حسن قلیچ نیا؛ علیرضا افتخاری
دوره 31، شماره 1 ، خرداد 1403، ، صفحه 28-52
چکیده
سابقه و هدفپایش و ارزیابی مراتع با تأمین اطلاعات لازم در درازمدت، زمینه برنامهریزی اصولی و جلوگیری از تخریب مراتع، حفظ آب و خاک را فراهم میکند. تهیه بانک اطلاعات مستمر از شاخصهای پوشش گیاهی و خاک در مراتع و پایش روند تغییرات آنها، تعیین رابطه بین شاخصهای پوشش گیاهی با عوامل اقلیمی، پایش روند و شدت تغییرات در مدیریتهای مختلف ...
بیشتر
سابقه و هدفپایش و ارزیابی مراتع با تأمین اطلاعات لازم در درازمدت، زمینه برنامهریزی اصولی و جلوگیری از تخریب مراتع، حفظ آب و خاک را فراهم میکند. تهیه بانک اطلاعات مستمر از شاخصهای پوشش گیاهی و خاک در مراتع و پایش روند تغییرات آنها، تعیین رابطه بین شاخصهای پوشش گیاهی با عوامل اقلیمی، پایش روند و شدت تغییرات در مدیریتهای مختلف و تأمین اطلاعات برای محاسبه ظرفیت درازمدت مراتع از اهداف این تحقیق است.مواد و روشها: برای اجرای این تحقیق، سایت اسبچر در مراتع منطقه بلده در استان مازندران به مدت 5 سال ارزیابی و پایش شد. برای ارزیابی شاخصهای پوشش گیاهی در مرتع در سایت قرق و چرا شده، تعداد 3 ترانسکت 100 متری با فاصله 50 متر از یکدیگر قرار داده شد. اندازهگیری اطلاعات زمینی، شامل عوامل گیاهی و خاکی بوده است. عوامل گیاهی شامل میزان درصد تاج پوشش، تراکم و تولید گونههای گیاهی، درصد لاشبرگ و وضعیت و گرایش مرتع بوده است. عوامل خاکی شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ازت، فسفر، پتاسیم، ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری و بافت خاک بوده است. در هر ترانسکت تعداد 10 پلات یک متر مربعی و در مجموع 30 پلات در داخل و خارج قرق قرار داده شد. پوشش تاجی هر گونه گیاهی با روش اندازهگیری سطح تاج پوشش، تراکم گونههای گیاهی در سطح پلات با شمارش تعداد گونه، تولید پلاتها براساس روش قطع و توزین و درصد پوشش سنگ و سنگریزه، درصد لاشبرگ و درصد خاک لخت نیز در پلاتها اندازهگیری شد. آنالیز و آزمون دادهها در نرمافزار Minitab16 انجام شد.نتایجآنالیز واریانس نشان داده است که بین بیشتر عوامل پوشش گیاهی و خاک در سالهای مختلف، تفاوت معنی داری وجود دارد. مقایسه میانگینهای پوشش گیاهی و عوامل خاک به در سالهای مختلف نشان میدهد که بیشترین میانگین درصد کل پوشش مربوط به منطقه قرق بوده است. بیشترین مقدار میانگین به ترتیب مربوط به سال های 1398، 1399، 1397و 1400و کمترین آن مربوط به سال 1396 بوده است. همبستگی بین پوشش کل منطقه قرق با کل تولید، درصد نیتروژن داخل و خارج از گیاه، میزان پتاسیم خارج از گیاه، میزان بارندگی سالانه، بارندگی فصل رشد و مجموع بارندگی فصول پاییز و زمستان در منطقه قرق معنیدار بوده است. همچنین همبستگی بین کل تولید با بارندگی سالانه، بارندگی فصل رشد و مجموع بارندگی در فصول پاییز و زمستان، معنیدار بوده است. همبستگی بین پوشش تاجی کل با تولید کل، درصد نیتروژن زیر گیاه، بارندگی سالانه، بارندگی فصل رشد و بارندگی پاییز و زمستان در منطقه چرا شده، معنیدار بوده است. همبستگی بین کل تولید با بارندگی در فصل رشد و بارندگی مجموع فصول پاییز و زمستان معنیدار بوده است. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که از عوامل اقلیمی مانند بارندگی فصل رشد و مجموع بارندگی کل پاییز و زمستان و عوامل خاکی مانند هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد ماده آلی و نیتروژن، میتوان برای پیشبینی کل پوشش و تولید، استفاده نمود.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان می دهد که بین تاج پوشش ، تولید کل و تراکم کل گونهها در طول 5 سال تفاوت معنیداری وجود دارد. همچنین بین منطقه قرق و چرا شده از نظر عوامل مورد بررسی در این تحقیق تفاوت معنیداری وجود دارد. درصد پوشش، تولید و تراکم فوربهای چند ساله در منطقه قرق بیشتر از منطقه چرا شده بیشتر بوده است.. نتایج این تحقیق طی 5 سال نشان داد که در سالهایی که مجموع بارندگی پاییز و زمستان و کل بارندگی و بارندگی در فصل رشد بیشتر بود، روند افزایشی در ویژگیهای پوشش گیاهی نیز مشاهده شد.
