حسین قره داغی؛ حسین ارزانی؛ حسن ابراهیمزاده؛ محمدرضا قنادها؛ ناصر باغستانی
دوره 14، شماره 1 ، خرداد 1386، ، صفحه 19-32
چکیده
مراتع به عنوان یکی از مهمترین و وسیعترین اکوسیستمهای طبیعی کشور است که در دهههای اخیر به علت عوامل متعدد از جمله چرای بی موقع و بیش از حدظرفیت، وضعیت آنها دچار سیر نزولی شده است. مدیریت چرا در مراتع برپایه تعیین زمان و شدت چرا به ویژه در مراتع ییلاقی، یکی از راهبردهای بخش اجرایی کشور در مدیریت مراتع میباشد. آگاهی از وضعیت فیزیولوژیکی ...
بیشتر
مراتع به عنوان یکی از مهمترین و وسیعترین اکوسیستمهای طبیعی کشور است که در دهههای اخیر به علت عوامل متعدد از جمله چرای بی موقع و بیش از حدظرفیت، وضعیت آنها دچار سیر نزولی شده است. مدیریت چرا در مراتع برپایه تعیین زمان و شدت چرا به ویژه در مراتع ییلاقی، یکی از راهبردهای بخش اجرایی کشور در مدیریت مراتع میباشد. آگاهی از وضعیت فیزیولوژیکی و فنولوژیکی گونههای مرتعی برای رسیدن به هدف فوق اهمیت به سزایی دارد. یکی از مؤلفههای مهم فیزیولوژیکی در گیاهان مرتعی، آگاهی از میزان ذخایر هیدراتهای کربن محلول TNC در طول فصل رویش میباشد. این ذخایر از مهمترین منابع تامین انرژی گیاه برای مصارف متعدد به ویژه رشد مجدد گیاه در بهار و پس از چرای دام میباشد. با مطالعه تغییرات فصلی این ذخایر در گیاهان غالب مرتعی میتوان زمانهای حداقل و حداکثر(بحرانی و غیربحرانی) این ذخایر را مشخص نموده و از نتایج حاصل برای تعیین دقیق شروع فصل چرا و زمانهای عدم چرا در مراتع بهره جست. تحقیقات بسیاری در این زمینه در خارج از کشور از دهه 50 و در سالهای اخیر در داخل کشور انجام شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تغییرات فصلی ذخایر TNCدر سه گونه گرامینه چندساله Bromus tomentellus, Festuca ovina, Dactylis glomerata در مراتع منطقه پلور در جاده هراز با اقلیم کوهستانی سرد و متوسط بارندگی سالانه 535 میلیمتر و ارتفاع 2600متر از سطح دریا میباشد. برای این منظور نمونه گیری در حدود 10 مقطع فنولوژی گیاه با سه تکرار از قسمتهای هوایی و ریشه گیاه انجام شد. نمونهها در 70 درجه سانتیگراد برای مدت 48ساعت خشک گردید و سپس میزان ذخایر TNC درهریک برحسب میلی گرم در گرم نمونه خشک به روش فنل- سولفوریک اندازه گیری گردید. دادههای حاصل با استفاده از نرم افزار Minitab و تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و دوطرفه در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گردید و نمودارهای تغییرات فصلی ذخایر درهریک از گونهها و همچنین در ریشه و قسمتهای هوایی ترسیم شد. نتایج حاصل نشان داد که گونههای مورد مطالعه دارای چرخه تغییرات فصلی مشخصی بوده و در شروع فصل رویش و همچنین در پایان فصل، مقدار ذخایر TNCدر آنها به حداقل مقدار رسیده و سپس افزایش مییابد. میزان ذخایر در هرسه گونه در طول فصل رویش در قسمتهای هوایی بیشتر از ریشه بود (01/0=P). شدت جایگزینی ذخایر در هرسه گونه بسیار سریع انجام میشود که از بیشترین تا کمترین به ترتیب در گونههای Da.gl , Fe.ov , Br.to میباشد. این موضوع مرتبط با فنولوژی و طول فصل رویش این گونهها است. بنابراین گونه Da.gl دارای حساسیت بیشتری نسبت به چرای دام و گونه Br.to مقاومتر از دو گونه دیگر میباشد. با توجه به نتایج بدست آمده مقاطع بحرانی برای هرسه گونه از شروع فصل رویش تا اواسط اردیبهشت و همچنین در اواخر فصل رویش در نیمه دوم مرداد میباشد. شروع فصل چرا در این منطقه از اواخر اردیبهشت تا اوایل مرداد به مدت 70 روز توصیه میگردد.
محسن فریدونی نسری؛ اسماعیل رهبر
دوره 11، شماره 1 ، خرداد 1383، ، صفحه 19-32
زهرا عبدالعلی زاده؛ عطاالله ابراهیمی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 21-30
چکیده
منطقه حفاظت شده سبزکوه دارای اکوسیستمهای متنوعی بوده، از نظر تنوع اقلیمی و توپوگرافی، رویشگاهی و حیات وحش بسیار غنی است و اکوسیستمهای آن همچون سایر اکوسیستمهای نیمهخشک ایران، در طی سالهای گذشته دستخوش تغییراتی در ساختار پوشش گیاهی خود شدهاند. امروزه مدلهای زنجیرهای Markov برای پیشبینی کمّی این تغییرات، کاربرد گستردهای ...
