حمیدرضا محرابی؛ محمدرضا چائی چی؛ رضا توکل افشاری؛ حسن مداح عارفی؛ قوام الدین زاهدی امیری
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 489-498
چکیده
اعمال شیوههای تقویتکننده جوانهزنی بذر بهمنظور حذف یا کاهش اثرهای تنشهای محیطی و افزایش سرعت و توان استقرار گیاهان مرتعی از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این تحقیق بهمنظور شناخت اثر شـیوههای مختلف پوشــشدار کردن بذر بر درصد جوانهزنی گونة مرتعی توتروباهی در شرایط تنش خشکی و عمق مختلف کاشت انجام ...
بیشتر
اعمال شیوههای تقویتکننده جوانهزنی بذر بهمنظور حذف یا کاهش اثرهای تنشهای محیطی و افزایش سرعت و توان استقرار گیاهان مرتعی از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این تحقیق بهمنظور شناخت اثر شـیوههای مختلف پوشــشدار کردن بذر بر درصد جوانهزنی گونة مرتعی توتروباهی در شرایط تنش خشکی و عمق مختلف کاشت انجام شد. این طرح به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بهاجرا درآمد. تیمار درصد رطوبت خاک (تنش خشکی) در سه سطح 9%، 14% و 21% وزن خاک خشک، تیمار عمق کاشت در دو سطح سه برابر قطر بذر و کشت در سطح و تیمار مادۀ پوششدهنده در چهار سطح شاهد بدون پوشش (NC)، ماده با پایه آلی (OC)، ماده با پایه هیدروژل ((HC و ماده با پایه معدنی ((CC استفاده گردید. در طول مدت آزمون صفت درصد جوانهزنی مورد ارزیابی و اندازهگیری قرار گرفت. نتایج اثرهای تیمارهای اصلی نشان داد که اثر هر سه نوع ماده پوششدهنده، صرف نظر از نوع پوشش بر روی صفت مورد اندازهگیری نسبت به تیمار شاهد، در سطح 1% معنیدار (p<0.01) است. اثرهای متقابل سهگانه درصد رطوبت خاک، عمق کاشت و نوع ماده پوششدهنده مبین آن است که در سطوح رطوبتی 9%، 14% و 21% و عمق کاشت سطحی، همواره درصد جوانهزنی در همه تیمارهای پوششدهنده نسبت به تیمار شاهد (NC) بطور معنیداری(p<0.01) بیشتر بوده است. بهنحویکه در تیمار شاهد با 9% رطوبت خاک و کشت سطحی اساساً جوانهزنی انجام نشده است. بهطوریکه در تیمار شاهد و رطوبت خاک 14%، فقط حدود20 درصد جوانهزنی مشاهده گردید، که نسبت به تیمار قبلی در رتبه دوم به لحاظ پایینترین سطح درصد جوانهزنی قرار داشت. در تیمار عمق کاشت سه برابر قطر بذر و رطوبت خاک 21%، تفاوت معنیداری به لحاظ درصد جوانهزنی بین تیمار شاهد (NC) و تیمارهای پوششدهنده بذر ملاحظه نگردید.
نوراله عبدی؛ حسن مداح عارفی؛ قوام الدین زاهدی امیری
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 269-282
چکیده
دیاکسیدکربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. شیوههای مدیریت اراضی، شرایطی را برای تعدیل افزایش غلظت 2CO فراهم میآورند که طی آن کربن اضافی از طریق ذخیره شدن در بیوماس گیاهی و مواد آلی خاک ترسیب میگردد، این فرایند را اصطلاحاً ترسیب کربن خاکی گویند. اکوسیستمهای مرتعی بهدلیل اینکه نیمی از کل اراضی جهان را ...
