محمد خسروشاهی؛ مرتضی ابطحی؛ محمدتقی کاشکی؛ سکینه لطفی نسب؛ فاطمه درگاهیان؛ زهره ابراهیمی خوسفی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 404-417
چکیده
تا کنون آمارهای متفاوتی از سطح بیابانهای دنیا و ایران به وسیله افراد و سازمانهای مختلف ارایه شده است. دلیل عمده وجود آمار و ارقام متفاوت از عرصه بیابانها، اختلاف عقیده صاحب نظران و دست اندکاران در ارایه تعریفی جامع از بیابان و عوامل موثر در تشکیل آن است. در این مقاله عوامل محیط طبیعی از جمله اقلیم، پوشش گیاهی، ژئومرفولوژی، خاک، زمین ...
بیشتر
تا کنون آمارهای متفاوتی از سطح بیابانهای دنیا و ایران به وسیله افراد و سازمانهای مختلف ارایه شده است. دلیل عمده وجود آمار و ارقام متفاوت از عرصه بیابانها، اختلاف عقیده صاحب نظران و دست اندکاران در ارایه تعریفی جامع از بیابان و عوامل موثر در تشکیل آن است. در این مقاله عوامل محیط طبیعی از جمله اقلیم، پوشش گیاهی، ژئومرفولوژی، خاک، زمین شناسی و هیدرولوژی که اثر مشترک آنها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در پیدایش و سیمای عمومی بیابان نقش دارند بررسی شده است. از این رو برای شناسایی و تعیین محدوده های بیابانی از جنبه عوامل مورد مطالعه، شاخص هایی تعیین و تعریف شد و بر اساس آنها ابتدا پهنه های بیابانی برای هر عامل بصورت انفرادی مشخص شد. سپس با همپوشانی لایه های تهیه شده میزان اشتراک و انفکاک آنها با ارایه نقشه های رقومی و مساحی شده تعیین گردید. نتایج نشان داد بیشترین مساحت مناطق بیابانی ایران با سطحی معادل 693690 و 567711 کیلومتر مربع به ترتیب متأثر از عامل اقلیم و پوشش گیاهی است وکمترین آن در مرحله نخست متعلق به عامل زمین شناسی با سطحی معادل 208041 کیلومتر مربع و بعد از آن به عامل ژئومرفولوژی به مساحت 272258 کیلومتربع می باشد. مساحت مناطق بیابانی ایران از جنبه خاکشناسی نیز سطحی معادل 514930 کیلومتر مربع را در بر می گیرد. مجموع سطوح بیابانی تحت پوشش عوامل پنجگانه اعم از سطوح مشترک و غیر مشترک معادل 907293 کیلومتر مربع برآورد گردید که این مقدار 55 درصد از مساحت کل ایران را در برمیگیرد.
مرتضی ابطحی؛ محمد خسروشاهی
دوره 22، شماره 3 ، آذر 1394، ، صفحه 492-504
چکیده
یکی از پتانسیلهای موجود در حاشیه مرطوب پلایاهای کشور، سطح آب زیرزمینی بالا میباشد. با بهرهگیری از آن و بهمنظور احیا و تولید علوفه، کشت گونههای مرتعی شور دوست و سازگار امکانپذیر میباشد. در این راستا و بهمنظور بررسی برخی از خصوصیات فیزیکی وشیمیایی آب و خاک و پوشش گیاهی حاشیه مرطوب دریاچه نمک، 11 سایت مطالعاتی انتخاب و عواملی ...
