فاطمه درگاهیان؛ آزاده گوهردوست؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ سارا تیموری
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، ، صفحه 74-92
چکیده
سابقه و هدف مطالعات زیادی نقش کشورهای همسایه را بهطور موردی در گردوغبار جنوبغرب ایران (خوزستان) بررسی کردهاند اما اینکه در بین کشورهای همسایه کدام کشور و در بخشهای مختلف یک کشور کدام قسمت بیشترین اثر را در گسیل گردوغبار به جنوبغرب ایران دارد، مطالعه نشده است. در این تحقیق پس از آشکارسازی رخداد گردوغبار، با استفاده از شاخص ...
بیشتر
سابقه و هدف مطالعات زیادی نقش کشورهای همسایه را بهطور موردی در گردوغبار جنوبغرب ایران (خوزستان) بررسی کردهاند اما اینکه در بین کشورهای همسایه کدام کشور و در بخشهای مختلف یک کشور کدام قسمت بیشترین اثر را در گسیل گردوغبار به جنوبغرب ایران دارد، مطالعه نشده است. در این تحقیق پس از آشکارسازی رخداد گردوغبار، با استفاده از شاخص AOD و ردیابی مسیر آن توسط مدل هایسپلیت مهمترین منابع گسیل گردوغبار مؤثر بر جنوبغرب ایران، شناسایی شدند.مواد و روشهابهمنظور شناسایی مناطق خارجی مؤثر بر گسیل گردوغبار به استان خوزستان، از سال 2003 تا سال 2017، یک روز قبل از گزارش پدیده گردوغبار، روز رخداد گردوغبار و یک روز بعد، بر روی تصاویر مادیس، با انتخاب الگوریتم مناسب رخداد گردوغبار آشکارسازی شد. برای هر رخداد گردوغباری سه شرط اعمال شد؛ گسترش مکانی در بیش از 50 درصد ایستگاههای سینوپتیک منطقه مورد مطالعه، میدان دید افقی کمتر از 5 کیلومتر و ثبت رخداد در بیش از سه گزارش سینوپ متوالی. با توجه به بررسیهای انجام شده، ورود گردوغبار به ایران عموماً در تراز پایین و میانی جو حادث میشود، بنابراین در سه سطح 500، 1000 و 1500 متر بررسی مسیر ورود گردوغبار انجام شد. در تصاویر مربوط به مدلHYSPLIT ، خروجی روش HYSPLIT در روز رخداد به همراه تصویر AOD مربوط به روز قبل از رخداد گردوغبار در خوزستان برای تمام روزها و سالها قرار داده شد. به این ترتیب مناطقی که بیشترین گسیل گردوغبار به سمت خوزستان را داشتند شناسایی شدند و مناطقی که حداقل 30 بار با استفاده از بررسی میزان غلظت AOD در روزهای قبل از وقوع گردوغبار، بهعنوان مناطق و مراکز تشکیل و یا تشدید و گسیل گردوغبار بودند، شناسایی و نتایج آن برای هر سال و در نهایت کل دوره پهنهبندی شد و سهم مهمترین مناطق مؤثر بر گردوغبار خوزستان به ترتیب اولویت مشخص گردید.نتایجبررسی خروجی تمام رخدادهای گردوغبار مورد مطالعه نشان داد طی سالهای مختلف مناطق مختلفی بیشترین سهم را در گسیل گردوغبار به خوزستان داشتهاند؛ در سال 2003 شمال و شرق عربستان بیشترین گسیل گردوغبار به سمت خوزستان را داشته و به همین ترتیب در سالهای بعد، در سال 2004 مرز بین عراق و سوریه، در سال 2005 عربستان، در سال 2006 جنوب عراق، در سال 2007، جنوب و جنوبشرق عراق، در سال 2008، جنوب و جنوبشرق عراق، در سال 2009، جنوبغرب عراق، شمال عراق، شمال و شرق عربستان، در سال 2010، جنوب و جنوبغرب عراق، در سال 2011، غرب عراق، جنوب عراق، شمال و شرق عربستان، در سال 2012، جنوب و جنوبغرب عراق، در سال 2013، جنوب و جنوبغرب عراق، در سال 2014، شمال و شرق عربستان، در سال 2015 شمال و شرق عربستان، در سال 2016 مرز عراق و سوریه، غرب عراق و جنوب عراق، در سال 2017، مرز بین عراق و سوریه. در طول دوره مورد مطالعه (2003 تا 2017) بیشترین سهم در گسیل گردوغبار؛ شرق عراق، مرز بین عراق و سوریه، جنوب عراق، شمال و شرق عربستان بوده است.