سعید رشوند؛ جمال مصفایی؛ محمد درویش؛ عمار رفیعی امام
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 38-49
چکیده
پوشش گیاهی و تولید بیولوژیک یکی از عوامل مهم در تأمین نیازهای بشری و پایداری حیات و استقرار زیستبومهای موجودات زنده است و در صورت فقدان آن در اراضی طبیعی باعث متروکه و غیرسکونی شدن عرصه خواهد شد. زوال پوشش گیاهی یکی از فرایندهای اصلی علل بیابانزایی است. در این مقاله با استفاده از روش فائو و یونپ ارزیابی بیابانزایی ...
بیشتر
پوشش گیاهی و تولید بیولوژیک یکی از عوامل مهم در تأمین نیازهای بشری و پایداری حیات و استقرار زیستبومهای موجودات زنده است و در صورت فقدان آن در اراضی طبیعی باعث متروکه و غیرسکونی شدن عرصه خواهد شد. زوال پوشش گیاهی یکی از فرایندهای اصلی علل بیابانزایی است. در این مقاله با استفاده از روش فائو و یونپ ارزیابی بیابانزایی از منظر زوال پوشش گیاهی در زیرحوضهی رود شور قزوین انجام گردید. بدین منظور ابتدا نقشه رقومی استعداد ذاتی آسیبپذیری از میانگین هندسی سه شاخص رژیم رطوبتی، رژیم حرارتی و بافت و عمق خاک تهیه شد. برای تهیه نقشه رقومی نسبت گیاهان چندساله به یکساله، ابتدا نقشه تیپهای گیاهی منطقه (31 تیپ همگن اصلی) تعیین و در هر تیپ 4 میکروپلات مستقر و درصد پوشش گیاهی و تولید برداشت شد. در نهایت از تلفیق نقشههای رقومی استعداد آسیبپذیری و نسبت گیاهان چندساله به یکساله، نقشه نهایی پتانسیل بیابانزایی حاصل و طبقهبندی شد. از کل سطح زیرحوضه که برابر2275000 هکتار است، اراضی کشاورزی و غیرمرتعی با سطحی معادل 1034745 هکتار که 46 درصد زیرحوضه را دربرمیگیرد، در طبقهبندی ارزیابی قرار نگرفته و از بقیه آن، 31685 هکتار در کلاسه ناچیز، 1191394 هکتار در کلاسه متوسط و 17176 هکتار نیز در کلاسه شدید قرار گرفت.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ حمیدرضا عباسی؛ عمار رفیعی امام؛ محمد درویش
دوره 19، شماره 3 ، آذر 1391، ، صفحه 498-511
چکیده
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی ...
بیشتر
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی جمعیت در محیطها و مناطق اکولوژیک و تداوم آن در آینده از یکسو و رشد حیرتآور و چشمگیر کلانشهرها و توسعه صنعتی لجامگسیخته بهویژه در کشورهای جنوب و پیامدهای زیانبار آن برای ساکنان این مناطق میباشد. از طرفی زمین یک منبع محدود است و با گذشت زمان در بسیاری از کشورها، با توجه به رشد تصاعدی جمعیت و مراکز شهری و همچنین استفادههای وسیع از زمین و از سوی دیگر با توجه به این واقعیت که تنها 5 میلیون km2 از سطح کرهزمین برای استفاده پایدار در آینده باقیمانده است، وضعیت بدتر خواهد شد. مباحث زیادی پیرامون پذیرش میزان جمعیت بر اساس کیفیت اراضی بهمنظور حفظ پایداری منابع و محیط زیست وجود دارد. هدف این مقاله برآورد توان تحمل جمعیتپذیری منطقه تهران و البرز بر مبنای قابلیت واحدهای اراضی بهکمک روش معرفی شده توسط بخش مرکزی کشاورزی آمریکاست. این کار اولین گام برای تعیین میزان تخریب سرزمین جهت تشخیص خطر بیابانزایی انسانساخت میباشد. در شرایط کنونی آنچه مسلم است روند تحولات جمعیتی استانهای تهران و البرز منجر به پیدایش زمینههای ناپایداری محیطی و بیابانزایی به مفهوم تخریب و افت کارایی سرزمین شده است. برپایه نتایج بهدستآمده کلاسهای 1، 4 و 9 کیفیت اراضی در منطقه بهترتیب 38/20، 93/14و 44/37 درصد از مساحت استان را داراست و این سه کلاس با توجه به توان تولید مربوطه، 9/81 درصد کل توان جمعیتپذیری منطقه را به خود اختصاص میدهند. ارزیابی قلمرو تحت تأثیر بیابانزایی ناشی از فشار جمعیت نشان داد که 38/13 درصد از اراضی مناطق مورد مطالعه با مساحتی معادل 251800 هکتار در گروه مناطق در معرض بیابانزایی کم، 23 درصد در دسته مناطق در معرض بیابانزایی متوسط، 06/25 درصد در قلمرو نواحی با درجه تأثیرپذیری زیاد از بیابانزایی و 55/38 درصد دیگر از اراضی در معرض بیابانزایی شدید قرار دارند. بر همین اساس معلوم شد که جمعیت کنونی استان تهران 05/3 برابر جمعیت مطلوب آن است. این نسبت در مناطق پرتراکمی مانند تهران، کرج، شهریار و رباط کریم تا 7/4 برابر نیز میرسد. البته محدوده عملیاتی این پژوهش به دلیل انجام آن در زمان قبل از تأسیس استان البرز شامل محدوده اداری سیاسی استان تهران در سال 1387میباشد.
عمار رفیعی امام؛ غلامرضا زهتابیان؛ امیرهوشنگ احسانی
دوره 11، شماره 3 ، آذر 1383، ، صفحه 323-342