محمد قیطوری؛ برزو یوسفی؛ رضا سیاه منصور؛ مسیب حشمتی
دوره 30، شماره 1 ، فروردین 1402، ، صفحه 111-130
چکیده
آتشسوزی بهعنوان عاملی تهدید کننده در منابع طبیعی هر ساله در سطح وسیعی رخ میدهد. هدف از این تحقیق تعیین اثرات کمی و کیفی آتشسوزی بر گیاهان مرتعی و تعیین مقاومت گونههای مختلف مرتعی در مقابل آتشسوزی جهت احیای عرصههای مرتعی است. این تحقیق در سایت مرتعی روستای کبوده علیا در شهرستان کرمانشاه انجام شد. این سایت در سال 1396 دچار ...
بیشتر
آتشسوزی بهعنوان عاملی تهدید کننده در منابع طبیعی هر ساله در سطح وسیعی رخ میدهد. هدف از این تحقیق تعیین اثرات کمی و کیفی آتشسوزی بر گیاهان مرتعی و تعیین مقاومت گونههای مختلف مرتعی در مقابل آتشسوزی جهت احیای عرصههای مرتعی است. این تحقیق در سایت مرتعی روستای کبوده علیا در شهرستان کرمانشاه انجام شد. این سایت در سال 1396 دچار حریق شد. یک مرتع شاهد با ویژگی اکولوژیکی و توپوگرافی مشابه در مجاورت سایت آتشسوزی انتخاب گردید. سپس با تعیین منطقه معرف آتشسوزی و شاهد، به روش تصادفی- سیستماتیک چهار ترانسکت 50 متری و 10 پلات ثابت (1×1 متر مربع) استقرار یافت و طی سه سال (99-1397) اقدام به آماربرداری و ارزیابی تراکم، تولید علوفه، تاج پوشش، وضعیت و گرایش مرتع شد. دادهها با نرم افزار SPSS مورد تجزیه آماری قرار گرفتند و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که بین تیمارهای شاهد و آتشسوزی در سطح 1% اختلاف معنیدار وجود داشت. در هر دو عرصه شاهد و آتشسوزی، فرمهای رویشی گندمیان و پهن برگ علفی چندساله در هر دو عرصه شاهد و آتشسوزی در سطح 1% دارای اختلاف میانگین معنیدار از نظر تراکم و تاجپوشش بودند. آتشسوزی سبب کاهش میانگین تاج پوشش و در نتیجه کاهش میانگین تولید در گندمیان چند ساله و پهن برگهای علفی شد که بیانگر حساسیت آنها در برابر آتشسوزی است. فرم رویشی بوتهای در سطح 1% برای تراکم و 5% برای تاجپوشش دارای تفاوت معنیدار در دو عرصه شاهد و آتشسوزی بود. در عرصه آتشسوزی تراکم، تاج پوشش و تولید گیاهان بوتهای کاهش یافته بود. آتشسوزی تا حدود زیادی باعث تغییر ترکیب گونهای، حذف یا کاهش تراکم و بیوماس گیاهان بوتهای و گیاهان درختچهای شده بود و برعکس آتشسوزی سبب افزایش تراکم، تاج پوشش و تولید در گندمیان یکساله و گیاهان علفی یکساله شد. گونههای مقاوم در مقابل آتشسوزی شامل گندمیان دائمی (Hordeum bulbosum و Elymus hispidus) بودند.
علی فراهانی؛ علیرضا افتخاری؛ حمید رضا میرداودی؛ غلامرضا گودرزی
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 201-210
چکیده
تخریب مداوم پوشش گیاهی و خاک مراتع عمدتاً ناشی از عوامل طبیعی یا انسانی مانند چرای بیرویه دام است و شناخت میزان تغییرات انجام شده در اکوسیستمهای مرتعی و علت آنها برای مدیریت مراتع ضروریست. بر این اساس پایش و بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک در دو سایت قرق و تحت چرای دام در رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان اراک طی سالهای 1396 تا ...
بیشتر
تخریب مداوم پوشش گیاهی و خاک مراتع عمدتاً ناشی از عوامل طبیعی یا انسانی مانند چرای بیرویه دام است و شناخت میزان تغییرات انجام شده در اکوسیستمهای مرتعی و علت آنها برای مدیریت مراتع ضروریست. بر این اساس پایش و بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک در دو سایت قرق و تحت چرای دام در رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان اراک طی سالهای 1396 تا 1400 انجام شد. در هر سایت برای اندازهگیری پارامترهای گیاهی مانند درصد پوشش، تراکم و تولید از روش نمونهبرداری تصادفی- سیستماتیک در طول شش ترانسکت به فواصل 100 متر از یکدیگر استفاده شد و نمونهبرداری خاک نیز در طول ترانسکتهای آماربرداری پوشش گیاهی انجام گردید. نتایج نشان داد که میزان تاج پوشش گیاهی سایت چرا شده در طول دوره آماربرداری از 43/23 تا 67/28 درصد و در سایت قرق از 8/32 تا 40 درصد در سالهای مختلف متغیر بوده است. میانگین تولید کل علوفه سایت قرق در طول دوره آماربرداری از 6/174 تا 5/203 کیلوگرم در هکتار و میانگین تولید کل علوفه سایت چرا شده از 2/117 تا 1/139 کیلوگرم در هکتار در سالهای مختلف متغیر بود. بیشترین مقادیر درصد پوشش و تولید علوفه کل سالانه در سال پربارانتر 1398 با 490 میلیمتر بارندگی و کمترین مقادیر پارامترهای مذکور در سال کم بارانتر 1400 با 223 میلیمتر بارندگی سالانه مشاهده گردید. وضعیت مرتع به روش چهار فاکتوره در سایت قرق از درجه ضعیف تا خوب و در سایت چرا شده از درجه ضعیف تا متوسط در سالهای مختلف متغیر بود. گرایش مرتع در سالهای مختلف در سایت قرق مثبت یا ثابت و در سایت چرا شده منفی بود. بررسی شاخصهای خاک نشان داد که در طول دوره ارزیابی در سایت قرق و چراشده تغییرات شاخصهای کربن آلی، پتاسیم و نیتروژن در سطح پنج درصد معنیدار بوده و تغییرات سایر شاخصها معنیدار نشد. نتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نیز نشان داد که میزان بارندگی سالانه و بارندگی فصل رویش بیشترین همبستگی مثبت را با تغییرات میزان تاج پوشش و تولید علوفه گیاهان منطقه دارند و بعد از آن فاکتورهای کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم همبستگی بالایی با نوسانهای تاج پوشش و تولید گیاهان داشتند. بهطورکلی دو عامل چرای دام و نوسانهای اقلیمی بهویژه تغییرات میزان بارندگی سالانه بیشترین تأثیر را بر تغییرات خصوصیات پوشش گیاهی مراتع مورد مطالعه داشتند.
محمدامین سلطانی پور؛ سعیده ناطقی؛ عبدالحمید حاجبی؛ مهشید سوری
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، ، صفحه 145-155
چکیده
برای مدیریت پایدار مرتع، محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروریست. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری کرد. شدت چرای مناسب، استفاده مداوم و اقتصادی را در مرتع موجب میگردد، ...
بیشتر
برای مدیریت پایدار مرتع، محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهرهبرداری مجاز گونههای مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروریست. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامههای مدیریتی میتوان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری کرد. شدت چرای مناسب، استفاده مداوم و اقتصادی را در مرتع موجب میگردد، ازاینرو برای نیل به پایداری و تداوم تولید در مراتع و تعیین مناسبترین حد بهرهبرداری، مطالعه اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه سه گونه Halocnemum strobilaceum، Desmostachya bipinnata و Aeluropus lagopoides در منطقه زمینسنگ استان هرمزگان از سال 1387 به مدت سه سال انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50 و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه از گونه بهعنوان تکرار مورد توجه قرار گرفت و بر روی هریک از متغیرهای وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل در نرمافزار SASتجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که شدت برداشت بر میزان علوفه سبز گونهها تأثیر گذاشته و کلیه تیمارها با شاهد اختلاف معنیداری داشتند. بنابراین، برداشت مجاز تا 50 درصد را برای گونههایAeluropus lagopoides و Desmostachya bipinnata و تا 75 درصد را برای گونه Halocnemum strobilaceum میتوان پیشنهاد کرد تا سلامتی و شادابی این گونهها نیز در طول سالهای برداشت حفظ شود. با توجه به یافتههای بالا، حد بهرهبرداری تعیین شده میتواند در تعیین حد بهرهبرداری مجاز منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه با آن از نظر آب و هوایی به همراه اطلاعات مربوط به سایر گیاهان استفاده شود.
