دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402
زهرا زمانی؛ رضا تمرتاش؛ قدرت اله حیدری؛ زینب جعفریان جلودار
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، صفحه 489-504
چکیده
سابقه و هدف طبق مطالعات انجام شده، فاکتورهای محیطی میتواند بر متابولیتهای ثانویه در گیاهان اعم از اسانس و ترکیب شیمیایی آن تأثیر بگذارد. ازاینرو، درک اثر این عوامل و اینکه در میان عوامل محیطی کدام پارامترها نقش مؤثرتری بر کمیت و کیفیت ترکیبات ثانویه مستخرج از گیاهان دارند امری ضروریست. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه اثر خصوصیات ...
بیشتر
سابقه و هدف طبق مطالعات انجام شده، فاکتورهای محیطی میتواند بر متابولیتهای ثانویه در گیاهان اعم از اسانس و ترکیب شیمیایی آن تأثیر بگذارد. ازاینرو، درک اثر این عوامل و اینکه در میان عوامل محیطی کدام پارامترها نقش مؤثرتری بر کمیت و کیفیت ترکیبات ثانویه مستخرج از گیاهان دارند امری ضروریست. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه اثر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و عوامل اقلیمی شامل دما و بارندگی بر ترکیبات شیمیایی اسانس گونه دارویی چای کوهی (Stachys lavandulifolia) در دو دامنه شمالی و جنوبی مرتع باغ تیلک ساری انجام شده است. مواد و روشها این پژوهش در رویشگاه مرتعی باغ تیلک که از مراتع ییلاقی استان مازندران است انجام شد. به منظور نمونهبرداری نمونههای گیاهی، با توجه به پراکنش لکهای گیاه در منطقه، سرشاخههای هوایی گیاه به صورت تصادفی در سه لکه انتخابی با سه تکرار از دو دامنه شمالی و جنوبی در اواخر خردادماه برداشت شدند. سپس نمونههای خاک نیز در پای گیاه از عمق 30-0 سانتیمتری برداشت گردید. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه، اسانس گیاهان توسط دستگاه کلونجر استخراج و ترکیب آنها توسط دستگاه GC و GC/MS مشخص شد. نمونههای خاک نیز براساس دستورالعملهای موجود اندازهگیری و ارزیابی شدند. همچنین، اطلاعات هواشناسی مورد نیاز از ایستگاه هواشناسی کیاسر بهدست آمد. برای تجزیهوتحلیل دادههای کمی و کیفی خاک و اسانس، ابتدا نرمال بودن دادهها با استفاده از آزمون کولموگراف- اسمیرنوف بررسی شد. پس از تأیید نرمال بودن دادهها، با استفاده از آزمون T- student مستقل، مقایسه ترکیبهای شیمیایی گیاه و شاخصهای کیفیت خاک در دو دامنه شمالی و جنوبی توسط نرمافزار SPSS نسخه 22 انجام شد و تحلیل روابط بین دادههای ترکیب شیمیایی گیاه با شاخصهای کیفیت خاک و دادههای اقلیمی با روش تجزیه به مؤلفههای اصلی PCA در محیط PC ord5 انجام گردید. نتایج نتایج نشان داد که میزان بازده اسانس در دامنه جنوبی بهطور معنیداری P≤0.05)) بیشتر از دامنه شمالی است. همچنین در میان ترکیبات بهدست آمده از اسانس، ترکیبات α-Pinene، α-Fenchene، p-cymene، Sabinene، Thymol، α –Thujene، Limonene، GermacreneD، bicyclogermacrene و cis-sabinene hydrate با بالاترین مقدار، اختلاف معنیداری را از خود در دو دامنه نشان دادند. دادههای حاصل از تجزیه مؤلفههای اصلی در ارتباط با عوامل خاکی و اقلیمی با ترکیبات اسانس حکایت از آن دارد که فاکتورهای شیمیایی خاک شامل هدایت الکتریکی، ماده آلی، منیزیم، شاخص پایداری خاکدانه، وزن مخصوص ظاهری، شن و سیلت ارتباط قوی تری در مقایسه با سایر فاکتورها دارند. همچنین در این تحلیل فاکتورهای خاکی از قبیل وزن مخصوص ظاهری، اسیدیته، کلسیم، شن و عامل اقلیمی دما ارتباط مثبت و مستقیمی با ترکیبات Sabinene، β- Pinene، Myrcene، α-phellandrene، p-cymene، Limonene، cis-sabinene hydrate، thymol، Germacrene D، bicyclogermacrene و Phytol دارند. همچنین فاکتورهای خاکی از قبیل هدایت الکتریکی، ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری، سیلت، آهک، فسفر، سدیم، نسبت جذب سدیم و عامل اقلیمی بارندگی رابطه منفی و معکوس با ترکیبات Cyclofenchene، 1-8-Cineole، cis-ocimene، α-Terpineol، Terpinene -4- acetate، Bicyclo، Caryophyllene و Hexadecanoic acid برقرار کردند. نتیجهگیری دستاورد حاصل از این پژوهش گویای آن است که عملکرد کمی و کیفی گیاهان دارویی متأثر از عواملی مانند نوع گونه، خصوصیات اقلیمی، ویژگی های خاک و شرایط توپوگرافی بوده و تأثیر عوامل محیطی بر اجزای متابولیت های ثانویه می تواند به دلیل اثرهای مختلف این عوامل بر مسیرهای بایو سنتزی این ترکیب ها در گیاه باشد. همچنین این مطالعه نشان داد که میزان بازده اسانس دریافتی از گیاه چای کوهی در دامنه جنوبی رویشگاه باغ تیلک بهطور معنیداری بیشتر از دامنه شمالی می باشد، ازاینرو توصیه میگردد برای بهره برداری این دامنه بیشتر مدنظر قرار گیرد.
الهام فخیمی؛ فرود صالحی؛ سعیدنعیم امامی
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، صفحه 505-520
چکیده
سابقه و هدفتغییر کاربری در اکوسیستمهای طبیعی ازجمله سدسازی و تبدیل اراضی مرتعی به اراضی کشاورزی میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به اجزاء مختلف اکوسیستم وارد کند. براساس نتایج تحقیقات، مخربترین آن کاهش پوشش گیاهی، افزایش فرسایش و کاهش تنوع زیستی است. در مدیریت اکوسیستمهای طبیعی، پایش تغییرات پوشش گیاهی از اهمیت بسیاری برخوردار ...
بیشتر
سابقه و هدفتغییر کاربری در اکوسیستمهای طبیعی ازجمله سدسازی و تبدیل اراضی مرتعی به اراضی کشاورزی میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به اجزاء مختلف اکوسیستم وارد کند. براساس نتایج تحقیقات، مخربترین آن کاهش پوشش گیاهی، افزایش فرسایش و کاهش تنوع زیستی است. در مدیریت اکوسیستمهای طبیعی، پایش تغییرات پوشش گیاهی از اهمیت بسیاری برخوردار است. این تحقیق با هدف بررسی تغییرات شاخصهای پوشش گیاهی و تنوع گونهای در اراضی زراعی شخمخورده، رهاشده و پوشش طبیعی مراتع اطراف سد زیرزمینی یانچشمه واقع در شهرستان بن استان چهارمحال و بختیاری انجام شد.مواد و روشهابدین منظور، چهار سایت شامل مراتع طبیعی اطراف سد، اراضی بالادست سد (دیمزار در حال کشت)، اراضی محل احداث مخزن سد (شخمخورده و رهاشده کمتر از 7 سال) و اراضی پاییندست سد (رهاشده بیش از 15 سال) انتخاب و در هریک از سایتها، سه ترانسکت به طول 50 متر موازی باهم و عمود بر شیب منطقه به فاصله 50 متر از هم مستقر شدند. تعداد 15 پلات 2*2 مترمربعی با فاصله ده متر از هم بر روی ترانسکتها قرار گرفت و بعد در هر پلات، درصد تاج پوشش، زیتوده هوایی، تراکم، درصد لاشبرگ و خاک لخت یادداشت شد. از روش برآورد نظری بهمنظور تعیین سطح تاج پوشش گیاهان در پلاتها استفاده شد. زیتوده هوایی گونهها با استفاده از روش قطع و توزین تعیین شد. برای بررسی تنوع گونـهای، شاخصهای سیمپسون و شانون – وینر و برای مقایسه غنای گونهای، شاخصهای مارگالف و منهینیک در نرمافزار Past محاسبه شدند. تعیین وضعیت مرتع با استفاده از روش چهار فاکتوری انجام شد.نتایجنتایج نشان داد که شخم و تغییر کاربری اراضی مرتعی به اراضی کشاورزی سبب کاهش معنیدار پوشش تاجی و بهتبع آن کاهش میزان زیتوده هوایی، تراکم و کاهش تنوع و غنای گونهای در اراضی شخمخورده و رهاشده نسبت به مراتع شیبدار منطقه شده است. نتایج نشان داد که شخم اراضی علاوه بر کاهش پوشش، سبب تغییر در ترکیب گونهای و افزایش گونههای یکساله و مهاجم و کاهش گونههای بوتهای شده است. براساس نتایج، تغییر کاربری مرتع سبب شد تا مراتع اطراف از وضعیت متوسط به وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف در مراتع شخمخورده رهاشده و تحت کشت (بالادست) با گرایش منفی نزول پیدا کند.نتیجهگیری اقدامات انجام شده برای احداث سد و بهدنبال آن گسترش کشاورزی سبب شخم دوباره و دستکاری خاک در منطقه شده است. ضمن آنکه ممکن است در درازمدت، رها کردن کشاورزی در اثر افت سطح آب سد زیرزمینی سبب فرسایش بیشتر خاک شود. بنابراین، لازم است پایش تغییرات پوشش گیاهی در محدوده احداث سد بهصورت مستمر در سالهای آینده انجام گردد.
