حسن براتی؛ علی طویلی؛ حسین ارزانی؛ فرهنگ قصریانی
دوره 22، شماره 3 ، آذر 1394، ، صفحه 436-446
چکیده
میزان ذخایر کربوهیدراتهای غیرساختاری در گیاهان میزان سلامتی گیاه و توانایی رشد مجدد بعد از چرا را نشان میدهد. تحقیق حاضر با هدف اینکه شدتهای مختلف برداشت تا چه حد میتواند بر میزان ذخایر کربوهیدراتهای محلول قسمت زیرزمینی گیاهان تأثیرگذار باشد، انجام گرفت. برای انجام تحقیق از یک سایت تحقیقاتی به مساحت یک هکتار در منطقه خشکهرود ...
بیشتر
میزان ذخایر کربوهیدراتهای غیرساختاری در گیاهان میزان سلامتی گیاه و توانایی رشد مجدد بعد از چرا را نشان میدهد. تحقیق حاضر با هدف اینکه شدتهای مختلف برداشت تا چه حد میتواند بر میزان ذخایر کربوهیدراتهای محلول قسمت زیرزمینی گیاهان تأثیرگذار باشد، انجام گرفت. برای انجام تحقیق از یک سایت تحقیقاتی به مساحت یک هکتار در منطقه خشکهرود ساوه استفاده شد. گونههای مورد مطالعه شامل Stipahohenackeriana و Salsolalarcina بود. طی سالهای 1389-1386 چهار شدت برداشت شامل شاهد، 25، 50 و 75 درصد بر روی 40 پایه از هر گونه (به ازای هر تیمار 10 پایه) اعمال گردید. نمونهبرداری از پایهها در دو مرحله پاییز و بهار صورت گرفت. مقدار کربوهیدراتهای محلول نمونهها با استفاده از روش فنل- اسیدسولفوریک اندازهگیری شد. بهمنظور انجام تحقیق طرح آماری کرتهای دو بار خرد شده در زمان در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی (CRD) بهکار گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمون مقایسه میانگین و گروهبندی دانکن استفاده گردید (با استفاده از نرم افزار SAS). با توجه به نتایج بدست آمده اثر گونه و فصل بر روی مقدار کربوهیدرات زیرزمینی هر دو گونه معنیدار شد. بررسی اثرات شدتهای مختلف برداشت نشان داد که تیمارهای شاهد، 25، 50 و 75 درصد بترتیب میانگینهای 75/2، 73/2، 64/2 و 51/2 را در دو گونه بخود اختصاص دادند و از نظر مقدار عددی با هم تفاوت داشتند اما اثر تیمارهای برداشت از نظر بررسی آماری معنیدار نشد. وجود رطوبت مناسب در فصل پاییز باعث رشد مجدد گونه hohenackeriana Stipa میشود که این زمان مصادف با بذردهی گونه Salsolalarcina نیز میباشد. فصل بهار نیز مصادف با آغاز رشد رویشی دو گونه میباشد. این دلایل باعث تخلیه ذخایر کربوهیدرات بخش زیرزمینی دو گونه میشود که میتواند باعث شود اثر تیمارهای برداشت بر تغییر ذخایر کربوهیدرات بخش زیرزمینی دو گونه دیده نشود.
انور سنایی؛ حسین ارزانی؛ علی طویلی؛ مهدی فرح پور
دوره 22، شماره 2 ، مرداد 1394، ، صفحه 275-288
چکیده
استفاده بر اساس پتانسیل و قابلیت مراتع از اهداف تعیین شایستگی میباشد. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی تعیین شایستگی مرتع برای چرای گوسفند بر اساس دستورالعمل (Manual of Suitability for Sheep Grazing) در مراتع طالقان میانی و مقایسه آن با دستورالعمل فائو (1991) انجام شد. بر این اساس مدل نهایی شایستگی از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی، منابع آب و فرسایش خاک مشخص ...
