فرهاد آقاجانلو؛ پیمان اکبرزاده؛ علیرضا افتخاری
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، صفحه 323-333
چکیده
مقدمهافزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنا نیستند. بهطوریکه پایش مرتع به مفهوم بررسی مستمر این اراضی با توجه به اهمیت ...
بیشتر
مقدمهافزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنا نیستند. بهطوریکه پایش مرتع به مفهوم بررسی مستمر این اراضی با توجه به اهمیت اکولوژیک، کارکردهای اقتصادی و تغییرات دائمی این منابع، موضوعی ضروریست.روش تحقیقبرای پایش روند و شدت تغییرات پوشش گیاهی و شاخصهای خاک مراتع، به مدت 5 سال اطلاعات زمینی در منطقه بادامستان (در دو منطقه قرق و چرا) واقع در استان زنجان ارزیابی و پایش شد. اندازهگیری اطلاعات زمینی شامل فاکتورهای گیاهی و خاکی بود. فاکتورهای گیاهی شامل درصد تاج پوشش گونههای گیاهی، درصد لاشبرگ، تراکم گونههای گیاهی (در مورد مناطق و گونههایی که قابلیت بررسی وجود دارد)، تولید گونههای گیاهی، وضعیت و گرایش مرتع بود. ارزیابی با استفاده از روش مناسب و با تعداد نمونه کافی و پراکنش مناسب نمونهها در جوامع گیاهی مختلف در زمان آمادگی مرتع با تکرار انجام شد. ویژگیهای خاکی شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ازت، فسفر، پتاسیم، ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری و بافت خاک بود.نتایج و بحث نتایج تجزیه آماری اندازهگیری تغییرات پوشش گیاهی و اثر آن بر شاخصهای خاک تحت تأثیر دو حالت چرا و قرق طی بازه زمانی 5 ساله ارزیابی شد؛ نتایج اختلاف معنیداری را بین اغلب شاخصها نشان داد و در این مورد میزان پوشش تاجی کل و میزان تولید کل مرتع بین سالهای مورد بررسی و نوع منطقه به ترتیب در سطوح احتمال 1 و 5 درصد اختلاف معنیداری بوده است. بیشترین میزان تاج پوشش گیاهی (56%) در منطقه چرا شده در سال 1398 و کمترین مقدار آن نیز در منطقه قرق (30%) در سال 1400 بود. همچنین بیشترین میزان تولید کل در منطقه قرق (126 گرم در مترمربع) در سال 1398 و کمترین میزان آن (7/48 گرم در مترمربع) در منطقه قرق و در سال 1400 بود. نتایج آنالیز تراکم کل گونهها نشان داد که تفاوت معنیداری بین سالها، نوع منطقه و اثر متقابل نوع منطقه و سالها وجود ندارد. بااینحال، در مقایسه میانگین دادهها ملاحظه شد که تراکم بوتهایها در خارج قرق و علفیها در داخل قرق از میزان بیشتری برخوردار بوده و دارای اختلاف معنیدار هستند. پوشش گیاهی تحت تأثیر دو حالت قرق و چرا توانسته برخی از پارامترهای مربوط به شاخصهای خاک را تحت تأثیر قرار دهد. بررسی خاک منطقه تحت تأثیر فشار چرا نشان داد که افزایش شدت چرا باعث کاهش میزان پتاسیم، فسفر، نیتروژن، کربن آلی و هدایت الکتریکی سطح خاک شده است.نتیجهگیریبهطورکلی طی بازه 5 ساله تغییرات پوشش گیاهی در اثر چرا معنیدار بوده است و کاهش پوشش گیاهی اثر معنیداری بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک گذاشته است. با توجه به نتایج بهدستآمده، روند تغییرات پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه کند و تحت تأثیر چرای دام بوده است، درنتیجه بررسی تغییرات کمی و کیفی پوشش گیاهی مراتع در فواصل زمانی معین و آگاهی از روند وضعیت آن یکی از موارد مهم برای برنامهریزی و اعمال مدیریت صحیح بهرهبرداری از مراتع است.
