حامد جنیدی؛ ندا رگیده؛ پرویز کرمی
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، ، صفحه 382-394
چکیده
سابقه و هدفدگر آسیبی یا آللوپاتی به اثرهای مضر مستقیم و غیرمستقیم یک گیاه بر گیاه دیگر گفته میشود. این اثرها از طریق تولید ترکیبهای آللوشیمیایی و آزاد شدن آنها به درون محیط انجام و سبب تحریک یا بازدارندگی میشود. با توجه به اهمیت روابط اکولوژیک دو گونه Daphne mucronata و Amygdalus lycioides بهعنوان یکی از اصلیترین و مناسبترین گیاهان برای اجرای ...
بیشتر
سابقه و هدفدگر آسیبی یا آللوپاتی به اثرهای مضر مستقیم و غیرمستقیم یک گیاه بر گیاه دیگر گفته میشود. این اثرها از طریق تولید ترکیبهای آللوشیمیایی و آزاد شدن آنها به درون محیط انجام و سبب تحریک یا بازدارندگی میشود. با توجه به اهمیت روابط اکولوژیک دو گونه Daphne mucronata و Amygdalus lycioides بهعنوان یکی از اصلیترین و مناسبترین گیاهان برای اجرای برنامههای اصلاحی منطقه، ضروری است که روابط آللوپاتیک آنها در جهت به ثمر رسیدن برنامههای اصلاحی بررسی شود.مواد و روشهابه منظور بررسی اثر آللوپاتی Daphne mucronata بر خصوصیات جوانهزنی (درصد و سرعت)، رشد ریشهچه و شاخصهای اولیه رشد (بنیه بذر، درصد بازدارندگی، متوسط زمان جوانهزنی و میانگین زمان جوانهزنی) Amygdalus lycioides، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 20 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش با نسبتهای 0 (شاهد)، 20، 40، 60 و 80 درصد هم برای عصاره برگ و هم برای عصاره ریشه در آزمایشگاه، داخل پتریدیش و درون ژرمیناتور اجرا شد. تحلیل دادهها با تجزیه واریانس یکطرفه انجام شد و برای گروهبندی تیمارها از آزمون دانکن استفاده گردید. کلیه بررسیهای آماری در نرمافزار SPSS انجام شد.نتایجطبق نتایج این تحقیق عصاره برگ دافنه در غلظتهای 60 و 80 درصد و عصاره ریشه دافنه در تمامی غلظتها منجر به بروز اثر آللوپاتی بر روی بذرهای بادام وحشی شد. عصاره برگ دافنه در غلظتهای 60 و 80 درصد منجر به کاهش جوانهزنی (به ترتیب به میزان 5/6 و 13 درصد)، طول ریشهچه (به ترتیب به میزان 1/20 و 2/26 درصد) و درصد بازدارندگی (به ترتیب به میزان 8/6 و 6/13 درصد) شد. بیشترین تأثیر عصاره ریشه دافنه بر بذر بادام وحشی در غلظت 80 درصد مشاهده شد که باعث کاهش درصد جوانهزنی (69 درصد)، طول ریشهچه (01/93)، درصد بازدارندگی (73 درصد)، متوسط زمان جوانهزنی (2/9 درصد) و سرعت جوانهزنی (42/12 درصد) گردید.نتیجهگیریعصاره ریشه اثر آللوپاتی بیشتری نسبت به برگ بر ویژگیهای جوانه زنی بذر بادام وحشی داشت. همچنین در هر دو عصاره ریشه و برگ با افزایش غلظت، اثر آللوپاتی نیز افزایش یافت. در نهایت این بررسیها نشان داد که اثر آللوپاتی یکی از عواملی است که در جدایی رویشگاه دافنه و بادام یک منطقه، نقش بسزایی داشته است. این یافته نشان می هد که در اجرای پروژههای اصلاحی مرتع، بهویژه انجام عملیات بیولوژیک در مناطق مشابه با استفاده از این دو گونه، ملاحضات اکولوژیک از جنبه اثر دگر آسیبی این دو گونه بر یکدیگر در نظر گرفته شود تا احتمال موفقیت پروژههایی از این دست افزایش یابد.
