سعیده ناطقی؛ مرتضی خداقلی؛ مهشید سوری
دوره 31، شماره 3 ، مهر 1403، ، صفحه 301-322
چکیده
چکیده مقدمه اکوسیستمهای مرتعی دارای اهمیت بهسزایی بوده و نسبت به تغییرات عوامل محیطی حساس هستند. تغییرات اندک دما و رژیم بارندگی و یا سایر وقایع اقلیمی میتواند به طور اساسی ترکیب، توزیع و پراکنش گونههای گیاهی و همچنین تولید آنها را کاهش دهد. برای درک بهتر از تغییرات اقلیم آینده، ضروری است که توزیع کنونی و آینده گونهها ...
بیشتر
چکیده مقدمه اکوسیستمهای مرتعی دارای اهمیت بهسزایی بوده و نسبت به تغییرات عوامل محیطی حساس هستند. تغییرات اندک دما و رژیم بارندگی و یا سایر وقایع اقلیمی میتواند به طور اساسی ترکیب، توزیع و پراکنش گونههای گیاهی و همچنین تولید آنها را کاهش دهد. برای درک بهتر از تغییرات اقلیم آینده، ضروری است که توزیع کنونی و آینده گونهها مشخص شود. مدلسازی توزیع گونهها در حال حاضر تنها وسیلهای است که میتوان به کمک آن ارزیابی مقدار تغییرات توزیع گونههای متعدد را در پاسخ به تغییرات آب و هوایی انجام داد. بنابراین این پژوهش با توجه به اهمیت اقلیم در پراکنش گونههای گیاهی به بررسی پراکنش گونههای گیاهی در آینده با در نظر گرفتن ارتباط بین گونههای مهم مرتعی موجود در استان البرز و عامل اقلیم میپردازد.مواد و روشهادر این پژوهش، چهار گونه گیاهی شامل Stipa arabica، Ferula ovina، Bromus tomentellus، Artemisia aucheri در محدوده استان البرز مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تعیین میزان بارش و دما از دادههای ایستگاههای سینوپتیک که توسط روش من- کندال تحلیل روند شدند، استفاده شد. با استفاده از نقشههای طرح شناخت مناطق اکولوژیک موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و ArcGIS نقشه پوشش گیاهی استان و پراکنش فعلی گونهها، ترسیم و ثبت نقاط حضور و غیاب گونهها انجام شد. به منظور تهیه لایه اطلاعات محیطی 19 بایو اقلیمی برای حال حاضر، محاسبه و برای سال 2050 از سایت WorldClim.org با دقت 30 ثانیه دانلود شدند. این دادهها برای دو سناریو RCP4.5 و RCP8.5 برای دوره آتی بهدست آمد. سپس، مقادیر متغیرهای محیطی به عنوان متغیرهای مستقل و اطلاعات حضور و غیاب گونه به عنوان متغیر وابسته در نرمافزار SPSS وارد شدند و مدل آماری رگرسیون لجستیک از حضور گونههای منتخب حاصل شد. این مدل آماری در محیط نرمافزار ArcGIS تعریف و نقشه بالقوه گونهها تهیه شد. برای اعتبارسنجی مدل نقشههای رویشگاه بالقوه حاصل با استفاده از 22 متغیر مستقل و با کمک ماتریس خطا، از ضریب آماری کاپا استفاده شد.