یاسر قاسمی آریان؛ هادی اسکندری دامنه؛ مریم نعیمی؛ عادل جلیلی؛ سمیرا زندی فر؛ آزاده گوهردوست؛ سگینه لطفی نسب اصل
دوره 32، شماره 1 ، اردیبهشت 1404، صفحه 1-17
چکیده
سابقه و هدف
فرونشست زمین که بیشتر پیامد برداشت بیرویه از لایههای آبدار زیرزمینی است، آخرین و غیرقابلبازگشتترین مرحله از فرایند بیابانزایی و تخریب سرزمین است. اگرچه این موضوع امروزه به عنوان یک ابرچالش، بسیاری از دشتها و حتی کلانشهرهای مهم ایران را با تهدید جدی مواجه کرده است، اما در بیشتر معیارها و شاخصهای مربوط ...
بیشتر
سابقه و هدف
فرونشست زمین که بیشتر پیامد برداشت بیرویه از لایههای آبدار زیرزمینی است، آخرین و غیرقابلبازگشتترین مرحله از فرایند بیابانزایی و تخریب سرزمین است. اگرچه این موضوع امروزه به عنوان یک ابرچالش، بسیاری از دشتها و حتی کلانشهرهای مهم ایران را با تهدید جدی مواجه کرده است، اما در بیشتر معیارها و شاخصهای مربوط به مدلهای برآورد شدت بیابانزایی، میزان فرونشست زمین و نقش بخش کشاورزی (به عنوان اصلیترین مصرفکننده آب زیرزمینی) مغفول مانده است. در همین راستا، این پژوهش با هدف برآورد شدت بیابانزایی و تخریب سرزمین از منظر آب و فرونشست در حوضه آبریز قرهقوم انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش نقشههای پهنهبندی سه شاخص معیار آب زیرزمینی (هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم، افت سطح تراز) برای 273 چاه مشاهده شده در بازه زمانی 97-1380، براساس طبقات شدت بیابانزایی (کم، متوسط، شدید و خیلی شدید) به روش معکوس مربع فاصله (IDW) در محیط نرمافزار GIS10.8 تهیه گردید. با تلفیق نقشههای یادشده با نقشه میزان فرونشست زمین برای سال آبی 95-1394، نقشه شدت بیابانزایی محدوده مطالعاتی استخراج شد. با توجه به اهمیت تغییرات حجم مخزن، به عنوان عامل اصلی پدیده فرونشست، تغییرات این شاخص نیز در طول سالهای آبی 1397-1364 به تفکیک هر آبخوان تجزیهوتحلیل گردید.
نتایج
نتایج نشان داد وضعیت بالفعل بیابانزایی از نظر شاخص هدایت الکتریکی، در 6/46 درصد حوضه مورد مطالعه شدید و خیلی شدید است. همچنین این میزان در رابطه با نسبت جذب سدیم در 6/90 درصد حوضه، کم و در رابطه با شاخص افت آب زیرزمینی 4/53 درصد حوضه شدید و خیلی شدید میباشد. بدترین وضعیت مربوط به شاخص افت آب زیرزمینی بوده که وضعیت مشکوک و نامناسب شوری در آبخوانهای سرخس، فریمان – تربت جام، جنوبغربی مشهد و نریمانی نیز تا حدود زیادی معلول این شاخص است. نتایج بررسی شاخص میزان فرونشست نشان داد وضعیت بیابانزایی از نظر این شاخص در 1/18 درصد از حوضه مورد مطالعه شدید است. در این میان آبخوانهای مشهد، فریمان – تربت جام، تایباد و کرات، به ترتیب دارای بیشترین میزان فرونشست هستند. نتایج بررسی تغییرات حجم مخزن نیز نشان داد که بیشترین سطح فرونشست در آبخوان مشهد با بیشترین تغییرات حجم همراه بوده است. نتایج بهدست آمده در مورد وضعیت بالفعل بیابانزایی تحت دو معیار آب زیرزمینی و فرونشست در حوضه آبریز قرهقوم نشان داد که 9/55 درصد از محدوده مورد مطالعه در طبقه متوسط و 1/26 درصد از آن در طبقه کم قرار دارد. بر این اساس، شدت بیابانزایی در کل حوزه تحت دو معیار آب زیرزمینی و فرونشست در طبقه متوسط و کم قرار میگیرد.
