شاهین آقامیرزاده؛ حمزه سعیدیان؛ پیمان معدنچی؛ علیجان آبکار
دوره 31، شماره 2 ، مرداد 1403، ، صفحه 169-185
چکیده
سابقه و هدفپخش سیلاب بهعنوان یکی از راهکارهای مهم مدیریتی در منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمهخشک در دهههای اخیر بسیار مورد توجه محققان مختلف در سراسر دنیا قرار گرفته است، بهطوریکه در حوزههای آبخیز مختلف در سراسر دنیا اجرا شده است. در مناطق خشک و نیمهخشک کمبود رطوبت یکی از عوامل اصلی محدودکننده رشد گیاهان محسوب میشود. ...
بیشتر
سابقه و هدفپخش سیلاب بهعنوان یکی از راهکارهای مهم مدیریتی در منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمهخشک در دهههای اخیر بسیار مورد توجه محققان مختلف در سراسر دنیا قرار گرفته است، بهطوریکه در حوزههای آبخیز مختلف در سراسر دنیا اجرا شده است. در مناطق خشک و نیمهخشک کمبود رطوبت یکی از عوامل اصلی محدودکننده رشد گیاهان محسوب میشود. از اینرو سیستم پخش سیلاب برای تأمین رطوبت گیاهان و تغذیه سفرههای آبهای زیرزمینی یکی از روشهای مهم ابداعی است که در دهههای اخیر توسعه زیادی در مناطق مختلف داشته است. البته پخش سیلاب یکی از راهکارهای مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک نیز میباشد.مواد و روشهادر این تحقیق به بررسی تراکم پوشش گیاهی، زادآوری، گرایش و وضعیت مرتع در ایستگاه پخش سیلاب آب باریک بم پرداخته شده است. برای بررسی تأثیر پخش سیلاب بر پوشش مرتعی منطقه پخش، محلی با بیشترین آبگرفتگی دور از پوشش درختی تعیین گردید و تعداد 4 ترانسکت 100 متری با فاصله 15 متر از یکدیگر پشت سر هم به موازات کانالهای پخش مستقر شد. سپس بر روی هر ترانسکت 10 پلات به فاصله 10 متر از یکدیگر نصب شد. در پایان دوره یکساله نسبت به مقایسه دادهها اقدام گردید تا در نهایت نسبت به امکان بررسی دقیق روند تغییرات (نوع و حجم) در محیط پخش سیلاب با محیط شاهد که هر دو به صورت قرق انتخاب میشوند فراهم گردد تا بر آن اساس امکان قضاوت هوشمندانه نسبت به تأثیرات پخش سیلاب بر تراکم پوششگیاهی منطقه فراهم شود. این آزمایش با طرح اسپلیت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. پلاتهای اصلی شامل منطقه سیلگرفته، سیلنگرفته و شاهد و پلاتهای فرعی شامل فرمهای رویشی در پنج سطح شامل بوتهای، گندمیدائمی، فوربدائمی، گندمییکساله و فوربیکساله بود و پارامترهای تراکم یادداشتبرداری شد. نتایجمیزان تراکم گیاهان بوتهای در پلاتهای فاقد سیل گرفتگی 6/2 برابر منطقه شاهد میباشد و در پلاتهای سیل گرفته 2/4 برابر منطقه شاهد است. میزان تراکم گیاهان گندمیان چندساله در پلاتهای فاقد سیلگرفتگی 1/0 برابر منطقه شاهد میباشد و در پلاتهای سیلگرفته 05/0 برابر منطقه شاهد میباشد. میزان تراکم گیاهان پهنبرگ چندساله در پلاتهای فاقد سیل گرفتگی 7/1 برابر منطقه شاهد میباشد و در پلاتهای سیل گرفته 94/0 برابر منطقه شاهد است. میزان تراکم گیاهان گندمیان یکساله در پلاتهای فاقد سیل گرفتگی 78/30 برابر منطقه شاهد میباشد و در پلاتهای سیل گرفته 3/6 برابر منطقه شاهد است. میزان تراکم گیاهان پهنبرگ یکساله در پلاتهای فاقد سیل گرفتگی 4/2 برابر منطقه شاهد میباشد و در پلاتهای سیل گرفته 1/5 برابر منطقه شاهد است.