آزاد کاکه ممی؛ اردوان قربانی؛ مهدی معمری؛ سحر غفاری
دوره 28، شماره 3 ، مهر 1400، ، صفحه 537-550
چکیده
با ارزیابی تغییرات کاربری و پوشش اراضی، امکان برنامهریزی و مدیریت اراضی برای کاهش اثر تغییر و تخریب بهرهبرداریها امکانپذیر است. هدف این پژوهش، ارزیابی تغییرات کاربری اراضی استان اردبیل بین سالهای 1366 تا 1394 با استفاده از تصاویر ماهواره سنجندهThematic Mapper (TM) لندست 5 و تصاویر ماهواره سنجنده Operational Land Imager (OLI) لندست 8 بوده است. ابتدا ...
بیشتر
با ارزیابی تغییرات کاربری و پوشش اراضی، امکان برنامهریزی و مدیریت اراضی برای کاهش اثر تغییر و تخریب بهرهبرداریها امکانپذیر است. هدف این پژوهش، ارزیابی تغییرات کاربری اراضی استان اردبیل بین سالهای 1366 تا 1394 با استفاده از تصاویر ماهواره سنجندهThematic Mapper (TM) لندست 5 و تصاویر ماهواره سنجنده Operational Land Imager (OLI) لندست 8 بوده است. ابتدا کارایی روش طبقهبندی شیءگرا با استفاده از نقاط کنترل زمینی، تشکیل ماتریس خطا و مقایسه مؤلفههای صحت و ضریب کاپا برای نقشههای حاصل ارزیابی شد. صحت کل و ضریب کاپا برای سال 1366 بهترتیب برابر 3/82% و 70/0 و سال 1394 بهترتیب برابر با 94% و 90/0 محاسبه شد. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان داد که در بین سالهای 1366 تا 1394 سطح مراتع 2/4% برابر 3/75039 هکتار و جنگلها 5/0% برابر 7/9393 هکتار نسبت به سطح کل استان اردبیل کاهش و زراعت آبی 1/3% برابر 8/55276 هکتار، مناطق مسکونی 8/0% برابر 7/14989 هکتار و زراعت دیم 7/0% برابر 4/12632 هکتار نسبت به سطح کل استان، افزایش یافتهاند. عمدهترین تغییراتی که در بازه زمانی مورد مطالعه در منطقه رخ داده است، تبدیل مراتع به دیمزار برابر با 8/13% در حدود 2/141794 هکتار و اراضی کشت آبی 8/4% برابر 9/49836 هکتار از مراتع، تبدیل زراعت آبی به دیم برابر با 7/7% در حدود 8/11464 هکتار و تبدیل جنگل به مرتع برابر با 1/6% در حدود 9/1059 هکتار است که بیانگر ضرورت جدی بازنگری در سیاستهای مدیریتی است.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ نازیلا بی باک
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 1-17
چکیده
هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی–عشایری و عشایری میباشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشمانداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونهبرداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی ...
بیشتر
هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی–عشایری و عشایری میباشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشمانداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونهبرداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی لکهها مستقر شد. با استفاده از روش LFA سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی با استفاده از 11 شاخص سطح خاک تعیین شد. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از روش LFA در محیط نرمافزار Excel با استفاده از دستورالعمل تانگوی و هیندلی انجام شد. شاخص پایداری خاک در طبقه ارتفاعی سوم برای فرمهای رویشی بیشتر از طبقه ارتفاعی اول و دوم بود و اختلاف معنیدار داشته (05/0<P)، ولی بین فرمهای رویشی طبقه ارتفاعی اول و دوم اختلاف معنیداری مشاهده نشد. مقایسه شاخصهای نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی هر سه طبقه ارتفاعی در فرمهای رویشی اختلاف معنیداری را نشان داد (05/0>P). شاخص پایداری در طبقه ارتفاعی سوم (35/72) و دوم (75/48)، شاخص نفوذپذیری در طبقه ارتفاعی سوم (31/73) و اول (99/15) و شاخص چرخه عناصر غذایی در طبقه ارتفاعی سوم (75/78) و اول (12/10) بهترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار بودند. در کل وضعیت طبقه ارتفاعی سوم از نظر سلامت مرتع بهتر از دو طبقه دیگر بود. بهطوریکه با بررسی ویژگیهای عملکردی لکههای اکولوژیک مرتع میتوان معرفهای گیاهی مؤثر در سلامت مراتع را شناسایی کرد و اقدامات مدیریتی مناسبی را برای حفظ آن انجام داد.
