حسن قلیچ نیا؛ حمیدرضا میرداودی؛ علی چراتی آرایی
دوره 30، شماره 2 ، شهریور 1402، ، صفحه 264-285
چکیده
سابقه و هدف امروزه استفاده از مدلهای پیشبینی پراکنش گونههایگیاهی، نقش برجستهای در ارزیابی، احیا، حفاظت و توسعه اکوسیستمهایمرتعی، ایفا میکنند و از ابزارهای مهم جهت کسب اطلاعات درباره علل پراکنش گونهها و تناسب رویشگاه برای گونههایگیاهی محسوب میشوند. در این تحقیق، با استفاده از آنالیزهای چندمتغیره، ضمن تعیین ...
بیشتر
سابقه و هدف امروزه استفاده از مدلهای پیشبینی پراکنش گونههایگیاهی، نقش برجستهای در ارزیابی، احیا، حفاظت و توسعه اکوسیستمهایمرتعی، ایفا میکنند و از ابزارهای مهم جهت کسب اطلاعات درباره علل پراکنش گونهها و تناسب رویشگاه برای گونههایگیاهی محسوب میشوند. در این تحقیق، با استفاده از آنالیزهای چندمتغیره، ضمن تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات ترکیب گیاهی در رویشگاههای آن، به بررسی پاسخ گونه گیاهی به تغییرات عواملمحیطی و تعیین پتانسیل گونه مورد نظر در شرایط رویشگاه مورد مطالعه، پرداخته شد. تا بدینوسیله ضمن شناخت بهتر آشیان اکولوژیکی این گیاه، بتوان توصیههای لازم برای استفاده در برنامههای اصلاح مراتع و در رویشگاههای مشابه آن انجام داد. مواد و روشها نمونهبرداری از پوششگیاهی به روش سیستماتیک- تصادفی طی سالهای 1398-1396 انجام شد. مطالعات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش گونهها و تراکم گونهها در داخل پلاتها انجام شد. همچنین در هر پلات، درصد لاشبرگ، خاک لخت و سنگ و سنگریزه نیز تعیین گردید. برای این منظورتعداد پنج ترانسکت با فاصله یکسان نسبت به هم بکار برده شد. سپس بر روی هر یک از آنها، شش پلات (به ابعاد 2 در 2 متر) با فواصل یکسان، مستقر گردید. بهمنظور بررسی اثر عواملمحیطی بر پراکنش گونه مورد پژوهش، از هر یک از پلاتها، یک نمونه خاک با سه از عمق 0 تا 30 سانتیمتری سطح خاک برداشت گردید و در آزمایشگاه، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آنها اندازهگیری شد. عوامل اقلیمی مثل میانگین بارندگی و دمای سالانه، با استفاده از دادههای ایستگاههای هواشناسی نزدیک به منطقه مورد مطالعه، جمعآوری گردید. جهت بررسی ارتباط متغیرهای محیطی اثرگذار و معنیدار با پوششگیاهی و انتخاب روش مناسب خطی و غیرخطی، آنالیز تطبیقی قوسگیری شده (DCA) بر روی دادههای پوششگیاهی، انجام و طول گرادیان مشخص گردید. برای پیشبینی پاسخ گونههایگیاهی به تغییرات عواملمحیطی از مدل افزایشیتعمیمیافته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها در این بخش، از نرمافزار Canoco نسخه 4.5، استفاده شد. نتایج نتایج حاصل از آنالیز تطبیقی متعارفی نشان داد که عوامل محیطی مثل درصد رس، جهت جغرافیایی، اسیدیته، شن، درصد رطوبت اشباع، درصد ماده آلی، متوسط درجه حرارت سالیانه و درصد آهک خاک در رویشگاههای مورد مطالعه، بهترتیب با بیان 3/10، 1/4، 3/3، 3/3، 6/1، 4/1، 4/1 و 3/1 درصد از واریانس موجود در ترکیب گیاهی، نقش مهمی در تغییرات پوشش گیاهی در رویشگاههای مورد مطالعه داشتند. نتایج نشان داد که پاسخ گونه A.specigera به میزان فسفر، درصد ماده آلی، هدایت الکتریکی، درصد ازت، درصد رس، درصد کربن آلی و ارتفاع از سطح دریا از مدل کاهشی (Monotonic decrease) پیروی میکند. الگوی پاسخ این گونه به درصد سیلت، درصد شن، میانگین درجه حرارت سالانه، میانگین بارندگی سالانه، جهت شیب، اسیدیته، پتاسیم، وزن مخصوص ظاهری خاک، درصد اشباع خاک و درصد شیب از مدل زنگولهای (Unimodal) پیروی کرده و حد بهینه رشد آن برای هر یک از این عوامل به ترتیب 21 درصد، 60 درصد، 16 درجه سانتیگراد، 400 میلیمتر، جهت شیبهای شرقی و جنوبی، 8، 650 میلیگرم بر لیتر، 4/1 گرم بر سانتیمتر مکعب، 39 درصد و 50-40 درصد، بوده است. نتیجهگیریمدل افزایشی تعمیمیافته، اطلاعات ارزشمندی برای تعیین نیازهای اکولوژیکی گونه ارائه میدهد که میتوان با استفاده از دادههای این تحقیق، در مدیریت پوششگیاهی و عملیات اصلاح مراتع (مرتعکاری) در مناطق مشابه از آن بهره گرفت. گونه مورد مطالعه از لحاظ تولید بالای علوفه، قابل توجه بوده و به عنوان یکی از گونههای مناسب برای افزایش پوشش گیاهی مراتع منطقه، پیشنهاد میگردد.