زهرا جابرالانصار؛ بابک بحرینی نژاد؛ علیرضا افتخاری؛ مسعود برهانی
دوره 30، شماره 3 ، دی 1402، ، صفحه 424-440
چکیده
سابقه و هدفمطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط حفاظت از رویشگاه، در مدیریت مراتع، نقش بسزایی دارد. نتایج مطالعات مؤید این است که تغییرات دائمی مراتع از لحاظ ترکیب گیاهی، میزان تاج پوشش و تولید علوفه تحت تأثیر عوامل اکولوژیکی و مدیریتی میباشد. این پژوهش، با هدف اندازهگیری و پایش شاخصهای پوشش گیاهی رویشگاههای معرف مناطق نیمه ...
بیشتر
سابقه و هدفمطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط حفاظت از رویشگاه، در مدیریت مراتع، نقش بسزایی دارد. نتایج مطالعات مؤید این است که تغییرات دائمی مراتع از لحاظ ترکیب گیاهی، میزان تاج پوشش و تولید علوفه تحت تأثیر عوامل اکولوژیکی و مدیریتی میباشد. این پژوهش، با هدف اندازهگیری و پایش شاخصهای پوشش گیاهی رویشگاههای معرف مناطق نیمه استپی زاگرس مرکزی، به مدت پنج سال طی سالهای 1396 تا 1400، در ایستگاه تحقیقات آبخیزداری سد زایندهرود (استان اصفهان) انجام شد. مواد و روشهانمونهبرداری از پوشش گیاهی، به روش سیستماتیک تصادفی در هریک از مناطق حفاظتشده و چراشده طی سالهای 1396 تا 1400 انجام شد. خصوصیات پوشش گیاهی شامل درصد پوشش تاجی گونه، درصد سنگ و سنگریزه، خاک لخت و لاشبرگ در هر پلات اندازهگیری شد. برای این منظور، از چهار ترانسکت 100 متری استفاده شد. سپس بر روی هر یک از آنها 10 پلات (به ابعاد 1 در 1 متر) با فواصل یکسان مستقر گردید. در مجموع پوشش گیاهی در 80 پلات یک مترمربعی در سایتهای قرق و چراشده اندازهگیری شد. برای محاسبه تولید مرتع، تعداد ده نمونه از هریک از گونههای گیاهی مورد تعلیف دام برداشت و درصد پوشش آنها محاسبه گردید. پس از خشک شدن نمونهها و توزین آنها، از طریق برقراری معادلات رگرسیون بین درصد پوشش و وزن نمونههای خشک شده، مقدار تولید گونههای گیاهی به تفکیک فرم رویشی و کلاس خوشخوراکی تعیین گردید. وضعیت مرتع نیز طبق دستورالعمل چهارفاکتوری و با امتیازدهی به عوامل خاک، پوشش گیاهی، ترکیب گیاهی و طبقات سنی و بنیه و شادابی گیاهان ارزیابی شد. پس از جمعآوری دادهها در نرمافزار اکسل، تجزیه واریانس دادههای پوشش گیاهی بهصورت طرح کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل از طریق روش GLM(General Linear Model) انجام گردید. مقایسه میانگین خصوصیات پوشش گیاهی با استفاده از آزمون توکی (Tukey) در نرمافزار Minitab16 بررسی شد. نتایج نتایج تجزیه واریانس نشان داد که شاخصهای گیاهی شامل درصد پوشش و تولید کل به تفکیک فرم رویشی و کلاس خوشخوراکی در داخل منطقه حفاظتشده (قرق) و خارج از آن، در طول سالهای آماربرداری، تفاوت معنیدار داشتند. میانگین درصد پوشش تاجی رویشگاه در داخل و خارج قرق، طی سالهای مختلف به ترتیب 7/26، 7/13، 84/25، 74/33،33/13 درصد و 23/22، 65/12، 09/27، 9/30، 59/11 درصد بود. مقادیر تولید رویشگاه نیز طی سالهای مختلف در داخل و خارج منطقه حفاظتشده، به ترتیب 26/624، 86/349، 79/556، 54/894، 53/664 و 45/456، 85/243، 6/455، 47/605 و 44/323 کیلوگرم در هکتار بود. بیشترین مقادیر درصد پوشش تاجی و مقدار تولید، مرتبط با سال 1399 بود که از نظر شاخصهای هواشناسی جزو ترسالیها است و کمترین مقدار، مرتبط با سال 1397 (سال خشکسالی) بود. بیشترین مقدار لاشبرگ در داخل منطقه حفاظتشده و بیشترین درصد خاک لخت و درصد پوشش گیاهان یکساله، در خارج از منطقه