مهدی گنجی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ ریحانه مسعودی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 12-20
چکیده
ایران به دلیل قرار گیری بخش گستردهای از آن در منطقه خشک و نیمه خشک، فعالیتهای کشاورزی از جمله روشهای غلط آبیاری و مدیریت نادرست اراضی میتواند بطور گستردهای تخریب خاک و بیابانزایی را باعث شود. بنابراین برای جلوگیری از تخریب هرچه بیشتر خاک این مناطق، باید تحقیقاتی برروی اراضی کشاورزی و نحوه بهرهگیری از آنها انجام گیرد، تا ...
بیشتر
ایران به دلیل قرار گیری بخش گستردهای از آن در منطقه خشک و نیمه خشک، فعالیتهای کشاورزی از جمله روشهای غلط آبیاری و مدیریت نادرست اراضی میتواند بطور گستردهای تخریب خاک و بیابانزایی را باعث شود. بنابراین برای جلوگیری از تخریب هرچه بیشتر خاک این مناطق، باید تحقیقاتی برروی اراضی کشاورزی و نحوه بهرهگیری از آنها انجام گیرد، تا مشخص گردد که آیا کشاورزی منجر به تخریب اراضی میشود یا خیر؟ برای دستیابی به این منظور، منطقه کویر میقان اراک ( حوزه آبخیز سوارآباد) بعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید. نقشههای مختلف منطقه، شامل نقشه خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی به کمک تیم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. پنج کاربری غالب منطقه شامل اراضی باغی، اراضی دیم، اراضی آبی، مرتع و اراضی بایر بعنوان تیمار مورد مطالعه در نظر گرفته شدند، نمونهبرداری از خاک انجام شد و فاکتورهای خاک در دو گروه فاکتورهای اصلاحی خاک شامل ازت، کلسیم،منیزیم، هوموس و فاکتورهای تخریب خاک شامل شوری، نسبت جذب سدیم و اسیدیته، سدیم، کربنات و بیکربنات در عمق 0 تا 30 سانتی متری و 60-30 سانتی متر بررسی شدند. مطالعه فاکتورها در نرم افزارآماری SPSS بر اساس تجزیه واریانس انجام شد و در نهایت مطالعات نشان داد که بین تیمارها اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین در فاکتورهای اسیدیته، سدیم، بیکربنات و نسبت جذب سدیم، کاربری مرتع تیمار مطلوب در لایه سطحی مشخض گردید. با توجه به بررسی های انجامشده بر روی فاکتورهای اصلاحی و تخریبی خاک در لایه سطحی و تحتانی خاک مشخص شد که اراضی مرتعی از شرایط ایدهآلی برخوردار است و تیمار اراضی دیم و بایر نامطلوبترین تیمار میباشند.
نوراله عبدی؛ سعید گایگانی
دوره 22، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 100-108
چکیده
دی اکسید کربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. تجربیات نشان میدهد که با احیای پوشش گیاهی میتوان کربن را در اندامهای گیاهی تثبیت نمود که این فرآیند را اصطلاحاً ترسیب کربن گویند. به منظور بررسی کارایی گونههای بوتهای و درختچهای در ترسیب کربن زیست توده، تیپهای گیاهی دست کاشت Haloxylon persicumوAtriplex canescens با تیپهای ...
بیشتر
دی اکسید کربن اتمسفر در دهههای اخیر افزایش قابل توجهی داشته است. تجربیات نشان میدهد که با احیای پوشش گیاهی میتوان کربن را در اندامهای گیاهی تثبیت نمود که این فرآیند را اصطلاحاً ترسیب کربن گویند. به منظور بررسی کارایی گونههای بوتهای و درختچهای در ترسیب کربن زیست توده، تیپهای گیاهی دست کاشت Haloxylon persicumوAtriplex canescens با تیپهای گیاهی طبیعی Salsola incanescens و Atriplex verrucifera در اراضی بیابانی حاشیه شمالغربی کویر میقان اراک مورد مقایسه قرار گرفتند. در هر تیپ گیاهی مقدار زیستتوده هوایی و زمینی برای گونههای غالب و همراه اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد در تمام تیپهای گیاهی، ذخیره کربن زیستتوده هوایی بیش از ریشهها بود (61/2 برابر برای میانگین همه تیپهای گیاهی). همچنین میانگین کربن ترسیب شده در زیست توده تیپهای گیاهی H. persicum ، A. canescens، S. incanescens و A. verrucifera، بترتیب 19/531، 79/228، 77/207 و 61/91 گرم بر متر مربع بدست آمد که از نظر آماری، میانگین کربن تیپ گیاهی H. persicumبا سایر تیپها اختلاف معنیداری نشان داد. با توجه به آنکه مناطق تحت کشت تودههای دستکاشت تاغ و آتریپلکس، قبل از تخریب پوشش گیاهی (قبل از سال1360)، دارای تیپهای طبیعی S. incanescens و A. verrucifera بودهاند، حال پس از گذشت حدود 20 سال از عملیات احیایی (سال1370 اتمام عملیات اجرایی)، در مقایسه با تیپهای طبیعی یادشده از نظر ترسیب کربن زیستتوده، موفق ارزیابی میشوند.