بیشتر
منطقه حفاظت شده سبزکوه دارای اکوسیستمهای متنوعی بوده، از نظر تنوع اقلیمی و توپوگرافی، رویشگاهی و حیات وحش بسیار غنی است و اکوسیستمهای آن همچون سایر اکوسیستمهای نیمهخشک ایران، در طی سالهای گذشته دستخوش تغییراتی در ساختار پوشش گیاهی خود شدهاند. امروزه مدلهای زنجیرهای Markov برای پیشبینی کمّی این تغییرات، کاربرد گستردهای در مطالعات اکولوژیکی یافتهاند. در این مطالعه از دادههای ماهوارهای و سیستم اطّلاعات جغرافیایی استفاده شد تا با توجّه به روند تغییرات در گذشته و به شرط ادامهی روند فعلی، وضعیت آتی منطقه با استفاده از CA-Markov مورد پیشبینی قرار گیرد. در این مطالعه از تصاویر سنجندههای MSS (سال 1354) و ETM+ (سال 1382) جهت تهیه نقشه پوشش اراضی به روش طبقهبندی حداکثر شباهت بکار گرفته شد. سپس از مدل CA-Markov به منظور پیشبینی تغییرات احتمالی در 15 سال آینده استفاده گردید. محاسبات مربوط به پیشبینی تغییرات نشان داد که به مساحت اراضی کشاورزی، مراتع بوتهای و جنگلهای منطقه افزوده شده ولی از مساحت مراتع علفی و اراضی لخت کاسته خواهد شد. نتایج این پیش بینی، ابزاری ارزشمند را در اختیار مدیران و سیاستگذاران منابع طبیعی و محیطزیست قرار میدهد تا با دیدی آگاهانهتر در راستای حفظ این منطقه ارزشمند بکوشند.
محمود عرب خدری؛ فاضل ایرانمنش
دوره 12، شماره 1 ، خرداد 1384، ، صفحه 21-40
حسین صالحی؛ حمید هویزه
دوره 9، شماره 4 ، بهمن 1381، ، صفحه 21-32
صادق پورمرادی؛ علیاشرف جعفری
دوره 16، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 22-33
چکیده
به منظور بررسی عملکرد علوفه خشک و سودمندی کشت مخلوط شبدر و فستوکای بلند در مقایسه با کشت خالص آنها، 7 اکوتیپ شبدر قرمز و یک اکوتیپ فستوکای بلند بصورت تککشتی و کشت مخلوط با نسبت 50 درصد شبدر و 50 درصد فستوکا در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مراتع ییلاقی استان مازندران در سالهای 84-1382 مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای مربوط ...
بیشتر
به منظور بررسی عملکرد علوفه خشک و سودمندی کشت مخلوط شبدر و فستوکای بلند در مقایسه با کشت خالص آنها، 7 اکوتیپ شبدر قرمز و یک اکوتیپ فستوکای بلند بصورت تککشتی و کشت مخلوط با نسبت 50 درصد شبدر و 50 درصد فستوکا در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مراتع ییلاقی استان مازندران در سالهای 84-1382 مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای مربوط به هر سال مورد تجزیه ساده و دادههای 2 سال در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان تجزیه شدند و میانگین تیمارها توسط آزمون دانکن دستهبندی شدند و برای سودمندی کشت مخلوط از نسبت برابری زمین استفاده شد. نتایج بدست آمده در سال اول نشان داد که تفاوت بین کشت خالص و مخلوط معنیدار بود. میانگین عملکرد علوفه خشک در کشتهای خالص شبدر، فستوکا و کشت مخلوط بهترتیب 5199، 2078 و2981 کیلوگرم در هکتار بود. در سال دوم تفاوت معنیداری بین تیمارها مشاهده نشد و میانگین عملکرد تککشتی در شبدر قرمز، فستوکا و کشت مخلوط آنها بهترتیب 3059، 3014 و 3024 کیلوگرم در هکتار بود که نشاندهنده غالب بودن فستوکا در سال دوم آزمایش بود. در مقایسه بین هفت اکوتیپ شبدر قرمز در شرایط تککشتی، اکوتیپهای 1568، 1753، 618 و 2086 با میانگین 4300 تا 4800 کیلوگرم در هکتار عملکرد علوفه بیشتری داشتند. در بین آنها اکوتیپ 1753 با منشأ ارومیه به دلیل شکل رویشی خوابیده، از مزیت نسبی بهتری در رابطه با مقاومت به چرای دام برخوردار بود و جهت احداث چراگاه در منطقه توصیه شد. برای کشت مخلوط شبدر 2086 و فستوکا، با متوسط محصول علوفه مخلوط 4047 و 3987 کیلوگرم در هکتار و نسبت برابری زمین 09/1 و 18/1 بهترتیب در سال اول و دوم نسبت به بقیه اکوتیپها سودمندی بیشتری برای کشت مخلوط با فستوکا داشت.
سید علی حسینی (سید رضا)؛ منصور مصداقی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 23-37
چکیده
در این تحقیق سه روش 1) قطع و توزین، 2) نمونهگیری مضاعف و 3) مقایسهای در دو تیپ علفزار Festuca ovina) ) و یک تیپ بوتهزار (Onobrychis cornuta/Astragalus verus) واقع در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان مورد مقایسه قرار گرفت. در هر تیپ80 پلات یک متر مربعی قطع و توزین گردید. در روش نمونهگیری مضاعف تعداد پلاتهای برآورد و قطع شده 16 عدد بود. در روش مقایسهای ...
