علی فراهانی؛ حمید رضا میرداودی؛ غلامرضا گودرزی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، ، صفحه 498-512
چکیده
گیاه Atriplex canescens James یکی از گونههای غیربومی موفق در امر اصلاح و احیاء مراتع بیابانی استان مرکزی میباشد که در سطح وسیعی از رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان (حدود 12 هزار هکتار) از سال 1360 به بعد مرتعکاری شده است. این گونه پس از چند سال رویش خشبی شده و تراکم اندامهای هوائی سبز، زندهمانی و مقدار تولید علوفه آن کاهش مییابد. افزایش ...
بیشتر
گیاه Atriplex canescens James یکی از گونههای غیربومی موفق در امر اصلاح و احیاء مراتع بیابانی استان مرکزی میباشد که در سطح وسیعی از رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان (حدود 12 هزار هکتار) از سال 1360 به بعد مرتعکاری شده است. این گونه پس از چند سال رویش خشبی شده و تراکم اندامهای هوائی سبز، زندهمانی و مقدار تولید علوفه آن کاهش مییابد. افزایش تولید علوفه، شادابی و زندهمانی این گیاه از ملزومات مدیریت این رویشگاهها بوده و انجام هرس یکی از ضروریات برای تحقق این امر ذکر میشود. در این مطالعه، عملیات هرس و آماربرداری در سه سایت مطالعاتی با متوسط مساحت یک هکتار واقع در کویر میقان طی چهار سال صورت گرفته است تا سطح یا ارتفاع مناسب هرس تعیین گردد. در هر سایت چهار سطح هرس شامل کفبر و هرس از ارتفاعهای 20، 40، 60 سانتیمتر و شاهد (بدون هرس) اعمال گردید. هر تیمار بر روی 16 پایه آتریپلکس با متوسط قطر پوشش تاجی 160 سانتیمتر، ارتفاع 115 سانتیمتر، میانگین تولید 530 گرم به ازای هر پایه و متوسط 34 سال سن انجام شد. هرس کلیه پایهها در اسفندماه سال اول مطالعه انجام شده و آماربرداری فاکتورهای شادابی، مقدار تولید علوفه، ارتفاع، قطر تاج پوشش و درصد زندهمانی طی سه سال بعد صورت گرفته و دادههای تیمارهای پنجگانه در هر سایت در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی تجزیه واریانس شدند و دادههای سه سایت بصورت تجزیه واریانس دو طرفه مورد تجزیه آماری قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده، در دو سایت واقع در مناطق شمالی و غربی کویر میقان با تعداد تقریبی 400 پایه در هکتار و سابقه 38 سال مرتعکاری، به ترتیب تیمارهای هرس از ارتفاعهای 60 ، 40 ، 20 سانتیمتر و کفبر از لحاظ افزایش شادابی و تولید علوفه گونه A.canescens اثرات مطلوبتری داشتند. در سایت واقع در ناحیه جنوبی کویر میقان با تعداد تقریبی 350 پایه در هکتار و سابقه 30 سال مرتعکاری به ترتیب تیمارهای کفبر و هرس از ارتفاعهای 20 ، 40 ، 60 سانتیمتر از لحاظ شادابی و تولید علوفه مفید بودند. در مجموع، میانگین تولید گونه A.canescens بعد از گذشت سه سال از اعمال تیمارهای کفبر و هرس از ارتفاعهای 20، 40 و 60 سانتیمتر به ترتیب برابر 690، 679، 658 و 818 گرم در هر پایه گردید. جهت بهبود خصوصیات گونه A.canescens از لحاظ فاکتورهای مثبت گیاهی نظیر شادابی، زندهمانی و تولید علوفه، در مناطق آتریپلکسکاری شده حاشیه شمالی و غربی کویر با سابقه 38 سال مرتعکاری عملیات هرس از ارتفاع 60 سانتیمتر و برای مناطق جنوبی کویر با سابقه 30 سال مرتعکاری هرس کفبر پیشنهاد گردید.