حمیدرضا میرداودی
دوره 21، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 283-294
چکیده
اصلاح و احیاء مراتع تحت تأثیر شوری و قلیائیت، بهدلیل شرایط خاص حاکم بر این گونه اکوسیستمها، در اولویت کاری مسئولان اجرایی کشور قرار گرفته است. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد، بهطوری که ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند؛ ...
بیشتر
اصلاح و احیاء مراتع تحت تأثیر شوری و قلیائیت، بهدلیل شرایط خاص حاکم بر این گونه اکوسیستمها، در اولویت کاری مسئولان اجرایی کشور قرار گرفته است. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد، بهطوری که ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند؛ بنابراین در این تحقیق سازگاری چهار گونه گیاهی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در کویر میقان اراک برای مدت سه سال انجام گردید. منطقه مورد مطالعه دارای متوسط میزان بارندگی 327 میلیمتر، بافت خاک سنگین و از نوع لوم–سیلتی-رسی، میزان شوری خاک بین 1/7-1/2 میلیموس بر سانتیمتر و ارتفاع سطح آب زیرزمینی بیش از سه متر بود. روش کشت گونههای گیاهی به روش کشت نهال گلدانی و به فاصله 5/2 متر از یکدیگر در اواسط آبانماه انجام شد. صفات مورد بررسی شامل میزان استقرار، درصد پوشش گیاهی، شادابی، تولید علوفه و میزان خوشخوراکی گونه بود. نتایج نشان داد که تمامی گونهها از استقرار خوبی برخوردار بودند و اختلاف معنیداری بین آنها از نظر صفاتی مانند درصد پوشش گیاهی، شادابی و تولید علوفه وجود داشت. بیشترین مقدار پوشش گیاهی مربوط به گونه Atriplex canescens و کمترین آن، متعلق به Atriplex leucoclada بود. بیشترین میزان تولید علوفه در گیاه Halimion verrucifera و بیشترین میزان شادابی در گیاه A. canescens مشاهد گردید. نتایج حاصل از تعیین میزان خوشخوراکی گونهها به روش باقیمانده علوفه به روش کافه تریا نشان داد که اختلاف معنیداری بین میزان مصرف علوفه در گونههای مورد مطالعه وجود داشت، به طوری که گیاه H. verrucifera بیشترین و گیاه Camphorosma monspeliacum کمترین میزان مصرف علوفه را داشتند. بهطور کلی گیاه H. verrucifera که یک گونه بومی در منطقه میباشد، نسبت به سایر گونههای مورد مطالعه از نظر تولید علوفه و میزان خوشخوراکی برتری نشان داد، بنابراین کشت این گونه در منطقه توصیه میشود.
علی فرمهینی فراهانی؛ محمد درویش
دوره 19، شماره 4 ، اسفند 1391، ، صفحه 547-556
چکیده
بیابانزایی معضلی جهانی بوده و اغلب کشورهای خشک و نیمهخشک جهان ازجمله ایران با این پدیده مواجه هستند. بیابانزایی محدودیتهای بسیاری از لحاظ کشاورزی، تأمین مواد غذایی، پرورش دام، توسعه صنعت و ارائه هزینههای خدماتی ایجاد مینماید. این پدیده فرایندی است که به تدریج توسعه و تشدید یافته و هزینههای اصلاح ...