محمد خسروشاهی؛ زهرا سعیدی فر؛ خسرو شهبازی؛ سمیرا زندی فر؛ سکینه لطفی نسب اصل؛ آزاده گوهردوست؛ فاطمه درگاهیان؛ مریم نعیمی؛ طاهره انصافی مقدم؛ لیلا کاشی زنوزی؛ زهره ابراهیمی خوسفی؛ مرتضی خداقلی
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، صفحه 521-541
چکیده
سابقه و هدفمطالعات و تحقیقات نشان میدهد که طی دهههای اخیر پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و کاهش بارندگی و خشکسالیهای مکرر شده است. خشکسالی، گسترش بیابانزایی و تغییر در پوشش گیاهی زمین که ارمغان پدیده تغییرات محیطی و اقلیمی طی دهههای اخیر است، مهمترین عامل طبیعی بروز و تشدید پدیده گردوغبار و حرکت ...
بیشتر
سابقه و هدفمطالعات و تحقیقات نشان میدهد که طی دهههای اخیر پدیده گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باعث افزایش دما و کاهش بارندگی و خشکسالیهای مکرر شده است. خشکسالی، گسترش بیابانزایی و تغییر در پوشش گیاهی زمین که ارمغان پدیده تغییرات محیطی و اقلیمی طی دهههای اخیر است، مهمترین عامل طبیعی بروز و تشدید پدیده گردوغبار و حرکت ماسههای روان در نقاط مختلف کشور هستند. فرسایش بادی و پدیده گردوغبار بهعنوان یکی از فرایندهای مهم تخریب سرزمین و چالشی جدی در ایران بهشمار میرود. این پدیده بر اثر تعامل بین فرایندهای آبوهوایی و زمینی اتفاق میافتد. هدف تحقیق بررسی و تحلیل روند تغییرات زمانی و مکانی تعداد روزهای گردوغبار در کشور و بررسی نقش اقلیم در گسترش آن است. مواد و روشهابهمنظور انجام این تحقیق، پس از دریافت آمار ساعتی و روزانه گردوغبار (از طریق 148 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی) و پارامترهای بارش، تبخیر و دما بهعنوان عناصر کلیدی اقلیمی (از 171 ایستگاه) در 22 استان واقع در مناطق خشک و نیمهخشک کشور، اقدام به بررسی نحوه گسترش وقایع گردوغباریو تعیین روابط همبستگی اقلیم و گردوغبار شد. پس از محاسبه تعداد روز گردوغبار در کشور اطلاعات در محیط GIS فراخوانی شد و نقشه تغییرات فضایی پارامتر تعداد روز گردوغبار در سه دهه 1996-1987، 2006-1997 و 2016-2007 تهیه گردید و در ادامه اقدام به تحلیل فضایی این پارامتر و نحوه گسترش آن در طول سه دهه مورد بررسی شد. در ادامه پارامتر اقلیمی که بیشترین همبستگی را با تعداد روز گردوغبار داشت انتخاب و پس از تهیه نقشه تغییرات مکانی آن در محیط نرمافزار Gis، اقدام به بررسی تطابق مکانی پارامتر مذکور با نحوه گسترش تعداد روزهای گردوغبار گردید. در گام بعد، پس از انجام آزمون همگنی بر روی رخدادهای گردوغبار، بهمنظور تعیین میزان سهم سه عنصر اقلیمی مذکور بهعنوان متغیرهای مستقل و تعداد روز گردوغبار بهعنوان متغیر وابسته، از مدل رگرسیون مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نتایج نشان داد که تعداد روزهای گردوغبار و دامنه وقوع آن در کشور افزایش یافته است، بهطوریکه در دهه اخیر مورد مطالعه (2007-2016) نسبت به دو دهه ماقبل بیشترین رخدادهای گردوغباری در کشور رخ داده است. این افزایش بهویژه در نواحی غرب و جنوبغرب کشور که متأثر از وقایع گردوغبار فرامحلی نیز بودند از شدت بیشتری برخوردار بوده است، این وقایع گردوغبار با فراوانی بیشتری به نواحی مرکزی کشور نیز گسترش پیدا کرده است. آزمون همگنی نیز در بسیاری از استانها یک نقطه جهش مشترک (سال 2008-2007) در تعداد گردوغبار را نشان داد که میتواند مربوط به شروع خشکسالیهای شدید و تغییرات اقلیمی محسوس از این سال در سطح کشور باشد. بررسی عناصر اقلیمی مورد مطالعه (دما، بارش و تبخیر) بر تغییرات تعداد روزهای گردوغبار در کشور نشان داد که طی سالهای اخیر دما بیشترین سطح همبستگی معنیداری را (58/0) با وقوع گردوغبار داشته است. نقشه گرادیان دما در دهه اخیر (2016-2007) نسبت به دهه ماقبل آن (2006-1997) نیز نشاندهنده سیر صعودی دما بهویژه در نوار غرب و جنوبغرب و نواحی جنوبشرقی کشور است. مدلسازی اثر عناصر اقلیمی دما، بارش و تبخیر بر پارامتر تعداد روز گردوغبار نشان داد که سهم عناصر اقلیمی مورد مطالعه بر رخدادهای گردوغباری حدود 33 درصد است و بقیه اثرها میتواند به عوامل دیگری ازجمله عوامل انسانی و یا خصوصیات خاک، نوع پوشش گیاهی، تابش خورشیدی و امثال آن مربوط باشد. نتیجهگیریبهطورکلی نتایج بررسی روند تغییرات روز گردوغباری و شاخصهای اقلیمی نشاندهنده افزایش چشمگیر تعداد روزهای گردوغبار در غالب نقاط کشور و مساعد شدن شرایط برای این افزایش بوده است. شناسایی مناطق و دلایل روند افزایشی طوفانهای گردوغباری، بهعنوان نواحی در معرض گسترش بیابانزایی، میتواند در جهت برنامهریزی و تصمیمات مدیریتی برای کنترل این پدیده مؤثر واقع شود. یقیناً در صورت ادامه روند کنونی و عدم انجام اقدامات جدی و عملی برای کاهش و کنترل گردوغبار، این وضعیت میتواند منجر به تشدید اثرها و آسیبهای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی نامطلوب بشود.
محمد دانشی؛ مژگان سادات عظیمی؛ حمید نیک نهاد قره ماخر؛ الهام فغانی
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، صفحه 542-556
چکیده
مقدمهبا توجه به افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و کودهای شیمیایی، مقدار ورود ترکیبات نیتروژندار به جو بهویژه در مناطق صنعتی افزایش یافته است. رسوب نیتروژن، پیامد افزایش میزان ورودی نیتروژن به اتمسفر است که میتواند تهدیدکننده اکوسیستمها باشد و بر خصوصیات شیمیایی خاک، میکروارگانیسمها و فعالیت آنها مؤثر واقع شود. هدف از ...