بیشتر
استفاده بر اساس پتانسیل و قابلیت مراتع از اهداف تعیین شایستگی میباشد. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی تعیین شایستگی مرتع برای چرای گوسفند بر اساس دستورالعمل (Manual of Suitability for Sheep Grazing) در مراتع طالقان میانی و مقایسه آن با دستورالعمل فائو (1991) انجام شد. بر این اساس مدل نهایی شایستگی از تلفیق سه معیار پوشش گیاهی، منابع آب و فرسایش خاک مشخص گردید. نمونهبرداری در مناطق معرف تیپهای گیاهی به روش تصادفی-سیستماتیک با استقرار 4 ترانسکت 200 متری و 40 پلات یک متر مربعی در راستای آن صورت گرفت و در هر پلات فهرست گونههای موجود، درصد پوشش هر گونه، درصد ترکیب گیاهان قابل چرای دام و تولید آنها برداشت و محاسبه گردید. بدین منظور نتایج دستورالعمل پیشنهادی با نتایج مدل فائو (1991) با استفاده از آزمون غیر پارامتری ویلکاکسون مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که کم بودن نسبت علوفه قابل دسترس، پایین بودن حد بهرهبرداری مجاز، فرسایش و سازند حساس خاک نسبت به فرسایش (مارن) ، وضعیت فقیر و گرایش منفی در بعضی از تیپها، کوهستانی بودن و شیب زیاد برخی از تیپهای گیاهی را از عوامل محدود کننده شایستگی مراتع منطقه از نظر چرای گوسفند دانست. نتایج نهایی مدل چرای گوسفند نشان داد که هیچ تیپ گیاهی در طبقه S1 و N قرار نگرفت و بیشتر تیپهای منطقه مورد مطالعه در طبقه شایستگی S2 جای گرفتند. بهطوریکه از 9/25576 هکتار مراتع منطقه مورد مطالعه 25/87% (15/22322 هکتار) در طبقه S2 و 75/12% (75/3254 هکتار) در طبقه S3 قرار دارند. نتایج حاصل از مقایسه دو روش تعیین شایستگی نشان داد که اختلاف معنیداری بین دو روش وجود ندارد (01/0P<).
مجتبی اخوان ارمکی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد حسن عصاره؛ علی اشرف جعفری؛ علی طویلی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 558-568
چکیده
تنشهای محیطی بهویژه تنش خشکی از مهمترین عوامل کاهش و اختلال در مراحل مختلف رشد و نمو گیاهی بخصوص جوانهزنی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران است. بدین منظور آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه به اجرا درآمد. در این آزمایش از سه گونه مرتعی از جنس Bromus (Br.tomentellus, Br.inermis, Br.persicus) و چهار تیمار ...
بیشتر
تنشهای محیطی بهویژه تنش خشکی از مهمترین عوامل کاهش و اختلال در مراحل مختلف رشد و نمو گیاهی بخصوص جوانهزنی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران است. بدین منظور آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه به اجرا درآمد. در این آزمایش از سه گونه مرتعی از جنس Bromus (Br.tomentellus, Br.inermis, Br.persicus) و چهار تیمار خشکی (آب مقطر، 3-، 6- و 9- بار) استفاده گردید. در این آزمایش، درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه، نسبت طول ریشهچه به طول ساقهچه، وزن خشک گیاهچه، وزن تر گیاهچه، نسبت وزن خشک به وزن تر گیاهچه، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش تنش خشکی تمامی صفات به طور قابلتوجهی کاهش یافتند. این کاهش در تمامی صفات مورد ارزیابی در تغییر پتانسیل از 3- به 6- بار حداکثر بود. به طور کلی در میان گونههای مورد آزمایش، گونه Br.tomentellus در پتانسیلهای مورد مطالعه جوانهزنی مناسبی را نشان داد و از این نظر بر سایر گونهها برتری معنیداری داشت. از عاملهای مورد ارزیابی، طول گیاهچه و شاخص بنیه بذر بیشترین واکنش را به تغییر پتانسیل آب نشان دادند. البته در بین سطوح تنش خشکی، پتانسیلهای 6- و 9- بار بهترین سطوح جهت ارزیابی مقاومت به خشکی بودند.