حسن قلیچ نیا؛ حمید رضا میرداودی؛ علی چراتی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، ، صفحه 513-529
چکیده
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههایگیاهی و چگونگی عکسالعمل آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع، فراهم میآورد. به دلیل اهمیت گونه شور البرزی (Salsola kerneri (Wol) Botsch.) در حفاظت خاک و تولید علوفه، در مقاله حاضر، به مطالعه نیازهای اکولوژیک آن با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی ...
بیشتر
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههایگیاهی و چگونگی عکسالعمل آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع، فراهم میآورد. به دلیل اهمیت گونه شور البرزی (Salsola kerneri (Wol) Botsch.) در حفاظت خاک و تولید علوفه، در مقاله حاضر، به مطالعه نیازهای اکولوژیک آن با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، با استفاده از روش آنالیز تطبیقیمتعارفی (Canonical Correspondence Analysis, CCA) و مدلجمعی تعمیمیافته (Generalized Additive Models, GAM) در استان مازندران پرداخته شده است. نتایج حاصل از آنالیز تطبیقی متعارفی نشان داد که عوامل محیطی مثل درصد رس، شن خاک، جهت جغرافیایی، اسیدیته، درصد رطوبت اشباع، درصد ماده آلی، درصد آهک خاک و متوسط درجه حرارت سالیانه در رویشگاههای مورد مطالعه سالیانه، بهترتیب با بیان 3/10، 8/2، 1/4، 3/3، 6/1، 4/1، 3/1 و 4/1 درصد از واریانس موجود در ترکیب گیاهی، نقش مهمی در تغییرات پوشش گیاهی در رویشگاههای مورد مطالعه داشتند. نتایج نشان داد که پاسخ گونه S. kerneri به درصد ماده آلی، درصد کربن آلی، درصد ازت خاک و درصد لاشبرگ سطح خاک از مدل کاهشی (Monotonic decrease) پیروی میکند. الگوی پاسخ این گونه به درصد رس، وزن مخصوص ظاهری خاک، ارتفاع از سطح دریا، میانگین دمای سالانه و میزان پتاسیم و فسفر خاک از مدل زنگولهای (Unimodal) پیروی کرده و حد بهینه رشد آن برای هر یک از این عوامل به ترتیب 11 درصد، 1/1 گرم بر سانتیمتر مکعب، 1700 متر، 5/12 درجه سانتیگراد،700 و 5 میلیگرم بر لیتر بود. عکسالعمل گونه به جهتجغرافیایی، به گونهای است که در شیبهای شرقی بیشترین درصد پوشش گیاهی و در شیبهای شمال شرقی کمترین حضور را دارد. در اراضی با شیب زیاد تا نسبتاً زیاد پراکنش داشته ولی در شیبهای 50-40 درصد دارای عملکرد بهتری است، هر چند که پاسخ گونه به این عامل معنیدار نبود. پاسخ گونه به درصد شن و سیلت خاک و همچنین درصد سنگ و سنگریزه از مدل دو نمایی (Bimodal) پیروی کرد. مطالعه عکس العمل گیاه شور البرزی در امتداد شیب عوامل توپوگرافی و خاک، اطلاعات ارزشمندی برای تعیین نیازهای اکولوژیکی این گونه ارائه داد که میتواند در عملیات اصلاح مراتع در مناطق مشابه، مورد توجه قرار گیرد.