بیشتر
بیابانزایی معضلی جهانی بوده و اغلب کشورهای خشک و نیمهخشک جهان ازجمله ایران با این پدیده مواجه هستند. بیابانزایی محدودیتهای بسیاری از لحاظ کشاورزی، تأمین مواد غذایی، پرورش دام، توسعه صنعت و ارائه هزینههای خدماتی ایجاد مینماید. این پدیده فرایندی است که به تدریج توسعه و تشدید یافته و هزینههای اصلاح آن بشکل تصاعدی افزایش مییابد، بنابراین شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر در بیابانزایی و تعیین مناطق مبتلا به این معضل از ضروریات امر در هر منطقه میباشد. یکی از مناسبترین روشها جهت ارزیابی بیابانزایی روش فائو و یونپ میباشد که در آن فرایندهای متعددی جهت ارزیابی بیابانزایی بررسی و مطالعه میشود. زوال پوشش گیاهی، فرسایش آبی، فرسایش بادی، افت کمی و کیفی منابع آب و شورشدن خاک به همراه فشار دام و جمعیت بر روی محیطزیست فرایندهای اصلی مورد مطالعه در این تحقیق بودهاند. دوره زمانی ارزیابی یک دوره 20 ساله (87-1368) و با توجه به قدیمیترین اطلاعات، عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای موجود بود. برای ارزیابی هر فرایند چندین شاخص در نظر گرفته شده و با برداشتهای میدانی و مطالعات کتابخانهای شاخصهای منتخب ارزیابی و امتیازدهی شدهاند. چهار کلاس ناچیز، متوسط، شدید و خیلی شدید نیز جهت تفکیک درجات بیابانزایی در نظر گرفته شد. هر یک از فرایندها از سه جنبه وضعیت کنونی، سرعت و استعداد طبیعی بیابانزایی بررسی شدند. نقشههای بیابانزایی از جنبههای مذکور در محیط GIS ترسیم و برای تهیه نقشه نهایی بیابانزایی تلفیق گردیدند. براساس نتایج بدستآمده در حوزه آبخیز کویر میقان بهترتیب 125853 هکتار (23%) اراضی در کلاس ناچیز، 251504 هکتار (45%) در کلاس متوسط و 158819 هکتار (29%) در کلاس شدید بیابانزایی قرار دارند. بیابانزایی شدید عمدتاً در سنگلاخهای کوهستانی و مناطق با شیب بالای 60 درصد که پوشش گیاهی فقیری دارند و در اراضی شور و سدیمی حاشیه کویر میقان مشاهده میگردد. زوال پوشش گیاهی و فرسایش آبی از عوامل اصلی بیابانزایی در این حوزه بوده و فشار چرای دام عامل اصلی تشدید بیابانزایی میباشد. نتایج بدستآمده بستری پایه و مناسب در راستای شناخت بهتر و مبارزه صحیحتر با پدیده بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه ارائه داده است.
حمید ترنج زر؛ قوام الدین زاهدی؛ محمد جعفری؛ حجت ا... زاهدی پور
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 384-394
چکیده
این تحقیق بهمنظور دستیابی به مدل ارتباط مکانی ترکیب گونههای گیاهی با تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در یک دشت کاملاً مسطح در شمال تا شمالغرب کویر میقان، در شمالشرقی اراک انجام شد. با توجه به شرایط رویشگاههای منطقه، ابتدا نمونهبرداری پوشش گیاهی در سه رویشگاه با استفاده از روش حداقل سطح نمونه انجام شد.سپس تعداد ...
بیشتر
این تحقیق بهمنظور دستیابی به مدل ارتباط مکانی ترکیب گونههای گیاهی با تغییرات خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در یک دشت کاملاً مسطح در شمال تا شمالغرب کویر میقان، در شمالشرقی اراک انجام شد. با توجه به شرایط رویشگاههای منطقه، ابتدا نمونهبرداری پوشش گیاهی در سه رویشگاه با استفاده از روش حداقل سطح نمونه انجام شد.سپس تعداد پلاتها و اندازه آنها با توجه به شرایط هر تیپ بدستآمد. در مرحله دوم نمونهبرداری از خاک در عمقهای 20-0 و 100-20 انجام شد. نمونهها به آزمایشگاه منتقل و میزان ماده آلی، آهک، گچ، هدایتالکتریکی، اسیدیته و درصد شن، سیلت و رس خاک و یونهای محلول (کلر، بیکربنات، سولفات سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم)، ثبت شد. با استفاده از روشهای مناسب،TWINSPAN) ) و (DCA) پوشش گیاهی طبقهبندی و گروههای گیاهی مشخص شد، سپس تغییرپذیرترین عوامل خاکی مؤثر بر پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از آنالیزهای PCA و CCA تعیین گردید، بهطوریکه رابطه بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی به وسیله روشهای رستهبندی مشخص شد. البته نتایج حاصل ازTWINSPAN) ) و (DCA) سه گروه گیاهی را تعیین نمود. بنابراین مهمترین عوامل خاکی مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از روش PCA، خصوصیاتی نظیر بافت، شوری، سدیم، منیزیم و آهک را نشان داد. همچنین با استفاده از آنالیز CCA، عوامل مهم مؤثر بر پوشش گیاهی بافت و شوری حاصل شد.
اکبر گندمکار قالهری؛ منصور مصداقی
دوره 9، شماره 2 ، شهریور 1381، ، صفحه 635-650