معصومه ناروئی؛ مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی
دوره 31، شماره 3 ، مهر 1403، ، صفحه 284-300
چکیده
سابقه و هدف: شناخت عوامل محیطی مؤثر در استقرار پوشش گیاهی، میتواند به مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی کمک کند. رویشگاه مطلوب، تأثیر به سزایی بر بقا و تولیدمثل گونه ها دارد. آشکارسازی تغییرات پارامترهای اقلیمی، بیانگر آن است که تغییرات اقلیمی در ایران شروع شده و ضرورت دارد که رویشگاه بالقوه گونههای شاخص، در حال حاضر ...
بیشتر
سابقه و هدف: شناخت عوامل محیطی مؤثر در استقرار پوشش گیاهی، میتواند به مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی کمک کند. رویشگاه مطلوب، تأثیر به سزایی بر بقا و تولیدمثل گونه ها دارد. آشکارسازی تغییرات پارامترهای اقلیمی، بیانگر آن است که تغییرات اقلیمی در ایران شروع شده و ضرورت دارد که رویشگاه بالقوه گونههای شاخص، در حال حاضر و سالهای آینده، تحت مدلهای هشدار اقلیمی، مشخص گردد. با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، پیشبینی رویشگاه گونههای گیاهی با استفاده از روش های مدلسازی ، میسر شده است. ازاینرو، این پژوهش با هدف تهیه نقشه پیشبینی رویشگاههای گونه Platychaete aucheri بر پایه مدل پیشبینی اقلیمی، در استان سیستان و بلوچستان انجام شد.مواد و روشها: ابتدا با استفاده از 8 ایستگاه سینوپتیک داخل و مناطق مجاور، پایگاه دادهها شامل متغیرهای بارش، دمای شبانه، دمای روزانه و متوسط دما، از سال تاسیس هر ایستگاه تا سال 2019 تشکیل و 19سنجه اقلیمی محاسبه شد. همچنین با استفاده از مدل رقومی ارتفاع با دقت 30 متر، سه متغیر فیزیوگرافی شامل شیب، جهت و ارتفاع تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشههای بهنگام شده طرح شناخت مناطق اکولوژیک و بازدیدهای میدانی، نقاط حضور و غیاب گونه P.aucheri مشخص شد. اساس تجزیه و تحلیل به کار برده شده در این تحقیق را رگرسیون لجستیک تشکیل میدهد که بر اساس مقادیر محیط زیستی مربوط به نقاط حضور و غیاب گونه میباشد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، رفتار رویش این گونه در منطقه سیستان و بلوچستان مشخص و نقشه مدلسازی شده و معادلات مربوطه در شرایط کنونی محاسبه شد. پس از اطمینان از کارآمد بودن مدل، از دادههای اقلیمی پیشبینی شده توسط مدل گردش عمومی MRI-ESM2-0تحت سناریو 5/4 و 5/8 استفاده گردید و با استفاده از معادلات فعلی و قرار دادن دادههای استخراج شده ازپایگاه، Worldclimeنقشه پراکنش آینده گونه P.aucheriبرای سال 2050 تحت سناریوهای اقلیمی RCP4.5وRCP8.5تولیدگردید. بدین صورت که در مرحله تعریف مدل رگرسیون لجستیک در ArcGIS، به جای نقشه متغیرهای اقلیمی که در مدل وجود دارند نقشههای همان متغیرها که برای سال 2050 پیشبینی شدهاند، جایگذاری گردیدند.نتایج:نتایج حاصل از نقشههای بالقوه نشان داد که پراکنش فعلی گونه، P.aucheriدر بخشهای مرکزی و جنوبی حضور پر رنگتری داشته و با حرکت به سمت مناطق شمالی از درصد حضور گونه کاسته شده است. سطح رویشگاه مناسب (احتمال وقوع بیشتر از 75 درصد) گونه P.aucheri در استان معادل 12873269 هکتار ، تقریبا 71 درصد میباشد. ارزشیابی مدل با استفاده از دادههای حضور و عدم حضور گونه و با استفاده از ضریب آماری کاپا انجام شد در این ارتباط مقدار ضریب آماری کاپا 85/0به دست آمد که با توجه به طبقه بندی ارائه شده از ضرایب کاپا، مدل از دقت خوب و قابل قبولی برخوردار است. نقشههای حاصل از پیشبینی مدل رگرسیون لجستیک نشان میدهد که سطح رویشگاه گونه P.aucheri در سال 2050 تحت هر دو سناریو RCP4.5 و RCP8.5افزایش چشمگیری خواهد یافت و در احتمال وقوع بیشتر از 75 درصد مشاهده میشود که مساحت رویشگاه گونه P.aucheri در استان به ترتیب برابر 15506391 و 17788376 هکتار خواهد شد که به ترتیب سطحی معادل3/85 و 85/97 درصد را به خود اختصاص خواهد داد. تحت سناریوRCP8.5 احتمال وقوع حضور گونه به شدت افزایش خواهد یافت و مشاهده میشود که احتمال حضور این گونه در طبقات پایین 50 درصد به صفر میرسد. نتیجه گیری:در مجموع، تغییر اقلیم و به تبع آن افزایش شاخصههای دمایی، باعث حفظ رویشگاه فعلی، افزایش احتمال حضور گونه در سطح کل استان و گسترش عمودی گونه P.aucheri و حرکت آن به سمت عرضهای جغرافیایی بالاتر در امتداد گرادیان ارتفاعی منطقه، خواهد شد. از این رو، حد بالای مورد انتظار گستره رویشی گونه P.aucheri، طی سه دهه آینده، دستخوش تغییر قرار خواهد گرفت.
