صلاح الدین زاهدی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات
دوره 27، شماره 4 ، دی 1399، ، صفحه 712-721
چکیده
9 اکسشن گونة مرتعی Elymus libanoticus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری، کشت و تکثیر و ارزیابی انجام شد. مطالعه از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکسشن به مقدار کافی بذر ازپایههای مختلف در سراسر استان کردستان جمعآوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر برای هر اکسشن کرتهای بزرگی به ابعاد ...
بیشتر
9 اکسشن گونة مرتعی Elymus libanoticus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری، کشت و تکثیر و ارزیابی انجام شد. مطالعه از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکسشن به مقدار کافی بذر ازپایههای مختلف در سراسر استان کردستان جمعآوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر برای هر اکسشن کرتهای بزرگی به ابعاد 5*6 مترمربع در زمین اصلی در ایستگاه پژوهشی بهارستان آماده و بذور در خطوط کشت وفاصله کشت نقاط cm50 و با عمق کشت cm3 کشت شدند. در این مرحله وجین، و سه نوبت آبیاری انجام شد. در تابستان سال90 بذرهای رسیده اکسشنهای سبز شده برداشت و اقدام به کشت مجدد بذور اکسشنهایی گردید که در مرحله اول سبز نشده بودند. در پائیز سال های 90 و 91 اکسشنهای هر گونه در قالب طرحهای آماری بلوکهای کامل تصادفی در عرصههای مرتعی بصورت دیم و عمق کاشتcm 3 کشت شدند. ابعاد کرتهای آزمایشی 2*4 مترمربع که بصورت 4 خط 4 متری با فاصله 50 سانتیمتر اجرا گردید و برای حذف اثرات حاشیهای فاصله بین کرتها 5/0 متر و فاصله بین بلوکها 2متر در نظر گرفته شد. متغیرهای اندازهگیری شده برای انتخاب و ارزیابی اکسشنها شامل: 1) درصد سبز شدن بذرها در عرصه 2) گلدهی 3) تشکیل بذر 4) ارتفاع گیاه 5) تولید 6)سطح پوشش تاجی و 7) توان رویش مجدد بودند که نتایج نشان داد بین متغیرهای اندازهگیری شده و اکسشنها در سطح احتمال (p < 0.05) اختلاف معنیدار وجود دارد. آزمون دانکن برای پارامترهای مورد اندازهگیری اکسشنهای مختلف نشان داد که اکسشن ایرانشاه، دارای بهترین و اکسشن چاخلو دارای کمترین عملکرد است. همچنین نتایج نشان میدهد که علاوه بر تفاوت قدرت ژنوتیپی اکسشنهای مختلف و مقدار بارش که در مطالعات پیشین تنها عامل محدودکنندة رشد و تکثیر ذکر شده، متغییر بودن عواملی از قبیل ارتفاع از سطح دریا، عمق خاک و جهت جغرافیائی مناطق جمع آوری بذور اکسشنهای مختلف از عوامل تاثیرگذار در استقرار و سازگاری اکسشنهای این گونة مرتعی در محل کشت بوده و بیشترین تاثیر را بر عملکرد اکسشنهای مختلف داشتهاند. لذا به نظر میرسد در تهیة بذر جهت تکثیر به منظور اصلاح مراتع، زونبندی مناطق ضروری بوده و استفاده از بذور اکسشنهای موجود در هر ناحیه برای تکثیر و کاشت در همان ناحیه ضروری است.
راضیه صبوحی؛ حسین بارانی؛ مرتضی خداقلی؛ احمد عابدی سروستانی؛ اصغر طهماسبی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 438-453
چکیده
بدون تردید جوامع عشایری از مهمترین و تاثیرپذیرترین جوامع بشری نسبت به تغییر اقلیم هستند که در عین حال دانش بومی آنها نقش نافذی در مدیریت مرتع و دام دارد. بدین منظور درک و دانش بهرهبرداران مراتع ییلاقی سمیرم استان اصفهان نسبت به تغییر اقلیم بررسی شد. جامعه مورد مطالعه، عشایر مراتع ییلاقی سمیرم میباشد که در حدود 7700 بهرهبردار ...
