دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403
حسین توکلی نکو؛ شهرام بانج شفیعی؛ عباس پورمیدانی
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، صفحه 1-14
چکیده
سابقه و هدفکشور پهناور ایران بهدلیل قرار گرفتن در منطقه خشک کره زمین و کمبود نزولات جوّی دچار خشکی و افت آبهای زیرزمینی شده است. کاهش نزولات آسمانی و رطوبت خاک، بر پوشش گیاهی خاک تأثیر زیادی دارد. کاربرد انواع مواد جاذبالرطوبت که کاهش مصرف آب و افزایش زمان دسترسی گیاه به آب را در خاک میسر مینماید، در حفظ و نگهداری آب نقش زیادی ...
بیشتر
سابقه و هدفکشور پهناور ایران بهدلیل قرار گرفتن در منطقه خشک کره زمین و کمبود نزولات جوّی دچار خشکی و افت آبهای زیرزمینی شده است. کاهش نزولات آسمانی و رطوبت خاک، بر پوشش گیاهی خاک تأثیر زیادی دارد. کاربرد انواع مواد جاذبالرطوبت که کاهش مصرف آب و افزایش زمان دسترسی گیاه به آب را در خاک میسر مینماید، در حفظ و نگهداری آب نقش زیادی دارد. صفحات جاذب رطوبت پلانتبک از ضایعات سلولزی ساخته میشوند و میتوانند برای افزایش توان نگهداری آب در خاک مناطق خشک بهویژه در مناطق بیابانی استفاده شوند. مواد و روشهابهمنظور بررسی اثر صفحات پلانتبک بر میزان مصرف آب و رشد گیاه آتریپلکس، پژوهش در محدوده نهالکاری حصارسرخ واقع در ده کیلومتری شمالشرق شهر قم به مدت سه سال (1397-1399) اجرا شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده (split plot) در قالب بلوکهای کامل تصادفی شامل 12 پلات در سه تکرار اجرا گردید. کرت اصلی شامل تیمارهای آبیاری در فواصل زمانی 10 روز یکبار (شاهد) و 20 روز یکبار و کرت فرعی شامل دو تیمار استفاده و عدم استفاده از صفحات پلانتبک (شاهد) بود. برای بررسی تأثیر صفحات جاذبالرطوبت پلانتبک بر رشد نهال در انتهای هر فصل رویشی در هر سال صفاتی شامل: زندهمانی، ارتفاع و قطر تاج پوشش نهال اندازهگیری شده و با شاهد همان تیمار مقایسه گردید. تجزیههای آماری شامل حداقل و حداکثر صفات، انحراف از استاندارد، تجزیه واریانس ساده متغیرها، تجزیه مرکب و مقایسه میانگینها با روش حداقل اختلاف معنیدار (LSD) برای صفات رشد ارتفاع نهال و رشد قطر تاج انجام گردید. نتایجدر تیمارهای استفاده از صفحات پلانتبک و شاهد در آبیاری با فاصله ده روز از نظر زندهمانی نهال اختلافی مشاهده نشد. در حالی که در تیمار صفحات پلانتبک و شاهد 5 درصد نهال خشک شده و در تیمار استفاده از صفحات پلانتبک، 21 و در شاهد 40 درصد تلفات نهال مشاهده شد. تجزیه واریانس مرکب صفات نشان داد، اثرهای ساده استفاده از صفحات پلانتبک، سال و اثر متقابل آبیاری در سال در صفت رشد ارتفاعی نهال آتریپلکس در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. همچنین اثر تیمارهای آبیاری، استفاده از صفحات پلانتبک و اثر متقابل آبیاری در سال در سطح احتمال