حمیدرضا عباسی؛ محمود رجبی النی؛ سادات فیض نیا؛ محمد درویش؛ مامک احمدیان؛ علی شهبازی
دوره 22، شماره 3 ، آذر 1394، ، صفحه 583-594
چکیده
وجود سازندهای تخریب کننده کیفیت آب در مسیر رودخانه مند، یکی از شاخصترین نمودهای افت کارآیی سرزمین (بیابانزائی) میباشد. وجود 15 گنبد نمکی در این حوزه آبخیز تاثیر بسزایی بر نزول آب رودخانههای قرهآغاج و فیروزآباد، که از شاخههای اصلی رود مند هستند، دارد. بدین منظور و برای تعیین کیفیت آب رودخانهها قبل و بعد از گنبدهای نمکی، ...
بیشتر
وجود سازندهای تخریب کننده کیفیت آب در مسیر رودخانه مند، یکی از شاخصترین نمودهای افت کارآیی سرزمین (بیابانزائی) میباشد. وجود 15 گنبد نمکی در این حوزه آبخیز تاثیر بسزایی بر نزول آب رودخانههای قرهآغاج و فیروزآباد، که از شاخههای اصلی رود مند هستند، دارد. بدین منظور و برای تعیین کیفیت آب رودخانهها قبل و بعد از گنبدهای نمکی، چشمه های نمکی و برخی سازندهای حاوی نمک نمونهگیری صورت گرفت و همچنین آمار کمی و کیفی ایستگاههای آبسنجی موجود در طول رودخانهها نیز تهیه شد.نمونهها در آزمایشگاه مورد تجزیه قرار گرفتند و پیراسنجه (پارامتر)های pH، EC، SAR، کاتیونها و آنیونها اندازهگیری شدند. همچنین با استفاده از آمار ایستگاههای آبسنجی موجود در حوضه، آمار طولانی مدت دبی روزانه استخراج و دبیهای کلاسه مربوطه استخراج شد. برای مشخص شدن حدود تغییرات کیفیت آب در هر ایستگاه آبسنجی از دیاگرام ویلکوکس استفاده شد. برای بررسی تغییرات یونی آب در بازههای مختلف طولی رودخانه از مقادیر میانگین غلظت آنیونها و کاتیونهای عمده نیز بهره گرفته شد و در نهایت نقش هریک از سازندهای مذکور در تخریب کیفیت آب رود مند مشخص شد. نتایج حاصل از مطالعات زمینشناسی نشان داد که سه گنبد نمکی واقع در جنوب غرب شهرستان فیروزآباد از اصلیترین علل شوری آب رودخانة فیروزآباد میباشد که بیشترین تاثیر را بر کیفیت آب رودخانه مند دارند. همچنین رودخانه شور خوراب که از چشمههای شور خارج شده از گنبد نمکی خوراب سرچشمه و وارد رودخانه فیروزآباد میشود نیز تاثیر بسزایی بر کاهش کیفیت آب دارد. در ادامه مسیر ورود آب شور رودخانه فیروز آباد به رود مند عامل اصلی شور شدن آن میباشد که با گذر آن از مجاورت گنبد نمکی خورموج در استان بوشهر، میزان شوری بسیار افزایش مییابد و درنهایت به خلیج فارس میریزد.
مهدی احمدیان؛ مولودسادات چاوشیان؛ محمد درویش
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 109-120
چکیده
در سالیان اخیر، برداشت از منابع آب زیرزمینی بدلیل رشد جمعیت و توسعه کشاورزی و صنعت، افزایش یافته است. از آنجا که اندوختههای آب زیرزمینی از مهمترین منابع بهرهبرداری و توسعه در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میروند، پایش منطقهای سطح سفرهها و منظور کردن تراز آبی، از بنیادیترین شاخصهها بهمنظور تامین توسعه پایدار در چنین ...
