نعمت الله کریمی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1400، ، صفحه 652-671
چکیده
هدف اصلی تحقیق حاضر، پهنهبندی تمامی عرصههای منابع طبیعی کشور با اولویت مناطق بیابانی و نیمهبیابانی با استفاده از شاخصها و معیارهای قابل استخراج از اطلاعات سنجش از دوری و با بهرهگیری از تکنیکهای نوین طبقهبندی تصاویر ماهوارهای است. بر این اساس، پهنههای بیابانی، نیمهبیابانی و اراضی کویری و نمکی کشور به همراه سایر ...
بیشتر
هدف اصلی تحقیق حاضر، پهنهبندی تمامی عرصههای منابع طبیعی کشور با اولویت مناطق بیابانی و نیمهبیابانی با استفاده از شاخصها و معیارهای قابل استخراج از اطلاعات سنجش از دوری و با بهرهگیری از تکنیکهای نوین طبقهبندی تصاویر ماهوارهای است. بر این اساس، پهنههای بیابانی، نیمهبیابانی و اراضی کویری و نمکی کشور به همراه سایر عرصههای منابع طبیعی (همانند اراضی جنگلی، مرتعی، پهنههای آبی و اراضی کشاورزی) با استفاده از سری زمانی تصاویر ماهواره MODIS و با استخراج شاخصها و پارامترهای مختلفی همانند آلبدو، شاخص تفاضل نرمال شده گیاهی، دمای سطح زمین در طول روز و شب به همراه اختلاف دمای روز و شب مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. در این روش برخلاف روشهای کلاسیک طبقهبندی که تنها بر استفاده از یک تصویر ماهوارهای و ویژگیهایی همانند تراکم پوشش گیاهی و یا دمای سطح زمین استوار هستند، نحوه رفتار پوششهای مختلف منابع طبیعی در گذر زمان در شاخصها و معیارهای قابل استخراج از تصاویر ماهوارهای مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بر این اساس، رفتار زمانی هر کدام از عرصههای منابع طبیعی یاد شده در طول سال 2019 میلادی با استفاده از معیارهای سنجش از دوری نام برده شده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جهت طبقهبندی کشور با استفاده از شاخصهای یاد شده، از روش طبقهبندی شی پایه و با بهرهگیری از تکنیک کمترین فاصله بر اساس منطق فازی استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده میتوان عنوان کرد به ترتیب در حدود 2/41، 8/14 و 9/3 درصد از مساحت کشور (مجموعاً در حدود 60 درصد از خاک کشور) به توسط اراضی بیابانی، نیمهبیابانی و نمکزارها پوشیده شده است که با لحاظ نمودن درصد مساحت اراضی کوهستانی سنگلاخی (3/11 درصد) میتوان عنوان کرد که در حدود 2/71 درصد از خاک کشور فاقد شرایط زیستی (لمیزرع) مناسب برای فعالیتهای کشاورزی و یا موارد مشابه با آن هستند. برطبق انتظار، اراضی بیابانی و نیمهبیابانی در مناطق مرکزی، شرقی، جنوب شرقی و جنوبی کشور تمرکز یافته است و در مناطق شمالی، شمال غربی و غربی کشور هیچ نشانهای از چنین مناطقی یافت نگردید.
مهشید سوری؛ طیبه علیبیگی؛ مهدی عرفانیان؛ جواد معتمدی؛ رستم خلیفه زاده
دوره 28، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 21-33
چکیده
پایش مراتع برای تحقیق در مورد تغییرات جهانی و توسعه پایدار، مهم میباشد. تولید ناخالص اولیه یکی از عوامل کلیدی برای درک شرایط گراسلند در حال رشد است. محصولات تولید ناخالص اولیه سنجنده MODIS ماهوارههای Terra و Aqua که بر اساس مدل LUE و دادههای بازتاب سطح زمین استخراج میشوند، به پارامترهای FPAR و بازدهی مصرف نور حساسیت دارند. ...
