مهسا عبدالشاه نژاد؛ علی اکبر نظری سامانی؛ مهدی قربانی؛ عزیز ارشم؛ فریدون طاهری
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 325-339
چکیده
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست ...
بیشتر
اثر فعالیتهای انسان بر کاربری اراضی و سیمای سرزمین و اثرات متعاقب آن بر محیط طبیعی همواره مورد توجه بوده است. بنابراین آگاهی از این تغییرات بهمنظور برنامهریزی پایدار سرزمین مهم است. در این پژوهش بهمنظور بررسی روند تغییرات و تهیه نقشههای پوشش، از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM در سال 1990، سنجنده +ETM در سال 2002، سنجنده OLI لندست 8 در سال 2013 استفاده شد. مراحل اجرایی شامل تجزیهوتحلیل گرادیان ساختار کاربری اراضی در طول هشت جهت جغرافیایی، برای سنجههای مساحت کلاس (CA)، تعداد لکه (NP)، متوسط اندازه لکه (MPS) در هفت طبقه کاربری بیشهزار (جنگل کم تراکم و باغ)، پهنه آبی، کشاورزی، رهاشده، مرتع، شهری و تپه ماسهای است. نتایج نشان داد که کاربری اراضی بیشهزار، شهری و تپههای ماسهای دارای روند افزایشی درحالیکه کاربری اراضی بایر (رهاشده) دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل تغییر گرادیان در هشت جهت جغرافیایی در منطقه نشان داد که بیشترین تغییرات در غرب و مرکز منطقه بوده است. همچنین تحلیل بررسی نرخ تغییرات سنجهها نشان داد که در دوره زمانی (2002-1990) کاربری مرتع، بایر (رهاشده) و شهری، در دوره زمانی(2013-2002) کاربری بیشهزار، کشاورزی و شهری و در دوره زمانی(2013-1990) کاربری مرتع، بیشهزار و شهری بیشترین تغییرات را داشتهاند. بنابراین با توجه به اینکه بخشی از جنبههای تغییر کاربری اراضی به جنبههای انسانی بستگی دارد، میتوان از ارتباط بین این شاخصهای کمی برای تعیین سطح پایداری و همچنین روند آتی تغییر کاربری برای مشخص کردن مناطق بحرانی تحت تأثیر استفاده کرد. در این رابطه سنجههای مساحت لکه، تعداد لکه و متوسط اندازه لکه نیز بهعنوان شاخصهای کلیدی در بحث پایش تغییرات کاربری اراضی و تغییر چیدمان سیمای سرزمین میباشند.
کورش بهنامفر؛ عزیز ارشم؛ محمدحسن صالحه شوشتری؛ مهرزاد طاووسی؛ عبدالرضا دانایی؛ جمال الدین عادل
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 49-61
چکیده
بروز دماهای زیر صفر در زمستانهای اخیر در استان خوزستان، موجب سرمازدگی درختان دستکاشت کهور پاکستانی (Prosopisjuliflora) در ماسهزارها شده است. بهمنظور بررسی حساسیت به سرمازدگی در این گونه از طریق تعیین دماهای زیر صفر و زمانهای بحرانی، از جنبههای فیزیولوژیکی در سال 1391 یک پژوهش اجرا شد. در این تحقیق از یک طرح آماری اسپلیت ...
بیشتر
بروز دماهای زیر صفر در زمستانهای اخیر در استان خوزستان، موجب سرمازدگی درختان دستکاشت کهور پاکستانی (Prosopisjuliflora) در ماسهزارها شده است. بهمنظور بررسی حساسیت به سرمازدگی در این گونه از طریق تعیین دماهای زیر صفر و زمانهای بحرانی، از جنبههای فیزیولوژیکی در سال 1391 یک پژوهش اجرا شد. در این تحقیق از یک طرح آماری اسپلیت اسپیلت پلات در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تکرار استفاده شد. بهطوریکه بهمنظور اعمال تیمارها از سرشاخههای درختان مسن و نهالهای دوساله بهعنوان تیمار اصلی و دماهای زیر صفر (1-، 3-، 5- و 7- درجه سانتیگراد) بهعنوان تیمار فرعی اول و زمانهای اعمال سرما (1، 2، 3 و 4 ساعت) بهعنوان تیمار فرعی دوم در نظر گرفته شدند. پس از سرمادهی میزان نشت الکترولیتها از غشاء سلولهای برگ و ساقه اندازهگیری و بر این اساس LT50محاسبه و میزان فلورسانسکلروفیل (ӀӀ) و کارایی فتوسنتز برگها بهعنوان شاخصهایی برای تعیین خسارت سرمازدگی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بین سرشاخههای درختان چندساله و نهالهای دوساله از نظر کلیه صفات تفاوت معنیداری مشاهده نشد. درصد نشت الکترولیتهای با کاهش دما در حد معنیداری از برگ و ساقه افزایش یافت. LT50 در دمای 5- درجه سانتیگراد پس از سه ساعت اتفاق افتاد و در دمای 7- درجه پس از اولین ساعت در برگها و در ساقهها در ساعت سوم اتفاق افتاد. حداکثر عملکرد کوانتمی فتوسیستم (ӀӀ)، با کاهش دمای زیر صفر و تداوم آن روند کاهشی معنیداری داشت. برگهای این گیاه تا دو ساعت دمای 1- درجه سانتیگراد را بدون تغییر معنیداری در عملکرد کوانتمی تحمل نمودند اما با تداوم دمای 1- درجه سانتیگراد تا سه ساعت این مقدار از 64/0 (در شاهد) به حدود 48/0 رسید و اعمال چهار ساعت دمای 7- درجه مقدار این شاخص را به 15/0 رساند.