با توجه به اینکه بخش کشاورزی بیشترین مصرف آب را در حوضه مورد مطالعه به همراه دارد، پیشنهاد میگردد تمهیدات ویژهای در مورد افزایش کارایی و بهرهوری آب در این بخش انجام شود. در غیر این صورت، پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی بیابانزایی و تخریب سرزمین، جبرانناپذیر خواهد بود.
مسلم یزدانی؛ Hamid Azimzadeh؛ حمیدرضا کریم زاده؛ محسن سلیمانی
دوره 32، شماره 1 ، اردیبهشت 1404، صفحه 18-34
چکیده
سابقه و هدف
تعیین مقدار عددی شدت فرسایش بادی و گردوغبار نیاز به اندازهگیری دقیق دارد. از سوی دیگر، تلههای رسوبگیر با ویژگیهای هندسی و ائرودینامیکی متفاوت، بازدهی گوناگونی در جمعآوری، نگهداشت و انتخابگری ذرات بادرفت دارد. ازاینرو، لازم است تا بازدهی تلهها تعیین و در سنجش مقدار فرسایش بادی مد نظر قرار گیرد. در این پژوهش بازدهی ...
بیشتر
سابقه و هدف
تعیین مقدار عددی شدت فرسایش بادی و گردوغبار نیاز به اندازهگیری دقیق دارد. از سوی دیگر، تلههای رسوبگیر با ویژگیهای هندسی و ائرودینامیکی متفاوت، بازدهی گوناگونی در جمعآوری، نگهداشت و انتخابگری ذرات بادرفت دارد. ازاینرو، لازم است تا بازدهی تلهها تعیین و در سنجش مقدار فرسایش بادی مد نظر قرار گیرد. در این پژوهش بازدهی جمعآوری و نگهداشت دو نوع تله رسوبگیر فرسایش بادی Cox Sand Catcher (CSC) و Modified Wilson Cooke (MWAC) مقایسه شد. این دو تله، در مطالعات سنجش و پایش فرسایش بادی در دنیا و به تازگی در ایران استفاده شده است.
مواد و روشها
آزمونها با استفاده از دو خاک کانون بحرانی فرسایش بادی کشور شامل گود گوار بافق و گاوخونی (سجزی) انجام شد. پایههای لازم برای استقرار تله و سینی خاک در تونل باد از نوع مکنده هوا، طراحی و ساخته شد. اندازهگیریها در محیط آزمایشگاهی با تونل باد در سرعتهای 1/6، 88/7، 35/9 و 62/10 متر بر ثانیه انجام و بازدهی جمعآوری، نگهداشت و انتخابگری ذرات برای دو تله اندازهگیری گردید.
نتایج و بحث
نتایج نشان داد بازدهی جمعآوری تله CSC در سرعتهای 1/6، 88/7، 35/9 و 62/10 متر بر ثانیه برای خاک سجزی با بافت لومی شنی به ترتیب برابر با (11/1 61/20)، (47/2 06/43)، (12/5 90/35) و (78/1 41/29) درصد و برای نمونه خاک بافق با بافت شنی به ترتیب برابر با (35/3 35/25)، (00/4 33/47)، (19/5 68/41) و (83/3 11/33) میباشد و در تله MWAC نیز به ترتیب برای سرعت باد 1/6، 88/7، 35/9 و 62/10 متر بر ثانیه برای خاک با بافت لومی شنی به ترتیب برابر با (02/4 75/29)، (18/7 95/31)، (21/5 57/57) و (82/5 84/62) درصد و برای خاک با بافت شنی نیز به ترتیب برابر (83/8 92/43)، (34/4 23/44) و (97/2 19/47) است. همچنین در مورد بازدهی نگهداشت در هر دو تله رسوبگیر برای هر دو نوع بافت خاک مورد بررسی، بیش از 95 درصد بود. تلهها بهطور عمده دارای انتخابگری کمتر در دو محدوده ذرات بسیار ریز (کمتر از ۱۰۰ میکرون) و بسیار درشت (بزرگتر از ۱ میلیمتر) هستند، اما تله CSC با توجه به طراحی خاص، ذرات شن را با انتخابگری بیشتر جمعآوری میکند.