بیشتر
پایش مراتع برای تحقیق در مورد تغییرات جهانی و توسعه پایدار، مهم میباشد. تولید ناخالص اولیه یکی از عوامل کلیدی برای درک شرایط گراسلند در حال رشد است. محصولات تولید ناخالص اولیه سنجنده MODIS ماهوارههای Terra و Aqua که بر اساس مدل LUE و دادههای بازتاب سطح زمین استخراج میشوند، به پارامترهای FPAR و بازدهی مصرف نور حساسیت دارند. هدف این مطالعه معرفی یک شاخص بهبودیافته مبتنی بر محصولات تولید ناخالص اولیه و شاخص پوشش گیاهی NDVI سنجنده MODIS میباشد. عملیات میدانی از تاریخ 19 اردیبهشت 1394 همزمان با رشد پوشش گیاهی در حوضه مطالعاتی رزین استان کرمانشاه انجام شد. در هریک از تیپها، مناطق معرف تعیین شد و در هریک از نقاط معرف 6 عدد ترانسکت 100 متری مستقر گردید. در امتداد هر یک از ترانسکتها 5 عدد پلات به فاصله 20 متر قرار داده شد و در مجموع 84 عدد ترانسکت و 420 پلات در سطح حوزه مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعاتی مانند نوع تیپ مرتع و میزان علوفه تر واقعی (AFY, kg/ha) در حوضه رزین بررسی شد. در مجموع سه تیپ در حوزه شناسایی گردید. دادههای تولید ناخالص اولیه تغییریافته با دادههای اندازهگیری شده در حوضه رزین استان کرمانشاه محاسبه و اعتبارسنجی شد. نتایج نشان داد که در تیپ 1 با R2 معادل 77/0 شاخص Ss تولید ناخالص اولیه ndvi بهعنوان شاخص بهبودیافته، در تیپ 2 شاخص Ss تولید ناخالص اولیه ndvi با R2 73/0، تیپ 3 شاخص Ss تولید ناخالص اولیه ndvi با R2 معادل 71/0 و در نهایت کل تیپ مرتع شاخص Ss تولید ناخالص اولیه ndvi با R2 معادل51/0 تعیین گردید. دادههای تولید ناخالص اولیه تغییریافته یک شاخص قابل قبول برای پایش گراسلند است. بهطوریکه دقت برآورد تولید مراتع بر اساس شاخص Ss تولید ناخالص اولیه ndvi، 80 درصد بهدست آمد. نتایج آماری مقایسه مقادیر برآورد شده با مشاهدات صحرایی حکایت از دقت قابل قبول مدلهای آماری در برآورد تولید دارد. از آنجایی که دادههای MODIS دو بار در روز در دسترس میباشند، شاخص بهبودیافته میتواند نیاز واقعی پایش مراتع را در مقیاس منطقهای پاسخ دهد.
مریم میردیلمی؛ محمد رحیمی؛ شیما نیکو؛ علیاکبر دماوندی
دوره 27، شماره 1 ، فروردین 1399، ، صفحه 58-74
چکیده
در چهار دهه گذشته تغییرات کاربری اراضی در ایران بهعنوان یک عامل انسانی بیابانزایی با سرعت فزاینده به وقوع پیوسته و منجر به تشدید روند تخریب اراضی در انواع کاربریها گردیده است. در این پژوهش با توجه به دامنه گسترده این تغییرات، از فنآوری سنجشازدور در ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در دشت دامغان استفاده شد. اراضی ...
بیشتر
در چهار دهه گذشته تغییرات کاربری اراضی در ایران بهعنوان یک عامل انسانی بیابانزایی با سرعت فزاینده به وقوع پیوسته و منجر به تشدید روند تخریب اراضی در انواع کاربریها گردیده است. در این پژوهش با توجه به دامنه گسترده این تغییرات، از فنآوری سنجشازدور در ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در دشت دامغان استفاده شد. اراضی منطقه با روش طبقهبندی نظارتشده به سه کلاس با کاربری اراضی بایر، اراضی دارای پوشش گیاهی (کشاورزی و مرتعی) و شهری تقسیم گردید و تغییرات کاربریها در طی چهار دوره زمانی با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاکی از وجود روند افزایشی 184 و07/1 درصدی به ترتیب در سطح کاربریهای اراضی شهری و بایر و کاهش 7/15 درصدی در کاربری اراضی دارای پوشش گیاهی (کشاورزی و مرتعی) بوده است. با بهرهگیری از شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی NDVI نیز نتایج حاصل از کلاسهبندی پوشش گیاهی منطقه بدینصورت بود که کلاس یک (شاخص کوچکتر از صفر)، از 2/93 به 5/99 درصد افزایش، کلاس دو (شاخص بین 0 تا 2/0)، از6/5 به 38/0 درصد، کلاس سه (شاخص بین 2/ 0تا 5/0)، از 1/1 به 01/0 درصد و کلاس چهار (شاخص بین 5/ 0تا 1) از 03/0 درصد به صفر کاهشیافته است که حاکی از صحت یافتههای حاصل از بررسی تغییرات کاربری بوده و هر دو مؤید افزایش اراضی بایر و کاهش پوشش گیاهی میباشند. همچنین با بهرهگیری از شاخصهای اقلیمی مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابانزایی نتایج حاصل از محاسبات 17 ساله در طی دوره آماری 1376 تا 1392 نشاندهندهی روند کاهشی بیابانزایی در سه کلاس ضعیف، شدید و بسیار شدید و روند افزایشی در کلاس متوسط بوده است. درنهایت با تلفیق یافتههای حاصل از مدل ایرانی و نتایج حاصل از روشهای سنجشازدور، وجود روندی ضعیف از بیابانزایی بر اساس معیار اقلیم در منطقه مورد تائید قرار گرفت.