جواد معتمدی؛ اسماعیل شیدای کرکج؛ عزیزه بابازاده؛ مرتضی مفیدی چلان
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، ، صفحه 166-175
چکیده
یکی از اهداف مهم در مدیریت مراتع، تعیین دقیق و سریع تولید علوفه برای تعیین ظرفیت چراست. در این پژوهش، ارتباط بین تولید علوفه بهعنوان متغیر وابسته و ویژگیهای مورفولوژیکی، بهعنوان متغیرهای مستقل بررسی شد. بدینمنظور دو واحد مطالعاتی قرق و غیرقرق، در مراتع کوهستانی نازلوچای ارومیه انتخاب شد. در هر یک از ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم در مدیریت مراتع، تعیین دقیق و سریع تولید علوفه برای تعیین ظرفیت چراست. در این پژوهش، ارتباط بین تولید علوفه بهعنوان متغیر وابسته و ویژگیهای مورفولوژیکی، بهعنوان متغیرهای مستقل بررسی شد. بدینمنظور دو واحد مطالعاتی قرق و غیرقرق، در مراتع کوهستانی نازلوچای ارومیه انتخاب شد. در هر یک از آنها، ویژگیهای مورفولوژیکی گونه Artemisai aucheri بهعنوان تنها گونه بوتهای غالب که بیش از 50 درصد سهم ترکیب گیاهی مراتع منطقه را شامل میشود، در داخل 60 پلات یک مترمربعی مستقر در امتداد شش ترانسکت 100 متری، در تیرماه 1396 اندازهگیری شد. پس از قطع رشد سال جاری پایهها، وزن خشک نمونهها تعیین و رابطه رگرسیونی آن با ویژگیهای مورفولوژیکی، با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی بررسی شد. نتایج نشان داد که برآورد تولید گونه A.aucheri در منطقه قرق که پایههای گیاهی چرا نشده بودند، با استفاده از مدل رگرسیونی خطی چندگانه، بر اساس قطر متوسط تاجپوشش (D1)، قطر یقه (D2) و ارتفاع (H) امکانپذیر بود و باRMSE برابر 05/15 و ضریب تبیین 60/0، مدل اعتبارسنجی شد. در منطقه خارج قرق که پایههای گیاهی در پائیز سال قبل چرا شده بودند، فقط قطر متوسط تاجپوشش (D1) و ارتفاع (H) با مدل رگرسیونی خطی چندگانه، بهعنوان بهترین مدل با RMSEبرابر 53/3 و ضریب تبیین 52/0 اعتبارسنجی شد. با توجه به کارایی نسبتاً خوب مدل و ارجحیت تلفیق چند ویژگی مورفولوژیکی در برآورد تولید، میتوان بیان کرد که تفکیک مدلها به داخل و خارج قرق و یا در شرایطی که پایهها چراشده و چرا نشدهاند، میتواند نقش مؤثری در پایش مراتع، برآورد تولید برای محاسبه ظرفیت چرا و ارزیابی شدت بهرهبرداری از مرتع ایفا نماید.
حسن قلیچ نیا؛ هاجر نعمتی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 631-639
چکیده
گونه مرتعی علف بره (Festuca ovina) از گونههای مهم و خوشخوراک مرتعی در مراتع استان مازندران بوده و دارای دامنه پراکنش گسترده در مراتع کوهستانی میباشد که علاوه بر ارزش غذایی برای دام، نقش مهمی را در برنامههای اصلاح و احیای مراتع کوهستانی ایفا مینماید. با توجه به اهمیت این گونه، تعدادی از جمعیتهای گونه F. ovina که بذور آنها از مراتع ...
بیشتر
گونه مرتعی علف بره (Festuca ovina) از گونههای مهم و خوشخوراک مرتعی در مراتع استان مازندران بوده و دارای دامنه پراکنش گسترده در مراتع کوهستانی میباشد که علاوه بر ارزش غذایی برای دام، نقش مهمی را در برنامههای اصلاح و احیای مراتع کوهستانی ایفا مینماید. با توجه به اهمیت این گونه، تعدادی از جمعیتهای گونه F. ovina که بذور آنها از مراتع مختلف استان جمعآوری شده بود، در سینیهای پلاستیکی مشبک کشت گردید و بعد ازسبز شدن و دوره کوتاه عملیات داشت، در اوایل بهار در عرصه ایستگاه تحقیقاتی پشتکوه در ارتفاعات جنوب شرق ساری روی دو خط به طول 20متر طوری کشت شدند که 40 پایه از هر اکسشن روی خط کشت قرار گرفتند. فاصله آنها روی ردیفهای کاشت 50/0 متر و فاصله خطوط از یکدیگر 1 متر در نظر گرفته شد. آزمایش در طی سالهای 1394-1390 صورت گرفت. در سال اول و دوم به منظور استقرار گیاه از صفات یادداشتبرداری انجام نشد. ارزیابی از بهار سال 1392شروع گردید. معیارهای ارزیابی برای انتخاب گیاه عبارت بودند از مراحل فنولوژی، ارتفاع گیاه در زمان ظهور خوشه، سطح پوشش تاجی، تولید علوفه و تولید بذر. مراحل مختلف فنولوژی شامل مرحله رویشی، گلدهی، تشکیل بذر و رشد مجدد پاییزه با مراجعه هفتگی از پایه هایی که بدین منظور پیکه کوبی شدهاند، یادداشت برداری شدند. دادههای بدست آمده در محیط SPSS16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس مرکب دادههای مربوط به عملکرد فاکتورهای مورد ارزیابی نشان داد که اختلاف معنیداری در سطح 1 % بین شش جمعیت گونه مورد بررسی وجود دارد. بیشترین مقدار پوشش تاجی، ارتفاع بوته، درصد زندهمانی، تولید بذر و تولید علوفه مربوط به جمعیت مرتع سیاهسنگ و کمترین مقادیر فاکتورهای یاد شده مربوط به جمعیتهای مراتع کنگلو و دونا میباشد. بنابر این برای تولید و تقویت پوشش گیاهی علوفهای میتوان از بذور این جمعیت در مراتع کوهستانی مناطق مرکزی استان مازندران استفاده نمود.
اسحاق امیدوار؛ حسین ارزانی؛ سعید محتشم نیا؛ سیداکبر جوادی؛ محمد جعفری
دوره 28، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 1-10
چکیده
بدون توجه به تولید گیاهان یک مرتع، برنامهریزی و مدیریت دام و مرتع مقدور نمیباشد. توجه به تولیدات علوفه مرتعی، اساساً برای مدیریت کارآمد و مؤثر مراتع ضروریست. این مهم با تعیین رابطه بین میزان تولید علوفه گیاهان و متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آنها، در عرصه تعیین میگردد. به همین منظور، مقادیر تولید علوفه سالانه گونههای ...
بیشتر
بدون توجه به تولید گیاهان یک مرتع، برنامهریزی و مدیریت دام و مرتع مقدور نمیباشد. توجه به تولیدات علوفه مرتعی، اساساً برای مدیریت کارآمد و مؤثر مراتع ضروریست. این مهم با تعیین رابطه بین میزان تولید علوفه گیاهان و متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آنها، در عرصه تعیین میگردد. به همین منظور، مقادیر تولید علوفه سالانه گونههای شاخص مرتعی، در سایت امیدآباد شرقی، طی سالهای 1386- 1377 به مدت 10 سال در طرح ملی ارزیابی مراتع مناطق مختلف آب و هوایی و اندازهگیری دوباره آنها طی سالهای 1395-1396 به مدت 2 سال و درمجموع به مدت 12 سال، به روش قطع و توزین در داخل 60 پلات تصادفی دو مترمربعی در طول چهار ترانسکت 300 متری اندازهگیری شد. مقدار بارندگی و دمای ماهانه در این فاصله زمانی نیز با استفاده از دادههای ایستگاه هواشناسی آباده در کل ماهها بهطور جداگانه در هر سال محاسبه گردید. مقدار تولید علوفه خشک سالانه هر گونه بهعنوان متغیر وابسته و مقدار بارندگی و دمای محاسبه شده بهعنوان متغیرهای مستقل منظور و روابط بین آنها با استفاده از برنامه رگرسیون چند متغیره خطی در نرمافزار SPSS بررسی شد. نتایج نشان داد که بارندگی و دمای فصل زمستان و پاییز بر تولید گونه تأثیر معنیدار گذاشته است و بارندگیهای بهاره و همچنین دمای فصل رویش یعنی فروردین و اردیبهشت، به تنهایی بر تولید علوفه گونهها تأثیر نداشته است. بر اساس نتایج پژوهش، با در اختیار داشتن دادههای بارندگی و دما، تولید علوفه سالانه تفکیک شده گونههای مورد بررسی و تولید سالانه سالهای آینده با دقت بالا قابل برآورد میباشند.