علی فراهانی؛ علی طویلی؛ حسین ارزانی؛ حسین آذرنیوند؛ علی اشرف جعفری
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 214-229
چکیده
سابقه و هدف بهبود جوانهزنی و استقرار گیاهان در مواجهه با خشکی از جمله امور مهم و مؤثر در موفقیت عملیات بیولوژیک اصلاح مراتع است. لازمه این کار بررسی تغییرات صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گونههای مرتعی تحت تأثیر پیشتیمارهای مختلف در شرایط آزمایشگاهی، گلخانهای و عرصهای است تا بر مبنای آن بتوان نسبت به انتخاب گونههای نخبه ...
بیشتر
سابقه و هدف بهبود جوانهزنی و استقرار گیاهان در مواجهه با خشکی از جمله امور مهم و مؤثر در موفقیت عملیات بیولوژیک اصلاح مراتع است. لازمه این کار بررسی تغییرات صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گونههای مرتعی تحت تأثیر پیشتیمارهای مختلف در شرایط آزمایشگاهی، گلخانهای و عرصهای است تا بر مبنای آن بتوان نسبت به انتخاب گونههای نخبه و امیدبخش تصمیم گرفت و عملیات اصلاحی را بهنحو مطلوب ارزیابی کرد. مواد و روشها در این پژوهش، تأثیر پیشتیمارهای مختلف بر جوانهزنی و استقرار گونههای Sanguisorba minor و Elymus hispidus تحت تنش خشکی بررسی شده است. در این رابطه، اثر تیمارهای پرایمینگ با آب مقطر، پلیاتیلن گلایکول، نیترات پتاسیم و نانوذرات نقره برای بهبود مشخصههای جوانهزنی و استقرار گونهها در شرایط ظرفیت زراعی مطالعه شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. برای اجرای پژوهش، تعداد 168 گلدان استفاده گردید و در هر گلدان تعداد 10 عدد بذر کشت شد. صفات اندازهگیری شده شامل ظهور نهال از خاک، سرعت ظهور، استقرار و زندهمانی، طول و وزن ریشه و ساقه، ویگوریته و میزان پرولین، کارتنوئید، قند محلول، کلروفیل کل و آنزیمهای کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز بود. پس از اتمام دادهبرداری صفات مورد مطالعه در گلخانه و اخذ نتایج بهدستآمده در آزمایشگاه، آنالیز واریانس و تجزیهوتحلیل دادهها در نرمافزار SPSS و مقایسه میانگین دادهها با آزمون چند دامنهای دانکن در سطح 5 درصد برای صفات مورد مطالعه در دو گونه انجام گرفت. نتایج نتایج بدست آمده نشان داد که تنش خشکی تفاوت معنیداری را بر روی خصوصیاتی از قبیل وزن خشک اندام هوایی یا طول ریشه گیاه دارد. اثرهای متقابل پرایمینگ و تنش در مورد صفات ظهور از خاک، سرعت ظهور، استقرار و زندهمانی و وزن خشک اندام هوایی معنیدار شد اما سایر صفات مورد مطالعه را نیز تحت تأثیر قرار داد. کاربرد نانوذرات نقره اثرات مثبت و یا منفی بر خصوصیات رویشی بذر و نهال رشد یافته از بذور گیاهان مورد مطالعه داشت. خصوصیاتی مانند طول ریشه گیاه تحت تیمارهای مختلف پرایمینگ در یک سطح رطوبتی مشخص تغییرات معنیداری را نشان ندادند. بعضی از خصوصیات دیگر ازجمله بنیه دارای تغییرات چشمگیری بودند و این میزان تغییر در سطوح مختلف رطوبتی تا حدود 20 درصد متغیر بود و اثرهای مثبت تیمار پلیاتیلن و اثرهای منفی غلظت بالای نانوذرات مشهود بود. در مجموع کاربرد تیمارهای پرایمینگ بذر با پلیاتیلنگلایکول و نیترات پتاسیم