یک درصد و اثر سال در سطح احتمال پنج درصد در صفت رشد قطری تاج نهال آتریپلکس اختلاف معنیداری داشت. مقایسه میانگین صفات نشان داد، نهالهای آتریپلکس در تیمار «سال سوم × آبیاری با فاصله 20 روز» با رشد 32/16 سانتیمتر بیشترین و در تیمار «سال اول × آبیاری با فاصله 20 روز» با رشد 75/9 سانتیمتر کمترین رشد ارتفاعی را داشتند. همچنین نهالهای آتریپلکس در تیمار «سال سوم × آبیاری با فاصله 10 روز» با رشد 11/22 سانتیمتر بیشترین و تیمار (سال دوم × آبیاری با فاصله 20 روز) با رشد 33/17 سانتیمتر کمترین رشد قطری تاج را داشتند. نتیجهگیرینتایج پژوهش نشان داد که تأثیر صفحات پلانتبک بر صفات نشاندهنده رشد آتریپلکس مؤثر است. استفاده از صفحات پلانتبک باعث کاهش تلفات در زندهمانی نهال آتریپلکس میگردد. بهعبارتی، استفاده از صفحات پلانتبک میتواند در کاهش تلفات نهال آتریپلکس در اراضی شور تأثیر داشته باشد. همچنین رشد ارتفاعی آتریپلکس در تیمار استفاده از صفحات پلانتبک بیشتر از شاهد بود. نتایج کلی پژوهش نشان داد که استفاده از صفحات پلانتبک میتواند در کاهش تلفات نهال آتریپلکس در اراضی شور تأثیر داشته باشد. همچنین رشد قطری و ارتفاعی نهال آتریپلکس در سالهای بعدی کاشت بیشتر از سال اول بود که میتواند بهدلیل امکان استقرار و بهبود شرایط خاک برای رشد گیاه در سالهای بعدی پس از کاشت در نتیجه استفاده از صفحات پلانتبک باشد.
یاسر قاسمی آریان؛ حسین آذرنیوند؛ جواد معتمدی؛ فیروزه مقیمی نژاد
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، صفحه 15-27
چکیده
سابقه و هدفمرتعداری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیمگیری و برنامهریزی برای حفظ، احیا و بهرهبرداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، بهویژه مرتعداران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل ...
بیشتر
سابقه و هدفمرتعداری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیمگیری و برنامهریزی برای حفظ، احیا و بهرهبرداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، بهویژه مرتعداران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل نهالکاری، قرق، مدیریت چرا، بذرکاری، بذرپاشی، کودپاشی، پیتینگ (چالهچوله کردن)، ریپینگ (شیارزدن) و کنتورفاروئینگ (ایجاد جویپشته) پیشروی کارشناسان است که هریک معیارها و شاخصهای خاص خود را دارد. با توجه به سطح وسیع و تنوع فیزیوگرافی و ژئومورفولوژی مرتع، هر ابزاری که بتواند با تلفیق شاخصها، کارشناسان را در انتخاب پروژههای اصلاحی و احیایی کمک کند میتواند مفید باشد. هدف این پژوهش، بهرهگیری از ابزار سامانه اطلاعات جغرافیایی برای مکانیابی عرصههای مناسب عملیات اصلاح و مدیریت مرتع، در حوزه آبخیز چاهتلخ است.