رحمان ادبی فیروزجایی؛ جمشید قربانی؛ سید حسن زالی
دوره 27، شماره 1 ، فروردین 1399، ، صفحه 112-124
چکیده
گیاهان مهاجم به عنوان تهدیدی مهم برای اکوسیستمهای جهان محسوب میشوند.سرخس عقابی (Pteridium aquilinum) از جمله گیاهان مهاجم است که در بین پترودوفیتها بیشترین پراکنش را در جهان دارد. این تحقیق به مطالعه اثر هجوم گیاه سرخس عقابی بر ترکیب گونهای، غنا و تنوع و تولید علوفه در بخشی از مراتع ییلاقی بندپی بابل در استان مازندران پرداخته است. نمونهگیری ...
بیشتر
گیاهان مهاجم به عنوان تهدیدی مهم برای اکوسیستمهای جهان محسوب میشوند.سرخس عقابی (Pteridium aquilinum) از جمله گیاهان مهاجم است که در بین پترودوفیتها بیشترین پراکنش را در جهان دارد. این تحقیق به مطالعه اثر هجوم گیاه سرخس عقابی بر ترکیب گونهای، غنا و تنوع و تولید علوفه در بخشی از مراتع ییلاقی بندپی بابل در استان مازندران پرداخته است. نمونهگیری پوشش گیاهی در چهار تیپ پوشش گیاهی مورد هجوم (شامل جنگل راش، تیپ ولیک، تیپ ولیک-زرشک و مرتع مورد هجوم) و مرتع شاهد که سرخس عقابی در آن حضور نداشت انجام شد. در پلاتهای یک متر مربع درصد تاج پوشش گیاهان برآورد گردید. برای گونههای درختچهای از پلاتهای 25 متر مربعی استفاده شد. درصد پوشش سرخس عقابی، تراکم و میانگین ارتفاع فروندهای آن نیز اندازهگیری شد. علوفه خوشخوراک نیز در پلاتها قطع و پس از خشک کردن در هوای آزاد توزین شدند. نتایج نشان داد که ترکیب گیاهی در تودههای سرخس عقابی با مراتع اطراف تفاوت دارد. تعداد 25 گونه گیاهی تنها در زیرآشکوب سرخس عقابی رشد یافتند و در مقابل 11 گونه گیاهی محدود به مراتع خارج از تودههای سرخس عقابی بودند. این تغییرات رابطه معنیداری با درصد تاج پوشش، تراکم و ارتفاع گیاه سرخس عقابی داشته است. گیاهان یکساله در تودههای سرخس عقابی کاهش معنیداری را نشان دادند. به جز در تیپ ولیک-زرشک در سایر تیپهای گیاهی با هجوم سرخس عقابی تغییر معنیداری در تولید علوفه مشاهده نشد. گسترش این گیاه در مراتع منطقه باعث کاهش حضور گندمیان مرغوب مرتعی، افزایش غنای گونهای و در مقابل کاهش تنوع شده است. در صورت کنترل گیاه سرخس عقابی در این منطقه ترکیب پوشش گیاهی موجود در زیر اشکوب آن برای احیاء کافی نبوده و باید به روش مناسب بذر گیاهان مرغوب مرتعی و بومی منطقه را استفاده کرد.
فرهاد سرداری؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 1042-1054
چکیده
قابلیت استفاده از سرزمین برای یک نوع بهرهبرداری مرتعی با درنظر گرفتن استفاده پایدار از اراضی را، شایستگی مرتع مینامند که امروزه بهعنوان یک اولویت در علم مدیریت مرتع مطرح است. از اینرو هدف از تحقیق حاضر، تعیین شایستگی مراتع قشلاقی سرایان در خراسان جنوبی برای چرای گوسفند با استفاده از روش تلفیقی محدودیت شرایط FAO (1990) میباشد. ...
بیشتر
قابلیت استفاده از سرزمین برای یک نوع بهرهبرداری مرتعی با درنظر گرفتن استفاده پایدار از اراضی را، شایستگی مرتع مینامند که امروزه بهعنوان یک اولویت در علم مدیریت مرتع مطرح است. از اینرو هدف از تحقیق حاضر، تعیین شایستگی مراتع قشلاقی سرایان در خراسان جنوبی برای چرای گوسفند با استفاده از روش تلفیقی محدودیت شرایط FAO (1990) میباشد. برای انجام تحقیق ابتدا نقشه تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ گیاهی، وضعیت و گرایش مرتع و مقدار تولید گونههای گیاهی با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی تولید بدست آمد. سپس با استفاده از روش EPM، نقشه حساسیت خاک به فرسایش تهیه گردید. همچنین برای مطالعه شایستگی آب حوزه، منابع آب شرب دام منطقه مشخص و نمونهبرداری از آب هر منبع صورت گرفت، کمیت آب تعیین گردید و نمونههای آب به آزمایشگاه منتقل و برای هر نمونه پارامترهای TDS، ECو Mg+2 اندازهگیری شد و با تلفیق لایههای کمیت، کیفیت و نقاط همفاصله از منابع آب، نقشه شایستگی منابع آب تنظیم گردید. در نهایت با رویهمگذاری نقشههای شایستگی تولید، حساسیت خاک به فرسایش و آب، مدل نهایی طبقهبندی شایستگی مراتع منطقه تهیه گردید. نتایج نشان داد که کلاس یک شایستگی (S1) در منطقه وجود نداشته و طبقات شایستگی S2، S3 و N (فاقد شایستگی چرا) بهترتیب 1/12، 7/50 و 37 درصد از مراتع منطقه را شامل می شوند. بر اساس نتایج تحقیق، چرای مفرط و زودرس، وجود سازند حساس به فرسایش، شیب، پایین بودن حد بهرهبرداری مجاز و علوفه قابل برداشت، وضعیت ضعیف و گرایش منفی مرتع، کمیت و پراکنش نامناسب منابع آب شرب دام، از مهمترین عوامل محدود کننده چرای دام در این منطقه محسوب میگردند. بطور کلی با توجه به نتایج به دست آمده با استفاده از مدل شایستگی چرای دام در منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد میگردد بکارگیری این مدل مبنای تهیه طرح های مرتعداری با تاکید بر رفع عوامل محدود کننده تا حد امکان برای ارتقای وضعیت مرتع و درآمد مرتعداران قرار گیرد.
محمد قیطوری؛ مسیب حشمتی؛ یحیی پرویزی
دوره 26، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 772-785
چکیده
شیوههای غلط بهرهبرداری، بهویژه تغییر کاربری مرتع، چرای مفرط و آتش سوزی منجر به تخریب شدید مراتع شده که در مناطق گرمسیری بهدلیل فشار مضاعف، عوامل تخریب شدیدتر است. هدف این تحقیق که در مراتع فقیر جلگه نفتخانه قصرشیرین انجام شده است، ارزیابی و اثر بخشی عملیات مختلف اصلاح مراتع بر بهبود وضعیت پوشش گیاهی و توان ترسیب کربن بود. ...
بیشتر
شیوههای غلط بهرهبرداری، بهویژه تغییر کاربری مرتع، چرای مفرط و آتش سوزی منجر به تخریب شدید مراتع شده که در مناطق گرمسیری بهدلیل فشار مضاعف، عوامل تخریب شدیدتر است. هدف این تحقیق که در مراتع فقیر جلگه نفتخانه قصرشیرین انجام شده است، ارزیابی و اثر بخشی عملیات مختلف اصلاح مراتع بر بهبود وضعیت پوشش گیاهی و توان ترسیب کربن بود. پژوهش در قالب چهار تیمار شامل؛ الف) فارو همراه با بوتهکاری؛ ب) پیتینگ همراه با بوتهکاری؛ ج) مدیریت سیستم چرا و د) تیمار شاهد با شرایط بهرهبرداری متداول، انجام شد. در این پژوهش مشخصات پوشش گیاهی شامل وضعیت، گرایش، زیتوده، تولید علوفه و مقدار ترسیب کربن زیتوده گیاهی در چهار تیمار با استفاده از ترانسکت و پلات اندازهگیری شد. نتایج پردازش دادهها نشان داد که مقدار تولید زیتوده و علوفه، وضعیت، گرایش و ترسیب کربن پوشش گیاهی مرتع در تیمارهای مختلف با هم تفاوت معنیداری داشتند، بهطوریکه بیشترین تولید زیتوده، علوفه و ترسیب کربن پوشش گیاهی بهترتیب 573، 551 و 266 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار عملیات پیتینگ بود و کمترین مقدار تولید زیتوده، علوفه و ترسیب کربن پوشش گیاهی بهترتیب 298، 196 و 137 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار شاهد بود. همچنین وضعیت و گرایش مرتع تحت عملیات پیتینگ و فارو خوب و مثبت ارزیابی شد در حالی این پارامترها در مرتع شاهد، ضعیف با گرایش منفی تعیین گردید. نتایج عملیات اصلاح مراتع تخریب شده جلگه نفتخانه، نشان داد که تیمار پیتینگ بیشترین نقش در بهبود وضعیت زیتوده، سطح تاج پوشش، تولید علوفه و ترسیب کربن گیاهی همراه با کنترل فرسایش نسبت به سایر تیمارها نشان داد. را دارند.
