احسان زندی اصفهان؛ علی اشرف جعفری؛ رسول میراخورلی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 464-473
چکیده
گونههای شورروی بهدلیل سازگاری با شرایط خاص مناطق خشک و بیابانی میتوانند بخشی از نیاز علوفهای دام را در اوایل بهار، تابستان و بهویژه اواخر پاییز تأمین کنند. بااینحال، اطلاعات کمی در مورد ارزش غذایی این گیاهان در دسترس است. از سوی دیگر، شوررویها (هالوفیتها) دارای تغییرات قابل توجهی در ارزش غذایی خود هستند. بنابراین، آگاهی ...
بیشتر
گونههای شورروی بهدلیل سازگاری با شرایط خاص مناطق خشک و بیابانی میتوانند بخشی از نیاز علوفهای دام را در اوایل بهار، تابستان و بهویژه اواخر پاییز تأمین کنند. بااینحال، اطلاعات کمی در مورد ارزش غذایی این گیاهان در دسترس است. از سوی دیگر، شوررویها (هالوفیتها) دارای تغییرات قابل توجهی در ارزش غذایی خود هستند. بنابراین، آگاهی از کیفیت علوفه شوررویها در هر مرحله فنولوژیک علاوه بر اینکه به بهرهبرداران در مناطق خشک و بیابانی کمک میکند تا گونههای گیاهی مناسب را برای کاشت در برنامههای شورورزی انتخاب نمایند، بلکه باعث میشود زمان مناسب چرا برای دستیابی به عملکرد بیشتر دام در اراضی شور نیز تعیین شود. در این تحقیق، اثر مراحل مختلف فنولوژیک بر شش فاکتور مؤثر در کیفیت علوفه دو گونه مرتعی Atriplex leucoclada و Suaeda fruticosa بررسی شد. نمونههای گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی (اواخر خرداد) گلدهی (نیمه شهریور) و بذردهی (آبان) از اراضی شور در گرمسار، استان سمنان جمعآوری شدند. دادهها بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه واریانس شدند. مقایسه میانگینها با آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که اثر مراحل فنولوژیک و اثر متقابل مراحل فنولوژیک در گونه بر کیفیت علوفه در سطح آماری یک درصد معنیدار بود. حداکثر کیفیت علوفه در مرحله رشد رویشی بهدست آمد و پس از آن کیفیت علوفه تا مرحله بذردهی کاهش پیدا کرد. بهطور کلی، نتایج این تحقیق حکایت از برتری گونهfruticosa Suaeda از نظر ارزش غذایی نسبت به گونه Atriplex leucoclada داشت، بهطوریکه میتواند بهعنوان منبع جدید علوفه در اراضی تحت تأثیر شوری که سایر منابع مرسوم علوفه امکان رشد و تولید در این اراضی را ندارند در نظر گرفته شود.
احمدرضا پناهیان؛ حمیدرضا ناصری؛ مجید کریمپور ریحان؛ محمد جعفری؛ سیدعلیرضا حسینی
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 128-137
چکیده
یکی از راههای کاهش گازهای گلخانهای در اتمسفر، جذب کربن توسط اندامهای گیاه و ترسیب آن در خاک است. کشت گیاهان و مدیریت مناسب، موجب افزایش بیوماس گیاهان بومی در نتیجه افزایش سطح فتوسنتز کننده و جذب کربن، افزایش مقدار ورودی کربن به خاک میگردد. حاشیه جادهها از جمله مناطقی است که قابلیت جذب کربن را دارند و از پتانسیل اکولوژیکی بالایی ...
بیشتر
یکی از راههای کاهش گازهای گلخانهای در اتمسفر، جذب کربن توسط اندامهای گیاه و ترسیب آن در خاک است. کشت گیاهان و مدیریت مناسب، موجب افزایش بیوماس گیاهان بومی در نتیجه افزایش سطح فتوسنتز کننده و جذب کربن، افزایش مقدار ورودی کربن به خاک میگردد. حاشیه جادهها از جمله مناطقی است که قابلیت جذب کربن را دارند و از پتانسیل اکولوژیکی بالایی نیز برخوردار هستند. در این تحقیق میزان ذخیره کربن در درمنهزارهای حریم جاده ایوانکی – گرمسار مورد اندازهگیری قرار گرفت. بدین منظور تعداد 10 پلات 120 متر مربعی در طول سه ترانسکت 1000 متری به صورت تصادفی جهت برداشت نمونه گیاهی و در هر یک از پلاتها در پای بوتهها و در فضای بین بوتهها، پروفیل خاک حفر شده و نمونهگیری خاک در سه لایه سطحی متأثر از ماده آلی، لایه زیر سطحی و لایه گسترش ریشه و اعماق بین 0 – 10، 10 – 30 و 30 – 50 سانتیمتری در پنج تکرار آزمایش برداشت شد. نتایج نشان داد کل کربن ترسیب شده پروفیل خاک برابر 518/59 تن در هکتار و مجموع کربن آلی ذخیره شده بیوماس اندام هوایی و اندام زیرزمینی گیاه درمنه برابر 8/340 کیلوگرم در هکتار است. جهت افزایش ترسیب کربن در مراتع، گزینههای کاربردی مدیریت اکوسیستم باید بر سه محور خاک، بیوماس و لاشبرگ استوار باشند. با ایجاد پوشش گیاهی حریم جادهها علاوه بر ذخیرهسازی کربن میتوان به کاهش و کنترل فرسایش و کاهش آلودگی صوتی کمک نمود همچنین باعث بوجود آمدن کریدور اکولوژیکی، چشمانداز عمومی و ایجاد میکروکلیما میگردد.