مسلم رستم پور؛ رضا یاری؛ سیده محبوبه میرمیران
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، صفحه 334-344
چکیده
سابقه و هدف
اگرچه اکوسیستمهای بیابانی به دلیل پوشش گیاهی کم و کربن محدود، معمولاً در بررسیهای ترسیب کربن کمتر مورد توجه قرار میگیرند اما بهدلیل اینکه بیش از یکسوم اراضی سطح زمین، 55 درصد از کل مساحت ایران و بیش از 50 درصد از مساحت استان خراسان جنوبی را پوشش میدهند، بنابراین میتوانند محل ذخیره کربن قابل توجهی باشند. این پژوهش ...
بیشتر
سابقه و هدف
اگرچه اکوسیستمهای بیابانی به دلیل پوشش گیاهی کم و کربن محدود، معمولاً در بررسیهای ترسیب کربن کمتر مورد توجه قرار میگیرند اما بهدلیل اینکه بیش از یکسوم اراضی سطح زمین، 55 درصد از کل مساحت ایران و بیش از 50 درصد از مساحت استان خراسان جنوبی را پوشش میدهند، بنابراین میتوانند محل ذخیره کربن قابل توجهی باشند. این پژوهش با هدف بررسی میزان ترسیب کربن توسط شش گونه بیابانی Calligonum polygonoides، Seidlitzia rosmarinus، Artemisia sieberi، Stipagrostis pennata، Salsoa richteri و Zygophyllum eurypterum در مراتع شهرستان فردوس انجام شد.
مواد و روشها
در این پژوهش، گونه غالب شش رویشگاه مورد مطالعه شناسایی شد و نمونهبرداری زیر تاج پوشش گونه غالب انجام گردید. در رویشگاه Calligonum polygonoides، Seidlitzia rosmarinus،Zygophyllum eurypterum و Salsoa richteri ۳۰ پلات چهار متر مربعی و در رویشگاههای Artemisia sieberi و Stipagrostis pennata،30 پلات دو متر مربعی بهطور تصادفی مستقر شدند و درصد تاج پوشش و تراکم گیاهی در هر پلات برآورد شد. سپس در همان پلاتها، در زیر تاج پوشش گونه غالب، پروفیل خاک تا عمق 70 سانتیمتر حفر شد و نمونه خاک برداشت شده و به آزمایشگاه منتقل گردید. با برآورد درصد کربن آلی خاک (روش والکلی بلک) و وزن مخصوص ظاهری خاک (به روش کلوخه)، در نهایت میزان ترسیب کربن خاک اندازهگیری شد. دادهها در قالب طرح کاملاً تصادفی و برای مقایسه میانگینها از آزمـون توکی در سطح احتمال پنج درصد استفاده شد. نرمالیتی و همگنی واریانسهای مقادیر باقیمانده توسط آزمونهای شاپیرو-ویلک و بارتلت بررسی شد. دادههای حاصل از نتایج آزمایشها با استفاده از نرمافزار R مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
نتایج
بهطورکلی نتایج نشان داد که بیشترین میزان کربن آلی خاک در رویشگاههای جفنه و درمنه و کمترین میزان آن نیز در رویشگاه اشنان مشاهده شد. بیشترین وزن مخصوص ظاهری خاک در رویشگاه اسکنبیل وجود داشت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که اثر رویشگاه بر ترسیب کربن خاک معنیدار (01/0 p<) و میزان این تأثیر متوسط تا زیاد است (ηp2 بین 10/0 تا 47/0). بیشترین و کمترین میزان ترسیب کربن به ترتیب در رویشگاههای قیچ (66/28 تن در هکتار) و اشنان (80/12 تن در هکتار) مشاهده شد. همچنین از لحاظ درصد پوشش گیاهی نیز بین رویشگاهها تفاوت معنیداری مشاهده شد (01/0 p<). بیشترین و کمترین میزان درصد پوشش گیاهی نیز به ترتیب در رویشگاههای قیچ (84/36 درصد) و اشنان (15/10 درصد) بهدست آمد. رویشگاه اشنان از کمترین میزان کربن آلی خاک و درصد پوشش گیاهی کمتر برخوردار بود و در مقایسه با سایر گیاهان، کمترین میزان ترسیب کربن را تولید نمود. گیاه جفنه نیز با وجود بالا بودن کربن آلی در خاک رویشگاه خود اما به دلیل پایین بودن تراکم و درصد تاج پوشش گیاهی ترسیب کربن کمی داشت. نتایج تحلیل همبستگی نشان میدهد که بین درصد پوشش گیاهی و ترسیب کربن رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد (01/0 p<)، اما بین تراکم گیاهی و ترسیب کربن رابطه معنیداری مشاهده نشد (05/0 p>).