نتیجهگیری
بهطورکلی با افزایش سرعت باد بازدهی جمعآوری تله MWAC برای هر دو نمونه خاک (شنی و لوم شنی) افزایش یافت ولی در تله CSC با افزایش تا سرعت حدود ۸ متر بر ثانیه و بعد کاهش برای هر دو بافت خاک همراه بود. دلیل این اختلاف، در ویژگیهای هندسی و شکل تله است. تلهها بهطور عمده دارای انتخابگری کمتر در دو محدوده ذرات بسیار ریز (کمتر از ۱۰۰ میکرون) و بسیار درشت (بزرگتر از ۱ میلیمتر) میباشد، اما تله CSC با توجه به طراحی خاص، ذرات شن را با انتخابگری بیشتر جمعآوری میکند. بدین لحاظ بازدهی جمعآوری، نگهداشت و انتخابگری ارتباط تنگاتنگی با توزیع دانهبندی خاک، سرعت باد و فرم هندسی و ائرودینامیک تله دارد.
صدیقه زارع کیا؛ علی اشرف جعفری؛ نیلوفر زارع
دوره 32، شماره 1 ، اردیبهشت 1404، صفحه 35-49
چکیده
سابقه و هدف
کاهش گونههای خوشخوراک و افزایش گونههای مهاجم در مراتع و اراضی مرتعی که در یک دوره زمانی به زراعت دیم تبدیل و بعد از چند سال بهرهبرداری به دلیل کاهش توان تولید رها شدهاند ازجمله مسائل مطرح در کشور بوده که باعث کاهش تولید علوفه مورد نیاز دامها شدهاست. یکی از منابع عمده تولید مراتع کشور، گونههای مختلف جنس گون میباشد. ...
بیشتر
سابقه و هدف
کاهش گونههای خوشخوراک و افزایش گونههای مهاجم در مراتع و اراضی مرتعی که در یک دوره زمانی به زراعت دیم تبدیل و بعد از چند سال بهرهبرداری به دلیل کاهش توان تولید رها شدهاند ازجمله مسائل مطرح در کشور بوده که باعث کاهش تولید علوفه مورد نیاز دامها شدهاست. یکی از منابع عمده تولید مراتع کشور، گونههای مختلف جنس گون میباشد. تعداد زیادی از گونههای مختلف این جنس، گونهای علفی دائمی هستند که از بین آنها تعداد زیادی مورد تعلیف دام قرار میگیرند. این پژوهش به منظور ارزیابی دو روش کشت مستقیم بذر و کشت نشایی برای پنج گونه گون علوفهای (Astragalus (vegetus, brachyodontus, effusus, cyclophyllon, brevidens در ایستگاه همند آبسرد دماوند انجام شد.
مواد و روشها
پنج گونه گون علفی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار کشت شدند. در هر دو روش کشت مستقیم بذر و کشت نشایی، گیاهان در کرتهای مجزا کشت شدند. کشت مستفیم بذر در آبانماه 1397 انجام شد. برای این منظور، پس از آمادهسازی بستر کاشت، بذر هر جمعیت بر روی دو خط 6 متری طوری کشت شدند که فاصله خطوط بین جمعیتها 5/0 متر و فاصله خطوط بین گونهها 75/0 متر بود. فاصله بین بوتهها بر روی خطوط 25 سانتیمتر بود. کشت نشائی در فروردینماه 1398 انجام شد. فواصل بین ردیفها و بین بوتهها در کشت نشایی مشابه کشت مستقیم بذر بود. در روش کاشت مستقیم، کشت به صورت دیم و در کشت نشایی برای استقرار اولیه و به دلیل عدم وجود بارندگی پس از کاشت، دو مرحله آبیاری انجام گردید. بهمنظور استقرار گیاهان در شرایط دیم، در سالهای 1398 و 1399 یادداشتبرداری انجام نشد. در خرداد و تیر 1400 (دو سال پس از استقرار پایهها) پارامترهای گیاهی شامل تولید علوفه، پوشش تاجی، ارتفاع گیاه و عملکرد بذر اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده تجزیه واریانس شدند و مقایسه میانگین تیمارها بوسیله آزمون چند دامنهای دانکن انجام گردید.
نتایج
نتایج نشان داد که در هر دو روش کشت (مستقیم و نشایی)، تفاوت بین گونهها و جمعیتها از لحاظ کلیه صفات مورد مطالعه معنیدار بود. برای کلیه گونهها، کشت مستقیم موفقیت بیشتری نسبت به کشت نشایی داشت. بیشترین عملکرد علوفه با میانگین 102 گرم در پایه در گونهA. effusus در کشت مستقیم بذر بدست آمد. از نظر عملکرد علوفه و سایر صفات مورفولوژیکی نیز رتبههای بالا مربوط به این گونه بود. این در حالی است که در کشت نشایی بیشترین میزان تولید علوفه با 80 گرم در پایه (مربوط به گونهA. brevidens ) بود. در ارتباط با تولید بذر نیز پایههای مربوط به کشت مستقیم بذر دارای عملکرد بذر بیشتری نسبت به کشت نشایی بودند. بالاترین میزان تولید بذر در کشت مستقیم بذر (14 گرم در پایه) مربوط به گونه A. brevidens و بالاترین میزان تولید بذر در کشت نشایی (11 گرم در پایه) مربوط به گونهA. effusus بود.