بیشتر
یکی از پتانسیلهای موجود در حاشیه مرطوب پلایاهای کشور، سطح آب زیرزمینی بالا میباشد. با بهرهگیری از آن و بهمنظور احیا و تولید علوفه، کشت گونههای مرتعی شور دوست و سازگار امکانپذیر میباشد. در این راستا و بهمنظور بررسی برخی از خصوصیات فیزیکی وشیمیایی آب و خاک و پوشش گیاهی حاشیه مرطوب دریاچه نمک، 11 سایت مطالعاتی انتخاب و عواملی نظیر سطح آب زیرزمینی، خاک، آب و نوع پوشش گیاهی برداشت گردید. با حفر چاهک و نصب شاخص، سطح آب زیرزمینی و نوسانات آن نسبت به عمق اولیه (بدون اندازه گیری تراز آبی عرصه مورد مطالعه) در طول سال مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بهمنظور مطالعه خصوصیات کیفی آب و خاک، نمونه آب در 2 فصل مرطوب و خشک و نمونه خاک از نزدیکی چاهکها برداشت شد. نتایج نشان داد که حداقل و حداکثر عمق سطح برخورد به آب در چاهک های 11 گانه بترتیب در فاصله 47 سانتیمتری در چاهک شماره 3 و 299 سانتیمتری در چاهک شماره 4 از سطح زمین بوده است. نوسانات سطح آب هر چاهک در طول سال چندان زیاد نبوده و به حدود 15 سانتی متر میرسد. بالاترین EC عصاره اشباع خاک، 174 و پایینترین آن 6/6 و حداقل و حداکثر EC آب 4 و 128 دسیزیمنس بر متر اندازهگیری شد. بهطور کلی با فاصله گرفتن از دریاچه، به عمق سطح آب اضافه و از EC آن کاسته میشود. همچنین با در نظر گرفتن استقرار گیاهان هیدروهالوفیت موجود در منطقه در اراضی با شوری کمتر از 40 دسیزیمنس بر متر، 3880 هکتار از اراضی حاشیه مرطوب جنوب دریاچه نمک ( حدود 23 درصد منطقه مورد مطالعه)، قابلیت کشت و استقرار گیاهان مذکور را دارا میباشد.
مرتضی ابطحی؛ عبدالله سیف؛ محمد خسروشاهی
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 1-12
چکیده
دما و بارش از عناصر اصلی تشکیلدهندهی اقلیم یک منطقه بهشمار میروند. به همین دلیل بررسی روند گذشته و آیندهی این عناصر مورد توجه متخصصان علوم مختلف ازجمله منابع طبیعی و محیطزیست قرار گرفته است. در این تحقیق ابتدا حوضه دریاچه نمک به شش زیرحوضه تقسیم شد و سپس دادههای ماهانه بارش و دما طی سالهای 1956 تا 2005 جمعآوری و بازسازی ...
بیشتر
دما و بارش از عناصر اصلی تشکیلدهندهی اقلیم یک منطقه بهشمار میروند. به همین دلیل بررسی روند گذشته و آیندهی این عناصر مورد توجه متخصصان علوم مختلف ازجمله منابع طبیعی و محیطزیست قرار گرفته است. در این تحقیق ابتدا حوضه دریاچه نمک به شش زیرحوضه تقسیم شد و سپس دادههای ماهانه بارش و دما طی سالهای 1956 تا 2005 جمعآوری و بازسازی گردید. محاسبه میانگین بارش و حداقل و حداکثر دمای زیرحوضههای ششگانه دریاچه نمک ازجمله موارد دیگری بود که با بهرهگیری از روش تیسن در محیط آرکمپ انجام شد. برای ارزیابی روند بارش از شاخص بارش استاندارد (SPI) استفاده گردید. روند مؤلفههای اقلیمی بارش و دما براساس آزمون پارامتری رگرسیون خطی و آزمون ناپارامتری مان–کندالبررسی شد. البته روند معنیداری در بارش استاندارد شده حوضه دریاچه نمک و زیرحوضههای آن مشاهده نگردید، جز در زیرحوضه اراک که روند تغییر بارش آن کاهشی و معنیدار بود. بررسی ماهانه بارش نشان داد که در زیرحوضههای اراک، رود شور و کرج شاهد خشکسالیهای شدید در طی این 50 سال بودهایم. روند تغییر دمای حداقل و حداکثر روندی افزایشی است و در بیشتر زیرحوضهها به صورت معنیدار میباشد؛ اما افزایش دمای حوضه دریاچه نمک را میتوان معلول عوامل مختلفی ازجمله افزایش گازهای گلخانهای بهخصوص در شهرهای بزرگی مانند تهران، قم، اراک، کاشان، همدان و قزوین دانست
هادی نظری پویا؛ محمد خسروشاهی
دوره 20، شماره 4 ، اسفند 1392، ، صفحه 625-633
محمد خسروشاهی
دوره 20، شماره 3 ، آذر 1392، ، صفحه 559-569
ابوالقاسم دادرسی سبزوار؛ محمد خسروشاهی
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 127-148
چکیده
استفاده از سیلابهای با کیفیت پایین در اراضی بیابانی حاشیه رودخانه کالشور شهرستان سبزوار با هدف اداره بهینه سیلابهای این رودخانه، از سال 1371 در دست انجام است. در این پروژه سیلابهای رودخانه کالشور سبزوار که از کیفیت خوبی برخوردار نیست مورد بهرهبرداری قرار گرفته و اراضی بوتهکاری شدهی حاشیه آن، آبیاری سیلابی میشوند. ...