بیشتر
مقدمهبا توجه به افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و کودهای شیمیایی، مقدار ورود ترکیبات نیتروژندار به جو بهویژه در مناطق صنعتی افزایش یافته است. رسوب نیتروژن، پیامد افزایش میزان ورودی نیتروژن به اتمسفر است که میتواند تهدیدکننده اکوسیستمها باشد و بر خصوصیات شیمیایی خاک، میکروارگانیسمها و فعالیت آنها مؤثر واقع شود. هدف از این پژوهش، مطالعه تغییرات خصوصیات بیوشیمیایی خاک با توجه به مقادیر احتمالی افزایش تهنشست نیتروژن در اثر فعالیتهای مخرب انسانی است. روش تحقیقبدین منظور بذر گونه یونجه همدانی (Medicago Sativa L.) به عنوان یک گیاه معرف تثبیتکننده نیتروژن انتخاب و بهصورت طرح بلوک کاملاً تصادفی در 36 گلدان حاوی خاک مرتع مورد نظر کشت گردید. 2 ماه پس از جوانهزنی بذرها در گلدانها، شش تیمار (شاهد، 150،120،90،60،30 کیلوگرم در هکتار) نیترات آمونیوم محلول در آب، طی دورهای 75 روزه، در 6 تکرار بر روی خاک اسپری شد. سپس در محیط آزمایشگاه، برخی خصوصیات بیوشیمیایی خاک (شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، فسفر قابل جذب، نیتروژن کل، کربن آلی و پتاسیم تبادلی به همراه بیوماس و تنفس میکربی) و شاخصهای وزن و عمق ریشه اندازهگیری گردید. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون دانکن انجام شد. نتایج و بحث نتایج نشان داد که با افزایش نیتروژن حاصل از تهنشست تغییرات معنیداری در فاکتورهای مورد بررسی بوجود آمد. با افزایش سطح رسوبات نیترات آمونیوم به 60 و 90 کیلوگرم در هکتار در سال، با وجود افزایش معنیدار (05/0 p ˂) مقادیر کربن آلی و نیتروژن کل خاک، سبب کاهش معنیدار سایر خصوصیات بیوشیمیایی اندازهگیری شده خاک میگردد (05/0p ˂). با افزایش بیش از حد تهنشست نیتروژن و برهم خوردن تعادل عناصر، توقف رشد و از بین رفتن اندام زیرزمینی مشاهده شد. با افزایش تهنشست شبیهسازی شده در خاک تا سطح ۶۰ کیلوگرم، میانگین تنفس و بیوماس میکروبی افزایش یافت. اما در سطوح بالاتر تهنشست نیتروژن، تنفس و بیوماس میکروبی کاهش یافت و به کمتر از میانگین تنفس و بیوماس گلدانهای شاهد رسید. نتیجهگیریبر این اساس، استفاده از گیاه یونجه در پروژههای اصلاح مراتع ییلاقی و احیا پوشش گیاهی به منظور جذب نیتروژن معدنی تهنشست شده مازاد بر ظرفیت نگهداشت خاک و پیامدهای منفی آن و ایجاد ناحیه ریشهای مناسب برای فعالیت جامعه میکروبی خاک، توصیه میگردد.
مریم تیموری؛ لیلا کاشی زنوزی؛ طاهره علیزاده
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، صفحه 557-570
چکیده
سابقه و هدفخاک یکی از باارزشترین منابعطبیعی محسوب میشود و وجود حیات بر سطح کره زمین علاوه بر آب و هوا به وجود خاک بستگی دارد. پایداری خاک، عامل مهمی در سلامت سیستم خاک بوده و پیشنیاز انجام فرایندهایی مانند چرخه عناصر در خاک است. فرسایش خاک یک مشکل و تهدید جدی در مناطق مختلف دنیا محسوب میشود، بنابراین حفاظت و جلوگیری ...