نتیجهگیری
میزان ترسیب کربن با توجه به درصد پوشش گیاهی متفاوت بوده و بین درصد پوشش گیاهی با میزان ترسیب کربن رابطه مثبت و معناداری وجود داشت، در صورتی که بین میزان تراکم گیاهی و ترسیب کربن رابطه معنیداری مشاهده نشد. بهطوریکه در این بررسی رویشگاه قیچ دارای بیشترین درصد تاج پوشش گیاهی و ترسیب کربن بوده و رویشگاه اشنان از کمترین درصد پوشش گیاهی و ترسیب کربن برخوردار است. بنابراین میتوان از پارامتر درصد پوشش گیاهی برای برآورد ترسیب کربن استفاده نمود. بهعبارتی، رویشگاههایی که گیاهان بوتهای و درختچهای دارند میتوان از روی درصد تاج پوشش، میزان ترسیب کربن را برآورد کرد.
مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی؛ علیرضا افتخاری؛ مینا بیات
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، صفحه 345-355
چکیده
سابقه و هدف
افزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنی نیستند، ازاینرو ارزیابی و پایش مستمر مراتع بهعنوان یک اصل مهم برای ...
بیشتر
سابقه و هدف
افزایش شناخت محیطزیست و تلاش برای مدیریت پایدار منابع طبیعی نیازمند مطالعه و پایش، در مقیاسهای زمانی و مکانهای گوناگون است. تغییرات مداوم را باید جزء جداییناپذیر هر اکوسیستم دانست. مراتع نیز بهعنوان اکوسیستمهای طبیعی از این موضوع مستثنی نیستند، ازاینرو ارزیابی و پایش مستمر مراتع بهعنوان یک اصل مهم برای شناخت این عوامل در موضوع مدیریت مطرح است. این ارزیابیها میتواند دادههای مختلفی را برای ارزیابی و مدیریت مراتع در اختیار کاربران قرار دهد و زمینهساز ابداع روشها و فنون جدید برای ارزیابی و مدیریت مراتع باشد. بر این اساس، برای پایش روند و شدت تغییرات پوشش گیاهی به مدت 4 سال، سایت گوراب واقع در استان اصفهان، ارزیابی و پایش شد.
مواد و روشها
سایت گوراب فریدونشهر اصفهان واقع در 230 کیلومتری غرب شهر اصفهان و 35 کیلومتری غرب شهرستان فریدونشهر است. فاکتورهای گیاهی مورد مطالعه در این پژوهش، شامل درصد تاج پوشش و میزان تولید گونههای گیاهی میباشد. همچنین درصد سنگریزه سطح خاک و درصد لاشبرگ نیز تعیین شد. ارزیابی پوشش گیاهی در پلاتهای 1 مترمربعی ثابت که در سال اول از روش تصادفی- سیستماتیک و در سالهای بعد در همان پلاتها با تعداد نمونه کافی و پراکنش مناسب نمونهها در تیپ گیاهی تعیینشده در زمان آمادگی مرتع انجام شد.
