یاسر قاسمی آریان؛ حسین آذرنیوند؛ جواد معتمدی؛ فیروزه مقیمی نژاد
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، ، صفحه 15-27
چکیده
سابقه و هدفمرتعداری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیمگیری و برنامهریزی برای حفظ، احیا و بهرهبرداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، بهویژه مرتعداران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل ...
بیشتر
سابقه و هدفمرتعداری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیمگیری و برنامهریزی برای حفظ، احیا و بهرهبرداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، بهویژه مرتعداران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل نهالکاری، قرق، مدیریت چرا، بذرکاری، بذرپاشی، کودپاشی، پیتینگ (چالهچوله کردن)، ریپینگ (شیارزدن) و کنتورفاروئینگ (ایجاد جویپشته) پیشروی کارشناسان است که هریک معیارها و شاخصهای خاص خود را دارد. با توجه به سطح وسیع و تنوع فیزیوگرافی و ژئومورفولوژی مرتع، هر ابزاری که بتواند با تلفیق شاخصها، کارشناسان را در انتخاب پروژههای اصلاحی و احیایی کمک کند میتواند مفید باشد. هدف این پژوهش، بهرهگیری از ابزار سامانه اطلاعات جغرافیایی برای مکانیابی عرصههای مناسب عملیات اصلاح و مدیریت مرتع، در حوزه آبخیز چاهتلخ است.مواد و روشهادر این پژوهش، ابتدا ضمن تیپبندی مراتع مورد مطالعه و تعیین وضعیت و گرایش تیپهای گیاهی، روش مرتعداری برای هریک ارائه شد. برای تیپهایی که دارای وضعیت عالی تا خوب بودند، روش مرتعداری تعادلی و برای تیپهایی که دارای وضعیت متوسط بودند، روش مرتعداری طبیعی و بهتبع آن، سیستمهای چرایی توصیه شد. روش مرتعداری مصنوعی یا اصلاحی برای تیپهایی در نظر گرفته شد که دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف بودند. در گام بعد، نقشه واحدهای همگن مقدماتی، از تلفیق نقشههای طبقات ارتفاعی، شیب و جهت تهیه گردید. سپس لایه تیپهای مرتعی با آن تلفیق و واحدهای همگن نهایی تهیه شد. با توجه به اطلاعات وضعیت و گرایش مراتع و شایستگی تولید تیپهای گیاهی، نقشههای زمینشناسی، خاکشناسی، همباران، همدما و منابع آب، خصوصیات هریک از واحدهای همگن، در محیط GIS استخراج گردید. با مدنظر قرار دادن معیارها و شاخصهای اکولوژیکی و محیطی مؤثر بهمنظور اجرای عملیات اصلاح مرتع و مطابقت آنها با خصوصیات هر واحد همگن، نوع عملیات اصلاحی و مدیریتی مرتع، در هریک از واحدهای همگن پیشنهاد گردید و بر مبنای آن، نقشه عملیات مذکور، تهیه شد. در نهایت با رویهمگذاری نقشه عملیات اصلاح و مدیریت مرتع و سامانهایعرفی، مدل مدیریتی مراتع منطقه، ارائه گردید.نتایجبر مبنای نتایج بهدست آمده، سطح وسیعی از مراتع، دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف است که نیازمند اجرای مرتعداری اصلاحی میباشد. مدل مدیریتی حاصل، نشان داد که در 6/10 درصد از سطح مراتع، کنتورفارو، در 3/8 درصد، پیتینگ و در 9/5 درصد، ریپرینگ، قابل توصیه است. ضمن اینکه در 3/29 درصد از مراتع، مدیریت چرا و در 6/14درصد، قرق (جلوگیری از ورود دام) پیشنهاد میگردد.نتیجهگیریمدل ارائه شده در حوزه آبخیز چاهتلخ که با تلفیق لایههای وضعیت و گرایش مرتع، شایستگی تولید، کاربری اراضی، بافت و عمق خاک، طبقه ارتفاعی، شیب و جهت، خطوط همدما و هم باران و نقشه سامانهایعرفی، بهدست آمد، میتواند نقش بهسزایی در ارائه یک مدیریت جامع و همهجانبه ایفا کند. مدل مذکور، سبب دستیابی سریع و راحت به تمامی معیارها و شاخصهای اکولوژیکی و محیطی مؤثر برای اجرای عملیات اصلاح و مدیریت مرتع میشود. در این راستا وزندهی به شاخصها و استفاده از ابزارهای تصمیمگیری چندمتغیره، میتواند نقش مهمی در انتخاب دقیقتر مکانهای مناسب پروژههای اصلاحی و احیایی مرتع ایفا نماید.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ رضا سیاه منصوری
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 607-614
چکیده
تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علفهای مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف میشود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب میگردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونههای مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان ...