بیشتر
در سالیان اخیر، برداشت از منابع آب زیرزمینی بدلیل رشد جمعیت و توسعه کشاورزی و صنعت، افزایش یافته است. از آنجا که اندوختههای آب زیرزمینی از مهمترین منابع بهرهبرداری و توسعه در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میروند، پایش منطقهای سطح سفرهها و منظور کردن تراز آبی، از بنیادیترین شاخصهها بهمنظور تامین توسعه پایدار در چنین مناطقی بهحساب میآیند. در این تحقیق از روشهای زمینآمار بهمنظور بررسی تغییرات مکانی و زمانی سطح آب زیرزمینی در دشت کبودرآهنگ- فامنین، استفاده گردید. به همین منظور، دادههای موجود در منطقه به انضمام اطلاعات چاههای مشاهدهای، جمعآوری و سپس پایگاه اطلاعاتی تشکیل شد. سپس، کنترل صحت دادههای آماری انجام گردید. برای پیادهسازی روشهای زمینآمار، واریوگرام مربوطه تهیه گردید و از فنون مختلف میانیابی شامل کریجینگ (مدل عمومی و ساده)، کوکریجینگ و عکس فاصله وزنی با توانهای 1 تا 5 و توابع پایه شعاعی (نواری کمضخامت، چندربعی معکوس و چندربعی) برای پهنهبندی اطلاعات استفاده گردید. انتخاب بهترین روش میانیابی با کمک دو معیار انحراف استاندارد عمومی و ریشه مجذور مربعات صورت گرفت و در نهایت نقشه پهنهبندی سطح آب زیرزمینی در محیط نرمافزاری Arc\GIS ترسیم گردید. نتایج فراکافت آمار مکانی دادهها، نشان داد که مناسبترین مدلهای واریوگرام مربوط به ساختار دادههای سطح آب زیرزمینی در ابتدای دوره، میاندوره و پایان دوره بترتیب، مدلهای Spherical، Circular و Pentaspherical هستند. ارزیابی روشهای مختلف درونیابی به کمک معیار اعتبارسنجی حذفی نشان داد که در دوره بررسی، روش کوکریجینگ در مقایسه با سایر روشهای میانیابی، کمترین خطای تخمین را داشت و مناسبترین روشدرونیابی بود. براساس نتایج حاصل از بررسی نقشههای دیجیتال درونیابی شده در دوره مورد مطالعه و در طی17سال ، حداکثر اُفت سطح سفره 55 متر و در نواحی مرکز و شرق دشت گزارش شد. این موضوع نشاندهنده کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی منطقه است که به توسعه پایدار صنعتی و کشاورزی منجر نخواهد شد.
مهدی احمدیان؛ محمد درویش؛ محمدرضا صادقی منش
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 604-619
چکیده
معرفی مدلی موقت بهمنظور ارزیابی بیابانزایی و ترسیم نقشه حساسیت اراضی به فرایندهای کاهنده کارایی سرزمین، توسط فائو و یونپ پیشنهاد گردید. در نوشتار پیشرو، نتایج اجرای منطقهای روش اصلاح شده فائو و یونپ در حوزه آبخیز قرهچای ارائه میشود. در این روش 5 فرایند اصلی تخریب اراضی از 2 جنبه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی مورد بررسی قرار ...
بیشتر
معرفی مدلی موقت بهمنظور ارزیابی بیابانزایی و ترسیم نقشه حساسیت اراضی به فرایندهای کاهنده کارایی سرزمین، توسط فائو و یونپ پیشنهاد گردید. در نوشتار پیشرو، نتایج اجرای منطقهای روش اصلاح شده فائو و یونپ در حوزه آبخیز قرهچای ارائه میشود. در این روش 5 فرایند اصلی تخریب اراضی از 2 جنبه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی مورد بررسی قرار گرفت و برای هر یک از جنبههای مذکور، نقشه با درجات بیابانزایی کم، متوسط، شدید و بسیار شدید تفکیک گردید. سپس نقشههای مذکور تلفیق شده و 2 نقشه وضعیت کنونی و استعداد طبیعی بیابانزایی ترسیم شد. بهمنظور بدست آوردن خطر کل بیابانزایی نقشههای فشار دام و جمعیت انسانی بر محیط تهیه و با 2 نقشه قبلی تلفیق شدند و درجات خطر کل محاسبه گردید. نتایج نشان داد از منظر وضعیت کنونی بیابانزایی، بیشترین زوال پوشش گیاهی (76%) در مرکز، جنوب و شرق، بیشترین فرسایش آبی و بادی (2/45% و 9/57%) در غرب و شرق، بیشترین شورهزایی (7/34%) در شرق و بیشترین افت منابع آب زیرزمینی در مرکز و شرق ملاحظه میشود. بهطوریکه بیشترین فشار دام بر محیطزیست (3/58%) در مرکز وارد شده، اما فشار جمعیت بر محیطزیست چندان قابل توجه نیست. در نقشه خطر کل بیابانزایی 4/39، 9/27، 1/25 و 3/7 درصد از مساحت منطقه بهترتیب در طبقات بیابانزایی کم، متوسط، شدید و بسیار شدید قرار گرفتند. بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که عوامل طبیعی و انسانی در بهوجود آمدن این شرایط مؤثر بودهاند و بهویژه نقش فشار دام در تخریب اراضی ملموستر بود.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ حمیدرضا عباسی؛ عمار رفیعی امام؛ محمد درویش
دوره 19، شماره 3 ، آذر 1391، ، صفحه 498-511
چکیده
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی ...
