لیلا عوض پور؛ مهدی قربانی؛ رضا عرفانزاده
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1397، ، صفحه 465-474
چکیده
چکیده در شرایطی که بحران و عدم قطعیت در حال رشد میباشد، تابآوری به عنوان مفهوم مواجهه با اختلالات و تغییرات معرفی میشود. در واقع هدف رویکرد تابآوری، کاهش میزان آسیبپذیری افراد در مواجهه با بحران پیشرو میباشد. هدف اصلی این مقاله سنجش و ارزیابی شاخصهای موثر بر ارتقاء تابآوری بهرهبرداران در مواجهه با تخریب مرتع در سطح ...
بیشتر
چکیده در شرایطی که بحران و عدم قطعیت در حال رشد میباشد، تابآوری به عنوان مفهوم مواجهه با اختلالات و تغییرات معرفی میشود. در واقع هدف رویکرد تابآوری، کاهش میزان آسیبپذیری افراد در مواجهه با بحران پیشرو میباشد. هدف اصلی این مقاله سنجش و ارزیابی شاخصهای موثر بر ارتقاء تابآوری بهرهبرداران در مواجهه با تخریب مرتع در سطح روستای حقالخواجه از توابع شهرستان میامی استان سمنان میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و حجم نمونه در تحقیق، طبق جدول مورگان، 24 نفر از بهرهبرداران مرتع برآورد شده است. در این راستا پس از مروری بر متون نظری و حاکم بر تابآوری، با استفاده از معیارها و شاخصها در ابعاد مختلف اجتماعی- فرهنگی، انسانی، اقتصادی، نهادی، فیزیکی و طبیعی، میزان تابآوری بهرهبرداران در مواجهه با تخریب مرتع از طریق پرسشنامه تابآوری و با استفاده از نرمافزار SPSS سنجش شده است. نتایج یافتهها حاکی از آن است که میانگین تابآوری بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه 21/2 است که نشان میدهد بهرهبرداران مرتع این روستا از لحاظ تابآوری از میزان متوسط پایینتر بوده و در وضعیت نامساعدی هستند. همچنین نتایج حاصل از سنجش ضریب تاثیر هر یک از مولفههای ششگانه بر ارتقاء تابآوری بهرهبرداران مرتع بیانگر آن است که، بعد انسانی بیشترین اثرگذاری را بر تابآوری داشته و جامعه بهرهبردار مرتع از نظر بعد انسانی موثر بر تابآوری وضعیت مناسبتری داشته (ضریب تاثیر 662/·) ولی بعد فیزیکی کمترین اثرگذاری بر تابآوری را داشته (ضریب تاثیر 108/·) و بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه از نظر تابآوری فیزیکی وضعیت نامناسبتری دارند، بنابراین ضروری است در برنامهریزیها و تخصیص منابع به ارتقا و بهبود وضعیت تابآوری بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه توجه ویژهای شود.
مهدی قربانی؛ لیلا عوض پور؛ مجید رحیمی؛ هما موسوی؛ بهناز اسماعیلی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 378-387
چکیده
سرمایة اجتماعی یکی از ارکان اصلی درمدیریت مشارکتی و توسعة پایدار محلی محسوب میگردد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سرمایة اجتماعی درونگروهی در دو بازة زمانی قبل و بعد از اجرای پروژة مشارکتی با عنوان پروژة بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته در مناطق خشکRFLDL، در روستای دهرضا از توابع شهرستان ریگان استان کرمان ...