نتیجهگیریعراق با 8/68 درصد بیشترین سهم را در گسیل گردوغبار ورودی به استان خوزستان دارد و عربستان، سوریه و کویت به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. با توجه به تغییرات اقلیمی پیشرو و تلاش مضاعف کشورهای بالادست آب از طریق احداث سدهای خاکی، کشور عراق به منبع عظیمی از گردوغبار مبدل خواهد شد. گردوغبار تولید شده در این کشور به دلیل قرارگیری در مسیر سیستمهای سینوپتیک به سمت ایران، اثرهای زیست محیطی زیادی در سالهای اخیر بهویژه در زوال جنگلهای زاگرس داشته است. شناسایی مناطقی که بیشترین گسیل گردوغبار را دارند، برنامهریزان و تصمیمگیرندگان را برای اتخاذ دیپلماسی مناسب و کارآمد در کنترل و کاهش اثرهای ریزگرد منطقهای یاری میکند.
محمد خسروشاهی؛ زهرا سعیدی فر؛ خسرو شهبازی؛ سمیرا زندی فر؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ آزاده گوهردوست؛ فاطمه درگاهیان؛ مریم نعیمی؛ طاهره انصافی مقدم؛ لیلا کاشی زنوزی؛ زهره ابراهیمی خوسفی؛ مرتضی خداقلی
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، ، صفحه 521-541
چکیده
سابقه و هدفمطالعات و تحقیقات نشان میدهد که طی دهههای اخیر پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و کاهش بارندگی و خشکسالیهای مکرر شده است. خشکسالی، گسترش بیابانزایی و تغییر در پوشش گیاهی زمین که ارمغان پدیده تغییرات محیطی و اقلیمی طی دهههای اخیر است، مهمترین عامل طبیعی بروز و تشدید پدیده گردوغبار و حرکت ...
بیشتر
سابقه و هدفمطالعات و تحقیقات نشان میدهد که طی دهههای اخیر پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و کاهش بارندگی و خشکسالیهای مکرر شده است. خشکسالی، گسترش بیابانزایی و تغییر در پوشش گیاهی زمین که ارمغان پدیده تغییرات محیطی و اقلیمی طی دهههای اخیر است، مهمترین عامل طبیعی بروز و تشدید پدیده گردوغبار و حرکت ماسههای روان در نقاط مختلف کشور هستند. فرسایش بادی و پدیده گردوغبار بهعنوان یکی از فرایندهای مهم تخریب سرزمین و چالشی جدی در ایران بهشمار میرود. این پدیده بر اثر تعامل بین فرایندهای آبوهوایی و زمینی اتفاق میافتد. هدف تحقیق بررسی و تحلیل روند تغییرات زمانی و مکانی تعداد روزهای گردوغبار در کشور و بررسی نقش اقلیم در گسترش آن است. مواد و روشهابهمنظور انجام این تحقیق، پس از دریافت آمار ساعتی و روزانه گردوغبار (از طریق 148 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی) و پارامترهای بارش، تبخیر و دما بهعنوان عناصر کلیدی اقلیمی (از 171 ایستگاه) در 22 استان واقع در مناطق خشک و نیمهخشک کشور، اقدام به بررسی نحوه گسترش وقایع گردوغباریو تعیین روابط همبستگی اقلیم و گردوغبار شد. پس از محاسبه تعداد روز گردوغبار در کشور اطلاعات در محیط GIS فراخوانی شد و نقشه تغییرات فضایی پارامتر تعداد روز گردوغبار در سه دهه 1996-1987، 2006-1997 و 2016-2007 تهیه گردید و در ادامه اقدام به تحلیل فضایی این پارامتر و نحوه گسترش آن در طول سه دهه