نتایجنتایج بیانگر روندهای صعودی دمایی در تمامی ایستگاهها بوده که 76/65 درصد روندها معنیدار بود. در ارتفاعات شمالی و شرقی استان البرز نیز افزایش میانگین دما خصوصاً در اوایل فصول بهار، اواخر پاییز و زمستان سبب ذوب زودهنگام برف در منطقه شده و با توجه به کاهش بارش در مناطق کوهستانی موجب ایجاد مشکلات زیادی در ذخیره آب خواهد شد. بر اساس پیشبینیهای مدل رگرسیون لجستیک گونه Stipa arabica، 68626 هکتار معادل13 درصد استان، Bromus tomentellus،298842 هکتار معادل58 درصد استان، Ferula ovina، 195465هکتار معادل 38 درصد استان و Artemisia aucheri، 232539هکتار معادل 45 درصد از استان دارای احتمال رخداد طبقه 100-75 درصد جهت حضور این گونهها میباشد. ارزیابی مدل رگرسیون با استفاده از ضریب کاپا به ترتیب برای گونههای Stipa arabica، Bromus tomentellus، Ferula ovina و Artemisia aucheri برابر با 86، 85، 82 و 79 بود که طبق طبقهبندی کخ و اسمیت، مدلهایی با دقت خوب هستند. نقشه 19 بایو اقلیمی تحت دو سناریو 5/4 و 5/8 برای سال 2050 میلادی تهیه گردید. شرایط حاضر مشابه با سناریو 5/4 میباشد ولی در هر دو مدل شاهد کاهش احتمال رخداد طبقه 100-75 درصد در سال 2050 خواهیم بود. همچنین میانگین تمام پارامترهای دمایی در ایستگاه کرج تا سال 2050 در حدود 9/1 درجه سانتیگراد افزایش و مقدار بارش، 33/1 میلیمتر کاهش خواهد داشت.بحث و نتیجهگیری محققین گزارش نمودند اگر چه تغییرات معنیداری در بارش در طول 50 سال گذشته رخ نداده است اما کاهش بارش در ماه آوریل و افزایش بارش در ماه دسامبر و ژوئیه میتواند تغییر اقلیم احتمالی را در این مناطق در آینده مشخص نماید و اقلیم در ایران بهویژه در بهار در حال گرم شدن است که نتایج مطالعه حاضر را تأیید میکند. حداقل و حداکثر ارتفاعی که گونه Stipa Arabica در آنها حضور دارد به ترتیب 1400 و 2400 متر است که نتایج مدلسازی در سال 2050 این حداقل و حداکثر ارتفاع را به ترتیب در سناریو 5/4، 2400-2100 متر و در سناریو 5/8، 2900 متر نشان میدهد. حداقل و حداکثر ارتفاعی که گونه Ferula ovina در آنها حضور دارد به ترتیب 1850 و 2600 متر است. درصورتیکه نتایج مدلسازی در سال 2050 این حداقل و حداکثر ارتفاع را به ترتیب در سناریو 5/4 بدون تغییر و در سناریو 5/8، 3000-2800 متر نشان میدهد. گونه Bromus tomentellus در حال حاضر در ارتفاع 2700-1600 متر قرار گرفته است، در حالی که در سناریو 5/4 (شرایط متعادل) و سناریو 5/8 (سناریو بدبینانه) در ارتفاع بالاتر از 2500 متر میباشد که نشان میدهد این گونه از نظر ارتفاعی تفاوت چندانی نداشته است. حداقل و حداکثر ارتفاعی که گونه Artemisia aucheri در آنها حضور دارد به ترتیب 1600 و 2800 متر است. شیب و دما دو پارامتر اصلی مؤثر بر پراکنش این گونه بوده و به طوری که شیب بر روی عمق خاک تأثیر گذاشته و در نتیجه بر استقرار ریشه مؤثر است. این گونه به دلیل جبران گرما در شرایط بدبینانه به سمت ارتفاعات بالاتر یعنی در حدود 3000 متری جابهجا شده است که نتایج سایر محققین را تأیید مینماید. با افزایش دما در اثر تغییر اقلیم، وسعت رویشگاه گونههای تحت بررسی کاهش خواهد یافت و به سمت مناطقی که مرتفعتر و در نتیجه دارای دمای کمتری باشند، جابهجا خواهند شد.