مسعود برهانی؛ زهرا جابرالانصار؛ حمیدرضا میرداوودی
دوره 29، شماره 2 ، مرداد 1401، ، صفحه 111-125
چکیده
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههای گیاهی و چگونگی واکنش آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع فراهم میکند. در این پژوهش، به مطالعه نیازهای اکولوژیک گونه اسپرس (Onobrychis melanotricha Boiss.) با تأکید بر عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، ...
بیشتر
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههای گیاهی و چگونگی واکنش آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع فراهم میکند. در این پژوهش، به مطالعه نیازهای اکولوژیک گونه اسپرس (Onobrychis melanotricha Boiss.) با تأکید بر عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، با استفاده از روش آنالیز تطبیقیمتعارفی پرداخته شد. برداشت اطلاعات در سال 1397 در 19 سایت مطالعاتی در غرب و جنوب استان اصفهان انجام شد. در هر سایت، نمونهبرداری پوشش گیاهی به روش نمونهگیری تصادفی- سیستماتیک در 30 پلات یک مترمربعی که در طول 3 ترانسکت 200 متری مستقر شده بود، انجام و نمونهگیری خاک از عمق 30-0 سانتیمتر در هر سایت انجام گردید. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS17 و CANOC4.5 انجام شد. استفاده از مدلجمعی تعمیمیافته با توزیع خطای پوآسون برای هر یک از متغیرهایمحیطی، نشان داد که عوامل محیطی شامل ارتفاع، درصد رس، بارندگی، درصد ماده آلی، فسفر و درصد شن و میانگین دمای سالانه در سطح احتمال خطای 1 درصد بر پوشش این گونه اثر معنیدار دارند. این گونه بیشتر بر روی خاکهای نیمهعمیق تا عمیق با بافت متوسط تا نیمهسنگین پراکنش دارد. محدوده ارتفاعی بهینه برای رشد این گیاه 3200-1600 متر از سطح دریا و بارش بهینه برای این گیاه 370 میلیمتر بوده است. درمجموع، نتایج این پژوهش در تعیین نیازهای اکولوژیکی گونه مورد نظر کارایی قابل قبولی داشت که میتواند در مدیریت پوششگیاهی و عملیات اصلاح مراتع در مناطق مشابه مورد توجه مدیران منابعطبیعی قرار گیرد.
سیده حبیبه حسینی؛ غلامعلی حشمتی؛ مهدی میرزا؛ پرویز کرمی
دوره 26، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 447-458
چکیده
شناخت عوامل محیطی (ارتفاع و پارامترهای خاکی) مؤثر بر پوششگیاهی یکی از موارد مهم در مدیریت مراتع و بهرهبرداری پایدار گیاهان دارویی میباشد. این تحقیق به منظور ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر خصوصیات عملکردی (بیوماس، تراکم، زادآوری، درصد پوشش، قطر و غنای گونهای) گونه Ferula haussknechtii H. Wolhff ex Rehc. f. در مراتع سارال کردستان انجام شد. پس از تعیین ...
بیشتر
شناخت عوامل محیطی (ارتفاع و پارامترهای خاکی) مؤثر بر پوششگیاهی یکی از موارد مهم در مدیریت مراتع و بهرهبرداری پایدار گیاهان دارویی میباشد. این تحقیق به منظور ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر خصوصیات عملکردی (بیوماس، تراکم، زادآوری، درصد پوشش، قطر و غنای گونهای) گونه Ferula haussknechtii H. Wolhff ex Rehc. f. در مراتع سارال کردستان انجام شد. پس از تعیین سه منطقه ارتفاعی (1850، 2250 و 2650 متر) نمونهبرداری به روش تصادفی-سیستماتیک در امتداد ترانسکت و داخل پلاتهای یک و نیم مترمربعی با برداشت بیوماس، درصد پوشش، ارتفاع، قطر، تراکم انجام شد. در داخل هر پلات نمونه خاک از عمق (0-30 سانتیمتری) برداشت شد. ویژگیهای بافت خاک، آهک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، نیتروژن، پتاسیم، فسفر و سدیم در آزمایشگاه اندازهگیری شد. به منظور تعیین عوامل تاثیرگذار بر پراکنش پوششگیاهی، از روش تجزیه مؤلفههای اصلی (PCA) با استفاده از نرم افزار PC-ORD استفاده شد و تجزیه واریانس دادهها با استفاده از طرح کاملاً تصادفی در نرمافزار R صورت گرفت، همچنین برای بررسی رابطه بین گونه و عوامل محیطی از روش آنالیز تطبیقی متعارفی (CCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیوماس هوایی، درصد پوشش گیاهی، ارتفاع و تراکم این گونه با افزایش ارتفاع افزایش و قطر یقه این گونه کاهش مییابد. بیوماس هوایی، درصد پوشش، قطر و ارتفاع این گونه با نیتروژن، کربن، پتاسیم، سیلت و رس همبستگی مثبت و با اسیدیته، فسفر و شن همبستگی منفی دارد. همچنین نتایج نشان داد که با توجه به تاثیر این گونهٔ ارزشمند مناطق ییلاقی در تثبیت خاک، تامین علوفه و تولید مواد موثره دارویی، مؤثرترین عوامل در استقرار این گونه ارتفاع از سطح دریا، نیتروژن، کربن، رس و سیلت میباشند. از آنجایی که هر گونه گیاهی نیازهای اکولوژیکی مشخصی نسبت به خصوصیات خاک و عوامل فیزیوگرافی دارد، مطالعه و شناخت نیازهای اکولوژیکی این گونه میتواند به معرفی بهتر این گونه در مناطق مستعد و همچنین استقرار بهتر آن جهت اصلاح و احیا پوشش گیاهی کمک کند.
