فرهاد رضوی سلیم؛ حسین ارزانی؛ محمد جعفری؛ سید اکبر جوادی
دوره 30، شماره 1 ، فروردین 1402، ، صفحه 39-47
چکیده
تولید علوفه، محصول اصلی مرتع و کالای ملموس ارزشمندی است که ارزشگذاری اقتصادی آن در مراتع احیایی، با توجه به استفاده مستقیم جهت تعلیف و تولیدات دامی، میتواند نقش مهمی در برنامهریزیهای مدیریتی ایفا نماید. در این راستا تحقیق حاضر با هدف ارزشگذاری اقتصادی کارکرد علوفه تولیدی مراتع احیاءشده مناطق خشک در شهرستان سربیشه در استان ...
بیشتر
تولید علوفه، محصول اصلی مرتع و کالای ملموس ارزشمندی است که ارزشگذاری اقتصادی آن در مراتع احیایی، با توجه به استفاده مستقیم جهت تعلیف و تولیدات دامی، میتواند نقش مهمی در برنامهریزیهای مدیریتی ایفا نماید. در این راستا تحقیق حاضر با هدف ارزشگذاری اقتصادی کارکرد علوفه تولیدی مراتع احیاءشده مناطق خشک در شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی انجام شد. برای این منظور ابتدا پروژههای بوتهکاری غرب این شهرستان تحت عنوان حسینآباد، نازدشت و جنتآباد انتخاب گردید. سپس ضمن تعیین توده معرف در هر پروژه، نسبت به استقرار سه ترانسکت 300 متری به فاصله 20 متر از یکدیگر به شکل تصادفی– سیستماتیک اقدام و در طول هر ترانسکت با استقرار 10 پلات 3 مترمربعی تولید سال جاری گونههای مورداستفاده دام با روش قطع و توزین برداشت گردید. پس از خشک شدن نمونههای گیاهی و توزین هر نمونه، با در نظر گرفتن خوشخوراکی و حد بهرهبرداری مجاز مشخص و مقدار علوفه قابلبرداشت تعیین گردید. جهت ارزشگذاری اقتصادی کارکرد علوفه تولیدی از روش هدونیک استفاده گردید. برای این منظور ابتدا رابطه رگرسیونی بین قیمت نهادههای دامی و کل مواد غذایی قابل هضم TDN گونههای مورد استفاده دام استخراج گردید. در ادامه با قرار دادن میزان TDN گونههای مرتعی در هر پروژه، با استفاده از دادههای انرژی متابولیسمی طرح ملی تعیین کیفیت علوفه گیاهان مرتعی کشور، ارزش اقتصادی علوفه تولیدی تعیین گردید. نتایج نشان داد قیمت هر کیلوگرم علوفه 5/1046 تومان است. برایناساس میزان ارزش اقتصادی علوفه برای هر هکتار از مراتع احیاشده، 318223 تومان و ارزش اقتصادی کل برای مراتع احیایی در 5/4375 هکتار، 1,386,498,185 تومان برآورد گردید. نتایج این تحقیق میتواند نقش سرمایهگذاری در مرتع را بیشازپیش آشکار نموده و حتی برای ارائه راهکارهای جدید جهت مشارکت مالی دولت و بهرهبرداران مورد استفاده قرار گیرد. البته لازم است علاوهبر اقتصاد زیستمحیطی مراتع، به عملکرد و توان اکولوژیک آن نیز توجه شود تا در درازمدت هم هدف بهرهبرداران و هم هدف مدیران و کارشناسان منابع طبیعی محقق گردد.
سید مهدی ادنانی؛ محمدرضا طاطیان؛ احسان زندی اصفهان؛ رضا تمرتاش؛ حسین باقری
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 215-223
چکیده
از عوامل مهم و تاثیرگذار بر تولیدات دامی در مناطق خشک میتوان به محدودیت منابع آبی، افزایش شوری و فقدان مواد غذایی اشاره کرد. گونههای هالوفیت در زیستگاههای شور به عنوان منابع جایگزین علوفه از اهمیت ویژهای برخوردارند. کیفیت علوفه یکی از عواملی اصلی تعیین کننده نیازهای غذایی دام و متعاقباً ظرفیت چرایی مرتع است. تعیین کیفیت ...
بیشتر
از عوامل مهم و تاثیرگذار بر تولیدات دامی در مناطق خشک میتوان به محدودیت منابع آبی، افزایش شوری و فقدان مواد غذایی اشاره کرد. گونههای هالوفیت در زیستگاههای شور به عنوان منابع جایگزین علوفه از اهمیت ویژهای برخوردارند. کیفیت علوفه یکی از عواملی اصلی تعیین کننده نیازهای غذایی دام و متعاقباً ظرفیت چرایی مرتع است. تعیین کیفیت علوفه گونههای مرتعی، جهت مدیریت صحیح مراتع لازم و ضروری است. کیفیت علوفه، در مکانها و زمانهای مختلف، متفاوت بوده و عوامل مختلفی بر روی آن تاثیرگذار هستند. از جمله این عوامل میتوان به مراحل مختلف فنولوژی اشاره کرد. آگاهی از کیفیت علوفه شوررویها در هر مرحله فنولوژیک علاوه بر اینکه به بهرهبرداران در مناطق خشک و بیابانی کمک میکند تا گونههای گیاهی مناسب را برای کاشت در برنامههای شورورزی انتخاب نمایند، بلکه باعث میشود زمان مناسب چرا برای دستیابی به عملکرد بیشتر دام در اراضی شور نیز تعیین شود. در این تحقیق، اثر مراحل مختلف فنولوژیک بر هشت فاکتور موثر در کیفیت علوفه سه گونه مرتعی Halocnemum strobilaceum M.B. ، Nitraria schoberiL. و Suaeda aegyptiaca Zoh. بررسی شد. نمونههای گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی از اراضی شور حاشیه حوض سلطان در استان قم جمعآوری شدند. دادهها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه واریانس شدند. مقایسه میانگینها با آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که اثر گونه و مراحل فنولوژیک بر کیفیت علوفه در سطح آماری یک درصد معنیدار بود. حداکثر کیفیت علوفه در مرحله رشد رویشی بهدست آمد و پس از آن کیفیت علوفه تا مرحله بذردهی کاهش پیدا کرد. به طور کلی، نتایج این تحقیق حکایت از برتری گونه Ha. strobilaceum از نظر ارزش غذایی نسبت به دو گونه Ni. schoberi و Su. aegyptiaca داشت، به طوری که میتواند به عنوان منبع جدید علوفه در اراضی تحت تاثیر شوری که سایر منابع علوفه امکان رشد و تولید در این اراضی را ندارند در نظر گرفته شود.
مریم شهری؛ علی آریاپور؛ حمیدرضا محرابی
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 986-1002
چکیده
در این تحقیق کیفیت علوفه سه گونه مرتعی Poa bulbosa، Trifolium repensوAstragalus gossypinus در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی و زمان رسیدن بذر) در استان لرستان، شهرستان بروجرد مورد مطالعه قرار گرفت. بوسیله نمونه برداری تصادفی و 5 تکرار با استفاده از 10 پایه گیاهی بر روی خط ترانسکت دادهها برداشت شدند. شاخصهای کیفی اندازهگیری و با استفاده از آنالیز ...
