سیدجعفر سیداخلاقی؛ مائده یوسفیان؛ داود درویشی؛ داریوش قربانیان
دوره 30، شماره 3 ، دی 1402، ، صفحه 381-394
چکیده
سابقه و هدفبراساس قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع، هرگونه بهرهبرداری از منابع طبیعی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با تصویب و مجوز سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور انجام شود. صدور پروانه مرتعداری و چرای دام از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. شواهد نشان میدهد مسائل و مشکلات ...
بیشتر
سابقه و هدفبراساس قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع، هرگونه بهرهبرداری از منابع طبیعی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با تصویب و مجوز سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور انجام شود. صدور پروانه مرتعداری و چرای دام از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. شواهد نشان میدهد مسائل و مشکلات مختلفی در مسیر صدور این مجوز وجود دارد، بهطوری که برای بهبود و اصلاح فرایند مذکور، باید بررسی علمی آسیبشناسانه انجام شود. هدف این پژوهش، شناسایی و دستهبندی آسیبهای موجود در فرایند صدور و تمدید پروانه چرای دام در مرتع است. مواد و روشهااین پژوهش از نظر ماهیت، کیفی بوده و در آن از فن مصاحبه با گروههای کانونی استفاده شده است. در این پژوهش 96 بهرهبردار و 31 کارشناس از 6 استان کرمان، اصفهان، همدان، کردستان، مازندران و سمنان بهطور هدفمند انتخاب و نظرات آنها پیرامون فرایند و مسائل صدور مجوز چرای دام با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه، جمعآوری و نتایج با بهرهگیری از تکنیک تحلیل محتوا تجزیهوتحلیل شد. نتایجنتایج این بررسی منجر به شناسایی و تأیید 30 نوع آسیب و مشکل در فرایند صدور و تمدید پروانه چرای دام در قالب سه دسته اصلی (سامانهای، قانونی و ساختاری-اجرایی) گردید که در شاخه مشکلات سامانهای، مؤلفه تعدد سامانهها و فقدان یک سامانه یکپارچه و هوشمند، در شاخه موانع قانونی، مؤلفه زمانبر بودن بررسی تخلفات قانونی متقاضیان برای تمدید پروانه چرا، تقسیم پروانه چرا بین فرزندان بعداز فوت صاحب پروانه چرا و در شاخه مشکلات ساختاری، مؤلفه ضعف سیستمهای نظارت و پایش، بروزنبودن اطلاعات آماری دام و مرتع، انگیزه پایین کارشناسان ممیزی ادارات منابع طبیعی و کمبود اعتبارات استانی، بیشترین نقش را در فرایند صدور مجوز چرا داشته است. براساس نتایج این مطالعه، فرایند صدور در استانهای مورد بررسی طی 15 گام و 73 روز و فرایند تمدید پروانه چرا در 8 روز انجام میشود. نتیجهگیریدر یک جمعبندی کلی و برمبنای یافتهها و با توجه به مشکلاتی که پیش از این بیان شد، به منظور بهبود فرایند صدور و تمدید پروانه چرا نیاز به انجام اقداماتی است، به این منظور لازم است موضوع ایجاد سامانهای یکپارچه، بهینهسازی سیستم اطلاعرسانی، تمدید خودکار پروانه چرا برای دامداران خوشحساب، بهروزرسانی اطلاعات دام، مرتع و تعیین مرز دقیق مراتع و اصلاح و یا حذف قوانین و دستورالعملهای مزاحم در اولویت قرار گیرد.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان؛ ابوالفضل نجاتیان
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 171-180
چکیده
به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویتبندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونههایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونههای شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک ...