جابر شریفی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 40-48
چکیده
آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و بهتبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری میباشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکانپذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگینشهر ...
بیشتر
آگاهی از خصوصیات اکولوژیکی گیاهان و بهتبع آن تغییرات تولید علوفه در طول دوره فصل چرای مرتع، برای مدیریت چرای دام ضروری میباشد. این مهم با تعیین رابطه بین اثر تغییرات بارندگی، توسعه رشد گیاهان و تولید علوفه در عرصه امکانپذیر است. به همین منظور اثر توسعه رشد گیاه و تغییرات بارندگی بر مقدار تولید علوفه در مراتع مشگینشهر به مدت چهار سال (1386 تا 1389) با روش قطع و توزین اندازهگیری شد. میزان بارندگی ماهانه منطقه در این فاصله زمانی نیز با استفاده از دادههای ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مشگینشهر بر اساس بارندگی ماهانه، مقادیر تجمعی باران در زمستان و بهار در هر سال مورد محاسبه قرار گرفت. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزارSAS انجام شد. نتایج نشان داد از متوسط علوفه تولیدی مرتع در طی چهار سال، 95/28 درصد از Artemisia fragrans، 35/26 درصد از Kochia prostrate، 55/19 درصد از Stipa hohenackeriana، 77/4 درصد از Astragalus brachyodonutsو 38/20 درصد از سایر گونهها بوده است. نتایج تجزیه واریانس دادههای مربوط به میزان تولید گونهها نشان داد که در بین سالهای بررسی اختلاف معنیداری در سطح 1% خطا وجود داشت. بهعبارتی تولید به تناسب تغییرات بارندگی و دما، متغیر است. از نظر پایداری (اثر متقابل سال × ماه) گونههای Artemisia fragransو Kochia prostrataجزو گونههای پایدار با تولید زیاد ولی Astragalus brachyodonutsوStipa hohenackeriana جزو گونههای پایدار با تولید کم بودند.
جواد معتمدی؛ حسین ارزانی؛ محمد جعفری؛ مهدی فرح پور؛ محمدعلی زارع چاهوکی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 241-259
چکیده
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب ...
بیشتر
محاسبه اصولی ظرفیت چرا، مستلزم در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر آن است. در این پژوهش با مورد توجه قرار دادن عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا، مدل ظرفیت چرای بلندمدت مراتع طراحی گردید و بر اساس آن ظرفیت بلندمدت مراتع نیمهخشک گلستانکوه، وردشت و پشمکان محاسبه شد. تعیین ظرفیت چرا توسط مدل پیشنهادی، در چهار مرحله شامل برآورد متوسط خوب تولید، محاسبه انرژی متابولیسمی در دسترس، محاسبه نیاز روزانه دام و محاسبه ظرفیت چرا انجام گردید. نتایج نشان داد که با توجه به وضعیت خشکسالی رویشگاهها و بهتبع آن نوسان تولید علوفه در سالهای مختلف، نمیتوان با یکبار اندازهگیری تولید، ظرفیت چرا را برای بلندمدت محاسبه کرد. از اینرو، متوسط خوب تولید رویشگاهها مشخص و بر مبنای آن ظرفیت بلندمدت محاسبه شد. متوسط خوب تولید رویشگاههای گلستانکوه، وردشت و پشمکان در یک دوره آماری 7-6 سال، بهترتیب 425، 8/263 و 3/343 کیلوگرم در هکتار برآورد شد که مرتبط با سالهای 1385، 1380 و 1381 (سالهای نرمال از نظر بارندگی) میباشند. ظرفیت چرای بلندمدت رویشگاهها بر مبنای متوسط خوب تولید، در یک دوره چرایی چهارماهه 8/0، 3/0 و 5/0 واحد دامی در هکتار محاسبه شد که بهترتیب متعلق به مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان بود و بهگونهای میباشد که اگر 12 ماه پیاپی در منطقه خشکسالی اتفاق بیفتد، در عینحال که به پوشش گیاهی صدمهای وارد نخواهد شد، دامدار هم متوجه خسارت چندانی نمیشود و مجبور به فروش بیش از اندازه دامهای خود نخواهد بود. بر این اساس، مساحت لازم برای چرای یک واحد دامی، در مراتع گلستانکوه، وردشت و پشمکان 3/1، 3/3 و 2 هکتار پیشنهاد گردید. مقدار مذکور بر مبنای روش رایج در طرحهای مرتعداری، برابر یک هکتار برای یک دوره 30 سال پیشنهاد شده است که این امر، بیانگر لزوم توجه به عوامل مؤثر بر ظرفیت چرا است و بر کاربرد مدل پیشنهادی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرای بلندمدت مرتع در طرحهای مرتعداری تأکید دارد.
داریوش قربانیان؛ حیدر شریفه؛ محمد امیرجان؛ رسول میراخورلی
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 761-769
چکیده
استفاده از اراضی شور و کمبازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین از دیدگاه کشاورزی به حساب میآید. گونههای Atriplex canescensو Atriplex verrocifera بهعنوان گونههای مقاوم به خشکی و شوری، قادر به تولید علوفه از اراضی شور و کمبازده هستند. برای بررسی امکان استقرار و سنجش میزان تولید علوفه ...
بیشتر
استفاده از اراضی شور و کمبازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین از دیدگاه کشاورزی به حساب میآید. گونههای Atriplex canescensو Atriplex verrocifera بهعنوان گونههای مقاوم به خشکی و شوری، قادر به تولید علوفه از اراضی شور و کمبازده هستند. برای بررسی امکان استقرار و سنجش میزان تولید علوفه در اراضی شور و کمبازده و تعیین شیوه مناسب کاشت، ابتدا دو منطقه با شوری متفاوت (شوری تا 20ds/m و شوری تا 40 ds/m) از طریق آزمایش خاک انتخاب شد. سپس در هر منطقه، از هر یک از گونههای مذکور به تعداد 45 اصله نهال در سه تکرار کاشته شد. نتایج این تحقیق نشان داد در مناطق با شوری زیاد (تا40 ds/m) استفاده از گونههایAtriplex canescens و Atriplex verrocifera برای استقرار و تولید علوفه امکانپذیر است. تحلیل نتایج حاصل از تجزیه واریانس رشد تاجپوشش و تولید سالانه گونههای مذکور نشان داد که در اراضی شور با حداکثر 40 ds/m رشد سال اول At.verrosifera بیشتر از At.canescensاست، اما در منطقه با شوری کم رشد At.canescens بیشتر است. میزان تولید گونههای مستقر شده نشان میدهد که تولید گونه At.canescens بیشتر از گونه At. verrusiferaاست. اما این اختلاف در منطقه شور به حداقل میرسد. بنابراین اثر شوری بر تولید At.canescensمحسوس و مؤثر بوده اما میزان تولید At. verrusiferaنسبت به منطقه با شوری کم بیشتر شده، ازاینرو این گونه از مقاومت و تحمل بیشتری برخوردار است.
جابر شریفی؛ فرهنگ قصریانی؛ یونس رستمی کیا
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 829-838
چکیده
گونهL. Festuca sulcata ازگندمیان چندساله ویژه مراتع نیمهاستپی مناطق آلپی است. بهمنظور ارزیابی کیفیت رشد، عملکرد تولید علوفه و تولید بذر، پنج اکسشن از این گونه در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی در شرایط دیم با سه تکرار در ایستگاه سامیان اردبیل کاشته شد. پس از استقرار نهالها، در پایان فصل رویش، صفاتی از قبیل درصد زندهمانی، پوششتاجی، ...
