یاسر قاسمی آریان؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ محمدرضا شهرکی؛ علیرضا یاری
دوره 31، شماره 3 ، مهر 1403، ، صفحه 232-247
چکیده
چکیدهسابقه و هدفنهاد مشارکتی، اولین و ضروریترین رکن تقویت سرمایه اجتماعی به حساب آمده که پایداری آن ضامن بقا و استمرار مشارکت اجتماعات محلی در پروژههای مدیریت منابع طبیعی است. گروه توسعه روستا و صندوق اعتباری خرد، دو نهاد اجتماعی و اقتصادی مهم در اجرای پروژه بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته با تأکید ویژه بر ...
بیشتر
چکیدهسابقه و هدفنهاد مشارکتی، اولین و ضروریترین رکن تقویت سرمایه اجتماعی به حساب آمده که پایداری آن ضامن بقا و استمرار مشارکت اجتماعات محلی در پروژههای مدیریت منابع طبیعی است. گروه توسعه روستا و صندوق اعتباری خرد، دو نهاد اجتماعی و اقتصادی مهم در اجرای پروژه بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته با تأکید ویژه بر اراضی حساس به خاکهای شور و اراضی مستعد ﻓرسایش بادی (RFLDL) در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی بوده که درسآموختههای ارزشمندی از مشارکت بهرهبرداران در اجرای اثربخشتر پروژههای مقابله با بیابانزایی به همراه داشتهاند. پایداری این نهادها منوط به شرکت و فعالیت اعضا در نشستهای تصمیمگیری گروههای توسعه در جهت تقویت سرمایههای اجتماعی، اقتصادی، انسانی، طبیعی و فیزیکی روستا و همچنین رعایت مقررات آییننامه صندوق اعتباری خرد و واریز مبالغ خرد ماهانه است. با اینحال فعالیت کم یا انحلال برخی از این نهادها، امروزه به یکی از چالشها و دغدغههای مهم کارشناسان اجرایی پروژه یادشده تبدیل شده است. تحقیق حاضر با هدف تبیین عوامل اصلی عدم پایداری این نهادها به انجام رسید.مواد و روشها این تحقیق از نظر روش، توصیفی-تحلیلی، از نظر هدف، کاربردی و روش گردآوری اطلاعات به دو روش اسنادی و پیمایشی است. جامعه هدف، کلیه اعضای گروههای توسعه روستا و صندوقهای اعتباری خرد در روستاهای هدف اجرای پروژه RFLDL در شهرستان سرایان است. ابزار سنجش تحقیق، پرسشنامه محققساخته بوده، که بر اساس فرمول کوکران و تطبیق با جدول کرجسی و مورگان ، 96 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پس از تایید روایی با نظر متخصصان، پایایی پرسشنامه برابر 83/0 به دست آمد که نشان از قابلیت اعتماد مناسب است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار 22SPSS انجام گرفت. بررسی رابطۀ بین متغیرها با استفاده از نرمافزار Smart PLS3 انجام شد. برای این منظور بار عاملی هر یک از گویهها به دست آمد.نتایجنتایج مربوط به تبیین مولفههای اصلی پایداری نهادهای مشارکتی در قالب 4 گروه عوامل اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی -معیشتی، آموزشی – ترویجی و سیاستگذاری- مدیریتی طبقه بندی و اولویتبندی شد. بر این اساس در عوامل اجتماعی – فرهنگی گویه های "عدم توجه به ویژگیهای ساختاری و ترکیب گروهها"، "فقدان تعهد و احساس مسئولیت لازم در بین اعضای گروه" و "فقدان الگوی مشخص برای حفظ و بقای گروهها"، در عوامل اقتصادی گویههای "سرمایه مالی اندک صندوق"، "پایین بودن مبلغ تسهیلات صندوق" و "ناتوانی صندوق در انعقاد قرارداد و جذب سرمایه از سایر منابع"، در عوامل آموزشی – ترویجی گویههای "همزمان نبودن مهارتآموزی با اعطای وام " و "ناکافی بودن آموزشها برای استفاده موثر از تسهیلات" و در عوامل سیاستگذاری- مدیریتی گویه "تامین نشدن تسهیلات دولتی برای حمایت از صندوقها" دارای بیشترین اولویت بودند. نتایج بررسی فرضیهها و تحلیل مسیر نیز نشان داد که مولفهی مدیریتی- سیاستگذاری با ضریب 581/0-0، قویترین تأثیر منفی و معنیداری را بر پایداری نهادهای مشارکتی در سطح 99 درصد داشته است.