بیشتر
بدون تردید جوامع عشایری از مهمترین و تاثیرپذیرترین جوامع بشری نسبت به تغییر اقلیم هستند که در عین حال دانش بومی آنها نقش نافذی در مدیریت مرتع و دام دارد. بدین منظور درک و دانش بهرهبرداران مراتع ییلاقی سمیرم استان اصفهان نسبت به تغییر اقلیم بررسی شد. جامعه مورد مطالعه، عشایر مراتع ییلاقی سمیرم میباشد که در حدود 7700 بهرهبردار از طوایف مختلف ایل قشقایی شامل دره شوری، عمله، شش بلوکی و فارسیمدان از این مراتع استفاده مینمایند. به منظور شناخت دانش بومی و سازگاری عشایر نسبت به تغییر اقلیم از روشهای نظیر مصاحبههای گروهی و عمیق و تکمیل پرسشنامه استفاده گردید و اثرات سن، جنس، تحصیلات و نوع زیستبوم مرتعی با استفاده از آزمون من-ویتنی تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد عشایر تغییر در پارامترهای دما، بارش و باد را از نشانههای اصلی تغییر اقلیم میدانند، به طوریکه بالغ بر 90 درصد عشایر به کاهش بارش، افزایش دما و افزایش سرعت باد معتقد هستند و در اکثر سوالها سن، جنس، تحصیلات و ارتفاع منطقه در پاسخگویی به سوالات تاثیر داشته است. همچنین پرسشنامههای تکمیل شده به سازگاریهایی همچون تاخیر زمان کوچ، ساخت خانههای بلوکی، ساخت استخر، کاهش دام، تغذیه دامها با سایر منابع علوفهای و ... اشاره دارد و نشان میدهد عشایر ایل قشقایی با زندگی در طبیعت به خوبی تغییرات به وجود آمده در اقلیم را درک کرده و سازگاریهای لارم با آن را تا حدودی ایجاد کردهاند.
حمیدرضا میرداودی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 283-294
چکیده
اصلاح و احیاء مراتع تحت تأثیر شوری و قلیائیت، بهدلیل شرایط خاص حاکم بر این گونه اکوسیستمها، در اولویت کاری مسئولان اجرایی کشور قرار گرفته است. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد، بهطوری که ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند؛ ...
بیشتر
اصلاح و احیاء مراتع تحت تأثیر شوری و قلیائیت، بهدلیل شرایط خاص حاکم بر این گونه اکوسیستمها، در اولویت کاری مسئولان اجرایی کشور قرار گرفته است. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد، بهطوری که ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند؛ بنابراین در این تحقیق سازگاری چهار گونه گیاهی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در کویر میقان اراک برای مدت سه سال انجام گردید. منطقه مورد مطالعه دارای متوسط میزان بارندگی 327 میلیمتر، بافت خاک سنگین و از نوع لوم–سیلتی-رسی، میزان شوری خاک بین 1/7-1/2 میلیموس بر سانتیمتر و ارتفاع سطح آب زیرزمینی بیش از سه متر بود. روش کشت گونههای گیاهی به روش کشت نهال گلدانی و به فاصله 5/2 متر از یکدیگر در اواسط آبانماه انجام شد. صفات مورد بررسی شامل میزان استقرار، درصد پوشش گیاهی، شادابی، تولید علوفه و میزان خوشخوراکی گونه بود. نتایج نشان داد که تمامی گونهها از استقرار خوبی برخوردار بودند و اختلاف معنیداری بین آنها از نظر صفاتی مانند درصد پوشش گیاهی، شادابی و تولید علوفه وجود داشت. بیشترین مقدار پوشش گیاهی مربوط به گونه Atriplex canescens و کمترین آن، متعلق به Atriplex leucoclada بود. بیشترین میزان تولید علوفه در گیاه Halimion verrucifera و بیشترین میزان شادابی در گیاه A. canescens مشاهد گردید. نتایج حاصل از تعیین میزان خوشخوراکی گونهها به روش باقیمانده علوفه به روش کافه تریا نشان داد که اختلاف معنیداری بین میزان مصرف علوفه در گونههای مورد مطالعه وجود داشت، به طوری که گیاه H. verrucifera بیشترین و گیاه Camphorosma monspeliacum کمترین میزان مصرف علوفه را داشتند. بهطور کلی گیاه H. verrucifera که یک گونه بومی در منطقه میباشد، نسبت به سایر گونههای مورد مطالعه از نظر تولید علوفه و میزان خوشخوراکی برتری نشان داد، بنابراین کشت این گونه در منطقه توصیه میشود.