مرتضی حسینی توسل؛ حسین ارزانی؛ منوچهر فرج زاده اصل؛ محمد جعفری؛ ساسان بابایی کفاکی؛ اصغر کهندل
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 615-624
چکیده
نحوه پراکنش و میزان تغییرات پوشش گیاهی مراتع در طی زمان، نشاندهنده مسیر توالی اکوسیستم به سوی قهقرا یا اوج است. یکی از مهمترین عوامل موثر در این تغییرات عوامل اقلیمی است. با توجه به بحران تغییرات اقلیمی که نظام بین الملل از دهه 1990 با آن مواجه شده لازم است اثر این تغییرات بر روی پوشش گیاهی مراتع مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این تغییرات ...
بیشتر
نحوه پراکنش و میزان تغییرات پوشش گیاهی مراتع در طی زمان، نشاندهنده مسیر توالی اکوسیستم به سوی قهقرا یا اوج است. یکی از مهمترین عوامل موثر در این تغییرات عوامل اقلیمی است. با توجه به بحران تغییرات اقلیمی که نظام بین الملل از دهه 1990 با آن مواجه شده لازم است اثر این تغییرات بر روی پوشش گیاهی مراتع مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این تغییرات روشهای مختلفی از جمله مطالعات میدانی وآماربرداریهای دراز مدت وجود دارد. یکی از روشهایی که امروزه میتواند ما را در مطالعه این فرایند یاری نماید استفاده از تصاویر ماهوارهای و ابزار سنجش از دور است. در این مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارههای TM و ETM+ تغییرات پوشش گیاهی در مراتع استان البرز در بین سالهای 2000 تا 2011 به تفکیک شهرستان پایش شد و ارتباط آن با سه عامل اقلیمی شامل متوسط بارندگی، دما و رطوبت نسبی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شهرستان طالقان بطور معنیداری بالاترین شاخص NDVI را در ماه می (10اردیبهشت تا 10خرداد) دارا است. پس از آن شهرهای ساوجبلاغ و کرج قرار دارند که دارای تشابه از نظر رفتار تغییرات شاخص نیز میباشند. پس از آنها بترتیب اشتهارد و نظرآباد با اختلاف معنیدار کمتر قرار دارند. بر اساس مدل بدست آمده بترتیب بارندگی ماههای آبان، شهریور، اسفند، بهمن و متوسط سالانه بیشترین اثر مثبت را برای رشد گیاهان مرتعی داشته است و سایر فاکتورهای دما و رطوبت نسبی رابطه معنیداری با پوشش گیاهی دوره مورد نظر ندارد. روند تغییرات پوشش گیاهی نشان داد که بعد از سال 2000 میزان پوشش گیاهی کاهش یافته و در سال 2011 مجدداً افزایش یافته است.
منوچهر فرج زاده؛ امان اله فتح نیا؛ بهلول علیجانی؛ پرویز ضیائیان
دوره 18، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 107-123
چکیده
هدف این تحقیق ارزیابی اثر عوامل اقلیمی بر پوشش گیاهی در مراتع زاگرس با شاخص NDVI حاصل از سنجنده AVHRR و دادههای هواشناسی میباشد. منطقه مطالعهشده مراتع با تراکمهای 75-51، 50-26 و 25-10 درصد زاگرس میباشد. زمان مطالعه تصاویر ماهوارهای از ژانویه تا اکتبر 2006 و عوامل اقلیمی از سپتامبر 2005 تا اکتبر 2006 بود. هفت متغیر اقلیمی ماهانه (بارش، ...