حسن قلیچ نیا؛ حمید رضا میرداودی؛ علی چراتی
دوره 29، شماره 4 ، دی 1401، ، صفحه 513-529
چکیده
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههایگیاهی و چگونگی عکسالعمل آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع، فراهم میآورد. به دلیل اهمیت گونه شور البرزی (Salsola kerneri (Wol) Botsch.) در حفاظت خاک و تولید علوفه، در مقاله حاضر، به مطالعه نیازهای اکولوژیک آن با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی ...
بیشتر
شناخت ویژگیهای اکولوژیکی گونههایگیاهی و چگونگی عکسالعمل آنها به عوامل محیطی، اطلاعات لازم را برای مدیریت پوششگیاهی و اصلاح مراتع، فراهم میآورد. به دلیل اهمیت گونه شور البرزی (Salsola kerneri (Wol) Botsch.) در حفاظت خاک و تولید علوفه، در مقاله حاضر، به مطالعه نیازهای اکولوژیک آن با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک مؤثر بر تغییرات پوششگیاهی و بررسی پاسخ این گونه به تغییرات عوامل اکولوژیکی، با استفاده از روش آنالیز تطبیقیمتعارفی (Canonical Correspondence Analysis, CCA) و مدلجمعی تعمیمیافته (Generalized Additive Models, GAM) در استان مازندران پرداخته شده است. نتایج حاصل از آنالیز تطبیقی متعارفی نشان داد که عوامل محیطی مثل درصد رس، شن خاک، جهت جغرافیایی، اسیدیته، درصد رطوبت اشباع، درصد ماده آلی، درصد آهک خاک و متوسط درجه حرارت سالیانه در رویشگاههای مورد مطالعه سالیانه، بهترتیب با بیان 3/10، 8/2، 1/4، 3/3، 6/1، 4/1، 3/1 و 4/1 درصد از واریانس موجود در ترکیب گیاهی، نقش مهمی در تغییرات پوشش گیاهی در رویشگاههای مورد مطالعه داشتند. نتایج نشان داد که پاسخ گونه S. kerneri به درصد ماده آلی، درصد کربن آلی، درصد ازت خاک و درصد لاشبرگ سطح خاک از مدل کاهشی (Monotonic decrease) پیروی میکند. الگوی پاسخ این گونه به درصد رس، وزن مخصوص ظاهری خاک، ارتفاع از سطح دریا، میانگین دمای سالانه و میزان پتاسیم و فسفر خاک از مدل زنگولهای (Unimodal) پیروی کرده و حد بهینه رشد آن برای هر یک از این عوامل به ترتیب 11 درصد، 1/1 گرم بر سانتیمتر مکعب، 1700 متر، 5/12 درجه سانتیگراد،700 و 5 میلیگرم بر لیتر بود. عکسالعمل گونه به جهتجغرافیایی، به گونهای است که در شیبهای شرقی بیشترین درصد پوشش گیاهی و در شیبهای شمال شرقی کمترین حضور را دارد. در اراضی با شیب زیاد تا نسبتاً زیاد پراکنش داشته ولی در شیبهای 50-40 درصد دارای عملکرد بهتری است، هر چند که پاسخ گونه به این عامل معنیدار نبود. پاسخ گونه به درصد شن و سیلت خاک و همچنین درصد سنگ و سنگریزه از مدل دو نمایی (Bimodal) پیروی کرد. مطالعه عکس العمل گیاه شور البرزی در امتداد شیب عوامل توپوگرافی و خاک، اطلاعات ارزشمندی برای تعیین نیازهای اکولوژیکی این گونه ارائه داد که میتواند در عملیات اصلاح مراتع در مناطق مشابه، مورد توجه قرار گیرد.