نتیجهگیری کلی
با توجه به نتایج در هر دو روش کشت، بعد از گونهA. brevidens ، گونههای A. vegetus وA. effusus دارای بیشترین مقادیر از لحاظ تمام پارامترها بودند. دو سال بعد از کشت، گیاهان مستقر شده از کشت مستقیم بذر وضعیت مناسبتری از لحاظ تولید علوفه و بذر و سطح تاج پوشش گیاهی داشتند و این روش در مناطقی که میزان (با بارندگی متوسط بالای 300 میلیمتر در سال) و پراکنش بارندگی مناسبی دارد میتواند مناسب باشد. با این حال، عملکرد پایههای حاصل از کشت نشایی نیز رضایتبخش بوده و در مناطقی که امکان کشت مستقیم بذر (از لحاظ کافی نبودن میزان بذر و نامناسب بودن بستر کشت و پراکنش بارندگی) وجود ندارد میتوان از روش کشت نشایی نیز برای گونهای علفی استفاده کرد. همچنین توصیه میشود برای آمادگی مرتع تا دو سال بعد از کاشت (در فصل رویش) دام وارد مرتع نشود.
سمیرا زندی فر؛ عادله جمالیان؛ فرهاد خاکساریان؛ حمیدرضا عباسی؛ محمدرضا فرودی جهرمی5
دوره 32، شماره 1 ، اردیبهشت 1404، صفحه 50-70
چکیده
سابقه و هدف
آنالیزهای ژئوشیمیایی میتوانند اطلاعات مفیدی را در مورد منشأ رسوبات، نحوه انتقال آنها، هوازدگی، محیط رسوبی و شرایط تکتونیکی نشان دهند. شناسایی منشأ نهشتههای بادی و رسوبات دریاچهای یکی از عوامل مهم برای بازسازی آشفتگیهای محیطی و شناخت فراوانی طوفانهای گردوغبار است و برای درک تکامل بعدی آن از اهمیت بالایی برخوردار ...
بیشتر
سابقه و هدف
آنالیزهای ژئوشیمیایی میتوانند اطلاعات مفیدی را در مورد منشأ رسوبات، نحوه انتقال آنها، هوازدگی، محیط رسوبی و شرایط تکتونیکی نشان دهند. شناسایی منشأ نهشتههای بادی و رسوبات دریاچهای یکی از عوامل مهم برای بازسازی آشفتگیهای محیطی و شناخت فراوانی طوفانهای گردوغبار است و برای درک تکامل بعدی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از اجرای این پژوهش، درک وضعیت ژئوشیمی، دینامیک و سازوکارهای حرکت رسوبات و تعیین منشأ نهشتههای بادی تالاب هامون سیستان در جنوبشرق ایران براساس تجزیهوتحلیل ژئوشیمیایی است.
مواد و روشها
در مجموع 20 نمونه رسوبات سطحی (تا عمق 30 سانتی متری) براساس واحدهای ژئومورفولوژیکی و نقشههای توپوگرافی برای شناسایی منشأ و ترکیب تالاب هامون جمعآوری شدند. نمونههای انتخاب شده برای آنالیز ژئوشیمیایی تا 64 میکرومتر پودر گردیدند. درصد عمده اکسیدها و غلظت عناصر به ترتیب توسط دستگاه XRF مدل PhilipsPW2400 مجهز به Rh-tube با دقت 01/0 درصد وزنی و ICP-MS در آزمایشگاه مواد معدنی کانساران بینالود مستقر در پارک علم و فناوری پردیس دانشگاه تهران اندازهگیری شد. برای مقایسه بهتر نتایج آنالیز نمونههای رسوبی با یک استاندارد جهانی، مقادیر اندازهگیری شده برای اکسیدهای اصلی عناصر کمیاب در هر نمونه، به مقادیر متوسط همین عناصر در پوسته قاره بالایی نرمال گردید. نمونههای S1 تا S7 از جنوب حوضه و S8 تا S20 از شمال منطقه مورد مطالعه انتخاب شدند. برای طبقهبندی نقاط از نمودار توزیع تجمعی نسبت Ni/Sr استفاده شد. برای خوشهبندی نمونهها، از نتایج آنالیز ژئوشیمیایی استفاده شده است. بهطورکلی، برای پیشپردازش مجموعه دادههای چند متغیره با توزیع فضایی ناشناخته، یک روش بدون نظارت تقسیمبندی دادهها ترجیح داده میشود. خوشهبندی مبتنی بر گراف با وضوح چندگانه (MRGC) یکی از روشهای پذیرفته شده برای این پژوهش است.