نتیجهگیرینتایج تحقیق نشان داد بیشترین متوسط تراکم پوششگیاهی پلاتهای فاقد سیلگرفتگی عرصه پخش سیلاب مربوط به فرم رویشی گندمیان یکساله و بعد از آن فرم رویشی پهنبرگ یکساله میباشد. بیشترین میزان متوسط تراکم پوشش گیاهی پلاتهای شاهد، مربوط به فرم رویشی پهنبرگان یکساله و بعد از آن فرم رویشی گندمیان چندساله است. در ضمن تأثیر فرم رویشی بر تراکم پوششگیاهی به ترتیب گندمیان یکساله و پهنبرگ یکساله بیشترین حالت ممکن میباشد و در گیاهان بوتهای کمترین حالت ممکن اتفاق افتاده است. بنابراین علت اختلاف بین پوشش گیاهی در مناطق سیلگیر و فاقد سیلگیری در منطقه مورد مطالعه میتواند ناشی از میزان رطوبت، ورود مواد مغذی، افزایش رسوبات ریزدانه، خفگی ریشهها و جوانههای گیاهان و کاهش میزان نفوذپذیری خاک باشد.
ابراهیم عطارد؛ ناصر باغستانی؛ جلال برخورداری؛ علی بمان میرجلیلی
دوره 25، شماره 2 ، مرداد 1397، ، صفحه 289-297
چکیده
این مطالعه در آبخوان پخش سیلاب سیریزی بافق استان یزد انجام شد، نمونهبرداری پوشش گیاهی در داخل 4عرصه پخش سیلاب و منطقه همجوار به عنوان شاهد به صورت کاملاً تصادفی انجام شد، به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی از روش ترانسکت- کوادرات استفاده و تعداد 3 ترانسکت به طول 100 متر و در روی هر ترانسکت 10 پلات 5×5 متری در هر عرصه و منطقه شاهد (اراضی ...
بیشتر
این مطالعه در آبخوان پخش سیلاب سیریزی بافق استان یزد انجام شد، نمونهبرداری پوشش گیاهی در داخل 4عرصه پخش سیلاب و منطقه همجوار به عنوان شاهد به صورت کاملاً تصادفی انجام شد، به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی از روش ترانسکت- کوادرات استفاده و تعداد 3 ترانسکت به طول 100 متر و در روی هر ترانسکت 10 پلات 5×5 متری در هر عرصه و منطقه شاهد (اراضی مجاور شبکه پخش سیلاب) که جمعاً داخل عرصههای پخش سیلاب 120 پلات و در مناطق شاهد نیز 120 پلات مستقر و پارامترهای درصد تاج پوشش، تراکم و حضورگیاهان موجود در عرصههای پخش سیلاب و شاهد اندازهگیری شد. دادههای دو تیمار عرصه پخش سیلاب و شاهد با استفاده از ْآزمون T در نرم افزار Spps مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان داد که درصد تاج پوشش،تراکم و درصد حضور گونههای Hammada salicornia, Seidlitzia rosmarinus و همچنین درصد کل تاج پوشش، کل تراکم و درصد کل حضور گونهها نیز در سطح خطای 1 درصد دارای اختلاف معنیدار بودند. میزان درصد پوشش و حضور لاشبرگ نیز واجد تفاوت معنیدار در سطح خطای 5 درصد بود. درصد مجموع گیاهان یکساله ،Zygophyllum europterum ،Salsola yazdiana و Artemisia seiberiدر عرصه پخش سیلاب و شاهد از نظر آماری فاقد اختلاف معنیدار بودند. عملیات پخش سیلاب موجب حضور گونههای Zygophyllum europterum ، Salsola yazdiana وArtemisia seiberi در عرصه شده است. درصد پوشش گیاهی این گونهها در وضعیت فعلی اندک است، ولی با تکرار آبگیری در محدوده پخش سیلاب، ممکن است تغییرات مشهودی در ترکیب گیاهی عرصه در بلند مدت حاصل آید.