بیشتر
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی جمعیت در محیطها و مناطق اکولوژیک و تداوم آن در آینده از یکسو و رشد حیرتآور و چشمگیر کلانشهرها و توسعه صنعتی لجامگسیخته بهویژه در کشورهای جنوب و پیامدهای زیانبار آن برای ساکنان این مناطق میباشد. از طرفی زمین یک منبع محدود است و با گذشت زمان در بسیاری از کشورها، با توجه به رشد تصاعدی جمعیت و مراکز شهری و همچنین استفادههای وسیع از زمین و از سوی دیگر با توجه به این واقعیت که تنها 5 میلیون km2 از سطح کرهزمین برای استفاده پایدار در آینده باقیمانده است، وضعیت بدتر خواهد شد. مباحث زیادی پیرامون پذیرش میزان جمعیت بر اساس کیفیت اراضی بهمنظور حفظ پایداری منابع و محیط زیست وجود دارد. هدف این مقاله برآورد توان تحمل جمعیتپذیری منطقه تهران و البرز بر مبنای قابلیت واحدهای اراضی بهکمک روش معرفی شده توسط بخش مرکزی کشاورزی آمریکاست. این کار اولین گام برای تعیین میزان تخریب سرزمین جهت تشخیص خطر بیابانزایی انسانساخت میباشد. در شرایط کنونی آنچه مسلم است روند تحولات جمعیتی استانهای تهران و البرز منجر به پیدایش زمینههای ناپایداری محیطی و بیابانزایی به مفهوم تخریب و افت کارایی سرزمین شده است. برپایه نتایج بهدستآمده کلاسهای 1، 4 و 9 کیفیت اراضی در منطقه بهترتیب 38/20، 93/14و 44/37 درصد از مساحت استان را داراست و این سه کلاس با توجه به توان تولید مربوطه، 9/81 درصد کل توان جمعیتپذیری منطقه را به خود اختصاص میدهند. ارزیابی قلمرو تحت تأثیر بیابانزایی ناشی از فشار جمعیت نشان داد که 38/13 درصد از اراضی مناطق مورد مطالعه با مساحتی معادل 251800 هکتار در گروه مناطق در معرض بیابانزایی کم، 23 درصد در دسته مناطق در معرض بیابانزایی متوسط، 06/25 درصد در قلمرو نواحی با درجه تأثیرپذیری زیاد از بیابانزایی و 55/38 درصد دیگر از اراضی در معرض بیابانزایی شدید قرار دارند. بر همین اساس معلوم شد که جمعیت کنونی استان تهران 05/3 برابر جمعیت مطلوب آن است. این نسبت در مناطق پرتراکمی مانند تهران، کرج، شهریار و رباط کریم تا 7/4 برابر نیز میرسد. البته محدوده عملیاتی این پژوهش به دلیل انجام آن در زمان قبل از تأسیس استان البرز شامل محدوده اداری سیاسی استان تهران در سال 1387میباشد.
محمد مهدی فتاحی؛ محمد درویش؛ حمیدرضا جاویدکیا؛ سید مهدی ادنانی
دوره 17، شماره 4 ، دی 1389، ، صفحه 575-588
چکیده
بیابانزایی، به کاهش استعداد زیستتوده و اضمحلال منابع محیطی و اکوسیستمها اطلاق میشود که عوارض منطقهای و فرامنطقهای آن سطوح و جنبههای زندگی انسان را متأثر میسازد. این تحقیق با هدف ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی در حوزه آبخیز دریاچه نمک (زیرحوزه قمرود) به وسعت 1614176 هکتار انجام شد. جنبههای بیابانیشدن از فرایندهای زوال ...
بیشتر
بیابانزایی، به کاهش استعداد زیستتوده و اضمحلال منابع محیطی و اکوسیستمها اطلاق میشود که عوارض منطقهای و فرامنطقهای آن سطوح و جنبههای زندگی انسان را متأثر میسازد. این تحقیق با هدف ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی در حوزه آبخیز دریاچه نمک (زیرحوزه قمرود) به وسعت 1614176 هکتار انجام شد. جنبههای بیابانیشدن از فرایندهای زوال پوشش گیاهی، فرسایش آبی، فرسایش بادی، اُفت کمّی و کیفی منابع آب و شورشدنِ خاک، به روش فائو- یونپ تعیین شد. با تلفیق و ادغام لایههای اطلاعاتی بدستآمده با میانگیری از وزن هر یک از جنبههای دوگانه بیابانزایی (وضعیت موجود و استعداد طبیعی)، اقدام به طبقهبندی بیابانزایی گردید و نقشههای مزبور در محیط GIS تهیه شد. فرایندهای غالب بیابانزایی نیز از منظر جنبههای وضعیت موجود و استعداد طبیعی، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که از منظر وضعیت موجود، بیشترین سطح را در منطقه مطالعاتی، فرایند زوال پوشش گیاهی با 25/23 درصد و درجه بیابانزایی بسیار شدید را شامل میشود. در فرایندهای غالب بیابانزایی از منظر استعداد طبیعی، بیشترین سطح را در منطقه مطالعاتی، فرایند تخریب منابع آب با 63/59 درصد و درجههای بیابانزایی شدید و بسیار شدید را شامل میشود. طبقهبندی خطر کل بیابانزایی و تهیه نقشه آن نیز با دخالت وضعیت موجود، استعداد طبیعی و فشار انسان انجام گردید و نتایج نشان داد که 51/23 درصد مساحت حوضه در طبقه متوسط، 47/76 درصد در طبقه شدید و 02/0 درصد در طبقه خیلی شدید واقع شده است.