حمیدرضا جعفری ندوشن؛ سعیده کلانتری؛ مهدی تازه
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 286-301
چکیده
سابقه و هدف اهمیت مطالعات اجتماعی و اقتصادی در بررسی تخریب مراتع از اولویتهای مهم مدیریتی میباشد. بررسی نقش مسائل اجتماعی و اقتصادی در تخریب مراتع، میتواند منجر به کاهش تخریب در این اکوسیستم شود.به همین دلیل، این تحقیق با هدف شناسایی مهمترین فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر در تخریب مراتع منطقه نیوک و اولویت بندی معیارهای ...
بیشتر
سابقه و هدف اهمیت مطالعات اجتماعی و اقتصادی در بررسی تخریب مراتع از اولویتهای مهم مدیریتی میباشد. بررسی نقش مسائل اجتماعی و اقتصادی در تخریب مراتع، میتواند منجر به کاهش تخریب در این اکوسیستم شود.به همین دلیل، این تحقیق با هدف شناسایی مهمترین فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر در تخریب مراتع منطقه نیوک و اولویت بندی معیارهای مذکور با استفاده از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی انجام شده است، تا اطلاعات کاملی از علل تخریب مراتع منطقه را در اختیار قرار دهد. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقی در این زمینه، در منطقه مذکور صورت نگرفته است ضرورت انجام تحقیق حاضر را دوچندان میکند. مواد و روشها محدوده حوزه نیوک از لحاظ تقسیمات کشوری در استان یزد، قراردارد. در این پژوهش ابتدا با مطالعه منابع و مشاوره با متخصصین مربوطه، مهمترین معیارهای اقتصادی- اجتماعی دخیل در تخریب مراتع منطقه تعیین شده و پرسشنامهای جهت امتیازدهی و محاسبه وزن و اولویت این معیارها طراحی و توسط تعداد کافی از خبرگان تکمیل شد. با استفاده از نظرات کارشناسان و بررسی سوابق تحقیق، شاخصهای اقتصادی و اجتماعی معیارها و زیر معیارهای مربوطه در منطقه مورد بررسی، شناسایی گردید و ساختار سلسله مراتبی شکل گرفت. معیارهای اصلی تحقیق شامل شاخصهای اقتصادی و شاخصهای اجتماعی میباشد. شاخصهای اقتصادی به سه زیر معیار دام و دامداری، قطع و برداشت و تغییر کاربری و طرحها تقسیمبندی میگردد. شاخصهای اجتماعی نیز شامل سه زیر معیار جمعیت، فقر و عوامل نهادی میباشد. زیر معیارهای در نظر گرفته شده برای معیار دام و دامداری شامل تعداد زیاد دام، چرای بیرویه از سطح مراتع، نوع دام، تغییر شیوه دامداری از سنتی به صنعتی، عدم رعایت زمان ورود و خروج دام، پراکنش نامناسب دام در مرتع و سیستم چرایی نامناسب میباشد. برای شاخصهای اجتماعی سه زیر معیار اصلی جمعیت، فقر و عوامل نهادی شناسایی گردید. در مجموع برای شاخصهای اجتماعی 3 معیار اصلی و 14 زیر معیار شناسایی گردید. نتایجمقایسه زوجی بین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی نشان داد شاخصهای اقتصادی با وزن 667/0 اولویت اول را در تخریب مراتع منطقه نیوک داشته و شاخصهای اجتماعی با وزن 333/0 اولویت دوم میباشد. از بین معیارهای اصلی مورد بررسی شاخصهای اقتصادی، زیر معیار تغییر کاربری و طرحها با وزن 683/0 بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است. در رتبه بعدی زیر معیار دام و دامداری با وزن 200/0 قرار دارد. زیر معیار قطع و برداشت با وزن 177/0 در رتبه سوم قرار گرفت. از بین معیارهای اصلی شاخصهای اجتماعی، معیار عوامل نهادی با وزن 637/0 در اولویت اول قرار دارد و عوامل فقر و جمعیت با وزنهای 258/0 و 105/0 در رتبههای بعدی قرار دارند. نتایج نشان میدهد از بین کلیه زیر معیارهای مورد بررسی زیر معیارهای تبدیل مراتع به معدن، احداث جادههای دسترسی معادن و دخالت سیاسی در منابع طبیعی با وزنهای 176/0، 083/0 و 082/0 در اولویت اول تا سوم قرار گرفتند؛ که 2 زیر معیار اول از شاخصهای اقتصادی و معیار سوم از شاخصهای اجتماعی تخریب مراتع منطقه نیوک میباشد. زیر معیارهای وضعیت سواد و تغییر ترکیب سنی جمعیت با وزنهای 004/0 و 003/0 در اولویت آخر قرار گرفتند. این زیر معیارها مربوط به شاخصهای اجتماعی بودهاند. نتیجه گیریمیتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که مهمترین عوامل تخریب منطقه، تغییر کاربری و تبدیل مراتع به معادن، احداث جادههای دسترسی معادن ، عوامل نهادی و دخالت در منابع طبیعی و عدم مدیریت یکپارچه منابع طبیعی میباشد. به منظور جلوگیری از تخریب مراتع در منطقه ، لازم است احداث هر گونه معدن و راههای ارتباطی مربوط به معادن، به حداقل رسیده و پیشنهاد میشود با توجه به فعالیت معادن ، حقوق عرفی مرتعداران در نظر گرفته شود و همچنین مشارکت دامداران در تصمیم گیریها، گستردهتر گردد تا امکان موفقیت طرحها با همراهی ذینفعان، به حداکثر برسد.