بیشتر
گونهL. Festuca sulcata ازگندمیان چندساله ویژه مراتع نیمهاستپی مناطق آلپی است. بهمنظور ارزیابی کیفیت رشد، عملکرد تولید علوفه و تولید بذر، پنج اکسشن از این گونه در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی در شرایط دیم با سه تکرار در ایستگاه سامیان اردبیل کاشته شد. پس از استقرار نهالها، در پایان فصل رویش، صفاتی از قبیل درصد زندهمانی، پوششتاجی، ارتفاع بوته، قدرت نهال و عملکرد علوفه و بذر از سال 1389 تا 1393 اندازهگیری گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SAS مورد تجزیه واریانس قرار گرفت و مقایسه میانگین صفات مورد ارزیابی به روش دانکن در سطح 5% خطا انجام شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد پوششتاجی (77/997 سانتیمترمربع)، ارتفاع بوته (88/45 سانتیمتر) و قوه نامیه بذر (100%) به اکسشن سرعین-کوه آلوارس تعلق داشت. میانگین تولید علوفه آن 58/528 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار بود. در عملکرد تولید بذر بین اکسشنها اختلاف معنیداری مشاهده نشد ولی بین سالها اختلاف معنیداری در سطح 1% وجود داشت. میانگین تولید بذر آن در اکوتیپهای مورد مطالعه 33/95 کیلوگرم در هکتار بود. در نتیجه اکسشنهای برتر از این گونه که دارای توان بالایی از نظر تولید علوفه هستند، میتوانند در فرایند احیاء و توسعه مراتع نیمهاستپی در منطقه آلپی مورد استفاده قرار گیرند.
سیدتقی میرحاجی؛ مرتضی اکبرزاده؛ فرهاد آژیر
دوره 25، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 54-62
چکیده
آگاهی از تولید سالانه و ماهانه تیپهای مختلف مرتعی برای مدیریت کارآمد و مؤثر مراتع ضروری است. دستیابی به این مهم با تعیین رابطه بین میزان تولید علوفه گیاهان و متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آنها بهویژه بارندگی درعرصه مراتع آسان میگردد. مراتع فیروزکوه به منظور تعیین ارتباط بین بارندگی و میزان تولید علوفه گیاهان بوتهای، بهمدت پنج ...
بیشتر
آگاهی از تولید سالانه و ماهانه تیپهای مختلف مرتعی برای مدیریت کارآمد و مؤثر مراتع ضروری است. دستیابی به این مهم با تعیین رابطه بین میزان تولید علوفه گیاهان و متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آنها بهویژه بارندگی درعرصه مراتع آسان میگردد. مراتع فیروزکوه به منظور تعیین ارتباط بین بارندگی و میزان تولید علوفه گیاهان بوتهای، بهمدت پنج سال(1389-1385) مورد مطالعه قرار گرفت. از ابتدای فصل رویش تولید علوفه گونهها در داخل قطعات محصور با فواصل زمانی یک ماهه برداشت و هر ساله تا پایان فصل رویش ادامه یافت. هر یک از گونههای مورد بررسی در طول فصل چرا و در سال های مختلف، تولید معینی داشتند. رابطه میان تولید و بارندگی زمستانه، بهاره و ماههای مختلف زمستان و بهار بهطور جداگانه بررسی گردید. نتایج نشان داد که همبستگی تولیدگونههای مورد مطالعه با بارش در دورههای زمانی مشتمل بر؛ سال زراعی(06/0-42/0)، زمستان و بهار(01/0-23/0)، اسفند و بهار (13/0-35/0)، اسفند و اردیبهشت (06/0-45/0)، بهمن تا خرداد (13/0-40/0) مثبت بوده و در ماه خرداد (63/0-94/0) بهبالاترین میزان خود رسید، بهطوریکه بین تولید گونههای، Acanthophyllumspinosum، Acantholimonerinaceum، Onobrychiscornuta، Thymusfedtschenkoi، با بارندگی خرداد رابطه معنیدار در سطح یکتا پنج درصد مشاهده شد.
محمد فرزام؛ حسین باقرزاده
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 618-626
چکیده
تامین آب برای آبیاری گیاهان در مناطق خشک بسیار مشکل است. در مقابل، گیاهان مرتعی و بیابانی مقاومت زیادی به خشکی دارند و ممکن است نیازی به آبیاری نداشته باشند. بنابراین تعیین بهترین نوع کشت گیاهان مرتعی و مقایسه عملکرد بذر در روشهای دیم یا آبی از پرسشهای اصلی تولید کنندگان بذر محسوب میشود. این پژوهش با هدف مقایسه اثر دو روش کشت آبی ...
بیشتر
تامین آب برای آبیاری گیاهان در مناطق خشک بسیار مشکل است. در مقابل، گیاهان مرتعی و بیابانی مقاومت زیادی به خشکی دارند و ممکن است نیازی به آبیاری نداشته باشند. بنابراین تعیین بهترین نوع کشت گیاهان مرتعی و مقایسه عملکرد بذر در روشهای دیم یا آبی از پرسشهای اصلی تولید کنندگان بذر محسوب میشود. این پژوهش با هدف مقایسه اثر دو روش کشت آبی و دیم بر عملکرد تولید بذر سه بوته مرتعی Eurotia ceratoides ،Kochia prostrate و Salsola rigida در ایستگاه تولید بذر گیاهان مرتعی شهرک امام نیشابور انجام شد. جهت نمونهبرداری در هرسایت 5 عدد ترانسکت نواری (به طول 30 متر و عرض 50 سانتیمتر) به صورت تصادفی مستقر شد. در طول هر ترانسکت تعداد بوتههای مستقر شده هر گونه شمارش شد. تولید علوفه خشک از روش قطع و توزین محاسبه شد. بیشترین تولید بذر مربوط به گیاه S. rigida در کشت آبی (1074 کیلو گرم در هکتار) و کمترین مقدار برای E. ceratoides در کشت دیم (209 کیلوگرم در هکتار)، بود. آبیاری باعث شد تا در گونه E. Ceratoides مقدار تراکم، تولید بذر، تولید اندام هوایی و تعداد بذر در هکتار، در گونه K. prostrate مقدار تراکم و وزن اندام هوایی و در گونه S. rigida تراکم بوته ها بطور معنیداری بیشتر از روش دیم باشد. نتیجه گیری، به منظور تولید بذر در ایستگاه شهرک امام، کاشت گیاه E. ceratoides بصورت کشت آبی توصیه می شود، امّا S. rigidaو K. prostrata بعد ازاستقرار اولیه نیازی به آبیاری ندارند.
مرتضی خداقلی؛ مرتضی اکبرزاده
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 118-127
چکیده
این پژوهش بهمنظور نشان دادن رفتار رویشی Andrachne fruticosus L.، Artemisia sieberi Besser،EuphorbiadecipiensBoiss & Buhse، Noaea mucronata Forssk، Scariola orientalis Sojak، Stachys inflate Benth، Stipa arabica Trin & Rupr و گونههای یکساله در طی سالهای 1387 الی 1389 در مرتع سُه میمه انجام گردید. تعیین تولید و مصرف با استفاده از پایههای متوسط صورت گرفت و هرساله تعداد 8 پایه متوسط از گیاه به ازای همه ماههای ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور نشان دادن رفتار رویشی Andrachne fruticosus L.، Artemisia sieberi Besser،EuphorbiadecipiensBoiss & Buhse، Noaea mucronata Forssk، Scariola orientalis Sojak، Stachys inflate Benth، Stipa arabica Trin & Rupr و گونههای یکساله در طی سالهای 1387 الی 1389 در مرتع سُه میمه انجام گردید. تعیین تولید و مصرف با استفاده از پایههای متوسط صورت گرفت و هرساله تعداد 8 پایه متوسط از گیاه به ازای همه ماههای فصل رویش و چرا در داخل محدوده قرق، برای اندازهگیری تولید و به همین تعداد در عرصه چرا شده برای اندازهگیری باقیمانده تولید منظور گردید و از تفاضل آنها مقدار مصرف مشخص شد. نتایج نشان داد که سالها و ماههای مختلف تأثیر معنیداری بر تولید گونههای موردبررسی داشته است (01/0p <). دادههای سالهای 1389-1387 نشان داد که تولید متوسط شش گونه دائمی و یکسالههای موردبررسی در منطقه 9/255 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار و سهم گونه Artemisiasieberi و یکسالهها در تولید بالا و به ترتیب به میزان 2/38 و 9/32 درصد کل علوفه بود. تغییرات تولید کاملاً تحت تأثیر تغییرات حجم و پراکنش بارش منطقه قرار داشته و ضریب همبستگی بین آنها در همه گونهها بجز Euphorbia decipiens ازنظر آماری معنیدار بود. تولید گونههای موردبررسی در سال 1387 با وقوع شدیدترین خشکسالی بسیار نوسان داشت. در سال پر تولید گونهها بین 5/4 تا حدود 20 برابر سال کم تولید علوفه تولید نمودند. در همه گونهها بیشترین میزان علوفه در اردیبهشتماه تولید شد. میزان مصرف در سالهای مختلف متفاوت بوده و بهجز Euphorbiadecipiens تمامی گونهها در سال 1388 بیشترین مصرف را داشتهاند. همچنین گونههای یکساله در سه سال موردبررسی بیشترین میزان مصرف را به خود اختصاص دادهاند.