محمدرضا شهرکی؛ محسن شرافتمندراد؛ یاسر قاسمی اریان
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، ، صفحه 571-589
چکیده
سابقه و هدف برآورده نشدن نیازها، تغییر اقلیم و تعارضات اجتماعی و اقتصادی حاصل از آن زندگی جوامع عشایری را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. بهطوریکه آنها مجبور به ترک دامداری به شکل موقت یا دائم هستند. در همین راستا، این تحقیق به شناسایی و تحلیل علل ترک دامداری بهرهبرداران عشایری در مراتع قشلاقی شمالشرقی ایران پرداخته است. مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف برآورده نشدن نیازها، تغییر اقلیم و تعارضات اجتماعی و اقتصادی حاصل از آن زندگی جوامع عشایری را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. بهطوریکه آنها مجبور به ترک دامداری به شکل موقت یا دائم هستند. در همین راستا، این تحقیق به شناسایی و تحلیل علل ترک دامداری بهرهبرداران عشایری در مراتع قشلاقی شمالشرقی ایران پرداخته است. مواد و روشها این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و براساس گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی است که با بهرهگیری از رویکرد آمیخته انجام شد. جامعه آماری را 175 خانوار عشایری کرد کُرمانج خراسان شمالی از چهار سامان عرفی در مراتع حوزه آجیسو در شهرستان مراوهتپه استان گلستان تشکیل میدهند. با توجه به فرمول Yamane (1967)، 122 بهرهبردار به عنوان تعداد نمونه به روش طبقهای تصادفی با انتساب متناسب در درون سامانهای عرفی مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار سنجش پرسشنامه محققساخت بود که گویهها و مؤلفههای تشکیلدهنده آن براساس 15 مصاحبه با خبرگان که براساس تکنیک گلوله برفی شناسایی شدند، نهایی گردید. بهطوریکه پرسشنامه براساس 46 گویه در قالب 11 مؤلفه تهیه شد. هریک از گویهها از طریق طیف پنج گزینهای لیکرت شامل خیلیکم (با ارزش عددی 1)، کم (با ارزش عددی 2)، تا حدودی (با ارزش عددی 3)، زیاد (با ارزش عددی 4) و خیلیزیاد (با ارزش عددی 5) سنجش شدند. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه از طریق نظرات کارشناسان و براساس معیار روایی همگرا (AVE) که حداقل مقدار آن 5/0 است، تأیید شد. برای تعیین میزان پایایی ابزار سنجش، دو معیار ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) محاسبه شد که مقدار بیشتر از 7/0 برای آنها قابل قبول میباشد. پس از جمعآوری اطلاعات، محاسبات آماری در این تحقیق براساس نرمافزارهای SPSS25 و Smart PLS3 در دو بخش توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایجنتایج بهدست آمده از مقایسه میانگین رتبهای نشان داد که پنج مؤلفه «چالشهای مدیریت دام و مرتع»، «تغییرات اقلیمی و تهدیدهای حاصل از آن»، «عدم تناسب بازار با ضرورتهای نوین مرتعداری»، «عدم اقتصادی بودن دامداری و کاهش قدرت پسانداز» و «تجربیات زندگی خارج از دامداری و تغییرات رسومات بومی» به ترتیب با بیشترین مقدار میانگین رتبهای 09/10، 87/9، 27/8، 14/8 و 93/7 بالاترین درجه اهمیت و اثرگذاری را در ترک دامداری بهرهبرداران عشایری در منطقهٔ مورد مطالعه داشته است. نتایج بهدست آمده از روابط مؤلفههای مدل علل ترک دامداری بهرهبرداران عشایری نشان داد که کلیه روابط در سطح 95 درصد اطمینان مثبت و معنیدار بوده است. بهطوریکه قویترین روابط به «تجربه زندگی خارج از دامداری← تضاد» و «کاهش توانایی خانوادگی← تجربه زندگی خارج از دامداری» با ضریب مسیر 687/0 و 547/0 اختصاص یافته است. ضعیفترین آنها نیز به دو رابطه «ضعف خدمات دولتی← کاهش پسانداز» و «ضعف خدمات دولتی← عدم تناسب بازار» تعلق دارد. همانطور که نتایج نشان داد تغییر اقلیم و پیامدهای حاصل از آن بر دو عامل کاهش تولیدات و دسترسی ضعیف به منابع مالی (010/0=ρ، 363/0=β و 585/2=t) و ضعف خدمات دولتی و کمبود زیرساختها (000/0=ρ، 301/0=β و 364/4=t) در سطح 99 درصد اطمینان تأثیر مثبت و معنیداری داشته است. نتیجهگیریبا توجه به نتایج بهدست آمده، توسعه حمایتهای معیشتی دولت ازجمله امکانات آموزشی و زیرساختهای بهداشتی و درمانی، ارائه تسهیلات و وامهای بانکی ارزان برای توسعه مشاغل با هدف کاهش وابستگی بهرهبرداران به مرتع، توسعه خدمات دامپزشکی رایگان در امور عشایر استان، افزایش یارانههای دولتی در توزیع خوراک مکمل دام، آرد و سوخت، زمینهسازی برای تأمین آبشرب دام و خانواده، ایجاد فرصتهای شغلی از طریق برگزاری دورههای مهارتآموزی و حرفهای مشاغل مانند صنایع دستی و تولید محصولات لبنی هدفمند، ایجاد بازارهای دامی و عرضه فروش زنده دام در آن، برای جلوگیری از ترک دامداری جوامع عشایری پیشنهاد میگردد.
مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی؛ مینا بیات؛ پروانه عشوری؛ جواد معتمدی (ترکان)
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، ، صفحه 530-541
چکیده
شناخت عوامل محیطی موثر در استقرار پوشش گیاهی، میتواند به مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی کمک کند. رویشگاه مطلوب، تأثیرتأثیر بهسزایی بر بقا و تولید مثل گونهها دارد. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روشهای مدلسازی، میسر شده است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تهیه ...
بیشتر
شناخت عوامل محیطی موثر در استقرار پوشش گیاهی، میتواند به مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی کمک کند. رویشگاه مطلوب، تأثیرتأثیر بهسزایی بر بقا و تولید مثل گونهها دارد. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روشهای مدلسازی، میسر شده است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشه پیشبینی رویشگاههای گونه B. tomentellus بر پایه مدل پیشبینی اقلیمی، در زاگرس جنوبی (استان فارس) انجام شد. ابتدا با استفاده از 29 ایستگاه سینوپتیک داخل و مناطق مجاور، پایگاه دادهها شامل متغیرهای بارش، دمای شبانه، دمای روزانه و متوسط دما، تشکیل و 19 سنجه اقلیمی محاسبه شد. همچنین با استفاده از مدل رقومی ارتفاع با دقت 30 متر، سه متغیر فیزیوگرافی شامل شیب، جهت و ارتفاع، تهیه شد. سپس با استفاده از نقشههای بهنگام شده طرح شناخت مناطق اکولوژیک و بازدیدهای میدانی، نقاط حضور و غیاب گونه B. tomentellus مشخص شد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، رفتار رویش این گونه در منطقه زاگرس جنوبی، مشخص و نقشه مدلسازی شده و معادلات مربوطه در شرایط کنونی، محاسبه شد. با استفاده از معادلات فعلی و قرار دادن دادههای استخراج شده از پایگاهWorldclime ، نقشه پراکنش آینده گونه B. tomentellus، برای سال 2050 تحت سناریوهای اقلیمی RCP4.5 و RCP8.5، تولید گردید. نتایج نشان داد که گونه B. tomentellus تحت سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5، بهترتیب معادل 170 و 260 متر به ارتفاعات بالاتر، مهاجرت خواهد کرد. همچنین مساحت مناطق مناسب رویشگاه گونه، از 8/26 درصد مساحت رویشگاههای مرتعی زاگرس جنوبی در شرایط کنونی، به 5/8 درصد تحت شرایط سناریو RCP4.5 و 7/1 درصد تحت سناریو بدبینانه (RCP8.5)، در سال 2050 کاهش خواهد یافت.
زهرا جمالی؛ مجید اونق؛ عبدالرسول ماهینی
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 191-200
چکیده
رویکرد مدیریتی بیلان صفر تخریب اراضی (ZNLD) بهعنوان یک رویکرد نوین برای اولین بار در سال 2012 با هدف صفرسازی تخریب اراضی در افق 2030 مطرح شد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی روند بیابانزایی با استفاده از مدل ESAs، اجرای رویکرد ZNLD و ارائه یک برنامه مدیریتی است. در این پژوهش پس از تهیه نقشه کاربری اراضی مربوط به سالهای 2000، 2010 و 2018 و پیشبینی ...
بیشتر
رویکرد مدیریتی بیلان صفر تخریب اراضی (ZNLD) بهعنوان یک رویکرد نوین برای اولین بار در سال 2012 با هدف صفرسازی تخریب اراضی در افق 2030 مطرح شد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی روند بیابانزایی با استفاده از مدل ESAs، اجرای رویکرد ZNLD و ارائه یک برنامه مدیریتی است. در این پژوهش پس از تهیه نقشه کاربری اراضی مربوط به سالهای 2000، 2010 و 2018 و پیشبینی آن در سال 2030 با استفاده از زنجیره مارکوف و شبیهسازی پارامتر دما و بارش با استفاده از مدل ریزمقیاسنمایی SDSM تحت سناریوی RCP4.5، نقشه خطر در افق زمانی 2030 شبیهسازی شد. در گام بعدی، برای دستیابی به ZNLD در افق 2030، برنامه مدیریتی برای به صفر رساندن بیابانزایی و تهیه نقشه ZNLD پیشنهاد گردید. نتایج مورد مطالعه نشان داد شدت بیابانزایی در افق زمانی 2030 رو به افزایش است. بیشترین افزایش خطر مربوط به کلاس F3 به میزان 7/2 درصد و بیشترین کاهش مربوط به کلاس P به میزان 7/4 درصد میباشد. کلاسهای خطر I و II بهترتیب به میزان 3 و 2/3 درصد در افق زمانی 2030 کاهش خواهد یافت. این در حالی است که کلاسهای خطر III و IV روند افزایشی خواهند داشت. برای دستیابی به سطح ZNLD بهترتیب با احیاء مساحتی برابر 3/2 و 6/12 درصد از وسعت اراضی با کلاس خطر F1 و P و با حفظ شرایط موجود (2/0 درصد از مناطق N) در مجموع مساحتی برابر 1/15 درصد به مناطق غیربیابانی افزوده خواهد شد و سطح ZNLD در افق 2030 به 4/23 درصد خواهد رسید.
