فرهاد سرداری؛ حسین ارزانی؛ سیداکبر جوادی
دوره 26، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 1042-1054
چکیده
قابلیت استفاده از سرزمین برای یک نوع بهرهبرداری مرتعی با درنظر گرفتن استفاده پایدار از اراضی را، شایستگی مرتع مینامند که امروزه بهعنوان یک اولویت در علم مدیریت مرتع مطرح است. از اینرو هدف از تحقیق حاضر، تعیین شایستگی مراتع قشلاقی سرایان در خراسان جنوبی برای چرای گوسفند با استفاده از روش تلفیقی محدودیت شرایط FAO (1990) میباشد. ...
بیشتر
قابلیت استفاده از سرزمین برای یک نوع بهرهبرداری مرتعی با درنظر گرفتن استفاده پایدار از اراضی را، شایستگی مرتع مینامند که امروزه بهعنوان یک اولویت در علم مدیریت مرتع مطرح است. از اینرو هدف از تحقیق حاضر، تعیین شایستگی مراتع قشلاقی سرایان در خراسان جنوبی برای چرای گوسفند با استفاده از روش تلفیقی محدودیت شرایط FAO (1990) میباشد. برای انجام تحقیق ابتدا نقشه تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ گیاهی، وضعیت و گرایش مرتع و مقدار تولید گونههای گیاهی با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی تولید بدست آمد. سپس با استفاده از روش EPM، نقشه حساسیت خاک به فرسایش تهیه گردید. همچنین برای مطالعه شایستگی آب حوزه، منابع آب شرب دام منطقه مشخص و نمونهبرداری از آب هر منبع صورت گرفت، کمیت آب تعیین گردید و نمونههای آب به آزمایشگاه منتقل و برای هر نمونه پارامترهای TDS، ECو Mg+2 اندازهگیری شد و با تلفیق لایههای کمیت، کیفیت و نقاط همفاصله از منابع آب، نقشه شایستگی منابع آب تنظیم گردید. در نهایت با رویهمگذاری نقشههای شایستگی تولید، حساسیت خاک به فرسایش و آب، مدل نهایی طبقهبندی شایستگی مراتع منطقه تهیه گردید. نتایج نشان داد که کلاس یک شایستگی (S1) در منطقه وجود نداشته و طبقات شایستگی S2، S3 و N (فاقد شایستگی چرا) بهترتیب 1/12، 7/50 و 37 درصد از مراتع منطقه را شامل می شوند. بر اساس نتایج تحقیق، چرای مفرط و زودرس، وجود سازند حساس به فرسایش، شیب، پایین بودن حد بهرهبرداری مجاز و علوفه قابل برداشت، وضعیت ضعیف و گرایش منفی مرتع، کمیت و پراکنش نامناسب منابع آب شرب دام، از مهمترین عوامل محدود کننده چرای دام در این منطقه محسوب میگردند. بطور کلی با توجه به نتایج به دست آمده با استفاده از مدل شایستگی چرای دام در منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد میگردد بکارگیری این مدل مبنای تهیه طرح های مرتعداری با تاکید بر رفع عوامل محدود کننده تا حد امکان برای ارتقای وضعیت مرتع و درآمد مرتعداران قرار گیرد.
لیلا مصطفوی زاده اردستانی؛ غلامعلی حشمتی؛ حمید مصطفی لو
دوره 23، شماره 4 ، اسفند 1395، ، صفحه 785-799
چکیده
تعیین شایستگی مرتع برای اهداف مختلف، در جهت مدیریت اصولی میباشد و ضامن توسعه پایدار است. وسعت قابل توجهی از اراضی استان گلستان را گیاهان شورروی در بر میگیرد که محل چرای انواع دام از جمله گوسفند میباشد. هدف از این پژوهش تعیین شایستگی مراتع قشلاقی شورروی دشت گمیشان برای چرای گوسفند با گونه غالب Halocnemum strobilaceum- Aleuropus lagopoidesمیباشد. ...