جابر شریفی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 40-48
چکیده
آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و بهتبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری میباشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکانپذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگینشهر ...
بیشتر
آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و بهتبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری میباشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکانپذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگینشهر به مدت چهار سال (1386 تا 1389) با روش قطع و توزین اندازهگیری شد. میزان بارندگی ماهانه منطقه در این فاصله زمانی نیز با استفاده از دادههای ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مشگینشهر بر اساس بارندگی ماهانه، مقادیر تجمعی باران در زمستان و بهار در هر سال مورد محاسبه قرار گرفت. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزارSAS انجام شد. نتایج نشان داد از متوسط علوفه تولیدی مرتع در طی چهار سال، 95/28 درصد از Artemisia fragrans، 35/26 درصد از Kochia prostrate، 55/19 درصد از Stipa hohenackeriana، 77/4 درصد از Astragalus brachyodonutsو 38/20 درصد از سایر گونهها بوده است. نتایج تجزیه واریانس دادههای مربوط به میزان تولید گونهها نشان داد که در بین سالهای بررسی اختلاف معنیداری در سطح 1% خطا وجود داشت. بهعبارتی تولید به تناسب تغییرات بارندگی و دما، متغیر است. از نظر پایداری (اثر متقابل سال × ماه) گونههای Artemisia fragransو Kochia prostrataجزو گونههای پایدار با تولید زیاد ولی Astragalus brachyodonutsوStipa hohenackeriana جزو گونههای پایدار با تولید کم بودند.
فرید دادجو؛ اردوان قربانی؛ مهدی معمری؛ محمود بیدارلرد
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 577-593
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین تولید روی زمین فرمهای رویشی گندمیان، پهن برگان علفی، بوتهایها و تولید کل با عوامل دما و بارندگی 25 ساله، سال ماقبل نمونهبرداری و سال نمونهبرداری در مراتع هیر و نئور استان اردبیل بوده است. تولید سطح زمین در سه پروفیل ارتفاعی 1446 تا 2750 متر با استفاده از روش قطع و توزین در پلاتهای یک متر مربعی ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین تولید روی زمین فرمهای رویشی گندمیان، پهن برگان علفی، بوتهایها و تولید کل با عوامل دما و بارندگی 25 ساله، سال ماقبل نمونهبرداری و سال نمونهبرداری در مراتع هیر و نئور استان اردبیل بوده است. تولید سطح زمین در سه پروفیل ارتفاعی 1446 تا 2750 متر با استفاده از روش قطع و توزین در پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 330 پلات) نمونهبرداری شد. دما و بارندگی برای هر نقطه با استفاده ازگرادیان محاسبه شد. نتایج نشان داد با گذشت زمان بارندگی کاهش، دما افزایش و میزان تولید کاهش یافته است. همچنین بین دما و بارندگی با تولید فرمهای رویشی و کل رابطه معنیدار (01/0>P) بوده و تولید گندمیان و کل با بارندگی رابطه مستقیم دارند. همچنین بیشترین مقدار تولید پهنبرگان علفی در طبقه میانی و بیشترین تولید بوتهایها در طبقات بالاتر بارندگی سالانه ثبت شد. نتایج اثرات دما نیز نشان داد تولید گندمیان و تولید کل با دما رابطه عکس داشته و بیشترین مقدار تولید پهنبرگان علفی و بوتهایها، بهترتیب در طبقات میانی و پایین دمایی سالانه ثبت شد. با توجه به صحت معادلات رگرسیون نقشههای تولید در محیط GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که نقشههای تهیه شده توسط دادههای اقلیمی سال 1394 و 1395 نسبت به دادههای اقلیمی 25 ساله نتیجه بهتری داشته است. از نتایج این مطالعه میتوان در تعادل بین عرضه و تقاضای تولید، زیتوده و شاخص توازن کربن اکوسیستم که یک ابزار بالقوه مهم از نظر توسعه پایدار است و به عنوان شاخص تنش بر محیطزیست ناشی از افزایش مصرف زیتوده است استفاده کرد.