بیشتر
در این تحقیق کیفیت علوفه سه گونه مرتعی Poa bulbosa، Trifolium repensوAstragalus gossypinus در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی و زمان رسیدن بذر) در استان لرستان، شهرستان بروجرد مورد مطالعه قرار گرفت. بوسیله نمونه برداری تصادفی و 5 تکرار با استفاده از 10 پایه گیاهی بر روی خط ترانسکت دادهها برداشت شدند. شاخصهای کیفی اندازهگیری و با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون دانکن، میانگین دادهها با یکدیگر مقایسه گردیدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مقدار ماده خشک قابل هضم در میان گونههای مختلف اختلاف معنیداری نداشت اما مقدار این شاخص در مراحل مختلف فنولوژیکی دارای اختلاف معنیداری در سطح 1 درصد بود و بیشترین و کمترین میزان به ترتیب به مقدار 61/34 و 24/24 درصد مربوط به بذر دهی و قبل از گلدهی میباشد. مقدار پروتئین خام در میان گونههای مختلف و مراحل مختلف فنولوژیکی و اثر متقابل آنها در سطح 5 درصد اختلاف معنیداری نشان داد و بیشترین و کمترین میزان 06/21 و 97/17 درصد به ترتیب مربوط به گونههای Trifolium repens و Poa bulbosa بود. مقدار فیبر خام در میان گونههای مختلف اختلاف معنیداری نشان نداد اما مقدار این شاخص در مراحل مختلف فنولوژیکی و اثر متقابل آنها دارای اختلاف معنیداری در سطح 5 درصد بود و بیشترین و کمترین میزان به ترتیب به مقدار 30/94 و 86/20 درصد مربوط به زمان بذردهی و قبل از گل دهی میباشد. بیشترین و کمترین میزان دیواره سلولی منهای همی سلولوز به ترتیب به میزان 6/57 و 26/31 درصد مربوط به گونههای Poa bulbosa و Trifolium repensبودند. با توجه به نتایج بدست آمده به ترتیب گونههایTrifolium repens، Poa bulbosaو Astragalusgossypinus از کیفیت علوفه بهتری در مراحل مختلف فنولوژیکی قبل از گلدهی برخوردار بودند که این موضوع بیانگر بهترین زمان چرا در ماههای اردیبهشت و خرداد میباشد.
محرم اشرف زاده؛ حمید نیک نهاد قره ماخر؛ غلامعلی حشمتی؛ محمدجمال سحرخیز؛ مجید قربانی نهوجی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 432-446
چکیده
کلماتیس اصفهانی (Clematis ispahanica) از گونههای خوشخوراک کمیاب و در حال انقراض کشور ایران میباشد. در این تحقیق پراکنش این گونه در مراتع شهرستانهای بوانات و مهریز واقع در استانهای فارس و یزد مورد بررسی قرار گرفت. به منظور نمونهبرداری از پوشش گیاهی، مناطق مورد مطالعه طبقهبندی شد و سپس با استفاده از روش تصادفی-سیستماتیک 30 پلات 2×3 ...
بیشتر
کلماتیس اصفهانی (Clematis ispahanica) از گونههای خوشخوراک کمیاب و در حال انقراض کشور ایران میباشد. در این تحقیق پراکنش این گونه در مراتع شهرستانهای بوانات و مهریز واقع در استانهای فارس و یزد مورد بررسی قرار گرفت. به منظور نمونهبرداری از پوشش گیاهی، مناطق مورد مطالعه طبقهبندی شد و سپس با استفاده از روش تصادفی-سیستماتیک 30 پلات 2×3 متر مربعی در مناطق کلید مستقرگردید. نمونهبرداری به دلیل خشبی بودن سایر اندامهای گیاه، فقط از برگهای آن با 5 تکرار و ثبت گونههای همراه انجام شد. نمونههای خاک از عمق 30-0 سانتیمتری پلاتها (بر اساس عمق ریشهداونی) برداشت گردید. از آزمون t مستقل جهت مقایسه خصوصیات شیمیایی خاک دو منطقه استفاده شد. به منظور تعیین مؤثرترین مؤلفههای تأثیرگذار بر خصوصیات خاک دو منطقه از روش تجزیهٔ مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. از طرح فاکتوریل جهت بررسی اثر مرحله فنولوژیکی، منطقه و اثر متقابل منطقه×مرحلهٔ فنولوژیکی بر روی شاخصهای کیفیت علوفه (CP، DMD، ME و ADF) استفاده شد. سپس با استفاده از طرح کاملاً تصادفی چگونگی اثر متقابل منطقه × مرحلهٔ فنولوژیکی بر روی کیفیت علوفه بررسی شد. نتایج نشان داد که واقعیت انتشار و بهترین الگوی پراکنش این گونه گیاهی، دامنههای شمالی و توپوگرافی نسبتاً مسطح میباشد. این گونه گیاهی در خاکهای غیرشور (2Ec<)، بافتهای شنی- لومی، لومی- شنی و شنی، با مقدار اسیدیته 9/8-6/8، کربن آلی 7/0% -4/0%، ازت 13/0%-09/0%، فسفر1/22-9/ 13 پی پی ام، کربنات کلسیم 59%-42%، و پتاسیم 45/2-2 میلی گرم در لیتر رشد و پراکنش دارد. نتایج PCA نشان داد که کربن آلی (OC)، هدایت الکتریکی (EC) و اسیدیته خاک (pH) مؤثرترین مولفههای تأثیرگذار خاک دو منطقه بشمار میآیند. با توجه به نتایج بهدست آمده، شاخصهای کیفیت علوفه در مراحل رشد رویشی و گلدهی، در منطقهٔ بوانات بطور معناداری بیشتر از منطقه مهریز بود اما در مرحله بذردهی شاخصهای مورد مطالعه،در منطقهٔ مهریز بطور معناداری بالاتر بود. نتایج همبستگی پیرسون نشانگر آن است که بین خصوصیات شیمیایی خاک و شاخصهای کیفیت علوفه همبستگی معنیداری وجود ندارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اثر اقلیم بر کیفیت علوفه بیشتر از عوامل خاکی میباشد. بطورکلی میتوان گفت که کیفیت علوفه بالای کلماتیس اصفهانی میتواند یکی از دلایل در معرض خطر انقراض بودن آن بشمار آید.
جواد معتمدی؛ حسین ارزانی؛ محمد جعفری؛ مهدی فرح پور؛ محمدعلی زارع چاهوکی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 241-259
چکیده
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب ...
بیشتر
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب تولید، محاسبه انرژی متابولیسمی در دسترس، محاسبه نیاز روزانه دام و محاسبه ظرفیت چرا انجام گردید. نتایج نشان داد که با توجه به وضعیت خشکسالی رویشگاهها و بهتبع آن نوسان تولید علوفه در سالهای مختلف، نمیتوان با یکبار اندازهگیری تولید، ظرفیت چرا را برای بلندمدت محاسبه کرد. از اینرو، متوسط خوب تولید رویشگاهها مشخص و بر مبنای آن ظرفیت بلندمدت محاسبه شد. متوسط خوب تولید رویشگاههای گلستانکوه، وردشت و پشمکان در یک دوره آماری 7-6 سال، بهترتیب 425، 8/263 و 3/343 کیلوگرم در هکتار برآورد شد که مرتبط با سالهای 1385، 1380 و 1381 (سالهای نرمال از نظر بارندگی) میباشند. ظرفیت چرای بلندمدت رویشگاهها بر مبنای متوسط خوب تولید، در یک دوره چرایی چهارماهه 8/0، 3/0 و 5/0 واحد دامی در هکتار محاسبه شد که بهترتیب متعلق به مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان بود و بهگونهای میباشد که اگر 12 ماه پیاپی در منطقه خشکسالی اتفاق بیفتد، در عینحال که به پوشش گیاهی صدمهای وارد نخواهد شد، دامدار هم متوجه خسارت چندانی نمیشود و مجبور به فروش بیش از اندازه دامهای خود نخواهد بود. بر این اساس، مساحت لازم برای چرای یک واحد دامی، در مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان 3/1، 3/3 و 2 هکتار پیشنهاد گردید. مقدار مذکور بر مبنای روش رایج در طرحهای مرتعداری، برابر یک هکتار برای یک دوره 30 سال پیشنهاد شده است که این امر، بیانگر لزوم توجه به عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا است و بر کاربرد مدل پیشنهادی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرای بلندمدت مرتع در طرحهای مرتعداری تأکید دارد.