مواد و روشهادر این پژوهش، ابتدا ضمن تیپبندی مراتع مورد مطالعه و تعیین وضعیت و گرایش تیپهای گیاهی، روش مرتعداری برای هریک ارائه شد. برای تیپهایی که دارای وضعیت عالی تا خوب بودند، روش مرتعداری تعادلی و برای تیپهایی که دارای وضعیت متوسط بودند، روش مرتعداری طبیعی و بهتبع آن، سیستمهای چرایی توصیه شد. روش مرتعداری مصنوعی یا اصلاحی برای تیپهایی در نظر گرفته شد که دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف بودند. در گام بعد، نقشه واحدهای همگن مقدماتی، از تلفیق نقشههای طبقات ارتفاعی، شیب و جهت تهیه گردید. سپس لایه تیپهای مرتعی با آن تلفیق و واحدهای همگن نهایی تهیه شد. با توجه به اطلاعات وضعیت و گرایش مراتع و شایستگی تولید تیپهای گیاهی، نقشههای زمینشناسی، خاکشناسی، همباران، همدما و منابع آب، خصوصیات هریک از واحدهای همگن، در محیط GIS استخراج گردید. با مدنظر قرار دادن معیارها و شاخصهای اکولوژیکی و محیطی مؤثر بهمنظور اجرای عملیات اصلاح مرتع و مطابقت آنها با خصوصیات هر واحد همگن، نوع عملیات اصلاحی و مدیریتی مرتع، در هریک از واحدهای همگن پیشنهاد گردید و بر مبنای آن، نقشه عملیات مذکور، تهیه شد. در نهایت با رویهمگذاری نقشه عملیات اصلاح و مدیریت مرتع و سامانهایعرفی، مدل مدیریتی مراتع منطقه، ارائه گردید.نتایجبر مبنای نتایج بهدست آمده، سطح وسیعی از مراتع، دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف است که نیازمند اجرای مرتعداری اصلاحی میباشد. مدل مدیریتی حاصل، نشان داد که در 6/10 درصد از سطح مراتع، کنتورفارو، در 3/8 درصد، پیتینگ و در 9/5 درصد، ریپرینگ، قابل توصیه است. ضمن اینکه در 3/29 درصد از مراتع، مدیریت چرا و در 6/14درصد، قرق (جلوگیری از ورود دام) پیشنهاد میگردد.نتیجهگیریمدل ارائه شده در حوزه آبخیز چاهتلخ که با تلفیق لایههای وضعیت و گرایش مرتع، شایستگی تولید، کاربری اراضی، بافت و عمق خاک، طبقه ارتفاعی، شیب و جهت، خطوط همدما و هم باران و نقشه سامانهایعرفی، بهدست آمد، میتواند نقش بهسزایی در ارائه یک مدیریت جامع و همهجانبه ایفا کند. مدل مذکور، سبب دستیابی سریع و راحت به تمامی معیارها و شاخصهای اکولوژیکی و محیطی مؤثر برای اجرای عملیات اصلاح و مدیریت مرتع میشود. در این راستا وزندهی به شاخصها و استفاده از ابزارهای تصمیمگیری چندمتغیره، میتواند نقش مهمی در انتخاب دقیقتر مکانهای مناسب پروژههای اصلاحی و احیایی مرتع ایفا نماید.
حسن قلیچ نیا؛ علیرضا افتخاری
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، صفحه 28-52
چکیده
سابقه و هدفپایش و ارزیابی مراتع با تأمین اطلاعات لازم در درازمدت، زمینه برنامهریزی اصولی و جلوگیری از تخریب مراتع، حفظ آب و خاک را فراهم میکند. تهیه بانک اطلاعات مستمر از شاخصهای پوشش گیاهی و خاک در مراتع و پایش روند تغییرات آنها، تعیین رابطه بین شاخصهای پوشش گیاهی با عوامل اقلیمی، پایش روند و شدت تغییرات در مدیریتهای مختلف ...
