سیدجعفر سیداخلاقی؛ مائده یوسفیان؛ داود درویشی؛ داریوش قربانیان
دوره 30، شماره 3 ، دی 1402، ، صفحه 381-394
چکیده
سابقه و هدفبراساس قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع، هرگونه بهرهبرداری از منابع طبیعی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با تصویب و مجوز سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور انجام شود. صدور پروانه مرتعداری و چرای دام از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. شواهد نشان میدهد مسائل و مشکلات ...
بیشتر
سابقه و هدفبراساس قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع، هرگونه بهرهبرداری از منابع طبیعی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با تصویب و مجوز سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور انجام شود. صدور پروانه مرتعداری و چرای دام از مهمترین مجوزها در بخش منابع طبیعی است که فرایند اجرایی خاص خود را دارد. شواهد نشان میدهد مسائل و مشکلات مختلفی در مسیر صدور این مجوز وجود دارد، بهطوری که برای بهبود و اصلاح فرایند مذکور، باید بررسی علمی آسیبشناسانه انجام شود. هدف این پژوهش، شناسایی و دستهبندی آسیبهای موجود در فرایند صدور و تمدید پروانه چرای دام در مرتع است. مواد و روشهااین پژوهش از نظر ماهیت، کیفی بوده و در آن از فن مصاحبه با گروههای کانونی استفاده شده است. در این پژوهش 96 بهرهبردار و 31 کارشناس از 6 استان کرمان، اصفهان، همدان، کردستان، مازندران و سمنان بهطور هدفمند انتخاب و نظرات آنها پیرامون فرایند و مسائل صدور مجوز چرای دام با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه، جمعآوری و نتایج با بهرهگیری از تکنیک تحلیل محتوا تجزیهوتحلیل شد. نتایجنتایج این بررسی منجر به شناسایی و تأیید 30 نوع آسیب و مشکل در فرایند صدور و تمدید پروانه چرای دام در قالب سه دسته اصلی (سامانهای، قانونی و ساختاری-اجرایی) گردید که در شاخه مشکلات سامانهای، مؤلفه تعدد سامانهها و فقدان یک سامانه یکپارچه و هوشمند، در شاخه موانع قانونی، مؤلفه زمانبر بودن بررسی تخلفات قانونی متقاضیان برای تمدید پروانه چرا، تقسیم پروانه چرا بین فرزندان بعداز فوت صاحب پروانه چرا و در شاخه مشکلات ساختاری، مؤلفه ضعف سیستمهای نظارت و پایش، بروزنبودن اطلاعات آماری دام و مرتع، انگیزه پایین کارشناسان ممیزی ادارات منابع طبیعی و کمبود اعتبارات استانی، بیشترین نقش را در فرایند صدور مجوز چرا داشته است. براساس نتایج این مطالعه، فرایند صدور در استانهای مورد بررسی طی 15 گام و 73 روز و فرایند تمدید پروانه چرا در 8 روز انجام میشود. نتیجهگیریدر یک جمعبندی کلی و برمبنای یافتهها و با توجه به مشکلاتی که پیش از این بیان شد، به منظور بهبود فرایند صدور و تمدید پروانه چرا نیاز به انجام اقداماتی است، به این منظور لازم است موضوع ایجاد سامانهای یکپارچه، بهینهسازی سیستم اطلاعرسانی، تمدید خودکار پروانه چرا برای دامداران خوشحساب، بهروزرسانی اطلاعات دام، مرتع و تعیین مرز دقیق مراتع و اصلاح و یا حذف قوانین و دستورالعملهای مزاحم در اولویت قرار گیرد.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ آزاده گوهردوست
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 230-246
چکیده
سابقه و هدف:بیابانزایی نتیجه فرآیندی چندبعدی بوده و در اثر بهمپیوستگی تعدادی از سازههای محیطی و انسانی آغاز و با ترکیب و همافزایی اثرات مرتبط با شرایط طبیعی، تغییرات اقلیمی و فشار عوامل انسانی گسترش مییابد این پژوهش با هدف واکاوی عوامل اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی مؤثر بر بیابانزایی در دالان گردوغباری نیاتک در سیستان و با ...