نتایج
نتایج نشان میدهد که رسوبات در بخش جنوبی حوضه حاوی غلظت بالاتری از ذرات رسوبی آواری مانند کوارتز و میکای ریزدانه و کربنات است. وجود ترکیب آلومینوسیلیکات در نمونهها با توجه به ضریب تعیین 77/0 بین SiO2 و Al2O3 تأیید میشود. غلظت بالای MgO،CaO و Na2O در نمونههای شمالی نشاندهنده حضور کانیهای مافیک و فرامافیک در سنگهای منشأ است. همچنین، غلظت بالای Fe2O3 در این نمونهها، حکایت از حضور کانیهای آهندار مانند بیوتیت و آمفیبول دارد. نمونههای شمالی، با توجه به حضور دانههای کوارتز، فلدسپات و میکا و قرارگیری در محدوده سنگهای آذرین با ترکیب متوسط، منشأ آذرین دارند. این نشان میدهد که بخش قابل توجهی از رسوبات شمالی از تخریب سنگهای آذرین مشتق شدهاند. در مقابل، نمونههای جنوبی عمدتاً از کوارتز و فلدسپات تشکیل شدهاند که نشاندهنده منشأ رسوبی آنهاست. این نمونهها به عنوان سنگ آرنایت طبقهبندی میشوند که نشان از بلوغ رسوبی بالاتر نسبت به نمونههای شمالی دارد.
آواریهای قسمت جنوبی به عنوان سنگ آرنایت طبقهبندی میشوند، در حالی که نمونههای قسمتهای شمالی گریوک هستند. نمونههای شمالی در محدوده سنگهای آذرین با ترکیب متوسط قرار گرفتهاند. بنابراین برخاستگاه رسوبات با توجه به حضور دانههای کوارتز و فلدسپات و میکا منسوب به سنگهای آذرین است. در حالی که منشأ نمونههای جنوبی مربوط به سنگهای آذرین فلسیک میباشد. غنیسازی Rb، Ba و Sr در نمونههای قسمت شمالی در مقایسه با نمونههای قسمت جنوبی بیشتر است. در مقابل، عناصر با قدرت میدان بالا (HFSE) Th، U، Hf، و Zr غیرمتحرک هستند. کاهش مقادیر نیکل، کروم و وانادیم در نمونههای بخش جنوبی نشاندهنده اثر کم از منشأ مافیک است. همچنین، نسبت بالاتر LREE/HREE سنگهای منبع غنی از فلسیک را برای نمونههای جنوبی نشان میدهد. نمونههای شمالی در حاشیه فعال قاره و نمونههای قسمت جنوبی بین محیط حاشیه فعال و غیرفعال طبقهبندی میشوند.
نتیجهگیری
تجزیهوتحلیل شیمیایی ۲۰ نمونه جمعآوری شده از تالاب نشان داد که نمونههای بخش شمالی و جنوبی تالاب از نظر ترکیبات شیمیایی تفاوتهای قابل توجهی با هم دارند. با بررسی دقیقتر این دادهها و مطالعه میکروسکوپی نمونهها (پتروگرافی)، مشخص شد که رسوبات این دو بخش منشأهای متفاوتی دارند. رسوبات بخش شمالی تالاب عمدتاً از فرسایش سنگهای مناطق شرقیتر مانند حوضه هامون در افغانستان و حاشیه فعال قاره به وجود آمدهاند. در مقابل، رسوبات بخش جنوبی منشأ غربیتر دارند و از فرسایش سنگهایی در حاشیه غیرفعال قاره تشکیل شدهاند. این یافتهها نشان میدهد که مواد رسوبی در تالاب از مناطق مختلفی با ویژگیهای زمینشناسی متفاوت منشأ گرفتهاند. این اطلاعات میتواند در مطالعات آینده برای پیشبینی فرسایش خاک و مدیریت مشکلات ناشی از گردوغبار مفید باشد.