بیشتر
تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علفهای مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف میشود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب میگردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونههای مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان میباشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 5 پایه گیاهی به روش کاملاًً تصادفی قطع گردید. سپس نمونهها در هوای آزاد خشک و آسیاب شدند. مقادیر پروتئین خام (CP) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونهها در آزمایشگاه اندازهگیری و مقادیر هضمپذیری ماده خشک (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) گونهها، توسط روابط پیشنهادی برآورد شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل گونه و مرحلة رشد در تمامی شاخصهای کیفیت علوفه در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنیدار است و کیفیت علوفه گونههای مورد بررسی در مراحل مختلف رشد با همدیگر متفاوت است. با پیشرفت مراحل رشد، در اثر کاهش مقدار پروتئین خام، هضمپذیری ماده خشک و انرژی متابولیسمی، از کیفیت علوفه کاسته میشود. بیشترین مقدار پروتئین خام (17/18 درصد) متعلق به مرحله رشد رویشی گونه Phlomispersicaو کمترین مقدار مربوط به مرحله بذردهی گونهHordeum bulbosum است. بیشترین مقدار هضمپذیری (44/66 درصد) و انرژی متابولیسمی (30/9 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله رشد رویشی گونه Onobrychismelanotricha و کمترین مقدار هضمپذیری (65/42 درصد) و انرژی متابولیسمی (25/5 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله بذردهی گونه Picrissterigosa میباشد. میانگین مقادیر پروتئین خام گونهها در مراحل مختلف رشد در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع منطقه بترتیب عبارت است از؛ 22/16، 43/12 و 01/10 درصد که در هر سه مرحله، بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی است. همچنین میانگین مقادیر هضم پذیری گونهها در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 73/63، 06/56 و 77/51 درصد میباشد که در تمامی مراحل رشد، بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد به ترتیب عبارت است از؛ 77/8، 53/7 و 80/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی، بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی است. نتیجهگیری میشود که مراحل رشد رویشی و گلدهی گیاهان قادر به تامین نیاز پروتئینی و انرژی متابولیسمی واحد دامی میباشند، ولی در مراحل پایانی رشد، قادر به تامین نیاز پروتئینی واحد دامی نخواهد بود که منجر به کاهش عملکرد دام در مرتع خواهد شد. بنابراین به منظور حفظ حالت نگهداری دام و بازده اقتصادی گله در مراحل پایانی رشد مرتع، استفاده از مکملهای غذایی توصیه میشود.
فیروزه مقیمی نژاد؛ محمد جعفری؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ یاسر قاسمی آریان؛ اصغر کهندل
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 643-650
چکیده
قرق مرتع عبارتست از جلوگیری از ورود دام به تمام یا قسمتی از مرتع برای یک یا چند سال متوالی که با هدفهای مختلفی انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین میزان تاثیر عمل اصلاحی قرق در خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و سه عنصر اصلی N، P و K در منطقه نظر آباد کرج میباشد. برای انجام تحقیق، از خاک دو منطقه چراشده و قرق نمونهبرداری شد. بهطوریکه ...
بیشتر
قرق مرتع عبارتست از جلوگیری از ورود دام به تمام یا قسمتی از مرتع برای یک یا چند سال متوالی که با هدفهای مختلفی انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین میزان تاثیر عمل اصلاحی قرق در خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و سه عنصر اصلی N، P و K در منطقه نظر آباد کرج میباشد. برای انجام تحقیق، از خاک دو منطقه چراشده و قرق نمونهبرداری شد. بهطوریکه از ابتدا، وسط و انتهای 4 ترانسکت (مستقرشده در هر منطقه، بصورت تصادفی سیستماتیک)، از دو عمق 20-0 و80-20 سانتیمتری تعداد 48 نمونه برداشت شدند. سپس به منظور تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی، نمونههای برداشتشده به آزمایشگاه خاکشناسی انتقال یافت. نمونههای خاک، پس از خشکشدن از الک 2 میلیمتر عبور داده شدند. سپس عوامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، درصد رطوبت اشباع و عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد قرق تاثیر معنیداری بر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشته اما در مورد فاکتورهای اسیدیته، ماده آلی و درصد رطوبت اشباع تفاوت معنیداری بین دو منطقه چرا و قرق مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد قرق اثرات مثبتی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مراتع منطقه مورد مطالعه داشته است.
یاسر قاسمی آریان؛ حسین آذرنیوند؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ محمد جعفری؛ اسماعیل فیله کش
دوره 21، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 394-408
چکیده
تعیین شایستگی مراتع حوضه چاهتلخ شهرستان سبزوار با استفاده از اطلاعات جغرافیایی (GIS) در طی یک مطالعه برای چرای گوسفند انجام شد. ابتدا نقشههای DGN (شامل 6 ورقۀ 25000/1)، نقشه توپوگرافی 50000/1 و نقشه زمینشناسی 100000/1 منطقه مورد مطالعه تهیه شده و تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ وضعیت، گرایش و تولید با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی ...