بیشتر
سابقه و هدفپایش و ارزیابی مراتع با تأمین اطلاعات لازم در درازمدت، زمینه برنامهریزی اصولی و جلوگیری از تخریب مراتع، حفظ آب و خاک را فراهم میکند. تهیه بانک اطلاعات مستمر از شاخصهای پوشش گیاهی و خاک در مراتع و پایش روند تغییرات آنها، تعیین رابطه بین شاخصهای پوشش گیاهی با عوامل اقلیمی، پایش روند و شدت تغییرات در مدیریتهای مختلف و تأمین اطلاعات برای محاسبه ظرفیت درازمدت مراتع از اهداف این تحقیق است.مواد و روشها: برای اجرای این تحقیق، سایت اسبچر در مراتع منطقه بلده در استان مازندران به مدت 5 سال ارزیابی و پایش شد. برای ارزیابی شاخصهای پوشش گیاهی در مرتع در سایت قرق و چرا شده، تعداد 3 ترانسکت 100 متری با فاصله 50 متر از یکدیگر قرار داده شد. اندازهگیری اطلاعات زمینی، شامل عوامل گیاهی و خاکی بوده است. عوامل گیاهی شامل میزان درصد تاج پوشش، تراکم و تولید گونههای گیاهی، درصد لاشبرگ و وضعیت و گرایش مرتع بوده است. عوامل خاکی شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ازت، فسفر، پتاسیم، ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری و بافت خاک بوده است. در هر ترانسکت تعداد 10 پلات یک متر مربعی و در مجموع 30 پلات در داخل و خارج قرق قرار داده شد. پوشش تاجی هر گونه گیاهی با روش اندازهگیری سطح تاج پوشش، تراکم گونههای گیاهی در سطح پلات با شمارش تعداد گونه، تولید پلاتها براساس روش قطع و توزین و درصد پوشش سنگ و سنگریزه، درصد لاشبرگ و درصد خاک لخت نیز در پلاتها اندازهگیری شد. آنالیز و آزمون دادهها در نرمافزار Minitab16 انجام شد.نتایجآنالیز واریانس نشان داده است که بین بیشتر عوامل پوشش گیاهی و خاک در سالهای مختلف، تفاوت معنی داری وجود دارد. مقایسه میانگینهای پوشش گیاهی و عوامل خاک به در سالهای مختلف نشان میدهد که بیشترین میانگین درصد کل پوشش مربوط به منطقه قرق بوده است. بیشترین مقدار میانگین به ترتیب مربوط به سال های 1398، 1399، 1397و 1400و کمترین آن مربوط به سال 1396 بوده است. همبستگی بین پوشش کل منطقه قرق با کل تولید، درصد نیتروژن داخل و خارج از گیاه، میزان پتاسیم خارج از گیاه، میزان بارندگی سالانه، بارندگی فصل رشد و مجموع بارندگی فصول پاییز و زمستان در منطقه قرق معنیدار بوده است. همچنین همبستگی بین کل تولید با بارندگی سالانه، بارندگی فصل رشد و مجموع بارندگی در فصول پاییز و زمستان، معنیدار بوده است. همبستگی بین پوشش تاجی کل با تولید کل، درصد نیتروژن زیر گیاه، بارندگی سالانه، بارندگی فصل رشد و بارندگی پاییز و زمستان در منطقه چرا شده، معنیدار بوده است. همبستگی بین کل تولید با بارندگی در فصل رشد و بارندگی مجموع فصول پاییز و زمستان معنیدار بوده است. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که از عوامل اقلیمی مانند بارندگی فصل رشد و مجموع بارندگی کل پاییز و زمستان و عوامل خاکی مانند هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد ماده آلی و نیتروژن، میتوان برای پیشبینی کل پوشش و تولید، استفاده نمود.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان می دهد که بین تاج پوشش ، تولید کل و تراکم کل گونهها در طول 5 سال تفاوت معنیداری وجود دارد. همچنین بین منطقه قرق و چرا شده از نظر عوامل مورد بررسی در این تحقیق تفاوت معنیداری وجود دارد. درصد پوشش، تولید و تراکم فوربهای چند ساله در منطقه قرق بیشتر از منطقه چرا شده بیشتر بوده است.. نتایج این تحقیق طی 5 سال نشان داد که در سالهایی که مجموع بارندگی پاییز و زمستان و کل بارندگی و بارندگی در فصل رشد بیشتر بود، روند افزایشی در ویژگیهای پوشش گیاهی نیز مشاهده شد.
مهشید سوری؛ مینا بیات؛ سعیده ناطقی؛ پروانه عشوری
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، صفحه 53-73
چکیده
سابقه و هدففلزات سنگین به دلیل سمیت و پایداری در محیطزیست، یکی از مهمترین آلایندههای خاک محسـوب مـیشـوند. معادن عموماً از منابع آلودهکننده اکوسیستمهای طبیعی هستند و منطقه خواف با داشتن معادن متعدد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین شناسایی گیاهان مرتعی که دارای توانایی در جذب فلزات از خاکهای آلوده و پالایش خاکهای ...
