سعیده ناطقی؛ احمد نوحه گر؛ امیرهوشنگ احسانی؛ ام البنین بذرافشان
دوره 24، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 778-790
چکیده
پایش تغییرات پوششگیاهی نقش اساسی در برنامهریزی و مدیریت محیط زیست دارد. روشهای متعددی برای آشکارسازی تغییرات یک منطقه با استفاده از تصاویر ماهوارهای وجود دارد که هر کدام دارای مزایا و محدودیتهایی هستند. یکی از روشهای مطالعه تغییرات استفاده از شاخصهای پوشش گیاهی است. در این حالت استفاده از دادههای ماهوارهای امکان مطالعه ...
بیشتر
پایش تغییرات پوششگیاهی نقش اساسی در برنامهریزی و مدیریت محیط زیست دارد. روشهای متعددی برای آشکارسازی تغییرات یک منطقه با استفاده از تصاویر ماهوارهای وجود دارد که هر کدام دارای مزایا و محدودیتهایی هستند. یکی از روشهای مطالعه تغییرات استفاده از شاخصهای پوشش گیاهی است. در این حالت استفاده از دادههای ماهوارهای امکان مطالعه گسترده پوشش گیاهی را فراهم میسازد. هدف از این تحقیق ارزیابی 4 شاخص گیاهی NDVI، SAVI، RVI و WAVI میباشد. این مطالعه در جزیره قشم در سالهای 1380(2001) و 1393 (2014) انجام گرفت. در این تحقیق از دادههای سنجده ETM+ و OLI که دارای تطابق هندسی مناسبی بودند استفاده شده است. پس از محاسبه هر یک از شاخصها به منظور ارزیابی دقت شاخصها، بر اساس اطلاعات حاصل از بازدید صحرایی از منطقه و تصاویر و به کمک تفسیر چشمی تصویر کاذب، نقاط تعلیمی تهیه شده و به محیط نرم افزار ENVI.5 وارد شدند. بدین ترتیب با در اختیار داشتن 100 نمونه تعلیمی و در نظر گرفتن چهار کلاس اراضی بایر، جنگل حرا، کشاورزی و آب از روش پیشنهادی دلاپیان و اسمیت صحت تولید کننده و صحت کاربر هر نقشه جهت بررسی صحت طبقهبندی ارزیابی گردید. نتایج نشان داد شاخص SAVI با بیشترین ضریب کاپا 93/0 درصد در سال 1393 و 0.83 درصد در سال 1380 بهترین عملکرد و شاخصWAVI با کمترین ضریب کاپا 81/0 در سال 1380 و 43/0 در سال 1393 ضعیفترین نتایج را از بین شاخصها داشت. برای ارزیابی تغییرات از روش جدول متعامد (crosstab) استفاده شد و نتایج نشان داد در طی 13 سال 21 درصد به مساحت جنگلهای حرا و 60 درصد به اراضی کشاورزی و پوشش گیاهی طبیعی داخل جزیره افزوده شده است.
رضا باقری؛ سید مهدی آل طه مکی؛ صدیقه محمدی
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 32-40
چکیده
طرحهای مدیریت چرای اجرا شده توسط ادارات منابع طبیعی که سه شرط اساسی مرتعداری شامل رعایت تعداد دام، زمان صحیح ورود و خروج دام را در سرلوحه برنامه خود دارند، کمتر در مطالعات قبلی مورد ارزیابی قرارگرفته است. این تحقیق بهمنطور تعیین اثر طرح مدیریت چرای دام بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و پوشش گیاهی در منطقه دهسرد از ...
بیشتر
طرحهای مدیریت چرای اجرا شده توسط ادارات منابع طبیعی که سه شرط اساسی مرتعداری شامل رعایت تعداد دام، زمان صحیح ورود و خروج دام را در سرلوحه برنامه خود دارند، کمتر در مطالعات قبلی مورد ارزیابی قرارگرفته است. این تحقیق بهمنطور تعیین اثر طرح مدیریت چرای دام بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و پوشش گیاهی در منطقه دهسرد از استان کرمان انجام شد. دادههای خاک و پوشش گیاهی از دو محل منطقه طرح و منطقه مجاور آن، در اوایل پاییز در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با سه تکرار نمونهبرداری شدند. بدین صورت که پس از مشخص کردن سه قطعه (تکرار) در هر منطقه، عمل نمونهگیری خاک از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتر انجام شد و تجزیه مواد آلی خاک، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب، اسیدیته، بافت، رطوبت و هدایت الکتریکی خاک در آزمایشگاه انجام یافت و با آزمون دوطرفه t مقایسه گردید. پس از نصب پایه ترانسکتها (با طول 50 متر) در سه بلوک در هر منطقه، اقدام به بررسی پارامترهای ترکیب گونهای و پوشش تاجی به روش خطی-تماسی گردید. نتایج نشان داد که طرح مدیریت چرا باعث افزایش حدود دو برابری مقادیر ماده آلی و نیتروژن در لایه سطحی خاک، نسبت به مراتع مجاور شده است. افزایش فرم رویشی بوتهایها و درختچهایها در منطقه طرح مدیریت چرا بهترتیب به میزان 8/3 و 5 درصد، از این لحاظ که منبع اصلی تأمین علوفه هستند و در رده بالاتر توالی قرار دارند، حائز اهمیت است. با توجه به این تغییرات طی یک دوره شش ساله در منطقه طرح، میتوان اثرات پروژه مدیریت چرا را مثبت ارزیابی نمود.