نتایج
نتایج نشان داد میانگین 4 ساله درصد تاج پوشش گیاهی سایت گوراب حدود 2/42 درصد میباشد که بیشترین و کمترین میزان پوشش به ترتیب مربوط به سال 1398 معادل 4/59 و سال 1400 برابر با 6/31 درصد است. میزان متوسط تولید در سایت مورد بررسی 2/1374 کیلوگرم ماده خشک در هکتار است. تولید نیز مانند درصد تاج پوشش تغییرات بسیار زیادی را در طول ارزیابی 4 ساله در سایت گوراب نشان میدهد، بهطوریکه در سال 1398 تولید به میزان 1957 کیلوگرم در هکتار میرسد و در سال 1400 با کاهش 50 درصدی نسبت به سال 1398 به 7/955 کیلوگرم در هکتار کاهش مییابد. نتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نیز نشان داد که میزان بارندگی فصل رویش بیشترین همبستگی را با میزان تاجپوشش و تولید گیاهان منطقه داشته است.
نتیجهگیری
با توجه به اهمیت مراتع از بعد ارزشهای زیستمحیطی و خدماتی که به جامعه ارائه میدهند، مطالعه تغییرات مراتع از جهت عوامل مذکور و شناخت عامل تغییرات آن کمک مؤثری در جهت تدوین برنامه مدیریت اصولی و بهرهبرداری پایدار از مراتع فراهم خواهد کرد.
حامد جنیدی؛ ندا رگیده؛ پرویز کرمی
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، صفحه 346-356
چکیده
سابقه و هدف
دگر آسیبی یا آللوپاتی به اثرهای مضر مستقیم و غیرمستقیم یک گیاه بر گیاه دیگر گفته میشود. این اثرها از طریق تولید ترکیبهای آللوشیمیایی و آزاد شدن آنها به درون محیط انجام و سبب تحریک یا بازدارندگی میشود. با توجه به اهمیت روابط اکولوژیک دو گونه Daphne mucronata و Amygdalus lycioides بهعنوان یکی از اصلیترین و مناسبترین گیاهان برای ...
بیشتر
سابقه و هدف
دگر آسیبی یا آللوپاتی به اثرهای مضر مستقیم و غیرمستقیم یک گیاه بر گیاه دیگر گفته میشود. این اثرها از طریق تولید ترکیبهای آللوشیمیایی و آزاد شدن آنها به درون محیط انجام و سبب تحریک یا بازدارندگی میشود. با توجه به اهمیت روابط اکولوژیک دو گونه Daphne mucronata و Amygdalus lycioides بهعنوان یکی از اصلیترین و مناسبترین گیاهان برای اجرای برنامههای اصلاحی منطقه، ضروری است که روابط آللوپاتیک آنها در جهت به ثمر رسیدن برنامههای اصلاحی بررسی شود.
مواد و روشها
به منظور بررسی اثر آللوپاتی Daphne mucronata بر خصوصیات جوانهزنی (درصد و سرعت)، رشد ریشهچه و شاخصهای اولیه رشد (بنیه بذر، درصد بازدارندگی، متوسط زمان جوانهزنی و میانگین زمان جوانهزنی) Amygdalus lycioides، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 20 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش با نسبتهای 0 (شاهد)، 20، 40، 60 و 80 درصد هم برای عصاره برگ و هم برای عصاره ریشه در آزمایشگاه، داخل پتریدیش و درون ژرمیناتور اجرا شد. تحلیل دادهها با تجزیه واریانس یکطرفه انجام شد و برای گروهبندی تیمارها از آزمون دانکن استفاده گردید. کلیه بررسیهای آماری در نرمافزار SPSS انجام شد.