بیشتر
سابقه و هدف:بیابانزایی نتیجه فرآیندی چندبعدی بوده و در اثر بهمپیوستگی تعدادی از سازههای محیطی و انسانی آغاز و با ترکیب و همافزایی اثرات مرتبط با شرایط طبیعی، تغییرات اقلیمی و فشار عوامل انسانی گسترش مییابد این پژوهش با هدف واکاوی عوامل اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی مؤثر بر بیابانزایی در دالان گردوغباری نیاتک در سیستان و با بهرهگیری از چارچوب کاربردی مدلهای تصمیمگیری چند معیاره، مهمترین شاخصهای بیابانزایی انسانساخت را در منطقه مورد مطالعه اولویتبندی و معرفی نموده تا در مباحث مدیریتی و کنترل بیابانزایی و پدیده گردوغبار منطقه بکار گرفته شود. مواد و روش:این پژوهش از نوع پژوهشهای پیمایشی است. ابتدا براساس منابع و مدلهای مرسوم ارزیابی بیابانزایی، 20 شاخص مناسب در قالب 5 معیار با استفاده از ترکیبی از مدلهای مختلف از جمله IMDPA،MICD، MEDALUS همراه با نظرات متخصصین و کارشناسان آشنا به منطقه و نیز تیم اجرایی پژوهش انتخاب و تعیین گردید. دادهها و مقادیر مربوط به شاخصها از طریق منابع اطلاعاتی مختلف شامل گزارشهای مرکز آمار ایران، وزارت نیرو، سازمان جهاد کشاورزی و اداره کل منابع طبیعی استان و همچنین مصاحبه ساختاریافته درمنطقه جمعآوری و سپس عوامل و شاخصهای مورد مطالعه، با استفاده از روش تصمیمگیری چند شاخصهٔ TOPSIS، رتبهبندی شدند و در نهایت نقشه پهنهبندی محدوده مطالعاتی به تفکیک هریک از عوامل انسانساخت تهیه و ارائه گردید. نتایج:نتایج نشان داد عامل سیاست و قوانین به میزان 5/32 درصد، عامل اقتصادی با 1/25 درصد، عامل آب و کشاورزی با 6/20 درصد، بیشترین تأثیر را بر روند بیابانزایی در منطقه داشته است. همچنین رتبهبندی شاخصها نشان داد که شاخص حقابه تالاب هامون و خشکیدگی رودخانه نیاتک با ضریب 69/0، شاخص هماهنگی نهادی و سازمانی با ضریب 6743/0، شاخص توسعه یافتگی روستاها با ضریب 6743/0، شاخص اثربخشی عملیات حفظ و احیاء مناطق بیابانی با ضریب 5596/0، شاخص فقر و درآمد خانوار با ضریب 5988/0، شاخص فشار چرای دام در مراتع با ضریب 4821/0 و شاخص میزان اراضی کشاورزی رهاشده با ضریب 5596/0 بیشترین تأثیر را در فرایند تخریب سرزمین و بیابانزایی منطقه داشته است. نتیجهگیری:نتایج بدست آمده در این تحقیق که حاکی بر اهمیت عواملانسانساخت در بیابانزایی سیستان است با اتکاء بر نتایج این پژوهش مبنی بر اینکه 62 درصد اراضی در دالان فرسایش بادی نیاتک در معرض بیابانزایی شدید و خیلی شدید قرار دارد، ضرورت ایجاب مینماید، یک برنامهٔ عملیاتی بلندمدت با هدف اجراییسازی اقدامات مناسب برای احیاء اراضی بیابانی منطقه از سوی متولیان امر تهیه شود. از طرفی، روش تاپسیس که در این پژوهش برای تعیین شدت بیابانزایی استفاده گردید، با توجه به در نظرگرفتن شاخصهای مناسب، سادهبودن، منعطف بودن، کمهزینهبودن، روش نسبتاً دقیقی است. استفاده از این روش میتواند مدیران و برنامهریزان حوزهٔ بیابان را در شناسایی اولویتهای مؤثر بر بیابانزایی و نیز ارائه برنامههای مناسب برای مدیریت و احیای مناطق بیابانی کمک نماید.
