ابوالقاسم دادرسی سبزوار؛ علی محمد آخوندعلی؛ فریدون رادمنش؛ علی اکبر نوروزی
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 370-382
چکیده
ایجاد رواناب به عوامل متعددی بستگی دارد، با این وجود رطوبت خاک یکی از عوامل مهم در تولید آن محسوب میشود که به رغم اهمیت بسیار زیاد، اندازهگیریهای پیوستۀ آن از نظر مکانی و زمانی دشوار و در پارهای از مناطق غیر ممکن است. هدف از مقاله حاضر، کاربردی ساختن تهیهی نقشهی رطوبت سطحی خاک در مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از دادههای ...
بیشتر
ایجاد رواناب به عوامل متعددی بستگی دارد، با این وجود رطوبت خاک یکی از عوامل مهم در تولید آن محسوب میشود که به رغم اهمیت بسیار زیاد، اندازهگیریهای پیوستۀ آن از نظر مکانی و زمانی دشوار و در پارهای از مناطق غیر ممکن است. هدف از مقاله حاضر، کاربردی ساختن تهیهی نقشهی رطوبت سطحی خاک در مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از دادههای ماهوارهای تصویرسازهای OLI و TIRS، منطبق با زمانِ برداشتهای میدانی، به همراه مقادیر محاسبه شدهی چندین نمایهی طیفی، تجزیهی مولفههای اصلی و تبدیل دادهی Tasseled Cap است. 24 متغیر پیشبینی کننده مورد استفاده قرار گرفت و همبستهترین آنها به روش رگرسیون اکتشافی و روش همبستگی دو متغیره، با محاسبهی عامل تورم واریانس، ضریب پیرسون و ضریب تبیین، در سه سطحِ رطوبتیِ 4 تا 5 درصد، بیشتر از 5 درصد و کمتر از 4 درصد، مشخص شدند. روشِ آمار مکانی شاخص مورانز برای همبستگی جغرافیایی دادهها استفاده شد. 47 نقطه در سطح منطقه تحقیق به روش تصادفیِ طبقهبندی شده و ایجاد شبکههای 1800 متری در یک الگوریتم سیستماتیک، به عنوان متغیر پیشبینی نمونهبرداری و در آزمایشگاه به روش وزنی-حرارتی، تعیین رطوبت شدند. پیریزی توابعِ تخمین رطوبت سطحی خاک نیز با سه روش رگرسیون حداقل مربعات جزئی (PLSR)، گام به گام و Enter انجام گرفت که تمامی مدلها از واسنجی قابل پذیرشی برخوردار بودند. محاسبهی 5 معیار خطاسنجی توسطِ 24 درصدِ دادههای میدانی که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، نشان داد که دادههای لندست8 میتواند برای تخمین رطوبت سطحی خاک موثر باشد و دقت توابع استخراج شده با روشِ رگرسیون چندگانهیِ گام به گام (425/1 تا 585/0=RMSE)، بیشتر از سایر روشها است. مدلهای معرفی شده برای سطح رطوبتی5%≤ ، تمایلِ به بیش برآوری (788/0=MBE)، و برای سایرِ سطوحِ رطوبتی، تمایل به کم برآوری دارند.
علی احسانی؛ حسین ارزانی؛ مهدی فرحپور؛ حسن احمدی؛ محمد جعفری؛ مرتضی اکبر زاده
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 1-16
چکیده
گیاهان در مراحل رشد و تولید، آب را در فرایند تعرق مصرف مینمایند. چهبسا تبخیر از سطح خاک نیز صورت میگیرد. مجموع این فرایندها تحت عنوان تبخیر و تعرق نام برده میشود. تبخیر و تعرق یکی از بخشهای مهم چرخه هیدرولوژی است. سهم تعرق از میزان تبخیر و تعرق بطور مستقیم تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه تخمین دقیق این عامل علاوه بر ...