حمید رضا میرداودی؛ احسان زندی اصفهان؛ غلامرضا گودرزی؛ علی فرمهینی
دوره 28، شماره 2 ، شهریور 1400، ، صفحه 328-340
چکیده
در این پژوهش به ارزیابی اولیه از ظرفیت ذخایر کربن رویشگاههای محل پراکنش دو گونه گرگتیغ (Lycium depressum Stocks) و قیچ (Zygophyllum fabago L.) در اراضی شور حاشیه کویر میقان اراک پرداخته شد. برای اندازهگیری پارامترهای مختلف گیاهی از طرح نمونهبرداری تصادفی- سیستماتیک استفاده شد. برای تعیین بیوماس هوایی و زیرزمینی، به روش قطع و توزین و برای تعیین ...
بیشتر
در این پژوهش به ارزیابی اولیه از ظرفیت ذخایر کربن رویشگاههای محل پراکنش دو گونه گرگتیغ (Lycium depressum Stocks) و قیچ (Zygophyllum fabago L.) در اراضی شور حاشیه کویر میقان اراک پرداخته شد. برای اندازهگیری پارامترهای مختلف گیاهی از طرح نمونهبرداری تصادفی- سیستماتیک استفاده شد. برای تعیین بیوماس هوایی و زیرزمینی، به روش قطع و توزین و برای تعیین ضریب تبدیل کربن و درصد کربن آلی نمونههای گیاهی از روش احتراق در کوره الکتریکی استفاده گردید. مطالعات خاک در هر تیپ گیاهی، در عمق ریشهدوانی گیاه و همچنین در مناطق فاقد گیاه انجام شد. آنالیز دادهها بوسیله نرمافزار SPSS24 انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین میزان ترسیب کربن خاک و گیاه در رویشگاه Z. fabago بهترتیب 61/14 و 18/0 و در تیپ گیاهیL. depressum 8/13 و 425/0 تن در هکتار بود و این تفاوت در سطح 5% معنیدار نبود. بهطوریکه میزان ترسیب کربن خاک در مناطق دارای پوششگیاهی گونههای مورد مطالعه افزایش معنیداری (902/6 - = t، 001/0 = p ) نسبت به مناطق بدون پوششگیاهی داشت. ضریب تبدیل کربن اندامهای هوایی و زیرزمینی گیاهان مورد مطالعه در سطح 5% معنیدار بوده و نسبت کربن ترسیب شده اندامهای هوایی به کربن ترسیب شده در ریشه برای قیچ و گرگتیغ بهترتیب 43/2 و 08/2 بود. با توجه به توان ذخیره کربن گیاهان مورد مطالعه در خاک و اندامهای گیاه در رویشگاههای مورد مطالعه، میتوان بیان کرد که این گیاهان نقش مهمی را در ترسیب کربن با حداقل هزینه ممکن و تعدیل پیامدهای تغییر اقلیم در مناطق خشک دارند.
مهسا قاضی مرادی؛ عطاالله ابراهیمی
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 321-333
چکیده
ارزیابی رویشگاه بالقوه و مطالعه پراکنش جغرافیایی گونهها یک موضوع کلیدی در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی، حفاظت محیط زیست، حیات وحش و همچنین ارزیابی روند تغییرات در مقیاسهای مختلف است. در این راستا، نتایج این تحقیق نشان داد که در سالهای 2030 و 2080 به ازای ثابت ماندن تمامی فاکتورهای اقلیمی به غیر از میانگین درجه حرارت سالیانه احتمال ...