مورد بررسی شد. در ادامه پارامتر اقلیمی که بیشترین همبستگی را با تعداد روز گردوغبار داشت انتخاب و پس از تهیه نقشه تغییرات مکانی آن در محیط نرمافزار Gis، اقدام به بررسی تطابق مکانی پارامتر مذکور با نحوه گسترش تعداد روزهای گردوغبار گردید. در گام بعد، پس از انجام آزمون همگنی بر روی رخدادهای گردوغبار، بهمنظور تعیین میزان سهم سه عنصر اقلیمی مذکور بهعنوان متغیرهای مستقل و تعداد روز گردوغبار بهعنوان متغیر وابسته، از مدل رگرسیون مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نتایج نشان داد که تعداد روزهای گردوغبار و دامنه وقوع آن در کشور افزایش یافته است، بهطوریکه در دهه اخیر مورد مطالعه (2007-2016) نسبت به دو دهه ماقبل بیشترین رخدادهای گردوغباری در کشور رخ داده است. این افزایش بهویژه در نواحی غرب و جنوبغرب کشور که متأثر از وقایع گردوغبار فرامحلی نیز بودند از شدت بیشتری برخوردار بوده است، این وقایع گردوغبار با فراوانی بیشتری به نواحی مرکزی کشور نیز گسترش پیدا کرده است. آزمون همگنی نیز در بسیاری از استانها یک نقطه جهش مشترک (سال 2008-2007) در تعداد گردوغبار را نشان داد که میتواند مربوط به شروع خشکسالیهای شدید و تغییرات اقلیمی محسوس از این سال در سطح کشور باشد. بررسی عناصر اقلیمی مورد مطالعه (دما، بارش و تبخیر) بر تغییرات تعداد روزهای گردوغبار در کشور نشان داد که طی سالهای اخیر دما بیشترین سطح همبستگی معنیداری را (58/0) با وقوع گردوغبار داشته است. نقشه گرادیان دما در دهه اخیر (2016-2007) نسبت به دهه ماقبل آن (2006-1997) نیز نشاندهنده سیر صعودی دما بهویژه در نوار غرب و جنوبغرب و نواحی جنوبشرقی کشور است. مدلسازی اثر عناصر اقلیمی دما، بارش و تبخیر بر پارامتر تعداد روز گردوغبار نشان داد که سهم عناصر اقلیمی مورد مطالعه بر رخدادهای گردوغباری حدود 33 درصد است و بقیه اثرها میتواند به عوامل دیگری ازجمله عوامل انسانی و یا خصوصیات خاک، نوع پوشش گیاهی، تابش خورشیدی و امثال آن مربوط باشد. نتیجهگیریبهطورکلی نتایج بررسی روند تغییرات روز گردوغباری و شاخصهای اقلیمی نشاندهنده افزایش چشمگیر تعداد روزهای گردوغبار در غالب نقاط کشور و مساعد شدن شرایط برای این افزایش بوده است. شناسایی مناطق و دلایل روند افزایشی طوفانهای گردوغباری، بهعنوان نواحی در معرض گسترش بیابانزایی، میتواند در جهت برنامهریزی و تصمیمات مدیریتی برای کنترل این پدیده مؤثر واقع شود. یقیناً در صورت ادامه روند کنونی و عدم انجام اقدامات جدی و عملی برای کاهش و کنترل گردوغبار، این وضعیت میتواند منجر به تشدید اثرها و آسیبهای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی نامطلوب بشود.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ آزاده گوهردوست
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 230-246
چکیده
سابقه و هدف:بیابانزایی نتیجه فرآیندی چندبعدی بوده و در اثر بهمپیوستگی تعدادی از سازههای محیطی و انسانی آغاز و با ترکیب و همافزایی اثرات مرتبط با شرایط طبیعی، تغییرات اقلیمی و فشار عوامل انسانی گسترش مییابد این پژوهش با هدف واکاوی عوامل اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی مؤثر بر بیابانزایی در دالان گردوغباری نیاتک در سیستان و با ...
