آذین شرفی؛ سید اکبر جوادی؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد جعفری؛ مهشید سوری
دوره 31، شماره 3 ، مهر 1403، ، صفحه 266-283
چکیده
سابقه و هدفگیاهان شورروی گیاهانی هستند که در شرایط آب و خاک بسیار شور رشد کرده و تولید دارند؛ ولی با محصولات کشاورزی بر سر خاک و آب با کیفیت به عنوان منابع اصلی تولید رقابتی ندارند. گیاهان شورروی به دلایل مختلف مانند ویژگیهای ظاهری، شکل رویشی، فیزیولوژی و مکانیسمهای تحمل به شوری قادرند شوری بالا را تحمل کنند. اگرچه مطالعات خوبی ...
بیشتر
سابقه و هدفگیاهان شورروی گیاهانی هستند که در شرایط آب و خاک بسیار شور رشد کرده و تولید دارند؛ ولی با محصولات کشاورزی بر سر خاک و آب با کیفیت به عنوان منابع اصلی تولید رقابتی ندارند. گیاهان شورروی به دلایل مختلف مانند ویژگیهای ظاهری، شکل رویشی، فیزیولوژی و مکانیسمهای تحمل به شوری قادرند شوری بالا را تحمل کنند. اگرچه مطالعات خوبی در مورد رشد و تحمل به شوری گونههای هالوفیت انجام شده است، ولی اطلاعات در مورد جذب عناصر سنگین و توان گیاه پالایی گونه های مختلف هالوفیت اندک است. آلودگی به فلزات سنگین یک مشکل جدی در اراضی مجاور معادن است، که می توان به روش هایی از جمله گیاه پالایی برای اصلاح خاک های آلوده اقدام کرد، ولی مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارزیابی پتانسیل چند گونه شورروی در گیاهپالایی خاکهای آلوده معدنی بود.مواد و روشهابدین منظور توان چند گونه گیاهی Haloxylon persicum، Tamarix ramossisima و Halocnemum strobilaceum در گیاه پالایی فلزات سنگین آرسنیک، مس، سرب و نیکل در سایت معدنکاری میدوک بررسی شد. معدن مس میدوک در ۴۲ کیلومتری شمال شرقی شهربابک در قرار گرفته است. پوشش گیاهی این منطقه شامل بوتههای کوتاه و درختان جنگلی پراکنده مانند درختان ارژن (Buxus hyrcana)، بادام کوهی (Prunus antarctica)، بنه (Pistacia atlantica)، اسکنبیل (Calligonum comosum)، گز (Tamarix spp.)، قیچ (Astragalus spp.) و گیاهان بوتهای مانند جاز (Artemisia sieberi)، ، جفنه (Salsola richteri)، ، ریواس (Rheum ribes)، کنگر (Cirsium vulgare)، جاشیر (Ferula communis) و کاه کوتی (Ziziphora clinopodioides) می باشد. از پنج گونه شوروری مذکور در فاصلههای 1000، 1500، 2000 و 5000 متری از معدن مس میدوک نمونهبرداری انجام شد که شامل 4 تکرار و هر تکرار شامل 20 پایه بود. نمونهگیری با برداشت گیاه و سپس جداسازی شاخساره (اندامهای هوایی) و ریشه (اندام زیرزمینی) در زمان گلدهی گیاه انجام شد. اندازهگیری عناصر مس، نیکل، آرسنیک و سرب با استفاده از دستگاه پلاسمای جفت شده القاییICP-OES انجام شد.نتایجنتایج نشان داد که تفاوتهای معنادار بین گونههای Ha.strobilaceum، Ha.persicum و Ta.ramossisima در مورد مقادیر آرسنیک، مس و سرب در اجزای مختلف گیاهان و خاک مشاهده شده است. گونه Ha.persicum بیشترین مقادیر آرسنیک و مس را در شاخساره، ریشه و خاک داشت. در فاصله 1000 متری، بیشترین غلظت آرسنیک در شاخساره، ریشه و خاک و همچنین مقادیر مس در شاخساره و خاک مشاهده میشود. در حالتی که در فاصله 5000 متری، غلظت کمتری از مس در خاک و غلظت بیشتری از آرسنیک در شاخساره و خاک دیده میشود. در حالتی که در گونه Ta.ramossisima بیشترین غلظت آرسنیک در ریشه و بیشترین مقدار سرب نیز در شاخساره مشاهده میشود. نتایج تائید کننده پتانسیل گیاهپالایی هر پنج گونه شورروی برای اصلاح خاکهای آلوده در فاصله 1000 متری معدن مس بود، در عین حالی که گونه Halocnemum strobilaceum توان بالاتری برای گیاه پالایی خاک های آلوده داشت. همچنین، آلودگیهای زیستمحیطی در منطقه فاقد آلودگی تا آلودگی متوسط مشاهده نشد؛ که احتمالا نشاندهنده عدم انتقال فلزات سنگین به محصولات کشاورزی در زمینهای با فاصله بیشتر از معدن بود.