اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ نازیلا بی باک
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 1-17
چکیده
هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی–عشایری و عشایری میباشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشمانداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونهبرداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی ...
بیشتر
هدف این تحقیق ارزیابی سلامت مراتع شمالی سبلان در سه طبقه ارتفاعی (کمتر از 1500، 1500 تا 2100 و 2100 تا 2700 متر) که نماینده مراتع روستایی، روستایی–عشایری و عشایری میباشند، با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشمانداز (LFA) در استان اردبیل بود. برای نمونهبرداری 3 ترانسکت 50 متری در هر طبقه ارتفاعی با توجه به یکنواختی عرصه و پراکندگی لکهها مستقر شد. با استفاده از روش LFA سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی با استفاده از 11 شاخص سطح خاک تعیین شد. تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از روش LFA در محیط نرمافزار Excel با استفاده از دستورالعمل تانگوی و هیندلی انجام شد. شاخص پایداری خاک در طبقه ارتفاعی سوم برای فرمهای رویشی بیشتر از طبقه ارتفاعی اول و دوم بود و اختلاف معنیدار داشته (05/0<P)، ولی بین فرمهای رویشی طبقه ارتفاعی اول و دوم اختلاف معنیداری مشاهده نشد. مقایسه شاخصهای نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی هر سه طبقه ارتفاعی در فرمهای رویشی اختلاف معنیداری را نشان داد (05/0>P). شاخص پایداری در طبقه ارتفاعی سوم (35/72) و دوم (75/48)، شاخص نفوذپذیری در طبقه ارتفاعی سوم (31/73) و اول (99/15) و شاخص چرخه عناصر غذایی در طبقه ارتفاعی سوم (75/78) و اول (12/10) بهترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار بودند. در کل وضعیت طبقه ارتفاعی سوم از نظر سلامت مرتع بهتر از دو طبقه دیگر بود. بهطوریکه با بررسی ویژگیهای عملکردی لکههای اکولوژیک مرتع میتوان معرفهای گیاهی مؤثر در سلامت مراتع را شناسایی کرد و اقدامات مدیریتی مناسبی را برای حفظ آن انجام داد.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ امین پورعلی؛ میکائیل بدرزاده؛ علی تیمورزاده
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 581-595
چکیده
این تحقیق با هدف امکانسنجی استفاده از چارچوب کانونهای بحران در ارزیابی تخریب مراتع دامنه شمالی سبلان، با این فرض که با افزایش فاصله از کانونهای بحران تخریب مرتع کمتر میشود، انجام گرفت. در سه کانون بحرانی حیدرآباد، قلیبیگلو و اربابکندی، در سه شدت چرایی سنگین، متوسط و سبک با شرایط اکولوژیکی تقریباً همگن از سطح یک ترانسکت ...
بیشتر
این تحقیق با هدف امکانسنجی استفاده از چارچوب کانونهای بحران در ارزیابی تخریب مراتع دامنه شمالی سبلان، با این فرض که با افزایش فاصله از کانونهای بحران تخریب مرتع کمتر میشود، انجام گرفت. در سه کانون بحرانی حیدرآباد، قلیبیگلو و اربابکندی، در سه شدت چرایی سنگین، متوسط و سبک با شرایط اکولوژیکی تقریباً همگن از سطح یک ترانسکت 100 متری، با پلاتهای یک متر مربعی پارامترهای پوشش گیاهی و از عمق 30-0 سانتیمتری سطح خاک نمونهبرداری انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها شامل: تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها، ارزیابی شاخصهای تنوع و یکنواختی، تجزیه خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها نشان داد که روند تغییرات در میزان تولید کل زیتوده هوائی در فواصل اول تا سوم به ترتیب 60/84، 90/100، 80/119 و تاج پوشش 10/33، 90/35، 20/43 دارای روند مشخص و افزایشی در روستای قلیبیگلو مطابق با فرضیه تحقیق بود (05/0>p)، ولی در روستاهای اربابکندی و حیدرآباد این فرضیه تأیید نشد (05/0p>). همچنین، در تجزیه و تحلیل کلی سه روستا نتایج نشان داد که پارامترهایی مانند تراکم، سنگ و سنگریزه، لاشبرگ، شن، اسیدیته و شوری دارای روند تغییرات مشخص و تأیید کننده فرضیه تحقیق بودند (05/0>p)، ولی سایر پارامترها فرضیه تحقیق را تأیید نکرد (05/0p>). در روستای اربابکندی شاخصهای تنوع و یکنواختی دارای روند افزایشی با فاصله از روستا میباشند، بیشترین مقدار تنوع شاخص شانون-واینر در جهت شرق، در شیب 20 درصد و برابر با 88/3 است. شاخصهای تنوع روستای حیدرآباد دارای روند کاهشی ولی شاخصهای یکنواختی از روند خاصی پیروی نمیکنند، بیشترین مقدار این شاخص در جهت شمال، شیب 30 درصد که برابر با 32/3 میباشد. در مقابل نتایج شاخصهای تنوع و یکنواختی روستای قلیبیگلو فاقد روند مشخص و شاخص تنوع در جهت جنوب، شیب 20 درصد بیشترین بوده که برابر با 33/3 به دست آمده است. همچنین، نتایج گروهبندی روشهای چند متغیّره نشان داد که سایتهای با وضعیت چرای مختلف با مشارکت تمامی پارامترها قابل تفکیک نمیباشند. هرچندکه، در ابتدای طرح تلاش گردید که واحدهای همگن در قالب سه روستا و در سه فاصله انتخاب گردد، ولی با توجه به شرایط مراتع سبلان شمالی و موقعیت روستاهای قابل تعریف، امکان تفکیک و تعیین مناطق همگن بطور کامل میسر نبوده است. در مناطق کوهستانی مانند شمال سبلان تغییر در عوامل پوشش گیاهی و خاک تنها تحت تأثیر گرادیان چرا نیست، بلکه عوامل دیگری مانند ارتفاع و عوامل وابسته به آن مانند بارندگی در فواصل مختلف کانون بحران مؤثر میباشند. لذا، با توجه به ترکیب گیاهی و تبدیل و تخریب صورت گرفته در این مراتع و پراکنش کانونهای بحرانی روستا، استفاده از این چارچوب در ارزیابی تخریب مناسب نمیباشد.