پیروز شاکری؛ حسن فضائلی؛ احمد پورمیرزایی؛ سید حمید مصطفوی
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 735-747
چکیده
تعیین کیفیت علوفه مراتع عامل مهمی در ارزیابی وضعیت تغذیه دامهای وابسته به مرتع، تعیین زمان مناسب چرا، افزایش عملکرد دامها و آسیب کمتر به مراتع است. این مطالعه بهمنظور تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم چهار گونه غالب از خانواده کاسنی در مراتع بافت در استان کرمان انجام شد. گونهها شامل درمنه کوهی (aucheriArtemisia)، درمنه دنائی(Artemisiapersica)، ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه مراتع عامل مهمی در ارزیابی وضعیت تغذیه دامهای وابسته به مرتع، تعیین زمان مناسب چرا، افزایش عملکرد دامها و آسیب کمتر به مراتع است. این مطالعه بهمنظور تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم چهار گونه غالب از خانواده کاسنی در مراتع بافت در استان کرمان انجام شد. گونهها شامل درمنه کوهی (aucheriArtemisia)، درمنه دنائی(Artemisiapersica)، شنگاسبی بیابانی(Scorzoneratortusissima)وهزارخار خنجری (Cousinasicigera)بودند که در مراحل رشد شامل رویشی، گلدهی و بذردهی نمونهبرداری شدند. نتایج نشان داد که میانگین ترکیبات شیمیایی گونههای مذکور در مراحل مختلف رشد بهترتیب حاوی 94/9، 95/8، 21/6 و 40/10 درصد پروتئین خام 62/45، 77/45، 07/61 و 83/42 درصد NDF و 77/32، 05/33، 61/46 و 73/31 درصد ADF بودند. در همه گونهها با افزایش سن گیاه غلظت پروتئین خام کاهش (01/0>p) و بهجز گونه شنگاسبی بیابانی در سایر گونهها میزان NDF و ADF افزایش (01/0>p) یافت. میانگین قابلیت هضم ماده خشک در گونههای مذکور در مراحل مختلف رشد بهترتیب 41/57، 054/53، 34/45 و 67/39 درصد تعیین شد و میانگین انرژی قابل متابولیسم در مراحل مختلف رشد نیز بهترتیب در گونههای مذکور 24/2، 24/2، 86/1 و 26/2 کالری در گرم ماده خشک برآورد گردید. میانگین غلظت عناصر معدنی کلسیم، سدیم، پتاسیم، منیزیم، آهن و منگنز در این چهار گونه مرتعی بیش از حد بحرانی نیازهای گوسفند و بز بود، در حالیکه غلظت عناصر فسفر، مس و روی در این گیاهان کمتر از حد بحرانی آن برای گوسفند و بز بود. بهطور کلی چهار گونه مورد مطالعه از نظر پروتئین خام و انرژی قابل متابولیسم بهویژه در مراحل اولیه رشد تأمین کننده نیازهای گوسفند و بزهای منطقه میباشند.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی؛ تقی میرحاجی
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 657-670
چکیده
اطلاع از نیاز روزانه دامهای چرا کننده در مرتع، یکی از ملزومات اساسی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرا در طرحهای مرتعداری است. در همین راستا، نیاز انرژی متابولیسمی روزانه ردهای مختلف گوسفند سنگسری (میش، قوچ و بره) در مرتع بررسی شد. برای این منظور با توجه به میانگین مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه و سهم گونهها در ترکیب گیاهی، مقدار انرژی ...
بیشتر
اطلاع از نیاز روزانه دامهای چرا کننده در مرتع، یکی از ملزومات اساسی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرا در طرحهای مرتعداری است. در همین راستا، نیاز انرژی متابولیسمی روزانه ردهای مختلف گوسفند سنگسری (میش، قوچ و بره) در مرتع بررسی شد. برای این منظور با توجه به میانگین مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه و سهم گونهها در ترکیب گیاهی، مقدار انرژی متابولیسمی در یک کیلوگرم علوفه خشک در مراحل مختلف رشد مرتع، برآورد شد و با مدنظر قرار دادن نیاز انرژی متابولیسمی روزانه، مقدار علوفه تامین کننده نیاز دام، برآورد گردید. نیاز انرژی متابولیسمی روزانه، بر اساس معادله پیشنهادی MAFF (1984) در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع، با مدنظر قرار دادن خصوصیات فیزیکی مرتع، فواصل آبشخور، تراکم گیاهان و اعمال ضریب افزایشی 70 درصد محاسبه گردید. بر مبنای نتایج حاصل، مقدار علوفه لازم برای تأمین نیاز روزانه میش بالغ گوسفند سنگسری با میانگین وزن 37 کیلوگرم، در اوایل، اواسط و اواخر فصل رشد، بهترتیب 6/1، 1/2 و 3/2 کیلوگرم علوفه خشک برآورد گردید. مقادیر مذکور برای قوچ بالغ با میانگین وزن 75/48 کیلوگرم، در مراحل مختلف رشد مرتع 9/1، 5/2 و 9/2 کیلوگرم برآورد شد. نیاز روزانه برهها با میانگین وزن 88/19 کیلوگرم، در هر یک از زمانهای فصل رشد، بهترتیب 3/1، 7/1 و 9/1 برآورد گردید. نتایج نشان داد که درنظر گرفتن مقدار 5/1 کیلوگرم علوفه خشک برای تامین نیاز روزانه انواع و ردههای مختلف دام، صحیح نمیباشد و ضرورت دارد، نیاز روزانه دام بر مبنای کیفیت علوفه در مراحل مختلف فصل رشد، مشخص شود. ضمن اینکه نتایج بر این موضوع تاکید دارد که جهت تطابق نیاز روزانه دام با کیفیت علوفه مرتع، ضرورت دارد مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه و سهم تمامی گونههای مورد چرای دام در ترکیب گیاهی، درنظر گرفته شود و تنها به ذکر نتایج بخشی از گونههای تشکیلدهنده رژیم غذایی، اکتفا نشود. در غیر اینصورت، همانند مطالعه حاضر، مقدار نیاز برآورد شده، بیش از توان مصرف روزانه دام خواهد بود.
احسان زندی اصفهان؛ علی اشرف جعفری؛ رسول میراخورلی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 464-473
چکیده
گونههای شورروی بهدلیل سازگاری با شرایط خاص مناطق خشک و بیابانی میتوانند بخشی از نیاز علوفهای دام را در اوایل بهار، تابستان و بهویژه اواخر پاییز تأمین کنند. بااینحال، اطلاعات کمی در مورد ارزش غذایی این گیاهان در دسترس است. از سوی دیگر، شوررویها (هالوفیتها) دارای تغییرات قابل توجهی در ارزش غذایی خود هستند. بنابراین، آگاهی ...
بیشتر
گونههای شورروی بهدلیل سازگاری با شرایط خاص مناطق خشک و بیابانی میتوانند بخشی از نیاز علوفهای دام را در اوایل بهار، تابستان و بهویژه اواخر پاییز تأمین کنند. بااینحال، اطلاعات کمی در مورد ارزش غذایی این گیاهان در دسترس است. از سوی دیگر، شوررویها (هالوفیتها) دارای تغییرات قابل توجهی در ارزش غذایی خود هستند. بنابراین، آگاهی از کیفیت علوفه شوررویها در هر مرحله فنولوژیک علاوه بر اینکه به بهرهبرداران در مناطق خشک و بیابانی کمک میکند تا گونههای گیاهی مناسب را برای کاشت در برنامههای شورورزی انتخاب نمایند، بلکه باعث میشود زمان مناسب چرا برای دستیابی به عملکرد بیشتر دام در اراضی شور نیز تعیین شود. در این تحقیق، اثر مراحل مختلف فنولوژیک بر شش فاکتور مؤثر در کیفیت علوفه دو گونه مرتعی Atriplex leucoclada و Suaeda fruticosa بررسی شد. نمونههای گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی (اواخر خرداد) گلدهی (نیمه شهریور) و بذردهی (آبان) از اراضی شور در گرمسار، استان سمنان جمعآوری شدند. دادهها بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه واریانس شدند. مقایسه میانگینها با آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که اثر مراحل فنولوژیک و اثر متقابل مراحل فنولوژیک در گونه بر کیفیت علوفه در سطح آماری یک درصد معنیدار بود. حداکثر کیفیت علوفه در مرحله رشد رویشی بهدست آمد و پس از آن کیفیت علوفه تا مرحله بذردهی کاهش پیدا کرد. بهطور کلی، نتایج این تحقیق حکایت از برتری گونهfruticosa Suaeda از نظر ارزش غذایی نسبت به گونه Atriplex leucoclada داشت، بهطوریکه میتواند بهعنوان منبع جدید علوفه در اراضی تحت تأثیر شوری که سایر منابع مرسوم علوفه امکان رشد و تولید در این اراضی را ندارند در نظر گرفته شود.
