داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان؛ ابوالفضل نجاتیان
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 171-180
چکیده
به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویتبندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونههایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونههای شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک ...
بیشتر
به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویتبندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونههایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونههای شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک آنها تعیین شد. سپس در زمان رشد حداکثری گیاهان، از اندامهای هوایی، زیرزمینی و خاک زیر بوتهها و بین بوتهها، تعداد 10 نمونه برداشت شد. نمونهها پس از آمادهسازی به آزمایشگاه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور منتقل و مقدار کربن آلی نمونههای سرشاخه و ریشه و مقدار کربن آلی، هدایت الکتریکی، اسیدیته و بافت نمونههای خاک تعیین گردید. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل آماری دادهها نشان داد که میانگین درصد کربن ذخیره شده در سرشاخه و ریشه A.camelorum برابر 86/86 درصد، T. leptopetala برابر 3/85 درصد، T. aphyllaبرابر 49/81 درصد، S. fruticosa برابر 22/86 درصد و A. sieberi برابر 83/88 درصد است. بنابراین A. sieberi بیشترین مقدار ذخیره کربن در واحد حجم را دارد. میانگین کربن موجود در خاک زیر بوته A. camelorum برابر 78/0 درصد، T. leptopetala برابر 087/1 درصد، T. aphylla برابر 62/0 درصد، S. fruticosa برابر 84/0 درصد و A. sieberi برابر 55/0 درصد تعیین شد. بر اساس نتایج، میزان تولید A. camelorum 7/58 کیلوگرم در هکتار، T. leptopetala 92/160 کیلوگرم در هکتار، T. aphylla 3573 کیلوگرم در هکتار، S. fruticosa 25/15 کیلوگرم در هکتار و A. sieberi 1/80 کیلوگرم در هکتار برآورد شده است. بنابراین در شرایط یکسان اکولوژیکی، گونه T. aphylla قادر است حجم بیشتری از کربن موجود در فضا را جذب و ترسیب کند. بر همین اساس، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته A. camelorum 9/32 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 91/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. leptopetala 6/41 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 94/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. aphylla 8/22 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 58/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوتههای S. fruticosa 9/27 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 32/2 تن در هکتار و مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیربوتههای A. sieberi 2/34 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 2/4 تن در هکتار محاسبه و برآورد شد. با توجه به نتایج بهدستآمده، گونه T. aphylla بعلت دارا بودن بیشترین میزان تولید، بیشترین میزان ترسیب کربن را دارد.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ فرزانه بهادری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 340-351
چکیده
جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونههای Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum و Seidlitzia rosmarinus نمونهبرداری از مواد گیاهی(ساقهها و برگها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همیسلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز ...
بیشتر
جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونههای Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum و Seidlitzia rosmarinus نمونهبرداری از مواد گیاهی(ساقهها و برگها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همیسلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز در پایان رشد سالانه محاسبه شد. نتایج بدست آمده در قالب مدل بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار آنالیز شد. نتایج نشان داد که میزان لیگنین در گونه Ha.strobilaceum در مرحله بذردهی بیشتر از میزان سلولز و همی سلولز بوده لذا قابلیت تولید اتانول ندارد. اما در مراحل رشد رویشی و گلدهی میزان همیسلولز افزایش یافت، لذا میتوان اتانول کمی را استحصال نمود. در گونهSe.rosmarinus به علت افزایش درصد سلولز و همیسلولز نسبت به لیگنین، توان بالایی برای تولید بیواتانول دارد که این پتانسیل در مرحله پایانی رشد گیاه به حداکثر میرسد. اما میزان تولید بیوماس آن کمتر از دو گونه دیگر است. در گونه Su.vermiculataنیز درصد سلولز و همی سلولز نسبت به درصد لیگنین بیشتر است، لذا بیشترین قابلیت را برای تولید بیواتانول دارد. مناسبترین زمان برداشت برای استحصال بیواتانول نیز قبل از مرحله گلدهی است. تولید زیتوده آن بیشتر از دو گونه قبلی (1174 kg/h) و با رعایت برخی اصول اولیه زراعت، قابل استقرار در سطح وسیع و تولید انبوه است. بنابراین Su.vermiculata گونه مناسب برای استحصال بیواتانول در اراضی شور و کمبازده و اقالیم خشک و بیابانی بوده و با توجه به حضور آن در حاشیه مزارع و مراتع مناطق خشک و شور مانند جنوب گرمسار و جنوب ورامین، معرفی آن به بهرهبرداران و کارشناسان حوزه کشاورزی و منابع طبیعی توصیه میشود.