شفق رستگار؛ فاطمه شفیعی
دوره 32، شماره 1 ، اردیبهشت 1404، صفحه 71-90
چکیده
سابقه و هدف
گردشگری طبیعی و مسئولانه (بومگردی) بخشی از سایر عواید مراتع غیر از چرای دام است که میتواند با تأمین درآمد و انگیزه بیشتر برای دامدار، باعث کاهش فشار بهرهبرداری بیرویه از مراتع شود. از اینرو، بومگردی میتواند فرصتهای شغلی جدیدی را برای بهرهبرداران مراتع فراهم آورد و نقش مؤثری در روند جلوگیری از تخریب مراتع ...
بیشتر
سابقه و هدف
گردشگری طبیعی و مسئولانه (بومگردی) بخشی از سایر عواید مراتع غیر از چرای دام است که میتواند با تأمین درآمد و انگیزه بیشتر برای دامدار، باعث کاهش فشار بهرهبرداری بیرویه از مراتع شود. از اینرو، بومگردی میتواند فرصتهای شغلی جدیدی را برای بهرهبرداران مراتع فراهم آورد و نقش مؤثری در روند جلوگیری از تخریب مراتع ایفا کند. با توجه به مرور مطالعات انجام شده، بومگردی در مرتع دارای آثار مثبت و منفی میباشد. ازاینرو، توسعه گردشگری باید براساس معیارهای پایداری باشد و در آن بر هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی تأکید گردد. بنابراین، این تحقیق با هدف بررسی اثرهای اقتصادی اجتماعی و محیطزیستی بومگردی بر معیشت جوامع محلی مراتع ییلاقی هزارجریب بهشهر در استان مازندران انجام شد.
مواد و روشها
جامعه آماری منطقه مورد مطالعه، مشتمل بر 120 سامان عرفی و حدود 40 روستاست. از این بین، 12 مرتع ییلاقی (سامان عرفی) واقع در روستاهای پابند، کلیا، سرخ گریوه، یانهسر و سنکروج که هر ساله بیشترین گردشگر را بدلیل وجود جاذبههای طبیعی و فرهنگی جذب مینماید انتخاب شدند. روایی محتوایی پرسشنامه نیز با نظرخواهی از استادان مرتبط با موضوع تأیید شد و بعد با استفاده از مصاحبه و تکمیل میدانی پرسشنامهها، اقدام به گردآوری دادهها شد. به منظور محاسبه انسجام درونی ابزار تحقیق، از روش آماره آلفای کرونباخ استفاده شد. برای توزیع پرسشنامه از روش تصادفی ساده استفاده شد. در پرسشنامه نه گویه اجتماعی، هفت گویه اقتصادی و هشت گویه آثار محیطزیستی بررسی گردید. در نهایت با استفاده از الگوی تحلیل مسیر، تأثیر متغیرهای مستقل اقتصادی- اجتماعی و محیطزیستی بومگردی بر معیشت پایدار جوامع محلی بررسی شد. برای توصیف متغیرها با توجه به گویههای پرسشنامه از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، واریانس و انحراف معیار) استفاده شد. در بخش آمار استنباطی برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، برای رتبهبندی گویههای مربوط به هر شاخص از آزمون فریدمن، در تحلیل ضرایب همبستگی از آزمون اسپیرمن و کندال تائوبی و برای تحلیل نوع ارتباط متغیرها از آزمون رگرسیون در نرمافزار 26SPSS استفاده شد.