مهرناز ریاست؛ علی اشرف جعفری؛ عبدالرضا نصیرزاده
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 704-718
چکیده
به منظور بررسی تنوع صفات کمی و کیفی علوفه 19 جمعیت از گونه Elymushispidus، پژوهش حاضر در ایستگاه مرتعی حسینآباد شیراز و از سال 1385 به مدت سه سال در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. صفات مورد مطالعه عبارت بودند از تاریخ ظهور سنبله، ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، نسبت برگ به ساقه، عملکرد علوفه خشک، درصد قابلیت هضم، پروتئین ...
بیشتر
به منظور بررسی تنوع صفات کمی و کیفی علوفه 19 جمعیت از گونه Elymushispidus، پژوهش حاضر در ایستگاه مرتعی حسینآباد شیراز و از سال 1385 به مدت سه سال در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. صفات مورد مطالعه عبارت بودند از تاریخ ظهور سنبله، ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، نسبت برگ به ساقه، عملکرد علوفه خشک، درصد قابلیت هضم، پروتئین خام، قندهای محلول در آب، درصد ADF (دیواره سلولی منهای همی سلولز) و خاکستر کل. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین جمعیتها برای کلیه صفات به جز خاکسترکل معنیدار بود. نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که جمعیتهای T24، فریدن، قامیشلو )سقز(، اسدآبادو پاسهلکی (اقلید) به ترتیب با عملکرد 5458، 5307، 5114، 4696 و 4565 کیلوگرم در هکتار در شرایط آبی برترین جمعیتها بودند. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که بین تعداد ساقه در بوته با عملکرد علوفه و ارتفاع بوته رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. همچنین رابطهبین قندهای محلول با پروتئین خام و رابطه بین قابلیت هضم با درصد ADF منفی و معنیدار بود. نتایج حاصل از تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که 3 مؤلفه اول، 67 درصد از کل واریانس متغیرها را توجیه کردند که در مولفه اول صفات تاریخ ظهور سنبله، ارتفاع بوته و عملکرد علوفه و در مولفه دوم صفات پروتئین خام، قندهای محلول و نسبت برگ به ساقه دارای واریانس بیشتری بودند. با تجزیه کلاستر به روش Ward، جمعیتها در 3 گروه متفاوت قرار گرفتند. جمعیتهای فریدن و قامیشلو )سقز( از نظر کمیت و کیفیت علوفه از سایر جمعیتها برتر بوده و بهعنوان جمعیتهای مناسب برای علوفه کاری در مراتع نیمه استپی استان پیشنهاد شدند.
محمدرضا شوشتری؛ فرهنگ قصریانی؛ امیر قربانخانی
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 810-822
چکیده
مراتع نیمی از سرزمین ایران را میپوشانند که از ویژگیهای اکولوژیکی منحصر به فردی برخوردار هستند. شناخت این ویژگیها، نیاز اساسی هرنوع مدیریتی در این عرصههاست. در این راستا پژوهش حاضر بهمنظور بررسی شدتهای مختلف چرای دام بر روی ویژگیهای رویشی و زایشی گونه کلیدی Bromustomentellus به مدت چهار سال در منطقه گونبان هرسین واقع در استان ...
بیشتر
مراتع نیمی از سرزمین ایران را میپوشانند که از ویژگیهای اکولوژیکی منحصر به فردی برخوردار هستند. شناخت این ویژگیها، نیاز اساسی هرنوع مدیریتی در این عرصههاست. در این راستا پژوهش حاضر بهمنظور بررسی شدتهای مختلف چرای دام بر روی ویژگیهای رویشی و زایشی گونه کلیدی Bromustomentellus به مدت چهار سال در منطقه گونبان هرسین واقع در استان کرمانشاه به اجرا درآمد. ابتدا یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت یک هکتار انتخاب و حصارکشی و قرق گردید. در این بررسی از روش تقلید چرا ( (simulationاستفاده گردید. سه شدت برداشت 25 درصد، 50 درصد و 75 درصد با حالت بدون برداشت (شاهد) به عنوان تیمارهای آزمایش بر روی گونه فوقمورد مقایسه قرار گرفت. در هر تیمار 40 پایه از گونه انتخاب شد. تاثیر بهرهبرداری بر خصوصیات فنولوژیکی مانند ارتفاع، تعداد ساقه های گلدهی، بنیه و شادابی، سطح یقه، تولید علوفه و سایر خصوصیات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از تجزیه واریانس مرکب با پایه طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تولید گونه Bromustomentellus در اثر برداشت های مختلف از نظر آماری معنی دار نبوده و در مرتع مورد مطالعه تا 75% حد بهرهبرداری مجاز دارد ولی صفات مرفولوژیک را در بعضی موارد تحت تاثیرخود قرار داده است. به این شرح که برداشت باعث کاهش تعداد ساقههای گلدهی و افزایش نسبی قطر یقه شد. همین طور تاثیر چندانی بر روی ارتفاع و شادابی گونه نداشت یا به عبارت دیگر برداشت قدرت باززایی گونه را کاهش داد (به علت کاهش تعداد ساقه گلدهی). اما شدت برداشت 75% باعث افزایش سطح یقه گیاه شده است.
عاطفه شهبازی؛ سید حمید متین خواه؛ حسین بشری؛ مصطفی ترکش اصفهانی
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 823-823
چکیده
آگاهی از کیفیت علوفه گونههای بومی در راستای شناسایی قابلیتهای آنها به منظور احیا و اصلاح مراتع و همچنین تعیین ظرفیت چرا و زمان مناسب چرای دام از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین منظور از دو گونه مرتعی Astragalus cyclophyllon G.Beck و HedysarumcriniferumBoiss در سه مرحله فنولوژیک (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در رویشگاه طبیعی آنها نمونهبرداری انجام ...
بیشتر
آگاهی از کیفیت علوفه گونههای بومی در راستای شناسایی قابلیتهای آنها به منظور احیا و اصلاح مراتع و همچنین تعیین ظرفیت چرا و زمان مناسب چرای دام از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین منظور از دو گونه مرتعی Astragalus cyclophyllon G.Beck و HedysarumcriniferumBoiss در سه مرحله فنولوژیک (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در رویشگاه طبیعی آنها نمونهبرداری انجام شد. سپس نمونههای جمعآوری شده خشک و آسیاب شد و به منظور اندازه گیری پارامترهای کیفیت علوفه تجزیه شیمیایی شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از طرح فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 2 تیمار در سه تکرار استفاده شد. . نتایج بیانگر تغییرات قابل ملاحظهای در ترکیب شیمیایی گیاهان مورد بررسی است. همچنین اثر مرحله فنولوژیک بر کیفیت علوفه معنیدار بود(05/0p <). میزان پروتئین خام(CP)، هضم پذیری ماده خشک(DMD) و انرژی متابولیسمی (ME)در هر دوگونه یک روند کاهشی را با پیشرفت مراحل مختلف فنولوژی نشان داد و این موارد در گونه H.criniferumدر تمامی مراحل رشد نسبت به گونه A. cyclophyllonبیشتر بود. مقایسه نتایج این دو گونه مرتعی با شاخصهای طبقه بندی مراتع به لحاظ کیفیت علوفه نشان داد که این دو لگوم بومی مراتع جزو "گونههای خیلی مطلوب" بشمار میروند. حفظ گونههای بومی بهطور کلی در هر منطقه و خصوصاً این دو گونه که دارای پراکنش کم و ارزش غذایی بالا نسبت به یونجه (Medicago sativa) است از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا با زراعی کردن این لگومها علاوه بر حفظ و توسعه آنها، میتوان بخشی از علوفه مورد نیاز دام اهلی را نیز تامین کرد.
حمیده جوادی؛ علی اشرف جعفری؛ معصومه رمضانی یگانه؛ محمود امیرخانی
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 417-429
چکیده
به منظور ارزیابی جمعیت های مختلف اسپرسOnobrychis sativaموجود در بانک ژن منابع طبیعی ایران از لحاظ عملکرد و کیفیت علوفه ، عملکرد بذر و صفات زراعی، تعداد 99 جمعیت در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو تکرار به مدت دو سال در ایستگاه تحقیقاتی البرز کرج کشت شدند. صفات کمی شامل: عملکرد علوفه و بذر، ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی و فرعی، تعداد بذر در ...