حفاظتشده بدست آمد. بیشترین درصد تاج پوشش و تولید در منطقه قرق متعلق به گونه Stipa hohenackeriana بود. در منطقه چراشده گونه Hedysarum criniferum و Stipa hohenackeriana به ترتیب بیشترین مقدار درصد پوشش تاجی و تولید را بخود اختصاص دادند. وضعیت مرتع طبق روش چهار فاکتوری در منطقه قرق در سالهای 1396، 1398 و 1399 متوسط و در سالهای 1397 و 1400 ضعیف بوده است. در منطقه چراشده وضعیت مرتع در سال 1398 و 1399 متوسط و در بقیه سالها ضعیف بوده است. نتیجهگیریمقایسه پارامترهای پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق حکایت از وضعیت خوب پوشش گیاهی در داخل قرق و مؤثر بودن قرق در احیا مراتع منطقه دارد. چرای متعادل دام بر روی پوشش گیاهی باعث شده که تفاوت معنیداری بین برخی خصوصیات پوشش گیاهی مانند درصد پوشش تاجی در سایتهای قرق و چراشده مشاهده نشود. ارزیابی و پایش مستمر مراتع با ایجاد پایگاه دادهای منظم از شاخصهای پوشش گیاهی و بررسی روند تغییرات آنها در مدیریتهای مختلف و بررسی ارتباط آنها با عوامل اقلیمی میتواند زمینه لازم برای برنامهریزی اصولی و مدیریت مراتع در درازمدت را فراهم کند.
مرتضی حسینی توسل؛ حسین ارزانی؛ منوچهر فرج زاده اصل؛ محمد جعفری؛ ساسان بابایی کفاکی؛ اصغر کهندل
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 615-624
چکیده
نحوه پراکنش و میزان تغییرات پوشش گیاهی مراتع در طی زمان، نشاندهنده مسیر توالی اکوسیستم به سوی قهقرا یا اوج است. یکی از مهمترین عوامل موثر در این تغییرات عوامل اقلیمی است. با توجه به بحران تغییرات اقلیمی که نظام بین الملل از دهه 1990 با آن مواجه شده لازم است اثر این تغییرات بر روی پوشش گیاهی مراتع مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این تغییرات ...
بیشتر
نحوه پراکنش و میزان تغییرات پوشش گیاهی مراتع در طی زمان، نشاندهنده مسیر توالی اکوسیستم به سوی قهقرا یا اوج است. یکی از مهمترین عوامل موثر در این تغییرات عوامل اقلیمی است. با توجه به بحران تغییرات اقلیمی که نظام بین الملل از دهه 1990 با آن مواجه شده لازم است اثر این تغییرات بر روی پوشش گیاهی مراتع مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این تغییرات روشهای مختلفی از جمله مطالعات میدانی وآماربرداریهای دراز مدت وجود دارد. یکی از روشهایی که امروزه میتواند ما را در مطالعه این فرایند یاری نماید استفاده از تصاویر ماهوارهای و ابزار سنجش از دور است. در این مطالعه با استفاده از تصاویر ماهوارههای TM و ETM+ تغییرات پوشش گیاهی در مراتع استان البرز در بین سالهای 2000 تا 2011 به تفکیک شهرستان پایش شد و ارتباط آن با سه عامل اقلیمی شامل متوسط بارندگی، دما و رطوبت نسبی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شهرستان طالقان بطور معنیداری بالاترین شاخص NDVI را در ماه می (10اردیبهشت تا 10خرداد) دارا است. پس از آن شهرهای ساوجبلاغ و کرج قرار دارند که دارای تشابه از نظر رفتار تغییرات شاخص نیز میباشند. پس از آنها بترتیب اشتهارد و نظرآباد با اختلاف معنیدار کمتر قرار دارند. بر اساس مدل بدست آمده بترتیب بارندگی ماههای آبان، شهریور، اسفند، بهمن و متوسط سالانه بیشترین اثر مثبت را برای رشد گیاهان مرتعی داشته است و سایر فاکتورهای دما و رطوبت نسبی رابطه معنیداری با پوشش گیاهی دوره مورد نظر ندارد. روند تغییرات پوشش گیاهی نشان داد که بعد از سال 2000 میزان پوشش گیاهی کاهش یافته و در سال 2011 مجدداً افزایش یافته است.
