حمیده افخمی؛ محمدرضا اختصاصی؛ مژده محمدی
دوره 22، شماره 3 ، آذر 1394، ، صفحه 570-582
چکیده
خشکسالی یک رویداد طبیعی است که میتواند خسارات قابل توجهی را به زندگی بشر وارد سازد. پیشبینی خشکسالی نقش موثری را در مدیریت منابع آب ایفا میکند. در این تحقیق بهمنظور پیشبینی خشکسالی سه مدل ترکیبی از انواع شبکههای عصبی و تبدیل موجک ارائه شده است و سپس با استفاده از این مدلها، شاخص بارش استاندارد (SPI) برای 12 ماه آینده در ایستگاه ...
بیشتر
خشکسالی یک رویداد طبیعی است که میتواند خسارات قابل توجهی را به زندگی بشر وارد سازد. پیشبینی خشکسالی نقش موثری را در مدیریت منابع آب ایفا میکند. در این تحقیق بهمنظور پیشبینی خشکسالی سه مدل ترکیبی از انواع شبکههای عصبی و تبدیل موجک ارائه شده است و سپس با استفاده از این مدلها، شاخص بارش استاندارد (SPI) برای 12 ماه آینده در ایستگاه سینوپتیک یزد پیشبینی گردیده است. شبکههای عصبی مصنوعی توانایی بالایی در پیشبینی سریهای زمانی غیرخطی دارند. تبدیل موجک نیز با تجزیه سریهای زمانی اصلی به سیگنالهای فرعی منجر به وضوح بهتر آنها میگردد. در تحقیق حاضر با استفاده از مدلهای ترکیبی، که شامل شبکههای پرسپترون موجکی(MLP-W)، شبکههای برگشتی موجکی(TR-W) و شبکههای برگشتی با تاخیر زمانی موجکی (TLRN-W) میباشند، به پیشبینی سیگنالهای فرعی حاصل از تبدیل موجک پرداخته شده است. همچنین بهمنظور بررسی تاثیر تبدیل موجک در عملکرد مدلهای ترکیبی، نتایج حاصل از این مدلها با نتایج بدست آمده از مدلهای شبکه عصبی منفرد مقایسه و کارایی آنها با استفاده از برخی آمارههای ارزیابی اندازهگیری شده است. در نهایت، نتایج بدست آمده از مدلهای ترکیبی، ضریب همبستگی بالاتر و خطای پایینتری را نسبت به مدلهای منفرد، نشان دادهاند. ضریب همبستگی در بهترین مدل ترکیبی (TLRN-W) حدود 977/0 و RMSE وMAE بترتیب 05/0 و020/0 بدست آمد در حالیکه این مقادیر در بهترین مدل منفرد (TLRN) بترتیب برابر با 895/0 ، 07/0 و020/0 اندازهگیری گردید. در مجموع یافتههای این تحقیق، بهبود کارایی شبکههای عصبی در پیشبینی شاخص خشکسالی را با استفاده از تبدیل موجک نشان میدهند.
سعید قره چلو؛ محمدرضا اختصاصی؛ مجتبی زارعیان جهرمی؛ محمد باقر صمدی
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 402-420
چکیده
یکی از بحرانهای اکولوژیکی که جهان امروزه با آن درگیر شده است پدیده بیابانزایی میباشد. اما برای مهار این بحران نیاز به شناخت و درک صحیح از عوامل و فرایندهای آن میباشد. بهمنظور ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی با استفاده از مدل ICD محدودهای به وسعت حدود 242 کیلومتر مربع در منطقه خضرآباد- همتآباد یزد در نظر گرفته شد. ...
