محمد خسروشاهی؛ زهرا سعیدی فر؛ خسرو شهبازی؛ سمیرا زندی فر؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ آزاده گوهردوست؛ فاطمه درگاهیان؛ مریم نعیمی؛ طاهره انصافی مقدم؛ لیلا کاشی زنوزی؛ زهره ابراهیمی خوسفی؛ مرتضی خداقلی
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، ، صفحه 521-541
چکیده
سابقه و هدفمطالعات و تحقیقات نشان میدهد که طی دهههای اخیر پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و کاهش بارندگی و خشکسالیهای مکرر شده است. خشکسالی، گسترش بیابانزایی و تغییر در پوشش گیاهی زمین که ارمغان پدیده تغییرات محیطی و اقلیمی طی دهههای اخیر است، مهمترین عامل طبیعی بروز و تشدید پدیده گردوغبار و حرکت ...
بیشتر
سابقه و هدفمطالعات و تحقیقات نشان میدهد که طی دهههای اخیر پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و کاهش بارندگی و خشکسالیهای مکرر شده است. خشکسالی، گسترش بیابانزایی و تغییر در پوشش گیاهی زمین که ارمغان پدیده تغییرات محیطی و اقلیمی طی دهههای اخیر است، مهمترین عامل طبیعی بروز و تشدید پدیده گردوغبار و حرکت ماسههای روان در نقاط مختلف کشور هستند. فرسایش بادی و پدیده گردوغبار بهعنوان یکی از فرایندهای مهم تخریب سرزمین و چالشی جدی در ایران بهشمار میرود. این پدیده بر اثر تعامل بین فرایندهای آبوهوایی و زمینی اتفاق میافتد. هدف تحقیق بررسی و تحلیل روند تغییرات زمانی و مکانی تعداد روزهای گردوغبار در کشور و بررسی نقش اقلیم در گسترش آن است. مواد و روشهابهمنظور انجام این تحقیق، پس از دریافت آمار ساعتی و روزانه گردوغبار (از طریق 148 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی) و پارامترهای بارش، تبخیر و دما بهعنوان عناصر کلیدی اقلیمی (از 171 ایستگاه) در 22 استان واقع در مناطق خشک و نیمهخشک کشور، اقدام به بررسی نحوه گسترش وقایع گردوغباریو تعیین روابط همبستگی اقلیم و گردوغبار شد. پس از محاسبه تعداد روز گردوغبار در کشور اطلاعات در محیط GIS فراخوانی شد و نقشه تغییرات فضایی پارامتر تعداد روز گردوغبار در سه دهه 1996-1987، 2006-1997 و 2016-2007 تهیه گردید و در ادامه اقدام به تحلیل فضایی این پارامتر و نحوه گسترش آن در طول سه دهه مورد بررسی شد. در ادامه پارامتر اقلیمی که بیشترین همبستگی را با تعداد روز گردوغبار داشت انتخاب و پس از تهیه نقشه تغییرات مکانی آن در محیط نرمافزار Gis، اقدام به بررسی تطابق مکانی پارامتر مذکور با نحوه گسترش تعداد روزهای گردوغبار گردید. در گام بعد، پس از انجام آزمون همگنی بر روی رخدادهای گردوغبار، بهمنظور تعیین میزان سهم سه عنصر اقلیمی مذکور بهعنوان متغیرهای مستقل و تعداد روز گردوغبار بهعنوان متغیر وابسته، از مدل رگرسیون مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نتایج نشان داد که تعداد روزهای گردوغبار و دامنه وقوع آن در کشور افزایش یافته است، بهطوریکه در دهه اخیر مورد مطالعه (2007-2016) نسبت به دو دهه ماقبل بیشترین رخدادهای گردوغباری در کشور رخ داده است. این افزایش بهویژه در نواحی غرب و جنوبغرب کشور که متأثر از وقایع گردوغبار فرامحلی نیز بودند از شدت بیشتری برخوردار بوده است، این وقایع گردوغبار با فراوانی بیشتری به نواحی مرکزی کشور نیز گسترش پیدا کرده است. آزمون همگنی نیز در بسیاری از استانها یک نقطه جهش مشترک (سال 2008-2007) در تعداد گردوغبار را نشان داد که میتواند مربوط به شروع خشکسالیهای شدید و تغییرات اقلیمی محسوس از این سال در سطح کشور باشد. بررسی عناصر اقلیمی مورد مطالعه (دما، بارش و تبخیر) بر تغییرات تعداد روزهای گردوغبار در کشور نشان داد که طی سالهای اخیر دما بیشترین سطح همبستگی معنیداری را (58/0) با وقوع گردوغبار داشته است. نقشه گرادیان دما در دهه اخیر (2016-2007) نسبت به دهه ماقبل آن (2006-1997) نیز نشاندهنده سیر صعودی دما بهویژه در نوار غرب و جنوبغرب و نواحی جنوبشرقی کشور است. مدلسازی اثر عناصر اقلیمی دما، بارش و تبخیر بر پارامتر تعداد روز گردوغبار نشان داد که سهم عناصر اقلیمی مورد مطالعه بر رخدادهای گردوغباری حدود 33 درصد است و بقیه اثرها میتواند به عوامل دیگری ازجمله عوامل انسانی و یا خصوصیات خاک، نوع پوشش گیاهی، تابش خورشیدی و امثال آن مربوط باشد. نتیجهگیریبهطورکلی نتایج بررسی روند تغییرات روز گردوغباری و شاخصهای اقلیمی نشاندهنده افزایش چشمگیر تعداد روزهای گردوغبار در غالب نقاط کشور و مساعد شدن شرایط برای این افزایش بوده است. شناسایی مناطق و دلایل روند افزایشی طوفانهای گردوغباری، بهعنوان نواحی در معرض گسترش بیابانزایی، میتواند در جهت برنامهریزی و تصمیمات مدیریتی برای کنترل این پدیده مؤثر واقع شود. یقیناً در صورت ادامه روند کنونی و عدم انجام اقدامات جدی و عملی برای کاهش و کنترل گردوغبار، این وضعیت میتواند منجر به تشدید اثرها و آسیبهای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی نامطلوب بشود.