نتایج
طبق نتایج این تحقیق عصاره برگ دافنه در غلظتهای 60 و 80 درصد و عصاره ریشه دافنه در تمامی غلظتها منجر به بروز اثر آللوپاتی بر روی بذرهای بادام وحشی شد. عصاره برگ دافنه در غلظتهای 60 و 80 درصد منجر به کاهش جوانهزنی (به ترتیب به میزان 5/6 و 13 درصد)، طول ریشهچه (به ترتیب به میزان 1/20 و 2/26 درصد) و درصد بازدارندگی (به ترتیب به میزان 8/6 و 6/13 درصد) شد. بیشترین تأثیر عصاره ریشه دافنه بر بذر بادام وحشی در غلظت 80 درصد مشاهده شد که باعث کاهش درصد جوانهزنی (69 درصد)، طول ریشهچه (01/93)، درصد بازدارندگی (73 درصد)، متوسط زمان جوانهزنی (2/9 درصد) و سرعت جوانهزنی (42/12 درصد) گردید.
نتیجهگیری
عصاره ریشه اثر آللوپاتی بیشتری نسبت به برگ بر ویژگیهای جوانه زنی بذر بادام وحشی داشت. همچنین در هر دو عصاره ریشه و برگ با افزایش غلظت، اثر آللوپاتی نیز افزایش یافت. در نهایت این بررسیها نشان داد که اثر آللوپاتی یکی از عواملی است که در جدایی رویشگاه دافنه و بادام یک منطقه، نقش بسزایی داشته است. این یافته نشان می هد که در اجرای پروژههای اصلاحی مرتع، بهویژه انجام عملیات بیولوژیک در مناطق مشابه با استفاده از این دو گونه، ملاحضات اکولوژیک از جنبه اثر دگر آسیبی این دو گونه بر یکدیگر در نظر گرفته شود تا احتمال موفقیت پروژههایی از این دست افزایش یابد.
الهام فخیمی؛ تورج مختارپور؛ جواد معتمدی؛ گلناز تاسلی؛ حمزه علی شیرمردی؛ یعقوب ایرانمنش؛ محسن حبیبی
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، صفحه 357-368
چکیده
سابقه و هدف
تالاب گندمان در استان چهارمحال و بختیاری یکی از ده تالاب برتر ایران است که از نظر تنوع زیستی، زیباییشناختی، تولید علوفه، حفظ منابع آبوخاک و پرندهنگری دارای اهمیت زیستمحیطی فراوانی است. متأسفانه در چند دهه اخیر، به دلیل دخالتهای انسانی (تغییر کاربری، چرای بیرویه دام و خارج از فصل و آتشسوزی) و تغییرات اقلیمی، ...
بیشتر
سابقه و هدف
تالاب گندمان در استان چهارمحال و بختیاری یکی از ده تالاب برتر ایران است که از نظر تنوع زیستی، زیباییشناختی، تولید علوفه، حفظ منابع آبوخاک و پرندهنگری دارای اهمیت زیستمحیطی فراوانی است. متأسفانه در چند دهه اخیر، به دلیل دخالتهای انسانی (تغییر کاربری، چرای بیرویه دام و خارج از فصل و آتشسوزی) و تغییرات اقلیمی، شاخصههای پوشش گیاهی ازجمله سطح تاجپوشش گیاهان، تراکم، بیوماس، تنوع و غنای گونهای در تالاب گندمان دچار تغییر شدهاند. بنابراین، برای ارزشگذاری اقتصادی خدمات و کارکردهای آنها و بهرهبرداری بهینه از پوشش گیاهی و دستیابی به برنامه مدیریت پایدار، میبایست این تغییرات شناسایی و ارزیابی شوند. این مطالعه با هدف ارزیابی شاخصههای پوشش گیاهی (درصد پوششتاجی و مقدار زیتوده هوایی (بیوماس)) رویشگاههای مختلف تالاب گندمان انجام شد.
