حسین ارزانی؛ جواد معتمدی؛ تقی میرحاجی
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 657-670
چکیده
اطلاع از نیاز روزانه دامهای چرا کننده در مرتع، یکی از ملزومات اساسی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرا در طرحهای مرتعداری است. در همین راستا، نیاز انرژی متابولیسمی روزانه ردهای مختلف گوسفند سنگسری (میش، قوچ و بره) در مرتع بررسی شد. برای این منظور با توجه به میانگین مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه و سهم گونهها در ترکیب گیاهی، مقدار انرژی ...
بیشتر
اطلاع از نیاز روزانه دامهای چرا کننده در مرتع، یکی از ملزومات اساسی، بهمنظور محاسبه ظرفیت چرا در طرحهای مرتعداری است. در همین راستا، نیاز انرژی متابولیسمی روزانه ردهای مختلف گوسفند سنگسری (میش، قوچ و بره) در مرتع بررسی شد. برای این منظور با توجه به میانگین مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه و سهم گونهها در ترکیب گیاهی، مقدار انرژی متابولیسمی در یک کیلوگرم علوفه خشک در مراحل مختلف رشد مرتع، برآورد شد و با مدنظر قرار دادن نیاز انرژی متابولیسمی روزانه، مقدار علوفه تامین کننده نیاز دام، برآورد گردید. نیاز انرژی متابولیسمی روزانه، بر اساس معادله پیشنهادی MAFF (1984) در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع، با مدنظر قرار دادن خصوصیات فیزیکی مرتع، فواصل آبشخور، تراکم گیاهان و اعمال ضریب افزایشی 70 درصد محاسبه گردید. بر مبنای نتایج حاصل، مقدار علوفه لازم برای تأمین نیاز روزانه میش بالغ گوسفند سنگسری با میانگین وزن 37 کیلوگرم، در اوایل، اواسط و اواخر فصل رشد، بهترتیب 6/1، 1/2 و 3/2 کیلوگرم علوفه خشک برآورد گردید. مقادیر مذکور برای قوچ بالغ با میانگین وزن 75/48 کیلوگرم، در مراحل مختلف رشد مرتع 9/1، 5/2 و 9/2 کیلوگرم برآورد شد. نیاز روزانه برهها با میانگین وزن 88/19 کیلوگرم، در هر یک از زمانهای فصل رشد، بهترتیب 3/1، 7/1 و 9/1 برآورد گردید. نتایج نشان داد که درنظر گرفتن مقدار 5/1 کیلوگرم علوفه خشک برای تامین نیاز روزانه انواع و ردههای مختلف دام، صحیح نمیباشد و ضرورت دارد، نیاز روزانه دام بر مبنای کیفیت علوفه در مراحل مختلف فصل رشد، مشخص شود. ضمن اینکه نتایج بر این موضوع تاکید دارد که جهت تطابق نیاز روزانه دام با کیفیت علوفه مرتع، ضرورت دارد مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه و سهم تمامی گونههای مورد چرای دام در ترکیب گیاهی، درنظر گرفته شود و تنها به ذکر نتایج بخشی از گونههای تشکیلدهنده رژیم غذایی، اکتفا نشود. در غیر اینصورت، همانند مطالعه حاضر، مقدار نیاز برآورد شده، بیش از توان مصرف روزانه دام خواهد بود.
داریوش قربانیان؛ احسان زندی اصفهان؛ محمد امیرجان
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 177-187
چکیده
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری ...
بیشتر
گیاه عجوه (Aellenia subaphylla) گونهای بوتهای چندساله، مقاوم به شوری و خشکی است که در مراتع قشلاقی و میانبند استان سمنان پراکنش دارد. در نیمه دوم تابستان و اوایل پاییز علوفه قابل توجهی تولید میکند و بشدت توسط شتر چرا میشود. برای تعیین ارزش غذایی آن در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی، از سرشاخه های 10 پایه در سه تکرار به شکل تصادفی نمونهبرداری شد. سپس نمونهها خشک و آسیاب شد. شش ویژگی مهم کیفیت علوفه شامل قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC)، پروتئین خام (CP)، الیاف خام (CF)، انرژی متابولیسمی (ME) و دیواره سلولی منهای همیسلولز(ADF) سنجش و تعیین شد. میانگین DMD برابر14/35 درصد، CP برابر 35/17 درصد، CF برابر 93/40 درصد، WSC برابر9/13 درصد، Ash برابر 58/6 درصد، ME برابر97/3 مگاژول برکیلوگرم علوفه خشک وADF برابر 45/60 درصد برآورد شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات نشان داد که بیشترین مقدار پروتئین خام (CP) در مرحله گلدهی(6/20 درصد) و کمترین مقدار در مرحله بذردهی (02/13 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه حداقل میزان پروتئین خام (CP) برای بیشتر دامها در حالت نگهداری 5/7 درصد گزارش شده، لذا میتواند پروتئین خام را تامین کند. در مرحله گلدهی، پروتئین خام (CP) افزایش معنیدار نشان داد لذا شرایط بهرهبرداری از علوفه در زمان گلدهی مناسبتر است. میانگین قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، کربوهیدرات محلول در آب (WSC) و انرژی متابولیسمی (ME) در مرحله بذردهی بهطور معنیداری بیشتر از سایر مراحل رشد رویشی و گلدهی بود، لذا مرحله بذردهی نیز برای تغذیه دام قابل توصیه است. با توجه به پراکنش این گونه در مراتع قشلاقی و میانبند، زمان بهرهبرداری از علوفه ی آن منطبق با مرحله گلدهی و بذردهی است. از سوی دیگر بذر زیادی نیز تولید می کند، لذا کیفیت علوفه در مرحله بذردهی افزایش مییابد. با توجه به اینکه طی مراحل گلدهی و بذردهی، کیفیت علوفه گیاه قابل قبول است، لذا با اجرای مدیریت صحیح و اصولی مرتع میتوان استفاده مناسبی از این گونه برای تغذیه دام بعمل آورد.