مصطفی طالشی؛ سیدجعفر سیداخلاقی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 459-473
چکیده
تابآوری یکی از راهبردهای کاهش آسیبپذیری جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی است، با توجه به تکساختی بودن اقتصاد در جوامع روستایی ، میتوان با تنوعبخشی فعالیتها و منابع معیشتی ،میزان تابآوری جوامع روستایی را در برابر تغییرات و مخاطرات طبیعی افزایش داد. پژوهش حاضر به بررسی نقش تنوع معیشتی به عنوان یک رویکرد راهبردی برای ...
بیشتر
تابآوری یکی از راهبردهای کاهش آسیبپذیری جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی است، با توجه به تکساختی بودن اقتصاد در جوامع روستایی ، میتوان با تنوعبخشی فعالیتها و منابع معیشتی ،میزان تابآوری جوامع روستایی را در برابر تغییرات و مخاطرات طبیعی افزایش داد. پژوهش حاضر به بررسی نقش تنوع معیشتی به عنوان یک رویکرد راهبردی برای سازگاری و کنار آمدن با مخاطره خشکسالی درحوزه آبخیز حبلهرود میپردازد. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع کمی و پیمایشی بوده و از روشهای توصیفی، تحلیلی و روابط همبستگی استفاده شده است. بدین منظور9 روستا از مناطق مختلف حوزه با درجات مختلفی از خشکسالی و توسعهیافتگی، به روش تصادفی ساده انتخاب گردید و سپس بر اساس فرمول کوکران،271 نفر از سرپرستان خانوارها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه از طریق پانل خبرگان و صاحبنظران تأیید و پایایی کلی ابزار تحقیق با محاسبه آلفای کرونباخ برابر0.842 در سطح خیلی خوب تایید گردید. نتایج نشان داد میزان تابآوری حوزه در سطح نامطلوب و پایین تر از سطح متوسط بوده و میانگین شاخص سرمایه انسانی، اجتماعی و فیزیکی حوزه از متوسط مقدارشاخص سرمایه مالی (اقتصادی) وطبیعی بیشتر بوده است. براساس یافتهها، اتخاذ راهبرد تنوع معیشتی در ارتقاء تابآوری خانوارهای روستایی حوزه حبلهرود در مواجهه با ریسک خشکسالی، تاثیر معناداری داشته است. از اینرو تنوع بخشی به فعالیتهای اقتصادی و منابع معیشتی اجتماعات روستایی در معرض خشکسالی با استفاده از تدوین و اجرای راهکارهای مناسب مالی ،آموزشی و ترویجی و نیز ،بهرهگیری از فنآوریهای جدید،میتواند در بهبود تابآوری و تقلیل استرس و نگرانیهای روستاییان حوزه اثرگذار باشد.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ حمیدرضا عباسی؛ عمار رفیعی امام؛ محمد درویش
دوره 19، شماره 3 ، آذر 1391، ، صفحه 498-511
چکیده
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی ...