مواد و روشها
بدین منظور، ابتدا تیپبندی پوشش گیاهی تالاب گندمان انجام و گونههای گیاهی موجود در هر تیپ گیاهی (رویشگاه) جمعآوری و شناسایی شد. سپس در هر توده معرف، سه ترانسکت 100 متری مستقر و فواصل بین ترانسکتها با توجه به وسعت توده معرف و نحوه پراکنش پوشش گیاهی و فاصله بین لکههای گیاهی، متغیر و 50 تا 100 متر لحاظ شد. بر روی هر ترانسکت نیز 10 پلات یک مترمربعی با فواصل یکسان مستقر گردید. درمجموع، در هر توده معرف، 30 پلات یک مترمربعی برای اندازهگیری مشخصههای گیاهی استفاده شد. در هر پلات، درصد پوششتاجی، تعداد پایه گیاهی و زیتوده هوایی گونههای گیاهی، درصد سنگ و سنگریزه، درصد لاشبرگ و درصد خاک لخت اندازهگیری گردید. برای برآورد زیتوده، از روش نمونهگیری مضاعف و رابطه بین درصد پوششتاجی با مقدار زیتوده هوایی، استفاده .
نتایج
بررسیها نشان داد درمجموع پنج تیپ گیاهی در تالاب گندمان پراکنش دارد. تیپ گیاهیPhragmites australis-Carex riparia با مساحت 90/52 هکتار، بیشترین مساحت تالاب گندمان را به خود اختصاص داده است. براساس نتایج، متوسط پوششتاجی رویشگاهها، 02/76 درصد و زیتوده هوایی آنها، 52/1695 گرم در مترمربع است که بیشترین مقدار (5/3198 گرم بر مترمربع) مربوط به تیپ گیاهی Phragmites australis-Carex riparia و کمترین مقدار (4/511 گرم بر مترمربع) مربوط به تیپ گیاهی Potentilla anserina-Carex riparia-Cynodon dactylon میباشد. در بین گونههای گیاهی نیز بیشترین مقدار زیتوده هوایی (7/2986 گرم بر مترمربع)، مربوط به گونه australis Phragmites (نی) است.
نتیجهگیری
بهطورکلی با توجه به مقدار قابلتوجه زیتوده هوایی تیپهای گیاهی، پیشنهاد میگردد برای بهرهبرداری بهینه از پوشش گیاهان تولیدی و حفظ تعادل پایدار تالاب گندمان، تیپهای گیاهی قطعهبندی شده و قطعات دارای گیاهان در معرض خطر انقراض بهطور کامل حفاظتشده و در قطعات با تراکم زیاد پوشش گیاهی و حساسیت بالا به آتشسوزی با رعایت ملاحظات زیستمحیطی از روشهای برداشت تعادلی، انتخابی و تناوبی بهمنظور ایجاد آتشبر استفاده شود.
کاظم ساعدی
دوره 31، شماره 4 ، بهمن 1403، صفحه 369-381
چکیده
سابقه و هدف: تولید اطلاعات پایه و شناخت عناصر اصلی اکوسیستم مرتعی نیاز اساسی هر نوع مدیریتی در این عرصههاست. این پژوهش جزو اولین تلاشهایی است که برای تعیین میزان آسیبپذیری یا مقاومت گونههای کلیدی در برابر چرای دام در منطقه سارال کردستان انجام شده است.
مواد و روشها: برای سنجش اثر برداشت بر گونه مهم مرتعی Ferula haussknechtii، قبل از آغاز ...
بیشتر
سابقه و هدف: تولید اطلاعات پایه و شناخت عناصر اصلی اکوسیستم مرتعی نیاز اساسی هر نوع مدیریتی در این عرصههاست. این پژوهش جزو اولین تلاشهایی است که برای تعیین میزان آسیبپذیری یا مقاومت گونههای کلیدی در برابر چرای دام در منطقه سارال کردستان انجام شده است.