بیشتر
گیاهان در مراحل رشد و تولید، آب را در فرایند تعرق مصرف مینمایند. چهبسا تبخیر از سطح خاک نیز صورت میگیرد. مجموع این فرایندها تحت عنوان تبخیر و تعرق نام برده میشود. تبخیر و تعرق یکی از بخشهای مهم چرخه هیدرولوژی است. سهم تعرق از میزان تبخیر و تعرق بطور مستقیم تولید را تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه تخمین دقیق این عامل علاوه بر مطالعات بیلان آبی و مطالعات هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز، مدیریت و طراحی سیستمهای آبیاری و مدیریت منابع آب و تعیین نیاز آبی گیاهان در برنامهریزی و اعمال مدیریت احیاء و اصلاح مراتع بهویژه برای برآورد تولید علوفه بلندمدت مرتع برای تعیین ظرفیت چرا، در قالب مدل تعادل آب (Water Balance) از سوی محققان و فائو مورد کاربرد قرار گرفته است. یکی از مهمترین فاکتور محدودکننده تولید علوفه در مراتع در مناطق خشک و نیمهخشک کمبود بارندگی محسوب میگردد. در این مناطق بازدهی مصرف آب عبارت است از نسبت آب ذخیره شده در ناحیه توسعه ریشه در اول فصل رویش بهعلاوه آب ناشی از بارندگی در فصل رویش که بصورت تبخیر و تعرق مورد استفاده گیاه قرار میگیرد. اغلب واژه بازدهی مصرف آب به صورت نسبت تولید محصول به تبخیر و تعرق بیان میشود. البته مبنای برآورد نیاز آبی گیاهان محاسبه مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل است که با استفاده از دادههای آب و هوایی درازمدت به روشهای مختلف ازجمله پنمن - مانتیث (فائو)، بلانی- کریدل و هارگریوز- سامانی محاسبه میشود. در این مطالعه مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل و واقعی با استفاده از روش پنمن- مانتیث (فائو) با استفاده از دادههای آب و هوایی ایستگاه سینوپتیک ساوه و خصوصیات گیاه (مرتع) و خصوصیات خاک بهکمک برنامه نرمافزار Cropwat.8.0 محاسبه شده است. نتایج نشان داد که میزان تبخیر و تعرق پتانسیل در دوره فصل رویش در منطقه 16/6 برابر میانگین تبخیر و تعرق واقعی است. بدین ترتیب میزان تبخیر و تعرق واقعی 18/1 برابر میانگین بارندگی دوره آماری فصل رویش بوده است. مفهوم آن این است که گیاه از رطوبت ذخیره شده برای تبخیر و تعرق واقعی استفاده نموده است. در نتیجه با توجه به محاسبه تبخیر و تعرق واقعی دوره دهساله (ترسالی و خشکسالی)، مدل برآورد تولید علوفه مرتع تعیین شد (Ya = 74.30+2/698(ETact)). براین اساس میانگین تولید علوفه سایت مورد مطالعه 257 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید. بنابراین میتوان بیان داشت که تبخیر و تعرق واقعی بهعنوان شاخص عملکرد اقلیمی یکی از فاکتورهای اساسی در بهبود کارایی مصرف آب است. کاربرد این شاخص اقلیمی میتواند در مدلهای مختلف برآورد تولید بلندمدت تولید علوفه با توجه به بروز پدیده خشکسالی و ترسالی بهمنظور تعیین ظرفیت چرایی دام در مراتع و توسعه صنعت بیمه مراتع جایگزین روشهای معمول که ارزش یکسال برآورد تولید را دارد گردد.
حسین بابازاده؛ الناز نوروزی اقدم؛ حسین عقیقی؛ سید امیر شمسنیا؛ داوود خدادادی دهکردی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 120-132
چکیده
رطوبت لایه سطحی خاک و تغییرات زمانی و مکانی آن از مهمترین متغیرهای محیطی است که بهدلیل اندازهگیریهای دشوار، پرهزینه و وقتگیر میدانی، تاکنون بهطور گسترده در مدلهای اقلیمی استفاده نشده است. امروزه با پیشرفت روزافزون علم، جایگزینی فنآوریهای جدید برای مدیریت صحیح منابع محدود آب و خاک ضروری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ...