بیشتر
سابقه و هدففلزات سنگین به دلیل سمیت و پایداری در محیطزیست، یکی از مهمترین آلایندههای خاک محسـوب مـیشـوند. معادن عموماً از منابع آلودهکننده اکوسیستمهای طبیعی هستند و منطقه خواف با داشتن معادن متعدد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین شناسایی گیاهان مرتعی که دارای توانایی در جذب فلزات از خاکهای آلوده و پالایش خاکهای آلوده این منطقه باشند، حائز اهمیت است. در این راستا، این پژوهش، به منظور بررسی ظرفیت گیاهپالایی گونههای گیاهی Artemisia sieberi و Salsola richteriوorientalis Scariola در محدوده معادن سنگ آهن شهرستان خواف در استان خراسان رضوی انجام شد.مواد و روشهادر ابتدا برای تعیین تیپ غالب پوششگیاهی و تعیین نقاط نمونهبرداری از گیاه، تمامی گونههای گیاهی منطقه (در فواصل 500، 1000 و 3000 متری از معدن) پایش شدند و بعد سه گونه گیاهی متعلق به تیپ غالب پوششگیاهی منطقه به منظور تعیین میزان عناصر سنگین به عنوان گونههای مورد بررسی، در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد، از بخشهای مختلف سه گونه گیاهی غالب منطقه و خاک اطراف ریشه آنها در فواصل مختلف یادشده از معدن در جهت باد غالب منطقه نمونهبرداری شد. بعد از عملیات نمونهبرداری از گیاه و خاک، نمونههای جمعآوری شده برای تعیین عناصر فلزی در برگ، ریشه و ریزوسفر آنها ارزیابی گردید. شایان ذکر است، در مجموع در 36 نمونه گیاهی و در 36 نمونه خاک، عناصر مس، آهن و سرب بررسی شد. برای اندازهگیری میزان آلودگی به فلزات در نمونههای برداشت شده، از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی استفاده شد. سپس، به منظور ارزیابی و بررسی توانایی گیاهان انتخاب شده در پاکسازی محیط از فلزات مختلف یادشده، چند شاخص مختلف گیاهپالایی بررسی شد.نتایجنتایج تحقیق نشان داد، پوششهای گیاهی مختلف از نظر شاخصهای مختلف گیاهپالایی اختلاف معنیداری با یکدیگر دارند، بهطوریکه بیشترین میزان شاخصهای تغلیظ زیستی BCF سرب (38/1)، آهن (37/1) و مس (99/1) و BAC سرب (55/1)، آهن (72/1) و مس (95/1) مربوط به پوشش گیاهی Salsola richteri است که قابلیت تجمعی بالای این گیاه را در جذب سرب، آهن و مس نشان میدهد. بیشترین میزان شاخص آلودگی خاک سرب (64/2) در خاک اطراف پوشش گیاهی Artemisia sieberi گزارش گردید که نشان میدهد مقدار سرب نسبت به مقدار طبیعی آن در محیط رویشگاهی این گونه بالاتر است و در وضعیت آلودگی متوسط سرب قرار میگیرد. همچنین بیشترین میزان آلودگی عنصر آهن مربوط به خاک اطراف گونههای Artemisia sieberi و Scariola orientalis میباشد.نتیجهگیرینتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میزان غلظت فلزات شاخساره، فلزات ریشه و فلزات خاک به ترتیب در فواصل 500 و 10000 متری از معدن مشاهده شد. براساس نتایج بخش خاک مشخص گردید که میانگین غلظت عناصر مورد بررسی بیشتر از مقادیر غلظت این عناصر در خاکهای جهانی است. از اینرو، غلظت زیاد عناصری مانند مس با میزان 490 میلیگرم بر کیلوگرم، سرب با میزان 343 میلیگرم بر کیلوگرم و آهن با میزان 49000 میلیگرم بر کیلوگرم قابل توجه است. شایان ذکر است در گونه Salsola richteri شاخص تغلیظ زیستی BCF فلزات سرب، آهن و مس در فاصله 500 متری به ترتیب برابر 4/1، 5/1، 45/1 و 02/1 میباشد و شاخص تغلیظ زیستی BAC فلزات سرب، آهن و مس در فاصله 500 متری به ترتیب برابر 7/1، 8/1، 4/1 و 34/1 است. بنابراین، با توجه به نتایج، میتوان از گونه گیاهی Salsola richteri به عنوان گیاه بیشاندوز در رفع آلودگی خاک معادن خواف استفاده کرد.