رضا یاری؛ علی طویلی؛ سلمان زارع
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 624-636
چکیده
فعالیتهای مدیریتی ازقبیل قرق و احداث هلالی آبگیر تأثیر زیادی بر شاخصهای سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مراتع میگذارد. برای بهرهبرداری مستمر و پایدار از مرتع، این تغییرات باید شناخته و مدیریت شوند. شاخصهای سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مرتع به محققان کمک میکنند که در مورد اثرهای فعالیتهای مدیریتی اعمال شده، قضاوت نمایند. هدف ...
بیشتر
فعالیتهای مدیریتی ازقبیل قرق و احداث هلالی آبگیر تأثیر زیادی بر شاخصهای سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مراتع میگذارد. برای بهرهبرداری مستمر و پایدار از مرتع، این تغییرات باید شناخته و مدیریت شوند. شاخصهای سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مرتع به محققان کمک میکنند که در مورد اثرهای فعالیتهای مدیریتی اعمال شده، قضاوت نمایند. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیتهای اصلاحی قرق و احداث هلالی آبگیر بر شاخصهای سطحی خاک و ویژگیهای عملکردی مرتع میباشد. بدینمنظور سه منطقه قرق رهاشده، قرق و قرق به همراه احداث هلالی آبگیر در مراتع سرچاه عماری بیرجند انتخاب و تأثیر هر یک از فعالیتهای مدیریتی مذکور بر شاخصهای سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مرتع با استقاده از روش تحلیل عملکرد چشمانداز (LFA) مورد بررسی قرار گرفت. در این روش برای تعیین 3 ویژگی عملکردی مرتع شامل پایداری، نفوذپذیری و چرخه مواد غذایی از 11 شاخص سطح خاک استفاده میشود. این شاخصها عبارتند از: پوشش سطح زمین، لاشبرگ، پوشش قابلتبدیل به هوموس، پوشش کریپتوگام، شکنندگی لایه سطحی خاک، مواد فرسایشیافته، شکلهای فرسایش، میکروتوپوگرافی، طبیعت سطح خاک، آزمایش پایداری در مقابل رطوبت و بافت خاک. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS 16.0 و با استفاده از آزمون غیرپارامتری کروسکالوالیس و آزمون چنددامنهای دانکن انجام گردید. نتایج نشان داد که در اثر فعالیتهای مدیریتی اعمال شده شاخصها و ویژگیهای عملکردی مرتع تغییر یافتهاند. بهطوریکه بین تمامی 11 شاخص سطح خاک بجز شکلهای فرسایش و پوشش کریپتوگام اختلاف معنیداری در سه منطقه مورد مطالعه وجود دارد (P<0.05). بدینترتیب بین سه شاخص عملکردی مرتع در سه منطقه مذکور نیز اختلاف معنیداری وجود دارد. بنابراین نتایج حکایت از این دارد که عملیات اصلاحی قرق و احداث هلالی آبگیر باعث بهبود ویژگیهای عملکردی مرتع میشود.
حسین آذرنیوند؛ علی طویلی؛ سیدعلی صادقی سنگدهی؛ محمد جعفری؛ محمد علی زارع چاهوکی
دوره 18، شماره 3 ، آذر 1390، ، صفحه 372-383
چکیده
آگاهی از نیازهای اکولوژیک و بومشناختی گونههای مرتعی میتواند در جهت برنامهریزی و مدیریت جوامع گیاهی و حفظ، احیاء و بهرهبرداری از اکوسیستمهای مرتعی بسیار حائز اهمیت باشد. مطالعه پیشرو به بررسی خصوصیات اکولوژیک و رویشگاهی گونه نتر (Astragalus squarrosus) در رویشگاههای کاشان پرداخته است. از این رو، در هریک از مناطق مورد مطالعه ...