نتایج
در این تحقیق، 10 متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر پایداری معیشت وارد معادله رگرسیون شده است. این متغیرها در مجموع 69 درصد از واریانس توانمندی را تبیین کردند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد عامل اقتصادی بیشترین سهم از پایداری معیشت را بخود اختصاص داده است (385/0) و بر معیشت پایدار تأثیر مستقیم دارد. ویژگیهای فردی مانند تحصیلات و وضعیت اقامت نیز بر معیشت پایدار تأثیر معنیدار داشته است. از بین متغیرهای مستقل، بعد اجتماعی که در مدل تحلیل مسیر دارای اثرگذاری مستقیم (106/0) و غیرمستقیم بر عامل اقتصادی (120/0) میباشد، با مؤلفههایی مانند بهبود کیفیت زندگی، افزایش سطح درآمد و اشتغال تأثیر مثبت و معنیداری بر پایداری معیشت منطقه مورد مطالعه داشته است و نگرش جامعه محلی به این موضوع مثبت بوده است. بیشترین همبستگی و بالاترین میانگین رتبهای عامل اقتصادی مربوط به مؤلفههایی مانند بهبود کیفیت زندگی، افزایش سطح درآمد و پسانداز بوده و کمترین همبستگی مربوط به توسعه خدمات زیربنایی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که عوامل محیطزیستی با پایداری معیشت جوامع محلی کمترین همبستگی و رابطه مثبت و معنیداری داشته است. نتایج همبستگی تحلیل مؤلفههای محیطزیستی نیز نشان داد که شاخص محیطزیستی آثار مثبتی مانند گسترش فرهنگ محیطزیستی در میان مردم محلی را به همراه داشته است. نتایج نشان داد که پیامدهای محیطزیستی گردشگری نسبت به سایر پیامدها، اثرگذاری کمتری بر پایداری معیشت دارد.
نتیجهگیری
نتایج این تحقیق نشان داد که در مجموع پاسخدهندگان به اثرهای اجتماعی-اقتصادی و زیستمحیطی بومگردی نگاه موافق و مثبتی دارند. بعد اقتصادی تأثیرگذارترین و بعد محیطزیستی کمترین میزان تأثیر را بر معیشت پایدار داشته است. بومگردی باعث افزایش درآمدزایی، ایجاد اشتغال فصلی، کمک به حفظ فرهنگ محلی از طریق ترویج آداب و رسوم محلی شده است؛ اما با وجود ظرفیتهای موجود، بومگردی در منطقه نتواسته بر کاهش میزان مهاجرت جامعه محلی مورد تحقیق تأثیر معنیداری بگذارد. توسعه بومگردی در هزارجریب با چالشهایی ازجمله مشکلات زیرساختی مواجه است که نیاز به بهبود زیرساختها برای جذب بیشتر گردشگران دارد. همچنین به دلیل آگاهی پایین جامعه محلی، برخی از ساکنان هنوز نسبت به مزایای بومگردی آگاهی کافی ندارند. برای موفقیت بیشتر، تقویت زیرساختها و تدوین برنامه جامع مدیریت بومگردی در روستاهای مورد مطالعه پیشنهاد میشود.
زهرا عباس نسب؛ نوازاله مرادی؛ یحیی اسماعیل پور؛ حمید غلامی؛ مهدی بی نیاز
دوره 32، شماره 1 ، اردیبهشت 1404، صفحه 91-107
چکیده
سابقه و هدف
استفاده از افزودنیهای آلی و سازگار با محیطزیست، با اهداف حفاظت کمی و کیفی خاک و کنترل فرسایش بادی، راهکاری اقتصادی و کاربردی است. استفاده از نانوذرات، بهعنوان یک روش حفاظت خاک معرفی شدهاست. کیتوزان پلیمر طبیعی، غیر سمی، قابل تجزیه و سازگار با محیط است که میتواند در کاهش فرسایش بادی تأثیر داشتهباشد. کیتوزان و ...
بیشتر
سابقه و هدف
استفاده از افزودنیهای آلی و سازگار با محیطزیست، با اهداف حفاظت کمی و کیفی خاک و کنترل فرسایش بادی، راهکاری اقتصادی و کاربردی است. استفاده از نانوذرات، بهعنوان یک روش حفاظت خاک معرفی شدهاست. کیتوزان پلیمر طبیعی، غیر سمی، قابل تجزیه و سازگار با محیط است که میتواند در کاهش فرسایش بادی تأثیر داشتهباشد. کیتوزان و کامپوزیتهای پلیمری آن توجه پژوهشگران بسیاری را بهخود جلب نمودهاست. در ایران روزانه حجم زیادی ضایعات کشاورزی تولید میشود. رهاسازی غیراصولی این مواد در محیط باعث هدررفتن این منابع و آلودگی محیطزیست میگردد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاربرد 4 نوع بهساز زیستی شامل نانوبیوچار تولید شده از ساقههای درخت نخل، نانوبیوچار هسته خرما، کامپوزیت کیتوزان- نانوبیوچار ساقه و کامپوزیت کیتوزان- هسته خرما در سه سطح بر برخی از شاخصهای ارزیابی پایداری خاکدانه میباشد.