رضا نوروز ولاشدی؛ جابر رحیمی؛ عباس علی پور
دوره 26، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 640-649
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر مشارکت روستاییان در اجرای طرحهای جامع مقابله با بیابان در استانهای دارای اقلیم خشک و بیابانی بوده است. بدین منظور تعدادی از روستاییان بدون دخالت مرز سیاسی صرفاً از جنبه اقلیمی (در معرض خشکسالی شدید) با استفاده از فرمول کوکران به عنوان جامعه نمونه به روش نمونهگیری چند مرحلهای ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش بررسی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر مشارکت روستاییان در اجرای طرحهای جامع مقابله با بیابان در استانهای دارای اقلیم خشک و بیابانی بوده است. بدین منظور تعدادی از روستاییان بدون دخالت مرز سیاسی صرفاً از جنبه اقلیمی (در معرض خشکسالی شدید) با استفاده از فرمول کوکران به عنوان جامعه نمونه به روش نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با نظر اساتید و کارشناسان امر مورد تأیید قرار گرفت. پایایی آن نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 75/0 به دست آمد. دادهها با نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که جامعه هدف از سطوح آموزشی و درآمدی پایینی برخوردار بوده است. همچنین افراد هدف به میزان بسیار کم در دورههای آموزشی شرکت میکنند. ضریب همبستگی برآوردی میان متغیرهای مستقل عوامل روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، قانونی و متغیر وابسته مشارکت نیز نشان داد که ارتباط معنیداری در سطح 01/0 بین عوامل مذکور با میزان علاقه و مشارکت جوامع روستایی در اجرای طرحهای بیابانزدایی وجود دارد. نتایج تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین اولویت عوامل راهبردی مؤثر بر اجرای طرح در مناطق روستایی با اقلیم خشک نیز نشان داد که عامل اقتصادی و سطح رفاهی در این مناطق با ضریب نسبی درجه اهمیت 5/0 جزء مهمترین عوامل بوده است. نرخ ناسازگاری کل در مقایسه دو زوجی برابر 01/0 (قابل قبول) و دیگر عوامل به ترتیب عامل روانشناختی، فرهنگی، آموزشی و قانونی در رتبههای بعدی قرار خواهند گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون و مدل ارائه شده نیز نشان داد که عوامل فرهنگی و اقتصادی، بخشی از مهمترین عوامل بودهاند و 66 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودهاند. همچنین همبستگی معنیداری میان عواملی چون جنسیت، سن و تأهل با متغیر وابسته وجود نداشته است. عامل اقتصاد و فرهنگ بهعنوان چالش اصلی روستاییان در اجرای طرحهای بیابان زدایی شناخته شد.
علیاکبر جمالی؛ جمال قدوسی؛ صدیقه زارعکیا
دوره 15، شماره 4 ، اسفند 1387، ، صفحه 475-484
چکیده
یکی از گزینههای مهم در برنامهریزی مرتع یافتن بحرانیترین چراگاههای حوزهآبخیز و در اولویت قرار دادن آنهاست. بر این اساس برای حوزهآبخیز حبلهرود در شرق دماوند الگوی ترکیب عوامل مکانی مرتع (شیب، بارش، تولید مرتع یا واحد دامی در ماه، گرایش مرتع، وضعیت مرتع)، عوامل مکانی بحران که تردد دام در نزدیکی آنها بیشتر و فشار بر چراگاه ...
بیشتر
یکی از گزینههای مهم در برنامهریزی مرتع یافتن بحرانیترین چراگاههای حوزهآبخیز و در اولویت قرار دادن آنهاست. بر این اساس برای حوزهآبخیز حبلهرود در شرق دماوند الگوی ترکیب عوامل مکانی مرتع (شیب، بارش، تولید مرتع یا واحد دامی در ماه، گرایش مرتع، وضعیت مرتع)، عوامل مکانی بحران که تردد دام در نزدیکی آنها بیشتر و فشار بر چراگاه زیادتر است (نزدیکی به جاده، به روستا، به رودخانه، به چاه و به چشمه) و محدودیتهای مکانی (شیب، رخساره ژئومرفولوژی توده یا برونزدسنگی، کاربری زمین، محل جاده، محل رودخانه، محل روستا) در محیط ارزیابی چندمعیاره مکانی نرمافزار سامانه اطلاعات جغرافیایی ILWIS طراحی شد. استانداردسازی فازی عوامل و محدودیتها با توابع هدفی یا بیشینه خطی مستقیم (سود) یا غیرمستقیم (هزینه) در محدوده ارزشی صفر تا یک انجام شد. وزن نرمال عوامل (دامنه اعداد صفر تا یک) با مقایسه زوجی عوامل با ارزشهای ارجحیتی 1 تا 9 و ناسازگاری کمتر از 1/0 از روش تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد. تلفیق این لایهها به صورت تحلیل چندمعیاره انجام شد. نقشه شاخص مرکب در محدوده ارزشی صفر تا یک ساخته شد. طبق این نقشه و نمودار ستونی ارزش پیکسلهای آن، محل بحرانیترین چراگاههای حوزهآبخیز با مساحت 150 هکتار در نقشه نهایی برای اولویتبندی برنامهها به دقت تعیین شد. استفاده از این الگوی در مناطق دیگر باعث استفاده بهینه از دادهها و صرفهجویی در زمان و هزینه است.