بیشتر
به منظور ارزیابی جمعیت های مختلف اسپرسOnobrychis sativaموجود در بانک ژن منابع طبیعی ایران از لحاظ عملکرد و کیفیت علوفه ، عملکرد بذر و صفات زراعی، تعداد 99 جمعیت در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو تکرار به مدت دو سال در ایستگاه تحقیقاتی البرز کرج کشت شدند. صفات کمی شامل: عملکرد علوفه و بذر، ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی و فرعی، تعداد بذر در گل آذین، وزن هزار دانه، درصد مقاومت به سفیدک و صفات کیفی شامل: درصد قابلیت هضم، درصد پروتئین خام، کربوهیدرات های محلول در آب، درصد فیبر نامحلول در شوینده اسیدی (ADF)، فیبرخام و درصد خاکستر کل اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که جمعیتهای 3001 (کرج) و 8206 (تهران) نسبت به دیگر جمعیت ها از لحاظ صفات کمی برتری داشتند. از لحاظ عملکرد و کیفیت علوفه جمعیتهای 3001 (کرج) و 11815 (خلخال) نسبت به دیگر جمعیت ها اولویت داشتند. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که عملکرد علوفه و بذر با صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی و فرعی همبستگی مثبت و معنی دار داشتند. رابطه بین درصد پروتئین با صفات عملکرد بذر، تعداد بذر در گل اذین، درصد قابلیت هضم، درصد خاکستر مثبت و با درصد ADFو فیبرخام منفی و معنیدار بود. در تجزیه به مولفه های اصلی، سه مولفه اول توانست بیش از 50 درصد کل تنوع حاکم در بین جمعیت ها را توجیه نمود. مقادیر درصد واریانس مولفه یک تا سه بترتیب 23، 17و11 درصد بود. در تجزیه کلاستر جمعیتها در فاصله اقلیدسی 5/18 در چهار گروه قرار گرفتند. این گروه بندی با گروهبندی جمعیتها بر اساس دو مولفه اول و دوم حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی مطابقت داشت. جمعیت های که در یک گروه قرار گرفتند دارای صفات مشترک بودند.
حمید علی پور؛ مهسا پاکدین؛ سعیده ناطقی؛ علی دسترنج؛ سیده نگار هاشمی
دوره 23، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 329-322
چکیده
تعیین کیفیت علوفه گونههای گیاهی موجود در مراتع یکی از مهمترین عواملی است که برای مدیریت صحیح و اصولی مراتع لازم و ضروری است. در تحقیق حاضر کیفیت علوفه گونههای مرتعی Onobrychis transcaspica، Onobrychis radiate،Astragalusbrevidens، Melica ciliata، Agropyron pectiniforme، Sangisorba minor، در سه مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی در مراتع شهرستان بجنورد مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله فنولوژیکی ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه گونههای گیاهی موجود در مراتع یکی از مهمترین عواملی است که برای مدیریت صحیح و اصولی مراتع لازم و ضروری است. در تحقیق حاضر کیفیت علوفه گونههای مرتعی Onobrychis transcaspica، Onobrychis radiate،Astragalusbrevidens، Melica ciliata، Agropyron pectiniforme، Sangisorba minor، در سه مرحله رویشی، گلدهی و بذردهی در مراتع شهرستان بجنورد مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله فنولوژیکی پنج تکرار از هر گونه به صورت تصادفی نمونه برداری شد. شاخصهای معرف کیفیت علوفه شامل، پروتئین خام(CP)، دیواره سلولی منهای همی سلولز(ADF)، هضمپذیری ماده خشک (DMD) و انرژی قابل متابولیسم (ME) در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد که کیفیت علوفه در کلیه گونههای مورد مطالعه در مرحله رشد رویشی بالاتر از دو مرحله گلدهی و بذردهی است، به طوری که با پیشرفت سن گیاه از میزان پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم و انرژی متابولیسمی کاسته شده و به مقدار دیواره سلولی منهای همیسلولز افزوده شده است. در میان گونههای مورد مطالعه، لگومها در هر سه مرحله رشد بالاترین مقدار CP (53/14 درصد) و کمترین میزان ADF (91/43 درصد) را نسبت به گندمیان (10/8=CP و 14/54=ADF) دارند. در بین این گونههای بیشترین و کمترین میزان پروتئین خام به ترتیب به Astragalus brevidens و Agropyron pectiniformeتعلق داشت. تجزیه واریانس دادهها حاکی از آن است که اثر گونه و مرحله فنولوژی در تمامی شاخصهای مورد بررسی در سطح یک درصد معنیدار است.
پریا کمالی؛ رضا عرفانزاده؛ سیدحمزه کهنوج
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 14-22
چکیده
تعیین کیفیت علوفه گونههای مراتع یکی از عواملی است که جهت مدیریت اصولی مراتع لازم و ضروری است. بنابراین درصد ازت چهارده گونه مرتعی که از گونههای غالب و مهم در پوشش گیاهی در مراتع خشک و بیابانی شهرستان کهنوج (جنوب استان کرمان) هستند، در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط دستگاه کجلدال اندازهگیری شد و سپس پروتئین خام آنها ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه گونههای مراتع یکی از عواملی است که جهت مدیریت اصولی مراتع لازم و ضروری است. بنابراین درصد ازت چهارده گونه مرتعی که از گونههای غالب و مهم در پوشش گیاهی در مراتع خشک و بیابانی شهرستان کهنوج (جنوب استان کرمان) هستند، در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط دستگاه کجلدال اندازهگیری شد و سپس پروتئین خام آنها احتساب گردید. پروتئین گونههای مختلف توسط آزمون تجزیه واریانس یکطرفه مقایسه و از آزمون t زوجی جهت مقایسه پروتئین خام هر گونه گیاهی بین دو مرحله فنولوژیکی استفاده شد. همچنین برای مقایسه پروتئین حد بحرانی برای حالت نگهداری با متوسط پروتئین مرتع در هر مرحله رویشی از آزمون مقایسه t با یک مقدار ثابت استفاده شد. نتایج نشان داد پروتئین گونههای گیاهی در هر کدام از مراحل فنولوژی دارای تفاوت معنیداری با یکدیگر بودند، بطوری که در مرحله رویشی، بیشترین میانگین درصد پروتئین خام مربوط به گونه Astragalus triboloides با 6/19 درصد بود و گونه Ziziphus spina-christi با میانگین 22/4 درصد دارای کمترین درصد پروتئین بود. در مرحله پس از بذردهی بیشترین پروتئین مربوط به گونه Rhaziastricta با 85/14 درصد و کمترین میزان پروتئین مربوط به گونه Stipa capensis با 23/5 درصد بود. پروتئین خام درتمامی گونهها به استثناء دو گونه سیر نزولی از خود نشان داد. همچنین مقایسه پروتئین خام با پروتئین مورد نیاز بر اساس جداول NRC برای بز نژاد رائیینی که دام غالب منطقه است نشان داد که بطور کلی میانگین پروتئین گونههای گیاهی در مرحله رویشی بیشتر از پروتئین حد بحرانی بود. اما این اختلاف برای مرحله دوم معنیدار نبود. حفظ و گسترش گونههایی که میزان درصد پروتئین خام آنها بالا و تغییرات پروتئین در آنها در طول دوره رشد ناچیز میباشد (از قبیل Tavernieracuneifolia)، تاکید میگردد.