نتیجهگیریتفاوتهای معناداری در توزیع و غلظت عناصر بین این گونهها و در فواصل مختلف مشاهده شده است، که این نتایج میتواند به درک بهتری از تأثیرات محیطی بر تراکم و توزیع عناصر در گیاهان کمک کند. نتایج این پژوهش پتانسیل گیاه پالایی گونههای گیاهی Haloxylon persicum، Tamarix ramossisima و Halocnemum strobilaceum را نشان داد، که بیانگر توان قابل قبول گونه های شورروی برای اصلاح خاک های آلوده معدنی بود. پتانسیل گیاه پالایی گونه Halocnemum strobilaceum بالاتر از سایر گونه ها بود. همچنین، بر اساس شاخصهای تجمع عناصر و مقدار پایین آلودگی گونه های مورد بررسی در نقاط با فاصله بیشتر از معدن (بیشتر از 1500 متر) نشان داد که به نظر می رسد کشاورزی در منطقه اطراف معدن با رعایت احتیاط و بررسی متناوب منطقه از نظر غلظت فلزات سنگین امکانپذیر باشد.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان؛ ابوالفضل نجاتیان
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 171-180
چکیده
به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویتبندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونههایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونههای شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک ...
بیشتر
به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویتبندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونههایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونههای شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک آنها تعیین شد. سپس در زمان رشد حداکثری گیاهان، از اندامهای هوایی، زیرزمینی و خاک زیر بوتهها و بین بوتهها، تعداد 10 نمونه برداشت شد. نمونهها پس از آمادهسازی به آزمایشگاه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور منتقل و مقدار کربن آلی نمونههای سرشاخه و ریشه و مقدار کربن آلی، هدایت الکتریکی، اسیدیته و بافت نمونههای خاک تعیین گردید. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل آماری دادهها نشان داد که میانگین درصد کربن ذخیره شده در سرشاخه و ریشه A.camelorum برابر 86/86 درصد، T. leptopetala برابر 3/85 درصد، T. aphyllaبرابر 49/81 درصد، S. fruticosa برابر 22/86 درصد و A. sieberi برابر 83/88 درصد است. بنابراین A. sieberi بیشترین مقدار ذخیره کربن در واحد حجم را دارد. میانگین کربن موجود در خاک زیر بوته A. camelorum برابر 78/0 درصد، T. leptopetala برابر 087/1 درصد، T. aphylla برابر 62/0 درصد، S. fruticosa برابر 84/0 درصد و A. sieberi برابر 55/0 درصد تعیین شد. بر اساس نتایج، میزان تولید A. camelorum 7/58 کیلوگرم در هکتار، T. leptopetala 92/160 کیلوگرم در هکتار، T. aphylla 3573 کیلوگرم در هکتار، S. fruticosa 25/15 کیلوگرم در هکتار و A. sieberi 1/80 کیلوگرم در هکتار برآورد شده است. بنابراین در شرایط یکسان اکولوژیکی، گونه T. aphylla قادر است حجم بیشتری از کربن موجود در فضا را جذب و ترسیب کند. بر همین اساس، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته A. camelorum 9/32 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 91/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. leptopetala 6/41 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 94/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. aphylla 8/22 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 58/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوتههای S. fruticosa 9/27 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 32/2 تن در هکتار و مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیربوتههای A. sieberi 2/34 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 2/4 تن در هکتار محاسبه و برآورد شد. با توجه به نتایج بهدستآمده، گونه T. aphylla بعلت دارا بودن بیشترین میزان تولید، بیشترین میزان ترسیب کربن را دارد.