بیشتر
به منظور بررسی و مقایسه توان ترسیب کربن گیاهان شورپسند و اولویتبندی و معرفی آنها برای احیاء اراضی شور، گونههایSuaeda fruticosa Forssk. ex J.F.Gmel، Tamarix aphylla (L.) H.Karst. ، Tamarix leptopetala Bunge و Alhagi camelorum DC. به عنوان گونههای شورروی و گونه Artemisia sieberi Besser به عنوان گونه غیرهالوفیت در مناطق خشک انتخاب شدند. پس از انتخاب سایت جنوب گرمسار در سال 96، لیست فلورستیک آنها تعیین شد. سپس در زمان رشد حداکثری گیاهان، از اندامهای هوایی، زیرزمینی و خاک زیر بوتهها و بین بوتهها، تعداد 10 نمونه برداشت شد. نمونهها پس از آمادهسازی به آزمایشگاه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور منتقل و مقدار کربن آلی نمونههای سرشاخه و ریشه و مقدار کربن آلی، هدایت الکتریکی، اسیدیته و بافت نمونههای خاک تعیین گردید. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل آماری دادهها نشان داد که میانگین درصد کربن ذخیره شده در سرشاخه و ریشه A.camelorum برابر 86/86 درصد، T. leptopetala برابر 3/85 درصد، T. aphyllaبرابر 49/81 درصد، S. fruticosa برابر 22/86 درصد و A. sieberi برابر 83/88 درصد است. بنابراین A. sieberi بیشترین مقدار ذخیره کربن در واحد حجم را دارد. میانگین کربن موجود در خاک زیر بوته A. camelorum برابر 78/0 درصد، T. leptopetala برابر 087/1 درصد، T. aphylla برابر 62/0 درصد، S. fruticosa برابر 84/0 درصد و A. sieberi برابر 55/0 درصد تعیین شد. بر اساس نتایج، میزان تولید A. camelorum 7/58 کیلوگرم در هکتار، T. leptopetala 92/160 کیلوگرم در هکتار، T. aphylla 3573 کیلوگرم در هکتار، S. fruticosa 25/15 کیلوگرم در هکتار و A. sieberi 1/80 کیلوگرم در هکتار برآورد شده است. بنابراین در شرایط یکسان اکولوژیکی، گونه T. aphylla قادر است حجم بیشتری از کربن موجود در فضا را جذب و ترسیب کند. بر همین اساس، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته A. camelorum 9/32 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 91/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. leptopetala 6/41 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 94/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوته T. aphylla 8/22 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 58/2 تن در هکتار، مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیر بوتههای S. fruticosa 9/27 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 32/2 تن در هکتار و مقدار کربن ترسیب شده در خاک زیربوتههای A. sieberi 2/34 تن در هکتار و در خاک بین بوتهها 2/4 تن در هکتار محاسبه و برآورد شد. با توجه به نتایج بهدستآمده، گونه T. aphylla بعلت دارا بودن بیشترین میزان تولید، بیشترین میزان ترسیب کربن را دارد.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ فرزانه بهادری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 340-351
چکیده
جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونههای Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum و Seidlitzia rosmarinus نمونهبرداری از مواد گیاهی(ساقهها و برگها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همیسلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز ...
بیشتر
جهت مقایسه بیوماس و تعیین قابلیت تولید بیواتانول گونههای Suaeda vermiculata ، Halocnemum strobilaceum و Seidlitzia rosmarinus نمونهبرداری از مواد گیاهی(ساقهها و برگها) طی سه مرحله رشد گیاه شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام و پس از آماده سازی، مورد تجزیه لیگنوسلولزی جهت تعیین مقدار سلولز، همیسلولز و لیگنین قرار گرفت. میزان تولید بیوماس آنها نیز در پایان رشد سالانه محاسبه شد. نتایج بدست آمده در قالب مدل بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار آنالیز شد. نتایج نشان داد که میزان لیگنین در گونه Ha.strobilaceum در مرحله بذردهی بیشتر از میزان سلولز و همی سلولز بوده لذا قابلیت تولید اتانول ندارد. اما در مراحل رشد رویشی و گلدهی میزان همیسلولز افزایش یافت، لذا میتوان اتانول کمی را استحصال نمود. در گونهSe.rosmarinus به علت افزایش درصد سلولز و همیسلولز نسبت به لیگنین، توان بالایی برای تولید بیواتانول دارد که این پتانسیل در مرحله پایانی رشد گیاه به حداکثر میرسد. اما میزان تولید بیوماس آن کمتر از دو گونه دیگر است. در گونه Su.vermiculataنیز درصد سلولز و همی سلولز نسبت به درصد لیگنین بیشتر است، لذا بیشترین قابلیت را برای تولید بیواتانول دارد. مناسبترین زمان برداشت برای استحصال بیواتانول نیز قبل از مرحله گلدهی است. تولید زیتوده آن بیشتر از دو گونه قبلی (1174 kg/h) و با رعایت برخی اصول اولیه زراعت، قابل استقرار در سطح وسیع و تولید انبوه است. بنابراین Su.vermiculata گونه مناسب برای استحصال بیواتانول در اراضی شور و کمبازده و اقالیم خشک و بیابانی بوده و با توجه به حضور آن در حاشیه مزارع و مراتع مناطق خشک و شور مانند جنوب گرمسار و جنوب ورامین، معرفی آن به بهرهبرداران و کارشناسان حوزه کشاورزی و منابع طبیعی توصیه میشود.