مواد و روشها
در این پژوهش، ابتدا 4 نوع بهساز زیستی شامل نانوبیوچار حاصل از ساقههای درخت نخل، نانوبیوچار هسته خرما، کامپوزیت کیتوزان- نانوبیوچار ساقه و کامپوزیت کیتوزان- هسته خرما تولید شد. بهمنظور تولید بیوچار، بقایای زیستتوده نخل شامل بقایای ساقه درختان نخل و هسته خرما از روستاهای میناب جمعآوری و آسیاب شد. سپس درون کوره با دمای 300-350 درجه سانتیگراد به مدت سه ساعت و 30 دقیقه فرایند پیرولیز انجام شد. پس از تولید، بیوچار به وسیله آسیاب گلولهای- سیارهای، به نانوبیوچار تبدیل گردید. استخراج کیتوزان با استفاده از پوستههای میگو جمعآوریشده از محل پرورش میگو واقع در بندر تیاب شهرستان میناب انجام شد. در نهایت تولید کامپوزیت کیتوزان – نانوبیوچار با استفاده از محلول استیک اسید و NaOH طی مراحلی در آزمایشگاه دانشگاه هرمزگان تولید گردید. برای اعمال تیمار، هریک از بهسازها بهطور جداگانه به صورت فاکتوریل در سه سطح 2،1،0 درصد وزنی مواد بهساز در سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی با خاک با بافت شنی مخلوط شده و به گلدانهای پلاستیکی اضافه شد و بهمدت 90 روز در شرایط ظرفیت زراعی و 50 درصد آن در شرایط گلخانه نگهداری گردید. بعد از گذشت دوره زمانی بیان شده، پس از نمونهبرداری از خاک گلدان خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مورد نظر در آزمایشگاه آب و خاک دانشگاه هرمزگان اندازهگیری شد. در نهایت تجزیهوتحلیل آماری دادهها با نرمافزار R نسخه 3.2.2 انجام شد. بهمنظور مقایسه میانگین اثر بهسازها از آزمون توکی (HSD) در سطح احتمال 95 درصد و برای رسم نمودارها از نرمافزار Excel استفاده شد.
نتایج
خاک مورد استفاده در این پژوهش، براساس نتایج آزمون خاک، دارای درصد زیادی شن بوده و در طبقه بافت شنی قرار دارد. همچنین دارای pH نزدیک به خنثی و شوری 04/15 میباشد. در بررسی زیستتودههای مورد استفاده، هسته خرما دارای درصد بالاتری از کربن و مواد فرار و درصد کمتری از رطوبت و خاکستر است. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد بهسازهای مورد مطالعه، تأثیر معنیداری در سطح احتمال 95 درصد، بر ویژگیهای مورد ارزیابی دارد و با توجه به مقدار، نوع و ویژگیهای ماده اولیه تولید شده از آن، اثرهای متفاوتی بر ویژگیهای خاک دارند. همه بهسازها در سطوح مختلف بهطور معنیداری باعث افزایش pH خاک، افزایش پایداری خاکدانه، افزایش میانگین وزنی قطر خاکدانه در حالت خشک و افزایش نسبت پراکنش رس و سیلت و سبب کاهش جرم مخصوص ظاهری و هدایت الکتریکی خاک شد. افزایش سطوح مصرفی در بهسازهای تولید شده از هسته خرما، باعث کاهش هدایت الکتریکی و جرم مخصوص ظاهری خاک و افزایش پایداری خاکدانه و میانگین وزنی قطر خاکدانه شد. افزایش سطوح مصرفی در بهسازهای تولید شده از ساقههای درخت نخل باعث کاهش پایداری خاکدانه و نیز افزایش میانگین وزنی قطر خاکدانه و جرم مخصوص ظاهری خاک شد. یافتههای این مطالعه نشان داد بهسازهای نانومقیاس و پلیمرهای آلی میتوانند باعث بهبود ویژگیهای خاک حساس به فرسایش شوند.
نتیجهگیری
نتایج این پژوهش نشان داد همه بهسازهای مورد مطالعه، باعث بهبود ویژگیهای خاک شد. بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و افزایش مقاومت آن در برابر عوامل فرساینده باد، امری ضروری و راهکاری مؤثر برای دستیابی به هدف توسعه پایدار است. لازم است اقدمات مدیریتی و فنی در راستای بهبود ویژگیهای مؤثر خاک برای کاهش فرسایش بادی انجام گردد تا ضمن اصلاح خاک، چالش اساسی گردوغبار نیز کنترل شود.