بیشتر
رطوبت لایه سطحی خاک و تغییرات زمانی و مکانی آن از مهمترین متغیرهای محیطی است که بهدلیل اندازهگیریهای دشوار، پرهزینه و وقتگیر میدانی، تاکنون بهطور گسترده در مدلهای اقلیمی استفاده نشده است. امروزه با پیشرفت روزافزون علم، جایگزینی فنآوریهای جدید برای مدیریت صحیح منابع محدود آب و خاک ضروری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی کاربرد دادههای سنجنده MODIS[1] برای برآورد رطوبت لایه سطحی خاک اراضی مرتعی مناطق خشک و نیمهخشک، دارای پوشش گیاهی افمرال[2]، با استفاده از شاخص دما و پوشش گیاهی (TVX[3]) میباشد. برای تخمین رطوبت لایه سطحی خاک در این تحقیق از دادههای میدانی رطوبت خاک و دادههای هواشناسی سه ایستگاه مشهد، نیشابور و گلمکان در استان خراسان، در دوره آماری سالهای 2005-2003 استفاده شد. شاخص NDVI[4]، دمای درخشندگی[5] باندهای 31 و 32 و دمای سطح زمین[6] از تصاویر ماهوارهای MODIS استخراج شده و شیب رابطه TVX بین NDVI، دمای سطح زمین و همچنین مقادیر دمای درخشندگی محاسبه گردید. مدلهای مختلفی برای بررسی ارتباط بین شیب رابطه TVX و مقادیر رطوبت خاک برازش داده شد. بهطوریکه نتایج حاصل از این تحقیق، همبستگی خوبی بین شیب رابطه TVX (NDVI و LST) و مقادیر رطوبت لایه سطحی خاک نشان داد. 1- MODerate resolution Imaging Spectroradiometer 2- Ephemeral 3- Temperature/Vegetation IndeX 4- Normalized Difference Vegetation Index 5- Brightness Temperature (BT) 6- Land Surface Temperature (LST)
حمیدرضا محرابی؛ محمدرضا چائی چی؛ رضا توکل افشاری؛ حسن مداح عارفی؛ قوام الدین زاهدی امیری
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 489-498
چکیده
اعمال شیوههای تقویتکننده جوانهزنی بذر بهمنظور حذف یا کاهش اثرهای تنشهای محیطی و افزایش سرعت و توان استقرار گیاهان مرتعی از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این تحقیق بهمنظور شناخت اثر شـیوههای مختلف پوشــشدار کردن بذر بر درصد جوانهزنی گونة مرتعی توتروباهی در شرایط تنش خشکی و عمق مختلف کاشت انجام ...
بیشتر
اعمال شیوههای تقویتکننده جوانهزنی بذر بهمنظور حذف یا کاهش اثرهای تنشهای محیطی و افزایش سرعت و توان استقرار گیاهان مرتعی از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این تحقیق بهمنظور شناخت اثر شـیوههای مختلف پوشــشدار کردن بذر بر درصد جوانهزنی گونة مرتعی توتروباهی در شرایط تنش خشکی و عمق مختلف کاشت انجام شد. این طرح به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بهاجرا درآمد. تیمار درصد رطوبت خاک (تنش خشکی) در سه سطح 9%، 14% و 21% وزن خاک خشک، تیمار عمق کاشت در دو سطح سه برابر قطر بذر و کشت در سطح و تیمار مادۀ پوششدهنده در چهار سطح شاهد بدون پوشش (NC)، ماده با پایه آلی (OC)، ماده با پایه هیدروژل ((HC و ماده با پایه معدنی ((CC استفاده گردید. در طول مدت آزمون صفت درصد جوانهزنی مورد ارزیابی و اندازهگیری قرار گرفت. نتایج اثرهای تیمارهای اصلی نشان داد که اثر هر سه نوع ماده پوششدهنده، صرف نظر از نوع پوشش بر روی صفت مورد اندازهگیری نسبت به تیمار شاهد، در سطح 1% معنیدار (p<0.01) است. اثرهای متقابل سهگانه درصد رطوبت خاک، عمق کاشت و نوع ماده پوششدهنده مبین آن است که در سطوح رطوبتی 9%، 14% و 21% و عمق کاشت سطحی، همواره درصد جوانهزنی در همه تیمارهای پوششدهنده نسبت به تیمار شاهد (NC) بطور معنیداری(p<0.01) بیشتر بوده است. بهنحویکه در تیمار شاهد با 9% رطوبت خاک و کشت سطحی اساساً جوانهزنی انجام نشده است. بهطوریکه در تیمار شاهد و رطوبت خاک 14%، فقط حدود20 درصد جوانهزنی مشاهده گردید، که نسبت به تیمار قبلی در رتبه دوم به لحاظ پایینترین سطح درصد جوانهزنی قرار داشت. در تیمار عمق کاشت سه برابر قطر بذر و رطوبت خاک 21%، تفاوت معنیداری به لحاظ درصد جوانهزنی بین تیمار شاهد (NC) و تیمارهای پوششدهنده بذر ملاحظه نگردید.