قادر کریمی؛ حسن یگانه؛ حسن براتی؛ فرهنگ قصریانی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 631-642
چکیده
میزان بهرهبرداری مناسب و مجاز از مرتع باعث حفظ و جلوگیری از تخریب آن، حفظ گیاهان مرغوب و ارتقا وضعیت مرتع میشود که نتیجه آن استمرار تولید درازمدت و اقتصادی از مرتع میباشد. این فاکتور در شرایط آب و هوایی متفاوت، خاکهای با حاصلخیزی متفاوت، ماههای مختلف فصل چرا و در درجات مختلف وضعیت مرتع بسیار متغیر میباشد. هدف از این مطالعه ...
بیشتر
میزان بهرهبرداری مناسب و مجاز از مرتع باعث حفظ و جلوگیری از تخریب آن، حفظ گیاهان مرغوب و ارتقا وضعیت مرتع میشود که نتیجه آن استمرار تولید درازمدت و اقتصادی از مرتع میباشد. این فاکتور در شرایط آب و هوایی متفاوت، خاکهای با حاصلخیزی متفاوت، ماههای مختلف فصل چرا و در درجات مختلف وضعیت مرتع بسیار متغیر میباشد. هدف از این مطالعه تعیین حد بهرهبرداری مناسب برای گونه کلید Stipa hohenckerianaدر منطقه کردان میباشد. در این تحقیق ابتدا اقدام به انتخاب یک منطقه مناسب و کلیدی به مساحت یک هکتار در منطقه مورد مطالعه گردید و در سال اول حصارکشی و قرق شد. سپس 40 پایه متوسط و هم اندازه انتخاب و برداشتهای 25، 50، 75 درصد و تیمار شاهد بر روی آنها اعمال گردید (هر 10 پایه یک تیمار). برداشت بهصورت ماهیانه توسط قیچی باغبانی و در فصل چرای منطقه انجام شد. تأثیر تیمارهای برداشت با تغییرات ایجاد شده در خصوصیات گونه تحت تیمار شامل تولید علوفه و بذر، شادابی، مرگ و میر و رشد اندام هوایی بررسی شد. در نهایت دادههای مربوط به تولید با طرح اسپلیت پلات با تجزیه مرکب در سال در نرمافزار SAS تجزیه شد. نتایج مطالعات آماری اثرات سال و درصد برداشت بر تولید علوفه گونه مورد مطالعه نشان داد که اثر سطوح مختلف برداشت، سالهای مختلف و اثر متقابل آنها بر تولید علوفه در سطح یک درصد معنیدار میباشد. این امر نشان میدهد که در سالهای مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت میباشد. با توجه به یافتههای تحقیق حد بهرهبرداری مجاز 25 درصد برای گونه Stipa hohenckeriana مناسب تشخیص داده شد. بهطوریکه حد بهرهبرداری تعیین شده میتواند در تعیین حد بهرهبرداری مجاز منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه با آن از نظر آب و هوایی به همراه اطلاعات مربوط به سایر گیاهان بهکار گرفته شود.
جلال عبدالهی؛ حسین ارزانی؛ محمد حسین ثواقبی؛ مژگان السادات عظیمی؛ حسین نادری
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 45-59
چکیده
مراتع کشور ما به طور عمده در مناطق خشک و نیمهخشک واقع شدهاند. با توجه به محدودیت رطوبتی بالای این مناطق، بارندگی بهعنوان مهمترین شاخص اقلیمی در تعیین میزان تولید و ترکیب گیاهی این عرصههای مرتعی مورد توجه میباشد. این مطالعه طی 9 سال (1386- 1378) و با هدف بررسی تأثیر نوسانهای دورههای مختلف بارش بر پوشش و تولید گونههای مهم ...
بیشتر
مراتع کشور ما به طور عمده در مناطق خشک و نیمهخشک واقع شدهاند. با توجه به محدودیت رطوبتی بالای این مناطق، بارندگی بهعنوان مهمترین شاخص اقلیمی در تعیین میزان تولید و ترکیب گیاهی این عرصههای مرتعی مورد توجه میباشد. این مطالعه طی 9 سال (1386- 1378) و با هدف بررسی تأثیر نوسانهای دورههای مختلف بارش بر پوشش و تولید گونههای مهم گیاهی، در مراتع نیمهاستپی یزد واقع در منطقه خودسفلی انجام شد. به این منظور هر ساله درصد پوشش تاجی گیاهان در داخل پلاتهای ثابت و تولید، درون پلاتهای تصادفی اندازهگیری شد. آمار بارندگی نیز از نزدیکترین ایستگاه بارانسنجی موجود در منطقه تهیه گردید. براساس دادههای بارندگی ماهانه، مقادیر تجمعی باران در دورههای مختلف محاسبه گردید. رابطه بین شاخصهای گیاهی و مقادیر بارش بوسیله تجزیه رگرسیون گام به گام در نرمافزار SPSS 13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونههای گیاهی اغلب به نوسانهای بارندگی واکنش نشان میدهند. با اینحال واکنش پوشش و تولید به نوسانهای بارندگی در گونههای مختلف متفاوت بود. کل تاج پوشش و پوشش گونه Artemisia aucheri همبستگی منفی و معنیداری با میزان بارش زمستان داشت. در حالی که بارش دی تا فروردینماه و سال قبل بیشترین تأثیر را بر تاجپوشش گونههای Iris songarica و Stipa barbata داشتند. تولید علوفه نیز تحت تأثیر نوسانهای فصلی بارش قرار داشت. بر طبق این نتایج، تولید کل بههمراه تولید گونههای Artemisia aucheri و Lactuca orientalis و Stipa barbata براساس دادههای بارش قابل برآورد میباشند. ولی دستیابی به مقادیر تولید علوفه سالانه گونه Iris songarica در جمع گیاهان عرصه تحت بررسی، با روابط حاصل از بارندگی کافی به نظر نمیرسد.
جهانبخش پایرنج؛ عطا... ابراهیمی؛ ابوالفضل رنجبر؛ محمد حسن زاده
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 593-607
چکیده
ارزیابی تولید علوفه یکی از مسائل مهم در تعیین ظرفیت چرای مراتع محسوب میشود. شکی نیست که تمامی علوفه تولید شده در مراتع به طور یکسان قابل دسترس نمیباشد و عوامل مختلفی میزان در دسترس بودن علوفه را تحت تأثیر قرار داده و آن را محدود مینمایند. در این تحقیق، عوامل تأثیرگذار بر دسترسی به علوفه مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی منابع ...
بیشتر
ارزیابی تولید علوفه یکی از مسائل مهم در تعیین ظرفیت چرای مراتع محسوب میشود. شکی نیست که تمامی علوفه تولید شده در مراتع به طور یکسان قابل دسترس نمیباشد و عوامل مختلفی میزان در دسترس بودن علوفه را تحت تأثیر قرار داده و آن را محدود مینمایند. در این تحقیق، عوامل تأثیرگذار بر دسترسی به علوفه مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی منابع متعدد، فاکتورهایی مانند فاصله از منابع آبی، تراکم گیاهان بوتهای و درختچهای، شیب و کاربری اراضی از عمدهترین عوامل کاهشدهنده دسترسی به منابع علوفهای تشخیص داده شد. تولید با استفاده از روش قطع و توزین و تراکم با استفاده از روش فاصلهای اندازهگیری گردید. به منظور بالابردن دقت دادههای حاصل از 18 شاخص گیاهی و نسبت باندی مختلف استفاده شد تا بهترین شاخص تعیین گردد. در ابتدا تولید بهعنوان متغیر مستقل (X) و شاخصهای گیاهی بهعنوان متغیر وابسته (Y) وارد نرمافزار آماری SPSSگردیدند. سپس نقشه تولید براساس برازش بهترین مدل رگرسیونی ایجاد گردید. آنگاه با تعدیل همه عوامل محدودکننده در تولید براساس جدولهای مربوطه، نقشه تولید قابل دسترس ایجاد گردید. نتایج آماری نشان داد که تولید با در نظرگرفتن شیب، تراکم گیاهان بوتهای و درختچهای و همچنین تولید با در نظرگرفتن کلیه عوامل محدود کننده قابلیت دسترسی، با تولید در حالت معمولی تفاوت معنیداری (0.05p<) را داشتهاند، اما فاصله از منابع آبی و دیگر کاربری اراضی تفاوت معنیداری را با روش معمول اندازهگیری تولید (حالتی که هیچ یک از عوامل مؤثر در نظر گرفته نشود) نشان ندادند.
