فیض اله قنبری؛ محسن توکلی؛ مهدی حیدری؛ حسن فتحی زاد
دوره 28، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 164-180
چکیده
در حال حاضر کمبود آب و بیابانزایی از مشکلات جدی در بسیاری از نواحی دنیا محسوب شده که توسعه پوشش گیاهی و رشد محصولات کشاورزی را در معرض خطر جدی قرار داده است. ازاینرو مدیریت صحیح و بکارگیری روشهای نوین بهمنظور افزایش بازدهی آبیاری و در نتیجه بهبود بهرهبرداری از منابع محدود آب، ضرورتی اجتنابناپذیر میباشد. ...
بیشتر
در حال حاضر کمبود آب و بیابانزایی از مشکلات جدی در بسیاری از نواحی دنیا محسوب شده که توسعه پوشش گیاهی و رشد محصولات کشاورزی را در معرض خطر جدی قرار داده است. ازاینرو مدیریت صحیح و بکارگیری روشهای نوین بهمنظور افزایش بازدهی آبیاری و در نتیجه بهبود بهرهبرداری از منابع محدود آب، ضرورتی اجتنابناپذیر میباشد. یکی از این روشها که اخیراً مورد توجه قرار گرفته، استفاده از افزودنیهای مختلف مانند پلیمری و طبیعی است. هدف از این تحقیق بررسی اثر سوپرجاذبهای طبیعی و مصنوعی بر عملکرد گونه کهور پاکستانی در شرایط اقلیمی و ادافیکی مناطق خشک استان ایلام بهویژه در دشت محسنآب شهرستان مهران است و موضوعی است که کمتر در این منطقه و بهطورکلی در حوزه مناطق خشک و نیمهخشک به آن پرداخته شده است. در این راستا اثرهای افزودنیهای طبیعی (خاکبرگ و خاکارّه) و سوپرجاذب مصنوعی (پلیمر نانوهورسان) بر نهالهای کهور پاکستانی با مقایسه میانگین 13 شاخص رویشی و فیزیولوژی در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که اثر منابع تغییرات برون گروهی (تیمارها) بر کلیه صفات مورفولوژی و فیزیولوژی گونه مورد مطالعه بهجز در صفات رویشی، ضریب پایداری و شاخص ویژه سطح برگ در سطح آماری پنج درصد معنیدار بوده است. بنابراین بهعنوان یک نتیجهگیری کلی، میتوان گفت که اکثریت شاخصهای رویشی نهالهای کهور پاکستانی در اثر استفاده از تیمارهای مورد بررسی بهبود یافته است، بنابراین اضافه کردن افزودنیهای طبیعی و غیرطبیعی در این منطقه و مناطق مشابه توصیه میگردد.
محسن توکلی؛ شیما نوری نژاد؛ محمد رستمی نیا
دوره 24، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 853-869
چکیده
بیابانزایی معادل تخریب اراضی محسوب شده که باعث، کاهش توان موجودات زنده وغیر زنده میشود و مخصوصاً در اکوسیستم های مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر اتفاق میافتد که در اثر عوامل طبیعی، انسانی و تغییر اقلیم رخ میدهد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی دو مدل بیابانزایی ICD و ESAs دشت مهران در غرب استان ایلام صورت گرفته است. بدین منظور معیارها و ...
بیشتر
بیابانزایی معادل تخریب اراضی محسوب شده که باعث، کاهش توان موجودات زنده وغیر زنده میشود و مخصوصاً در اکوسیستم های مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر اتفاق میافتد که در اثر عوامل طبیعی، انسانی و تغییر اقلیم رخ میدهد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی دو مدل بیابانزایی ICD و ESAs دشت مهران در غرب استان ایلام صورت گرفته است. بدین منظور معیارها و شاخصهای بیابانزایی مربوط به دو مدل بر اساس خصوصیات منطقه و اندازهگیریهای میدانی برای 7 واحد کاری مشخص شده، تهیه گردید. در این تحقیق از چهار معیار پوشش گیاهی، خاک، آب و اقلیم بعنوان مهمترین عوامل مؤثر جهت پهنهبندی بیابانزایی منطقه استفاده شده است. نتایج بدست آمده از دو روش ارزیابی انجام شده نشان میدهد که روش ICD شدت بیابانزایی منطقه را در دو کلاس متوسط (92/64 درصد) و زیاد (07/35 درصد)، و روش ESAs منطقه مورد مطالعه را در کلاسهای شکننده الف (55/5 درصد)، شکننده ب (65/14 درصد)، شکننده ج (50/42 درصد) و بحرانی الف (20/37 درصد) طبقهبندی میکند. با توجه به تطابق بیشتر با شرایط موجود، سازگاری در انتخاب معیارها و شاخصها، به کارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی و میانگین هندسی در طبقهبندی شدت بیابانزایی، مدل ESAs بعنوان مدل مناسبتر برای این منطقه و مناطق مشابه معرفی میگردد