محسن پادیاب؛ سادات فیض نیا
دوره 23، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 108-117
چکیده
به منظور تعیین میزان کاهش نفوذپذیری در ایستگاه پخش سیلاب گچساران و به دلیل اینکه پشتههای ابتدایی و نزدیک به هر کانال آبرسان بیشتر متاثر از هر بار سیلگیری میباشند، در چهار نقطه از هر کدام از نوارهای اول و دوم هر دو کانال آبرسان و در عمق 15-0 سانتیمتری از سطح زمین اقدام به نمونهبرداری گردید به طوری که در چهار خط میانی پشتهها ...
بیشتر
به منظور تعیین میزان کاهش نفوذپذیری در ایستگاه پخش سیلاب گچساران و به دلیل اینکه پشتههای ابتدایی و نزدیک به هر کانال آبرسان بیشتر متاثر از هر بار سیلگیری میباشند، در چهار نقطه از هر کدام از نوارهای اول و دوم هر دو کانال آبرسان و در عمق 15-0 سانتیمتری از سطح زمین اقدام به نمونهبرداری گردید به طوری که در چهار خط میانی پشتهها و در 16 نقطه نمونهبرداری صورت گرفت؛ همچنین به منظور مقایسه و تعیین تغییرات نفوذپذیری عرصه پخش، در محلی که فاقد اجرای عملیات پخش سیلاب بوده (جوار عرصه پخش) به صورت تصادفی در چهار نقطه با عمق مشابه، نمونهبرداری انجام شد. سپس نمونهها با سری الکهای استاندارد دانهبندی شده و میزان نفوذپذیری هر نقطه با استفاده از جداول مربوطه تخمین زده شد. نتایج نشان داد که نفوذپذیری در عرصه پخش سیلاب کاهش چشمگیری یافته است به طوری که در نوار اول کانال آبرسان اول (TA1) میزان کاهش حدود پنج برابر عرصه شاهد بوده است و در نوار دوم کانال آبرسان اول (TA2)، حدود شش برابر کمتر از منطقه شاهد بوده است. همچنین در طول نوارهای اول و دوم کانال آبرسان دوم (TB1وTB2) میزان نفوذپذیری، به ترتیب حدود دو و پنج برابر کمتر از نتایج بدست آمده از عرصه شاهد میباشد و به طور متوسط نفوذپذیری عرصه پخش سیلاب حدود چهار برابر، از زمان اجرا کاهش یافته است. کاهش افزاینده نفوذپذیری عرصههای پخش سیلاب در طول دفعات آبگیری، مهمترین عامل محدود کننده اجرا و نگهداری این نوع طرحهای تغذیه مصنوعی میباشد و با پوشش دادن این حالت در کل سطح عرصه پخش، با دفعات آبگیری متعدد، عمر مفید و تاثیر این روش را در افزایش سطح سفرههای آب زیرزمینی کاهش میدهد.
محسن پادیاب؛ سادات فیض نیا؛ اردشیر شفیعی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 161-171
چکیده
پخش سیلاب بر آبخوان یک روش ساده برای استحصال سیلابهای حامل از رسوبات است که در بیشتر نقاط کشور از دسترس خارج میشوند؛ درحالیکه به نظر میرسد سیلابها دارای مواد غذایی غنی بوده و میتوانند در حاصلخیزی مخروطافکنه و دشتهای سیلابی متشکل از رسوبات دانهدرشت مؤثر واقع شده و بهرهبرداری اقتصادی از آنها را امکانپذیر سازد. ...