مواد و روشها: برای سنجش اثر برداشت بر گونه مهم مرتعی Ferula haussknechtii، قبل از آغاز فصل رویشی سال 1386 تا پایان سال 1390 اقدام به محصور کردن قطعهای نیمهکتاری مرتع در سامان زردوان سارال شد. در این قرق تحقیقاتی 40 پایه از گونه مذکور بهصورت کاملاً تصادفی انتخاب شد و هر 10 پایه به تیمارهای برداشت تولید اندام هوایی از طریق چشمی به میزانهای 0، 40-20، 60-40 و 80-60 درصد اختصاص یافت. برای تعیین دقیق میزان برداشت در دامنه مورد نظر، تمامی تولید برداشتشده و تولید باقیمانده بعد از فصل خواب محاسبه شد. فصل چرا در سیستم سنتی چرای دام به نام «شگلداری» حدود 4-3 ماه است. تیمارهای برداشت در سه تکرار و با فاصله زمانی یک ماه (اردیبهشت، خرداد و تیر) انجام شد. برای محاسبه درصد دقیق تیمارهای قطع، تمام تولیدهای قطعشده و باقیمانده برداشت شدند و پس از خشککردن در هوای آزاد، توزین گردیدند. به همین منظور، تولید همه پایهها (بهجز شاهدها) در آخر فصل رویشی برداشت شدند. به مدت چهار سال و هر ساله اقدام به اندازهگیری یا برآورد چشمی ویژگیهای بنیه و شادابی، مرگومیر، ارتفاع و تولید در همه پایهها شد. در سال پنجم (1390) نیز، برای پایش آثار اعمال تیمارهای برداشت در سال استراحت، بدون اعمال تیمار، این ویژگیها اندازهگیری شد. با استفاده از طرح آماری کرتهای خردشده در زمان، تجزیهوتحلیل دادهها انجام شد. از آزمون چنددامنهای دانکن برای مقایسه میانگینها استفاده شد.
یافتهها: میانگین تراکم این گونه در مرتع 41/0 پایه در مترمربع در ناحیه قرقشده است و در نقاطی از مرتع بهگونهای است که جزو گونههای غالب و گاهی گونه اصلی جامعه گیاهیست. نتایج بهدستآمده نشان داد، یکی از پایهها در 4 سال مورد مطالعه خشک شده بود. هیچیک از سطوح برداشت نتوانست بنیه و مرگومیر گیاهان را تحت تأثیر قرار دهد. پایههایی که در شدتهای مختلف برداشت شده بودند، در تولید اندام هوایی یکسان عمل کرده و دارای ارتفاع نهایی مشابهی بودند. اثر متقابل تیمار در سال برای ویژگی تولید اندام هوایی تفاوت معنیدار داشت (001/0P ≤) و برای ارتفاع نهایی تفاوت معنیداری نداشت (05/0P ≥).
نتیجهگیری: تراکم بالای گونه در مرتع، با وجود خوشخوراکی بالا، نشاندهنده مقاومت گیاه به چرای دام است. در تأیید این موضوع، تیمار برداشت رویش سالانه اندام هوایی با شدت حدود 70 درصد نیز نتوانست آسیبی به گیاه وارد کند. با این حال، نتایج به خوبی نشان دادند که باید سال استراحت در سیستم چرایی این گونه لحاظ شود. سیستم چرای استراحتی برای تولید بذر یک ضرورت اجتنابناپذیر است. این گونه در دانش بومی دامپروری و مرتعداری، بهویژه، در سیستم چرای سنتی «شگلداری» اهمیت فراوان دارد. همچنین، با توجه به خوشخوراکی بالای این گونه برای گوسفند بومی، حضور فراوان گونه نشانـه سلامت مرتع و نزدیکی جامعه گیاهی به کلیماکس خود است.