بیشتر
تعیین شایستگی مرتع برای اهداف مختلف، در جهت مدیریت اصولی میباشد و ضامن توسعه پایدار است. وسعت قابل توجهی از اراضی استان گلستان را گیاهان شورروی در بر میگیرد که محل چرای انواع دام از جمله گوسفند میباشد. هدف از این پژوهش تعیین شایستگی مراتع قشلاقی شورروی دشت گمیشان برای چرای گوسفند با گونه غالب Halocnemum strobilaceum- Aleuropus lagopoidesمیباشد. این تحقیق با استفاده از روش فائو در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی در دشت گمیشان استان گلستان صورت پذیرفت. در این روش سه معیار پوشش گیاهی، آب و حساسیت به فرسایش خاک بعنوان زیر مدلها مورد استفاده قرار گرفته و اجزای مدل نهایی را تشکیل دادند. در بررسی زیر مدل پوشش گیاهی پارامترهای تعیین تیپ، درصد پوشش، تولید علوفه و به دنبال آن وضعیت، گرایش و ظرفیت مرتع، در زیر مدل آب، پارامترهای فاصله از منابع آب، کیفیت و کمیت آن و در نهایت در زیر مدل فرسایش خاک که با استفاده از روش EPM صورت گرفت، پارامترهای شیب و حساسیت خاک و سنگ به فرسایش مورد استفاده قرار گرفتند. مدل نهایی شایستگی مرتع برای استفاده گوسفند نشان داد که 69/38 درصد از مراتع دارای شایستگی کم (3S) و 31/61 درصد فاقد شایستگی (N) میباشند. از بین کلیه خصوصیات مطالعه شده مربوط به زیر مدلها، مهمترین عامل محدود کننده شایستگی مراتع برای چرای گوسفند پارامتر فاصله از منابع آب و مهمترین عامل کاهش دهنده شایستگی، تولید قابل برداشت میباشد. در نهایت با رعایت ظرفیت مرتع و به کار بردن برنامههای اصلاحی میتوان استفاده از مرتع مورد نظر را بهبود بخشید.
سمیه سادات سیدعلی؛ محمد رحیمی؛ جعفر دستورانی؛ محمد خسروشاهی
دوره 23، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 555-566
چکیده
آگاهی از تغییرات، نوسانات و روند پارامترهای اقلیمی و هیدرولوژیک در حوزههای آبخیز مناطق خشک و نیمه خشک به منظور مدیریت منابع آب ضروری است. رودخانه حبلهرود از جمله معدود رودخانههای دایمی استان سمنان بوده و نقش مهمی در تأمین آب دشت گرمسار دارد. در مقاله حاضر، نقش عوامل اقلیمی و کاربری اراضی در آورد حوزه آبخیز مورد بررسی قرار گرفته ...
بیشتر
آگاهی از تغییرات، نوسانات و روند پارامترهای اقلیمی و هیدرولوژیک در حوزههای آبخیز مناطق خشک و نیمه خشک به منظور مدیریت منابع آب ضروری است. رودخانه حبلهرود از جمله معدود رودخانههای دایمی استان سمنان بوده و نقش مهمی در تأمین آب دشت گرمسار دارد. در مقاله حاضر، نقش عوامل اقلیمی و کاربری اراضی در آورد حوزه آبخیز مورد بررسی قرار گرفته است. برای اینمنظور، روند تغییرات دادههای اقلیمی(بارندگی و دما) و دبی در ایستگاههای واقع در داخل و نزدیک به حوضه در گامهای زمانی ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از آزمون ناپارامتری من-کندال بررسی شد. برای آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و تاثیر آن بر رواناب با استناد به روش پیشنهادی هلسل و هیرش، اثر عامل بارش (بعنوان متغیر بیرونی) و نیز اثر همبستگی زنجیرهای از دادههای ارتفاع رواناب حذف و مجددا" آزمون روند برای دادههای لگاریتمی باقیمانده ارتفاع رواناب (مقادیر تعدیل شده) بکار گرفته شد. در بخشی از این تحقیق، برای پی بردن به نقش عوامل اقلیمی در سیمای حوضه، تغییرات خط برف طی 20 سال اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد پارامترهای بارندگی و میانگین دما در سه گام زمانی ماهانه، فصلی و سالانه و همچنین دادههای رواناب پس از حذف اثر بارش و همبستگی زنجیرهای بین دادهها، فاقد روند معنیدار است. از اینرو میتوان گفت عوامل اقلیمی و تغییر کاربریها تاثیر مهمی بر وضعیت منابع آب سطحی حوضه آبخیز نداشته است. در این راستا روش هلسل و هیرش بهخوبی اثر بارش و تغییرات آن را حذف و اثر سایر عوامل را نشان داد و میتوان از آن در سایر مناطق نیز استفاده کرد. همچنین خط برف حوضه، روند معنیداری را نشان نداد. آنچه ترسیم نمودار حداقل و میانگین ارتفاع خط برف حوضه نشان داد نوسانات زیاد سالانه و نیز دوره انتخابی برای تحلیل دادهها است. این عوامل ، میتواند دلیل اصلی بر معنی دار نبودن روند دبی جریان و ارتفاع رواناب باشد.