مهشید سوری؛ احسان زندی اصفهان؛ نادیا کمالی
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 524-535
چکیده
بررسی تاثیر عوامل محیطی بر عملکرد گیاهان علوفهای، یکی از ضرورتهای اصلاح، احیاء و توسعه مراتع است. گونه مرتعی Festuca Ovina از گندمیهای علفی چندساله است. این گونه به دلیل قدرت سازگاری با شرایط کمآبی و درجه حرارت پایین تا 20- درجه سانتیگراد، در مراتع نیمهاستپی کشور، به صورت عنصر اصلی تیپ گیاهی مرتعی به وفور یافت میشود. این ...
بیشتر
بررسی تاثیر عوامل محیطی بر عملکرد گیاهان علوفهای، یکی از ضرورتهای اصلاح، احیاء و توسعه مراتع است. گونه مرتعی Festuca Ovina از گندمیهای علفی چندساله است. این گونه به دلیل قدرت سازگاری با شرایط کمآبی و درجه حرارت پایین تا 20- درجه سانتیگراد، در مراتع نیمهاستپی کشور، به صورت عنصر اصلی تیپ گیاهی مرتعی به وفور یافت میشود. این گونه مرتعی، نقش مهمی در تأمین علوفه، تثبیت خاک، جلوگیری از فرسایش و حفاظت خاک در مراتع نیمهاستپی دارد. بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی تاثیر عوامل شوری و آلاینده بر عملکرد گونه مرتعی Festuca Ovina میباشد. این تحقیق بصورت آزمایش در شرایط گلخانه ای در قالب طرح فاکتوریل برپایه طرح کاملاً تصادفی تحت تأثیر فاکتور اول تیمارهای اکسید مس در 2 سطح (50 و 100 میلیگرم بر لیتر)، نانواکسید مس در 2 سطح (50 و 100 میلیگرم بر لیتر) و تیمار شاهد، و فاکتور دوم تیمار کلرید سدیم در 3 سطح (0، 200 و 400 میلیمولار) در 5 تکرار بر روی گیاه Festuca Ovina به صورت گلدانی در گلخانه هیدروپونیک انجام گرفت. پس از طی دو ماه از اعمال تنش، تغییرات کلروفیل، پتاسیم و طول بخش اندام هوایی اندازهگیری شدند. داده های حاصل از اندازهگیری به روش طرح آزمایشی فاکتوریل و با استفاده از نرم افزار SPSS.18 و آزمون چنددامنهای SNK مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، گونه Festuca ovina علاوه بر توانایی استقرار و رشد در هر کدام از شرایط تنش شوری و آلاینده، همچنین توانایی استقرار در شرایط توامان (شوری+آلاینده) را نیز دارد، بنابراین میتواند مورد توجه خاص برنامهریزان، مدیران منابع طبیعی و محیط زیست قرار گیرد و بعنوان یک گونه سازگار، به منظور اصلاح و احیا مراتع این مناطق پیشنهاد گردد.
علی محبی؛ ناصر عریزاده؛ علی اشرف جعفری؛ احسان زندی اصفهان؛ علیرضا افتخاری
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 335-343
چکیده
سطح قابل توجهی از مراتع کشور در اثر عوامل مختلف از جمله بهره برداریهای بیرویه، تغییرات اقلیمی و دیگر عوامل دچار تخریب شده و بخش مهمی از گیاهان مرتعی در معرض خطر قرار گرفتهاند و یا جمعیت آنها به شدت کاهش یافته است. برای ایجاد پایداری در این گونه مراتع، اصلاح و احیاء آنها از طریق انتخاب گونههای مناسب و تعیین جمعیتهای مقاوم در ...
