اصغر قاسمی فیروزآبادی؛ محمد جعفری؛ حسین حیدری شریف آباد؛ حسین آذرنیوند؛ حمیدرضا عباسی
دوره 16، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 1-10
چکیده
بررسی و تعیین مقاومت گیاهان به خشکی و همچنین شوری خاک ازجمله عوامل مهم در انتخاب گونههای مناسب برای اصلاح مراتع میباشد. بنابراین هدف کلی این تحقیق مقایسه دو گیاه از نظر مقاومت به خشکی و شوری و همچنین امکان مقایسه از نظر تولید ماده خشک آنها میباشد. گونههای انتخابی شامل Puccinellia distance و Aeluropus littoralis میباشند. این بررسی به ...
بیشتر
بررسی و تعیین مقاومت گیاهان به خشکی و همچنین شوری خاک ازجمله عوامل مهم در انتخاب گونههای مناسب برای اصلاح مراتع میباشد. بنابراین هدف کلی این تحقیق مقایسه دو گیاه از نظر مقاومت به خشکی و شوری و همچنین امکان مقایسه از نظر تولید ماده خشک آنها میباشد. گونههای انتخابی شامل Puccinellia distance و Aeluropus littoralis میباشند. این بررسی به صورت طرح آزمایشی دوبار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی به اجرا درآمد. دو گونه فوق تحت دو تیمار اصلی آبیاری با فواصل 7 و 14 روزه قرار گرفتند. تیمار فرعی شامل تیمارهای شوری به صورت شوری شاهد(آب معمولی)، 100،150، 200 میلیمولار کلروسدیم بود. بررسیهای مرفولوژیک شامل تعیین درصد پژمردگی گونهها، تعیین پتانسیل آب برگ و تعیین عملکرد (تولید) گونههای فوق بود. بررسیهای آناتومی گیاهان شامل ساختار تشریحی برگ بود. نتایج این آزمایشها نشان داد که با افزایش زمان تنش درصد پژمردگی در گونه Ae-li بیشتر از گونه Pu-diافزایش یافت. همچنین با افزایش تنش میزان وزن خشک ساقه و وزن خشک کل گونههای فوق کاهش یافت که میزان کاهش عملکرد در Ae-li بیشتر از گونه Pu-di بود. در مجموع، نتیجهگیری شد که گونه Pu-di مقاومت بیشتری به خشکی و گونه Ae-li مقاومت بیشتری به شوری از خود نشان داد.
علی احسانی؛ حسین ارزانی؛ مهدی فرحپور؛ حسن احمدی؛ محمد جعفری؛ عادل جلیلی؛ حمید رضا میرداودی؛ حمیدرضا عباسی؛ مژگان السادات عظیمی
دوره 14، شماره 2 ، شهریور 1386، ، صفحه 249-260
چکیده
تأثیر شرایط اقلیمی بر تولید علوفه مرتع برای چهار گونه غالب مورد تعلیفدام (Artemisia sieberi, Salsola rigida, Noaea mucronata, Stipa barbata) در طی یک دوره 8 ساله(سال1377 تا سال1384) در منطقه استپی استان مرکزی( مرتع نعمتی, اخترآباد شهرستان ساوه) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی سالانه، بارندگی ...