امیر میرزایی موسی وند؛ اردوان قربانی؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ فرشاد کیوان بهجو؛ کیومرث سفیدی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 235-247
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش دو گونه Prangos ferulacea Lindl.و Prangos pabularia Lindl. در مراتع استان اردبیل بود. هفت رویشگاه جنس جاشیر شناسایی شد که در سه رویشگاه آن گونه P. ferulacea و در دو رویشگاه گونه P. pabularia حضور داشت. در هر رویشگاه، مکانهای نمونهبرداری مشخص و در طول 3 ترانسکت 100 متری در 10 پلات چهار مترمربعی تراکم گونه ثبت ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش دو گونه Prangos ferulacea Lindl.و Prangos pabularia Lindl. در مراتع استان اردبیل بود. هفت رویشگاه جنس جاشیر شناسایی شد که در سه رویشگاه آن گونه P. ferulacea و در دو رویشگاه گونه P. pabularia حضور داشت. در هر رویشگاه، مکانهای نمونهبرداری مشخص و در طول 3 ترانسکت 100 متری در 10 پلات چهار مترمربعی تراکم گونه ثبت شد. نمونه خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت شد. در مجاورت هر رویشگاه در مکانهای عدم حضور گونه، نیز نمونهبرداری به شیوه یکسان انجام شد. در مکانهای نمونهبرداری ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب و در آزمایشگاه برخی خصوصیات خاک نظیر ماده آلی، ازت، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی و بافت تعیین شد. برای بررسی اثر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور دو گونه مورد نظر و مقایسه میانگین خصوصیات اندازهگیری شده بهترتیب از تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون توکی استفاده شد. برای تعیین درجه اهمیت متغیّرهای اندازهگیری شده در پراکنش این گونهها، آنالیز تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونه P. pabularia در مکانهای با مقدار فسفر، درصد رس، هدایت الکتریکی، مقدار بارندگی، درصد شن، درصد شیب و اسیدیته خاک بیشتر و گونه P. ferulacea، در مکانهای با ارتفاع از سطح دریا بیشتر و مقدار بارندگی و پتاسیم خاک کمتر سازگاری بهتری دارند. با توجه به نتایج حاصل از آنالیز تشخیص، عوامل هدایت الکتریکی، ماده آلی، پتاسیم، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، درصد سیلت و رس، بارندگی و دما در تمایز مکانها و انتشار گونههای مورد مطالعه مؤثر هستند. بر اساس نتایج میتوان در پیشنهاد گونهها برای مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع بهطور مناسبتری تصمیمگیری نمود.
جابر شریفی؛ امرعلی شاهمرادی؛ الله ویردی نوری؛ فرزانه عظیمی مطعم
دوره 24، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 719-729
چکیده
قسمت اعظم مراتع کشور ما در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد که در این اقلیم تغییرپذیری پوشش گیاهی تحت تأثیر تغییرات متوازن جریان انرژی در اکوسیستم مرتع است که معمولا در ترکیب و ساختار پوشش گیاه در طول زمان رخ میدهد از طرف دیگر عوامل انسانی و بالاخص مدیریت مرتع نقش تأثیرگذاری در حفظ ثبات و یا تخریب آن ایفا می نماید. بر همین اساس پایش پوشش ...
