، توجیهپذیر است. با توجه به عدم مشاهده اثرهای مخرب زیستمحیطی و توانایی کاهش فرسایش بادی و اقتصادی بودن نسبت به مالچ نفتی، استفاده از این پلیمر بهعنوان مالچ توصیه میگردد.
علی یزدان پناهی؛ خالد احمدالی؛ محمد جعفری؛ سلمان زارع
دوره 27، شماره 3 ، مهر 1399، ، صفحه 421-432
چکیده
امروزه افزودن زغالزیستی به خاکها بهعنوان روشی برای ترسیب کربن درون خاک، کاهش غلظت دیاکسیدکربن هوا، اصلاح و حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش بادی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربرد زغال زیستی بر عملکرد و اجزای گونه زرد تاغ در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با فاکتورهای مواد افزودنی به خاک شامل ...
بیشتر
امروزه افزودن زغالزیستی به خاکها بهعنوان روشی برای ترسیب کربن درون خاک، کاهش غلظت دیاکسیدکربن هوا، اصلاح و حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش بادی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربرد زغال زیستی بر عملکرد و اجزای گونه زرد تاغ در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با فاکتورهای مواد افزودنی به خاک شامل قارچ میکوریزا در دو سطح (مصرف 50 گرم میکوریزا و عدم مصرف میکوریزا)، زغالزیستی طبیعی (زط) و زغالزیستی تولید شده از کمپوست زباله شهری (زز) هریک در چهار سطح (0، 50، 150 و 250 گرم بر کیلوگرم خاک)، در گلخانه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بهمدت نه ماه انجام شد. نتایج نشان داد که افزودن زغال زیستی بر هیچیک از ویژگیهای ریختشناسی زردتاغ غیر از سطح ریشه اثر معناداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که میانگین قطر یقه، ارتفاع، سطح ریشه، وزن تر و خشک اندامهوایی زردتاغ در تیمارهای بدون میکوریزا بهترتیب افزایش 9/31، 7/35، 5/15، 9/56 و 6/32 درصدی و در تیمارهای دارای میکوریزا این ویژگیها بهترتیب افزایش 7/4، 1/16، 1/11، 4/33 و 7/6 درصدی را نسبت به تیمار شاهد داشت. در بین تیمارهای مورد بررسی تیمار نه (خاک + 150 گرم زط + 250 گرم زز) بیشترین تأثیر مثبت را بر ویژگیهای ریختشناسی زردتاغ داشت.
هاجر رنجبر؛ مسعود بازگیر؛ داود نامدار خجسته؛ محمود رستمی نیا
دوره 26، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 675-688
چکیده
پدیده گرد و غبار یکی از زیانبارترین بلایای طبیعی مناطق خشک و نیمهخشک جهان و به خصوص ایران بوده و مشکلات زیستمحیطی و انسانی را در این نواحی به وجود آورده است. علت اصلی وقوع پدیدهی گرد و غبار در ایران، تغییر اقلیم، تخریب عرصههای طبیعی و نابودی پوشش گیاهی اعم از جنگلها و مراتع و گسترش بیابان در کشور و نیز در کشورهای همسایه بهویژه ...