بیشتر
استفاده از سیلابهای با کیفیت پایین در اراضی بیابانی حاشیه رودخانه کالشور شهرستان سبزوار با هدف اداره بهینه سیلابهای این رودخانه، از سال 1371 در دست انجام است. در این پروژه سیلابهای رودخانه کالشور سبزوار که از کیفیت خوبی برخوردار نیست مورد بهرهبرداری قرار گرفته و اراضی بوتهکاری شدهی حاشیه آن، آبیاری سیلابی میشوند. هدف از انجام این پژوهش، سنجش کارایی استفاده از سیلابهای با کیفیت پایین، در تغییرات شوری، pH، گچ، مواد آلی و بافتِ خاک اراضی بیابانی است. برای بررسی تغییرات شوری خاک متأثر از عملیات آبیاری منطقه با سیلاب رودخانه کالشور، نمونهبرداری مخلوط خاک از اعماق 0- 30 (مخلوطِ لایه رسوب و لایه شخم)، 30- 60 و 60- 90 سانتیمتر در ابتدا، وســط و انتهای نوارهای کشت برای سه منطقه ابتدایی، میانی و انتهایی عرصه احیاء شده و نیز نمونهگیری از قطعات شاهد انجام گردید. به این ترتیب، تعداد 51 نمونهی خاک به منظور بررسی تعدادی از عاملهای مورد نیاز، برداشت شد. محل نمونههای خاک با انتخاب 4 ردیف کشت شده از ابتدا تا انتهای عرصهی احیاء شده و با احتساب 4 نمونه در هر ردیف، انجام شد. همچنین تعداد 3 نمونهی خاک از منطقهی شاهد (بدون آبگیری شده) نیز تهیه گردید. نمونهها برای ارزیابی شاخصهای مورد نیاز شوری در آزمایشگاه، با روش تهیه عصاره اشباع مورد آزمایش قرار گرفتند.به طوریکه نتایج نشان داد که مقدارEC خاک تقریباً در تمام ردیفهای نمونهگیری و در تمام اعماق خاک وpH در تمام نمونهها، نسبت به شاهد کاهش یافته است. مقدار تغییرات pH خاک در تمامی نمونهها با افزایش عمق نسبت مستقیم دارد. این بررسی همچنین مشخص کرد که آبیاری سیلابی توانسته است گچِ خاک را از محدوده توسعهی ریشه حذف و به طبقات پایینی خاک منتقل کند. افزون بر آن، افزایش میزان مواد آلی خاک در بیش از 75% نمونهها، حکایت از غنی بودن مواد غذایی در سیلاب مورد استفاده دارد. سرانجام، آبیاری سیلابی با افزایش میزان شن در تمامی نوارها در عمق 0- 30 سانتیمتری خاک، بافت خاک سنگین منطقه را، بهویژه در منطقه توسعه ریشه بهبود بخشده است.
اکبر گندمکار قالهری؛ محمد خسروشاهی؛ غلامرضا گودرزی؛ حجت ا.. زاهدی پور؛ اسماعیل عزیز آبادی
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 149-165
چکیده
بیابان مکانی است که در آن مشکلات محیطی، زندگی انسان را با مشکل روبرو میسازد. در بوجود آمدن شرایط بیابانی عوامل مختلف اقلیمی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، خاکشناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی نقش خاص خود را ایفا نموده و بر یکدیگر نیز تأثیرگذار میباشند. برای شناسایی مناطق بیابانی و محدوده آنها، نیاز به بررسی دقیق عوامل فوقالذکر ...