علی فراهانی؛ علیرضا افتخاری؛ حمید رضا میرداودی؛ غلامرضا گودرزی
دوره 29، شماره 3 ، مهر 1401، ، صفحه 201-210
چکیده
تخریب مداوم پوشش گیاهی و خاک مراتع عمدتاً ناشی از عوامل طبیعی یا انسانی مانند چرای بیرویه دام است و شناخت میزان تغییرات انجام شده در اکوسیستمهای مرتعی و علت آنها برای مدیریت مراتع ضروریست. بر این اساس پایش و بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک در دو سایت قرق و تحت چرای دام در رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان اراک طی سالهای 1396 تا ...
بیشتر
تخریب مداوم پوشش گیاهی و خاک مراتع عمدتاً ناشی از عوامل طبیعی یا انسانی مانند چرای بیرویه دام است و شناخت میزان تغییرات انجام شده در اکوسیستمهای مرتعی و علت آنها برای مدیریت مراتع ضروریست. بر این اساس پایش و بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی و خاک در دو سایت قرق و تحت چرای دام در رویشگاههای شور حاشیه کویر میقان اراک طی سالهای 1396 تا 1400 انجام شد. در هر سایت برای اندازهگیری پارامترهای گیاهی مانند درصد پوشش، تراکم و تولید از روش نمونهبرداری تصادفی- سیستماتیک در طول شش ترانسکت به فواصل 100 متر از یکدیگر استفاده شد و نمونهبرداری خاک نیز در طول ترانسکتهای آماربرداری پوشش گیاهی انجام گردید. نتایج نشان داد که میزان تاج پوشش گیاهی سایت چرا شده در طول دوره آماربرداری از 43/23 تا 67/28 درصد و در سایت قرق از 8/32 تا 40 درصد در سالهای مختلف متغیر بوده است. میانگین تولید کل علوفه سایت قرق در طول دوره آماربرداری از 6/174 تا 5/203 کیلوگرم در هکتار و میانگین تولید کل علوفه سایت چرا شده از 2/117 تا 1/139 کیلوگرم در هکتار در سالهای مختلف متغیر بود. بیشترین مقادیر درصد پوشش و تولید علوفه کل سالانه در سال پربارانتر 1398 با 490 میلیمتر بارندگی و کمترین مقادیر پارامترهای مذکور در سال کم بارانتر 1400 با 223 میلیمتر بارندگی سالانه مشاهده گردید. وضعیت مرتع به روش چهار فاکتوره در سایت قرق از درجه ضعیف تا خوب و در سایت چرا شده از درجه ضعیف تا متوسط در سالهای مختلف متغیر بود. گرایش مرتع در سالهای مختلف در سایت قرق مثبت یا ثابت و در سایت چرا شده منفی بود. بررسی شاخصهای خاک نشان داد که در طول دوره ارزیابی در سایت قرق و چراشده تغییرات شاخصهای کربن آلی، پتاسیم و نیتروژن در سطح پنج درصد معنیدار بوده و تغییرات سایر شاخصها معنیدار نشد. نتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نیز نشان داد که میزان بارندگی سالانه و بارندگی فصل رویش بیشترین همبستگی مثبت را با تغییرات میزان تاج پوشش و تولید علوفه گیاهان منطقه دارند و بعد از آن فاکتورهای کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم همبستگی بالایی با نوسانهای تاج پوشش و تولید گیاهان داشتند. بهطورکلی دو عامل چرای دام و نوسانهای اقلیمی بهویژه تغییرات میزان بارندگی سالانه بیشترین تأثیر را بر تغییرات خصوصیات پوشش گیاهی مراتع مورد مطالعه داشتند.
عبدالحمید حاجبی؛ حمید رضا میرداودی؛ محمدامین سلطانی پور
دوره 29، شماره 1 ، فروردین 1401، ، صفحه 66-85
چکیده
گونه لاتی (Taverniera spartea) یکی از گونههای مهم مراتع خلیج و عمانی است. در این پژوهش، برخی از نیازهای اکولوژیک گونه لاتی و پاسخ آنها به عوامل خاکی و توپوگرافیکی در سه رویشگاه اصلی در استان هرمزگان (سیاهو، احمدی و بشاگرد) تعیین شد. نتایج نشان داد که درصد پوشش در سطح یک درصد و درصد خاک لخت و درصد سنگ و سنگریزه در سطح 5 درصد معنیدار ...