بیشتر
پدیده گرد و غبار یکی از زیانبارترین بلایای طبیعی مناطق خشک و نیمهخشک جهان و به خصوص ایران بوده و مشکلات زیستمحیطی و انسانی را در این نواحی به وجود آورده است. علت اصلی وقوع پدیدهی گرد و غبار در ایران، تغییر اقلیم، تخریب عرصههای طبیعی و نابودی پوشش گیاهی اعم از جنگلها و مراتع و گسترش بیابان در کشور و نیز در کشورهای همسایه بهویژه عراق هست. استان ایلام به دلیل همجواری با پهنههای وسیع بیابانی نظیر صحرای عراق به طور مکرر در معرض گرد و غبارهای شدید قرار میگیرد. هدف از این پژوهش شناسایی کانونها و نقاط بحرانی تولید گرد و غبار در استان ایلام میباشد. در این پژوهش در مرحله اول دادههای بلند مدت اقلیمی (8 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک)، پوشش گیاهی، فیزیوگرافی منطقه مورد مطالعه تهیه شد. در مرحله دوم اقدام به نمونهبرداری از عمق 30-0 سانتیمتری خاک از برخی نقاط کل استان ایلام گردید، سپس نمونههای خاک جهت انجام تجزیههای فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند. در مرحله سوم نقشههای پارامترهای اقلیمی و خاکی با استفاده از مدل سازمان محیطزیست آمریکا تهیه گردید و در نهایت پس از تلفیق نقشهها، نقاط بحرانی، فوق بحرانی استان تهیه گردید. نتایج نشان داد منطقه بهرامآباد بخش مرکزی شهرستان مهران و مناطق ابوقریب و ابوغویر از بخش موسیان شهرستان دهلران به دلیل بیشترین مطابقت با معیارهای شناسایی کانون گرد و غبار، به عنوان کانونهای خیلی بحرانی منشأ گرد و غبار در استان ایلام انتخاب شدند. این تحقیق با شناسایی و تهیه نقشه کانونهای مولد گرد و غبار میتواند کمک قابل توجهی در زمینههای راهبردی، پیشگیری و مهار این پدیده نماید.
مهدی جعفری؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ طیبه مصباح زاده؛ علی اکبر نوروزی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 29-39
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی سالهای اخیر در منطقه خاورمیانه و ایران، رخداد گرد و غبار میباشد. پایش و کنترل کیفیت ذرات گرد و غبار، در سطح وسیع و با روشهایی که از سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتری برخودار باشند، از اهمیت فراوانی برخودار است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از بارزسازی و تحلیل عددی نسبت به تعیین منابع ریزگردها ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی سالهای اخیر در منطقه خاورمیانه و ایران، رخداد گرد و غبار میباشد. پایش و کنترل کیفیت ذرات گرد و غبار، در سطح وسیع و با روشهایی که از سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتری برخودار باشند، از اهمیت فراوانی برخودار است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از بارزسازی و تحلیل عددی نسبت به تعیین منابع ریزگردها و چگونگی حرکت آنها بر فراز ایران و استان اصفهان در می 2013 بپردازد. در این پژوهش از مدلهای HYSPLIT، NAAPS،COAMPS و تصاویر MODIS استفاده شده است. بارزسازی گرد و غبار بر اساس خصوصیات مربوط به دمای درخشندگی در محدوده مادون قرمز حرارتی سنجنده مادیس ارائه و آستانههای دمایی بهمنظور تفکیک این رخداد از اراضی بیابان و ابرها تعیین گردید. بهمنظور ردیابی مسیر حرکت ذرات گرد و غبار از مدل HYSPLIT استفاده شد. براساس نتایج بدستآمده از پردازش تصاویر و خروجی مدل شمال عربستان و مسیر جنوبغربی- شمالشرقی بهترتیب منشأ و مسیر اصلی ورود گرد و غبار برای اصفهان محسوب میشوند. نتایج مدل HYSPLIT با نتایج مدل COAMPS و NAAPS از لحاظ عمق اپتیکی گرد و غبار و غلظت گرد و غبار سطحی و نحوه حرکت توده غلظت مقایسه و تأیید شده است. بارزسازی تصاویر ماهوارهای MODIS نیز ایجاد توده گرد و غبار و حرکت آن را به سمت مرکز ایران و استان اصفهان تصدیق میکند.
زهرا عباس نسب؛ مهدی عابدی؛ سیداحسان ساداتی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 214-225
چکیده
در سالهای اخیر، گرد و غبار تأثیر قابل توجهی بر برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گونههای گیاهی داشته است. در این تحقیق اثر گرد و غبار شبیهسازی شده بر خصوصیات مورفولوژیکی مانند ارتفاع، سطح ویژه برگ، زیتوده اندام هوایی و زمینی، طول و حجم ریشه و خصوصیات فیزیولوژیکی مانند کلروفیل، تبادلات گازی و نشت الکترولیت در دو گونه ...