بیشتر
تأثیر شرایط اقلیمی بر تولید علوفه مرتع برای چهار گونه غالب مورد تعلیفدام (Artemisia sieberi, Salsola rigida, Noaea mucronata, Stipa barbata) در طی یک دوره 8 ساله(سال1377 تا سال1384) در منطقه استپی استان مرکزی( مرتع نعمتی, اخترآباد شهرستان ساوه) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی سالانه، بارندگی فصل رویش، بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین[1]، درجه حرارت، ساعات تابش خورشیدی و سرعت باد. از بین شاخصهای مهم اقلیمی، بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین به عنوان مؤثرترین شاخص روی تولید علوفه اثرگذار بوده و همبستگی مثبت و معنیداری را با تولیدعلوفه نشان داد.تولید کل همبستگی مثبت و معنیداری با بارندگی فصل رویش به علاوه بارندگی پیشین داشت. تولید گونههای Artemisia sieberi, Salsola rigida نیز واکنشی مشابه با بارندگی فصل رویش به علاوه بارندگی فصل پیشین داشت. ازآنجایی که در بیشتر مراتع خشک و نیمهخشک تبخیر و تعرق به مراتب بیشتر از میزان بارندگی است، رژیم آب وخاک در خاکهای مرتعی این گونه مناطق بهگونهای است که برای رشد گیاهان در فصل رویش، آب قابل دسترس بهصورت رطوبت ذخیره شده وجود دارد. بنابراین رطوبت ناشی از بارندگی پیشین و ابتدای فصل رشد به صورت رطوبت ذخیره شده در خاک باقی مانده و گیاهان دائمی ( بوتهایها) به علت داشتن ریشههای عمیق از رطوبت ذخیره شده و بارندگی فصل رویش استفاده مینمایند.بنابراین از این رطوبت ذخیره شده که مورد استفاده گیاه قرارمیگیرد میتوان به عنوان شاخصی از کمیت بارندگی نام برد. نتایج این تحقیق نشان داد که شاخص بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین بعنوان یک متغیر در تولید، نقش اصلی را ایفاء نموده و رابطه خطی بین بارش فصل رویش به علاوه پیشین با تولید وجود دارد. اما افزایش تعداد روزهای آفتابی با تولید کل وتولید دوگونهArtemisia sieberi, Salsola rigida همبستگی معنیدار و منفی نشان داد. 1- بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین عبارتست از: جمع بارندگی یک فصل رویش(اسفند، فروردین، اردیبهشت و خرداد) و یک سال گذشه
داریوش قربانیان؛ محمد جعفری
دوره 14، شماره 1 ، خرداد 1386، ، صفحه 1-7
چکیده
منطقهای با پوشش خوب(تیپ) با تراکم زیاد و شادابی مناسب به نام دشت چاکیف ازتوابع شهرستان شاهرود انتخاب گردید (با تراکم 6825 بوته درهکتار و با 5/4 % سطح تاج پوشش). پس ازانتخاب محل، در منطقه مورد نظر4 پلات با مساحت 100 متر مربع برقرار و در هر پلات علاوه بر مطالعه مؤلفههای مختلف پوشش گیاهی، دو پروفیل، یکی در زیربوته Salsola rigida و دیگری در بین بوتههای ...
بیشتر
منطقهای با پوشش خوب(تیپ) با تراکم زیاد و شادابی مناسب به نام دشت چاکیف ازتوابع شهرستان شاهرود انتخاب گردید (با تراکم 6825 بوته درهکتار و با 5/4 % سطح تاج پوشش). پس ازانتخاب محل، در منطقه مورد نظر4 پلات با مساحت 100 متر مربع برقرار و در هر پلات علاوه بر مطالعه مؤلفههای مختلف پوشش گیاهی، دو پروفیل، یکی در زیربوته Salsola rigida و دیگری در بین بوتههای موجود حفر گردید. از هر پروفیــل، در سه سطح10-0، 25-10 و25> سانتیمتر نمونهبرداری شد (درمجموع24 نمونه) جهت بررسی عناصر موجود در بیوماس و چگونگی تاثیر آن بر خاک، از بوتههایی که در زیر آنها پروفیل حفرگردید، نمونه گیاهی برداشت شد (4 نمونه گیاهی).نمونههای خاک وگیاه در آزمایشگاه مورد تجزیه قرار گرفت (19 مؤلفه خاک و 6 مؤلفه گیاهی). نتایج بدست آمده حاکی از افزایش معنی دارموادآلی، ازت، پتاسیم و بی کربنات در زیر تاج پوشش گیاه بوده و هدایت الکتریکی بالاتر از 8 دسی زیمنس برمتر، افزایش میزان آهک وسدیم خاک برای رشد و توسعه آن محدودیت ایجاد میکند.
مرتضی اکبرزاده؛ محمدرضا مقدم؛ عادل جلیلی؛ محمد جعفری؛ حسین ارزانی
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 324-336
چکیده
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و صدمات جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نمودهاست. قرق بهعنوان یکی از روشهای اصلاح مرتع در بهبود وضعیت این مراتع مؤثر میباشد. در این بررسی تأثیر قرق 24 ساله در تغییرات پوشش گیاهی مراتع منطقه کوهرنگ مورد مطالعه قرار گرفت. ...