بیشتر
گونه لاتی (Taverniera spartea) یکی از گونههای مهم مراتع خلیج و عمانی است. در این پژوهش، برخی از نیازهای اکولوژیک گونه لاتی و پاسخ آنها به عوامل خاکی و توپوگرافیکی در سه رویشگاه اصلی در استان هرمزگان (سیاهو، احمدی و بشاگرد) تعیین شد. نتایج نشان داد که درصد پوشش در سطح یک درصد و درصد خاک لخت و درصد سنگ و سنگریزه در سطح 5 درصد معنیدار بود. بکارگیری مدل جمعی تعمیمیافته، برای هر یک از متغیرهای محیطی، نشان داد که متغیرهای درصد آهک خاک، درصد رس، اسیدیته، درصد کربن آلی خاک، ازت خاک و درصد خاک لخت بر عملکرد گونه، معنیدار میباشند. افزایش درصد رس خاک از مدل کاهشی، افزایش اسیدیته خاک، از حالت دو مد، افزایش مقدار آهک خاک و همچنین مقدار درصد خاک بدون پوشش، از مدل زنگولهای، افزایش درصد کربن آلی و ازت خاک هر دو از مدل افزایشی پیروی کرد. بررسی فنولوژی گونه نشان داد که رویش این گیاه از دهه دوم آبانماه شروع میگردد و از دهه سوم اردیبهشتماه وارد مرحله رکود میشود. باتوجه به ارزش غذایی گونه و نقش آن در حفاظت خاک مراتع، پیشنهاد میشود در مناطق تخریبشده مرتعی که شرایط استقرار آن را دارا هستند، نسبت به کاشت این گونه اقدام شود.
حمید رضا میرداودی؛ احسان زندی اصفهان؛ غلامرضا گودرزی؛ علی فرمهینی
دوره 28، شماره 2 ، شهریور 1400، ، صفحه 328-340
چکیده
در این پژوهش به ارزیابی اولیه از ظرفیت ذخایر کربن رویشگاههای محل پراکنش دو گونه گرگتیغ (Lycium depressum Stocks) و قیچ (Zygophyllum fabago L.) در اراضی شور حاشیه کویر میقان اراک پرداخته شد. برای اندازهگیری پارامترهای مختلف گیاهی از طرح نمونهبرداری تصادفی- سیستماتیک استفاده شد. برای تعیین بیوماس هوایی و زیرزمینی، به روش قطع و توزین و برای تعیین ...
بیشتر
در این پژوهش به ارزیابی اولیه از ظرفیت ذخایر کربن رویشگاههای محل پراکنش دو گونه گرگتیغ (Lycium depressum Stocks) و قیچ (Zygophyllum fabago L.) در اراضی شور حاشیه کویر میقان اراک پرداخته شد. برای اندازهگیری پارامترهای مختلف گیاهی از طرح نمونهبرداری تصادفی- سیستماتیک استفاده شد. برای تعیین بیوماس هوایی و زیرزمینی، به روش قطع و توزین و برای تعیین ضریب تبدیل کربن و درصد کربن آلی نمونههای گیاهی از روش احتراق در کوره الکتریکی استفاده گردید. مطالعات خاک در هر تیپ گیاهی، در عمق ریشهدوانی گیاه و همچنین در مناطق فاقد گیاه انجام شد. آنالیز دادهها بوسیله نرمافزار SPSS24 انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین میزان ترسیب کربن خاک و گیاه در رویشگاه Z. fabago بهترتیب 61/14 و 18/0 و در تیپ گیاهیL. depressum 8/13 و 425/0 تن در هکتار بود و این تفاوت در سطح 5% معنیدار نبود. بهطوریکه میزان ترسیب کربن خاک در مناطق دارای پوششگیاهی گونههای مورد مطالعه افزایش معنیداری (902/6 - = t، 001/0 = p ) نسبت به مناطق بدون پوششگیاهی داشت. ضریب تبدیل کربن اندامهای هوایی و زیرزمینی گیاهان مورد مطالعه در سطح 5% معنیدار بوده و نسبت کربن ترسیب شده اندامهای هوایی به کربن ترسیب شده در ریشه برای قیچ و گرگتیغ بهترتیب 43/2 و 08/2 بود. با توجه به توان ذخیره کربن گیاهان مورد مطالعه در خاک و اندامهای گیاه در رویشگاههای مورد مطالعه، میتوان بیان کرد که این گیاهان نقش مهمی را در ترسیب کربن با حداقل هزینه ممکن و تعدیل پیامدهای تغییر اقلیم در مناطق خشک دارند.