بیشتر
سابقه و هدف:بیابانزایی نتیجه فرآیندی چندبعدی بوده و در اثر بهمپیوستگی تعدادی از سازههای محیطی و انسانی آغاز و با ترکیب و همافزایی اثرات مرتبط با شرایط طبیعی، تغییرات اقلیمی و فشار عوامل انسانی گسترش مییابد این پژوهش با هدف واکاوی عوامل اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی مؤثر بر بیابانزایی در دالان گردوغباری نیاتک در سیستان و با بهرهگیری از چارچوب کاربردی مدلهای تصمیمگیری چند معیاره، مهمترین شاخصهای بیابانزایی انسانساخت را در منطقه مورد مطالعه اولویتبندی و معرفی نموده تا در مباحث مدیریتی و کنترل بیابانزایی و پدیده گردوغبار منطقه بکار گرفته شود. مواد و روش:این پژوهش از نوع پژوهشهای پیمایشی است. ابتدا براساس منابع و مدلهای مرسوم ارزیابی بیابانزایی، 20 شاخص مناسب در قالب 5 معیار با استفاده از ترکیبی از مدلهای مختلف از جمله IMDPA،MICD، MEDALUS همراه با نظرات متخصصین و کارشناسان آشنا به منطقه و نیز تیم اجرایی پژوهش انتخاب و تعیین گردید. دادهها و مقادیر مربوط به شاخصها از طریق منابع اطلاعاتی مختلف شامل گزارشهای مرکز آمار ایران، وزارت نیرو، سازمان جهاد کشاورزی و اداره کل منابع طبیعی استان و همچنین مصاحبه ساختاریافته درمنطقه جمعآوری و سپس عوامل و شاخصهای مورد مطالعه، با استفاده از روش تصمیمگیری چند شاخصهٔ TOPSIS، رتبهبندی شدند و در نهایت نقشه پهنهبندی محدوده مطالعاتی به تفکیک هریک از عوامل انسانساخت تهیه و ارائه گردید. نتایج:نتایج نشان داد عامل سیاست و قوانین به میزان 5/32 درصد، عامل اقتصادی با 1/25 درصد، عامل آب و کشاورزی با 6/20 درصد، بیشترین تأثیر را بر روند بیابانزایی در منطقه داشته است. همچنین رتبهبندی شاخصها نشان داد که شاخص حقابه تالاب هامون و خشکیدگی رودخانه نیاتک با ضریب 69/0، شاخص هماهنگی نهادی و سازمانی با ضریب 6743/0، شاخص توسعه یافتگی روستاها با ضریب 6743/0، شاخص اثربخشی عملیات حفظ و احیاء مناطق بیابانی با ضریب 5596/0، شاخص فقر و درآمد خانوار با ضریب 5988/0، شاخص فشار چرای دام در مراتع با ضریب 4821/0 و شاخص میزان اراضی کشاورزی رهاشده با ضریب 5596/0 بیشترین تأثیر را در فرایند تخریب سرزمین و بیابانزایی منطقه داشته است. نتیجهگیری:نتایج بدست آمده در این تحقیق که حاکی بر اهمیت عواملانسانساخت در بیابانزایی سیستان است با اتکاء بر نتایج این پژوهش مبنی بر اینکه 62 درصد اراضی در دالان فرسایش بادی نیاتک در معرض بیابانزایی شدید و خیلی شدید قرار دارد، ضرورت ایجاب مینماید، یک برنامهٔ عملیاتی بلندمدت با هدف اجراییسازی اقدامات مناسب برای احیاء اراضی بیابانی منطقه از سوی متولیان امر تهیه شود. از طرفی، روش تاپسیس که در این پژوهش برای تعیین شدت بیابانزایی استفاده گردید، با توجه به در نظرگرفتن شاخصهای مناسب، سادهبودن، منعطف بودن، کمهزینهبودن، روش نسبتاً دقیقی است. استفاده از این روش میتواند مدیران و برنامهریزان حوزهٔ بیابان را در شناسایی اولویتهای مؤثر بر بیابانزایی و نیز ارائه برنامههای مناسب برای مدیریت و احیای مناطق بیابانی کمک نماید.