میرطاهر قائمی؛ عباسعلی سندگل
دوره 15، شماره 1 ، خرداد 1387، ، صفحه 13-25
چکیده
به منظور بررسی تأثیر قرق در اصلاح مراتع منطقه سلماس، ایستگاه گله دام با تیپ مرتعیFestuca - Bromus انتخاب گردید. در این بررسی، تغییرات تولید، پوشش تاجی کل، پوشش تاجی گونههای کلاس III, II, I و وضعیت و گرایش در سالهای مختلف بررسی گردید. برای تعیین وضعیت از روش چهارفاکتوری، گرایش مرتع از ترازوی گرایش و تولید مرتع از روش قطع و توزیناستفاده شد. ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر قرق در اصلاح مراتع منطقه سلماس، ایستگاه گله دام با تیپ مرتعیFestuca - Bromus انتخاب گردید. در این بررسی، تغییرات تولید، پوشش تاجی کل، پوشش تاجی گونههای کلاس III, II, I و وضعیت و گرایش در سالهای مختلف بررسی گردید. برای تعیین وضعیت از روش چهارفاکتوری، گرایش مرتع از ترازوی گرایش و تولید مرتع از روش قطع و توزیناستفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت مرتع از حالت فقیر به خوب، گرایش از حالت منفی به حالت مثبت رسیده و درصد پوشش تاجی کل و تولید به صورت قابل توجهی افزایش یافت. افزایش گونههای کلاس I, کلاس II و کاهش گونه های کلاس III نشان دهنده اثرات مثبت پنج سال قرق در منطقه مورد مطالعه بود. اختلاف آماری پارامترهای مورد مطالعه بسیار معنیدار بود. هر چند مدت پنج سال، مدت زمان مناسبی برای اصلاح مراتع منطقه به نظر میرسد، اما با توجه به بارندگی بسیار مناسب این دوره، برای نتیجهگیری مطمئنتر ادامه بررسیها توصیه می شود.
حسین ارزانی؛ سید مهدی ادنانی؛ حسین بشری؛ مژگان سادات عظیمی؛ حسین باقری؛ مرتضی اکبرزاده؛ سید حسن کابلی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 296-313
چکیده
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان ...
بیشتر
مراتع در اقتصاد کشور، چه از لحاظ تأمین علوفه مورد استفاده دام و چه از دیدگاه حفاظت آب، خاک وخدمات دیگری که به جامعه میدهند. اهمیت ویژهای دارند که مدیریت اصولی این اراضی را ضروری میسازد، بر همین اساس پایش پوشش و تولید مراتع استپی استان قم طی سالهای1378 تا 1383 انجام گردید. در ابتدا با استفاده از منابع در دسترس، رویشگاههای عمده استان تعیین و بعد در هر رویشگاه یک منطقه معرف جهت آمار برداری انتخاب گردید. منطقه معرف شامل ناحیهای از تیپ گیاهی است که در بردارندة ترکیبی از عوامل خاکی، اقلیمی، توپوگرافی و پوشش گیاهی و نماینده کل تیپ گیاهی باشد. سپس در هر منطقه معرف عوامل مربوط به پوشش گیاهی(پوشش تاجی و تولید)، در طول 4 ترانسکت 400 متری در 60پلات 2 مترمربعی اندازهگیری شد. دادههای بدست آمده از اندازهگیریهای میدانی نشان داد که مراتع این مناطق در مجموع دارای پوشش تاجی کم و تولید ناچیز میباشند. گیاهان علوفهای طبقه یک در ترکیب نباتی وجود نداشته و یا درصد خیلی کمی از پوشش گیاهی را به خود اختصاص میدهند. نتایج نیز نشان داد که همبستگی قوی بین درصد پوشش گیاهی و تولید علوفه گونههای تحت مطالعه وجود دارد( 01/0>P). همچنین روابط حاصل طی سالها و شرایط مختلف محیطی متفاوت بوده و الگوهای رگرسیونی برازش داده شده بر آنها یکسان نمیباشد.