حمید رضا میرداودی؛ وحید اعتماد؛ محمدرضا مروی مهاجر؛ قوام الدین زاهدی امیری
دوره 25، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 116-128
چکیده
چرای دام یکی از مهمترین عوامل در فراهم نمودن شرایط محیطی برای تغییر در ترکیب گونهای، ساختار و کارکردهای اکوسیستمها میباشد. جنگلهای غرب ایران نیز به عنوان یکی از اکوسیستمهای ارزشمند از این تهدید مستثی نبوده و ضروری است جنبههای مختلف این پدیده در این اکوسیستمها مورد مطالعه قرار گیرد. بدین منظور اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی، ...
بیشتر
چرای دام یکی از مهمترین عوامل در فراهم نمودن شرایط محیطی برای تغییر در ترکیب گونهای، ساختار و کارکردهای اکوسیستمها میباشد. جنگلهای غرب ایران نیز به عنوان یکی از اکوسیستمهای ارزشمند از این تهدید مستثی نبوده و ضروری است جنبههای مختلف این پدیده در این اکوسیستمها مورد مطالعه قرار گیرد. بدین منظور اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی، خاک و سایر متغییرهای محیطی در کف جنگل دالاب در استان ایلام با استفاده از 53 قطعه نمونه (16×16 متری) به روش تصادفی در شدتهای مختلف چرای دام برداشت شد. برای طبقهبندی گروه گونههای اکولوژیک از روش آنالیز دو طرفه گونههای شاخص، برای تعیین گونههای معرف هر کلاس از آنالیز گونههای شاخص و برای مشخص کردن ارتباط گروههای گیاهی با عوامل مختلف مورد بررسی از روش رستهبندی تحلیل تطبیقی متعارفیاستفاده گردید. نتایج نشان داد که چرای دام در کنار فاکتورهای توپوگرافی، خاک و نور رسیده به کف جنگل به عنوان تاثیر گذارترین عوامل بر ترکیب گیاهی شناخته شدند. چرای دام با بیان 2/11 درصد از تغییرات موجود در گونههای گیاهی، بیشترین تاثیر را در ایجاد تغییر در فلور کف جنگل داشت. افزایش چرای دام عمدتاً باعث افزایش فراوانی گونههای غیر خوشخوراک و مقاوم به چرای دام و کوبیدگی خاک و همچنین افزایش گونههای یکساله مانند Bromus tectorum، Picnomon acarna، Minuartia picta ، Rochelia disperma، Holesteum umbellatum، Lophocloa phloridesو Valerianellavesicaria شده است. این گونهها بر اساس تراکم، حضور و منابع موجود به عنوان مهاجم شناخته شدند. از طرفی به نظر میرسد گسترش گونههای خوشخوراکی نظیر Vicia sativa،Trifolium physodes، Lens cyanea،Lathyrusinconspicaus در سایت چرای متوسط، مبین نقش چرای متعادل دام در حفظ مناسب ترکیب گونههای گیاهی درمراتع است.