بیشتر
در این تحقیق سه روش 1) قطع و توزین، 2) نمونهگیری مضاعف و 3) مقایسهای در دو تیپ علفزار Festuca ovina) ) و یک تیپ بوتهزار (Onobrychis cornuta/Astragalus verus) واقع در مراتع ییلاقی سرعلیآباد گلستان مورد مقایسه قرار گرفت. در هر تیپ80 پلات یک متر مربعی قطع و توزین گردید. در روش نمونهگیری مضاعف تعداد پلاتهای برآورد و قطع شده 16 عدد بود. در روش مقایسهای از پلات استاندارد (مرجع) استفاده شد، بهطوریکه بیشترین تولید مربوط به پلات استاندارد پنج و کمترین آن مربوط به پلات استاندارد یک بود. بین پلاتهای برآورد و قطع شده در نمونهگیری مضاعف و همچنین بین امتیازات پلاتهای استاندارد و وزنهای آنها در روش مقایسهای همبستگی قوی وجود داشت و به همین دلیل با استفاده از معادلات رگرسیون، برآوردها و رتبههای مربوط به پلاتها تصحیح شد. اختلافها بین سه روش فوق از نظر آماری معنیدار نبودند، ولی از نظر زمان صرف شده، روش نمونهگیری مضاعف به دو روش دیگر برتری داشت. با توجه به کاربرد وسیع روش مضاعف در علفزارها و بوتهزارها و همچنین بالابودن دقت و صحت برآورد، این روش برای مراتع مورد مطالعه توصیه میشود.
زهره اکبری؛ سیدحمید متین خواه؛ محسن نائل
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 23-28
چکیده
با توسعۀ جمعیت در روی کرۀ زمین، بشر همواره به فکر تأمین منافع آنی خود بوده و توجهی به طبیعت اطراف خود نداشته است. کمبود آب در مناطق خشک کشور اصلیترین عامل محدودکننده جهت گسترش پوششگیاهی در طرحهای بیابانزدایی محسوب میگردد؛ بهطوریکه درحالحاضر بیش از 70 درصد اعتبارات پروژههای بیولوژیک بیابانزدایی و تثبیت شنهای روان ...
بیشتر
با توسعۀ جمعیت در روی کرۀ زمین، بشر همواره به فکر تأمین منافع آنی خود بوده و توجهی به طبیعت اطراف خود نداشته است. کمبود آب در مناطق خشک کشور اصلیترین عامل محدودکننده جهت گسترش پوششگیاهی در طرحهای بیابانزدایی محسوب میگردد؛ بهطوریکه درحالحاضر بیش از 70 درصد اعتبارات پروژههای بیولوژیک بیابانزدایی و تثبیت شنهای روان صرف عملیات تأمین آب و آبیاری در مناطق بیابانی کشور میشود. این پژوهش در بخشی از عرصۀ بیابانی واقع در دشت سجزی به مدت نه ماه و با هدف دستیابی به روشی که بتواند موجب استقرار و زندهمانی هرچه بیشتر نهالها و افزایش بهرهوری آب گردد به مرحله اجرا گذاشته شد. در این پژوهش گونه سیاهتاغ تحت تیمارهای کفپوش پلاستیکی و شاهد (تیمار بدون کفپوش پلاستیکی) در منطقه کشت شد. در تیمار کفپوش پلاستیکی به جهت ممانعت از آب دزدی شکافهای موجود در منطقه از فیلمهای پلاستیکی منفذدار استفاده گردید. هر دو تیمار تحت شرایط کاملاً یکسان قرار داشتند. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی متعادل به اجرا درآمد. طی دوره آزمایش شاخصهایی نظیر ارتفاع گیاه و قطر متوسط تاجپوشش گونه اندازهگیری شد. دادههای بدست آمده از این ارزیابیها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتیجه تجزیه واریانس دادههای بدست آمده نشان داد که روش کف پوش پلاستیکی، روش مناسب تأمین آب جهت پرورش نهال سیاهتاغ در این مناطق بیابانی با تبخیر و تعرق بسیار شدید و بادهایی با سرعت بسیار زیاد هستند. دلیل موفقیت روش کاشت به صورت کفپوش پلاستیکی بهخاطر جلوگیری از خارج شدن آب مورد نیاز برای رشد گیاه است، زیرا وجود درز و شکافهایی در زمین سجزی سبب خروج آب و عدم دسترسی آن برای گیاه میباشد که این امر سبب هدر رفت آب و رشد کم گیاهان میشود ولی در روش کاشت معمولی، آب مدت کمی پس از آبیاری از طریق شکافها از دسترس گیاه خارج میشود و در نتیجه در مدت کوتاهی نهالها نیاز به آب داشته و به همین دلیل از رشد و نمو کمتری برخوردار میباشند.