محمد زادبر؛ حسین ارزانی؛ مژگان عظیمی؛ ولی ا.. مظفریان؛ قنبر علی شاد؛ فریده ثقفیخادم؛ حسین توکلی؛ حسن امیر آبادی زاده؛ سمیه ناصری
دوره 18، شماره 2 ، شهریور 1390، ، صفحه 231-243
چکیده
اند که علاوه بر موارد ذکر شده، در خصوص اهمیت مراتع میتوان ویژگیهای بسیارِ دیگری را برشمرد که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد. بر همین اساس و در راستای طرح ملی ارزیابی مراتعِ مناطق مختلف آب و هوایی کشور سایتهای آسلمه، توکل باغ و ترنو شاهجهان در شمال شرق ایران بر مبنای پوشش گیاهی آن که معرف بخشی از پوشش گیاهی ...
بیشتر
اند که علاوه بر موارد ذکر شده، در خصوص اهمیت مراتع میتوان ویژگیهای بسیارِ دیگری را برشمرد که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد. بر همین اساس و در راستای طرح ملی ارزیابی مراتعِ مناطق مختلف آب و هوایی کشور سایتهای آسلمه، توکل باغ و ترنو شاهجهان در شمال شرق ایران بر مبنای پوشش گیاهی آن که معرف بخشی از پوشش گیاهی مناطق کوهستانی شمال خراسان میباشد، انتخاب شدند. در طول دوره چهار سال (1386-1383) از پوشش تاجی، تراکم و تولید گیاهان منطقه در شش ترانسکت خطی و در هر ترانسکت شصت پلات1*1 متر آماربرداری انجام گردید. متوسط تاج پوشش گیاهی سایتها نیز بهترتیب 94/69 درصد، 38/41 درصد و 44/48 درصد طی دوره برداشت بود و شامل گندمیان دائمی، بوتهایها، شبه گندمیان، پهنبرگان دائمی و یکسالهها میباشد. متوسط تولید سالیانه مرتع این سایتها نیز بهترتیب 654، 356 و 506 کیلوگرم در هکتار بدست آمد که در ماه آخر بهار و ماه اول تابستان در زمان ییلاق مورد استفاده دام قرار میگیرد. در منطقه آسلمه به لحاظ اینکه آب شرب دام (چشمه) وجود ندارد، چرا کمتر انجام میشود و از پوشش گیاهی خوبی برخوردار است، در حالی که در سایت توکل باغ به لحاظ نزدیکی با روستا زمان چرا طولانی میباشد. همچنین در دو سایت توکل باغ و ترنو شاه جهان چرای پیش از موعد و زیاد نیز انجام میگردد که موجب کاهش تولید مراتع شدهاست.
فرهاد آقاجانلو؛ مرتضی اکبرزاده؛ احمد موسوی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 493-504
چکیده
براساس مدارک و گزارشهای موجود، وضعیت مراتع کشور در بیشتر نقاط ضعیف یا خیلی ضعیف بوده و درصد گونههای نامطلوب در مقایسه با گونههای مرغوب مرتعی بسیار زیاد میباشد. مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط قرق و چرای دام در شناخت پارهای از مشکلات حاد موجود در مراتع کشور اهمیت بسزایی دارد. تأثیر قرق در روند تغییرات پوشش گیاهی ...
بیشتر
براساس مدارک و گزارشهای موجود، وضعیت مراتع کشور در بیشتر نقاط ضعیف یا خیلی ضعیف بوده و درصد گونههای نامطلوب در مقایسه با گونههای مرغوب مرتعی بسیار زیاد میباشد. مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط قرق و چرای دام در شناخت پارهای از مشکلات حاد موجود در مراتع کشور اهمیت بسزایی دارد. تأثیر قرق در روند تغییرات پوشش گیاهی مراتع طبیعی در منطقه ارکوئین استان زنجان با ارتفاع 1450 متر از سطح دریا، از سال 1380 تا 1385 مورد مطالعه قرار گرفت. بنابراین تغییرات پوشش گیاهی در داخل و بیرون قرق داخل پلاتهای ثابت بررسی شد و جهت اندازهگیری میزان تولید سالانه از پلاتهای تصادفی استفاده شد. مقایسه تغییرات عاملهای مورد بررسی و عناصر مربوط به خاک با استفاده از آزمون Tانجام شد. به طوریکه نتایج نشان داد که پوشش تاجی کل در قرق افزایش یافته و تفاوت میانگینها از نظر آماری معنیدار است (01/0 P<). واکنش فرمهای رویشی نسبت به عامل قرق و چرا یکسان نبوده و در سال 1385 گونههای Astragalus achtalensis (05/0 P<) وStipa barbata (01/0 P<) از افزایش پوشش تاجی معنیداری نسبت به سال 1381 برخوردار بودند. از این رو در داخل قرق، سهم گونههای مرغوب در ترکیب حدود 7 درصد افزایش یافته و از سهم بقیه گونهها کاسته شد. به طوریکه در بیرون قرق نیز سهم این گونهها یک درصد زیاد شد. در حالیکه تولید علوفه نسبت به پوشش تاجی، بیشتر تابع نوسانهای بارندگی بود. در طول دوره بررسی میزان ماده آلی و ازت در عمق 0-15 سانتیمتری خاک داخل و بیرون قرق و در عمق 15-30 سانتیمتری خاک بیرون قرق، افزایش معنیدار داشت.
غلامرضا قادری؛ علی گزانچیان؛ محمود یوسفی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 256-268
چکیده
کشت مخلوط میتواند بعنوان یکی از راههای افزایش عملکرد و پایداری تولید در واحد سطح مطرح باشد. امروزه کشت مخلوط گراس با لگوم بخاطر بالا رفتن ارزش غذایی علوفه مخلوط به لحاظ تأمین انرژی از گراس و پروتئین از گونه لگوم بیشتر مرسوم است. بمنظور تعیین قابلیت تولید علوفه کشت مخلوط دو گیاه چند ساله یونجه Medicago sativa v.cody)) و آگروپایرون (Agropyron desertorum) ...
بیشتر
کشت مخلوط میتواند بعنوان یکی از راههای افزایش عملکرد و پایداری تولید در واحد سطح مطرح باشد. امروزه کشت مخلوط گراس با لگوم بخاطر بالا رفتن ارزش غذایی علوفه مخلوط به لحاظ تأمین انرژی از گراس و پروتئین از گونه لگوم بیشتر مرسوم است. بمنظور تعیین قابلیت تولید علوفه کشت مخلوط دو گیاه چند ساله یونجه Medicago sativa v.cody)) و آگروپایرون (Agropyron desertorum) در شرایط دیم شمال خراسان، آزمایشی با دو میزان بذر یونجه و آگروپایرون بصورت خالص و مخلوط اجرا گردید. تیمارها شامل کشت خالص دو گونه و سه نسبت مخلوط 33، 50 و 66 درصد از هر گونه بود که در دو روش درهم و ردیفی کشت گردید. در روش کشت مخلوط ردیفی، فاروهایی به فاصله 40 سانتیمتر ایجاد شده و گونه ها در ردیفهای متناوب کشت شدند. در روش درهم، زمین پس از تسطیح دست نخورده باقیمانده و بذرها بصورت دست پاش کشت گردید. آزمایش بصورت اسپلیت پلات در چهار تکرار در قالب بلوک کامل تصادفی اجرا گردید. این طرح طی سالهای 79- 1374 در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی شمال خراسان با متوسط بارندگی سالانه 270 میلیمتر اجرا شد. برداشت گونه ها در فصل بهار در مرحله گلدهی یونجه و خوشه دهی آگروپایرون صورت گرفت. علوفه بدست آمده بصورت تازه و خشک توزین شده و وزن خشک دو گونه به تفکیک و در مجموع هر سال اندازه گیری شد.عملکرد علوفه خشک مجموع دو گونه در تیمارهای خالص و مخلوط و همچنین سهم هر گونه در مخلوط، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تجزیه آماری شش ساله اجرای طرح نشان داد که عملکرد گونه ها ارتباط مستقیم با بارندگی سالانه داشته و در بین تیمارها، مخلوط 66 درصد یونجه و 33 درصد آگروپایرون بیشترین عملکرد را داشت. متوسط عملکرد علوفه خشک یونجه خالص 8/1 تن در هکتار و آگروپایرون خالص 2/1 تن بود. به لحاظ عملکرد علوفه، در تیمارهای مخلوط، گونه غالب یونجه و گونه مغلوب آگروپایرون بود، بهمین دلیل سهم آگروپایرون در مخلوط بتدریج کاهش یافت. بطور کلی، نتایج این تحقیق نشان می دهد که بهترین ترکیب گونه ای مخلوط، نسبتی حدود دو سوم یونجه و یک سوم آگروپایرون قابل توصیه بوده که این نسبت می تواند در احیاء اراضی دیم کم بازده استان خراسان شمالی مورد استفاده قرار گیرد.