بیشتر
دیاکسیدکربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. شیوههای مدیریت اراضی، شرایطی را برای تعدیل افزایش غلظت 2CO فراهم میآورند که طی آن کربن اضافی از طریق ذخیره شدن در بیوماس گیاهی و مواد آلی خاک ترسیب میگردد، این فرایند را اصطلاحاً ترسیب کربن خاکی گویند. اکوسیستمهای مرتعی بهدلیل اینکه نیمی از کل اراضی جهان را دربر گرفتهاند، قابلیت بالایی در ترسیب کربن دارند. گونزارهای ایران با وسعت 17 میلیون هکتار، معادل 10 درصد کل اراضی کشور را پوشش دادهاند و سهم بالایی در ترسیب کربن دارند. بهمنظور بررسی نقش و قابلیت گونزارها در ترسیب کربن، یک منطقه معرف از تیپ گیاهی Astragalus verus-Bromus tomentellus در مراتع مالمیر شهرستان شازند در استان مرکزی انتخاب شد و مقادیر کربن در بیوماس هوایی و زیرزمینی، لاشبرگ و خاک در آن محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کل کربن ترسیب شده در واحد سطح، 95/32 تن در هکتار بود و 43/87 درصد از کل ترسیب کربن را کربن آلی خاک تشکیل میداد. نتایج توزیع کربن بیوماس کل نشان داد که ذخیره کربن در بیوماس اندامهای هوایی، بیش از ریشهها بود. نتایج تجزیه همبستگی و رگرسیون گامبهگام نشان داد که ترسیب کربن با ارتفاع و حجم بوتههای گون، بیوماس هوایی، بیوماس زیرزمینی، بیوماس کل، مقدار لاشبرگ و کربن آلی خاک رابطه مثبت و معنیدار داشت. بهطورکلی، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که گونزارها قابلیت بالایی در ترسیب کربن دارند و خاک مهمترین مخزن کربن آلی در گونزارهاست.
علی اشرف جعفری؛ علی رضا سیدمحمدی؛ نوراله عبدی؛ حسن مداح عارفی
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1387، ، صفحه 114-128
چکیده
علف گندمی بیابانی (Agropyron desertorum)، یکی از گرامینه های مهم و با ارزش مرتعی، برای ایجاد چراگاه و تولید علوفهی خشک میباشد که به طور معمول در دامنههای کوهستانی البرز و زاگرس میروید. با هدف بررسی عملکرد بذر و تولید علوفهی خشک، 31 ژنوتیپ، در دو آزمایش آبی و دیم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ...
بیشتر
علف گندمی بیابانی (Agropyron desertorum)، یکی از گرامینه های مهم و با ارزش مرتعی، برای ایجاد چراگاه و تولید علوفهی خشک میباشد که به طور معمول در دامنههای کوهستانی البرز و زاگرس میروید. با هدف بررسی عملکرد بذر و تولید علوفهی خشک، 31 ژنوتیپ، در دو آزمایش آبی و دیم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی اراک مورد مطالعه قرار گرفتند و عملکرد بذر و علوفهی آنها اندازهگیری شد. با استفاده از تجزیه به مؤلفههای اصلی بر روی شاخص های مقاومت به تنش خشکی شامل میانگین حسابیMP، شاخص تحمل TOL، شاخص حساسیت به تنش SSI، شاخص تحمل به تنش STI و میانگین هندسیGMP و عملکرد گیاهان در آزمایش آبی (Yn) و دیم (Ys)، ژنوتیپ ها در دیاگرام بای پلات پراکنش داده شدند. در نمودار بای پلات ژنوتیپ های 631P5، 747M، 747P11 و 213P11 (با عملکرد 503- 430 کیلوگرم بذر در هکتار) و ژنوتیپ های 3974M ، 742P4، 747M و 341M (با تولید2260-2060 کیلوگرم علوفه در هکتار) متحمل به خشکی شناخته شدند و برای کشت در مراتع مناطق خشک معرفی شدند. ژنوتیپ های742P5، 1369P6، 3477P4، 287P8 و 341M از لحاظ تولید بذر و ژنوتیپهای 3477M، 341P11، 3965P15، 4036M و 631P2 از لحاظ تولید علوفه، عملکرد بالایی در هر دو محیط آبی و دیم داشتند و برای کشت در مراتع نیمه خشک معرفی شدند. بطور کلی از لحاظ تولید همزمان بذر و علوفه، ژنوتیپهای 631P5 (قزوین)، 747M (قزوین) و 341M برای مناطق خشک و ژنوتیپ های 3477P4 و 3477M، 341P11 ، 287P8 (همدان)، 1369P6 (همدان) برای مناطق نیمه خشک استان مرکزی معرفی شدند.