حسین ارزانی؛ زین العابدین حسینی؛ خسرو میرآخورلو
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 24-31
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی قابلیت تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره لندست در برآورد تولید و پوشش گیاهی مراتع در منطقه طالقان انجام شد. تصاویر مربوطه با استفاده از نقشههای توپوگرافی رقومی با مقیاس 1:25000 تصحیح هندسی شدند و پردازشهای لازم ازجمله نسبتگیری طیفی و شاخصهای گیاهی بر روی تصاویر اعمال شد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات مربوط به تولید ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی قابلیت تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره لندست در برآورد تولید و پوشش گیاهی مراتع در منطقه طالقان انجام شد. تصاویر مربوطه با استفاده از نقشههای توپوگرافی رقومی با مقیاس 1:25000 تصحیح هندسی شدند و پردازشهای لازم ازجمله نسبتگیری طیفی و شاخصهای گیاهی بر روی تصاویر اعمال شد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات مربوط به تولید و پوشش گیاهی، در تیپهای مختلف واحدهای همگن تعیین شد. موقعیت واحدهای نمونهبرداری به کمک دستگاه GPS یادداشت و نمونهبرداری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گردید. بدینترتیب که در هر واحد دایرهای به شعاع 20 متر در نظر گرفته شد. یک پلات در مرکز آن و نه پلات روی محیط دایره مستقر گردید. ابعاد پلاتها یک در یک متر بود. در داخل هر پلات درصد پوشش برآورد و تولید نیز به روش قطع و توزین اندازهگیری شد. میانگین اعداد تولید و پوشش 10 پلات بهعنوان تولید و پوشش برای آن واحد نمونهبرداری منظور گردید. در مرحله بعد عدد رقومی (DN) مربوط به واحدهای نمونهبرداری (نه پیکسل برای هر واحد) از تصاویر باندهای اولیه، شاخصهای گیاهی و نسبتهای طیفی استخراج گردید و تجزیه و تحلیل همبستگی و رگرسیون بین اطلاعات زمینی و اطلاعات ماهوارهای (اعداد رقومی) انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که باندهای پنج و هفت و شاخصهای IR1 ، MIRV2 و VNIR2 با تولید همبستگی معنیدار داشته و به کمک مدلهای رگرسیونی مربوطه میتوان میزان تولید را تخمین زد. همچنین شاخصهای RA، IR1 و TVI با درصد پوشش همبستگی معنیدار دارند و برای تخمین پوشش میتوان از مدلهای رگرسیونی مربوطه استفاده نمود.
سید مرتضی ابطحی؛ محمد خسروشاهی
دوره 30، شماره 1 ، فروردین 1402، ، صفحه 24-38
چکیده
یکی از مشکلات بخش اجرا در مقوله احیای بیولوژیک حاشیه کویرها، فقر تنوع گونهای سازگار با شرایط موجود و نحوه استقرار آنهاست. قابلیتهای طبیعی حاشیه مرطوب دریاچه نمک کاشان طی اجرای پروژه تحقیقاتی تحت عنوان بررسی ویژگیهای ژئوهیدروپدولوژی و پوشش گیاهی حاشیه کویرهای مرطوب ایران برای احیاء بیولوژیک آنها (شناخت قابلیت رویشگاه) شناسایی ...
بیشتر
یکی از مشکلات بخش اجرا در مقوله احیای بیولوژیک حاشیه کویرها، فقر تنوع گونهای سازگار با شرایط موجود و نحوه استقرار آنهاست. قابلیتهای طبیعی حاشیه مرطوب دریاچه نمک کاشان طی اجرای پروژه تحقیقاتی تحت عنوان بررسی ویژگیهای ژئوهیدروپدولوژی و پوشش گیاهی حاشیه کویرهای مرطوب ایران برای احیاء بیولوژیک آنها (شناخت قابلیت رویشگاه) شناسایی و مناطق با شوری و سطح آب زیرزمینی متفاوت پهنهبندی شد. با استفاده از اطلاعات طرح ذکرشده، برای غنای تنوع گونهای و احیا بیولوژیک حاشیه مرطوب دریاچه نمک، استقرار شش گونهSuaeda fruticosa, Halostachys caspica, Atriplex halimus, Salsola imbricata, Halocnemum strobilaceum, ، Aeluropus littoralis در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی تحت تیمار گونه در سه تکرار بررسی شد. صفت اصلی مورد ارزیابی، درصد زندهمانی بود. با وجود متفاوت بودن شکل رویشی یکی از گونهها (Aeluropus littoralis) صفاتی مانند ارتفاع و قطر تاج پوشش برای بیان اهمیت هر گونه در تولید علوفه شتر و جلوگیری از فرسایش بادی نیز طی پنج سال اجرای طرح اندازهگیری شد. نتایج با نرمافزار SPSS آنالیز و مشخص گردید که گونههای H. strobilaceum، S. fruticosa، H. caspica و S. imbricata بهترتیب با 5/51، 4/46، 4/41 و 4/37 درصد دارای بالاترین زندهمانی در طی پنج سال اجرای طرح بودهاند که با توجه به دیم بودن کشت و با در نظر گرفتن نتایج حاصل از پروژههای کشت و احیا که توسط بخش اجرا در چنین مناطقی انجام شده و بیشتر آنها نتیجه مطلوبی در پی نداشته است، قابل توجه میباشد.
محمد قاسم نبیی
دوره 8، شماره 3 ، آذر 1380، ، صفحه 25-64
هادی معماریان خلیل آباد؛ علی اکبر صفدری؛ محمدرضا اختصاصی
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1387، ، صفحه 26-41
چکیده
جلوگیری از حرکت رسوبات بادی در مناطق برداشت، یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی باید بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شود. بهمنظور منشأیابی رسوبات بادی منطقه فدیشه نیشابور از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد. این کار طی دو مرحله انجام میگیرد. ابتدا جهتیابی مناطق برداشت و سپس مکانیابی. بهمنظورجهتیابی ...