فاطمه درگاهیان؛ آزاده گوهردوست؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ سارا تیموری
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، صفحه 74-92
چکیده
سابقه و هدف مطالعات زیادی نقش کشورهای همسایه را بهطور موردی در گردوغبار جنوبغرب ایران (خوزستان) بررسی کردهاند اما اینکه در بین کشورهای همسایه کدام کشور و در بخشهای مختلف یک کشور کدام قسمت بیشترین اثر را در گسیل گردوغبار به جنوبغرب ایران دارد، مطالعه نشده است. در این تحقیق پس از آشکارسازی رخداد گردوغبار، با استفاده از شاخص ...
بیشتر
سابقه و هدف مطالعات زیادی نقش کشورهای همسایه را بهطور موردی در گردوغبار جنوبغرب ایران (خوزستان) بررسی کردهاند اما اینکه در بین کشورهای همسایه کدام کشور و در بخشهای مختلف یک کشور کدام قسمت بیشترین اثر را در گسیل گردوغبار به جنوبغرب ایران دارد، مطالعه نشده است. در این تحقیق پس از آشکارسازی رخداد گردوغبار، با استفاده از شاخص AOD و ردیابی مسیر آن توسط مدل هایسپلیت مهمترین منابع گسیل گردوغبار مؤثر بر جنوبغرب ایران، شناسایی شدند.مواد و روشهابهمنظور شناسایی مناطق خارجی مؤثر بر گسیل گردوغبار به استان خوزستان، از سال 2003 تا سال 2017، یک روز قبل از گزارش پدیده گردوغبار، روز رخداد گردوغبار و یک روز بعد، بر روی تصاویر مادیس، با انتخاب الگوریتم مناسب رخداد گردوغبار آشکارسازی شد. برای هر رخداد گردوغباری سه شرط اعمال شد؛ گسترش مکانی در بیش از 50 درصد ایستگاههای سینوپتیک منطقه مورد مطالعه، میدان دید افقی کمتر از 5 کیلومتر و ثبت رخداد در بیش از سه گزارش سینوپ متوالی. با توجه به بررسیهای انجام شده، ورود گردوغبار به ایران عموماً در تراز پایین و میانی جو حادث میشود، بنابراین در سه سطح 500، 1000 و 1500 متر بررسی مسیر ورود گردوغبار انجام شد. در تصاویر مربوط به مدلHYSPLIT ، خروجی روش HYSPLIT در روز رخداد به همراه تصویر AOD مربوط به روز قبل از رخداد گردوغبار در خوزستان برای تمام روزها و سالها قرار داده شد. به این ترتیب مناطقی که بیشترین گسیل گردوغبار به سمت خوزستان را داشتند شناسایی شدند و مناطقی که حداقل 30 بار با استفاده از بررسی میزان غلظت AOD در روزهای قبل از وقوع گردوغبار، بهعنوان مناطق و مراکز تشکیل و یا تشدید و گسیل گردوغبار بودند، شناسایی و نتایج آن برای هر سال و در نهایت کل دوره پهنهبندی شد و سهم مهمترین مناطق مؤثر بر گردوغبار خوزستان به ترتیب اولویت مشخص گردید.نتایجبررسی خروجی تمام رخدادهای گردوغبار مورد مطالعه نشان داد طی سالهای مختلف مناطق مختلفی بیشترین سهم را در گسیل گردوغبار به خوزستان داشتهاند؛ در سال 2003 شمال و شرق عربستان بیشترین گسیل گردوغبار به سمت خوزستان را داشته و به همین ترتیب در سالهای بعد، در سال 2004 مرز بین عراق و سوریه، در سال 2005 عربستان، در سال 2006 جنوب عراق، در سال 2007، جنوب و جنوبشرق عراق، در سال 2008، جنوب و جنوبشرق عراق، در سال 2009، جنوبغرب عراق، شمال عراق، شمال و شرق عربستان، در سال 2010، جنوب و