جلیل فرزادمهر؛ یاسر قاسمی آریان؛ رضا یاری
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، ، صفحه 156-165
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی اثر پروژههای اصلاحی بر شاخصهای سطحی خاک و ویژگیهای عملکردی در مراتع طاهرآباد فردوس انجام شد. برای تعیین خصوصیات سطحی خاک و قابلیتهای عملکردی از روش تحلیل عملکرد چشمانداز استفاده شد. بدینمنظور در منطقه معرف هر تیمار سه ترانسکت 100 متری با فواصل مشخص و در امتداد شیب اصلی مستقر و در طول هر یک ترانسکت، طول ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی اثر پروژههای اصلاحی بر شاخصهای سطحی خاک و ویژگیهای عملکردی در مراتع طاهرآباد فردوس انجام شد. برای تعیین خصوصیات سطحی خاک و قابلیتهای عملکردی از روش تحلیل عملکرد چشمانداز استفاده شد. بدینمنظور در منطقه معرف هر تیمار سه ترانسکت 100 متری با فواصل مشخص و در امتداد شیب اصلی مستقر و در طول هر یک ترانسکت، طول و عرض لکههای گیاهی و طول فاصله بینلکهای اندازهگیری شد. برای محاسبه قابلیتهای عملکردی از دستورالعملExcel, LFA (Landscape Function Analysis) و همچنین برای بررسی معنیداری بین قابلیتهای عملکردی از نرمافزار SAS استفاده شد. نتایج نشان داد در پایداری بین تیمارها اختلاف معناداری وجود دارد، بهطوریکه بیشترین درصد پایداری در هلالیآبگیر + قرق و کمترین در تیمار منطقه شاهد برآورد شد. همچنین نفوذپذیری خاک تیمارهای اصلاحی مختلف، اختلاف معناداری با بیشترین و کمترین درصد نفوذپذیری خاک بهترتیب در پروژه هلالیآبگیر+ قرق و شاهد داشت. نتایج نشان داد که درصد چرخه موادغذایی و عناصر معدنی خاک در پروژههای اصلاحی مختلف مرتع اختلاف معناداری ندارد. شاخص نظامیافتگی پوشش گیاهی برای هلالیآبگیر+قرق، نهالکاری+قرق، قرق و شاهد بهترتیب 33/0، 22/0، 18/0 و 14/0 برآورد شد. نتایج آزمون کروسکالوالیس نشان داد: بیشتر شاخصهای سطحی خاک در سطح 5 درصد بین خاک پروژههای مختلف اصلاحی مرتع دارای اختلاف معناداری هستند. شاخصهای پوشش خاک، پوشش یقه و تاجی، لاشبرگ، شکنندگی سطح خاک، شدت و نوع فرسایش، مواد فرسایشیافته، طبیعت سطح خاک و آزمایش خیس شدن در سطح 5 درصد و بافت در سطح 1 درصد در تیمارهای مختلف اصلاحی دارای اختلاف معناداری است و تیمارهای مختلف باعث اختلاف در این شاخصها شده است. همچنین بین شاخصهای پوشش کریپتوگام و میکروتوپوگرافی اختلاف معناداری وجود ندارد. بهطورکلی احداث هلالیبگیر +قرق در مناطق خشک و نیمهخشک، یک عملیات اصلاحی مفید و باعث افزایش پایداری و نفوذپذیری خاک میشود.
محسن شعبانی؛ مریم آذرخشی؛ جلیل فرزادمهر؛ مسعود بذرافشان
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 423-431
چکیده
کاشت گیاهان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیطی یکی از راهکارهای مؤثر در احیای اراضی است، بنابراین شناخت آثار کشت گونههای مختلف روی وضعیت خاک و پوشش گیاهی منطقه میتواند راهنمای مناسبی برای کارشناسان جهت انتخاب گونه مناسب باشد. هدف این تحقیق بررسی میزان و نوع تأثیر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی مراتع جنت آباد ...