بیشتر
بیابان مکانی است که در آن مشکلات محیطی، زندگی انسان را با مشکل روبرو میسازد. در بوجود آمدن شرایط بیابانی عوامل مختلف اقلیمی، زمین شناسی، پوشش گیاهی، خاکشناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی نقش خاص خود را ایفا نموده و بر یکدیگر نیز تأثیرگذار میباشند. برای شناسایی مناطق بیابانی و محدوده آنها، نیاز به بررسی دقیق عوامل فوقالذکر در هر منطقه و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر میباشد. بهطوریکه در این تحقیق به بررسی محدوده بیابانهای استان با توجه به عامل پوشش گیاهی پرداخته شده است. با تعیین محدوده بیابانها و جمعآوری اطلاعات کامل در آن مناطق میتوان جهت جلوگیری از گسترش بیابانها و استفاده بهینه از پتانسیلهای موجود در آن، برنامهریزی مناسب و دقیق ارائه و اجرا نمود. برای این کار محدوده تیپهای گیاهی غالب تعیین و نقشه آن به صورت رقومی در محیط نرمافزار Ilwis تهیه شد. سپس تیپهای گیاهی غالب به گروههای مختلف تقسیم شد و با استفاده از اطلاعات موجود و با توجه به ویژگیهای عمومی هریک از گروهها و تیپها و گونههای گیاهی و مناطق رویشی محدوده اراضی بیابان تفکیک گردید و بر این اساس نقشه مناطق بیابانی استان از جنبه پوشش گیاهی تهیه شد. بنابراین کل عرصه تیپهای گیاهی بیابانی استان 276074 هکتار میباشد و در محدوده مورد مطالعه 21 تیپ گیاهی شاخص مناطق بیابانی مورد شناسایی قرار گرفته که ضمن مشخص کردن هر تیپ گیاهی نسبت به ارزیابی و تعیین و ظرفیت مراتع نیز اقدام گردید؛ در نتیجه وسیعترین تیپ گیاهی بیابانی تیپHultemia persica- Scariola orientalisبا 8/77833 هکتار میباشد که در محدوده شهرستانهای ساوه، اراک، دلیجان و خمین پراکنده است و کوچکترین تیپ گیاهی Nitraria میباشد که با 5/299 هکتار وسعت در حاشیه کفه نمکی کویرمیقان واقع شده است.
محمد خسروشاهی؛ محمدتقی کاشکی؛ طاهره انصافی مقدم
دوره 16، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 96-113
چکیده
بسیاری از دانشمندان اقلیمشناس برای مشخص کردن مناطق بیابانی از بین عناصر اقلیمی، دما و میزان بارندگی را به کار گرفتهاند که در این زمینة به دلیل تفرق و تفاوت دامنه اعداد پیشنهادی برای تعیین بیابانهای جهان اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد. در این مقاله برای تفکیک مناطق بیابانی ایران، عناصری از دادههای نیواری انتخاب شده است ...
بیشتر
بسیاری از دانشمندان اقلیمشناس برای مشخص کردن مناطق بیابانی از بین عناصر اقلیمی، دما و میزان بارندگی را به کار گرفتهاند که در این زمینة به دلیل تفرق و تفاوت دامنه اعداد پیشنهادی برای تعیین بیابانهای جهان اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد. در این مقاله برای تفکیک مناطق بیابانی ایران، عناصری از دادههای نیواری انتخاب شده است که بطور متعارف در بیان ویژگیهای اقلیمهای بیابانی از آنها بیشتر یاد میشود. این شاخصها شامل: میزان بارندگی، ضریب تغییرپذیری بارندگی، ضریب تمرکز فصلی و ماهانه بارش، ضریب بی نظمی بارش، شدت میانگین باران روزانه، میزان دما و تبخیر است که به تفکیک برای کلیه ایستگاههای مورد مطالعه در استانهای منتخب محاسبه شد. پس از محاسبه کمی عناصر یادشده، لایههای مطالعاتی مورد نیاز در محیط GIS برای کلیه استانهای مورد مطالعه تهیه و رقومی شد. کنترل مناطق تعیین شده با نقشه توپوگرافی در آزمایشگاه و صحرا برای بررسی صحت و سقم مناطق تفکیک شده ازجمله امور تکمیلی دیگری بود که بصورت استانی و ستادی انجام شد. با تلفیق لایههای اطلاعاتی مختلف، نواری انتقالی بوجود آمد که حد داخلی آن واجد ویژگیهای بیابان و حد خارجی آنرا مناطق غیربیابانی تشکیل داد. ناحیه انتقالی که ویژگیهای هر دو منطقه را در بر داشت بنام منطقه گذر از بیابان به غیر بیابان (نیمه بیابان) نامگذاری شد. با تعیین سیستم مختصات کشوری و زمین مرجعی و انتخاب نقاط کنترل و راهنما در نقشههای استانی و پیدا کردن مختصات آن نقاط در نقشه سراسری ایران، هر یک از نقشههای استانی مربوطه در محل جغرافیایی خود قرار گرفت و نقشه قلمرو بیابانهای اقلیم شناسی ایران تهیه و ترسیم شد. به استناد نقشه تهیه شده 700991 کیلومتر مربع معادل 5/42 درصد از مساحت ایران را بیابانهای اقلیمشناسی در بر میگیرند.