فاضل امیری
دوره 23، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 395-383
چکیده
به منظور تعیین جذابیت گونههای گیاهی برای زنبورداری، محدودهای با مساحت 25221 هکتار در مراتع منطقه ییلاقی فریدن در استان اصفهان، انتخاب گردید. جهت شناخت گیاهان و تعیین پتانسیل زنبورپذیری گونههای گیاهی، با شروع زمان گلدهی گیاهان مرتعی و کوچ کلنیهای زنبورداران به منطقه، نمونهبرداری زمان نمونهبرداری در مراجعات هفتگی در طول زمان ...
بیشتر
به منظور تعیین جذابیت گونههای گیاهی برای زنبورداری، محدودهای با مساحت 25221 هکتار در مراتع منطقه ییلاقی فریدن در استان اصفهان، انتخاب گردید. جهت شناخت گیاهان و تعیین پتانسیل زنبورپذیری گونههای گیاهی، با شروع زمان گلدهی گیاهان مرتعی و کوچ کلنیهای زنبورداران به منطقه، نمونهبرداری زمان نمونهبرداری در مراجعات هفتگی در طول زمان بهرهبرداری از تیپهای گیاهی هنگامی که 10 تا 20 درصد گیاهان غالب به گل نشسته بودند، در تیپهای گیاهی به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و 30 پلات یک متر مربعی در راستای آن انجام گردید. جذابیت هر گونه گیاهی با آماربرداری از تعداد زنبور ملاقات کننده و مدت زمان استقرار روی هر گیاه در طول دوره گلدهی با استفاده از روش مشاهده مستقیم فیلمهای برداشت شده از منطقه و میانگینگیری از دو شاخص نسبی زمان و تعداد، شاخص جذابیت گونهها تعیین گردید. با انجام آنالیز آماری رستهبندی شاخص جذابیت گونههای گیاهی از نظر جذابیت در چهار گروه عالی، خوب، متوسط و ضعیف دستهبندی گردیدند. نتایج نشان داد که در گروه جذابیت عالی (گروه I) گونههای قرار گرفتهاند که وجه اشتراک آنها تعداد زنبور ملاقات کننده و میزان بالای زمان استقرار بوده و بترتیب با کاهش میانگین تعداد زنبور ملاقات کننده و زمان استقرار گونههای گیاهی در گروههای با جذابیت خوب، متوسط و ضعیف (II، III و IV) طبقهبندی گردیدند. در منطقه مورد مطالعة مهمترین تیرههای گیاهی مورد استفاده زنبور عسل بترتیبCompositae ،Labiatae ، Umbelifera، Cruciferae، Gramineae، Liliaceae و Caryophyllaceae میباشد. از تعداد 88 گونه گیاهی در منطقه، 70 گونه مورد استفادهی زنبورعسل میباشند که از نظر دامداران کم ارزش بوده و پوشش غالب مراتع ضعیف و بحرانی را تشکیل میدهند. از گیاهان دارای جذابیت عالی میتوان گونههای خشخاش، اسپرس، انواع گون (lycioides, parroaianus, gossipianus)، آویشن، زول، شکرتیغال، خارشتر را نام برد. از گیاهان دارای جذابیت خوب میتوان انواع سریش، اسپند، انواع گون (canesens, brachycalyx, cyclophylus)، گل گندم، جاز، یونجه، جاشیر، پونه و از گیاهان دارای جذابیت متوسط و ضعیف نیز می توان گونه های انواع فرفیون، شنگ، کنگر، انواع مریم گلی، کلاه میرحسن، پیچک، بومادران و مرغ را نام برد.