سکینه لطفی نسب اصل؛ فاطمه درگاهیان؛ آزاده گوهردوست؛ اسد حاتم بهاروند؛ سمانه رضوی زاده
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 335-354
چکیده
سابقه و هدفخشکسالیها و تغییرات اقلیمی در چند دهه اخیر تأثیر مخربی بر جنگلهای زاگرس و بهویژه درختان بلوط زاگرس داشته است. بهطوریکه خشکسالیهای ناشی از تغییرات اقلیمی با تضعیف درختان و مساعد کردن شرایط برای حمله آفات و بیماریهای گیاهی و از سویی ایجاد رخدادهای گردوغبار، یکی از عوامل اصلی شیوع زوال درختان بلوط محسوب میشود. در ...
بیشتر
سابقه و هدفخشکسالیها و تغییرات اقلیمی در چند دهه اخیر تأثیر مخربی بر جنگلهای زاگرس و بهویژه درختان بلوط زاگرس داشته است. بهطوریکه خشکسالیهای ناشی از تغییرات اقلیمی با تضعیف درختان و مساعد کردن شرایط برای حمله آفات و بیماریهای گیاهی و از سویی ایجاد رخدادهای گردوغبار، یکی از عوامل اصلی شیوع زوال درختان بلوط محسوب میشود. در این مطالعه سعی شده تا به بررسی و تحلیل رخداد خشکسالی هواشناسی و ارتباط آن با رخداد تغییر اقلیم به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار، زوال بلوط در استان ایلام و در محدوده سایتهای مطالعاتی زوال بلوط سرابله شمالی و جنوبی پرداخته شود. مواد و روشهادر این تحقیق، اطلاعات روزانه بارش، دمای حداقل و حداکثر از ایستگاه سینوپتیک ایلام از بدو تأسیس تا پایان سال 2019 گرفته شد. به منظور بررسی خشکسالی هواشناسی و تعیین سالهای تر و خشک از شاخصهای بارش استاندارد SPI (تفاوت بارش از میانگین و تقسیم آن بر انحراف معیار) و شاخص SPEI (از اختلاف بین میزان بارش با میزان تبخیر و تعرق) استفاده گردید. این شاخصها در مقیاسهای زمانی 3، 6 و 12 ماهه و سالانه محاسبه و بر اساس طبقهبندی وضعیت خشکسالی تجزیهوتحلیل شدند. بهمنظور بررسی نقش تغییر اقلیم و شناسایی بارشها و دماهای مؤثر در وقوع پدیده خشکسالی، 4 شاخص بارشی و 8 شاخص دمایی معرفی شده توسط تیم متخصص در زمینه شناسایی شاخصهای تغییر آب و هوا که هر یک تغییرات میانگین یا حدی آب و هوا را توصیف میکنند توسط نرمافزار ClimPACT محاسبه و بههمراه پارامتر سرعت باد تجزیهوتحلیل گردیدند. همبستگی بین شاخصهای خشکسالی و تغییراقلیم، توسط آزمون رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. همچنین برای تعیین نقطه جهش یا تغییر ناگهانی مجموعه زمانی و معنیدار بودن پارامترها و همگنی آنها بهترتیب از آزمون آماری منکندال و آزمون Pettitt Test در سطح خطای 5 درصد و سطح اطمینان 95 استفاده شد. نتایجنتایج مطالعه نشان داد که میزان بیشترین بارش 5 روز متوالی از سال 1995 و مجموع سالانه بارش روزهای مرطوب و بیشترین بارشهای یک و دو روزه از سال 1998 به شکل غیرمعنادار کاهش یافته است. کاهش بارندگیها با افزایش حداکثرهای دمای هوا از سال 1998 و معنادار شدن و شدت یافتن آنها از سال 2007 تا سال 2015 و افزایش غیرمعنادار حداقلهای دما از سال 2002 و معنادار سرعت باد از سال 1996 موجب افزایش میزان تبخیر از سال 1998 شده و موجب گردیده از سال 1998 تحت تأثیر گرمایش جهانی شاهد وقوع خشکسالیهایی در مقیاس شش و دوازده ماهه و از سال 2003 در مقیاس سه ماهه باشیم. این خشکسالیهای سه ماهه بهعلت وقوع معنادار پدیده تغییر اقلیم در مقادیر حداکثرهای دما از سال 2007 موجب وقوع خشکسالیهای خفیفتر شش و دوازده ماهه و شدیدتر سه ماهه در محدوده سایتهای زوال بلوط شده است. وقوع