بیشتر
یکی از بحرانهای اکولوژیکی که جهان امروزه با آن درگیر شده است پدیده بیابانزایی میباشد. اما برای مهار این بحران نیاز به شناخت و درک صحیح از عوامل و فرایندهای آن میباشد. بهمنظور ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی با استفاده از مدل ICD محدودهای به وسعت حدود 242 کیلومتر مربع در منطقه خضرآباد- همتآباد یزد در نظر گرفته شد. روش طبقهبندی شدت بیابانزایی در ایران (ICD)توسط محمدرضا اختصاصی و سعید مهاجری در سال 1374 ارائه شد. در این تحقیق ابتدا اقدام به جمعآوری دادههای موجود و انجام مطالعات پایه گردید. دادههای جمعآوری شده وارد محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی[1] شدند و به روش تفسیر عکسهای هوایی و ماهوارهای و با استفاده از نرمافزارهای آرک ویو[2] و ایلویس[3] نقشههای پایه برای منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. براساس مطالعات انجام شده با تلفیق نقشههای ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی 8 واحد همگن بیابانی در منطقه مورد مطالعه تفکیک شد. در مرحله بعد در هر واحد بیابانی عوامل مؤثر در بیابانزایی شامل سه عامل محیطی، سه عامل انسانی و دو عامل شاخص فرسایش خاک و توان برگشتپذیری و بازسازی اکوسیستم، به روش امتیازدهی در دامنه (10- 0) مورد بررسی قرار گرفت. سپس براساس جمع امتیازات بدستآمده و مقایسه آن با جدول شاخص شدت بیابانزایی، نقشه نهایی بیابانزایی تهیه گردید. نتایج بدستآمده نشانگر آنست که 53/81 درصد منطقه دارای شدت بیابانزایی متوسط و 47/18درصد بقیه از وضعیت بیابانزایی شدید برخوردار میباشد. بنابراین عامل اصلی بیابانزایی در سطح 53/81 درصد سطح منطقه مورد مطالعه عامل محیطی[4] و 47/18 درصد سطح منطقه تحت تأثیر عامل انسانی[5] میباشد. اصلیترین معیار موجود در این منطقه که در روند بیابانزایی مؤثر است فرایند تخریب منابع آب[6] (W.d)میباشد. [1]- Geographic Information System(GIS) [2]- Arcview 3.2 [3]-Ilwis 3.1 [4]- Environmental Causes [5]- Anthropogenic Causes [6] - Water Degradation
محمدرضا جمالیزاده تاجآبادی؛ علیرضا مقدم نیا؛ جمشید پیری؛ محمدرضا اختصاصی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 205-220
چکیده
طوفانهای گرد و خاک یکی از انواع رایج حوادث و فرایندهای اقلیمی در مناطق خشک، نیمهخشک و بیابانی دنیا هستند. این طوفانها هر ساله خسارتهای مالی زیادی را بر منابع انسانی وارد میسازند. پیشبینی زمان وقوع این پدیده میتواند برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در مقابل خسارتهای بهداشتی، ترابری، نظامی و غیره مؤثر واقع شود. شبکههای ...
بیشتر
طوفانهای گرد و خاک یکی از انواع رایج حوادث و فرایندهای اقلیمی در مناطق خشک، نیمهخشک و بیابانی دنیا هستند. این طوفانها هر ساله خسارتهای مالی زیادی را بر منابع انسانی وارد میسازند. پیشبینی زمان وقوع این پدیده میتواند برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه در مقابل خسارتهای بهداشتی، ترابری، نظامی و غیره مؤثر واقع شود. شبکههای عصبی مصنوعی روشی است که میتواند برای پیشبینی روندهای غیرخطی و فرایندهایی که درک کاملی از نحوهی وقوع آنها وجود ندارد، مورد استفاده قرار گیرد. در مقالهی حاضر سعی شده است تا با استفاده از این روش به پیشبینی وقوع طوفان گرد و خاک و نیز میزان دید حداقل روزانه در شهر زابل با استفاده از دادههای هواشناسی پرداخته شود. نتایج بدستآمده در پیشبینی کوتاهمدت وقوع طوفانها موفقیت بیشتری نشان میدهند (96/0=d)، اگرچه با بیشترشدن زمان پیشبینی، از دقت نتایج کاسته میشود (95/0=d). در حالی که در پیشبینی میزان دید موفقیت کمتری بهدستآمد (88/0=d). بنابراین به نظر میرسد با شناخت بهتر فرایند این طوفانها بتوان پیشبینیهای دقیقتری را با استفاده از این شبکهها انجام داد.
هادی معماریان خلیل آباد؛ علی اکبر صفدری؛ محمدرضا اختصاصی
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1387، ، صفحه 26-41
چکیده
جلوگیری از حرکت رسوبات بادی در مناطق برداشت، یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی باید بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شود. بهمنظور منشأیابی رسوبات بادی منطقه فدیشه نیشابور از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد. این کار طی دو مرحله انجام میگیرد. ابتدا جهتیابی مناطق برداشت و سپس مکانیابی. بهمنظورجهتیابی ...