بیشتر
جلوگیری از حرکت رسوبات بادی در مناطق برداشت، یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی باید بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شود. بهمنظور منشأیابی رسوبات بادی منطقه فدیشه نیشابور از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد. این کار طی دو مرحله انجام میگیرد. ابتدا جهتیابی مناطق برداشت و سپس مکانیابی. بهمنظورجهتیابی قطاع برداشت منطقه فدیشه، ابتدا اطلاعات مربوط به جهت طوفانهای گرد وخاک منطقه با تکمیل پرسشنامه از ساکنین محدوده اطراف ارگ بدست آمد. سپس تصاویرماهواره ای و عکسهای هوایی مربوط به دو دوره زمانی با یکدیگر مقایسه شد و با استفاده از تصویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی مرفولوژی تپه های ماسه ای ارگ تعیین گردید. درنهایت، با مطالعه رژیم باد و رسم گلبادها، بادهای فرساینده ومؤثر در تشکیل تپه های ماسه ای شناسایی شد. پس از مشخص شدن قطاع برداشت(قطاع جنوب شرق و شرق)، فاز مکانیابی نقاط برداشت آغازگردید. دراین مرحله با مطالعه ژئومرفولوژی قطاع برداشت و نمونه برداری از رخسارههای این قطاع اقدام به کانیشناسی و مطالعه مرفوسکوپی رسوبات تپه های ماسه ای و قطاع برداشت گردید و ارتباط ژنتیکی عناصر با یکدیگر بررسی شد. درنهایت، باتوجه به دیگر شواهد مثل جهت قرارگیری بارخانها(جنوب شرقی- شمال غربی)، شدیدبودن شاخص انرژی بادهای شرقی، وجود کانیهای سنگینی مثل هماتیت، کاموسیت، ادنیت و اسفالریت درمیان نمونه های قطاع برداشت و تپههای ماسه ای، قطر میانه متوسط(حدوداً 210میکرون) تپه های ماسه ای، متقارن بودن منحنی فراوانی ذرات رسوبی تپه های ماسه ای مشخص شد که منشأ رسوبات در فاصله نزدیکی نسبت به تپه های ماسه ای قرارداشته و بیشتر تاغزارهای مخروبه و در حال تخریب، مناطق بدون پوشش، اراضی بایرقطاع جنوب شرق موجود درجلگههای رسی، دشت سرهای پوشیده ریزدانه بههمراه اراضی بدون پوشش حاشیه کال شور و بسترکال شورمی باشد.
حسین قره داغی؛ بهرام پیمانی فرد
دوره 8، شماره 2 ، شهریور 1380، ، صفحه 27-60
بهروز رسولی؛ بهرام امیری؛ محمدحسن عصاره؛ محمد جعفری
دوره 18، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 32-41
چکیده
این پژوهش برای تعیین ارزش غذایی گونه شوررویHalostachys caspica در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در سه رویشگاه متفاوت قم، یزد و ارومیه انجام گردید. پس از نمونهبرداری کاملاً تصادفی، شاخصهای دیواره سلولزی عاری از همیسلولز ((ADF، پروتئین خام (CP)، میزان خاکستر، چربی خام (EE)، انرژی متابولیسمی (ME)، هضمپذیری ماده خشک ((DMD و درصد ...
بیشتر
این پژوهش برای تعیین ارزش غذایی گونه شوررویHalostachys caspica در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در سه رویشگاه متفاوت قم، یزد و ارومیه انجام گردید. پس از نمونهبرداری کاملاً تصادفی، شاخصهای دیواره سلولزی عاری از همیسلولز ((ADF، پروتئین خام (CP)، میزان خاکستر، چربی خام (EE)، انرژی متابولیسمی (ME)، هضمپذیری ماده خشک ((DMD و درصد رطوبت در آزمایشگاه با روشهای استاندارد تعیین شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تجزیه واریانس در قالب فاکتوریل دو فاکتوره در نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل مراحل مختلف رشد و مناطق مختلف اکولوژیکی اغلب شاخصهای کیفیت اندازهگیری شده در مراحل مختلف رشد و رویشگاههای مختلف دارای تفاوت معنیدار بوده و این تغییرات دارای نظم خاص نمیباشند. نتایج نشان داد کهH. caspica در مرحله گلدهی بیشترین ارزش غذایی را دارا بوده و با افزایش سن گونه در هر سه رویشگاه میزان الیاف خام و خاکستر افزایش یافته است. گونه مورد نظر با توجه به قرار گرفتن در شرایط سخت اکولوژیکی، دارای ارزش علوفهای خوبی بوده و میتواند در برنامهریزی توسعه پایدار در مناطق شور مورد توجه قرارگیرد.
اسماعیل شیدایکرکج؛ جواد معتمدی؛ کیوان کریمی زاده
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 32-44
چکیده
تناسب استفاده از مرتع در حوزههای آبخیز بهمنظور استفاده بهینه از اراضی، از اهمیت خاصی برخوردار است که این امر با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی انجام میشود. در این روش، توان اکولوژیکی سرزمین برای هر یک از کاربریهای مرسوم مشخص میشود. به همین منظور در حوزه آبخیز خانقاه سرخ، پس از شناسایی منابع اکولوژیکی، واحدهای همگن ...