این خشکسالیها با افزایش معنیدار درصد وقوع روزهای با دمای بالاتر از میانگین دما از سال 2007 موجب بروز خشکسالیهای شدیدتری از سال 2007 تا سال 2015 شده است، بهطوریکه به بیشترین مقدار خود در سال 2008 رسیده است که مصادف با اوج زوال درختان بلوط طی سالهای مورد مطالعه و تحت تأثیر وقوع پدیده تغییر اقلیم بوده است. نتیجهگیریشاخص خشکسالی SPEI در دورههای مطالعه شده نشانگر فراوانی و تداوم بیشتر خشکسالی اما با شدت کمتر از میزان شاخص SPI میباشد. بهعبارتی، بیانگر تأثیر افزایش دما در ماههای سرد سال علاوه بر ماههای خشک سال است که میتوان چنین استنباط کرد که دمای ماههای سرد سال نیز در این فاصله زمانی رو به افزایش بوده است. نتایج نشان داد عامل خشکسالی و تغییر اقلیم، به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار بر خشکیدگی درختان بلوط در جنگلهای استان ایلام بوده است. با توجه به روند کاهشی بارش و افزایشی دما در منطقه مورد مطالعه، رخداد مخاطرات اقلیمی و محیطی ناشی از آن همانند امواج گرمایی، خشکسالی و سیل نیز میتواند در آینده افزایش یابد.
حمیدرضا عباسی؛ محمدتقی کاشکی؛ محمدرضا راهداری؛ آزاده گوهردوست؛ سکینه لطفی نسب اصل
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 371-384
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای رژیم بادی و پتانسیل حمل ماسه در ریگ سرخس واقع در گوشه شمال شرقی کشور است. بر همین اساس با استفاده از داده های سرعت و جهت باد ساعتی (1395-1366) ایستگاه سینوپتیک سرخس (تنها ایستگاه موجود در محدوده)، پتانسیل حمل ماسه و پارامترهای مرتبط با روش فرایبرگر (1979) محاسبه شدند و تغییرات مکانی و زمانی انرژی بادهای فرساینده ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای رژیم بادی و پتانسیل حمل ماسه در ریگ سرخس واقع در گوشه شمال شرقی کشور است. بر همین اساس با استفاده از داده های سرعت و جهت باد ساعتی (1395-1366) ایستگاه سینوپتیک سرخس (تنها ایستگاه موجود در محدوده)، پتانسیل حمل ماسه و پارامترهای مرتبط با روش فرایبرگر (1979) محاسبه شدند و تغییرات مکانی و زمانی انرژی بادهای فرساینده بررسی شد. نتایج حاصل از شکل شناسی ریگ سرخس نشان داده است که مقدار74 درصد % محدوده ریگ را پهنه ماسه ای (که 36 درصد آن تثبیت شده) و مابقی 26% را نبکازار تشکیل داده است. جهت باد غالب محدوده عمدتا شمال غربی است که رسوبات را از اراضی کشاورزی بویژه در فصل آیش و همچنین رسوبات رودخانه مرزی تجن مخصوصا در قسمت های خشکیده مئآندری برداشت و منتقل می کند. نتایج دوره ای (1395-1366) پتانسیل حمل ماسه نشان داد که انرژی باد ریگ سرخس (DP=193 , UDI=7/0) در کلاس کم قرار دارد که بیشترین میزان مقدار در مرداد ماه ( VU 3/28) و کمترین در آبان ( VU 6/5) است. روند تغییرات پتانسیل حمل ماسه بیانگر افزایش چشم گیر پتانسیل حمل ماسه در سال 1395 برابر ( VU 781)، در سال 1394 برابر ( VU 387) و در سال 1393 برابر ( VU 533) است. بر این اساس، توانایی دبی ماسه برای این محدوده در حدود 51/13 مترمکعب در واحد عرض برآورد گردید. بر اساس مشاهدات میدانی، فعالیت ماسه های روان از شمال و جنوب به سمت مرکز ریگ کاهش می یابد؛ بطوریکه در روستاهای یاس تپه و تام رسول در قسمت شمالی ریگ سرخس، گنبدلی در شمال غربی و روستاهای نوروز آباد، صمد آباد و چاله زرد در قسمت جنوبی میزان تحرک ماسه های روان بیشتر می باشد.