بیشتر
کاشت گیاهان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیطی یکی از راهکارهای مؤثر در احیای اراضی است، بنابراین شناخت آثار کشت گونههای مختلف روی وضعیت خاک و پوشش گیاهی منطقه میتواند راهنمای مناسبی برای کارشناسان جهت انتخاب گونه مناسب باشد. هدف این تحقیق بررسی میزان و نوع تأثیر عملیات اصلاح و احیای مراتع بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی مراتع جنت آباد است. به این منظور در هر یک از مناطق نهالکاری شده توسط Atriplex canescens و Haloxylon aphyllum چهار ترانسکت و در منطقه دارای پوشش طبیعی دو ترانسکت 100 متری با فاصله 100 متر از یکدیگر در نظر گرفته شد. در طول هر ترانسکت 10 پلات 4 متر مربعی مشخص و نمونهبرداری صورت گرفت. در هر پلات اطلاعات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش، لاشبرگ، سنگریزه، خاک لخت، گونه غالب و تراکم اندازهگیری شد. در ابتدا و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر گردید. نمونهبرداری از خاک در سه عمق30-0، 60-30 و90-60 سانتیمتر صورت گرفت. سپس خصوصیات شیمیایی و فیزیکی نمونههای خاک شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، فسفر، پتاسیم، ازت، وزن مخصوص ظاهری، درصد رس، سیلت و ماسه نمونههای خاک اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری با استفاده از آزمون T مستقل توسط نرمافزارSPSS، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کشت آتریپلکسکانسنس موجب افزایش درصد پوشش گیاهی، تراکم، پتاسیم عمق اول و سوم در سطح اعتماد 99% و افزایش نیتروژن عمق اول، ماده آلی عمق دوم، هدایت الکتریکی عمق اول و دوم، درصد سیلت عمق اول و سوم در سطح 95% گردیده است. همچنین موجب کاهش اسیدیته خاک و درصد ماسه عمق دوم و سوم در سطح 95% شده است. کشت سیاه تاغ موجب افزایش تراکم پوشش گیاهی، هدایت الکتریکی عمق اول و کاهش درصد رس عمق سوم در سطح 95% نسبت به منطقه شاهد شده است.
جلیل فرزادمهر؛ حامد سنگونی؛ حمید روحانی
دوره 26، شماره 1 ، خرداد 1398، ، صفحه 18-28
چکیده
بهمنظور بررسی رابطه بین پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه بیدخت با عوامل محیطی تحقیقی به روش فلوریستیکی- نمود ظاهری انجام شد. سطح مناسب پلات نمونهبرداری به روش سطح حداقل و اندازه نمونه به روش آماری تعیین گردید. در هر پلات نوع و تعداد گونههای گیاهی موجود و درصد تاج پوشش آنها تعیین و تیپبندی انجام شد. در هریک از اجتماعات گیاهی، ...
بیشتر
بهمنظور بررسی رابطه بین پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه بیدخت با عوامل محیطی تحقیقی به روش فلوریستیکی- نمود ظاهری انجام شد. سطح مناسب پلات نمونهبرداری به روش سطح حداقل و اندازه نمونه به روش آماری تعیین گردید. در هر پلات نوع و تعداد گونههای گیاهی موجود و درصد تاج پوشش آنها تعیین و تیپبندی انجام شد. در هریک از اجتماعات گیاهی، 6 پروفیل خاک حفر شد و از عمق 0 تا 100 سانتیمتری، نمونه خاک (به صورت مرکب) برداشت شد و پس از انتقال به آزمایشگاه، پارامترهای بافت خاک، آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، سولفات کلسیم، فسفر، پتاسیم و نیتروژن اندازهگیری شد. همچنین لایههای اطلاعاتی ارتفاع، شیب و جهت منطقه مورد مطالعه نیز تهیه شد. بهمنظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوششگیاهی، از روش تجزیه مؤلفههای اصلی (PCA) با استفاده از نرمافزار PC-ORD استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عوامل مورد بررسی و پراکنش پوششگیاهی (4 تیپ مرتعی منطقه) رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از تجزیه مؤلفههای اصلی نشان داد که مهمترین خصوصیات محیطی مؤثر بر پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه (محور اول PCA) درصد رس، شن، ماده آلی، هدایت الکتریکی و پتاسیم هستند.