محمد مهدی فتاحی
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1388، ، صفحه 234-253
چکیده
بخش عمدهای از مساحت استان قم دارای شرایط خشک و بیابانی است و گسترش بیرویه فعالیتهای انسانی، بدون لحاظ مسائل زیستمحیطی، باعث تشدید پدیده بیابانزایی شده است. در این مقاله، روند بیابانزایی با تأکید بر تغییرات استفاده از اراضی و نیز تغییرات کمی و کیفی منابع آب، بررسی گردید. برای ارزیابی روند تغییرات استفاده از اراضی، از ...
بیشتر
بخش عمدهای از مساحت استان قم دارای شرایط خشک و بیابانی است و گسترش بیرویه فعالیتهای انسانی، بدون لحاظ مسائل زیستمحیطی، باعث تشدید پدیده بیابانزایی شده است. در این مقاله، روند بیابانزایی با تأکید بر تغییرات استفاده از اراضی و نیز تغییرات کمی و کیفی منابع آب، بررسی گردید. برای ارزیابی روند تغییرات استفاده از اراضی، از دادههای ماهوارهای TM سال 1364 و + ETM سال 1381 شمسی و برای تخمین تغییرات کمی و کیفی منابع آب، از اطلاعات و دادههای هیدرومتری و هواشناسی استفاده گردید. مقایسه دو نقشه استفاده از اراضی سالهای 1364 و 1381 شمسی تهیه شده از دادههای ماهوارهای و به روش تفسیر بصری نشان داد که مساحت اراضی کشاورزی، مراتع، بیشهزارهای جنگلی، تپههای ماسهای و دریاچههای نمکی بهترتیب 5/12، 6/4، 4/70، 2/24 و 8/15 درصد کاهش یافته است، در حالیکه سایر طبقهها مانند اراضی شور، اراضی شهری و اراضی روستایی بهترتیب 6/26، 78/12 و6/35 درصد افزایش یافته است. حجم آبهای خروجی از دو رودخانهی اصلی استان قم ( قمرود و قره چای)، تا قبل از احداث سدهای 15 خرداد و ساوه (سال 1374)، 261 میلیون مترمکعب بوده است، در حالیکه بعد از احداث سدهای یادشده، به 66 میلیون مترمکعب تقلیل یافته است. میزان افت سطح آب زیرزمینی در دشت قم تا قبل از احداث سد 15 خرداد به طور متوسط حدود 5/0 متر در سال بوده که بعد از احداث سد یادشده، به طور متوسط به 4/1 متر در سال افزایش یافت. بهعلاوه بیلان آب زیرزمینی نیز کاهش قابلتوجهی را نشان میدهد. در مجموع، به نظر می رسد فعالیتهای انسانی و دستکاری او در طبیعت ( بهویژه احداث سدهای 15 خرداد و ساوه بر روی دو رودخانه قمرود و قرهچای) بهعنوان دو عامل اصلی تغییر انواع استفاده از اراضی( با کاهش پوشش گیاهی، شور شدن بیشتر اراضی و ...) و افت کمی و کیفی منابع آب در استان قم بوده که میتواند تشدید بیابانزایی را بهدنبال داشته باشد.