بیشتر
بیابانزایی، پدیدهای چندعاملی و ناظر به ابعاد مختلف است. از اینرو این مفهوم در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست حول محورهای متعددی قابل بررسی است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههایی که موجبات تعمق و توجه جدی صاحبنظران و برنامهریزان را به سوی مفهوم بیابانزدایی و یا مهار بیابانزایی جلب نموده، واقعیت رشد شتابان و انبوهی جمعیت در محیطها و مناطق اکولوژیک و تداوم آن در آینده از یکسو و رشد حیرتآور و چشمگیر کلانشهرها و توسعه صنعتی لجامگسیخته بهویژه در کشورهای جنوب و پیامدهای زیانبار آن برای ساکنان این مناطق میباشد. از طرفی زمین یک منبع محدود است و با گذشت زمان در بسیاری از کشورها، با توجه به رشد تصاعدی جمعیت و مراکز شهری و همچنین استفادههای وسیع از زمین و از سوی دیگر با توجه به این واقعیت که تنها 5 میلیون km2 از سطح کرهزمین برای استفاده پایدار در آینده باقیمانده است، وضعیت بدتر خواهد شد. مباحث زیادی پیرامون پذیرش میزان جمعیت بر اساس کیفیت اراضی بهمنظور حفظ پایداری منابع و محیط زیست وجود دارد. هدف این مقاله برآورد توان تحمل جمعیتپذیری منطقه تهران و البرز بر مبنای قابلیت واحدهای اراضی بهکمک روش معرفی شده توسط بخش مرکزی کشاورزی آمریکاست. این کار اولین گام برای تعیین میزان تخریب سرزمین جهت تشخیص خطر بیابانزایی انسانساخت میباشد. در شرایط کنونی آنچه مسلم است روند تحولات جمعیتی استانهای تهران و البرز منجر به پیدایش زمینههای ناپایداری محیطی و بیابانزایی به مفهوم تخریب و افت کارایی سرزمین شده است. برپایه نتایج بهدستآمده کلاسهای 1، 4 و 9 کیفیت اراضی در منطقه بهترتیب 38/20، 93/14و 44/37 درصد از مساحت استان را داراست و این سه کلاس با توجه به توان تولید مربوطه، 9/81 درصد کل توان جمعیتپذیری منطقه را به خود اختصاص میدهند. ارزیابی قلمرو تحت تأثیر بیابانزایی ناشی از فشار جمعیت نشان داد که 38/13 درصد از اراضی مناطق مورد مطالعه با مساحتی معادل 251800 هکتار در گروه مناطق در معرض بیابانزایی کم، 23 درصد در دسته مناطق در معرض بیابانزایی متوسط، 06/25 درصد در قلمرو نواحی با درجه تأثیرپذیری زیاد از بیابانزایی و 55/38 درصد دیگر از اراضی در معرض بیابانزایی شدید قرار دارند. بر همین اساس معلوم شد که جمعیت کنونی استان تهران 05/3 برابر جمعیت مطلوب آن است. این نسبت در مناطق پرتراکمی مانند تهران، کرج، شهریار و رباط کریم تا 7/4 برابر نیز میرسد. البته محدوده عملیاتی این پژوهش به دلیل انجام آن در زمان قبل از تأسیس استان البرز شامل محدوده اداری سیاسی استان تهران در سال 1387میباشد.
سیدجعفر سیداخلاقی؛ ناصر انصاری؛ سعید یوسف کلافی
دوره 19، شماره 1 ، خرداد 1391، ، صفحه 133-148
چکیده
اگرچه عوامل مؤثر بر تخریب منابع طبیعی کم و بیش شناسایی و معرفی شدهاند، اما این عوامل از منظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی باید تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامهای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم در سطح «قطع تخریب منابع طبیعی» شود. در این ...
بیشتر
اگرچه عوامل مؤثر بر تخریب منابع طبیعی کم و بیش شناسایی و معرفی شدهاند، اما این عوامل از منظر اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی باید تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامهای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم در سطح «قطع تخریب منابع طبیعی» شود. در این پژوهش با استفاده از شیوههای اسنادی پیمایشی و کار ستادی با استفاده از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در استان اردبیل نتایج بدست آمده مورد بحث و نتیجهگیری قرار گرفته است. در سطح کل استان تعداد 10 منطقه نمونه با مساحتی معادل 122020 هکتار (حدود 10 درصد عرصههای منابع طبیعی استان) متشکل از 68 سکونتگاه روستایی و عشایری و 273 خانوار نمونه تعیین و انتخاب گردید. نتایج نشان داد که در مجموع 19 عامل اصلی در قالب سه گروه عوامل مربوط به دام و دامداری، عوامل مربوط به قطع و برداشت و عوامل مربوط به تغییرکاربری و طرحها در تخریب منابع طبیعی استان مؤثر بودهاند. از جمعبندی نظرات بهرهبرداران و کارشناسان مشخص شد که گروه عوامل دام و دامداری 9/45 درصد، گروه قطع و برداشت 6/20 درصد و گروه تغییرکاربریها و طرحها 5/33 درصد در تخریب عرصههای منابع طبیعی مؤثر بودهاند. در این بررسی تعیین سهم عوامل تخریب به تفکیک نواحی رویشی، نتایج قابل اتکایی را برای برنامهریزان استانی منابع طبیعی ارائه داده است.