فاضل امیری؛ ابراهیم گویلی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 58-69
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه دامهای اهلی از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که جهت مدیریت تغذیه ای مناسب دامهای اهلی از مراتع لازم است. در این تحقیق ارزش غذایی چند گونة مهم مرتعی، در مراتع نیمه خشک زاگرس مرکزی در سال 1389 مورد ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه دامهای اهلی از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که جهت مدیریت تغذیه ای مناسب دامهای اهلی از مراتع لازم است. در این تحقیق ارزش غذایی چند گونة مهم مرتعی، در مراتع نیمه خشک زاگرس مرکزی در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. از 12 گونة غالب در تیپهای گیاهی منطقه یا سه تکرار از اندامهای قابل چرای دام در مرحلة رشد رویشی در پلاتهای نمونه برداری 2 متر مربعی (تعیین شده از طریق اندازه نمونه) به روش قطع گونه نمونه تهیه گردید. شاخصهای مهم کیفی از قبیل: درصد ماده خشک، درصد ازت، پروتئین خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی عاری از همی سلولز، خاکستر و چربی خام، درصد ماده خشک قابل هضم، درصد ماده خشک مصرفی، انرژی متابولیسمی و ارزش غذایی نسبی برای گونه های مورد مطالعه تعیین گردید. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از روش تجزیه واریانس استفاده شد. همبستگی بین پارامترهای کیفی بر اساس شاخص نسبی کیفیت در محیط نرم افزارهای MVSP, Mosaic, and PC-ORD تعیین شد. برای همة گونه ها، پروتئین خام و شاخص ارزش غذای نسبی با قابلیت هضم ماده خشک همبستگی مثبت، ADF با هضم ماده خشک، پروتئین خام و شاخص ارزش غذای نسبی همبستگی منفی داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که، بجزء برای درصد ماده خشک، در مورد سایر شاخصهای کیفیت علوفه بین گونه های مختلف تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود دارد (05/0p <). تقریباً در همة گونه های گراس مورد مطالعه سطوح NDF و ADF بالاتر باعث کاهش کیفیت علوفه این گونه ها شده است. همچنین بر اساس شاخصهای اندازه گیری شده بالاترین کیفیت علوفه مربوط به گونه Cachrys acaulis با 46/289=RVF و گونة Agropyron trichophorom کمترین کیفیت علوفه را دارا بود (89/87=RVF).
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 177-187
چکیده
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری ...
بیشتر
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری شد. سپس نمونهها خشک و آسیاب شد. شش ویژگی مهم کیفیت علوفه شامل قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC)، پروتئین خام (CP)، الیاف خام (CF)، انرژی متابولیسمی (ME) و دیواره سلولی منهای همیسلولز(ADF) سنجش و تعیین شد. میانگین DMD برابر14/35 درصد، CP برابر 35/17 درصد، CF برابر 93/40 درصد، WSC برابر9/13 درصد، Ash برابر 58/6 درصد، ME برابر97/3 مگاژول برکیلوگرم علوفه خشک وADF برابر 45/60 درصد برآورد شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات نشان داد که بیشترین مقدار پروتئین خام (CP) در مرحله گلدهی(6/20 درصد) و کمترین مقدار در مرحله بذردهی (02/13 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه حداقل میزان پروتئین خام (CP) برای بیشتر دامها در حالت نگهداری 5/7 درصد گزارش شده، لذا میتواند پروتئین خام را تامین کند. در مرحله گلدهی، پروتئین خام (CP) افزایش معنیدار نشان داد لذا شرایط بهرهبرداری از علوفه در زمان گلدهی مناسبتر است. میانگین قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC) و انرژی متابولیسمی (ME) در مرحله بذردهی بهطور معنیداری بیشتر از سایر مراحل رشد رویشی و گلدهی بود، لذا مرحله بذردهی نیز برای تغذیه دام قابل توصیه است. با توجه به پراکنش این گونه در مراتع قشلاقی و میانبند، زمان بهرهبرداری از علوفه ی آن منطبق با مرحله گلدهی و بذردهی است. از سوی دیگر بذر زیادی نیز تولید می کند، لذا کیفیت علوفه در مرحله بذردهی افزایش مییابد. با توجه به اینکه طی مراحل گلدهی و بذردهی، کیفیت علوفه گیاه قابل قبول است، لذا با اجرای مدیریت صحیح و اصولی مرتع میتوان استفاده مناسبی از این گونه برای تغذیه دام بعمل آورد.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ رضا سیاه منصوری
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 607-614
چکیده
تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علفهای مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف میشود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب میگردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونههای مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علفهای مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف میشود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب میگردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونههای مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان میباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 5 پایه گیاهی به روش کاملاًً تصادفی قطع گردید. سپس نمونهها در هوای آزاد خشک و آسیاب شدند. مقادیر پروتئین خام (CP) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونهها در آزمایشگاه اندازهگیری و مقادیر هضمپذیری ماده خشک (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) گونهها، توسط روابط پیشنهادی برآورد شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل گونه و مرحلة رشد در تمامی شاخصهای کیفیت علوفه در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنیدار است و کیفیت علوفه گونههای مورد بررسی در مراحل مختلف رشد با همدیگر متفاوت است. با پیشرفت مراحل رشد، در اثر کاهش مقدار پروتئین خام، هضمپذیری ماده خشک و انرژی متابولیسمی، از کیفیت علوفه کاسته میشود. بیشترین مقدار پروتئین خام (17/18 درصد) متعلق به مرحله رشد رویشی گونه Phlomispersicaو کمترین مقدار مربوط به مرحله بذردهی گونهHordeum bulbosum است. بیشترین مقدار هضمپذیری (44/66 درصد) و انرژی متابولیسمی (30/9 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله رشد رویشی گونه Onobrychismelanotricha و کمترین مقدار هضمپذیری (65/42 درصد) و انرژی متابولیسمی (25/5 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله بذردهی گونه Picrissterigosa میباشد. میانگین مقادیر پروتئین خام گونهها در مراحل مختلف رشد در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع منطقه بترتیب عبارت است از؛ 22/16، 43/12 و 01/10 درصد که در هر سه مرحله، بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی است. همچنین میانگین مقادیر هضم پذیری گونهها در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 73/63، 06/56 و 77/51 درصد میباشد که در تمامی مراحل رشد، بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد به ترتیب عبارت است از؛ 77/8، 53/7 و 80/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی، بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی است. نتیجهگیری میشود که مراحل رشد رویشی و گلدهی گیاهان قادر به تامین نیاز پروتئینی و انرژی متابولیسمی واحد دامی میباشند، ولی در مراحل پایانی رشد، قادر به تامین نیاز پروتئینی واحد دامی نخواهد بود که منجر به کاهش عملکرد دام در مرتع خواهد شد. بنابراین به منظور حفظ حالت نگهداری دام و بازده اقتصادی گله در مراحل پایانی رشد مرتع، استفاده از مکملهای غذایی توصیه میشود.
محید دشتی؛ علی اشرف جعفری؛ حامد ظریف کتابی؛ فریده ثقفی خادم
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 683-694
چکیده
به منظور بررسی تاثیر مراحل فنولوژی بر عملکرد، کیفیت علوفه و تعیین بهترین زمان برداشت علوفه در سه واریته مختلف گونه Elymushispidus شامل podperae، villosus و hispidus آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی شمال خراسان (سیساب) در طی سالهای 1384 و 1385 اجرا شد. واریتههای فوق در شش مرحله فنولوژی شامل پنجهزنی، ...
بیشتر
به منظور بررسی تاثیر مراحل فنولوژی بر عملکرد، کیفیت علوفه و تعیین بهترین زمان برداشت علوفه در سه واریته مختلف گونه Elymushispidus شامل podperae، villosus و hispidus آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی شمال خراسان (سیساب) در طی سالهای 1384 و 1385 اجرا شد. واریتههای فوق در شش مرحله فنولوژی شامل پنجهزنی، ساقهدهی، سنبلهدهی، شیری شدن بذر، خمیری شدن بذر و رسیدگی بذر مورد ارزیابی قرار گرفتند. در هر یک از مراحل فنولوژیکی، عملکرد علوفه خشک و صفات کیفی شامل درصد قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، درصد پروتئین خام (CP)، کربوهیدراتهای محلول در آب (WSC)، دیواره سلولی بدون همیسلولز(ADF) و خاکستر کل(ASH) به روش NIR اندازهگیری شدند. نتایج تجزیه واریانس کرتهای خرده شده در زمان بیانگر اختلاف معنیدار بین مراحل مختلف فنولوژی برای کلیه صفات کیفی و کمی بود. با ادامه رشد گیاه تغییرات درصد قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و خاکستر در کلیه مراحل فنولوژی روند نزولی داشتند در حالیکه برای عملکرد علوفه و ADF روند تغییرات صعودی بود. درصد کربوهیدراتهای محلول روند خاصی را نشان نداد. در بین واریتههای مورد مطالعه واریته villosus با 3/50 و1/10 درصد به ترتیب برای قابلیت هضم و کربوهیدراتهای محلول دارای بیشترین کیفیت علوفه بود. واریته hispidus با تولید 1433 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار اختلاف معنیداری با دو واریته دیگر داشت ولی کیفیت آن به نسبت کمتر بود. نتایج نشان داد که بالاترین میزان عملکرد علوفه قابل هضم و عملکرد پروتئین خام در هر سه واریتهها در مرحله ظهورسنبله بدست آمد .ضرایب همبستگی بین قابلیت هضم با درصد پروتئین و خاکستر مثبت و معنیداری بود. در عین حال رابطه بین ADF با صفات مذکور منفی و گاها معنیدار بود. عملکرد علوفه و درصد قندهای محلول با صفات قابلیت هضم و پروتئین خام در مراحل مختلف رشد همبستگی متفاوت و ناپایداری داشتند.