بیشتر
آگاهی از نیازهای اکولوژیک و بومشناختی گونههای مرتعی میتواند در جهت برنامهریزی و مدیریت جوامع گیاهی و حفظ، احیاء و بهرهبرداری از اکوسیستمهای مرتعی بسیار حائز اهمیت باشد. مطالعه پیشرو به بررسی خصوصیات اکولوژیک و رویشگاهی گونه نتر (Astragalus squarrosus) در رویشگاههای کاشان پرداخته است. از این رو، در هریک از مناطق مورد مطالعه نمونهبرداری از خاک در طول چهار ترانسکت و در دو عمق30-0 و60-30 سانتیمتری و نمونهبرداری از گونه گیاهی نیز در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی انجام شد. بررسی خاک رویشگاههای نتر نشان داد که این گونه اغلب در خاکهای شنی لومی تا لومی شنی رویش داشته و در دامنه هدایتالکتریکی 4/0 تا 2/4 دسیزیمنس بر متر و pH 49/7 تا 17/8 توانایی ادامه حیات دارد. نتایج مطالعات پوشش گیاهی نشان داد که در رویشگاههای این گونه میانگین تولید سال جاری 3/78 کیلوگرم در هکتار و میانگین تراکم گونهA. squarrosus 9/1322 پایه در هکتار بوده است. نتایج بررسیهای انجام شده بر روی خصوصیات کیفی علوفه در گونه A. squarrosus در سه مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی نشان داد که با پیشرفت مرحله رویشی 6/3 درصد از میزان پروتئین خام و 82/0 درصد از میزان کربن آلی گیاه کاسته شده است. همچنین با کاهش ماده خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) و افزایش 1/4 درصدی میزان دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF) در مرحله بذردهی، از ارزش غذایی گونه نتر بطور چشمگیری کاسته شده و کیفیت علوفه این گونه بشدت کاهش یافته است.
فهیمه عرب؛ علیاشرف جعفری؛ محمدحسن عصاره؛ محمد جعفری؛ علی طویلی
دوره 18، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 17-31
چکیده
دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، ...
بیشتر
دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، 200، 300 و400 میلیمولار کلرید سدیم و کلسیم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار استفاده شد. در شرایط ژرمیناتور درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر محاسبه و طول ساقه و ریشهچه و وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد و در آزمایش گلخانه طول ساقه و ریشه، وزن خشک گیاهچه، نسبت وزن حشک به تر، سطح برگ و سطح ویژه برگ اندازهگیری شد. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که با افزیش شوری درصد جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، وزن خشک گیاهچه، سطح برگ و سطح ویژه برگ در هر دو گونه کاهش و نسبت وزن خشک به وزن تر افزایش پیدا کرد. در هر دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گونه Ag.elongatum نسبت به شوری مقاومتر از Ag.desertorum بود. البته تجزیه پروبیت برای تعیین غلظت شوری دز کشنده 50% و 90% گیاهچهها در هر دو گونه استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تجزیه پروبیت نشان داد که غلظت نمک 154 و 474 میلیمولار نمک کلرید سدیم و کلسیم باعث از بین رفتن50 درصد بذرهای زنده بهترتیب در Ag.deserterumو Ag.elongatum میشود. بطور کلی نتایج بدستآمده از این آزمایش نشان داد که درجه مقاومت به شوری در گونه Ag.elongatum بهمراتب بیشتر است و در مقایسه با Ag.desertorum استفاده از این گونه در اصلاح و احیاء مراتع مناطق شور کشور ارجحتر است. دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، 200، 300 و400 میلیمولار کلرید سدیم و کلسیم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار استفاده شد. در شرایط ژرمیناتور درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر محاسبه و طول ساقه و ریشهچه و وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد و در آزمایش گلخانه طول ساقه و ریشه، وزن خشک گیاهچه، نسبت وزن حشک به تر، سطح برگ و سطح ویژه برگ اندازهگیری شد. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که با افزیش شوری درصد جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، وزن خشک گیاهچه، سطح برگ و سطح ویژه برگ در هر دو گونه کاهش و نسبت وزن خشک به وزن تر افزایش پیدا کرد. در هر دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گونه Ag.elongatum نسبت به شوری مقاومتر از Ag.desertorum بود. البته تجزیه پروبیت برای تعیین غلظت شوری دز کشنده 50% و 90% گیاهچهها در هر دو گونه استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تجزیه پروبیت نشان داد که غلظت نمک 154 و 474 میلیمولار نمک کلرید سدیم و کلسیم باعث از بین رفتن50 درصد بذرهای زنده بهترتیب در Ag.deserterumو Ag.elongatum میشود. بطور کلی نتایج بدستآمده از این آزمایش نشان داد که درجه مقاومت به شوری در گونه Ag.elongatum بهمراتب بیشتر است و در مقایسه با Ag.desertorum استفاده از این گونه در اصلاح و احیاء مراتع مناطق شور کشور ارجحتر است. دو گونه Agropyron desertorumوAg.elongatum از لحاظ تولید علوفه سبز و خشک دارای ارزش فراوانی میباشند. بهدلیل تولید بالا و قابلیت پذیرش عالی توسط دام، ارزش خاصی برای اوایل فصل، جهت چرای دام دارند. بنابراین تحقیق حاضر برای بررسی اثر شوری در دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گیاهچه طی دو آزمایش در ژرمیناتور و گلخانه انجام گردید. از تیمارهای شاهد، 100، 200، 300 و400 میلیمولار کلرید سدیم و کلسیم در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار استفاده شد. در شرایط ژرمیناتور درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی و شاخص بنیه بذر محاسبه و طول ساقه و ریشهچه و وزن خشک گیاهچه اندازهگیری شد و در آزمایش گلخانه طول ساقه و ریشه، وزن خشک گیاهچه، نسبت وزن حشک به تر، سطح برگ و سطح ویژه برگ اندازهگیری شد. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که با افزیش شوری درصد جوانهزنی، طول ساقهچه، طول ریشهچه، وزن خشک گیاهچه، سطح برگ و سطح ویژه برگ در هر دو گونه کاهش و نسبت وزن خشک به وزن تر افزایش پیدا کرد. در هر دو مرحله جوانهزنی و رشد رویشی گونه Ag.elongatum نسبت به شوری مقاومتر از Ag.desertorum بود. البته تجزیه پروبیت برای تعیین غلظت شوری دز کشنده 50% و 90% گیاهچهها در هر دو گونه استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تجزیه پروبیت نشان داد که غلظت نمک 154 و 474 میلیمولار نمک کلرید سدیم و کلسیم باعث از بین رفتن50 درصد بذرهای زنده بهترتیب در Ag.deserterumو Ag.elongatum میشود. بطور کلی نتایج بدستآمده از این آزمایش نشان داد که درجه مقاومت به شوری در گونه Ag.elongatum بهمراتب بیشتر است و در مقایسه با Ag.desertorum استفاده از این گونه در اصلاح و احیاء مراتع مناطق شور کشور ارجحتر است.
غلامرضا زهتابیان؛ مهرنوش قدیمی؛ علی طویلی؛ جمال بخشی
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 353-361
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین فاکتورهای محیطی آب و پوشش گیاهی میباشد؛ به عبارت دیگر، یافتن فاکتورهایی میباشد که بیشترین تأثیر را در پراکنش تیپهای پوشش گیاهی در حاشیه پلایای اراک دارند. پس از تهیه نقشه اولیه پوشش گیاهی اقدام به نمونهگیری از آب و پوشش گیاهی گردید. سپس متغیرهای آب شامل K،Na،Cl،Mg، %Na(درصد سدیم تبادلی)، Th،SAR، ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین فاکتورهای محیطی آب و پوشش گیاهی میباشد؛ به عبارت دیگر، یافتن فاکتورهایی میباشد که بیشترین تأثیر را در پراکنش تیپهای پوشش گیاهی در حاشیه پلایای اراک دارند. پس از تهیه نقشه اولیه پوشش گیاهی اقدام به نمونهگیری از آب و پوشش گیاهی گردید. سپس متغیرهای آب شامل K،Na،Cl،Mg، %Na(درصد سدیم تبادلی)، Th،SAR، Co3، Hco3، So4، TDS (سختی کل)، EC، pH و Anion (سولفاتها، بیکربناتها و کلرات) اندازهگیری گردید. سپس با استفاده از تکنیکهای چندمتغیره شامل آنالیز مؤلفه اصلی (PCA) و آنالیز تطبیق متعارفی (CCA) دادههای جمعآوریشده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که الگوی پراکنش گونههای گیاهی با منیزیم، سختی آب، کلر، مجموع یونها، هدایتالکتریکی و آنیون آب ارتباط دارند. همچنین با توجه به نتایج میتوان گفت که مطابق وضعیت زیستگاه، احتیاجات اکولوژیکی و دامنه تحمل هر گونه رابطه مهمی با خصوصیات آب دارد
جمال ایمانی؛ علی طویلی؛ عیسی بندک؛ بهرام قلینژاد
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 393-401
چکیده
ارزیابی پوشش گیاهی یکی از موارد مهم برای مدیریت صحیح مراتع میباشد. به همین منظور درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گیاهان در 4 منطقه مرجع (گورستان)، مرتع خصوصی، منطقه کلید و منطقه بحرانی (مجاور روستا) مورد بررسی قرار گرفت. در هر کدام از منطقه یادشده، 5 ترانسکت 100 متری به فاصله 20 متر از هم (به دلیل وضع پراکنش و تراکم گیاهان) و در امتداد هر ...