بیشتر
قسمت اعظم مراتع کشور ما در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد که در این اقلیم تغییرپذیری پوشش گیاهی تحت تأثیر تغییرات متوازن جریان انرژی در اکوسیستم مرتع است که معمولا در ترکیب و ساختار پوشش گیاه در طول زمان رخ میدهد از طرف دیگر عوامل انسانی و بالاخص مدیریت مرتع نقش تأثیرگذاری در حفظ ثبات و یا تخریب آن ایفا می نماید. بر همین اساس پایش پوشش گیاهی مرتعی مناطق قشلاقی در استان اردبیل از سال 1387 تا 1391 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده منطقه تعیین و بعد در هر رویشگاه یک منطقه معرف جهت آمار برداری انتخاب گردید. سپس در هر منطقه معرف عوامل مربوط به پوشش تاجی، تراکم و فراوانی و در طول 3 ترانسکت500 متری در30پلات (20/1× 20/1 متری) همچنین رطوبت و کربن آلی سطح خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در یک دوره چهار ساله، متناسب با تغییرات بارندگی و هماهنگ با دمای محیط، تحت شرایط مدیریت بومی اعمال شده، گونههای بوتهای نقش اصلی را در روند تغییرات پوشش گیاهی داشتهاند. در سایت مغان گونه بوتهای Artemisia fragrans بدلیل غالبیت مطلق، زادآوری بالا و واکنش مستقیم نسبت به بارندگیهای فصلی و سالانه در تغییرات پوشش گیاهی نقش تعیین کنندهای دارد. تغییرات پوشش خاک با توجه به ثبات نسبی پوشش سنگ و سنگریزه و لاشبرگ، تابع تغییرات پوشش تاجی کل بوده است. نتایج حاصل از بررسی، روند تغییرات سال به سال در پوشش گیاهی، تغییرات سال به سال اقلیمی و رطوبت خاک و نیز چگونگی وضعیت فرسایش خاک میتواند به عنوان راهنمای مناسبی برای تصحیح روش های فعلی مدیریت این اکوسیستم های مرتعی مورد استفاده قرار گیرد.
امیر موسی وند؛ اردوان قربانی؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ فرشاد کیوان بهجو؛ کیومرث سفیدی
دوره 24، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 791-804
چکیده
هدف تحقیق بررسی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش گونه Prangos uloptera DC. در مراتع استان اردبیل بود. ابتدا رویشگاههای جنس Prangos شناسایی و رویشگاههایی که در آنها گونه مورد بررسی حضور داشت انتخاب شد. در مجاورت هر رویشگاه در مکانهای عدم حضور گونه، نیز نمونهبرداری انجام شد. در مکانهای نمونهبرداری 3 ترانسکت به طول 100 متر مستقر و در طول هر ترانسکت ...
بیشتر
هدف تحقیق بررسی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش گونه Prangos uloptera DC. در مراتع استان اردبیل بود. ابتدا رویشگاههای جنس Prangos شناسایی و رویشگاههایی که در آنها گونه مورد بررسی حضور داشت انتخاب شد. در مجاورت هر رویشگاه در مکانهای عدم حضور گونه، نیز نمونهبرداری انجام شد. در مکانهای نمونهبرداری 3 ترانسکت به طول 100 متر مستقر و در طول هر ترانسکت در 10 پلات چهار مترمربعی درصد تاج پوشش و تراکم گونه تعیین شد. نمونه خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت برداشت شد. در مکانهای نمونهبرداری ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب و در آزمایشگاه برخی خصوصیات خاک تعیین شدند. از آزمون t مستقل و روش تجزیه خوشهای بهترتیب جهت مقایسه و طبقهبندی مکانهای حضور و عدم حضور گونه و آنالیز تشخیص برای تعیین اهمیت پارامترهای مؤثر در حضور این گونه استفاده شد. نتایج آزمون t نشان داد که در مکانهای حضور و عدم حضور گونه تمام متغیّرها بجزء دما و بارندگی تفاوت معنیداری دارند. با توجه به نتایج تجزیه خوشهای گونه در مکانهای با ارتفاعات و شیب زیاد، ماده آلی، نیتروژن و درصد شن بالا انتشار بیشتری دارد. نتایج حاصل از آنالیز تشخیص نشان داد که پارامترهای اقلیمی شامل بارندگی و دما و همچنین ارتفاع از سطح دریا و درصد شن در درجه اول و در درجه دوم جهت شیب و خصوصیات مربوط به خاک شامل نیتروژن و فسفر مهمترین عوامل مؤثر در انتشار گونههای مورد مطالعه هستند. با توجه به نتایج میتوان در پیشنهاد گونه برای مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع بهطور مناسبتری تصمیمگیری نمود.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ امین پورعلی؛ میکائیل بدرزاده؛ علی تیمورزاده
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 581-595
چکیده
این تحقیق با هدف امکانسنجی استفاده از چارچوب کانونهای بحران در ارزیابی تخریب مراتع دامنه شمالی سبلان، با این فرض که با افزایش فاصله از کانونهای بحران تخریب مرتع کمتر میشود، انجام گرفت. در سه کانون بحرانی حیدرآباد، قلیبیگلو و اربابکندی، در سه شدت چرایی سنگین، متوسط و سبک با شرایط اکولوژیکی تقریباً همگن از سطح یک ترانسکت ...