در گونه E. hispidus و کاربرد تیمارهای پرایمینگ بذر با پلی اتیلنگلایکول و نانوذرات نقره با غلظت 30 میلیگرم در لیتر در گونه S. minor بیشترین تأثیرات مثبت معنیدار در افزایش مقاومت به خشکی را داشت. همچنین کاربرد تیمارهای نانوذرات با غلظتهای 60 و 90 میلیگرم در لیتر اثرات منفی را بر مشخصههای رویشی و فیزیولوژی هر دو گونه مورد مطالعه نشان داد. نتیجهگیری اعمال تنش خشکی موجب بروز اثرهای منفی در خصوصیات ساختاری گونههای مورد مطالعه شده و استفاده از تیمارهای هیدروپرایمینگ، نیترات پتاسیم، پلیاتیلن گلایکول و نانوذرات نقره (با غلظت 30 میلیگرم در لیتر) موجب کاهش اثرهای نامطلوب تنش گردید. دلیل این موضوع عمدتاً تغییراتی است که در فاکتورهای فیزیولوژیک مانند میزان پرولین، آنزیمهای کاتالاز و سوپراکسیددیسموتاز اتفاق افتاده و اعمال پیشتیمارهای مختلف موجب بروز تغییرات مثبت در فاکتورهای مذکور و افزایش مقاومت به خشکی گونهها میگردد. نتایج مرتبط با تأثیر پیشتیمارهای مختلف بر جوانهزنی و استقرار گونههای مذکور در شرایط آزمایشگاهی و عرصهای نیز تأییدکننده این موضوع است.
پیمان لطفی اناری؛ غلامعلی حشمتی
دوره 16، شماره 3 ، آذر 1388، ، صفحه 386-400
چکیده
استفاده از روشهای نوین پایش اکوسیستمهای مرتعی از ضروریات مطالعات اکولوژیک است. یکی از روشهای نوین پایش اکوسیستم مرتعی، روش LFA میباشد که پایهریزی اصول و عوامل ارزیابی سطح خاک این روش منطبق با شرایط اکولوژیک کشور استرالیا صورت گرفته است. هدف از این مطالعه ارائه LFA تطبیق داده شده در یک اکوسیستم مرتعی خشک واقع در ناحیه مرکزی ایران ...
بیشتر
استفاده از روشهای نوین پایش اکوسیستمهای مرتعی از ضروریات مطالعات اکولوژیک است. یکی از روشهای نوین پایش اکوسیستم مرتعی، روش LFA میباشد که پایهریزی اصول و عوامل ارزیابی سطح خاک این روش منطبق با شرایط اکولوژیک کشور استرالیا صورت گرفته است. هدف از این مطالعه ارائه LFA تطبیق داده شده در یک اکوسیستم مرتعی خشک واقع در ناحیه مرکزی ایران با متوسط بارندگی سالیانه 188 میلیمتر میباشد. در روش LFA، به منظور دستیابی به عوامل سطح خاک (شاخص نفوذپذیری، پایداری و چرخه عناصر غذایی) از امتیازات داده شده به 11 عامل سطح خاک استفاده میشود. به منظور تطبیق روش LFA ارزیابی سطح خاک اکوسیستم مرتعی با استفاده از روش LFA با 10 تکرار صورت گرفت. سپس تجزیه و تحلیل حساسیت امتیازات 11 عامل انجام گرفت و عوامل بافت خاک و نوع و شدت فرسایش با کمترین حساسیت از روش LFA حذف شده و عامل سنگریزه موجود در سطح خاک به آن اضافه گردید (LFA تطبیق داده شده). صحت شاخصهای سطح خاک ارائه شده توسط روش LFA و روش LFA تطبیق داده شده از طریق اندازهگیریهای صحرایی وآزمایشگاهی تعیین گردیده و مقایسه شدند. نتایج نشان داد که صحت شاخصهای سطح خاک روش LFA در طبقه صحت متوسط (6/0-4/0R: ) و صحت شاخصهای سطح خاک روش LFAتطبیق داده شده در طبقه صحت کامل (6/0<R) قرار دارند. این نتیجه بیانگر کارایی بیشتر روش اصلاح شده CLFA (تطبیق داده شده) نسبت به روش LFA برای کاربرد در منطقه مورد مطالعه و نواحی مشابه آن میباشد.