نتیجهگیری به طور کلی نتایج این تحقیق نشان میدهد عوامل سیاستگذاری – مدیریتی و عوامل اجتماعی (بخصوص ساختار و ترکیب نهادها) به عنوان مهمترین عوامل پایداری نهادهای مشارکتی محسوب میگردند. لذا پیشنهاد میشود کارشناسان وتسهیلگران، ابتدا هماهنگی و انسجام سازمانی را در سطح دستاندرکاران دولتی تقویت بخشیده و ضمن تامین اعتبارات مناسب، موانع حقوقی پیشروی مشارکت اجتماعات محلی در اجرای پروژههای مقابله با بیابانزایی را مرتفع سازند. همچنین لازم است مطالعات تحلیل شبکه، به منظور دستیابی به ترکیب مناسب اعضا، در مرحله تاسیس و استقرار نهادها مد نظر قرار گیرد.
مهدی قربانی؛ لیلا عوض پور؛ مجید رحیمی؛ هما موسوی؛ بهناز اسماعیلی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 378-387
چکیده
سرمایة اجتماعی یکی از ارکان اصلی درمدیریت مشارکتی و توسعة پایدار محلی محسوب میگردد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سرمایة اجتماعی درونگروهی در دو بازة زمانی قبل و بعد از اجرای پروژة مشارکتی با عنوان پروژة بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته در مناطق خشکRFLDL، در روستای دهرضا از توابع شهرستان ریگان استان کرمان ...
بیشتر
سرمایة اجتماعی یکی از ارکان اصلی درمدیریت مشارکتی و توسعة پایدار محلی محسوب میگردد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سرمایة اجتماعی درونگروهی در دو بازة زمانی قبل و بعد از اجرای پروژة مشارکتی با عنوان پروژة بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته در مناطق خشکRFLDL، در روستای دهرضا از توابع شهرستان ریگان استان کرمان میباشد. جامعة آماری در این مطالعه اعضای گروههای توسعة روستایی است که 133 نفر در غالب 9 گروه را شامل میشوند. در این تحقیق میزان روابط اعتماد و مشارکت در شبکة ذینفعان با استفاده از پرسشنامههای تحلیل شبکهای و براساس مشاهدة مستقیم و مصاحبه با کلیة ذینفعان و براساس سنجش شاخصهای تحلیل شبکهای مانند تراکم، تمرکز، دوسویگی، انتقالیافتگی و میانگین فاصلة ژئودزیک در دو مرحلة قبل و بعد از اجرای پروژة بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته موردبررسی قرار گرفتهاند. نتایج در این بررسی نشان میدهد که میزان اعتماد، مشارکت و به نوعی سرمایة اجتماعی در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط بوده که پس از اجرای این پروژه میزان این مؤلفهها افزایش یافته است. سرعت گردش و تبادل اعتمادو مشارکت بین افراد بعد از اجرای طرح نسبت به قبل از اجرای آن افزایشیافته و اجرای این پروژه، اتحاد و یگانگی بین افراد را نیز تقویت کرده است. در نهایت با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان بیان کرد که بهدنبال اجرای این پروژه میزان سرمایة اجتماعی درونگروهی شبکه افزایش یافته و در واقع میتوان استدلال نمود که پس از اجرای پروژه، تحقق مدیریت مشارکتی در منطقه به شکل مطلوب صورت گرفته است.