حمیدرضا میرداوودی
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 165-175
چکیده
وسعت زیاد مناطق خشک و نیمهخشک در ایران از یک طرف و استفاده بیرویه دامها از این مراتع از طرف دیگر، موجب گردیده که امروزه توجه بیشتری به این مناطق و اصلاح و احیاء این مراتع شود. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد. بهطوریکه ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را ...
بیشتر
وسعت زیاد مناطق خشک و نیمهخشک در ایران از یک طرف و استفاده بیرویه دامها از این مراتع از طرف دیگر، موجب گردیده که امروزه توجه بیشتری به این مناطق و اصلاح و احیاء این مراتع شود. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد. بهطوریکه ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند، بنابراین در این تحقیق سازگاری شش گونه گیاهی در قالب طرح کرتهای خردشده در سه تکرار و با دو زمان کاشت پاییزه و بهاره در منطقه آبخوان خشکرود واقع در شمالغرب شهرستان ساوه برای مدت سه سال (1389-1386) بررسی گردید. میانگین بارندگی منطقه 8/234 میلیمتر، بافت خاک سطحی از نوع لومی، میزان شوری خاک کم و بین 3/1-8/0 میلیموس بر سانتیمتر با قلیائیت 1/8 و نفوذپذیری خوب با زهکشی بالا بود. روش کشت گونههای گیاهی به روش کشت نهال گلدانی و به فاصله 5/2 متر از یکدیگر در اوایل آذر و اوایل فروردین ماه در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که گونههای Kochiaprostrataو Atriplexcanescens بهترتیب با 9/76 و 6/61 درصد بیشترین مقدار زندهمانی و گونة Halimionverrucifera با 4/14 درصد کمترین مقدار زندهمانی را در بین گونهها دارا بودند و اختلاف معنیداری در سطح 1% بین گونههای مورد مطالعه از این نظر وجود داشت. همچنین گونههای مورد مطالعه واکنشهای متفاوتی را در سالهای آزمایش از خود نشان دادند و از این نظر اختلاف معنیداری در سالهای مورد مطالعه داشتند. نتایج نشان داد که گونه K. prostrataبالاترین مقدار و گونه H.verruciferaکمترین میزان پوشش گیاهی و شادابی را دارا بود و اختلاف معنیداری در سطح 1% بین آنها وجود داشت. البته اختلاف میانگین پوشش گیاهی و شادابی در سالهای مختلف در سطح 1% معنیدار بود. ولی زمان کاشت تأثیر متفاوتی بر روی میزان زندهمانی، پوشش گیاهی و شادابی گونهها نداشت، هر چند که میزان این پارامترها در کشت پاییزه بیشتر از کشت بهاره بود. به طور کلی گیاه K. prostrataکه یک گونه بومی در منطقه میباشد، نسبت به سایر گونههای مورد مطالعه از نظر استقرار، شادابی و پوشش گیاهی برتری نشان داد، بنابراین کشت این گونه در منطقه توصیه میشود.