بیشتر
تناسب استفاده از مرتع در حوزههای آبخیز بهمنظور استفاده بهینه از اراضی، از اهمیت خاصی برخوردار است که این امر با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سیستمی انجام میشود. در این روش، توان اکولوژیکی سرزمین برای هر یک از کاربریهای مرسوم مشخص میشود. به همین منظور در حوزه آبخیز خانقاه سرخ، پس از شناسایی منابع اکولوژیکی، واحدهای همگن اکولوژیکی مشخص و توان کاربری مرتع در کل حوزه تعیین گردید. براساس نتایج بدستآمده؛ 18 واحد زیستمحیطی در مقیاس 1:25000 در منطقه تشخیص داده شد که بخشهای وسیعی از آن به اراضی مرتعی با کلاسهای 2 تا 3 اختصاص دارد. قابلیت و توان اکولوژیک بالفعل اراضی مورد مطالعه برای کاربری مرتع با کلاس1 کم میباشد. در این خصوص؛ 24 درصد از سرزمین، به لحاظ ساختار زمینشناسی و بهویژه به واسطه تندی شیب، اکوسیستم حفاظتی قلمداد و برای چرای حیات وحش پیشنهاد میشود. ضمن اینکه 8/3 درصد از اراضی مرتعی دارای توان کلاس 1؛ 11 درصد دارای توان کلاس 2 و 5/19 درصد دارای توان کلاس 3 میباشد. نتایج بدستآمده از این مطالعه بهمنظور مکانیابی برنامههای اصلاح مرتع و طبقهبندی مراتع از لحاظ روش مرتعداری، کاربرد دارد. بر این اساس در 8/3 درصد (76 هکتار) از مراتع منطقه که دارای توان کلاس 1 میباشند، روش مرتعداری تعادلی و در 6/54 درصد (1091 هکتار) که دارای توان کلاس 2 و 3 میباشند، روش مرتعداری طبیعی پیشنهاد میشود. بنابراین عملیات اصلاح مرتع یا مرتعداری مصنوعی، برای 7/41 درصد (833 هکتار) اراضی و بهمنظور تبدیل دیمزارهای کم بازده به مراتع دستکاشت، پیشنهاد میگردد
محمدحسن صادقیروش؛ حسن احمدی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد طهمورث
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 35-50
چکیده
با توجه به اهمیت روزافزون مسئله بیابانزدایی و پیچیدگی این فرایند که در اثر برهم کنشهای متغیرهای مختلفی در طی زمان حاصل میشود، لزوم پرداختن به راهکارهای بهینه به منظور جلوگیری از بیابانیشدن یا احیاء و ترمیم مناطق تخریبیافته، ضروری به نظر میرسد. بهطوریکه ضمن جلوگیری از هدررفتن سرمایههای محدود، بازدهی طرحهای ...
بیشتر
با توجه به اهمیت روزافزون مسئله بیابانزدایی و پیچیدگی این فرایند که در اثر برهم کنشهای متغیرهای مختلفی در طی زمان حاصل میشود، لزوم پرداختن به راهکارهای بهینه به منظور جلوگیری از بیابانیشدن یا احیاء و ترمیم مناطق تخریبیافته، ضروری به نظر میرسد. بهطوریکه ضمن جلوگیری از هدررفتن سرمایههای محدود، بازدهی طرحهای کنترل، احیاء و بازسازی عرصههای طبیعی بالا رود. با مطالعه منابع تحقیقاتی، مشخص شد که متأسفانه تاکنون راهکارهای ارائه شده برای رفع این مسئله، بخشی و غیر همهجانبهنگر بوده و هیچگونه سابقهای در بکارگیری روشهای نظاممند، از جمله روشهای تصمیمگیری چندمعیاره (MADM) در زمینه بیابانزدایی وجود ندارد. بنابراین سعی شد از روش فرایند تحلیلی سلسله مراتبی(AHP) به منظور ارائه راهکارهای بهینه در بیابانزدائی استفاده شود. در این پژوهش از روش دلفی(Delphi) به صورت مقایسات زوجی(Pire Wise) با استفاده از نرمافزار Expert Choice، نظرات متخصصان نسبت به ارجحیت و اولویت معیارها و راهبردها، ارزیابی شد. سپس با عمل تلفیق بر روی نتایج حاصل شده، اولویت نهایی راهبردها بدستآمد. این مدل به منظور ارزیابی کارایی در ارائه راهبردهای بهینه، در منطقه خضرآباد یزد مورد استفاده قرار گرفت. بنابراین بر مبنای نتایج حاصل شده، راهبردهای جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی با میانگین وزنی 9/22 درصد، توسعه و احیاء پوشش گیاهی با میانگین وزنی 8/21 درصد و تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی با میانگین وزنی1/19 درصد بهترتیب بهعنوان مهمترین راهبردهای بیابانزدایی در منطقه تشخیص داده شدند.
فرهنگ قصریانی
دوره 7، شماره 1 ، تیر 1379، ، صفحه 53-77
مرتضی اکبرزاده؛ حسین حیدری شریف آباد
دوره 8، شماره 4 ، دی 1380، ، صفحه 71-92
میر منصور خلیقی؛ نعمت ا... خلیقی؛ مهدی فرحپور
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1385، ، صفحه 82-93
چکیده
با توجه به نقش شیوههای مختلف بهرهبرداری از مراتع و تاثیرآن در بهبود و تخریب مراتع و وجود شیوههای مختلف بهرهبرداری در کشور، اقدام به مقایسه شیوههای افرازی، مشاعی و شورایی دارای طرح مرتعداری و شیوه های مشاعی و شورایی بدون طرح مرتعداری از نظر وضعیت، تولید، گرایش، تعداد دام مازاد در واحد سطح و سطح حداقل مرتع برای هر بهرهبردار ...