بیشتر
سطح قابل توجهی از مراتع کشور در اثر عوامل مختلف از جمله بهره برداریهای بیرویه، تغییرات اقلیمی و دیگر عوامل دچار تخریب شده و بخش مهمی از گیاهان مرتعی در معرض خطر قرار گرفتهاند و یا جمعیت آنها به شدت کاهش یافته است. برای ایجاد پایداری در این گونه مراتع، اصلاح و احیاء آنها از طریق انتخاب گونههای مناسب و تعیین جمعیتهای مقاوم در هر گونه از اهمیت ویژهای برخوردار است. از اینرو در طرح تحقیقاتی علوفه قابل برداشت مراتع کشور، بذر مهمترین بوتهای چند ساله قابل چرای دام همراه با اکسشنهای موجود آنها، از مناطق مختلف مراتع استان کرمان در تاریخهای مناسب جمعآوری و در ایستگاه تحقیقات کرمان کشت گردید. به منظور مقایسه قدرت جوانه زنی و درصد استقرار جمعیت های مختلف گونههای گیاهی، آزمایشی با طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط مزرعه به مرحله اجرا در آمده و از صفات مورد نظر یادداشت برداری به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین ها با آزمون دانکن صورت پذیرفت. نتایج حاصله نشان داد که از بین گیاهان مورد مطالعه گیاه Fortuynia bungei نسبت به سایر گونهها دارای قدرت جوانهزنی و استقرار بهتری بود. همچنین از بین جمعیتهای مورد مطالعه گیاه مزبور، جمعیت های کوهپایه و بم به ترتیب با 03/53 و 52 درصد، بیشترین میزان درصد استقرار را به خود اختصاص دادند.
رضا سیاه منصور؛ مرتضی اکبرزاده؛ احسان زندی اصفهان؛ کریم خادمی؛ سیداکبر جوادی
دوره 22، شماره 3 ، آذر 1394، ، صفحه 417-425
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی اثرات قرق بر پوشش سطحی، حفاظت و خصوصیات خاک در مراتع گردنه زاغه واقع در 35 کیلومتری شمال شرقی خرمآباد میباشد. به این منظور از کوادراتهای ثابت با ابعاد 50×60 سانتیمتر استفاده شد که به فاصله 5/1 متر از هم بر روی ترانسکتها بر روی زمین پیاده شدند و بر روی هر ترانسکت 10 کوادرات مستقر شد. تغییرات پوشش گیاهی در ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی اثرات قرق بر پوشش سطحی، حفاظت و خصوصیات خاک در مراتع گردنه زاغه واقع در 35 کیلومتری شمال شرقی خرمآباد میباشد. به این منظور از کوادراتهای ثابت با ابعاد 50×60 سانتیمتر استفاده شد که به فاصله 5/1 متر از هم بر روی ترانسکتها بر روی زمین پیاده شدند و بر روی هر ترانسکت 10 کوادرات مستقر شد. تغییرات پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق در داخل آنها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تعداد پایههای دائم، سطح یقه گیاهان، درصد سنگ و سنگریزه، درصد لاشبرگ، درصد خاک لخت و درصد ترکیب گیاهی در طی دورهی آماربرداری ارزیابی شد. بهمنظور بررسی ویژگیهای خاک نیز با حفر پروفیلهای 40 سانتیمتری در هر دو منطقه داخل و خارج قرق، نمونههای خاک برداشت شده و مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر تولید در داخل قرق در سالهای اول و آخر آماربرداری بترتیب 1/36 و 2/67 گرم در مترمربع بود و در خارج قرق این مقادیر بترتیب 1/46 و 8/91 گرم در مترمربع اندازهگیری شد که مقدار تولید در این روند در داخل و بیرون قرق در سال آخر تقریباً دو برابر سال اول بود. تولید و تاج پوشش در خارج قرق نسبت به داخل قرق افزایش چشمگیری از خود نشان داد. میزان خاک لخت نیز در خارج قرق همواره از داخل قرق بیشتر بوده و در تیمار قرق در سالهای 77 و 83 حفاظت خاک به ترتیب 74 و 6/95 درصد است. همچنین در تیمار قرق نیز حفاظت خاک در سال 83 با تأثیر 7 سال قرق بطور معنیدار بیشتر است. پوشش سنگ و سنگریزه با مقادیر پوشش تاجی و لاشبرگ نسبت عکس داشته و هرگاه بارندگی خوب بوده است با افزایش پوشش زنده و لاشبرگ مقدار سنگ و سنگریزه کمتر برآورد شده است، و نکته قابل توجه این است که در سال آخر نسبت به سال پایه مقدار پوشش سنگ و سنگریزه در داخل قرق کمتر شده ولی در خارج قرق تا 2 برابر افزایش یافته است.