بیشتر
این تحقیق با هدف امکانسنجی استفاده از چارچوب کانونهای بحران در ارزیابی تخریب مراتع دامنه شمالی سبلان، با این فرض که با افزایش فاصله از کانونهای بحران تخریب مرتع کمتر میشود، انجام گرفت. در سه کانون بحرانی حیدرآباد، قلیبیگلو و اربابکندی، در سه شدت چرایی سنگین، متوسط و سبک با شرایط اکولوژیکی تقریباً همگن از سطح یک ترانسکت 100 متری، با پلاتهای یک متر مربعی پارامترهای پوشش گیاهی و از عمق 30-0 سانتیمتری سطح خاک نمونهبرداری انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها شامل: تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها، ارزیابی شاخصهای تنوع و یکنواختی، تجزیه خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها نشان داد که روند تغییرات در میزان تولید کل زیتوده هوائی در فواصل اول تا سوم به ترتیب 60/84، 90/100، 80/119 و تاج پوشش 10/33، 90/35، 20/43 دارای روند مشخص و افزایشی در روستای قلیبیگلو مطابق با فرضیه تحقیق بود (05/0>p)، ولی در روستاهای اربابکندی و حیدرآباد این فرضیه تأیید نشد (05/0p>). همچنین، در تجزیه و تحلیل کلی سه روستا نتایج نشان داد که پارامترهایی مانند تراکم، سنگ و سنگریزه، لاشبرگ، شن، اسیدیته و شوری دارای روند تغییرات مشخص و تأیید کننده فرضیه تحقیق بودند (05/0>p)، ولی سایر پارامترها فرضیه تحقیق را تأیید نکرد (05/0p>). در روستای اربابکندی شاخصهای تنوع و یکنواختی دارای روند افزایشی با فاصله از روستا میباشند، بیشترین مقدار تنوع شاخص شانون-واینر در جهت شرق، در شیب 20 درصد و برابر با 88/3 است. شاخصهای تنوع روستای حیدرآباد دارای روند کاهشی ولی شاخصهای یکنواختی از روند خاصی پیروی نمیکنند، بیشترین مقدار این شاخص در جهت شمال، شیب 30 درصد که برابر با 32/3 میباشد. در مقابل نتایج شاخصهای تنوع و یکنواختی روستای قلیبیگلو فاقد روند مشخص و شاخص تنوع در جهت جنوب، شیب 20 درصد بیشترین بوده که برابر با 33/3 به دست آمده است. همچنین، نتایج گروهبندی روشهای چند متغیّره نشان داد که سایتهای با وضعیت چرای مختلف با مشارکت تمامی پارامترها قابل تفکیک نمیباشند. هرچندکه، در ابتدای طرح تلاش گردید که واحدهای همگن در قالب سه روستا و در سه فاصله انتخاب گردد، ولی با توجه به شرایط مراتع سبلان شمالی و موقعیت روستاهای قابل تعریف، امکان تفکیک و تعیین مناطق همگن بطور کامل میسر نبوده است. در مناطق کوهستانی مانند شمال سبلان تغییر در عوامل پوشش گیاهی و خاک تنها تحت تأثیر گرادیان چرا نیست، بلکه عوامل دیگری مانند ارتفاع و عوامل وابسته به آن مانند بارندگی در فواصل مختلف کانون بحران مؤثر میباشند. لذا، با توجه به ترکیب گیاهی و تبدیل و تخریب صورت گرفته در این مراتع و پراکنش کانونهای بحرانی روستا، استفاده از این چارچوب در ارزیابی تخریب مناسب نمیباشد.