بیشتر
تعیین شایستگی مراتع حوضه چاهتلخ شهرستان سبزوار با استفاده از اطلاعات جغرافیایی (GIS) در طی یک مطالعه برای چرای گوسفند انجام شد. ابتدا نقشههای DGN (شامل 6 ورقۀ 25000/1)، نقشه توپوگرافی 50000/1 و نقشه زمینشناسی 100000/1 منطقه مورد مطالعه تهیه شده و تیپهای گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ وضعیت، گرایش و تولید با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی تولید بدست آمد. سپس با استفاده از روش EPM نقشه حساسیت خاک به فرسایش تهیه گردید. همچنین برای مطالعه شایستگی آب حوضه، نمونهبرداری از آب هر سامانه انجام شد. کمیت آب تعیین گردید و برای هر نمونه پارامترهای TDS، ECو Mg+2 اندازهگیری شد و با تلفیق لایههای کمیت، کیفیت و نقاط همفاصله از منابع آب، تهیه شده برای چهار شیب (10-0، 30-10، 60-30 و 60 < درصد) نقشه شایستگی منابع آب تنظیم گردید. در نهایت با تلفیق نقشههای شایستگی تولید، حساسیت خاک به فرسایش و آب، مدل نهایی طبقهبندی شایستگی مراتع منطقه مورد مطالعه تهیه شد. نتایج نشان داد که کلاس یک شایستگی (S1) در منطقه وجود نداشته و 7/23، 92/18 و 9/56 درصد از مساحت حوضه بهترتیب دارای طبقات شایستگی S2، S3 و N (فاقد شایستگی چرا) بودند. بنابراین میتوان گفت عامل تبدیل مرتع به دیمزار و رها کردن آن، چرای مفرط و زودرس، وجود سازندهای حساس به فرسایش، درصد پوشش گیاهی کم و شوری و پراکنش نامناسب منابع آب برای شرب دام مهمترین عامل محدود کننده چرای دام در این منطقه محسوب میشوند.
محسن فراهی؛ مرتضی مفیدی چلان؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ رسول خطیبی؛ اسفندیار جهانتاب
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 307-316
چکیده
بهمنظور مدیریت اکوسیستمهای مرتعی، شناخت اجزای آن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر ازجمله خاک و پوشش گیاهی ضروریست. بدین منظور در پژوهش حاضر تأثیر گونههای گیاهی گز و تاغ بر ویژگیهای خاک در منطقه نیاتک سیستان بررسی شد. بنحوی که پس از شناسایی مناطق کشت این گونهها در پایان فصل رویش، نمونهبرداری در مناطق معرف هر گونه به ...
بیشتر
بهمنظور مدیریت اکوسیستمهای مرتعی، شناخت اجزای آن و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر ازجمله خاک و پوشش گیاهی ضروریست. بدین منظور در پژوهش حاضر تأثیر گونههای گیاهی گز و تاغ بر ویژگیهای خاک در منطقه نیاتک سیستان بررسی شد. بنحوی که پس از شناسایی مناطق کشت این گونهها در پایان فصل رویش، نمونهبرداری در مناطق معرف هر گونه به روش تصادفی سیستماتیک از خاک انجام شد، به این صورت که در ابتدا و انتهای هر ترانسکت نمونهبرداری از خاک پای گونهها از دو عمق 10-0 و 20-10 سانتیمتری انجام شد؛ همچنین نمونه خاک از مناطق شاهد برداشت و بعد ویژگیهای خاک از قبیل اسیدیته، ماده آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، سدیم و بیکربنات اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t مستقل انجام شد. نتایج نشان داد در هر دو عمق بجز اسیدیته که به طور معنیداری کاهش یافته است، سایر ویژگیهای خاک پای گونههای تاغ و گز در مقایسه با مناطق شاهد به طور معنیداری افزایش پیدا کرده است. کاهش پتاسیم در هر دو عمق عرصه گزکاری شده نسبت به منطقه شاهد نیز معنیدار بود. مقایسه اثرات تاغ و گز روی خاک نشان داد که در هر دو عمق مورد بررسی، بهطور کلی افزایش شاخصهای حاصلخیزی خاک در عرصه تاغکاری و افزایش شاخصهای مخرب خاک در عرصه گزکاری معنیدار بود. بنابراین، اگرچه کشت گونههای گز و تاغ بهطور کلی باعث بهبود ویژگیهای خاک در منطقه شد، اما با توجه به میزان تأثیرات مثبت بیشتر تاغ بر خاک نسبت به گونه گز و برخی تأثیرات منفی گز میتوان گفت از لحاظ توصیه گونه مناسب اصلاح کننده و غیرمضر بر ویژگیهای خاک تاغ گونه مناسبی برای منط
فاطمه نور؛ مسعود نصری؛ حسن یگانه؛ فیروزه مقیمی نژاد؛ یاسر قاسمی آریان؛ جمال بنی نعمه
دوره 20، شماره 3 ، آذر 1392، ، صفحه 522-530