بیشتر
با توجه به نقش شیوههای مختلف بهرهبرداری از مراتع و تاثیرآن در بهبود و تخریب مراتع و وجود شیوههای مختلف بهرهبرداری در کشور، اقدام به مقایسه شیوههای افرازی، مشاعی و شورایی دارای طرح مرتعداری و شیوه های مشاعی و شورایی بدون طرح مرتعداری از نظر وضعیت، تولید، گرایش، تعداد دام مازاد در واحد سطح و سطح حداقل مرتع برای هر بهرهبردار گردید و شیوههای مختلف از نظر این عوامل مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت تا بهترین شیوه یا شیوهها از نظر حفظ پایداری اکولوژیکی معرفی گردد. سپس بررسی پایداری اجتماعی در بهره برداری از مراتع به وسیله پرسشنامه تحت شاخصهای دخیل در امر مرتعداری (زمین، سرمایه و کار) مورد مطالعه قرار گرفت تا رابطه وضعیت اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداران در هر شیوه با حفظ مراتع توسط انها به صورت توصیفی مورد سنجش قرار گیرد. در این راستا نقشه سامان عرفی حوزه سد امیرکبیر با 71 سامان تهیه و 24 سامان از 6 شیوه بهره برداری (هر یک چهار تکرار) جهت اندازه گیری عوامل ذکر شده انتخاب گردید. پس از بحث ونتیجه گیری در مورد هریک از شیوه های بهره برداری نمایش عمیق و تنگاتنگ پایداری اکولوژیکی و پایداری اجتماعی مشاهده گردید.عدم تفاوت معنیدار مراتع طرحدار و بدون طرح در هر یک از شیوههاومشاهده تفاوت همراستای اکولوژیکی واجتماعی مراتع ، ناشی از شیوههای مدیریتی افرازی، مشاعی و شورایی نتایج دیگر این تحقیق میباشد. درپایان شیوه افرازی طرحدار با تأکید بر قسمت افرازی بودن، نه طرحدار بودن، به عنوان مطلوبترین شیوه در جهت حغظ وضعیت و بهبود مراتع، تعداد دام مازاد کمتر و سطح حداقل مرتع بیشتر برای هر بهرهبردار معرفی گردید و پایداری اجتماعی مطلوبتر ابن شیوه، موثر در این برتری شناخته شد.
اصغر فرج الهی؛ احمد اکبری نیا
دوره 6، شماره 1 ، تیر 1378، ، صفحه 103-130
مهدی فرحپور؛ فتح اله غیور؛ حسین شرباف؛ علی یوسفی زاده
دوره 12، شماره 2 ، شهریور 1384، ، صفحه 121-134
مهناز امینی؛ حسین بشری؛ محمدتقی فیضی
دوره 31، شماره 2 ، مرداد 1403، ، صفحه 129-148
چکیده
سابقه و هدفتنشهای مختلف زیستمحیطی و مدیریتی، اکوسیستمهای تالابی ایران را به شدت تهدید میکنند. تالاب گاوخونی بهعنوان یکی از بزرگترین و راهبردیترین تالابهای فلات مرکزی ایران، با مشکلات مختلفی روبهرو است. با توجه به جایگاه اکولوژیک خاص و رویشگاههای متنوع گیاهی در اطراف این تالاب، بررسی پوشش گیاهی این منطقه بسیار حائز ...
بیشتر
سابقه و هدفتنشهای مختلف زیستمحیطی و مدیریتی، اکوسیستمهای تالابی ایران را به شدت تهدید میکنند. تالاب گاوخونی بهعنوان یکی از بزرگترین و راهبردیترین تالابهای فلات مرکزی ایران، با مشکلات مختلفی روبهرو است. با توجه به جایگاه اکولوژیک خاص و رویشگاههای متنوع گیاهی در اطراف این تالاب، بررسی پوشش گیاهی این منطقه بسیار حائز اهمیت است. بدون اطلاع از شرایط مختلف گیاهان، ازجمله تیرههای غالب، پراکنش جغرافیایی، فرم زیستی و وضعیت حفاظتی، هرگونه فعالیت حفاظتی، مدیریتی یا مطالعات اکولوژیکی در این منطقه مقدور نیست.مواد و روشهامحدوده مورد مطالعه این پژوهش در انتهای حوزه زایندهرود واقع در استان اصفهان با وسعت 500 هزار هکتار و در محدوده ارتفاعی 1470 تا 2533 متر از سطح دریا قرار دارد. اقلیم منطقه بیابانی و خشک است و اراضی شور با خاکهای سولونچاک، باتلاقی و ماسهای در این منطقه مشاهده میشود. متوسط دمای سالانه تالاب گاوخونی 6/17 درجه سانتیگراد و متوسط بارش سالانه نیز 91 میلیمتر است. براساس منحنی آمبروترمیک، این منطقه دارای دوره خشکی بسیار طولانی از فروردین تا آبانماه است. برای شناسایی پوشش گیاهی منطقه، از روش پیمایش میدانی استفاده شد و نقشههای با مقیاس 1:25000 بهکار برده شد. با توجه به نوع پوشش گیاهی، پیمایش میدانی و نمونهبرداری در اوایل مهرماه تا آبانماه 1400 انجام شد. نمونههای گیاهی جمعآوریشده پس از انتقال به هرباریوم دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان، پرس و خشک شدند و با مشاوره افراد مطلع و استناد به منابع معتبر علمی شناسایی گردیدند. در این پژوهش، علاوه بر تهیه لیست کاملی از گیاهان منطقه تالاب گاوخونی، نام علمی دقیق و جدید گونهها، تیرهها و جنسهای غالب منطقه نیز تفکیک و بررسی شد. فاکتورهای مختلفی ازجمله شکل زیستی، پراکنش جغرافیایی، گونههای دارویی، صنعتی یا تجاری و وضعیت حفاظتی گونهها با استفاده از منابع معتبر بررسی شدند.