محمدجواد نعمت اللهی؛ سیدحسن کابلی؛ محمدرضا یزدانی؛ یاسر محمدی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 103-116
چکیده
فقدان کسب و کار مناسب از عوامل مؤثر بر بهرهبرداری بیش از توان از منابع طبیعی و بیابانزایی است. درآمد سرانه پایین، پسانداز کم و عدم دسترسی به اعتبارات برای مردم فقیر بهویژه برای زنان ایجاد مشکل نموده و امکان توسعه خود اشتغالی، مشاغل مولد و کسب و کارهای درآمدزا را از بین میبرد. در مناطق خشک و بیابانی در چنین شرایطی تنها مسیر معاش ...
بیشتر
فقدان کسب و کار مناسب از عوامل مؤثر بر بهرهبرداری بیش از توان از منابع طبیعی و بیابانزایی است. درآمد سرانه پایین، پسانداز کم و عدم دسترسی به اعتبارات برای مردم فقیر بهویژه برای زنان ایجاد مشکل نموده و امکان توسعه خود اشتغالی، مشاغل مولد و کسب و کارهای درآمدزا را از بین میبرد. در مناطق خشک و بیابانی در چنین شرایطی تنها مسیر معاش افزایش فشار به بومسازگان و بهرهبرداری غیراصولی است. اعتبارات خرد برای زنان فاقد درآمد یکی از راهکارهای احتمالی دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار در این مناطق مطرح شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نقش اعتبارات صندوقهای خرد اعتباری در توانمندسازی و تغییر نگرش محیط زیستی زنان روستایی است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی میباشد. نمونه آماری شامل 188 نفر از زنان روستایی عضو صندوقهای خرد اعتباری منطقه سربیشه، استان خراسان جنوبی است. برای اطمینان از روایی پرسشنامه، کمیته تحقیق سئوالات ابعاد مختلف پرسشنامه را مورد بررسی و تأیید قرار داد. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 952/0 بدست آمد. از آزمون همبستگی پیرسون، مقایسه میانگین و تحلیل واریانس یکطرفه و آزمونهای تعقیبی POST HOC و LSD در تحلیل آماری در محیط نرمافزار SPSS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد ارتباط معنیداری بین توانمندسازی زنان روستایی و متغیرهای سن، میزان سالهای عضویت در صندوقهای خرد، سطح تحصیلات، کفایت وام، مبلغ وام، درآمد ماهیانه و نگرش محیطزیستی آنان وجود دارد و سطح توانافزایی و نگرش محیطزیستی بین زنان روستایی متفاوت میباشد. یافتههای تحقیق نشان داد که اعتبارات صندوقهای خرد به خوبی توانسته با جلب مشارکت زنان بهعنوان همیاران دائم در مدیریت و کنترل بیابان زمینه بهبود وضعیت اقتصادی – اجتماعی جوامع محلی را فراهم آورد.
زهرا سعیدی فر؛ محمد رحیمی؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ محمد خسروشاهی؛ محمدرضا یزدانی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 143-157
چکیده
حوضه آبریز جازموریان یکی از حوضههای مهم و حیاتی کشور است که بهدلیل کمبود منابع آب سطحی و درنتیجه قرارگیری آبهای زیرزمینی آن در اولویت بهرهبرداری، با افت شدیدی در سطح سفرههای زیرزمینی روبهرو شده است. هدف از انجام این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر افت سطح سفره آب زیرزمینی و پیشبینی تغییرات تراز آن در صورت ادامه روند فعلی، در ...