داریوش قربانیان؛ حیدر شریفه؛ محمد امیرجان؛ رسول میراخورلی
دوره 25، شماره 4 ، بهمن 1397، ، صفحه 761-769
چکیده
استفاده از اراضی شور و کمبازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین از دیدگاه کشاورزی به حساب میآید. گونههای Atriplex canescensو Atriplex verrocifera بهعنوان گونههای مقاوم به خشکی و شوری، قادر به تولید علوفه از اراضی شور و کمبازده هستند. برای بررسی امکان استقرار و سنجش میزان تولید علوفه ...
بیشتر
استفاده از اراضی شور و کمبازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین از دیدگاه کشاورزی به حساب میآید. گونههای Atriplex canescensو Atriplex verrocifera بهعنوان گونههای مقاوم به خشکی و شوری، قادر به تولید علوفه از اراضی شور و کمبازده هستند. برای بررسی امکان استقرار و سنجش میزان تولید علوفه در اراضی شور و کمبازده و تعیین شیوه مناسب کاشت، ابتدا دو منطقه با شوری متفاوت (شوری تا 20ds/m و شوری تا 40 ds/m) از طریق آزمایش خاک انتخاب شد. سپس در هر منطقه، از هر یک از گونههای مذکور به تعداد 45 اصله نهال در سه تکرار کاشته شد. نتایج این تحقیق نشان داد در مناطق با شوری زیاد (تا40 ds/m) استفاده از گونههایAtriplex canescens و Atriplex verrocifera برای استقرار و تولید علوفه امکانپذیر است. تحلیل نتایج حاصل از تجزیه واریانس رشد تاجپوشش و تولید سالانه گونههای مذکور نشان داد که در اراضی شور با حداکثر 40 ds/m رشد سال اول At.verrosifera بیشتر از At.canescensاست، اما در منطقه با شوری کم رشد At.canescens بیشتر است. میزان تولید گونههای مستقر شده نشان میدهد که تولید گونه At.canescens بیشتر از گونه At. verrusiferaاست. اما این اختلاف در منطقه شور به حداقل میرسد. بنابراین اثر شوری بر تولید At.canescensمحسوس و مؤثر بوده اما میزان تولید At. verrusiferaنسبت به منطقه با شوری کم بیشتر شده، ازاینرو این گونه از مقاومت و تحمل بیشتری برخوردار است.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 177-187
چکیده
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری ...
بیشتر
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری شد. سپس نمونهها خشک و آسیاب شد. شش ویژگی مهم کیفیت علوفه شامل قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC)، پروتئین خام (CP)، الیاف خام (CF)، انرژی متابولیسمی (ME) و دیواره سلولی منهای همیسلولز(ADF) سنجش و تعیین شد. میانگین DMD برابر14/35 درصد، CP برابر 35/17 درصد، CF برابر 93/40 درصد، WSC برابر9/13 درصد، Ash برابر 58/6 درصد، ME برابر97/3 مگاژول برکیلوگرم علوفه خشک وADF برابر 45/60 درصد برآورد شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات نشان داد که بیشترین مقدار پروتئین خام (CP) در مرحله گلدهی(6/20 درصد) و کمترین مقدار در مرحله بذردهی (02/13 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه حداقل میزان پروتئین خام (CP) برای بیشتر دامها در حالت نگهداری 5/7 درصد گزارش شده، لذا میتواند پروتئین خام را تامین کند. در مرحله گلدهی، پروتئین خام (CP) افزایش معنیدار نشان داد لذا شرایط بهرهبرداری از علوفه در زمان گلدهی مناسبتر است. میانگین قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC) و انرژی متابولیسمی (ME) در مرحله بذردهی بهطور معنیداری بیشتر از سایر مراحل رشد رویشی و گلدهی بود، لذا مرحله بذردهی نیز برای تغذیه دام قابل توصیه است. با توجه به پراکنش این گونه در مراتع قشلاقی و میانبند، زمان بهرهبرداری از علوفه ی آن منطبق با مرحله گلدهی و بذردهی است. از سوی دیگر بذر زیادی نیز تولید می کند، لذا کیفیت علوفه در مرحله بذردهی افزایش مییابد. با توجه به اینکه طی مراحل گلدهی و بذردهی، کیفیت علوفه گیاه قابل قبول است، لذا با اجرای مدیریت صحیح و اصولی مرتع میتوان استفاده مناسبی از این گونه برای تغذیه دام بعمل آورد.