بیشتر
سابقه و هدفخاک یکی از باارزشترین منابعطبیعی محسوب میشود و وجود حیات بر سطح کره زمین علاوه بر آب و هوا به وجود خاک بستگی دارد. پایداری خاک، عامل مهمی در سلامت سیستم خاک بوده و پیشنیاز انجام فرایندهایی مانند چرخه عناصر در خاک است. فرسایش خاک یک مشکل و تهدید جدی در مناطق مختلف دنیا محسوب میشود، بنابراین حفاظت و جلوگیری از فرسایش خاک بهعنوان یک منبع طبیعی تجدیدناپذیر از اولویت بالایی برخوردار است. برای جلوگیری از فرسایش خاک روشهای متعدد فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی وجود دارد که با توجه به گران بودن و اثرهای زیانبار محیطزیستی آنها، امروزه توجه زیادی به روشهای زیستی دوستدار محیطزیست میشود. در این مطالعه پتانسیل باکتریهای مولد آنزیم اورهآز در تثبیت زیستی و جلوگیری از فرسایش خاک بررسی شد. مواد و روشهانمونههای خاک سطحی از منطقه بازفت در استان چهارمحال و بختیاری جمعآوری و به آزمایشگاه منتقل شدند. از روش کشت انتخابی و غنیسازی برای جدا کردن باکتریهای مولد اورهآز در محیط کشت تجاری افتراقی اوره آگار بیس استفاده شد. فعالیت آنزیم اورهآز در باکتریهای جدا شده با روش تغییر در هدایت الکتریکی بررسی و سه باکتری که بالاترین فعالیت آنزیمی را داشتند انتخاب و در مراحل بعدی از آنها استفاده شد. برای شناسایی باکتریهای انتخاب شده از روشColony PCR و پرایمرهای یونیورسال f14 و r1492استفاده گردید. میزان مقاومت فشاری و برشی خاک، 14 روز پس از تلقیح باکتریهای منتخب با استفاده از پنترومتر جیبی و توروین اندازهگیری شد. پس از تعیین سرعت آستانه، خاکهای تلقیح شده در معرض تونل باد قرار گرفته و میزان هدررفت خاک در سرعتهای مختلف باد (3/17، 09/22 و 20/27 متر بر ثانیه) اندازهگیری شد. نتایجباکتریهای مولد آنزیم اورهآز با تغییر رنگ محیط کشت از زرد کمرنگ به صورتی تشخیص داده شدند. نتایج نشان داد که خاکهای این منطقه پتانسیل بالایی از نظر حضور باکتریهای مولد اورهآز دارند. سه گونه منتخب براساس روش مولکولی تحت عنوان Bacillus thuringiensis، Bacillus sp. و Exiguobacterium sp. شناسایی شدند. در خاکهای تلقیحشده با باکتریهای منتخب، مقاومت فشاری و برشی خاک در مقایسه با کنترل افزایش یافت. گونههای .Bacillua sp (RIFR-U7) و Exiguobacterium sp. (RIFR-U10) بهترتیب باعث بالاترین مقاومت فشاری (kg/cm2 241/±0 56/1) و برشی (kg/cm2 18/66±0/2) شدند. سرعت آستانه برای نمونه کنترل m/s 19/12تعیین شد. اندازهگیری هدررفت خاک در خاکهای تیمار شده با باکتریهای منتخب در سرعتهای مختلف منجر به کاهش هدررفت خاک در مقایسه با خاکهای کنترل شد. نتایج نشان داد که سویه .Bacillus sp (RIFR-U7) بالاترین کارایی را در جلوگیری از هدررفت خاک داشت.نتیجه گیریافزایش مقاومت فشاری و برشی در خاکهای تیمار شده نشان داد که این باکتریها جزء تثبیتکنندههای متوسط تا خوب برای افزایش مقاومت فشاری و بسیار خوب برای افزایش مقاومت برشی قابل ارزیابی هستند. بررسی نتایج تونل باد نشان داد که تلقیح گونه Bacillua sp. (RIFR-U7) در مقایسه با دو باکتری دیگر میتواند مقاومت بیشتری در برابر فرسایش بادی داشته باشد. در مجموع، بنظر میرسد که براساس اینکه چه خصوصیتی از خاک بهبود یابد و یا هدف مقاومت در برابر چه نوع فرسایشی است، از گونههای مختلف و یا ترکیبی از آنها باید استفاده کرد.