بیشتر
هدف این تحقیق ارزیابی اثر عوامل اقلیمی بر پوشش گیاهی در مراتع زاگرس با شاخص NDVI حاصل از سنجنده AVHRR و دادههای هواشناسی میباشد. منطقه مطالعهشده مراتع با تراکمهای 75-51، 50-26 و 25-10 درصد زاگرس میباشد. زمان مطالعه تصاویر ماهوارهای از ژانویه تا اکتبر 2006 و عوامل اقلیمی از سپتامبر 2005 تا اکتبر 2006 بود. هفت متغیر اقلیمی ماهانه (بارش، دما و رطوبت نسبی (حداکثر، میانگین و حداقل)) بر NDVI ماهانه مطالعه شد. پهنهبندی با روش زمینآمار و بررسی عوامل اقلیمی بر تغییرات پوشش گیاهی با رگرسیون چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان میدهد که روش کوکریجینگ برای پهنهبندی بهتر میباشد و تنها در دمای میانگین، روش وزندهی عکس فاصله ارزیابی بهتری دارد. بدین ترتیب، پوشش گیاهی به بارش 2 ماه قبل و به دما و رطوبت نسبی 1 ماه قبل پاسخ میدهد. نتایج رگرسیونی، نشاندهنده همبستگی بیشتر در مراتع با تراکم 75-51 درصد میباشد، اما در مجموع مقدار همبستگی در مراتع با تراکم 25-10 درصد پایین است که ناشی از ارتفاع کم از سطح دریا، اثر پسزمینه خاک و حواشی سطوح کشاورزی میباشد. همچنین ارتفاع کم در مراتع با تراکم 25-10 درصد عامل افزایش دما و انتقال شروع سبزینگی به اسفندماه (مارس) بوده است، در حالیکه در مراتع با تراکم 75-51 درصد، شروع سبزینگی در اردیبهشتماه (می) میباشد. بنابراین بیشترین مقدار R2 در مراتع متراکم 6478/0 مربوط به اردیبهشتماه (می) و کمترین در مراتع کم تراکم، به مقدار 136/0 در مردادماه (اوت) میباشد.
خسرو میرآخورلو؛ سید زین العابدین حسینی
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1385، ، صفحه 127-138
چکیده
برآورد میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی یکی از ابزارهای مهم مدیریت مراتع میباشد. در این تحقیق با بررسی عوامل محیطی موثر در میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی و دادههای ماهواره ای، مدل برآورد تولید علوفه برای مراتع دماوند تهیه شده است. به این منظور ازدادههای سنجنده TM ماهواره لندست 5 برای بدست آوردن شاخص گیاهی NDVI برای محاسبه مقدار سبزینه ...
بیشتر
برآورد میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی یکی از ابزارهای مهم مدیریت مراتع میباشد. در این تحقیق با بررسی عوامل محیطی موثر در میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی و دادههای ماهواره ای، مدل برآورد تولید علوفه برای مراتع دماوند تهیه شده است. به این منظور ازدادههای سنجنده TM ماهواره لندست 5 برای بدست آوردن شاخص گیاهی NDVI برای محاسبه مقدار سبزینه گیاهان مرتعی منطقه استفاده شد. برای ارزیابیهای کمی و کیفی پوشش گیاهی از روش آماربرداری تصادفی لایه ای، ترانسکت خطی و محاسبه اندازه پلاتها از روش حداقل سطح و نمودار گونهها تعیین شد. در مجموع 28 ترانسکت50 متری و 280 قطعه نمونه یک متر مربعی (درهر ترانسکت 10 قطعه نمونه) برای اندازه گیریهای مورد نیاز و جمع آوری اطلاعات انتخاب شد. برای تهیه مدل از عوامل محیطی موثر در میزان تولید علوفه گیاهان مرتعی نظیر شیب، ارتفاع، جهت، متوسط بارندگی، دما و تبخیر سالانه و شاخص گیاهی NDVI استفاده شد. با تهیه نقشه عوامل ذکر شده برای حوزه دماوند و تجزیه و تحلیل آماری دادهها، عوامل محیطی با اثر کم یا بی اثر حذف گردید و در نهایت با دخالت دادن سه عامل شیب، بارندگی و شاخص گیاهی NDVI رابطه زیر برای تخمین میزان علوفه قابل دسترس دام در حوزه بدست آمد. میانگین ارزش استاندارد مقادیر علوفه برآورد شده از مدل برابر 38% و ارزش استاندارد انحراف معیار مقادیر علوفه(St. D.) برابر 97% میباشد. نزدیک بودن میانگین ارزش استاندارد مقادیر علوفه برآورد شده از مدل به صفر و نزدیک بودن ارزش استاندارد انحراف معیار مقادیر علوفه(St. D.) به عدد یک نمایانگر اعتبار و کارآیی نسبتا خوب مدل در تخمین علوفه مراتع منطقه محسوب میشود.