اردوان قربانی؛ علی اصغری
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 368-381
چکیده
رابطه انتشار گونه Festuca ovina با عوامل بومشناختی پستی و بلندی، اقلیمی و خاکی در مراتع جنوبشرقی سبلان در استان اردبیل در سطح 45 رویشگاه بررسی شد. در داخل رویشگاههای تعیین شده 3 پلات بزرگ10×10 متری در طول ترانسکت 120 متری از پائین دامنه تا ارتفاعات که فاصله هر پلات از همدیگر 40 متر بوده است، انتخاب شد. اندازهگیری ...
بیشتر
رابطه انتشار گونه Festuca ovina با عوامل بومشناختی پستی و بلندی، اقلیمی و خاکی در مراتع جنوبشرقی سبلان در استان اردبیل در سطح 45 رویشگاه بررسی شد. در داخل رویشگاههای تعیین شده 3 پلات بزرگ10×10 متری در طول ترانسکت 120 متری از پائین دامنه تا ارتفاعات که فاصله هر پلات از همدیگر 40 متر بوده است، انتخاب شد. اندازهگیری پارامترهای پوشش تاجی در 3 پلات با ابعاد 60 × 25 سانتیمتری در داخل پلات وسطی انجام شد و از پلاتهای پائین و بالا برای کنترل استفاده گردید. پارامترهای ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی برای سه پلات محاسبه و متوسطگیری شد. در سطح پلات وسط یک پروفیل خاک بهعمق 30 سانتیمتر حفر و از دو عمق 0-15 و 15-30 نمونهبرداری انجام و پارامترهای خاک در آزمایشگاه تعیین گردید. از روش تجزیه خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) برای گروهبندی سایتها و از روش تجزیه و تحلیل متمایز کننده (DA) برای تعیین اهمیت پارامترها استفاده شد. با استفاده از روشهای چند متغیّره، سایتها به 4 گروه مختلف تقسیم شدند. سایتهای با درصد پوشش بالا از گونه F.ovina در گروه 3 قرار گرفتند که در این گروه ارتفاع، شیب و نزولات جوی بیشتر از گروههای دیگر و دما، شوری و اسیدیته خاک کمتر از گروههای دیگر بود. این نشان میدهد که گونه مورد مطالعه به ارتفاعات بالاتر و به دماهای پایینتر سازگاری بیشتری دارد. شوری خاک را نمیپسندد و با اسیدیته 1/7 تا 3/7 سازگار میباشد. مقدار مواد آلی، فسفر و پتاسیم نیز شرایط بهتری را برای رویش این گونه ایجاد میکند. نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که دو مؤلفه اصلی اول 95 درصد از تغییرات دادهها را توجیه کردند و گروهبندی سایتها با استفاده از این دو مؤلفه نتایج تجزیه خوشهای را تأیید کرد. نتایج تجزیه و تحلیل متمایز کننده (DA) نشان داد که بهترتیب ارتفاع، پارامترهای دمایی و اقلیم، درصد سیلت در عمق سطحی، فسفر، درصد شن خاک سطحی، درصد مواد آلی، درصد شیب، هدایت الکتریکی عمق سطحی خاک، جهات شمالی و غربی، پتاسیم، اسیدیته، درصد رس خاک، جهات شمالغربی و شمالی در گروهبندی سایتها و گسترش گونه F.ovina مؤثر هستند.
آزاده اسراری؛ غلامرضا بخشی خانیکی؛ ابالفضل رحمتی زاده
دوره 19، شماره 2 ، شهریور 1391، ، صفحه 264-282
چکیده
در این تحقیق رابطهی پوشش گیاهی و خاک در اراضی شور استان قم مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه که در مرکز ایران قرار دارد؛ دارای مساحت 14631 کیلومترمربع با احتساب سطح دریاچه نمک میباشد. در این مطالعه بهمنظور تفکیک اولیه جوامع گیاهی از روش فیزیونومیک- فلوریستیک- اکولوژیک و برای مطالعهی پوشش گیاهی منطقه از روش کوادراتگذاری استفاده ...