حسین ارزانی؛ فرجاله ترنیان؛ جواد معتمدی؛ مرتضی خداقلی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 198-207
چکیده
کیفیت علوفه از طرفی یکی از عوامل مهم در تعیین نیاز روزانه دام است و از طرف دیگر میزان کفایت مواد مغذی مورد نیاز دام را نشان میدهد. در این پژوهش، از گونههای مرتعی Acantholimon festucaceum، Andrachne fruticulosa، Artemisia sieberi، Euphorbia decipiens، Noaea mucronata، Scariola orientalis، Stachys inflata، Stipa arabica و Stipa barbata در منطقه میمه (که از گونههای مهم و مورد چرای ...
بیشتر
کیفیت علوفه از طرفی یکی از عوامل مهم در تعیین نیاز روزانه دام است و از طرف دیگر میزان کفایت مواد مغذی مورد نیاز دام را نشان میدهد. در این پژوهش، از گونههای مرتعی Acantholimon festucaceum، Andrachne fruticulosa، Artemisia sieberi، Euphorbia decipiens، Noaea mucronata، Scariola orientalis، Stachys inflata، Stipa arabica و Stipa barbata در منطقه میمه (که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع منطقه میباشند) در سه مرحله فنولوژیکِ رشد رویشی، گلدهی و بذردهی با سه تکرار و هر تکرار 5 پایه گیاهی از هر گونه نمونهبرداری انجام شد. سپس تجزیه شیمیایی برای اندازهگیری درصد نیتروژن (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونههای گیاهی انجام گردید. بهمنظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از طرح کرتهای خردشده در زمان در قالب طرح پایه کاملا تصادفی استفاده شد. پس از جمعآوری دادهها بهمنظور بررسی تغییرات شاخصهای کیفیت علوفه گونههای مورد مطالعه در مراحل مختلف فنولوژیک، تجزیه واریانس مرکب انجام شد و میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که میانگین شاخصهای اثرگذار بر کیفیت علوفه، تغییرات قابل ملاحظهای دارند و مرحله فنولوژیک بر کیفیت علوفه اثر معنیداری دارد. با پیشرفت مراحل رشد، از میزان پروتئین خام (CP)، هضمپذیری ماده خشک (DMD) و مقدار انرژی متابولیسمی (ME) کاسته شده و بر درصد الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) افزوده شد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین مقادیر پروتئین خام در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه یک واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. میانگین مقادیر هضمپذیری در مرحله رشد رویشی بالاتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی بود. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در کلیه مراحل رشد پائینتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. بهطورکلی مراتع مورد مطالعه از نظر تأمین پروتئین خام مورد نیاز روزانه واحد دامی چرا کننده در مراتع منطقه مطلوب ولی از نظر تأمین انرژی متابولیسمی، نامطلوب میباشند.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ حسن یگانه؛ حمزه علی شیرمردی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 221-233
چکیده
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 32 گونه گیاهی که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی کرسنک چهارمحال و بختیاریمیباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) نمونهبرداری شد. در هر مرحله 3 نمونه ...