محمدرضا شهرکی؛ محسن شرافتمندراد؛ یاسر قاسمی اریان
دوره 30، شماره 4 ، بهمن 1402، صفحه 571-589
چکیده
سابقه و هدف برآورده نشدن نیازها، تغییر اقلیم و تعارضات اجتماعی و اقتصادی حاصل از آن زندگی جوامع عشایری را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. بهطوریکه آنها مجبور به ترک دامداری به شکل موقت یا دائم هستند. در همین راستا، این تحقیق به شناسایی و تحلیل علل ترک دامداری بهرهبرداران عشایری در مراتع قشلاقی شمالشرقی ایران پرداخته است. مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف برآورده نشدن نیازها، تغییر اقلیم و تعارضات اجتماعی و اقتصادی حاصل از آن زندگی جوامع عشایری را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. بهطوریکه آنها مجبور به ترک دامداری به شکل موقت یا دائم هستند. در همین راستا، این تحقیق به شناسایی و تحلیل علل ترک دامداری بهرهبرداران عشایری در مراتع قشلاقی شمالشرقی ایران پرداخته است. مواد و روشها این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و براساس گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی است که با بهرهگیری از رویکرد آمیخته انجام شد. جامعه آماری را 175 خانوار عشایری کرد کُرمانج خراسان شمالی از چهار سامان عرفی در مراتع حوزه آجیسو در شهرستان مراوهتپه استان گلستان تشکیل میدهند. با توجه به فرمول Yamane (1967)، 122 بهرهبردار به عنوان تعداد نمونه به روش طبقهای تصادفی با انتساب متناسب در درون سامانهای عرفی مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار سنجش پرسشنامه محققساخت بود که گویهها و مؤلفههای تشکیلدهنده آن براساس 15 مصاحبه با خبرگان که براساس تکنیک گلوله برفی شناسایی شدند، نهایی گردید. بهطوریکه پرسشنامه براساس 46 گویه در قالب 11 مؤلفه تهیه شد. هریک از گویهها از طریق طیف پنج گزینهای لیکرت شامل خیلیکم (با ارزش عددی 1)، کم (با ارزش عددی 2)، تا حدودی (با ارزش عددی 3)، زیاد (با ارزش عددی 4) و خیلیزیاد (با ارزش عددی 5) سنجش شدند. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه از طریق نظرات کارشناسان و براساس معیار روایی همگرا (AVE) که حداقل مقدار آن 5/0 است، تأیید شد. برای تعیین میزان پایایی ابزار سنجش، دو معیار ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) محاسبه شد که مقدار بیشتر از 7/0 برای آنها قابل قبول میباشد. پس از جمعآوری اطلاعات، محاسبات آماری در این تحقیق براساس نرمافزارهای SPSS25 و Smart PLS3 در دو بخش توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایجنتایج بهدست آمده از مقایسه میانگین رتبهای نشان داد که پنج مؤلفه «چالشهای مدیریت دام و مرتع»، «تغییرات اقلیمی و تهدیدهای حاصل از آن»، «عدم تناسب بازار با ضرورتهای نوین مرتعداری»، «عدم اقتصادی بودن دامداری و کاهش قدرت پسانداز» و «تجربیات زندگی خارج از دامداری و تغییرات رسومات بومی» به ترتیب با بیشترین مقدار میانگین رتبهای 09/10، 87/9، 27/8، 14/8 و 93/7 بالاترین درجه اهمیت و اثرگذاری را در ترک دامداری بهرهبرداران عشایری در منطقهٔ مورد مطالعه داشته است. نتایج بهدست آمده از روابط مؤلفههای مدل علل ترک دامداری بهرهبرداران عشایری نشان داد که کلیه روابط در سطح 95 درصد اطمینان مثبت و معنیدار بوده است. بهطوریکه قویترین روابط به «تجربه زندگی خارج از دامداری← تضاد» و «کاهش توانایی خانوادگی← تجربه زندگی خارج از دامداری» با ضریب مسیر 687/0 و 547/0 اختصاص یافته است. ضعیفترین آنها نیز به دو رابطه «ضعف خدمات دولتی← کاهش پسانداز» و «ضعف خدمات دولتی← عدم تناسب بازار» تعلق دارد. همانطور که نتایج نشان داد تغییر اقلیم و پیامدهای حاصل از آن بر دو عامل کاهش تولیدات و دسترسی ضعیف به منابع مالی (010/0=ρ، 363/0=β و 585/2=t) و ضعف خدمات دولتی و کمبود زیرساختها (000/0=ρ، 301/0=β و 364/4=t) در سطح 99 درصد اطمینان تأثیر مثبت و معنیداری داشته است. نتیجهگیریبا توجه به نتایج بهدست آمده، توسعه حمایتهای معیشتی دولت ازجمله امکانات آموزشی و زیرساختهای بهداشتی و درمانی، ارائه تسهیلات و وامهای بانکی ارزان برای توسعه مشاغل با هدف کاهش وابستگی بهرهبرداران به مرتع، توسعه خدمات دامپزشکی رایگان در امور عشایر استان، افزایش یارانههای دولتی در توزیع خوراک مکمل دام، آرد و سوخت، زمینهسازی برای تأمین آبشرب دام و خانواده، ایجاد فرصتهای شغلی از طریق برگزاری دورههای مهارتآموزی و حرفهای مشاغل مانند صنایع دستی و تولید محصولات لبنی هدفمند، ایجاد بازارهای دامی و عرضه فروش زنده دام در آن، برای جلوگیری از ترک دامداری جوامع عشایری پیشنهاد میگردد.