بیشتر
عدم رعایت تعادل دام و مرتع و بهرهبرداری بیش از حد در بسیاری از مراتع ایران، موجب تخریب این منابع شده و صدمات جبرانناپذیری به پوشش گیاهی و خاک وارد نمودهاست. قرق بهعنوان یکی از روشهای اصلاح مرتع در بهبود وضعیت این مراتع مؤثر میباشد. در این بررسی تأثیر قرق 24 ساله در تغییرات پوشش گیاهی مراتع منطقه کوهرنگ مورد مطالعه قرار گرفت. بررسیها در دو سال 1382 و 1383 انجام شده و از مؤلفههای گیاهی در داخل و بیرون قرق اندازهگیری بعمل آمد. نتایج نشان دادند که کل پوشش تاجی گونهها در داخل قرق بهطور معنیدار زیادتر از بیرون قرق بود P<0.01)). پوشش گندمیان و پهنبرگان علفی در داخل قرق بیشتر P<0.01)) ولی پوشش بوتهایها با بیرون قرق تفاوت معنیدار نداشت (P>0.05). بیش از نیمی از پوشش تاجی داخل قرق را گونههای کلاس I و II و حدود 95 درصد پوشش بیرون قرق را گونههای کلاس III تشکیل میدادند. تقریباً بیشتر گونههای علفی کلاسI و II در بیرون قرق کم و یا نایاب بوده و پوشش آنها بهطور معنیدار کمتر از داخل قرق بود. گونههای Klucia odoratassima ،Scorzonera calyculataو Delphinium cyphoplectrum بهترتیب بیشرین مقدار پوشش را نسبت به بقیه پهن برگان علفی در داخل قرق دارا بودند. در مجموع حدود 38 درصد تولید داخل قرق و حدود 2/1 درصد تولید بیرون قرق به گونههای کلاسهای I و II تعلق داشت. زادآوری در تعداد کمی از گونهها مشاهده شد و بیشترین مقدار زادآروی درگونه Astragalus adscendens و در بیرون قرق ثبت شد. در داخل قرق بقایای گیاهی زیادتر از بیرون قرق و خاک لخت کمتر از آن بود P<0.01)). وضعیت مرتع در داخل قرق خوب و در بیرون آن خیلی فقیر بود. بهطور کلی قرق موجب افزایش گونههای علوفهای گردیده و مزایای یک مرتع خوب را در شرایط تخریب روز افزون مراتع منطقه، بیشتر به نمایش گذاشت.
فاطمه شریفانی؛ محمد جعفری؛ حسین آذرنیوند؛ حمیدرضا عباسی؛ مهشید سوری
دوره 13، شماره 4 ، اسفند 1385، ، صفحه 359-367
چکیده
برای تعیین اثر کشاورزی بر روی فرایند های بیابانزایی در مناطق خشک، تاثیر کشت گیاه بر روی کیفیت خاک در دشت سگزی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. مهمترین فرایند مرتبط با شورشدن آب و خاک در اثر مدیریت نامناسب زراعی است که یکی از فرایندهای مهم بیابانزایی به شمار می آید. به همین منظور ، تاثیر برخی از فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک بر روی ...
بیشتر
برای تعیین اثر کشاورزی بر روی فرایند های بیابانزایی در مناطق خشک، تاثیر کشت گیاه بر روی کیفیت خاک در دشت سگزی اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. مهمترین فرایند مرتبط با شورشدن آب و خاک در اثر مدیریت نامناسب زراعی است که یکی از فرایندهای مهم بیابانزایی به شمار می آید. به همین منظور ، تاثیر برخی از فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک بر روی بیابانی شدن اراضی کشاورزی در دشت سگزی اصفهان مطالعه شد تا مشخص گردد که در منطقه مورد مطالعه آیا کشاورزی عامل مثبت در جهت اصلاح اراضی بوده و یا اینکه تاثیر منفی دارد؟و در میان کشاورزیهای متداول در منطقه کدام نوع بیشترین تاثیر را در حفظ آب و خاک داشته و کدام کمترین تاثیر را دارد؟ به این ترتیب اثر تیمار اراضی یا خاک، تحت کشت سه نوع محصول شامل یونجه، گندم و جو انتخاب و اراضی آیش که تحت کشت نبوده اند به عنوان شاهد بر روی عوامل خاک مقایسه شد. سعی شد تا مناطق مورد نظر طوری انتخاب شوند که حداقل 5 سال متوالی به این کشت ها اختصاص یافته باشند تا بتوان اثرات آنها را روی خاک بررسی کرد. برای دریافت این پیامد، در هر تیمار با 5 تکرار، نمونه برداری از اعماق 30-0، 60-30 ، 90-60 ،120-90 ،150-120سانتیمتر انجام شد و خصوصیات شوری، آهک، اسیدیته، ماده آلی، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، سدیم ، گچ، کلر، نسبت جذب سدیم، بیکربنات و سولفات در هر کدام ازتیمارها بررسی شد.جهت مقایسه خصوصیات خاک از آزمون دانکن استفاده گردید .نتایج حاصل ازتجزیه واریانس نشان داد که میان تیمارهای مختلف در اعماق مختلف اختلاف معنیداری وجود دارد. مقایسه میانگین میان آنها نشان داد که در مجموع اراضی آیش دشت با توجه به امتیازدهی هر یک از فاکتورها به عنوان نامناسبترین تیمار و اراضی زراعی یکساله گندمکاری شده به عنوان مناسبترین تیمار معرفی شدند.بنابراین بهتر است در منطقه نسبت به کشت محصولات کشاورزی که با شرایط منطقه سازگاری داشته باشند اقدام نموده و از رها کردن اراضی جلوگیری شود.