بیشتر
آگاهی از جوابگویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع میباشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، از 32 گونه گیاهی که از گونههای مهم و مورد چرای دام در مراتع نیمه استپی کرسنک چهارمحال و بختیاریمیباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) نمونهبرداری شد. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه 3 پایه گیاهی قطع گردید. پس از اندازهگیری درصد ازت (N) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) گونههای مورد مطالعه؛ مقادیر پروتئین خام (CP) ، ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) آنها بهمنظور اطلاع از حد بحرانیشان برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از تجزیه واریانس و بهمنظور مشاهده منابع تغییرات درون گروهی، از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان میدهد که بیشترین مقدار پروتئین خام (87/23 درصد)، ماده خشک قابل هضم (35/74 درصد) و انرژی متابولیسمی (64/10 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Bellevalia glauca میباشد. کمترین مقدار پروتئین خام (81/9 درصد) متعلق به گونه Thymus daenensis و کمترین مقدار هضمپذیری (38/51 درصد) و انرژی متابولیسمی (73/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) متعلق به گونه Asperula molluginoides میباشد. میانگین مقادیر پروتئین خام مراحل مختلف رشد شامل مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی بهترتیب عبارتند از: 92/20، 03/13 و 89/8 درصد که در هر سه مرحله رشد بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تأمین نیاز روزانه واحد دامی است. میانگین مقادیر ماده خشک قابل هضم در مراحل مختلف رشد به ترتیب 96/70، 65/59 و 50/52 درصد میباشد که در مراحل مورد مطالعه بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری یک واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد بهترتیب عبارتند از: 06/10، 14/8 و 92/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بالاتر و در مرحله بذردهی پایینتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تأمین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی میباشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمانهای مختلف چرا یکسان نمیباشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. بهطورکلی مراتع مورد مطالعه از نظر تأمین پروتئینخام و انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه واحد دامی مطلوب ارزیابی میشوند. البته نتایج ارائه شده در این مقاله، بهعنوان اطلاعات پایه برای مدیریت دام و مرتع منطقه مورد مطالعه مهم است.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ علی نیکخواه؛ حسین آذرنیوند؛ مهدی قربانی
دوره 19، شماره 4 ، اسفند 1391، ، صفحه 557-570
چکیده
بهمنظور محاسبه ظرفیت چرایی مرتع براساس نیازمندیهای غذایی دام، استفاده از واحد دامی مشترک به جای انواع دام ضرورت دارد. بنابراین یکی از نیازهای پایه در برنامهریزی و بهرهبرداری بهینه از مراتع و دستیابی به عملکرد دام در سطح مطلوب، تعیین وزن دام غالب در هر منطقه و ضریب تبدیل[1] آن نسبت به واحد دامی کشور[2] میباشد. در این تحقیق؛ ...
بیشتر
بهمنظور محاسبه ظرفیت چرایی مرتع براساس نیازمندیهای غذایی دام، استفاده از واحد دامی مشترک به جای انواع دام ضرورت دارد. بنابراین یکی از نیازهای پایه در برنامهریزی و بهرهبرداری بهینه از مراتع و دستیابی به عملکرد دام در سطح مطلوب، تعیین وزن دام غالب در هر منطقه و ضریب تبدیل[1] آن نسبت به واحد دامی کشور[2] میباشد. در این تحقیق؛ وزن گوسفند نژاد کبوده و ضریب تبدیل آن نسبت به واحد دامی کشور تعیین شد. بدین منظور 2 گله از میان گلههای موجود در مراتع مورد چرای این نژاد انتخاب شدند. در هر گله؛ 15 رأس میش3 ساله، 15رأس میش4 ساله، 5 رأس قوچ 3 ساله و 5 رأس قوچ 4 ساله انتخاب که در ییلاق و قشلاق وزن آنها اندازهگیری شد. در ییلاق علاوه بر این تعداد، 10 رأس بره 3 ماهه و 10 رأس بره 6 ماهه نیز وزنکشی شد. میانگین وزن میشهای بالغ (سه و چهار ساله) بهعنوان وزن گوسفند نژاد کبوده مورد توجه قرار گرفت. بر اساس نتایج بدستآمده؛ وزن گوسفند نژاد کبوده، 86/0± 66/52 کیلوگرم و معادل واحد دامی میش، قوچ، بره سه ماهه و بره شش ماهه این نژاد نسبت به واحد دامی کشور، بهترتیب 076/52عه موردی /1، 60/1، 38/0 و 51/0 محاسبه شد. میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه گوسفند نژاد کبوده براساس معادله پیشنهادی ماف (MAFF, 1984)[3] در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع و با مد نظر قرار دادن خصوصیات فیزیکی مراتع مورد مطالعه، فواصل آبشخور، پراکنش گیاهان و اعمال ضریب افزایشی، در هنگام چرا در مراتع قشلاقی برابر 89/9 مگاژول و در مراتع ییلاقی برابر 60/10 مگاژول محاسبه گردید. مقدار علوفه لازم برای تأمین نیاز روزانه گوسفند نژاد کبوده با توجه به کیفیت علوفه مراتع قشلاقی و ییلاقی مورد مطالعه در مرحله رشد کامل بهترتیب 98/1 و80/1 کیلوگرم علوفه خشک برآورد گردید.
1- Animal unit equivalent (AUE)
2- اندازه واحد دامی در ایران؛ میش بالغ غیر آبستن و خشک با میانگین وزن 50 کیلوگرم گزارش میشود (ارزانی، 1388؛ ارزانی و همکاران، 1386).
[3]- Ministry of Agriculture Fishers and Food (MAFF), (1984 )