حمیدرضا میرداوودی
دوره 21، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 165-175
چکیده
وسعت زیاد مناطق خشک و نیمهخشک در ایران از یک طرف و استفاده بیرویه دامها از این مراتع از طرف دیگر، موجب گردیده که امروزه توجه بیشتری به این مناطق و اصلاح و احیاء این مراتع شود. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد. بهطوریکه ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را ...
بیشتر
وسعت زیاد مناطق خشک و نیمهخشک در ایران از یک طرف و استفاده بیرویه دامها از این مراتع از طرف دیگر، موجب گردیده که امروزه توجه بیشتری به این مناطق و اصلاح و احیاء این مراتع شود. قدم اول در این امر شناسایی گونههای گیاهی مناسب با تأکید بر گونههای بومی، برای این مناطق میباشد. بهطوریکه ضمن استقرار مناسب، استعداد رشد و تولید را در شرایط عرصه مورد نظر داشته باشند، بنابراین در این تحقیق سازگاری شش گونه گیاهی در قالب طرح کرتهای خردشده در سه تکرار و با دو زمان کاشت پاییزه و بهاره در منطقه آبخوان خشکرود واقع در شمالغرب شهرستان ساوه برای مدت سه سال (1389-1386) بررسی گردید. میانگین بارندگی منطقه 8/234 میلیمتر، بافت خاک سطحی از نوع لومی، میزان شوری خاک کم و بین 3/1-8/0 میلیموس بر سانتیمتر با قلیائیت 1/8 و نفوذپذیری خوب با زهکشی بالا بود. روش کشت گونههای گیاهی به روش کشت نهال گلدانی و به فاصله 5/2 متر از یکدیگر در اوایل آذر و اوایل فروردین ماه در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که گونههای Kochiaprostrataو Atriplexcanescens بهترتیب با 9/76 و 6/61 درصد بیشترین مقدار زندهمانی و گونة Halimionverrucifera با 4/14 درصد کمترین مقدار زندهمانی را در بین گونهها دارا بودند و اختلاف معنیداری در سطح 1% بین گونههای مورد مطالعه از این نظر وجود داشت. همچنین گونههای مورد مطالعه واکنشهای متفاوتی را در سالهای آزمایش از خود نشان دادند و از این نظر اختلاف معنیداری در سالهای مورد مطالعه داشتند. نتایج نشان داد که گونه K. prostrataبالاترین مقدار و گونه H.verruciferaکمترین میزان پوشش گیاهی و شادابی را دارا بود و اختلاف معنیداری در سطح 1% بین آنها وجود داشت. البته اختلاف میانگین پوشش گیاهی و شادابی در سالهای مختلف در سطح 1% معنیدار بود. ولی زمان کاشت تأثیر متفاوتی بر روی میزان زندهمانی، پوشش گیاهی و شادابی گونهها نداشت، هر چند که میزان این پارامترها در کشت پاییزه بیشتر از کشت بهاره بود. به طور کلی گیاه K. prostrataکه یک گونه بومی در منطقه میباشد، نسبت به سایر گونههای مورد مطالعه از نظر استقرار، شادابی و پوشش گیاهی برتری نشان داد، بنابراین کشت این گونه در منطقه توصیه میشود.
حمیدرضا میرداودی؛ عباسعلی سندگل
دوره 16، شماره 2 ، شهریور 1388، ، صفحه 190-199
چکیده
در این بررسی، ارجحیت چرای دام بر روی گونههای مهم مورد استفاده دام در مراتع روستای انجدان طی مدت 2 سال (85-1384) مطالعه شد. برای تعیین ارزش رجحانی از روش زمانسنجی در طی ماههای چرای دام استفاده شد و فاکتورهای مؤثر در ارزش رجحانی شامل خصوصیات مرفولوژیکی، فنولوژیکی و شیمیایی(کربوهیدراتها، همیسلولز، پروتئین و ...) گونهها مورد بررسی ...