فاطمه هادیان؛ سید زین العابدین حسینی؛ منصوره سید حسینی
دوره 21، شماره 4 ، اسفند 1393، ، صفحه 756-768
چکیده
بارندگی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پوشش گیاهی محسوب میگردد. امروزه از تصاویر ماهوارهای بهطور گستردهای برای پایش اثر نوسانهای بارندگی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی و نوسانهای بارندگی با استفاده از تصاویر ماهوارهای NOAA AVHRR در طول سالهای 2006-1982 میباشد. برای ...
بیشتر
بارندگی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پوشش گیاهی محسوب میگردد. امروزه از تصاویر ماهوارهای بهطور گستردهای برای پایش اثر نوسانهای بارندگی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی و نوسانهای بارندگی با استفاده از تصاویر ماهوارهای NOAA AVHRR در طول سالهای 2006-1982 میباشد. برای تهیه نقشههای بارندگی از روش پهنهبندی(distance weighting interpolation) در بازههای مختلف زمانی استفاده گردید. تیپهای گیاهی مورد مطالعه را یک منطقه جنگلی در کنارههای دریای خزر و چهار تیپ مرتعی با فرمهای رویشی گراس، بوتهای و مناطق زراعی و در دو استان اردبیل و گیلان تشکیل میدادند. برای پایش تغییرات پوشش گیاهی روش رگرسیون خطی (مقدار شاخص NDVI بهعنوان Y، بارندگی (X مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طول دوره مطالعاتی تأثیرات بارندگی بر پوشش گیاهی برحسب زمان بارش، گونه گیاهی و نوع فرم رویشی متفاوت است، بهطوری که در منطقه جنگلی و اراضی زراعی و مسکونی رابطه معنیداری بین میزان بارش و پوشش گیاهی در هیچ یک از مقاطع زمانی مشاهده نشد. البته در مناطق مرتعی بالاترین میزان همبستگی میان بارش فصل بهار و تغییرات پوشش گیاهان دیده شد و در مناطق گراسلند نیز همبستگی بیشتری نسبت به بوتهزارها با میزان بارندگی وجود داشت. ضمن اینکه در قسمتهای مختلف واکنش مناطق گراسلند از نظر میزان همبستگی با بارش فصل بهار نسبت به یکدیگر تا حدی متفاوت بود.
محمد متینیزاده؛ محمود گودرزی
دوره 20، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 213-225
چکیده
پدیده آتشسوزی بهشدت میتواند پوشش گیاهی و خاک را تحت تأثیر قرار دهد و از چرخههای مختلف اکوسیستمی جلوگیری کند. میزان فعالیت آنزیمها شاخص حساسی برای بررسی کیفیت خاک هستند و تغییر در فعالیت آنها میتواند توان اکوسیستم را متأثر نموده و جذب مواد غذایی توسط گیاهان را تغییر دهد. این پژوهش در دو سال در فصلهای بهار و پاییز ...
بیشتر
پدیده آتشسوزی بهشدت میتواند پوشش گیاهی و خاک را تحت تأثیر قرار دهد و از چرخههای مختلف اکوسیستمی جلوگیری کند. میزان فعالیت آنزیمها شاخص حساسی برای بررسی کیفیت خاک هستند و تغییر در فعالیت آنها میتواند توان اکوسیستم را متأثر نموده و جذب مواد غذایی توسط گیاهان را تغییر دهد. این پژوهش در دو سال در فصلهای بهار و پاییز (دو و سه سال پس از آتشسوزی) در مرتع کردان انجام گردید. از عمق 20-0 سانتیمتری خاک نمونهبرداری شد. سه آنزیم اسید فسفاتاز، آلکالین فسفاتاز و دهیدروژناز با استفاده از واکنش با سوبسترا و با اسپکتروفتومتر سنجش شدند. نتایج نشان داد که بهطور کلی فعالیت آنزیمهای خاک در هر دو سال انجام پژوهش در پاییز بیشتر بوده است. اگرچه این تفاوت در خصوص آلکالین فسفاتاز چندان زیاد نبوده است. اما دو سال پس از آتشسوزی فعالیت هر سه آنزیم در منطقه شاهد بیشتر از فعالیت آنها در منطقه آتشسوزیشده بود. علت این کاهش فعالیت در سالهای نخست پس از آتشسوزی میتواند به دلیل از کار افتادن سیستم آنزیمی و افزایش فسفات معدنی در اثر آتش باشد. بهطوریکه سه سال پس از آتشسوزی روند فعالیت آنزیمهای خاک در منطقه آتشسوزیشده، نزدیک شدن به منطقه شاهد و حتی مانند فعالیت آلکالین فسفاتاز و دهیدروژناز بیشتر از آن بوده است. این دو آنزیم شاخص زیستی برای میکروارگانیسمهای خاک محسوب میشوند، بنابراین میتوان انتظار داشت که افزایش آنها نشاندهنده بالا رفتن ذیتودهی میکروبی منطقهی آتشسوزیشده باشد.