رضا باقری؛ محمد رضا چائیچی؛ محسن محسنی ساروی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 301-316
چکیده
بهمنظور تعیین اثر شدت چرای دام بر رطوبت خاک و پوشش گیاهی در منطقه خبر استان کرمان طی دو سال این تحقیق انجام شد. رویشگاههای مرتعی تحت سه سطح شدت چرایی ( بدون چرا، متوسط و شدید) با شرایط اکولوژیک همگن، از پارک ملی خبر و مجاور آن انتخاب شدند. پس از بلوکبندی مکان نمونهگیری هر سایت اقدام به بررسی رطوبت ماهانه خاک در طول دوره چرای ...
بیشتر
بهمنظور تعیین اثر شدت چرای دام بر رطوبت خاک و پوشش گیاهی در منطقه خبر استان کرمان طی دو سال این تحقیق انجام شد. رویشگاههای مرتعی تحت سه سطح شدت چرایی ( بدون چرا، متوسط و شدید) با شرایط اکولوژیک همگن، از پارک ملی خبر و مجاور آن انتخاب شدند. پس از بلوکبندی مکان نمونهگیری هر سایت اقدام به بررسی رطوبت ماهانه خاک در طول دوره چرای دام در دو عمق 15-0 و30-15 سانتیمتری خاک (با 5 تکرار از هر سایت) گردید و پوشش تاجی گونههای گیاهی (با 3 تکرار ترانسکت در هر سایت چرایی) به روش خطی – تماسی طی سه دوره قبل، اواسط و بعد از چرا در مدت 2 سال، اجرا شد. پس از تجزیه واریانس چند طرفه دادههای مربوط به رطوبت خاک در محیط نرمافزاری SPSS، از آزمون چند دامنه دانکن برای مقایسه میانگینها استفاده شد. طبق یافتهها، چرای شدید نسبت به قرق باعث کاهش درصد پوشش تاجی همه فرمهای رویشی بهویژه گرامینههای پایا و بوتهها در انتهای دوره چرای دام شد. کاهش رطوبت خاک در سایت چرای شدید نسبت به سایت چرای متوسط و بدون چرا، بهترتیب با روند نزولی 87/16 و 07/25 درصد مشاهده شد و اثر منفی خشکسالی بر کاهش رطوبت خاک در این سایت چرایی بیش از دو سایت دیگر بود. طبق نتایج، سایت قرق و چرای متوسط به دلیل زیاد بودن پوشش درمنه و سایر گونههای همراه بهویژه گرامینههای پایا در وضعیت ثابت و سایت چرای شدید بهدلیل غالبیت نسبتاً تکبعدی درمنه و پوشش تاجی کم سایر گونههای همراه گرامینه بعلاوه ظهور گونههای مهاجم Marrobium vulgaris وPeganum harmala در مرحله انتقال به وضعیت نامناسبتر، از شناسنامه مدل حال و انتقال درمنهزارهای ایران، قرار دارند. بنابراین اگر دام مازاد تعدیل نشود در آیندهای نه چندان دور شاهد غالب بودن گونههای ناخواسته در مراتع خواهیم شد
عباسعلی سندگل
دوره 10، شماره 3 ، آبان 1382، ، صفحه 321-338