بیشتر
در این بررسی، ارجحیت چرای دام بر روی گونههای مهم مورد استفاده دام در مراتع روستای انجدان طی مدت 2 سال (85-1384) مطالعه شد. برای تعیین ارزش رجحانی از روش زمانسنجی در طی ماههای چرای دام استفاده شد و فاکتورهای مؤثر در ارزش رجحانی شامل خصوصیات مرفولوژیکی، فنولوژیکی و شیمیایی(کربوهیدراتها، همیسلولز، پروتئین و ...) گونهها مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه دادههای روش زمانسنجی و ویژگیهای ظاهری گیاهان و کیفیت علوفه نشان داد که گیاهان خوشخوراکی نظیر Br.tomentellus،As.glomerata ، Bu.cf.koelzii و گراسهای یکساله در اوایل فصل چرا به شدت مورد استفاده دامها قرار گرفته و در طول دوره چرای دام، گونههای Ar.aucheri, Br.tomentellus ، Bu. cf.koelzii و As.glomerata بهترتیب با 74، 43، 59 و 56 درصد میزان بهرهبرداری، مورد استفاده دامها قرارگرفتند. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از آزمایشهای کیفیت علوفه نشان داد که میزان همبستگی مثبت رطوبت، پروتئین و قندهای محلول بهترتیب برابر 74، 51 و 34 درصد بهرهبرداری، بیشتر از سایر متغیرها میباشد. بررسی معادله رگرسیون نیز نشان داد که میزان رطوبت، پروتئین و قند محلول هر یک به تنهایی بهترتیب 56، 21 و10 درصد در مدل مزبور سهم دارند.
حمید رضا میرداودی؛ حجت اله زاهدی پور؛ حمید رضا مرادی؛ غلام رضا گودرزی
دوره 15، شماره 2 ، شهریور 1387، ، صفحه 242-255
چکیده
الگوی نامناسب استفاده از سرزمین و تغییرات شدید درکاربری سرزمین باعث پیدایش بحران های زیست محیطی از جمله تخریب و آلودگی منابع آب و خاک، پیشروی رو به گسترش بیابانها، فرسایش خاک، شور و اسیدی شدن آن، کاهش تنوع زیستی و استعداد و قابلیت بهره وری سرزمین گردیده است. در این تحقیق توان اکولوژیک استان مرکزی که اولین و مهمترین قسمت فرایند ...
بیشتر
الگوی نامناسب استفاده از سرزمین و تغییرات شدید درکاربری سرزمین باعث پیدایش بحران های زیست محیطی از جمله تخریب و آلودگی منابع آب و خاک، پیشروی رو به گسترش بیابانها، فرسایش خاک، شور و اسیدی شدن آن، کاهش تنوع زیستی و استعداد و قابلیت بهره وری سرزمین گردیده است. در این تحقیق توان اکولوژیک استان مرکزی که اولین و مهمترین قسمت فرایند آمایش سرزمین می باشد مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا نقشه های پایه استان شامل توپوگرافی در مقیاس 25000/1، زمین شناسی، خاک شناسی، پوشش گیاهی، اقلیم، سنگ شناسی، منابع آب و...جمع آوری گردید و سپس با ایجاد مدل رقومی ارتفاع و نقشه شکل زمین برای کل پهنه استان مرکزی و همینطور نقشه یگان های زیست محیطی پایه 1، 2 و 3 ، نسبت به تعیین کاربری های کشاورزی در 7 طبقه توان اقدام گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که از مجموع6/2921364 هکتار مساحت استان مرکزی که در15000 واحد اکولوژیک شناسایی گردیده است،5/121689 هکتار معادل 16/4% به کشاورزی با توان درجه 1،77/191634 هکتار معادل 55/6% به کشاورزی با توان درجه 2، 5/615791 هکتار معادل 07/21% به کشاورزی با توان درجه 3،8/569834 هکتار معادل 5/19% به کشاورزی با توان درجه 4 یا مرتع داری با توان درجه 1،6/1170699 هکتار معادل 40% به کشاورزی با توان درجه 5 یا مرتع داری با توان درجه 2،18/188381 هکتار معادل 44/6% به کشاورزی با توان درجه 6 یا مرتع داری با توان درجه 3 و2/63233 هکتار معادل 16/2% به کشاورزی با توان درجه 7 یا مرتع داری با توان درجه 4 که به طورعمده در مناطق با پوشش گیاهی بسیار تنک و یا خالی از پوشش گیاهی و در شیب های بسیار تند و صخره ای واقع شده است اختصاص یافته است.
