یاسر قاسمی آریان؛ حسین آذرنیوند؛ علی طویلی
دوره 28، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 82-92
چکیده
جستجو در دیدگاههای فنی مدیریت منابعطبیعی کشور، حکایت از این واقعیت مهم دارد که رویکردهای مدیریتی نقش بسیار مهمی در حفاظت، احیاء و بهرهبرداری پایدار از این منابع دارند. در همین راستا، این پژوهش با هدف ارزیابی و مقایسه شاخصهای اکولوژیکی مراتع احیاءشده، تحت دو نوع رویکرد مدیریتی اکولوژیکمحور و اجتماعی- اکولوژیکمحور ...
بیشتر
جستجو در دیدگاههای فنی مدیریت منابعطبیعی کشور، حکایت از این واقعیت مهم دارد که رویکردهای مدیریتی نقش بسیار مهمی در حفاظت، احیاء و بهرهبرداری پایدار از این منابع دارند. در همین راستا، این پژوهش با هدف ارزیابی و مقایسه شاخصهای اکولوژیکی مراتع احیاءشده، تحت دو نوع رویکرد مدیریتی اکولوژیکمحور و اجتماعی- اکولوژیکمحور انجام شد. برای این منظور، پروژه بینالمللی ترسیب کربن و پروژه بیابانزدایی دشت سربیشه، بهترتیب بهعنوان دو پروژه با رویکردهای مدیریتی اجتماعی- اکولوژیکمحور و اکولوژیکمحور انتخاب گردیدند. سپس در محدوده اجرایی هر پروژه، سه نوع عملیات اصلاحی مرتع شامل بوتهکاری، احداث هلالیآبگیر، بذرکاری و بذرپاشی انتخاب و درصد پوششگیاهی، مقدار تولید علوفه و کربن ترسیبیافته در خاک، مبنای ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. پوششگیاهی با روش استقرار ترانسکت خطی، مقدار تولید با روش نمونهگیری دوبل و کربن خاک با روش والکلی و بلاک اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس اثر متقابل نوع مدیریت و عملیات اصلاحی بر مقدار شاخصهای اکولوژیکی، اختلاف معنیدار را در سطح یک درصد نشان داد. بهطوریکه بیشترین مقدار شاخصها، در مدیریت اجتماعی اکولوژیکمحور تحت عملیات بوتهکاری و کمترین مقدار آن در مدیریت اکولوژیکمحور، تحت همان فعالیت مشاهده گردید. نتایج بیانگر آن است که ظرفیتسازی، نهادسازی و مشارکت واقعی جامعه محلی در تمام مراحل برنامهریزی، اجرا، نظارت و بهرهبرداری از عرصههای مذکور، در رویکرد مدیریتی اجتماعی- اکولوژیکمحور موفقیت بیشتری در ارتقای شاخصهای اکولوژیکی مرتع به همراه داشته است.
مهدی قربانی؛ لیلا عوض پور
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 383-391
چکیده
تخریب و نابودی مناطق خشک و بیابانی که بهعلت عواملی مانند تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی میباشد، یکی از چالشهای عمده و جدی زیستمحیطی پیش روی جهان امروز است. در مباحث پیرامون مدیریت مناطق خشک، زنان از دید برنامهریزان و سیاستگزاران بهعنوان یکی از گروههای هدف مورد توجه بوده و توانمندسازی آنان و زمینههای جلب مشارکتشان ...
بیشتر
تخریب و نابودی مناطق خشک و بیابانی که بهعلت عواملی مانند تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی میباشد، یکی از چالشهای عمده و جدی زیستمحیطی پیش روی جهان امروز است. در مباحث پیرامون مدیریت مناطق خشک، زنان از دید برنامهریزان و سیاستگزاران بهعنوان یکی از گروههای هدف مورد توجه بوده و توانمندسازی آنان و زمینههای جلب مشارکتشان بهعنوان بخش عظیمی از نیروهای انسانی ساکن روستاها از رئوس برنامههای مورد نظر سازمانهای توسعه در کشورهای مختلف میباشد. در این پژوهش سرمایه اجتماعی شبکه زنان روستایی از طریق روش تحلیل شبکهای، تکمیل پرسشنامه تحلیل شبکهای و مصاحبه مستقیم با اعضای گروههای توسعه روستایی زنان، در روستای تاجمیر از توابع شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی، از طریق سنجش پیوندهای اعتماد و مشارکت و با استفاده از شاخصهای سطح کلان شبکه (تراکم، دوسویگی پیوندها، میانگین فاصله ژئودزیک و نسبت پیوندهای برون گروهی به درون گروهی) بررسی شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که میزان سرمایه اجتماعی و بهتبع آن سرعت گردش پیوندهای اعتماد و مشارکت در حد متوسط بوده و برای ایجاد بسیج جامعه محلی، توانمندی اجتماعی و پایداری اقتصادی و اجتماعی جامعه مورد بررسی و در نهایت استقرار مدیریت مشارکتی، ضرورت دارد که میزان سرمایه اجتماعی افزایش یابد که این عامل نیز فرصتی برای ایجاد ظرفیت در جهت مشارکت ایجاد کرده که تأثیر بسزایی بر روند مدیریت مشارکتی اجتماع محور در منطقه دارد.