روح ا... کاظمی؛ حسن یگانه؛ سید جمال الدین خواجه دین
دوره 18، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 124-138
چکیده
پوششهای گیاهی در طی سالیان دراز تحت تأثیر عوامل اقلیمی، خاکی، موجودات زنده تکامل پیدا نمودهاند. در گذشته بدون دخالت انسان تعادل بین دام و مرتع موجب حفظ منابع گیاهی شده ولی به تدریج با افزایش جمعیت، نیاز او نیز رو به افزایش نهاده و کم و بیش اثرهای مثبت و منفی برجای گذارده و در جاهایی که دخالتها نامعقول بوده، باعث به همخوردن ...
بیشتر
پوششهای گیاهی در طی سالیان دراز تحت تأثیر عوامل اقلیمی، خاکی، موجودات زنده تکامل پیدا نمودهاند. در گذشته بدون دخالت انسان تعادل بین دام و مرتع موجب حفظ منابع گیاهی شده ولی به تدریج با افزایش جمعیت، نیاز او نیز رو به افزایش نهاده و کم و بیش اثرهای مثبت و منفی برجای گذارده و در جاهایی که دخالتها نامعقول بوده، باعث به همخوردن تعادل بین دام و گیاه شده و تخریب جامعههای گیاهی و خاک را سبب شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تغییرات پوشش گیاهی در طول فصل چرا با بهرهگیری از دادههای چندزمانه WiFS در منطقه سمیرم میباشد. پیشپردازشهای مختلف شامل تصحیح هندسی با بهرهگیری از نقشههای توپوگرافی 1:250000 با RMSe کمتر از 35/0 برای تصاویر این سنجنده انجام شد. برای انجام تصحیح جوی و توپوگرافی تصاویر سنجنده از روش عارضه تاریک و مدل لامبرت استفاده شد. عملیات برداشت زمینی در خرداد و شهریور ماه 1384 در سطحی معادل 800000 هکتار آغاز شد. تیپهای مختلف گیاهی به روش نمونهبرداری تصادفی طبقهبندی شده و در سطحی که اختلاف مهمی در ترکیب فلوریستیک-فیزیونومیک نداشت، بهعنوان تیپ گیاهی مستقل و یکنواخت در نظر گرفته شد. در کل منطقه 20 نقطه تصادفی انتخاب و اندازهگیری درصد پوشش به روش تخمین انجام گردید. در این تحقیق از داده مربوط به سنجنده WiFS تاریخهای 14 ژوئن و 10سپتامبر 2005 استفاده شد. شاخصها بهعنوان متغیر مستقل و دادههای زمینی بهعنوان متغیر وابسته معرفی شدند. معادلههای مختلف با بهرهگیری از سه شاخص گیاهی بهکاررفته، بر روی تصاویر سنجنده اعمال و بعد تصاویر به 5 کلاس پوشش بر حسب درصد طبقهبندی شدند. همچنین برای تعیین تغییرات طبقههای مختلف درصد پوشش مرتع از روش مقایسه پس از طبقهبندی استفاده شد. در نهایت نقشههای تولیدی و نقاط نمونهبرداری برای بررسی صحت نتایج، کنترل شد. نتایج نشان داد که نقشههای پوشش تولید شده با دادههای سنجنده WiFS از صحت بالایی برخوردار میباشد. در این بررسی بیش از 30 درصد از سطح منطقه در طی فصل چرا تحت تأثیر تغییرات قرار گرفته است. در مجموع، نتایج این تحقیق نشان داد که نقشههای تولید شده با بهرهگیری از دادههای سنجنده WiFS در مطالعات مربوط به تغییرات پوشش تاجی مناسب میباشند و این دادهها به خوبی میتوانند تغییرات پوشش گیاهی را در طی فصل چرا مشخص کنند.