محمد غلامپور؛ محمد خسروشاهی؛ جلال برخورداری
دوره 15، شماره 4 ، اسفند 1387، ، صفحه 485-492
چکیده
بیابانهای ناشی از فرایندهای ژئومرفولوژی از نظر خواص مرفوژنیک، ساختمانی، لیتو- ادافیکی و ترکیبی طبقهبندی و تعریف شدهاند. در این پژوهش از روش مرفوژنیک برای تعیین و تفکیک مناطق بیابانی استان هرمزگان استفاده شده است. برای این کار با استفاده از نقشههای زمینشناسی و نقشههای توپوگرافی و تلفیق دادههای مربوط به عوارض ژئومورفولوژی ...
بیشتر
بیابانهای ناشی از فرایندهای ژئومرفولوژی از نظر خواص مرفوژنیک، ساختمانی، لیتو- ادافیکی و ترکیبی طبقهبندی و تعریف شدهاند. در این پژوهش از روش مرفوژنیک برای تعیین و تفکیک مناطق بیابانی استان هرمزگان استفاده شده است. برای این کار با استفاده از نقشههای زمینشناسی و نقشههای توپوگرافی و تلفیق دادههای مربوط به عوارض ژئومورفولوژی خاص بیابان از جمله دشت سرها، بسترهای طغیانی در مسیر شبکه آبها، تپههای ماسه بادی ـ نبکاها، کویرها و زمینهای نمکدار، بدلندها، گنبدها، تودههای نمکی و ... شناسایی شده و سپس با استفاده از تصاویر ماهوارهای ETM محدوده عوارض اصلاح و عوارض جدید شناسایی شده و به آن افزوده شدهاند. در پایان کار محدودههای یاد شده به عنوان محدوده بیابانهای استان هرمزگان معرفی شدند. بر اساس بررسیهای به عمل آمده توسعه رخسارههای ژئومورفولوژی خاص بیابان در گستره استان قابل مشاهدهاند و مساحی حاصل از آنها 2/17 درصد از مساحت استان هرمزگان را در برگرفتهاند.
فرهاد فخری؛ و سید محی الدین جعفری؛ محمد خسروشاهی
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1386، ، صفحه 391-402
چکیده
استان بوشهر با واقع شدن در بخش جنوبی ایالت زمین ساختی- رسوبی زاگرس، از نهشته های با سنگ شناسی رسوبی از نوع تبخیری و تخریبی تشکیل شده است. با توجه به اهمیت سازندهای چینه شناسی در بیابان زائی و شناسایی مناطق بیابانی، با استفاده از نقشه های زمین شناسی 1:250000 ، 1:100000 و 1:1000000 سازمان زمین شناسی کشور و شرکت ملی نفت ایران، و با مطالعه دقیق سنگ ...