سمیرا زندی فر؛ مریم نعیمی؛ زهره ابراهیمی خوسفی
دوره 27، شماره 1 ، فروردین 1399، ، صفحه 144-158
چکیده
مهمترین عامل زمینساختاری که در بیابانزایی مؤثر است رخنمون گنبدهای نمکی است. به علت خاصیت انحلالپذیری آن و همچنین تأثیری که میتواند بر کیفیت منابع آب و خاک مناطق اطراف بگذارد، مطالعه و بررسی آن از اهمیت ویژهای در طرحهای کشاورزی و منابع طبیعی برخوردار است، زیرا منجر به کاهش حاصلخیزی خاک و گسترش بیابانها خواهد شد. در این ...
بیشتر
مهمترین عامل زمینساختاری که در بیابانزایی مؤثر است رخنمون گنبدهای نمکی است. به علت خاصیت انحلالپذیری آن و همچنین تأثیری که میتواند بر کیفیت منابع آب و خاک مناطق اطراف بگذارد، مطالعه و بررسی آن از اهمیت ویژهای در طرحهای کشاورزی و منابع طبیعی برخوردار است، زیرا منجر به کاهش حاصلخیزی خاک و گسترش بیابانها خواهد شد. در این پژوهش سعی شده است با بررسی کیفیت آبهای سطحی و زیرزمینی و همچنین بررسی عوامل زمینشناسی، ریختشناسی، پویایی نمک و درزههای تکتونیکی اطراف گنبد نمکی دشتی ارتباط آن در بیابانزایی مشخص گردد. ضخامت ستون نمک در گنبد نمکی دشتی در حدود 2800 متر برآورد شده است و نمکشارهای نمکی تحت تأثیر توپوگرافی گنبد (شمالشرقی- جنوبغربی) از دو طرف سرازیر شده و روی سنگهای درون گیر اطراف قرار گرفتهاند. بنابراین رسوبات پاییندست مدام مورد تهدید آلودگیها میباشند. بهطوریکه با بررسی پویایی گنبد مشخص شد که تعادل میان میزان عرضه و فقدان نمک در گنبد نمکی مورد نظر همیشه برقرار است و در گسترش بیابان در اطراف خود نقش فعال و دائمی دارد. جریان آبهای زیرزمینی در آبخوانهای منطقه بهطور عمده توسط تراوایی درزههای تکتونیکی و گسلهای اطراف گنبد کنترل میشود و تأثیر گنبد در شوری آبهای زیرزمینی را تأیید مینماید. فعالیت نزدیک به سطح دیاپیر نمکی دشتی قبل از کوهزایی زاگرس عاملی مهم و اساسی در تخریب خاکهای محدوده طاقدیس کنگان و گسترش بیابانزایی میباشد.
غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ فاطمه موحدیان؛ مریم نعیمی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 468-480
چکیده
از مهمترین چالشهای بشر در قرن حاضر در ابعاد گوناگون بیابانزایی بوده که از آن تحتعنوان تخریب اراضی نه تنها در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب بلکه در مناطق مختلف و بهویژه کشورهای در حال توسعه یاد میشود. مناسبترین روش برای بررسی عوامل مؤثر در تخریب اراضی و شدت بیابانزایی از نظر متخصصان استفاده از مدلهای ...
بیشتر
از مهمترین چالشهای بشر در قرن حاضر در ابعاد گوناگون بیابانزایی بوده که از آن تحتعنوان تخریب اراضی نه تنها در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب بلکه در مناطق مختلف و بهویژه کشورهای در حال توسعه یاد میشود. مناسبترین روش برای بررسی عوامل مؤثر در تخریب اراضی و شدت بیابانزایی از نظر متخصصان استفاده از مدلهای ارزیابی بیابان میباشد. از مدل 1MEDALUS به علت آسانی، در دسترس بودن دادهها و سازگاری با شاخصهای مؤثرتر در تخریب اراضی استفاده شد. هدف از این تحقیق ارائه نقشه تخریب اراضی حوزه حبلهرود شمالی براساس معیار خاک و 6 شاخص آن مشتمل بر بافت، درصد مواد آلی، درصد سنگریزه عمقی (در درون پروفیل)، عمق خاک، میزان هدایتالکتریکی و شیب است. بدین منظور ابتدا با کمک اطلاعات خاکشناسی موجود و واحدهای کاری تعریف شده در منطقه، اقدام به حفر10 پروفیل خاکشناسی، تشریح و نمونهبرداری در10 واحد خاک موجود در منطقه گردید و شاخصهای مورد نظر در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. سپس نقشه تخریب اراضی از امتیازدهی هر شاخص با کمک جدولهای مربوطه و میانگین هندسی بدست آمد. در نهایت دادهها با کمک نرمافزارspss و روش (One-Way ANOVA) تجزیه واریانس آماری شدند تا مقایسهای بین شاخصها در خاک منطقه صورت گرفته و تعیین شود که آیا بین آنها اختلاف معنیداری وجود دارد یا خیر. نتایج نشان میدهد که 16/4% از کل منطقه در کلاس بیابانزایی با شدت کم تخریب منابع خاک قرار گرفته و اختلاف معنیداری بین شاخصها در سطح 05/0 وجود ندارد و تنها اختلاف معنیدار در درصد سنگریزه خاک سطحی و در سطح 01/0 میباشد