نتایج نتایج این پژوهش نشان داد با وجود تنشهای مختلف محیطی و مدیریتی، تعداد 100 گونه گیاهی متعلق به ۱۶ خانواده و ۶۵ جنس در منطقه شناسایی شد که ۲۷ گونه از آنها دارای خواص دارویی و صنعتی بود. نتایج حکایت از آن دارد که تیرههای Amaranthaceae با ۳۱ گونه وAsteraceae با ۱۴ گونه، در مجموع ۴۵ درصد از پوشش گیاهی منطقه را تشکیل میدهند. تیرههای Poaceae و Fabaceae نیز به ترتیب با ۱۰ و ۹ گونه جزء تیرههای مهم منطقه میباشند. بررسی نتایج شکل زیستی نشان داد که تروفیتها با 40 درصد چیرهترین فرم زیستی هستند و پس از آن گونههای همیکریپتوفیت با 23 درصد بیشترین فراوانی را دارند. بررسی پراکنش جغرافیایی گیاهان نشان داد که ۷۱ درصد از گیاهان منطقه متعلق به ناحیه رویشی ایرانی- تورانی هستند. شرایط ادافیکی، توپوگرافی و تاحدودی اقلیمی متنوع در این منطقه سبب شده تا با وجود شرایط زیستی سخت، تنوع گونهای مناسبی ایجاد شود. اعمال تدابیر مدیریتی ناصحیح در مورد حقابه تالاب، تغییرات اقلیمی و کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی باعث تشدید تنشهای محیطی و بروز پدیده خشکیدگی برخی گونههای گیاهی منطقه شده است. بررسی وضعیت حفاظتی گونهها براساس معیارهای اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) نشان داد که یک گونه در وضعیت در حال انقراض و سه گونه در وضعیت آسیبپذیر قرار دارند. با ادامه شرایط نامساعد تحمیلی به اکوسیستمهای منطقه (استمرار قطع حقابه تالاب)، بسیاری از گونههای موجود دچار مشکل جدی خواهند شد.نتیجهگیریفلور حاشیه تالاب گاوخونی به شدت به اقلیم و شرایط مدیریتی وابسته است. با وجود محدودیتهای زیستی شدید، تنوع نسبتاً مطلوبی مشاهده شد. مدیریت نامناسب در حوزه آبخیز زایندهرود، بهویژه در ناحیه تالاب گاوخونی، باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی و افزایش خشکی شده است. بسیاری از گیاهان منطقه با خشکیدگی، آفتزدگی، بوتهکنی و چرای بیش از حد روبرو هستند که در صورت ادامه این شرایط و تأثیر تغییرات اقلیمی، تهدید جدی برای گیاهان منطقه خواهد بود.
ناصر باغستانی میبدی؛ حسین ارزانی؛ محمدتقی زارع؛ جلال عبداللهی
دوره 11، شماره 2 ، شهریور 1383، ، صفحه 137-162
محمد حسین آق خانی؛ سعید مینائی؛ محمد کاظم عراقی
دوره 14، شماره 2 ، شهریور 1386، ، صفحه 143-155
چکیده
برای برداشت بذرهای گیاهان مرتعی و علوفه ای از سطح زمین یا از روی گیاه یک سیستم برداشت مکشی طراحی و ساخته شده است که شامل سکوی برداشت مکشی، واحد غلاف گیر و بوجاری میباشد. طراحی اجزاء سیستم براساس مشخصات فیزیکی و خواص مکانیکی و آیرودینامیکی یک نوع بذر علوفه مرتعی به نام یونجه یک ساله انجام شده است. این دستگاه قادر هست به صورت مکانیزه ...
بیشتر
برای برداشت بذرهای گیاهان مرتعی و علوفه ای از سطح زمین یا از روی گیاه یک سیستم برداشت مکشی طراحی و ساخته شده است که شامل سکوی برداشت مکشی، واحد غلاف گیر و بوجاری میباشد. طراحی اجزاء سیستم براساس مشخصات فیزیکی و خواص مکانیکی و آیرودینامیکی یک نوع بذر علوفه مرتعی به نام یونجه یک ساله انجام شده است. این دستگاه قادر هست به صورت مکانیزه در اراضی هموار و نیمه مکانیزه در سایر اراضی بذر گیاهان مرتعی را از روی زمین یا گیاه برداشت نماید. برای کار در اراضی ناهموار سکوی برداشت براحتی بر روی دستگاه جمع شده و برداشت بذر توسط یک یا دو کارگر از طریق هودهای در نظر گرفته شده انجام میشود. طراحی این کمباین بگونه ای که میتواند با تنظیمات مناسب، اغلب بذرهای مرتعی و علوفهای را برداشت نماید. ظرفیت مکش برای بذرهای ریخته شده بر روی زمین با درصد خلوص 40% برابر با 312 کیلوگرم بر هکتار و با افزایش درصد خلوص تا 60% ظرفیت مکش حدود 750 کیلوگرم بر هکتار بود. بازده واحد الکها و جداسازی هوایی به ترتیب 67% و 80 % بود. بازده واحد غلاف گیر در سرعتهای مختلف بین 75 تا 90% متغیر است. توان مورد نیاز این سیستم، 07/1 کیلووات است که توسط یک سیستم رانش تسمه ای از محور توان دهی تراکتور تأمین میگردد.
میرطاهر قائمی
دوره 10، شماره 2 ، شهریور 1382، ، صفحه 153-168