بیشتر
استان بوشهر با واقع شدن در بخش جنوبی ایالت زمین ساختی- رسوبی زاگرس، از نهشته های با سنگ شناسی رسوبی از نوع تبخیری و تخریبی تشکیل شده است. با توجه به اهمیت سازندهای چینه شناسی در بیابان زائی و شناسایی مناطق بیابانی، با استفاده از نقشه های زمین شناسی 1:250000 ، 1:100000 و 1:1000000 سازمان زمین شناسی کشور و شرکت ملی نفت ایران، و با مطالعه دقیق سنگ شناسی و چینه شناسی حوضه های آبخیز استان و نیز آبرفتهای کواترنر، سازندهای مؤثر در تشکیل بیابانهای استان شناسایی شد و محدوده مؤثر بیابانی در بخشهای آبرفتی بر روی دشتهای استان بوشهرتفکیک و رقومی گردید. پس از تعیین سازندهای زمین شناسی شور و تبخیری در محدوده استان که تحت عنوان بیابانهای اولیه معرفی شده اند، با ترسیم شبکه زهکشی حوضه های آبخیز رودخانه هایی که حاوی سازندهای تبخیری بوده و سپس تعیین مناطق پایین دست سازندهای تبخیری که از طریق جریانهای سطحی به گچ و نمک آلوده شده اند، بیابانهای ثانویه استان تعیین شد. از تلفیق دو لایه یاد شده گسترش بیابانهای استان بوشهر مشخص شد. نتایج حاصل نشان داد که 1166620 کیلومتر مربع، (47 درصد) از مساحت کل استان را بیابانهای زمین شناسی به خود اختصاص داده اند که 592041 کیلومتر مربع را بیابانهای اولیه و 574579 کیلومتر مربع را بیابانهای ثانویه تشکیل می دهند. مهمترین عوامل چینه شناختی مؤثر بر بیابانی شدن استان بوشهر، سازندهای هرمز،گچساران، میشان و آغاجاری شناسایی شدند.
مجید حسینی؛ محمد خسروشاهی؛ عباس عطاپور؛ سید عزیز کرمی
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1385، ، صفحه 102-108
چکیده
ویژگی مناطق بیابانی از دیدگاه علوم مختلف حاکی از وجود تنوع خصیصه های متفاوت می باشد، به طوری که هر یک از علوم مذکور معیارهای خاصی را برای شناسایی بیابان معرفی کردهاند. از آنجا که پاره ای از معیارهای علوم محیطی برای معرفی مناطق بیابانی، ناشی از اثر عوامل و عناصر اقلیمی و ویژگی دسته دیگر مربوط به خصوصیات سنگ در مرحله تشکیل آن است، ...
بیشتر
ویژگی مناطق بیابانی از دیدگاه علوم مختلف حاکی از وجود تنوع خصیصه های متفاوت می باشد، به طوری که هر یک از علوم مذکور معیارهای خاصی را برای شناسایی بیابان معرفی کردهاند. از آنجا که پاره ای از معیارهای علوم محیطی برای معرفی مناطق بیابانی، ناشی از اثر عوامل و عناصر اقلیمی و ویژگی دسته دیگر مربوط به خصوصیات سنگ در مرحله تشکیل آن است، بنا براین در این مقاله بیابانهای استان تهران از دو جنبه زمین شناختی و اقلیمی مورد بررسی قرار گرفته اند. برای تعیین ویژگی بیابانهای اقلیمی ابتدا شاخصه های بیابان از دیدگاه علوم اقلیم شناسی، ژئومورفولوژی، خاک شناسی و پوشش گیاهی که هر یک به نوعی از فرایندهای ناشی از اثر اقلیم شکل گرفته اند، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و بعد بر اساس آن خصوصیات، نقشه بیابان ترسیم شده است. برای تعیین ویژگی بیابانهای زمین شناسی نیز، واحدهای لیتولوژیک حاوی کانیها و سنگهای تبخیری به عنوان منشاء اولیه نمکها مد نظر قرار گرفته و سپس آثار ناشی از عوامل اقلیمی در این ناحیه خاص تعیین و شناسایی شده است. از این نظر با توجه به عوامل تاثیر گذار، بیابانهای استان به دو دسته بیابانهای زمینشناسی حاصل از شاخصه های بیابانی زمینشناسی- هیدرولوژی و بیابانهای اقلیمی: حاصل از خصوصیات بیابانی اقلیم، پوشش گیاهی ، ژئومورفولوژی و خاک تقسیم شده و بعد بیابانهای واقعی یا سخت که از تجمیع ویژگیهای بیابانی کلیه عوامل حاصل شده است، استخراج و متناسب با آن ویژگیها، محدوده های بیابانی استان تعیین شده است. مطابق نتایج حاصل بیابانهای زمینشناسی، اقلیمی و سخت به ترتیب دارای گسترش سطحی 21/2170، 6768 و 42/342 کیلومترمربع یعنی سطحی معادل 2/11، 35 و 4/1 درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص دادهاند.