محمد جعفری؛ فاطمه پناهی؛ حسن احمدی؛ حمیدرضا عباسی؛ محمد موسوی؛ محمد علی زارع؛ علی طویلی
دوره 13، شماره 3 ، آذر 1385، ، صفحه 278-283
چکیده
پدیده بیابانزایی با مشکلات ناشی از آن بیشترین نمود عینی خود را بر خاک بهجا میگذارد، بنابراین اگر به طریقی بتوان تغییرات ایجادشده در خاک را مورد ارزیابی قرار داد شدت بیابانی شدن منطقه مشخص میشود. در این تحقیق شاخصهای EC، عمق خاک، بافت و میزان سنگریزه عمقی برای بررسی معیار خاک جهت ارزیابی شدت بیابانزایی پیشنهاد شده ...
بیشتر
پدیده بیابانزایی با مشکلات ناشی از آن بیشترین نمود عینی خود را بر خاک بهجا میگذارد، بنابراین اگر به طریقی بتوان تغییرات ایجادشده در خاک را مورد ارزیابی قرار داد شدت بیابانی شدن منطقه مشخص میشود. در این تحقیق شاخصهای EC، عمق خاک، بافت و میزان سنگریزه عمقی برای بررسی معیار خاک جهت ارزیابی شدت بیابانزایی پیشنهاد شده است و عرصههایی در استان قم با وضعیتهای مختلف از لحاظ بیابانی شدن شامل عرصه سلیمان با خطر بیابانی شدن کم، گازران عرصه در معرض خطر بیابانی شدن و حسینآباد میشمست به عنوان عرصه بیابانی انتخاب شدند. در هر منطقه 5 تکرار برای نمونههای خاک در نظر گرفته شد و دو لایه سطحی و عمقی در پروفیلها مورد مطالعه قرار گرفتند و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. جهت بررسی ویژگیهای مختلف خاک در هر ایستگاه در خاک سطحی و تحتانی و اثر متقابل آنها بر یکدیگر از طرح کرتهای خرد شده استفاده شد. توان بالفعل بیابانزایی در هر منطقه و در هر واحد خاک با استفاده از فرمول بدست آمد که در آن توان بالفعل بیابانزایی،وضعیت بالفعل بیابانزایی هر یک از شاخصها و n تعداد شاخصها میباشد. شدت بیابانزایی در هر سه منطقه متوسط برآورد شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که میان ایستگاهها از نظر سنگریزه و بافت اختلاف معنیدار وجود دارد و نتایج حاصل از آزمون دانکن ایستگاههای گازران و سلیمان را در یک زیرمجموعه قرار داد. روش بکار رفته در این تحقیق با توجه به بانک اطلاعاتی خاک کشور و سازگار با اقلیم خشک و نیمهخشک طراحی شده است. از معایب آن میتوان به امتیازدهی این روش اشاره کرد که دامنه امتیازدهی را محدود کرده است. بیتردید نتایج حاصل از معیار خاک باید با دیگر معیارها مانند اقلیم، پوشش،آب و... جمعبندی شود تا بتوان در مورد وضعیت بالفعل پدیده بیابانزایی در یک منطقه ارزیابی لازم را انجام داد. نتایج بدست آمده کمک خواهد کرد تا وضعیت بیابانزایی از منظر خاک در کشور گامی به جلو بردارد و شاخصهایی مطابق الگوی ایرانی ارائه گردد.
فرهاد فخری؛ محمد جعفری؛ محمدحسین مهدیان؛ حسین آذرنیوند
دوره 12، شماره 3 ، آذر 1384، ، صفحه 235-248