اردشیر پورنعمتی؛ اردوان قربانی؛ جابر شریفی نیارق؛ فرزاد میرزایی آقچه قشلاق؛ معصومه امیرخانی؛ محمود گودرزی
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 110-125
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرمهای رویشی علف گندمیها، پهنبرگان علفی و بوتهایها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلاتهای یک متر مربعی (جمعاً 216 پلات) در محدودهی ارتفاعی 1200 تا 2900 متری استفاده شد. از نقشه توپوگرافی، مدل رقومی ارتفاع و از آن طبقات ارتفاعی، شیب و جهات جغرافیایی استخراج و به موقعیت مکانی نمونهها تعمیم داده شد. همبستگی بین فرمهای رویشی و تولید کل با عوامل انتخاب شده با رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرمهای رویشی علف گندمیها (01/0P<)، پهنبرگان علفی (01/0P<) و بوتهایها (05/0P<) با عوامل پستی و بلندی رابطه معنیداری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنیداری (05/0P>) مشاهده نشد. تولید علف گندمیها، پهن برگان علفیها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوتهایها با افزایش شیب کاهش پیدا میکند. تولید علف گندمیها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا میکند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات میباشند. تولید پهنبرگان علفی با افزایش ارتفاع کاهش پیدا میکند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوتهها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر میباشند. هر چند که واضح است ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی بر تغییرات تولید تأثیر دارند، اما چگونگی این تأثیر بخصوص در ارتباط با فرمهای رویشی گیاهان و روند تغییرات نامشخص میباشد. در مجموع با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان در مدیریت این مراتع، بخصوص در امر اصلاح و احیاء استفاده نمود.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ محسن پناهنده
دوره 24، شماره 1 ، خرداد 1396، ، صفحه 165-180
چکیده
تخمین و پهنهبندی تولید مراتع یکی از مسائل مهم برای مدیریت اصولی این اکوسیستمها میباشد. هدف از این تحقیق برآورد تولید گروههای گیاهی و تولید کل با استفاده از دادههای ماهواره لندست 8 در مراتع کوهستانی سبلان میباشد. تصاویر تاریخ 28 تیر 1392 و برداشت میدانی در اردیبهشت و خردادماه 1392 با توجه به تطابق رشد حداکثری فنولوژیکی منطقه در ...
بیشتر
تخمین و پهنهبندی تولید مراتع یکی از مسائل مهم برای مدیریت اصولی این اکوسیستمها میباشد. هدف از این تحقیق برآورد تولید گروههای گیاهی و تولید کل با استفاده از دادههای ماهواره لندست 8 در مراتع کوهستانی سبلان میباشد. تصاویر تاریخ 28 تیر 1392 و برداشت میدانی در اردیبهشت و خردادماه 1392 با توجه به تطابق رشد حداکثری فنولوژیکی منطقه در نزدیکترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. 24 واحد نمونهبرداری در سطح 6 تیپ گیاهی مشخص شد. در هر واحد نمونهبرداری 9 پلات بر اساس مطالعات قبلی و حداقل نمونهی مورد نیاز و با توجه به واریانس پراکنش پوشش گیاهی بهصورت تصادفی- سیستماتیک تعیین و تولید گروههای گیاهی در قالب گراسها، فوربها، بوتهایها و تولید کل برداشت شد. ابتدا برای محاسبه شاخصهای گیاهی، میانگین رقومی 16 پیکسل محل واحدهای نمونهبرداری حاصل از تصاویر تصحیح شده به محیط نرم افزار انتقال داده شد. ماتریس همبستگی بین میانگین پیکسلها و دادههای میدانی برای 24 شاخص گیاهی انتخاب شده برای تولید هر فرم رویشی و کل استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخصهای RVI، TNDVI و GNDVI بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراسها، شاخصهای PD312، IO و PD311 با تولید فوربها، شاخصهای RDVI، DVI و RVIبا تولید بوتهایها و PD311، PD321 و PD312 با تولید کل دارند (01/0P<). در مرحله دوم، سه شاخص دارای بالاترین ضریب همبستگی با تولید هر گروه و کل از مرحله قبل انتخاب و با استفاده از تصاویر لندست 8 نقشه پهنهبندی تولید آنها محاسبه شد. نقشههای تولید هر گروه و تولید کل با نقاط نمونهبرداری برای ارزیابی صحت کنترل شد. نتایج نشان داد بهترین نقشه تخمین و پهنهبندی برای تولید گراسها با شاخص TNDVI، فوربها با PD312، بوتهایها با RVI و تولید کل با PD311 میباشد. قابل ذکر است که شاخصهای مشترک مانند PD311 و RVI بین فرمهای رویشی و تولید کل نیز وجود دارند (01/0P<) و (05/0P<). این اشتراک بین تولید کل و فوربها بیشتر است. در کل با توجه به نتایج میتوان از دادههای لندست 8 برای تخمین و پهنهبندی تولید گروههای گیاهی و کل مراتع سبلان برای تعیین ظرفیت مرتع که در مقایسه با روشهای زمینی از نظر زمانی، پوشش سطح وسیع با پتانسیل تکرار و هزینه بسیار مطلوبتر میباشد، استفاده کرد.