بیشتر
پخش سیلاب بر آبخوان یک روش ساده برای استحصال سیلابهای حامل از رسوبات است که در بیشتر نقاط کشور از دسترس خارج میشوند؛ درحالیکه به نظر میرسد سیلابها دارای مواد غذایی غنی بوده و میتوانند در حاصلخیزی مخروطافکنه و دشتهای سیلابی متشکل از رسوبات دانهدرشت مؤثر واقع شده و بهرهبرداری اقتصادی از آنها را امکانپذیر سازد. بنابراین هدف این تحقیق بررسی میزان تأثیر پخش سیلاب بر حاصلخیزی خاک ایستگاه پخش سیلاب گچساران بود. بدین منظور، برای اندازهگیری نیتروژن، پتاسیم، فسفر، EC، pH، کربنآلی و بافت خاک و با توجه به نوع خاک غالب (خاک آبرفتی با تکامل ناچیز و عمق کم) از عمق اول (15-0 سانتیمتر) و عمق دوم (30-15 سانتیمتر) هر پروفیل انتخاب شده از نوارهای اول و دوم هر یک از شبکههای پخش سیلاب و نیز منطقه همجوار عرصه پخش بهعنوان شاهد، نمونهبرداری شد. مقایسه میزان فسفر، پتاسیم، ازت و کربنآلی دو عرصه پخش سیلاب و شاهد تفاوت معنیداری را نشان نداد. ولی میزان pH کاهش و درصد رس و سیلت افزایش معنیداری در عرصه پخش سیلاب نسبت به شاهد داشت. در مقدار EC نیز، هرچند که افزایش ناچیزی در عرصه پخش سیلاب داشته، ولی تغییر معنیداری نسبت به شاهد مشاهده نگردید. با توجه به تحلیل نتایج بدستآمده از آزمایش خاک و آزمونهای آماری انجام شده، مشخص گردید که در وضعیت خاک در قبل و بعد از اجرای عملیات پخش سیلاب، بدلیل عدم معنیداری تغییرات مشاهده شده بین عاملهای اصلی حاصلخیزی خاک، تغییرات قابلملاحظهای ایجاد نشد؛ به عبارت دیگر پخش سیلاب تأثیری بر افزایش حاصلخیزی خاک نداشت.
جمال ایمانی؛ علی طویلی؛ عیسی بندک؛ محمد خسروی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 234-242
چکیده
طرحهای پخش سیلاب با اهداف مختلفی اجرا میشوند که یکی از آنها افزایش پوشش گیاهیست. پخش سیلاب باعث افزایش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش علوفه تولیدی میشود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرهای پخش سیلاب در تغییرات کمی پوشش گیاهی میباشد. این بررسی در آبخوان میهم قروه انجام شد. با توجه به اینکه در هر بار بارندگی منجر به ایجاد سیلاب، ...
بیشتر
طرحهای پخش سیلاب با اهداف مختلفی اجرا میشوند که یکی از آنها افزایش پوشش گیاهیست. پخش سیلاب باعث افزایش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش علوفه تولیدی میشود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرهای پخش سیلاب در تغییرات کمی پوشش گیاهی میباشد. این بررسی در آبخوان میهم قروه انجام شد. با توجه به اینکه در هر بار بارندگی منجر به ایجاد سیلاب، 6 عرصه آبگیری شده و در 2 عرصه مجاور آبگیری صورت نمیگیرد، بنابراین 6 عرصه بهعنوان منطقه پخش سیلاب و 2 عرصه بهعنوان منطقه شاهد در نظر گرفته شد. نمونهبرداریها در داخل 8 قطعه یادشده انجام شد. بدین منظور 5 ترانسکت 100 متری در هر قطعه و بر روی هر ترانسکت 10 پلات 1 مترمربعی با توجه به پراکنش پوشش گیاهی مستقر گردید. درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم در داخل پلاتها ثبت شد. همچنین با استفاده از روش قطع و توزین رشد سال جاری گیاهان بهعنوان تولید گیاهی اندازهگیری شد. پس از جمعآوری دادهها، تجزیه آماری با استفاده از آزمون t جفت نشده انجام شد. نتایج نشاندهنده وجود تفاوت معنیدار بین پوشش دو عرصه در سطح 10 درصد و تولید در سطح 5 درصد میباشد. ولی بین تراکم عرصه پخش و عرصه عدم پخش تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود ندارد. نتایج بدستآمده نشانگر افزایش درصد پوشش تاجی از 91/41 به 18/62 درصد در مجموع قطعات پخش سیلاب در سال مورد مطالعه است. بهطوریکه میزان تولید نیز از 17/467 کیلوگرم در هکتار در عرصه عدم پخش به 17/632 کیلوگرم در هکتار در عرصه پخش سیلاب افزایش یافت. تراکم نیز از 18/1 پایه در متر مربع در عرصه عدم پخش سیلاب به 59/1 پایه در متر مربع در عرصه پخش سیلاب افزایش یافته است. بعضی از گونههای گیاهی که از نظر خوشخوراکی کلاس سه میباشند در عرصه عدم پخش سیلاب نسبت به عرصه پخش افزایش یافتهاند.