بیشتر
سرمایة اجتماعی یکی از ارکان اصلی درمدیریت مشارکتی و توسعة پایدار محلی محسوب میگردد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سرمایة اجتماعی درونگروهی در دو بازة زمانی قبل و بعد از اجرای پروژة مشارکتی با عنوان پروژة بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته در مناطق خشکRFLDL، در روستای دهرضا از توابع شهرستان ریگان استان کرمان میباشد. جامعة آماری در این مطالعه اعضای گروههای توسعة روستایی است که 133 نفر در غالب 9 گروه را شامل میشوند. در این تحقیق میزان روابط اعتماد و مشارکت در شبکة ذینفعان با استفاده از پرسشنامههای تحلیل شبکهای و براساس مشاهدة مستقیم و مصاحبه با کلیة ذینفعان و براساس سنجش شاخصهای تحلیل شبکهای مانند تراکم، تمرکز، دوسویگی، انتقالیافتگی و میانگین فاصلة ژئودزیک در دو مرحلة قبل و بعد از اجرای پروژة بینالمللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته موردبررسی قرار گرفتهاند. نتایج در این بررسی نشان میدهد که میزان اعتماد، مشارکت و به نوعی سرمایة اجتماعی در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط بوده که پس از اجرای این پروژه میزان این مؤلفهها افزایش یافته است. سرعت گردش و تبادل اعتمادو مشارکت بین افراد بعد از اجرای طرح نسبت به قبل از اجرای آن افزایشیافته و اجرای این پروژه، اتحاد و یگانگی بین افراد را نیز تقویت کرده است. در نهایت با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان بیان کرد که بهدنبال اجرای این پروژه میزان سرمایة اجتماعی درونگروهی شبکه افزایش یافته و در واقع میتوان استدلال نمود که پس از اجرای پروژه، تحقق مدیریت مشارکتی در منطقه به شکل مطلوب صورت گرفته است.
مهدی قربانی؛ لیلا عوض پور
دوره 24، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 383-391
چکیده
تخریب و نابودی مناطق خشک و بیابانی که بهعلت عواملی مانند تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی میباشد، یکی از چالشهای عمده و جدی زیستمحیطی پیش روی جهان امروز است. در مباحث پیرامون مدیریت مناطق خشک، زنان از دید برنامهریزان و سیاستگزاران بهعنوان یکی از گروههای هدف مورد توجه بوده و توانمندسازی آنان و زمینههای جلب مشارکتشان ...
بیشتر
تخریب و نابودی مناطق خشک و بیابانی که بهعلت عواملی مانند تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی میباشد، یکی از چالشهای عمده و جدی زیستمحیطی پیش روی جهان امروز است. در مباحث پیرامون مدیریت مناطق خشک، زنان از دید برنامهریزان و سیاستگزاران بهعنوان یکی از گروههای هدف مورد توجه بوده و توانمندسازی آنان و زمینههای جلب مشارکتشان بهعنوان بخش عظیمی از نیروهای انسانی ساکن روستاها از رئوس برنامههای مورد نظر سازمانهای توسعه در کشورهای مختلف میباشد. در این پژوهش سرمایه اجتماعی شبکه زنان روستایی از طریق روش تحلیل شبکهای، تکمیل پرسشنامه تحلیل شبکهای و مصاحبه مستقیم با اعضای گروههای توسعه روستایی زنان، در روستای تاجمیر از توابع شهرستان سربیشه در استان خراسان جنوبی، از طریق سنجش پیوندهای اعتماد و مشارکت و با استفاده از شاخصهای سطح کلان شبکه (تراکم، دوسویگی پیوندها، میانگین فاصله ژئودزیک و نسبت پیوندهای برون گروهی به درون گروهی) بررسی شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که میزان سرمایه اجتماعی و بهتبع آن سرعت گردش پیوندهای اعتماد و مشارکت در حد متوسط بوده و برای ایجاد بسیج جامعه محلی، توانمندی اجتماعی و پایداری اقتصادی و اجتماعی جامعه مورد بررسی و در نهایت استقرار مدیریت مشارکتی، ضرورت دارد که میزان سرمایه اجتماعی افزایش یابد که این عامل نیز فرصتی برای ایجاد ظرفیت در جهت مشارکت ایجاد کرده که تأثیر بسزایی بر روند مدیریت مشارکتی اجتماع محور در منطقه دارد.