جنوبغرب عراق، در سال 2011، غرب عراق، جنوب عراق، شمال و شرق عربستان، در سال 2012، جنوب و جنوبغرب عراق، در سال 2013، جنوب و جنوبغرب عراق، در سال 2014، شمال و شرق عربستان، در سال 2015 شمال و شرق عربستان، در سال 2016 مرز عراق و سوریه، غرب عراق و جنوب عراق، در سال 2017، مرز بین عراق و سوریه. در طول دوره مورد مطالعه (2003 تا 2017) بیشترین سهم در گسیل گردوغبار؛ شرق عراق، مرز بین عراق و سوریه، جنوب عراق، شمال و شرق عربستان بوده است.نتیجهگیریعراق با 8/68 درصد بیشترین سهم را در گسیل گردوغبار ورودی به استان خوزستان دارد و عربستان، سوریه و کویت به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. با توجه به تغییرات اقلیمی پیشرو و تلاش مضاعف کشورهای بالادست آب از طریق احداث سدهای خاکی، کشور عراق به منبع عظیمی از گردوغبار مبدل خواهد شد. گردوغبار تولید شده در این کشور به دلیل قرارگیری در مسیر سیستمهای سینوپتیک به سمت ایران، اثرهای زیست محیطی زیادی در سالهای اخیر بهویژه در زوال جنگلهای زاگرس داشته است. شناسایی مناطقی که بیشترین گسیل گردوغبار را دارند، برنامهریزان و تصمیمگیرندگان را برای اتخاذ دیپلماسی مناسب و کارآمد در کنترل و کاهش اثرهای ریزگرد منطقهای یاری میکند.
امین محمدی استاد کلایه؛ ابوالفضل طهماسبی؛ مجتبی کاشانی؛ مهدی کشاورز قرابایی
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، صفحه 93-106
چکیده
سابقه و هدفحکمرانی خوب منابع طبیعی برآیندی از تعامل و برخواسته از کنش و واکنشهای اجتماعی نهادی- محیطیِ کلیه گروداران است، این رویکرد با فراهم کردن فضا برای فرایندهای مشارکتی، بستر مناسبی برای تقویت جامعه مدنی در کنار دولت و بخش خصوصی در اداره منابع طبیعی بهشمار میرود. با توجه به پیچیدهترشدن مسائل و مشکلات منابع طبیعی، مدیریت ...
بیشتر
سابقه و هدفحکمرانی خوب منابع طبیعی برآیندی از تعامل و برخواسته از کنش و واکنشهای اجتماعی نهادی- محیطیِ کلیه گروداران است، این رویکرد با فراهم کردن فضا برای فرایندهای مشارکتی، بستر مناسبی برای تقویت جامعه مدنی در کنار دولت و بخش خصوصی در اداره منابع طبیعی بهشمار میرود. با توجه به پیچیدهترشدن مسائل و مشکلات منابع طبیعی، مدیریت آن به شکل سنتی جوابگوی چالشهای موجود نیست؛ به همین دلیل در سالهای اخیر رویکردهای متعددی در حوزه مدیریت منابع طبیعی مطرح شده که ازجمله مهمترین این رویکردها میتوان به حکمرانی خوب اشاره کرد. استان گلستان، یکی از استانهای شمالی کشور ایران است که با مساحتی در حدود 20367 کیلومتر مربع، 3/1 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. متأسفانه منابع طبیعی استان گلستان طی چند دهه اخیر در نتیجه برداشت مازاد از جنگلها و چرای بیش از حد دامها و دیگر اقدامات انسانی مورد تهدید واقع شده و امروزه با چالشهای اساسی در این زمینه مواجه است. حجم بالای تخریب منابع طبیعی در کنار بروز بحرانهای زیست محیطی از قبیل سیل و خشکسالی و غیره ضرورت بررسی و تحقیق دقیق وضعیت مدیریت منابع طبیعی در استان را بیش از پیش نمایان میسازد تا ضمن اصلاح و برطرف کردن مشکلات، زمینه بهبود وضعیت مدیریت منابع طبیعی در استان گلستان فراهم شود. این تحقیق درصدد ارزیابی الگوی مدیریت منابع طبیعی مبتنی بر شاخصهای حکمرانی خوب در استان گلستان است.