آزاده گوهردوست؛ امیر سعدالدین؛ مجید اونق؛ علی نجفی نژاد
دوره 24، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 524-536
چکیده
سطح زمین در مقیاس آبخیز، موزاییک پیچیدهای از قابلیتها و خطرات محیطی(نقطه تعارض جامعه و طبیعت) به شمار میرود که شدت و ارزش عددی سود و زیان آنها برای مقاصد آمایش سرزمین و توسعه پایدار با مدلهای عینی و ذهنی مختلف قابل ارزیابی است. در شناسایی مناطق خطر، ابتدا به ارزیابی وضعیت فعلی آبخیز مورد مطالعه از لحاظ فیزیکی (فرسایش خاک، کیفیت ...
بیشتر
سطح زمین در مقیاس آبخیز، موزاییک پیچیدهای از قابلیتها و خطرات محیطی(نقطه تعارض جامعه و طبیعت) به شمار میرود که شدت و ارزش عددی سود و زیان آنها برای مقاصد آمایش سرزمین و توسعه پایدار با مدلهای عینی و ذهنی مختلف قابل ارزیابی است. در شناسایی مناطق خطر، ابتدا به ارزیابی وضعیت فعلی آبخیز مورد مطالعه از لحاظ فیزیکی (فرسایش خاک، کیفیت آب)، اکولوژیکی (نوع و تراکم پوشش گیاهی) و اقتصادی (درآمد) پرداخته شده است. بدین منظور مدل SWAT، شاخصهای WQI و NDVI استفاده شد. وضعیت اقتصادی با کمک تجزیه و تحلیل پرسشنامههای تکمیل گردید. همچنین حد آستانه شاخصهای بالا به تفکیک مشخص شدند. برای بررسی هریک از پارامترهای فرسایش از فرمول ریاضی اسکیدمور، کیفیت آب با استفاده از استانداردهای حدمجاز و مطلوب آب آشامیدنی، وضعیت پوشش گیاهی از استاندارد حداقل اندازه متوسط لکه و در نهایت برای وضعیت اقتصادی از شاخص خط فقر روستایی استفاده شد. با مقایسه اطلاعات وضعیت فعلی و آستانه، مناطقی که از حد آستانه گذشتهاند شناسایی شدند. نتایج نشان داد 5/20 درصد منطقه بالاتر از آستانه فرسایشی قرار دارند. 15 درصد از منطقه پایینتر از حد آستانه اکولوژیکی قرار دارد. متوسط درآمد سالانه خانوار روستاییان زیر خط فقر میباشد. شناخت مناطق خطر و استفاده از رویکرد آمایش سرزمین خطرمدار در جایابی مؤثرتر فعالیتهای مدیریتی نقش مهمی دارد. این تحقیق میتواند سمت و سوی پروژههای ضروری در عرصه آبخیز را مشخص و منجر به تعیین اولویتهای اجرایی به نحوه مؤثرتر گردد.