داریوش قربانیان؛ منصور قدرتی؛ حیدر شرفیه؛ مسلم مظفری؛ امیر مسلم
دوره 19، شماره 3 ، آذر 1391، ، صفحه 443-456
چکیده
با هدف استفاده از فضای خالی بین Haloxylon ammodendron برای شناسایی و معرفی گونههای مناسب جهت کاشت همزمان باSeidlitzia Atriplex canescens، Salsola rigida از گونه های ،H. ammodendron بوتهای و تقویت اکوسیستم مناطق دارای پراکنشاستفاده شد. نحوه کاشت در قالب مدل آماری بلوکهای کامل تصادفی ، با 3 Anabasis setifera و Nitraria schoberi ،rosmarinusبلوک (تکرار) و هر بلوک با 6 تیمار در ایستگاه تحقیقات منابع ...
بیشتر
با هدف استفاده از فضای خالی بین Haloxylon ammodendron برای شناسایی و معرفی گونههای مناسب جهت کاشت همزمان باSeidlitzia Atriplex canescens، Salsola rigida از گونه های ،H. ammodendron بوتهای و تقویت اکوسیستم مناطق دارای پراکنشاستفاده شد. نحوه کاشت در قالب مدل آماری بلوکهای کامل تصادفی ، با 3 Anabasis setifera و Nitraria schoberi ،rosmarinusبلوک (تکرار) و هر بلوک با 6 تیمار در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی سمنان انجام ش د. صفات مورد سنجش شامل میزان رشد سالانه(اندازهگیری قطورترین شاخه ، شاخه بندی و طول شاخههای افقی در طی سن )، بازدهی تولید علوفه در سال و میزان استقرار نهال بود . باتحلیل و بررسی جد ولهای تجزیه واریانس و نتایج بدستآمده از آنها مشخص شد که بین بلوک ها اختلاف معنی داری در عواملاندازه گیری شده گونهها وجود ندارد . در زمینه استقرار در سطح 1% اختلاف معنی دار مش اهده شد . بهطوریکه بین تیمارها ، عوامل موردسنجش شامل رشد، استقر ار و تولید گونهها تحت شرایط موجود، تفاوتهای معنیداری را نشان داد. از نظر رشد ارتفاعی و تاج پوششS. rosmarinus ،A. setifera بهطور معنیداری با سایر گونهها تفاوت داشت. از نظر تعداد شاخه های فرعی H. ammodendron گونهبهترتیب در بهترین وضعیت قرار داشتند. این خصوصیت در بحث کنترل فرسایش و مقاومت در برابر چریده شدن A. canescens ووضعیت مناسبی را د اشت ند. از نظر استقرار S. rosmarinus و S. rigida ،H. ammodendron اهمیت داشت. از نظر تولید، گونههایتفاوت معنیدار بین گونهها مشاهده نشد و همه در یک گروه از نظر گروه بندی دانکن قرار گرفتند . اما از نظر تحلیل مشاهده ای،H. ammodendron و S. rosmarinus ،A. setifera ،N. schoberi بیشترین تعداد و بعد گونه های S. rigida و A. canescens گونه هایبه ترتیب تعداد گونه مستقر شده را به خود اختصاص دادند.
داریوش قربانیان؛ سودابه کروری؛ پروین صالحی؛ عمار رفیعی امام؛ سید محمد موسوی
دوره 15، شماره 4 ، اسفند 1387، ، صفحه 525-539
چکیده
به منظور شناخت مهمترین عوامل موثر بر زردی و پژمردگی تاغهای دستکاشت، مطالعه برخی عوامل اساسی اکولوژیکی در منطقه محسنآباد گرمسار بهعنوان منطقهای با تاغزار دستکاشت و منطقه چاه جام شاهرود با تاغزار طبیعی انجام شد. در روش تحقیق، بررسی شرایط موجود تاغزارهای طبیعی و دستکاشت استان و انجام مطالعه فنولوژی، خاک شناسی، هواشناسی، ...