علیاکبر جمالی؛ پروانه عشوری؛ صدیقه زارع کیا
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 106-114
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک، اگر خشکسالی رخ دهد، اهمیت پخش سیلاب[1]ها و استفاده بهینه از آنها دوچندان میگردد. هدف، تعیین پهنههای مناسب پخش سیلاب برای تقویت آب قناتها، چاهها و چشمهها در مناطق خشک با فنون ارزیابی چندمعیارهمکانی[2] GIS برای مقابله با بحران خشکی و خشکسالی است. از اینرو، حوزهی آبخیز میانکوه در جنوب یزد با ...
بیشتر
در مناطق خشک و نیمهخشک، اگر خشکسالی رخ دهد، اهمیت پخش سیلاب[1]ها و استفاده بهینه از آنها دوچندان میگردد. هدف، تعیین پهنههای مناسب پخش سیلاب برای تقویت آب قناتها، چاهها و چشمهها در مناطق خشک با فنون ارزیابی چندمعیارهمکانی[2] GIS برای مقابله با بحران خشکی و خشکسالی است. از اینرو، حوزهی آبخیز میانکوه در جنوب یزد با مساحت 618 کیلومترمربع، انتخاب شد. در این مطالعه عوامل مکانی اقتصادی همچون نزدیکی به جاده، روستا، قنات، چاه و چشمه درنظر گرفته شد. همچنین عوامل و محدودیتهای مکانی طبیعی مثل تراکم پوششگیاهی، زمینریختشناسی[3]، کاربری اراضی و درجه شیب نیز دخالت داده شد. به طوری که در روش ارزیابی چند معیاره مکانی، عوامل با استفاده از روابط مربوط استانداردسازی بولین و فازی شدند. وزن عوامل نیز با روش رتبهبندی مشخص گردید. در مرحلهی بعد تلفیق لایهها با طراحی درختواره و زبان برنامهنویسی ویژوال در محیط GIS انجام شد که نتیجهی آن، نقشهی شاخص مرکب با ارزشهای فازی (از صفر تا یک) بود. در نتیجه، منطقهی مناسب پخش سیلاب با ارزشهای نزدیکتر به یک، مساحتی معادل 02/15 کیلومترمربع و هر سه اولویت 43/2 درصد از مساحت حوزه را شامل میشوند. این منطقه همپوشانی مناسبی با منطقهی اجراشدهی طرح پخش سیلاب داشت؛ بنابراین کاربرد روش مزبور در تشخیص سریع و دقیق پخش سیلاب برای مناطق مشابه در کشور توصیه میگردد. [1]- Flood spreading [2]- Spatial Multi-Criteria Evaluation (SMCE) [3]- Geomorphology
بهرام محمدی گلرنگ؛ غلامعلی گزانچیان؛ رمضان رمضانی مقدم؛ حسن فلاحتی؛ حمید روحانی؛ مژگان مشایخی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 158-178
چکیده
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در مدیریت بهره برداری از مراتع، شناخت از میزان تولید آن می باشد. از طرفی، اندازهگیری تولید بطور مسقیم مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است. بنابراین برآورد تولید از طریق اندازهگیری عواملی که مرتبط با آن هستند می تواند مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق با هدف بررسی رابطه تولید علوفه خشک چند گونه مهم مرتعی با خصوصیات ...