اردوان قربانی؛ بهارک زارع حصاری
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 454-472
چکیده
این تحقیق با هدف امکان سنجی استفاده از آمار مکانی در بررسی تغییرات مکانی و تهیه نقشه تراکم، پوششتاجی و تولید گونه Artemisia fragrans Willd. در مراتع جنوبشرقی سبلان انجام شد. ابتدا نرمالسازی دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS16 انجام و سپس تجزیه و تحلیلهای آمار مکانی شامل بررسی ساختار مکانی پارامترهای تراکم، پوششتاجی و تولید گونه مورد ...
بیشتر
این تحقیق با هدف امکان سنجی استفاده از آمار مکانی در بررسی تغییرات مکانی و تهیه نقشه تراکم، پوششتاجی و تولید گونه Artemisia fragrans Willd. در مراتع جنوبشرقی سبلان انجام شد. ابتدا نرمالسازی دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS16 انجام و سپس تجزیه و تحلیلهای آمار مکانی شامل بررسی ساختار مکانی پارامترهای تراکم، پوششتاجی و تولید گونه مورد مطالعه با ترسیم واریوگرام دادهها و تهیه نقشه پارامترها با استفاده از روشهای مختلف درونیابی و آمارمکانی با نرمافزارهای GS+5 و ArcGIS10 انجام گرفت. ارزیابی صحت نقشهها با استفاده از روش ارزیابی متقابل (Cross validation)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، خطای اریب یا انحراف (MBE)، میانگین خطای مطلق (MAE) انجام شد. نتایج نشان داد که بهترین مدل واریوگرام مدل کروی بوده و دادهها نیز از ساختار مکانی قوی برخوردار بودند. از بین روشهای آمار مکانی بهترین روش برای هر سه پارامتر گونه مورد مطالعه روشهای کوکریجینگ معمولی و عام بود. با توجه به نقشههای حاصل از این روشها بیشترین مقدار تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید گونه مورد مطالعه در بخش مرکزی و شمالشرق در ارتفاعات پایین و کمترین مقدار آن در بخش غربی و ارتفاعات حوزه بود. در مجموع با استفاده از روشهای آمار مکانی میتوان گونههای کلیدی و چندساله مراتع را با استفاده از نمونهبرداری مناسب پهنهبندی کرد.
اردوان قربانی؛ علی اصغری
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 368-381
چکیده
رابطه انتشار گونه Festuca ovina با عوامل بومشناختی پستی و بلندی، اقلیمی و خاکی در مراتع جنوبشرقی سبلان در استان اردبیل در سطح 45 رویشگاه بررسی شد. در داخل رویشگاههای تعیین شده 3 پلات بزرگ10×10 متری در طول ترانسکت 120 متری از پائین دامنه تا ارتفاعات که فاصله هر پلات از همدیگر 40 متر بوده است، انتخاب شد. اندازهگیری ...