بیشتر
ارزیابی رویشگاه بالقوه و مطالعه پراکنش جغرافیایی گونهها یک موضوع کلیدی در بسیاری از مطالعات اکولوژیکی، حفاظت محیط زیست، حیات وحش و همچنین ارزیابی روند تغییرات در مقیاسهای مختلف است. در این راستا، نتایج این تحقیق نشان داد که در سالهای 2030 و 2080 به ازای ثابت ماندن تمامی فاکتورهای اقلیمی به غیر از میانگین درجه حرارت سالیانه احتمال باقی ماندن گونه کما افزایش یافته و به عبارت دیگر احتمال رخداد آن بیشتر میشود. میزان مساحت رویشگاه در طبقهای که بیشترین احتمال حضور گونه وجود دارد در حال حاضر حدود 12970 هکتار در فریدونشهر اصفهان میباشد که در سال 2030 به حدود 3/27157 هکتار و در سال 2080 به حدود 9/31036 هکتار میرسد که این نشان دهنده این مطلب است که افزایش میزان میانگین درجه حرارت سالانه در سالهای 2030 و 2080 نسبت به حال حاضر اثر مثبتی بر حضور گونه در رویشگاههای مورد مطالعه خواهد داشت. زیرا طبق نتایج حاصل شده در منحنیهای عکس العمل با افزایش درجه حرارت سالانه، احتمال حضور گونه کما افزایش مییابد. از نتایج این تحقیق میتوان در جهت اصلاح و احیا پوشش گیاهی مناطق با شرایط مشابه استفاده کرد که یکی از دستاوردهای مهم این تحقیق است.
راضیه صبوحی؛ حسین بارانی؛ مرتضی خداقلی؛ احمد عابدی سروستانی؛ اصغر طهماسبی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 438-453
چکیده
بدون تردید جوامع عشایری از مهمترین و تاثیرپذیرترین جوامع بشری نسبت به تغییر اقلیم هستند که در عین حال دانش بومی آنها نقش نافذی در مدیریت مرتع و دام دارد. بدین منظور درک و دانش بهرهبرداران مراتع ییلاقی سمیرم استان اصفهان نسبت به تغییر اقلیم بررسی شد. جامعه مورد مطالعه، عشایر مراتع ییلاقی سمیرم میباشد که در حدود 7700 بهرهبردار ...
بیشتر
بدون تردید جوامع عشایری از مهمترین و تاثیرپذیرترین جوامع بشری نسبت به تغییر اقلیم هستند که در عین حال دانش بومی آنها نقش نافذی در مدیریت مرتع و دام دارد. بدین منظور درک و دانش بهرهبرداران مراتع ییلاقی سمیرم استان اصفهان نسبت به تغییر اقلیم بررسی شد. جامعه مورد مطالعه، عشایر مراتع ییلاقی سمیرم میباشد که در حدود 7700 بهرهبردار از طوایف مختلف ایل قشقایی شامل دره شوری، عمله، شش بلوکی و فارسیمدان از این مراتع استفاده مینمایند. به منظور شناخت دانش بومی و سازگاری عشایر نسبت به تغییر اقلیم از روشهای نظیر مصاحبههای گروهی و عمیق و تکمیل پرسشنامه استفاده گردید و اثرات سن، جنس، تحصیلات و نوع زیستبوم مرتعی با استفاده از آزمون من-ویتنی تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد عشایر تغییر در پارامترهای دما، بارش و باد را از نشانههای اصلی تغییر اقلیم میدانند، به طوریکه بالغ بر 90 درصد عشایر به کاهش بارش، افزایش دما و افزایش سرعت باد معتقد هستند و در اکثر سوالها سن، جنس، تحصیلات و ارتفاع منطقه در پاسخگویی به سوالات تاثیر داشته است. همچنین پرسشنامههای تکمیل شده به سازگاریهایی همچون تاخیر زمان کوچ، ساخت خانههای بلوکی، ساخت استخر، کاهش دام، تغذیه دامها با سایر منابع علوفهای و ... اشاره دارد و نشان میدهد عشایر ایل قشقایی با زندگی در طبیعت به خوبی تغییرات به وجود آمده در اقلیم را درک کرده و سازگاریهای لارم با آن را تا حدودی ایجاد کردهاند.
محمد خسروشاهی؛ مجید حسنی؛ سید عزیز کرمی
دوره 10، شماره 1 ، خرداد 1382، ، صفحه 40-56