بیشتر
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در مدیریت بهره برداری از مراتع، شناخت از میزان تولید آن می باشد. از طرفی، اندازهگیری تولید بطور مسقیم مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است. بنابراین برآورد تولید از طریق اندازهگیری عواملی که مرتبط با آن هستند می تواند مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق با هدف بررسی رابطه تولید علوفه خشک چند گونه مهم مرتعی با خصوصیات قطر و ارتفاع در منطقه پخش سیلاب کاشمر در سال 1382 اجرا گردید. گونه های مورد مطالعه شامل گونه های بوتهای و درختچه ای بودند. جهت تعیین رابطه تولید سالانه از عوامل قطر متوسط تاج پوشش، ارتفاع و حاصلضرب این دو از روابط رگرسیونی با اندازهگیری تعداد 30 نمونه گیاه از هر گونه استفاده گردید. اندازهگیریها در زمان گلدهی کامل گونه ها انجام شد. نتایج نشان داد که بهترین عامل مؤثر در برآورد تولید از طریق اندازهگیری حاصلضرب قطر متوسط در رشد ارتفاعی گیاهان در سال رشد می باشد.(p<0.01). از طرفی برای گونه Poa bulbosa قطر متوسط یقه و گونه Pdygonum avenstrum قطر متوسط تاجی رابطه مستقیم با تولید داشتهاند. بطور کلی بیشتر گونهها رابطه خطی بین تولید با عوامل قطر متوسط و یا حاصلضرب قطر در ارتفاع را نشان دادند. در حالی که برخی گونه ها از قبیل Scoriola oriontalis ، Artemisia sieberi ،Poteropyrum Olivieri از رابطه نمایی بین تولید با حاصلضرب قطر متوسط در ارتفاع برخوردار بودند (p<0.01). شیب خط رگرسیونی در تمام گونهها در رابطه تولید با عوامل قطر متوسط در ارتفاع مثبت بوده و بیشترین تغییرات این عوامل بر عملکرد علوفه خشک مربوط به گونه Polygonum arenastrum و Eringium bungei بود. و کمترین میزان را گونه های Launea spinosa ، Sophora pachycarpa نشان دادند. بطورکلی این نتایج پیشنهاد میکند که جهت کاهش هزینههای نمونهگیری و اندازهگیری تولید بطور مسقیم ،میتوان با اندازهگیری شاخصهای مختلف رشد در زمان مناسب و تعداد نمونه کافی میزان تولید علوفه سالانه مراتع را تخمین زد.
امان... رهبر؛ علی بمان میر جلیلی؛ ناصر باغستانی میبدی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1386، ، صفحه 579-588
چکیده
آگاهی از کیفیت علوفه در تعیین ظرفیت چرا و مدیریت بهینه دام و مرتع امری ضروری میباشد به همین منظور ارزش غذایی دو گونه غالب Artemisia aucheriو Peteropyron aucheriمراتع آبخوان هرات استان یزد طی سالهای 1385-1383 در پایان دوره رویشی اندازه گیری شد. نمونه گیری بصورت تصادفی در دو تکرار در هر سال بطور جداگانه در عرصه آبخوان و شاهد انجام شد. میزان عناصر فسفر، ...