بیشتر
به منظور شناخت مهمترین عوامل موثر بر زردی و پژمردگی تاغهای دستکاشت، مطالعه برخی عوامل اساسی اکولوژیکی در منطقه محسنآباد گرمسار بهعنوان منطقهای با تاغزار دستکاشت و منطقه چاه جام شاهرود با تاغزار طبیعی انجام شد. در روش تحقیق، بررسی شرایط موجود تاغزارهای طبیعی و دستکاشت استان و انجام مطالعه فنولوژی، خاک شناسی، هواشناسی، تعیین قوهنامیه بذرها در سالهای مختلف، تعیین درصد رطوبت و ماده خشک در سرشاخههای پایههای سبز، پژمرده و زرد کامل، برای تعیین نقش عوامل یادشده در زردی تاغها، پیشبینی شد. نتایج بدست آمده از مطالعه تاغزار دستکاشت با شرایط تاغزارهای طبیعی مقایسه شده است. براساس این نتایج، بارندگی و درجه حرارت نقش مستقیم بر رشد و بذردهی درختچههای تاغ دارد. مهمترین عوامل مؤثر بر زرد شدن تاغها علاوه بر شرایط آب و هوایی، کمبود عناصر تبادلی و مغذی در خاک، بافت نامساعد خاک و نزدیکی فواصل درختان و درختچهها که سبب ایجاد رقابت درون گروهی شدیدی شده، شناسایی شد. وجود تکپایههای تاغ سرسبز و شاداب در بین گروهی از تاغهای زرد و خشک و پژمرده به علت مقاومت ژنتیکی آنها بوده و احتمالاً از گونههای بومی کویرهای مرکزی ایران هستند.
داریوش قربانیان؛ محمد جعفری
دوره 14، شماره 1 ، خرداد 1386، ، صفحه 1-7
چکیده
منطقهای با پوشش خوب(تیپ) با تراکم زیاد و شادابی مناسب به نام دشت چاکیف ازتوابع شهرستان شاهرود انتخاب گردید (با تراکم 6825 بوته درهکتار و با 5/4 % سطح تاج پوشش). پس ازانتخاب محل، در منطقه مورد نظر4 پلات با مساحت 100 متر مربع برقرار و در هر پلات علاوه بر مطالعه مؤلفههای مختلف پوشش گیاهی، دو پروفیل، یکی در زیربوته Salsola rigida و دیگری در بین بوتههای ...
بیشتر
منطقهای با پوشش خوب(تیپ) با تراکم زیاد و شادابی مناسب به نام دشت چاکیف ازتوابع شهرستان شاهرود انتخاب گردید (با تراکم 6825 بوته درهکتار و با 5/4 % سطح تاج پوشش). پس ازانتخاب محل، در منطقه مورد نظر4 پلات با مساحت 100 متر مربع برقرار و در هر پلات علاوه بر مطالعه مؤلفههای مختلف پوشش گیاهی، دو پروفیل، یکی در زیربوته Salsola rigida و دیگری در بین بوتههای موجود حفر گردید. از هر پروفیــل، در سه سطح10-0، 25-10 و25> سانتیمتر نمونهبرداری شد (درمجموع24 نمونه) جهت بررسی عناصر موجود در بیوماس و چگونگی تاثیر آن بر خاک، از بوتههایی که در زیر آنها پروفیل حفرگردید، نمونه گیاهی برداشت شد (4 نمونه گیاهی).نمونههای خاک وگیاه در آزمایشگاه مورد تجزیه قرار گرفت (19 مؤلفه خاک و 6 مؤلفه گیاهی). نتایج بدست آمده حاکی از افزایش معنی دارموادآلی، ازت، پتاسیم و بی کربنات در زیر تاج پوشش گیاه بوده و هدایت الکتریکی بالاتر از 8 دسی زیمنس برمتر، افزایش میزان آهک وسدیم خاک برای رشد و توسعه آن محدودیت ایجاد میکند.
داریوش قربانیان
دوره 12، شماره 4 ، بهمن 1384، ، صفحه 484-497