علی احسانی؛ حسین ارزانی؛ مهدی فرحپور؛ حسن احمدی؛ محمد جعفری؛ عادل جلیلی؛ حمید رضا میرداودی؛ حمیدرضا عباسی؛ مژگان السادات عظیمی
دوره 14، شماره 2 ، شهریور 1386، ، صفحه 249-260
چکیده
تأثیر شرایط اقلیمی بر تولید علوفه مرتع برای چهار گونه غالب مورد تعلیفدام (Artemisia sieberi, Salsola rigida, Noaea mucronata, Stipa barbata) در طی یک دوره 8 ساله(سال1377 تا سال1384) در منطقه استپی استان مرکزی( مرتع نعمتی, اخترآباد شهرستان ساوه) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی سالانه، بارندگی ...
بیشتر
تأثیر شرایط اقلیمی بر تولید علوفه مرتع برای چهار گونه غالب مورد تعلیفدام (Artemisia sieberi, Salsola rigida, Noaea mucronata, Stipa barbata) در طی یک دوره 8 ساله(سال1377 تا سال1384) در منطقه استپی استان مرکزی( مرتع نعمتی, اخترآباد شهرستان ساوه) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی سالانه، بارندگی فصل رویش، بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین[1]، درجه حرارت، ساعات تابش خورشیدی و سرعت باد. از بین شاخصهای مهم اقلیمی، بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین به عنوان مؤثرترین شاخص روی تولید علوفه اثرگذار بوده و همبستگی مثبت و معنیداری را با تولیدعلوفه نشان داد.تولید کل همبستگی مثبت و معنیداری با بارندگی فصل رویش به علاوه بارندگی پیشین داشت. تولید گونههای Artemisia sieberi, Salsola rigida نیز واکنشی مشابه با بارندگی فصل رویش به علاوه بارندگی فصل پیشین داشت. ازآنجایی که در بیشتر مراتع خشک و نیمهخشک تبخیر و تعرق به مراتب بیشتر از میزان بارندگی است، رژیم آب وخاک در خاکهای مرتعی این گونه مناطق بهگونهای است که برای رشد گیاهان در فصل رویش، آب قابل دسترس بهصورت رطوبت ذخیره شده وجود دارد. بنابراین رطوبت ناشی از بارندگی پیشین و ابتدای فصل رشد به صورت رطوبت ذخیره شده در خاک باقی مانده و گیاهان دائمی ( بوتهایها) به علت داشتن ریشههای عمیق از رطوبت ذخیره شده و بارندگی فصل رویش استفاده مینمایند.بنابراین از این رطوبت ذخیره شده که مورد استفاده گیاه قرارمیگیرد میتوان به عنوان شاخصی از کمیت بارندگی نام برد. نتایج این تحقیق نشان داد که شاخص بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین بعنوان یک متغیر در تولید، نقش اصلی را ایفاء نموده و رابطه خطی بین بارش فصل رویش به علاوه پیشین با تولید وجود دارد. اما افزایش تعداد روزهای آفتابی با تولید کل وتولید دوگونهArtemisia sieberi, Salsola rigida همبستگی معنیدار و منفی نشان داد. 1- بارندگی فصل رویش به علاوه پیشین عبارتست از: جمع بارندگی یک فصل رویش(اسفند، فروردین، اردیبهشت و خرداد) و یک سال گذشه