بیشتر
جلوگیری از حرکت رسوبات بادی در مناطق برداشت، یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی باید بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شود. بهمنظور منشأیابی رسوبات بادی منطقه فدیشه نیشابور از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد. این کار طی دو مرحله انجام میگیرد. ابتدا جهتیابی مناطق برداشت و سپس مکانیابی. بهمنظورجهتیابی قطاع برداشت منطقه فدیشه، ابتدا اطلاعات مربوط به جهت طوفانهای گرد وخاک منطقه با تکمیل پرسشنامه از ساکنین محدوده اطراف ارگ بدست آمد. سپس تصاویرماهواره ای و عکسهای هوایی مربوط به دو دوره زمانی با یکدیگر مقایسه شد و با استفاده از تصویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی مرفولوژی تپه های ماسه ای ارگ تعیین گردید. درنهایت، با مطالعه رژیم باد و رسم گلبادها، بادهای فرساینده ومؤثر در تشکیل تپه های ماسه ای شناسایی شد. پس از مشخص شدن قطاع برداشت(قطاع جنوب شرق و شرق)، فاز مکانیابی نقاط برداشت آغازگردید. دراین مرحله با مطالعه ژئومرفولوژی قطاع برداشت و نمونه برداری از رخسارههای این قطاع اقدام به کانیشناسی و مطالعه مرفوسکوپی رسوبات تپه های ماسه ای و قطاع برداشت گردید و ارتباط ژنتیکی عناصر با یکدیگر بررسی شد. درنهایت، باتوجه به دیگر شواهد مثل جهت قرارگیری بارخانها(جنوب شرقی- شمال غربی)، شدیدبودن شاخص انرژی بادهای شرقی، وجود کانیهای سنگینی مثل هماتیت، کاموسیت، ادنیت و اسفالریت درمیان نمونه های قطاع برداشت و تپههای ماسه ای، قطر میانه متوسط(حدوداً 210میکرون) تپه های ماسه ای، متقارن بودن منحنی فراوانی ذرات رسوبی تپه های ماسه ای مشخص شد که منشأ رسوبات در فاصله نزدیکی نسبت به تپه های ماسه ای قرارداشته و بیشتر تاغزارهای مخروبه و در حال تخریب، مناطق بدون پوشش، اراضی بایرقطاع جنوب شرق موجود درجلگههای رسی، دشت سرهای پوشیده ریزدانه بههمراه اراضی بدون پوشش حاشیه کال شور و بسترکال شورمی باشد.
محمدعلی مشکوه؛ محمدرضا دانشور؛ محمدرضا اختصاصی؛ کاظم دشتکیان
دوره 13، شماره 1 ، خرداد 1385، ، صفحه 10-16
چکیده
بیابان زایی از آن جهت برای کشور ما اهمیت دارد است که به موضوع تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب خشک ناشی از عوامل انسانی و اقلیمی میپردازد. درک بهتر روند تخریب سرزمین و پیشروی کویر و نیز خطرات بالقوه آن در آینده جز از طریق مطالعات مستمر و همه جانبه، بررسیهای دقیق محلی و بهرهگیری از تجارب و مدلهای کمی موجود میسر نمیباشد. ...
بیشتر
بیابان زایی از آن جهت برای کشور ما اهمیت دارد است که به موضوع تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب خشک ناشی از عوامل انسانی و اقلیمی میپردازد. درک بهتر روند تخریب سرزمین و پیشروی کویر و نیز خطرات بالقوه آن در آینده جز از طریق مطالعات مستمر و همه جانبه، بررسیهای دقیق محلی و بهرهگیری از تجارب و مدلهای کمی موجود میسر نمیباشد. تحقیق حاضر که بر اساس دستورالعمل پیشنهادی فائو ـ یونپ (1984) انجام شده است، برخی از مولفههای اصلی بیابان زایی از جمله : 1) تخریب پوشش گیاهی، 2) تشدید فرسایش بادی و 3) گسترش شوری در بخش شمالی حوزه دشت یزدـ اردکان به وسعت تقریبی 327700 هکتار را از دو جنبه: وضعیت فعلی بیابانی شدن و استعداد طبیعی منطقه برای بیابانی شدن و بیابانزایی مورد مطالعه قرار داده است. پس از انجام مشاهدات و اندازهگیریهای صحرایی و آزمایشگاهی لازم، برای هر یک از سه فرآیند مزبور و از دو جنبه فوق الذکر نقشههایی با مقیاس 50000 : 1 تهیه گردید. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که در در حال حاضر درجه تخریب پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه «شدید تا خیلی شدید»، گسترش شوری « متوسط تا شدید » و میزان فرسایش بادی «ناچیز تا متوسط» است در حالی که استعداد طبیعی این سه فرآیند به ترتیب « خیلی شدید»، « متوسط تا شدید» و « متوسط تا شدید» می باشد. دستورالعمل فائو ـ یونپ هر چند در نوع خود مفید و در مقایسه با سایر مدلهای موجود از جامعیت بیشتری بر خوردار است، لیکن خالی از اشکال نمیباشد . برخی از این اشکالات عبارتند ار : کمی نبودن برخی از معیارهای پیشنهادی آن، حساس نبودن برخی شاخصهای پیشنهادی به تغییرات جزیی (یا به عبارتی وسیع بودن دامنه اعداد کلاس محدودیتها)، دشوار بودن یا قابل اندازهگیری نبودن بعضی از معیارهای ارزیابی، همسنگ نبودن معیارهای پیشنهاد شده برای فرآیندهای مختلف به ویژه از نظر تعداد.