بیشتر
آگاهی از کیفیت علوفه در تعیین ظرفیت چرا و مدیریت بهینه دام و مرتع امری ضروری میباشد به همین منظور ارزش غذایی دو گونه غالب Artemisia aucheriو Peteropyron aucheriمراتع آبخوان هرات استان یزد طی سالهای 1385-1383 در پایان دوره رویشی اندازه گیری شد. نمونه گیری بصورت تصادفی در دو تکرار در هر سال بطور جداگانه در عرصه آبخوان و شاهد انجام شد. میزان عناصر فسفر، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم، فیبر، چربی و پروتئین به روش آزمایشگاهی اندازه گیری شد. سپس داده ها در قالب طرح آماری اسپیلت پلات در زمان در سطح خطای 5 درصد تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان بعضی از عناصر در عرصه نسبت به شاهد در سطح خطای 5 درصد اختلاف معنی داری دارند و دامنه تغییرات میزان عناصر درگونه ها در طی سالهای مورد مطالعه از روند یکسانی تبعیت نمیکند، اگر چه گونه های موجود در آبخوان، از آب بارندگی بیشتری نسبت به شاهد بهره مند بوده اند ولی کیفیت علوفه همسو با آن تغییر نکرده است.
غلامرضا قهاری؛ مجتبی پاکپرور
دوره 14، شماره 3 ، آذر 1386، ، صفحه 368-390
چکیده
تغذیهی مصنوعی آبهای زیرزمینی، روشی اثبات شده برای افزایش سطح آب در آبخوانهای غیر محدود است. با آن که تأثیر گسترش سیلاب بر افزایش تغذیهی آبخوان گربایگان فسا (ایستگاه کوثر) بدلیل افزایش سطح اراضی کشاورزی آبیانه به میزان 8 برابر گذشته، به طور غیر مستقیم آشکار است اما مطالعات کمی برای ارایه ارقام مستند، مورد نیاز است. به رغم ثبت وقایع ...
بیشتر
تغذیهی مصنوعی آبهای زیرزمینی، روشی اثبات شده برای افزایش سطح آب در آبخوانهای غیر محدود است. با آن که تأثیر گسترش سیلاب بر افزایش تغذیهی آبخوان گربایگان فسا (ایستگاه کوثر) بدلیل افزایش سطح اراضی کشاورزی آبیانه به میزان 8 برابر گذشته، به طور غیر مستقیم آشکار است اما مطالعات کمی برای ارایه ارقام مستند، مورد نیاز است. به رغم ثبت وقایع سیل و اندازهگیری بدهی آن در برخی موارد، و نیز اندازهگیری مداوم ماهانهی سطح آب چاههای مشاهدهای (گمانه ای)، هنوز تحقیقی برای کمی کردن تأثیر سیلاب بر تغییرات سفره صورت نگرفته است. مقالهی حاضر نتایج بررسی جامعی است که به دنبال یافتن پاسخ به این مسئله بوده است. با توجه به دادههای چاههای گمانه (پیزومتری) سالهای 1371 تا 1384، ابتدا روند تغییرات سالانهی چاههای گمانه ملاحظه شد; سپس آب نگار (هیدروگراف) آب زیرزمینی دشت به کمک میانیابی و میانگیری ترسیم شد. نتایج نشان می دهند که روند عمومی سطح آب سفره کاهشی است. در مورد چاههای مشاهده ای که در خارج از شبکهی پخش سیلاب هستند، وضعیت بدتری حاکم است. در مرحلهی بعد، دادههای وقایع سیل و رقوم همزمان سطح آب چاههای مشاهده ای در ماه قبل از سیل و تا 3 ماه پس از آن در کنار یکدیگر قرار داده شد، تفاوت هر ماه از ماه قبل از سیل محاسبه گردید و نمودار آن ترسیم شد. آنگاه همین دادهها به دو دستهی همزمان با ماههای حداقل و حداکثر برداشت از سفره دستهبندی شد و نمودارهای دیگری ترسیم گردید. در تمامی چاههای مشاهده ای، هرگاه وقایعی از سیل که با حداقل برداشت از سفره (ماههای آبان تا بهمن) همزمان بوده بررسی شود، دست کم تا 3 ماه پس از روان گشتن سیلاب، روند تغییرات، افزایشی است. در ماههای متناظر با حداکثر برداشت از سفره، روند کاملاً دگرگون شده و در 3 چاه مشاهده ای، تغییرات پس از وقوع سیل کاهشی است و نشان از افت سطح آب زیرزمینی دارد. در همین دسته از دادهها، چاه مشاهده ای شمارهی 2 که در مرکز شبکههای پخش سیلاب قرار دارد، روند مثبت داشته و در برابر انبوه برداشت از سفره مقاومت نشان داده است. در تمام موارد بیشترین اُفت مربوط به چاه مشاهده ای 4 است که در مرکز اراضی کشاورزی پایین دست ایستگاه واقع شده است.