بیشتر
در این تحقیق رابطهی پوشش گیاهی و خاک در اراضی شور استان قم مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه که در مرکز ایران قرار دارد؛ دارای مساحت 14631 کیلومترمربع با احتساب سطح دریاچه نمک میباشد. در این مطالعه بهمنظور تفکیک اولیه جوامع گیاهی از روش فیزیونومیک- فلوریستیک- اکولوژیک و برای مطالعهی پوشش گیاهی منطقه از روش کوادراتگذاری استفاده شد. در این بررسی از کوادراتهایی با ابعاد10 ×10 و به تعداد 10 عدد برای هریک از تیپهای گیاهی بهرهگیری شد. برای مستقر کردن کوادراتها در یک جامعه از روش نمونهبرداری تصادفی طبقهبندیشده استفاده شد. در این مطالعه 11 عامل مربوط به خاک در 48 تیپ مرتعی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش آنالیز خوشهای 13 جامعهی گیاهی در منطقه تفکیک شد. بهمنظور تعیین اثر عوامل محیطی بر استقرار پوشش گیاهی از روش رستهبندی CCA( آنالیز تطبیقی متعارفی) با استفاده از نرمافزار CANOCO استفاده شد. نتایج رستهبندی نشان داد که عوامل محیطی مانند هدایتالکتریکی، آهک، سدیم، گچ، پتاسیم و کلسیم بیشترین نقش را در استقرار و گسترش جوامع گیاهی منطقه مورد مطالعه دارند. همچنین گیاهان تیره اسفناجیان در مقایسه با گیاهان تیره گندمیان، از مکانیزمهای مقاومت به شوری کارآمدتری برخوردار میباشند. در شورهزارها با تغییرات تدریجی در رطوبت خاک، منطقهبندی گونهها و تیپهای مختلف گیاهی به صورت نوارهای موازی درمیآیند. پس وجود پستی بلندیهای هر چند ناچیز در سطح زمین، از عوامل مهم تغییر شرایط شیمیایی و فیزیکی خاک بوده و طبیعتاً باعث شکلگیری رویشگاههای خاص برای گونههای گیاهی مختلف میشود.
حمید ترنج زر؛ قوام الدین زاهدی؛ محمد جعفری؛ حجت ا... زاهدی پور
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 384-394
چکیده
این تحقیق بهمنظور دستیابی به مدل ارتباط مکانی ترکیب گونههای گیاهی با تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در یک دشت کاملاً مسطح در شمال تا شمالغرب کویر میقان، در شمالشرقی اراک انجام شد. با توجه به شرایط رویشگاههای منطقه، ابتدا نمونهبرداری پوشش گیاهی در سه رویشگاه با استفاده از روش حداقل سطح نمونه انجام شد.سپس تعداد ...
بیشتر
این تحقیق بهمنظور دستیابی به مدل ارتباط مکانی ترکیب گونههای گیاهی با تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در یک دشت کاملاً مسطح در شمال تا شمالغرب کویر میقان، در شمالشرقی اراک انجام شد. با توجه به شرایط رویشگاههای منطقه، ابتدا نمونهبرداری پوشش گیاهی در سه رویشگاه با استفاده از روش حداقل سطح نمونه انجام شد.سپس تعداد پلاتها و اندازه آنها با توجه به شرایط هر تیپ بدستآمد. در مرحله دوم نمونهبرداری از خاک در عمقهای 20-0 و 100-20 انجام شد. نمونهها به آزمایشگاه منتقل و میزان ماده آلی، آهک، گچ، هدایتالکتریکی، اسیدیته و درصد شن، سیلت و رس خاک و یونهای محلول (کلر، بیکربنات، سولفات سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم)، ثبت شد. با استفاده از روشهای مناسب،TWINSPAN) ) و (DCA) پوشش گیاهی طبقهبندی و گروههای گیاهی مشخص شد، سپس تغییرپذیرترین عوامل خاکی مؤثر بر پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از آنالیزهای PCA و CCA تعیین گردید، بهطوریکه رابطه بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی به وسیله روشهای رستهبندی مشخص شد. البته نتایج حاصل ازTWINSPAN) ) و (DCA) سه گروه گیاهی را تعیین نمود. بنابراین مهمترین عوامل خاکی مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از روش PCA، خصوصیاتی نظیر بافت، شوری، سدیم، منیزیم و آهک را نشان داد. همچنین با استفاده از آنالیز CCA، عوامل مهم مؤثر بر پوشش گیاهی بافت و شوری حاصل شد.