لیلا زندی؛ رضا عرفانزاده؛ حامد جنیدی
دوره 29، شماره 1 ، فروردین 1401، ، صفحه 24-35
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تبدیل مرتع به کاربریهای زراعی و باغی بر ویژگیهای مهم خاکی از جمله پایداری خاکدانه در حوضه صلوات آباد در شرق سنندج انجام شد. برای این منظور، همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی چهار کاربری شامل 1) مرتع 2) باغ 3) نخودزار 4) گندمزار بهعنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند و 42 نمونه خاک بهصورت تصادفی-سیستماتیک ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تبدیل مرتع به کاربریهای زراعی و باغی بر ویژگیهای مهم خاکی از جمله پایداری خاکدانه در حوضه صلوات آباد در شرق سنندج انجام شد. برای این منظور، همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی چهار کاربری شامل 1) مرتع 2) باغ 3) نخودزار 4) گندمزار بهعنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند و 42 نمونه خاک بهصورت تصادفی-سیستماتیک برداشت گردید. سپس فاکتورهای فیزیکی-شیمیایی خاک شامل پایداری خاکدانه، نیتروژن کل، کربن کل و کربن آلی ذرهای هر نمونه در آزمایشگاه اندازهگیری شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که در اثر تبدیل مرتع به سه کاربری باغ، نخودزار و گندمزار، پایداری خاکدانه، کربن آلی ذرهای در سطح 5 درصد، کربن آلی کل و نیتروژن کل در هر سه کاربری در سطح 1 درصد بهطور معنیداری کاهش یافتند. در کاربریهای باغ، نخود و گندم، پایداری خاکدانه بهترتیب 51/35، 94/25 و 56/19 درصد، کربن آلی ذرهای بهترتیب 5/62، 16/79 و 75 درصد، کربن آلی کل بهترتیب 63/23، 50 و 09/49 درصد و نیتروژن کل به ترتیب 25/31، 5/62 و 75 درصد کاهش نشان داد. با توجه به نتایج این تحقیق تبدیل مراتع به هر کدام از کاربریهای زراعی و باغی غیرقابل قبول است اما در صورت اجبار به تبدیل، کاربری باغ پیشنهاد میگردد زیرا باغ اثرات منفی کمتری نسبت به گندمزار و نخودزار برروی فاکتورهای کیفی خاک دارد. همچنین در تبدیل کاربری مرتع به زراعی تاکید میگردد در حد امکان جهت حفظ تعادل بین ورود و خروج زیتوده ورودی به بستر خاک، از خروج یا آتشسوزی باقیمانده کاه و کلش، یا چرای دام پس از برداشت محصول جلوگیری شود.
ناهید عزیزی؛ حامد جنیدی؛ خالد اوسطی
دوره 26، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 717-730
چکیده
در این پژوهش، ضمن پایش روند تغییرات درصد پوشش تاجی گونههای شاخص مراتع استپی منطقه قوشه در استان سمنان طی یک دوره دهساله؛ ارتباط بین دو عامل مهم اقلیمی (بارش و دما) و تغییرات درصد پوشش تاجی نیز بررسی شد. بدین منظور، درصد پوشش تاجی شش گونه گیاهی شاخص (به تفکیک گونه) و گیاهان یکساله بصورت ترکیبی مصــادف بــا رشد کامل گونهها، بر ...
بیشتر
در این پژوهش، ضمن پایش روند تغییرات درصد پوشش تاجی گونههای شاخص مراتع استپی منطقه قوشه در استان سمنان طی یک دوره دهساله؛ ارتباط بین دو عامل مهم اقلیمی (بارش و دما) و تغییرات درصد پوشش تاجی نیز بررسی شد. بدین منظور، درصد پوشش تاجی شش گونه گیاهی شاخص (به تفکیک گونه) و گیاهان یکساله بصورت ترکیبی مصــادف بــا رشد کامل گونهها، بر روی دو ترانسکت 250 متری و در 30 پلات دو متر مربعی(به فواصل 15 متر از هم) بصورت سالانه و به مدت 10 سال اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بالاترین مقدار درصد پوشش تاجی، در سال آبی 86-1385 (با بارش بیش از میانگین دوره) و کمترین مقدار آن در سال آبی 92-1391 (با بارش کمتر از میانگین دوره) و به ترتیب معادل 15 و 5/5 درصد بود. مدلسازی درصد پوشش تاجی براساس روش رگرسیونی خطی و با استفاده از متغیرهای بارش و دما انجام گرفت. نتایج نشان داد که بارشهای یک ماهه فروردین، قادر است 65 درصد تغییرات درصد پوشش تاجی گونه A. sieberiرا در سطح اطمینان 95 درصد توجیه نماید (با 26/0=RRMSE و 49/0 =MAE). بهترین مدل ارائه شده برای برآورد درصد پوشش تاجی گونههای S. barbata و Z. eurypterum، مربوط به مدل مبتنی بر بارش چهار ماهه اسفند تا خرداد و مدل مبتنی بر بارش یک ماهه اسفند بود که به ترتیب 77 (در سطح اطمینان 99 درصد) و 67 (در سطح اطمینان 95 درصد) درصد تغییرات تاج پوشش این گونهها را توجیه مینمایند. با توجه به نقش قابل توجه گونـههای A. sieberi، S. barbata و Z. eurypterum در ترکیب پوشش گیاهی مراتع مورد پژوهش، میتوان بیان نمود که بخش عمده تغییـرات پوشش تاجی، براساس تغییـرات بارش دوره رویـش، قابل پیشبینی میباشد.