محرم اشرف زاده؛ رضا عرفانزاده؛ سید حمزه حسینی کهنوج
دوره 22، شماره 2 ، مرداد 1394، ، صفحه 381-391
چکیده
این مطالعه با هدف مقایسه فاکتورهای کیفی علوفه (CP، DMD و ADF) گونههای گیاهی در دو مرحلهی فنولوژیکی بین دو منطقه که مجاور هم اما متفاوت در ویژگیهای خاک بودند انجام شد. دو منطقه در دو طرف رودخانهای در مراتع شهرستان زریندشت در جنوب استان فارس قرار داشتند. یکی از این مناطق دارای خاک شور و قلیا (842/2%=ESP، 51/6=SAR، 6/15=EC و 30/8=pH) و منطقه دوم با خاک ...
بیشتر
این مطالعه با هدف مقایسه فاکتورهای کیفی علوفه (CP، DMD و ADF) گونههای گیاهی در دو مرحلهی فنولوژیکی بین دو منطقه که مجاور هم اما متفاوت در ویژگیهای خاک بودند انجام شد. دو منطقه در دو طرف رودخانهای در مراتع شهرستان زریندشت در جنوب استان فارس قرار داشتند. یکی از این مناطق دارای خاک شور و قلیا (842/2%=ESP، 51/6=SAR، 6/15=EC و 30/8=pH) و منطقه دوم با خاک قلیایی (128/1%=ESP، 18/4=SAR، 24/1=EC و 53/8=pH) بود. جهت انجام این تحقیق، علوفه گونههای گیاهی که در هر دو منطقه مشترکاً وجود داشتند برداشت و جهت تجزیه شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند. از آزمون t مستقل برای مقایسه ADF، CP و DMD بین دو منطقه شور و قلیا و قلیایی در هر مرحله فنولوژیکی استفاده گردید. نتایج نشان داد که در هر دو مرحله فنولوژی، گونههای شورپسند از قبیل: halimus AtriplexوSeidlitzia rosmarinus در خاکهای قلیایی از کیفیت بیشتری (DMD و CP) برخوردار بودند و سایر گونهها یا اینکه بین دو منطقه فاقد تفاوت معنیداری بودند و یا اینکه در منطقه شور و قلیا بیشتر از منطقه قلیایی بودند. این تحقیق نشان داد که برخی از گونه ها نسبت به سایرین در برابر شرایط نامطلوب خاک (شرایط قلیایی) قدرت سازگاری بیشتری داشته و دارای کیفیت بهتری میباشند. بنابراین این نتایج میتواند در مدیریت مراتع این منطقه از قبیل انتخاب گونههای مناسب جهت حفاظت و اصلاح پوشش گیاهی آن مورد استفاده قرار گیرد.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ سید رضا حسینی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 651-662
چکیده
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، مطلوبیت مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد چرای دام در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان بهمنظور تأمین نیاز روزانه واحد دامی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 12 گونه مرتعی ...
بیشتر
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، مطلوبیت مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد چرای دام در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان بهمنظور تأمین نیاز روزانه واحد دامی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 12 گونه مرتعی شامل: Achillea millifolium، Agropyrontrichophorum، Centureazuvandica، Crepiskhorassanica، Koeleria cristata، Medicagosativa، Poaangustifolia، Taraxacum brevidens، Thymus transcaspicus، Tragopogon graminifolius، Trifolium repens و Artemisiaaucheri در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1387 نمونهبرداری شد. در هر مرحله، 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 3 پایه گیاهی قطع گردید. سپس مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که مقادیر پروتئین خام مراتع مورد بررسی در تمامی مراحل رشد، بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی است. همچنین هضمپذیری گونهها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. ضمن اینکه مقادیر انرژی متابولیسمی مراتع مورد مطالعه در مرحله رشد رویشی بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. طبیعی است که با توجه به شرایط سال ممکن است، کیفیت علوفه گیاهان قدری تغییر یابد ولی بدلیل هزینهبر بودن تعیین کیفیت علوفه، میتوان از نتایج مذکور بهمنظور برآورد نیاز روزانه دام در سالهای مختلف استفاده کرد.
سید علی حسینی؛ منصور مصداقی؛ سرکیس پامبوخچیان
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 189-197
چکیده
تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که برای مدیریت صحیح مراتع لازم است. گونههای مرتعی در مکانها و زمانهای مختلف، کیفیت علوفه متفاوتی دارند. در این تحقیق کیفیت علوفه پنج گونه از گندمیان مهم مرتعی Bromus tomentellus، Poa angustifolia، Festuca ovina، Agropyron intermedium و Agropyron trichophorum در مراتع ییلاقی استان گلستان در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه یکی از مهمترین عواملی است که برای مدیریت صحیح مراتع لازم است. گونههای مرتعی در مکانها و زمانهای مختلف، کیفیت علوفه متفاوتی دارند. در این تحقیق کیفیت علوفه پنج گونه از گندمیان مهم مرتعی Bromus tomentellus، Poa angustifolia، Festuca ovina، Agropyron intermedium و Agropyron trichophorum در مراتع ییلاقی استان گلستان در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و رسیدن بذر مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور در هر مرحله فنولوژیکی پنچ تکرار از هر گونه برداشت شد. فاکتورهای کیفی پروتئین خام (CP)، دیواره سلولی بدون همی سلولز (ADF)، الیاف خام (CF)، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با نرمافزار آماری SAS تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج بدست آمده نشان داد که کیفیت علوفه هر پنج گونه با هم تفاوت معنیداری در سطح پنج درصد داشتند، همچنین بین مراحل مختلف رشد نیز اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد وجود داشت. در بین گونههای مورد بررسی گونه Bromus tomentellus بالاترین کیفیت علوفه و پایینترین کیفیت مربوط به گونه Agropyron trichophorum بود. از نظر مراحل فنولوژیکی، مرحله رشد رویشی بیشترین و رسیدن بذر پایینترین کیفیت علوفه را داشت.
حسین ارزانی؛ فرجاله ترنیان؛ جواد معتمدی؛ مرتضی خداقلی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 198-207
چکیده
کیفیت علوفه از طرفی یکی از عوامل مهم در تعیین نیاز روزانه دام است و از طرف دیگر میزان کفایت مواد مغذی مورد نیاز دام را نشان میدهد. در این پژوهش، از گونههای مرتعی Acantholimon festucaceum، Andrachne fruticulosa، Artemisia sieberi، Euphorbia decipiens، Noaea mucronata، Scariola orientalis، Stachys inflata، Stipa arabica و Stipa barbata در منطقه میمه (که از گونههای مهم و مورد چرای ...