علی احسانی؛ حسین ارزانی؛ مهدی فرحپور؛ حسن احمدی؛ محمد جعفری؛ عادل جلیلی؛ حمید رضا میرداودی؛ حمیدرضا عباسی؛ مژگان السادات عظیمی
دوره 14، شماره 2 ، شهریور 1386، ، صفحه 249-260
چکیده
تأثیر شرایط اقلیمی بر تولید علوفه مرتع برای چهار گونه غالب مورد تعلیفدام (Artemisia sieberi, Salsola rigida, Noaea mucronata, Stipa barbata) در طی یک دوره 8 ساله(سال1377 تا سال1384) در منطقه استپی استان مرکزی( مرتع نعمتی, اخترآباد شهرستان ساوه) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی سالانه، بارندگی ...
بیشتر
تأثیر شرایط اقلیمی بر تولید علوفه مرتع برای چهار گونه غالب مورد تعلیفدام (Artemisia sieberi, Salsola rigida, Noaea mucronata, Stipa barbata) در طی یک دوره 8 ساله(سال1377 تا سال1384) در منطقه استپی استان مرکزی( مرتع نعمتی, اخترآباد شهرستان ساوه) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی سالانه، بارندگی فصل رویش، بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین[1]، درجه حرارت، ساعات تابش خورشیدی و سرعت باد. از بین شاخصهای مهم اقلیمی، بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین به عنوان مؤثرترین شاخص روی تولید علوفه اثرگذار بوده و همبستگی مثبت و معنیداری را با تولیدعلوفه نشان داد.تولید کل همبستگی مثبت و معنیداری با بارندگی فصل رویش به علاوه بارندگی پیشین داشت. تولید گونههای Artemisia sieberi, Salsola rigida نیز واکنشی مشابه با بارندگی فصل رویش به علاوه بارندگی فصل پیشین داشت. ازآنجایی که در بیشتر مراتع خشک و نیمهخشک تبخیر و تعرق به مراتب بیشتر از میزان بارندگی است، رژیم آب وخاک در خاکهای مرتعی این گونه مناطق بهگونهای است که برای رشد گیاهان در فصل رویش، آب قابل دسترس بهصورت رطوبت ذخیره شده وجود دارد. بنابراین رطوبت ناشی از بارندگی پیشین و ابتدای فصل رشد به صورت رطوبت ذخیره شده در خاک باقی مانده و گیاهان دائمی ( بوتهایها) به علت داشتن ریشههای عمیق از رطوبت ذخیره شده و بارندگی فصل رویش استفاده مینمایند.بنابراین از این رطوبت ذخیره شده که مورد استفاده گیاه قرارمیگیرد میتوان به عنوان شاخصی از کمیت بارندگی نام برد. نتایج این تحقیق نشان داد که شاخص بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین بعنوان یک متغیر در تولید، نقش اصلی را ایفاء نموده و رابطه خطی بین بارش فصل رویش به علاوه پیشین با تولید وجود دارد. اما افزایش تعداد روزهای آفتابی با تولید کل وتولید دوگونهArtemisia sieberi, Salsola rigida همبستگی معنیدار و منفی نشان داد. 1- بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین عبارتست از: جمع بارندگی یک فصل رویش(اسفند، فروردین، اردیبهشت و خرداد) و یک سال گذشه
سید حمید حبیبیان؛ عباسعلی سندگل
دوره 14، شماره 1 ، خرداد 1386، ، صفحه 53-67
چکیده
امروزه از بوته کاری آتریپلکس به عنوان یکی از روشهای اصلاح مراتع استفاده میشود. بسیاری از گونههای آتریپلکس در بیابانزدایی، تولید علوفه بویژه در مناطق خشک، احیاء مراتع، جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ حیات وحش از آن استفاده میشود. تعیین تراکم مناسب بوته و تاثیر شدت و زمان هرس در کمیت علوفه تولیدی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در ...
بیشتر
امروزه از بوته کاری آتریپلکس به عنوان یکی از روشهای اصلاح مراتع استفاده میشود. بسیاری از گونههای آتریپلکس در بیابانزدایی، تولید علوفه بویژه در مناطق خشک، احیاء مراتع، جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ حیات وحش از آن استفاده میشود. تعیین تراکم مناسب بوته و تاثیر شدت و زمان هرس در کمیت علوفه تولیدی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این بررسی گونه Atriplex lentiformis دریک طرح آزمایشی اسپلیت-اسپلیت- پلات در 3 تکرار و 135 تیمارکشت شد. در این آزمایش تیمار اصلی فاصله کاشت (2/2 ،4/4 و 6/6 متر)، تیمار فرعی دوره هرس ( هرسال یکبار، هردوسال یکبار و هر سه سال یکبار) و تیمار فرعی ارتفاع هرس ( شاهد، کف بر،20،40 و 60 سانتیمتری) بود.این تحقیق در سال 1371 در قطعه زمینی به وسعت 10 هکتار در منطقه دادین ( 50 کیلومتری جنوب شرقی کازرون ) در استان فارس اجرا شد و به مدت 11 سال (1382-1371) بطول انجامید جمعا در این مدت، 9 بار هرس هر سال یکبار، 4 بار هرس هر دو سال یکبار و 3 با ر هرس هر سه سال یکبار انجام شد. قطر پوشش تاجی، ارتفاع، تولید و درصد زنده مانی بوتهها در طول سالهای اجرای طرح اندازه گیری شد. دادهها به کمک نرم افزارهای آماری، EXCEL SPSS و SAS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، بیشترین تولید علوفه قابل استفاده مربوط به تیمارفاصله کاشت 2/2متر، ارتفاع هرس 40 سانتیمتری و مدت زمان هرس هر سال یکبار (3986 کیلو گرم ماده خشک در هکتار) و کمترین آن مربوط به تیمارفاصله کاشت 4/4متر، ارتفاع هرس کف بر و مدت زمان هرس هر سه سال یکبار (189 کیلو گرم ماده خشک در هکتار) بود. از نظر تولید علوفه قابل استفاده، بین تیمار شاهد و همچنین بین تیمار کف بر با بقیه تیمارهای ارتفاع هرس تفاوت معنی داری در سطح 5 درصد بدست آمد،ولی بین ارتفاعهای هرس 20، 40 و 60 سانتیمتری تفاوت معنی داری در همین سطح مشاهده نشد. از نظر زنده مانی بین تیمار کف بر و همچنین بین تیمار 20 سانتیمتری با بقیه تیمارهای ارتفاع هرس تفاوت معنی داری در سطح 5 درصد بدست آمد.
حسین ارزانی؛ سید مهدی ادنانی؛ حسین بشری؛ مژگان سادات عظیمی؛ حسین باقری؛ مرتضی اکبرزاده؛ سید حسن کابلی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 296-313
چکیده
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان ...
بیشتر
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان تعیین و بعد در هر رویشگاه یک منطقه معرف جهت آمار برداری انتخاب گردید. منطقه معرف شامل ناحیهای از تیپ گیاهی است که در بردارندة ترکیبی از عوامل خاکی، اقلیمی، توپوگرافی و پوشش گیاهی و نماینده کل تیپ گیاهی باشد. سپس در هر منطقه معرف عوامل مربوط به پوشش گیاهی(پوشش تاجی و تولید)، در طول 4 ترانسکت 400 متری در 60پلات 2 مترمربعی اندازهگیری شد. دادههای بدست آمده از اندازهگیریهای میدانی نشان داد که مراتع این مناطق در مجموع دارای پوشش تاجی کم و تولید ناچیز میباشند. گیاهان علوفهای طبقه یک در ترکیب نباتی وجود نداشته و یا درصد خیلی کمی از پوشش گیاهی را به خود اختصاص میدهند. نتایج نیز نشان داد که همبستگی قوی بین درصد پوشش گیاهی و تولید علوفه گونههای تحت مطالعه وجود دارد( 01/0>P). همچنین روابط حاصل طی سالها و شرایط مختلف محیطی متفاوت بوده و الگوهای رگرسیونی برازش داده شده بر آنها یکسان نمیباشد.