بیشتر
در سالهای اخیر، گرد و غبار تأثیر قابل توجهی بر برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گونههای گیاهی داشته است. در این تحقیق اثر گرد و غبار شبیهسازی شده بر خصوصیات مورفولوژیکی مانند ارتفاع، سطح ویژه برگ، زیتوده اندام هوایی و زمینی، طول و حجم ریشه و خصوصیات فیزیولوژیکی مانند کلروفیل، تبادلات گازی و نشت الکترولیت در دو گونه Bromus tomentellusو Medicago sativa بررسی شد. در گونه B. tomentellus گرد و غبار باعث افزایش ارتفاع شد. ولی در گونه M. sativa گرد و غبار بر ارتفاع گیاه تأثیر معنیداری نداشت. سطح ویژه برگ و زیتوده هوایی تحت تأثیر گرد و غبار قرار نگرفت. زیتوده زیرزمینی در گونه M. sativaافزایش یافت ولی در B. tomentellusبین گونه شاهد و تیمار اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در گونه M. sativa حجم ریشه و طول ریشه افزایش یافت. در گونه B. tomentellusحجم ریشه افزایش ولی در طول ریشه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در هر دو گونه مورد بررسی، گرد و غبار بر کلروفیل تأثیر معنیداری نداشت ولی فتوسنتز و هدایت روزنهای کاهش یافت. تعرق نیز در گونه M. sativa کاهش پیدا کرد ولی بر گونه B. tomentellus اثر معنیداری نداشت.بهصورت کلی گرد و غبار بهویژه برای گونه لگوم فعالیتهای فیزیولوژیک را محدود نموده و گیاه با افزایش زیتوده زیرزمینی با شرایط تنش سازگار گردید.
زهره ابراهیمی خوسفی؛ عباسعلی ولی؛ محمد خسروشاهی؛ رضا قضاوی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 152-164
چکیده
تالاب گاوخونی یکی از تالاب های مهم ایران مرکزی است که در دهه های اخیر عوامل متعدد اقلیمی و انسانی تغییرات قابل توجهی در سطوح خشک و مرطوب آن به وجود آورده است و زمینه را برای تولید بیشتر گرد و غبار در مناطق مرکزی ایران فراهم نموده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سطوح خشکیده تالاب گاوخونی بر تولید گرد و غبارهای داخلی ایستگاه اصفهان با ...
بیشتر
تالاب گاوخونی یکی از تالاب های مهم ایران مرکزی است که در دهه های اخیر عوامل متعدد اقلیمی و انسانی تغییرات قابل توجهی در سطوح خشک و مرطوب آن به وجود آورده است و زمینه را برای تولید بیشتر گرد و غبار در مناطق مرکزی ایران فراهم نموده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سطوح خشکیده تالاب گاوخونی بر تولید گرد و غبارهای داخلی ایستگاه اصفهان با بهره گیری از تکنیک دورسنجی و گل توفان ها در بازه ی زمانی 22 ساله (71-1370 تا 92-1391) می باشد. بدین منظور از تصاویر ماهواره لندست و داده های بادسنجی ایستگاه سینوپتیک اصفهان استفاده گردید. پس از اعمال عملیات تصحیح هندسی و رادیومتریک، با استفاده از شاخص اختلاف آب نرمال شده(NDWI)، تقویم سطوح خشک و مرطوب تالاب تهیه و مساحت هر طبقه محاسبه گردید. جهت تعیین سرعت آستانه فرسایش بادی، نمونه های دست نخورده به دستگاه سنجش فرسایش بادی انتقال داده شد. تعداد روزهای تؤام با گرد و غبار در ایستگاه سینوپتیک اصفهان بر اساس سرعت باد بیشتر از سرعت آستانه فرسایش بادی محاسبه گردید .ارتباط بین تعداد روزهای گرد وغبار و سطوح خشکیده تالاب با تحلیل همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت جهت حصول اطمینان از جهت وزش بادهای غبارزا از سمت تالاب گاوخونی به ایستگاه اصفهان، گل بادها و گل توفان های فصلی و سالانه ترسیم و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی، رابطه معکوس معنی دار بین تعداد روزهای غبارآلود و سطوح خشکیده تالاب در فصول پاییز، بهار و تابستان و در مقیاس سالانه در ایستگاه اصفهان را نشان داد. همچنین نتایج حاصل از بررسی جهت حرکت بادهای غبارزا با استفاده از گل توفان ها حاکی از عدم وزش این بادها از سمت تالاب گاوخونی به سمت اصفهان می باشد.