مواد و روشهادر گام نخست، با توجه به فراوانی شاخصهای استخراج شده از مطالعات و تحقیقات جهانی و منطقهای، هفت شاخص مشارکت، پاسخگویی، مسئولیتپذیری، حاکمیت قانون و عدالت، شفافیت، کارایی و اثربخشی و شاخص اجماعگرایی مورد توجه این پژوهش قرار گرفتند. شهرستانهای واقع در نواحی شرقی استان گلستان سطح تحلیل و بهرهبرداران و کارشناسان منابع طبیعی این نواحی بهعنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای تعیین تعداد نمونههای بهرهبردار از فرمول کوکران- در سطح اطمینان 95 درصد و ضریب خطای 7 درصد استفاده شد. بر این اساس حجم نمونه برآوردی، 189 نمونه تعیین شد که پس از دریافت پرسشنامهها و بررسی اولیه آنها، در نهایت 177 پرسشنامه صحیح برای تحلیل آماری انتخاب گردید. همچنین 70 کارشناس منابع طبیعی برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. انتخاب نمونههای بهرهبردار به صورت نمونههای تصادفی دردسترس و انتخاب کارشناسان از طریق تمام شماری انجام شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات پژوهش با استفاده از روش تحلیل t و تحلیل واریانس انجام شده است.نتایجنتایج بدست آمده نشان میدهد که میانگین کلی شاخص حکمرانی خوب منابع طبیعی از دیدگاه بهرهبرداران 8884/2 میباشد که پایینتر از میزان میانگین نظری بوده و نشانگر حکمرانی ضعیف منابع طبیعی از دیدگاه بهرهبرداران منابع طبیعی در منطقه مورد مطالعه است. از دیدگاه بهرهبرداران کمترین امتیاز میانگین به ترتیب مربوط به شاخصهای حاکمیت قانون و عدالت، شفافیت و پاسخگویی میباشد. بررسی دیدگاه کارشناسان نشان داد، میزان رضایت از وضعیت تمامی شاخصها، بیشتر از حد متوسط بوده که در این میان بیشترین امتیاز حکمرانی خوب به ترتیب با امتیاز 46/3 و 42/3 مربوط به شاخصهای پاسخگویی و مسئولیتپذیری میباشد. با توجه به نتایج بدست آمده از نظر کارشناسان، مهمترین فاکتور حکمرانی خوب، کارایی و اثربخشی است، این در حالی است که بهرهبرداران از مشارکت به عنوان مهمترین فاکتور حکمرانی خوب یاد کردهاند.نتیجهگیریبراساس نتایج تحقیق میانگین کلی شاخص پایینتر از میزان میانگین بوده، که این موضوع بیانگر حکمرانی نسبتاً ضعیف منابع طبیعی از دیدگاه بهرهبرداران در منطقه مورد مطالعه میباشد. این در حالی است که از دیدگاه کارشناسان میزان رضایت از وضعیت تمامی ابعاد و شاخصهای حکمرانی خوب بیشتر از میانگین است. با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق و جایگاه حکمرانی منابع طبیعی بهویژه از طریق فعالیتهای مشارکتی، دخالت دادن بهرهبرداران در پروژههای منابع طبیعی و استفاده بهینه از دانش بومی بهرهبرداران، در کنار تقویت تعاونیهای منابع طبیعی در تحقق حکمرانی خوب منابع طبیعی مؤثر واقع شود.