بیشتر
رابطه انتشار گونه Festuca ovina با عوامل بومشناختی پستی و بلندی، اقلیمی و خاکی در مراتع جنوبشرقی سبلان در استان اردبیل در سطح 45 رویشگاه بررسی شد. در داخل رویشگاههای تعیین شده 3 پلات بزرگ10×10 متری در طول ترانسکت 120 متری از پائین دامنه تا ارتفاعات که فاصله هر پلات از همدیگر 40 متر بوده است، انتخاب شد. اندازهگیری پارامترهای پوشش تاجی در 3 پلات با ابعاد 60 × 25 سانتیمتری در داخل پلات وسطی انجام شد و از پلاتهای پائین و بالا برای کنترل استفاده گردید. پارامترهای ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی برای سه پلات محاسبه و متوسطگیری شد. در سطح پلات وسط یک پروفیل خاک بهعمق 30 سانتیمتر حفر و از دو عمق 0-15 و 15-30 نمونهبرداری انجام و پارامترهای خاک در آزمایشگاه تعیین گردید. از روش تجزیه خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) برای گروهبندی سایتها و از روش تجزیه و تحلیل متمایز کننده (DA) برای تعیین اهمیت پارامترها استفاده شد. با استفاده از روشهای چند متغیّره، سایتها به 4 گروه مختلف تقسیم شدند. سایتهای با درصد پوشش بالا از گونه F.ovina در گروه 3 قرار گرفتند که در این گروه ارتفاع، شیب و نزولات جوی بیشتر از گروههای دیگر و دما، شوری و اسیدیته خاک کمتر از گروههای دیگر بود. این نشان میدهد که گونه مورد مطالعه به ارتفاعات بالاتر و به دماهای پایینتر سازگاری بیشتری دارد. شوری خاک را نمیپسندد و با اسیدیته 1/7 تا 3/7 سازگار میباشد. مقدار مواد آلی، فسفر و پتاسیم نیز شرایط بهتری را برای رویش این گونه ایجاد میکند. نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که دو مؤلفه اصلی اول 95 درصد از تغییرات دادهها را توجیه کردند و گروهبندی سایتها با استفاده از این دو مؤلفه نتایج تجزیه خوشهای را تأیید کرد. نتایج تجزیه و تحلیل متمایز کننده (DA) نشان داد که بهترتیب ارتفاع، پارامترهای دمایی و اقلیم، درصد سیلت در عمق سطحی، فسفر، درصد شن خاک سطحی، درصد مواد آلی، درصد شیب، هدایت الکتریکی عمق سطحی خاک، جهات شمالی و غربی، پتاسیم، اسیدیته، درصد رس خاک، جهات شمالغربی و شمالی در گروهبندی سایتها و گسترش گونه F.ovina مؤثر هستند.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ ناصر انصاری؛ سعید یوسف کلافی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 133-148
چکیده
اگرچه عوامل مؤثر بر تخریب منابع طبیعی کم و بیش شناسایی و معرفی شدهاند، اما این عوامل از منظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی باید تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامهای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم در سطح «قطع تخریب منابع طبیعی» شود. در این ...
بیشتر
اگرچه عوامل مؤثر بر تخریب منابع طبیعی کم و بیش شناسایی و معرفی شدهاند، اما این عوامل از منظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی باید تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامهای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم در سطح «قطع تخریب منابع طبیعی» شود. در این پژوهش با استفاده از شیوههای اسنادی پیمایشی و کار ستادی با استفاده از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در استان اردبیل نتایج بدست آمده مورد بحث و نتیجهگیری قرار گرفته است. در سطح کل استان تعداد 10 منطقه نمونه با مساحتی معادل 122020 هکتار (حدود 10 درصد عرصههای منابع طبیعی استان) متشکل از 68 سکونتگاه روستایی و عشایری و 273 خانوار نمونه تعیین و انتخاب گردید. نتایج نشان داد که در مجموع 19 عامل اصلی در قالب سه گروه عوامل مربوط به دام و دامداری، عوامل مربوط به قطع و برداشت و عوامل مربوط به تغییرکاربری و طرحها در تخریب منابع طبیعی استان مؤثر بودهاند. از جمعبندی نظرات بهرهبرداران و کارشناسان مشخص شد که گروه عوامل دام و دامداری 9/45 درصد، گروه قطع و برداشت 6/20 درصد و گروه تغییرکاربریها و طرحها 5/33 درصد در تخریب عرصههای منابع طبیعی مؤثر بودهاند. در این بررسی تعیین سهم عوامل تخریب به تفکیک نواحی رویشی، نتایج قابل اتکایی را برای برنامهریزان استانی منابع طبیعی ارائه داده است.