فرزاد بیات موحد؛ سیداحمد موسوی
دوره 14، شماره 2 ، شهریور 1386، ، صفحه 222-231
چکیده
بدلیل اینکه بیشتر از 90 درصد مساحت کشور در ناحیه خشک و نیمهخشک واقع شده است؛ آب یکی از مهمترین عواملی است که میتواند در تمام موضوعات کشاورزی موجبات توسعه پایدار را فراهم کرده و بنابراین میتواند نقش مهمی در تغییر شرایط محیطی برای گیاه ایفا نماید. اما هنوز اطلاعات کافی از پاسخ گیاهان به چنین تغییراتی در دست نیست. در این تحقیق سعی ...
بیشتر
بدلیل اینکه بیشتر از 90 درصد مساحت کشور در ناحیه خشک و نیمهخشک واقع شده است؛ آب یکی از مهمترین عواملی است که میتواند در تمام موضوعات کشاورزی موجبات توسعه پایدار را فراهم کرده و بنابراین میتواند نقش مهمی در تغییر شرایط محیطی برای گیاه ایفا نماید. اما هنوز اطلاعات کافی از پاسخ گیاهان به چنین تغییراتی در دست نیست. در این تحقیق سعی گردید تأثیر استحصال آب و پخش آن در تغییرات ترکیب گیاهی در یک عرصه پخش بررسی گردد. منطقه مورد مطالعه در قسمتی از دشت زنجان، در شمال غرب شهر زنجان و بین دو رودخانه سهرین و قره چریان قرار دارد که شامل اراضی دیم رها شده بوده و با رسوبات کواترنری اشغال گردیده است. به منظور ارزیابی تغییرات ترکیب گیاهی، تعداد 9 ترانسکت در سه قطعه عرصه پخش و دو ترانسکت در عرصه شاهد به طور دائمی مستقر گردیده و با استفاده از روش برخورد خطی، درصد پوشش گیاهی تمام گونهها یادداشتبرداری شده و سپس شناساییگردیدند. هشت سال مطالعه نشان داد که برخی گونهها تحت تأثیر پخش سیلاب حذف گردیده، برخی افزایش یا کاهش یافته و تعدادی گونه جدید نیز برای اولین بار مشاهده شدهاند. افزایش پوشش گیاهی و ظهور گونه های خوش خوراک در سال آخر نشان داد که پخش سیلاب میتواند تولید علوفه را بهبود بخشد. همچنین، با توجه به شکل زندگی گونه های مشاهده شده، اگرچه علفیهای دائمی افزایش یافتند، اما پخش سیلاب در مورد استقرار گندمیان دائمی موفق عمل نکرده است.
کریم مهرورز مغانلو؛ سادات فیض نیا؛ جعفر غیومیان؛ حسن احمدی
دوره 12، شماره 4 ، بهمن 1384، ، صفحه 438-467
فرهاد فخری؛ محمد جعفری؛ محمدحسین مهدیان؛ حسین آذرنیوند
دوره 12، شماره 3 ، آذر 1384، ، صفحه 235-248
فرهاد آژیر؛ ناصر انصاری؛ ولی اله مظفریان
دوره 12، شماره 1 ، خرداد 1384، ، صفحه 81-96
محمود گودرزی؛ محمدحسن شریعتی
دوره 10، شماره 2 ، شهریور 1382، ، صفحه 139-152