بیشتر
کیفیت علوفه از طرفی یکی از عوامل مهم در تعیین نیاز روزانه دام است و از طرف دیگر میزان کفایت مواد مغذی مورد نیاز دام را نشان میدهد. در این پژوهش، از گونههای مرتعی Acantholimon festucaceum، Andrachne fruticulosa، Artemisia sieberi، Euphorbia decipiens، Noaea mucronata، Scariola orientalis، Stachys inflata، Stipa arabica و Stipa barbata در منطقه میمه (که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع منطقه میباشند) در سه مرحله فنولوژیکِ رشد رویشی، گلدهی و بذردهی با سه تکرار و هر تکرار 5 پایه گیاهی از هر گونه نمونهبرداری انجام شد. سپس تجزیه شیمیایی برای اندازهگیری درصد نیتروژن (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونههای گیاهی انجام گردید. بهمنظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از طرح کرتهای خردشده در زمان در قالب طرح پایه کاملا تصادفی استفاده شد. پس از جمعآوری دادهها بهمنظور بررسی تغییرات شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد مطالعه در مراحل مختلف فنولوژیک، تجزیه واریانس مرکب انجام شد و میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که میانگین شاخصهای اثرگذار بر کیفیت علوفه، تغییرات قابل ملاحظهای دارند و مرحله فنولوژیک بر کیفیت علوفه اثر معنیداری دارد. با پیشرفت مراحل رشد، از میزان پروتئین خام (CP)، هضمپذیری ماده خشک (DMD) و مقدار انرژی متابولیسمی (ME) کاسته شده و بر درصد الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) افزوده شد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین مقادیر پروتئین خام در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه یک واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. میانگین مقادیر هضمپذیری در مرحله رشد رویشی بالاتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی بود. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در کلیه مراحل رشد پائینتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. بهطورکلی مراتع مورد مطالعه از نظر تأمین پروتئین خام مورد نیاز روزانه واحد دامی چرا کننده در مراتع منطقه مطلوب ولی از نظر تأمین انرژی متابولیسمی، نامطلوب میباشند.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ حسن یگانه؛ حمزه علی شیرمردی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 221-233
چکیده
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 32 گونه گیاهی که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی کرسنک چهارمحال و بختیاریمیباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) نمونهبرداری شد. در هر مرحله 3 نمونه ...
بیشتر
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 32 گونه گیاهی که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی کرسنک چهارمحال و بختیاریمیباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) نمونهبرداری شد. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه 3 پایه گیاهی قطع گردید. پس از اندازهگیری درصد ازت (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) گونههای مورد مطالعه؛ مقادیر پروتئین خام (CP) ، ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) آنها بهمنظور اطلاع از حد بحرانیشان برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از تجزیه واریانس و بهمنظور مشاهده منابع تغییرات درون گروهی، از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان میدهد که بیشترین مقدار پروتئین خام (87/23 درصد)، ماده خشک قابل هضم (35/74 درصد) و انرژی متابولیسمی (64/10 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Bellevalia glauca میباشد. کمترین مقدار پروتئین خام (81/9 درصد) متعلق به گونه Thymus daenensis و کمترین مقدار هضمپذیری (38/51 درصد) و انرژی متابولیسمی (73/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Asperula molluginoides میباشد. میانگین مقادیر پروتئین خام مراحل مختلف رشد شامل مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی بهترتیب عبارتند از: 92/20، 03/13 و 89/8 درصد که در هر سه مرحله رشد بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی است. میانگین مقادیر ماده خشک قابل هضم در مراحل مختلف رشد به ترتیب 96/70، 65/59 و 50/52 درصد میباشد که در مراحل مورد مطالعه بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد بهترتیب عبارتند از: 06/10، 14/8 و 92/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بالاتر و در مرحله بذردهی پایینتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. بهطورکلی مراتع مورد مطالعه از نظر تأمین پروتئینخام و انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه واحد دامی مطلوب ارزیابی میشوند. البته نتایج ارائه شده در این مقاله، بهعنوان اطلاعات پایه برای مدیریت دام و مرتع منطقه مورد مطالعه مهم است.
محمد جنگجو؛ فریدون ملتی؛ زهره آتشگاهی؛ مجید وطن پور
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 145-160
چکیده
اکولوژی فردی سه گونه Prangos latiloba Korov. (جاشیر گچدوست)، Convolvulus commutatus Boiss. (پیچک سرسان) و Stachys trinervis Aitch. & Hemsl. (سنبلهای سهرگهای) در مراتع میانبند استان خراسان شمالی بررسی شد. این گیاهان از منابع مهم تولید علوفه بهویژه در اراضی دارای سازند شیل هستند. محدوده گسترش جغرافیایی، توپوگرافی، سازند زمینشناسی، خاکشناسی و شرایط ...
بیشتر
اکولوژی فردی سه گونه Prangos latiloba Korov. (جاشیر گچدوست)، Convolvulus commutatus Boiss. (پیچک سرسان) و Stachys trinervis Aitch. & Hemsl. (سنبلهای سهرگهای) در مراتع میانبند استان خراسان شمالی بررسی شد. این گیاهان از منابع مهم تولید علوفه بهویژه در اراضی دارای سازند شیل هستند. محدوده گسترش جغرافیایی، توپوگرافی، سازند زمینشناسی، خاکشناسی و شرایط اقلیمی سایتهای محل رویش بررسی شد. مراحل فنولوژی طی 2 سال بازدید صحرایی ثبت گردید. پنج شاخص اصلی کیفیت علوفه شامل پروتئین خام، دیواره سلولی منهای همیسلولز، همیسلولز و لیگنین، درصد ماده خشک و درصد خاکستر اندازهگیری شد. براساس نتایج، گیاه سنبلهای بیشتر در مراتع میانبند استان و در انواع سازندهای کنگلومرا، ماسهسنگ و شیل و در شرایط اقلیمی مختلف از نیمهاستپ تا استپ سرد مشاهده میشود. جاشیر و پیچک در سایتهای کمتر، عمدتاً در سازندهای شیل و کنگلومرا و مناطق نیمهاستپ حضور دارد. شروع دوره رشد در هر سه گونه ابتدای فروردینماه بود. در دو گیاه جاشیر و پیچک تولید گل و بذر با شروع فصل گرما مقارن بود. ولی در گیاه سنبلهای مراحل گلدهی و بذردهی از اردیبهشت تا مردادماه بطور همزمان مشاهده شد. در طی فصل رویش، مقدار پروتئین خام کاهش اما ADF و NDF افزایش یافت، که باعث کاهش کیفیت علوفه هر سه گونه شد. در گیاه پیچک، خوشخوراکی و کیفیت بالای علوفه و چرای شدید دام و در گیاه جاشیر حمله حشره آفت و سابقه برداشت علوفه برای ذخیره زمستانی، باعث محدودیت گسترش شده بود. اما در گیاه سنبلهای دارا بودن اسانس، خشبی بودن و تولید ساقههای گلدار در دوره طولانی رشد، باعث سازگاری بیشتر به شرایط اقلیم و آسیب کمتر از چرای دام شده بود.
سید اکبر جوادی؛ شادی محمد پوری نعیم؛ حسین ارزانی؛ احمد احمدی
دوره 19، شماره 4 ، اسفند 1391، ، صفحه 571-580
چکیده
تعیین کیفیت علوفه گونههای موجود در مراتع از مهمترین عواملی است که جهت محاسبه ظرفیت چرایی و مدیریت صحیح مراتع لازم و ضروریست. در این تحقیق کیفیت گونه گیاهیlibanoticum Agropyron در سه مرحله فنولوژیک در دره نژ ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بعد از نمونهبرداری نمونهها به آزمایشگاه منتقل گردید. شاخصهای کیفی دیواره سلولی منهای همیسلولز ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه گونههای موجود در مراتع از مهمترین عواملی است که جهت محاسبه ظرفیت چرایی و مدیریت صحیح مراتع لازم و ضروریست. در این تحقیق کیفیت گونه گیاهیlibanoticum Agropyron در سه مرحله فنولوژیک در دره نژ ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بعد از نمونهبرداری نمونهها به آزمایشگاه منتقل گردید. شاخصهای کیفی دیواره سلولی منهای همیسلولز (ADF)، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD)، انرژی متابولیسمی (ME) و پروتئین خام (CP) اندازهگیری شدند. نتایج بدستآمده نشان داد تفاوت معنیداری در فاکتورهای مورد اندازهگیری در (سطح احتمال 1%) در مراحل مختلف فنولوژی وجوددارد. در این گونه کیفیت علوفه در مرحله رویشی بیشتر از کیفیت علوفه در مرحله گلدهی و بذردهی میباشد. البته میزان پروتئین خام این گونه از آغاز تا پایان رویش روند کاهشی دارد و تفاوت میانگین آن، در رشد فعال با گلدهی و بذردهی معنیدار است.