بیشتر
حوضه آبریز جازموریان یکی از حوضههای مهم و حیاتی کشور است که بهدلیل کمبود منابع آب سطحی و درنتیجه قرارگیری آبهای زیرزمینی آن در اولویت بهرهبرداری، با افت شدیدی در سطح سفرههای زیرزمینی روبهرو شده است. هدف از انجام این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر افت سطح سفره آب زیرزمینی و پیشبینی تغییرات تراز آن در صورت ادامه روند فعلی، در حوضه آبخیز جازموریان میباشد. در این مطالعه باتوجه به اهمیت شناخت عوامل مؤثر بر وضعیت منابع آب زیرزمینی و دلایل افت این منابع، ابتدا ویژگیهای زمینشناسی و ژئومورفولوژیک حوضه و تأثیرات آن بر کمیت و پراکنش منابع آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفت، آنگاه اقدام به مطالعه تأثیر خشکسالیهای هیدرواقلیمی با استفاده از دو شاخص جریان رودخانهای (SDI) و شاخص بارش استاندار شده (SPI) در ایستگاههای هیدرومتری، بارانسنجی و سینوپتیک واقع در آبخوانهای حوضه گردید و سهم برداشتهای انجام شده بر تغییرات منابع آب زیرزمینی توسط چاه، چشمه، قنات و همچنین تأثیر سازههای سطحی و مصارف انجام شده بر روی تغییرات سطح تراز حوضه مشخص شد. در ادامه دادههای متوسط ماهانه و سالانه تراز آب زیرزمینی در طی سالهای 93-1370 برای پیشبینی تغییرات آب زیرزمینی تا سال 1420 با استفاده از مدلهای سری زمانی بررسی گردید. نتایج بررسی میزان اثر عوامل مختلف بر تغییرات آب زیرزمینی حوضه نشان داد که خشکسالیهای هیدرواقلیمی با وجود تأثیرگذاری بر تغییرات آب زیرزمینی دارای اثر معنیداری نبودهاند که نشاندهنده تأثیر سایر عوامل بر تغییرات آب زیرزمینی حوضه میباشد. سدها و چاههای عمیق و نیمهعمیق بهترتیب با همبستگی منفی 83/0، 75/0 و 68/0 بیشترین اثر منفی را بر افت آب زیرزمینی منطقه داشته و متوسط آبدهی چاهها و چشمهها با افزایش تراز آب زیرزمینی افزایش معنیداری داشته است. همچنین بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی حوضه نشاندهنده روند کاهشی معنیدار با 37/0 متر کاهش در سال بوده و پیشبینیها نشان داد در سالهای آینده با افت شدیدتری روبرو خواهد شد. این افت در تابستان با درصد تغییرات 96/1 حداکثر و در پاییز با 87/1 درصد کمتر از سایر فصول خواهد بود. در صورت ادامه روند فعلی بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، وضعیت منطقه در آینده با چالشهای فراوانی روبرو خواهد شد.
رضا دهقانی بیدگلی؛ حمیدرضا کوهبنانی؛ محمدرضا یزدانی؛ جمال دشتی آمیرآباد
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 877-887
چکیده
پدیده مخرب بیابانزایی یکی از بحرانهای جدی اکولوژیکی در این عصر محسوب میشود. بهمنظور بهبود کارایی پروژههای بیابانزدایی و خنثیسازی تخریب منابع طبیعی، ایجاد روش ارزیابی و پایش جامع و سامانمند که از انواع معیارها و شاخصها برای حصول به نتایج واقعی بهره میبرد، ضروری به نظر میرسد. راهکارها و راهبردهای ارزیابی شدت خطر ...
بیشتر
پدیده مخرب بیابانزایی یکی از بحرانهای جدی اکولوژیکی در این عصر محسوب میشود. بهمنظور بهبود کارایی پروژههای بیابانزدایی و خنثیسازی تخریب منابع طبیعی، ایجاد روش ارزیابی و پایش جامع و سامانمند که از انواع معیارها و شاخصها برای حصول به نتایج واقعی بهره میبرد، ضروری به نظر میرسد. راهکارها و راهبردهای ارزیابی شدت خطر بیابانزایی در ایران عموماً به صورت بخشینگر و بر مبنای نظرات کارشناسی بوده و معمولاً مدلهای ارزیابی بر مبنای مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره چندان موردتوجه نبوده است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد منطق فازی بهعنوان یکی از روشهای آزموده شده و کارآمد در ارزیابی برخی معیارهای مهم در زمینه تخریب و بیابانزایی استفاده شده است. بدینمنظور پس از تهیه واحدهای کاری، نمونههای میدانی در هر واحدکاری برداشت شده و بعد با استفاده از روشهای زمینآمار و کریجینگ اقدام به تهیه نقشههای رستری پیوسته اولیه در محیط GIS گردید؛ در گام بعدی با استفاده از توابع خطی عضویت لایهها به لایههای فازی تبدیل مشخص شد. در نهایت با استفاده از عملگرهای فازی و اپراتور گاما نقشه نهایی شدت بیابانزایی در مقیاس صفر تا یک ارائه گردید. بهمنظور تسهیل و تفهیم بهتر نتایج، نقشه نهایی در 4 کلاس شدت کم تا شدت خیلی زیاد طبقهبندی شد. نتایج حاصل نشان میدهد تقریباً 40 درصد از عرصه مورد مطالعه در شدت بالای تخریب و 17 درصد در شدت خیلیزیاد قرار دارد. خاطرنشان میسازد طبقهبندی فوق در سناریوهای مختلف مدیریتی میتواند مورد بازبینی دوباره قرار گیرد.