سید مهدی ادنانی؛ عباس پورمیدانی؛ مهدی فرحپور
دوره 16، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 11-21
چکیده
با توجه به نقش مؤثر اکوسیستمهای مرتعی در تأمین علوفه مورد نیاز دامها و در نتیجه اهمیت آن در تولید فرآوردههای دامی و سیر قهقرایی حاکم بر این عرصهها در بسیاری از نقاط کشور، مقوله اصلاح و احیای مراتع از جایگاه مهمی برخوردار میباشد. بدین منظور باید ضمن مطالعه شرایط محیطی (شامل اقلیم، خاک و . . .)، گیاهان سازگار در هر ناحیه ...
بیشتر
با توجه به نقش مؤثر اکوسیستمهای مرتعی در تأمین علوفه مورد نیاز دامها و در نتیجه اهمیت آن در تولید فرآوردههای دامی و سیر قهقرایی حاکم بر این عرصهها در بسیاری از نقاط کشور، مقوله اصلاح و احیای مراتع از جایگاه مهمی برخوردار میباشد. بدین منظور باید ضمن مطالعه شرایط محیطی (شامل اقلیم، خاک و . . .)، گیاهان سازگار در هر ناحیه آب و هوایی را تعیین نموده و با توجه به آستانه بردباری این گیاهان در برابر شرایطی چون خشکی، گرما، سرما، شوری و . . . ، از آنها برای احیای مراتع مخروبه یا در حال تخریب استفاده نمود. مطالعه حاضر با هدف بررسی و معرفی چند گونه گراس سازگار با مراتع مناطق نیمهاستپی به منظور افزایش تولید علوفه در مراتع کمبازده، در منطقه وشنوه با ارتفاع 2000 متر از سطح دریا و بارندگی سالانه 290 میلیمتر اجرا شد. بدینمنظور، پس از آمادهسازی عرصه کاشت، بذرهای 12 گونه گراس مرتعی در قالب طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار طی سالهای 1377 تا 1379 به اجرا درآمد. طی این سالها سه مرحله کشت انجامشد که کشت اول و دوم در سالهای 77 و 78 به علت عدم بارندگی کافی و پراکنش نامناسب آن ناموفق بود. کشت سوم در سال 1379 و یادداشتبرداریها به مدت سه سال انجامشد. پس از سه سـال، گـونههـای Festuca rubra، Festuca ovina، Elymus junceus وAgropyron trichophorum حذف شده و گونههایAgropyron cristatum ، Agropyron desertorum، Stipa barbata بیـن 25 تا 35 درصـد و گونههای Bromus tomentellus، Hordeum bulbosum ، Secale montanum و Psatyrostachys fragilis بین 55 تا 80 درصد مستقر شدند. گونههای Psatyrostachys fragilis و Secale montanum در سال اول، سایر گونهها (بجز Stipa barbata) در سال دوم وStipa barbata در سال سوم وارد مرحله زایشی شدند. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد، گونههای تحت بررسی از نظر درصد زندهمانی در سال سوم پس از کاشت با یکدیگر در سطح احتمال 1% اختلاف معنیداری دارند. همچنین مقایسه میانگین درصد زندهمانی گراسهای مختلف نشان داد، گونههای Psatyrostachys fragilis و Hordeum bulbosum بهترتیب بیشترین درصد زندهمانی را در بین گونههای مستقر شده داشتهاند، بنابراین استقرار و سازگاری بهتری نسبت به شرایط اقلیمی و خاک منطقه در مقایسه با سایر گراسهای تحت آزمایش داشتند.
عباسعلی سندگل
دوره 12، شماره 2 ، شهریور 1384، ، صفحه 135-152
عباسعلی سندگل
دوره 11، شماره 4 ، بهمن 1383، ، صفحه 409-424
سعید پورنجف؛ حسن شبانی طبری؛ عبدالرضا دهبندی
دوره 9، شماره 2 ، شهریور 1381، ، صفحه 715-728