بیشتر
ارزیابی پوشش گیاهی یکی از موارد مهم برای مدیریت صحیح مراتع میباشد. به همین منظور درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گیاهان در 4 منطقه مرجع (گورستان)، مرتع خصوصی، منطقه کلید و منطقه بحرانی (مجاور روستا) مورد بررسی قرار گرفت. در هر کدام از منطقه یادشده، 5 ترانسکت 100 متری به فاصله 20 متر از هم (به دلیل وضع پراکنش و تراکم گیاهان) و در امتداد هر ترانسکت 10 پلات 1 متر مربعی با توجه به نوع گونهها و نحوه پراکنش آنها مستقر گردید. بهطوریکه درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گونهها در داخل کوادراتها اندازهگیری شد. بنابراین برای اندازهگیری تولید از روش قطع و توزین استفاده گردید. جهت تجزیه آماری از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون چند دامنه دانکن استفاده گردید. نتایج مبین تفاوت معنیدار بین تولید 4 منطقه در سطح 5 درصد، تراکم در سطح 1 درصد و پوشش در سطح 10 درصد میباشد. نتایج نشان داد که با حرکت از سمت منطقه مرجع به سمت منطقه بحرانی درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم گونههای گیاهی به طور چشمگیری کاهش مییابد. بهطوریکه گیاهان خوشخوراک (کلاس I) در منطقه مرجع، گیاهان با خوشخوراکی کمتر در مرتع خصوصی و گونههای با خوشخوراکی کم یا غیرخوشخوراک و مهاجم در منطقه مشترک روستا و بحرانی بیشترین میزان درصد پوشش تاجی، تولید و تراکم را بخود اختصاص دادند. گراسهای دائمی و خوشخورک مانند Bromus tomentellus و Hordeum bulbosum دارای بیشترین درصد پوشش، تولید و تراکم در منطقه مرجع بودند و بهتدریج با افزایش شدت چرا از درصد گونههای خوشخوراک کاسته شد و به درصد گونههای با خوشخوراکی کم و غیرخوشخوراک ازجمله Boisseria squarrosa و Centaurea virgata افزوده شده است. این تحقیق نشان داد که چرای بیش از حد با ایجاد تغییرات منفی در خصوصیات پوشش گیاهی، پایداری اکوسیستمهای مرتعی را به خطر میاندازد.
علی طویلی؛ سلمان زارع؛ رضا یاری
دوره 17، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 466-475
چکیده
امروزه با توجه به رویکرد جهانی به مقوله بیابان و لزوم استفاده از گیاهان سازگار با این شرایط جهت مهار بیابانزایی، لازم است که نسبت به شناخت و رفع موانع تولید و استقرار این گیاهان اقدام شود. گیاه Ammodendron persicum یکی از گونههای بااهمیت و سازگار با شرایط بیابان میباشد. تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیر تیمارهای مختلف شکست خواب و ...
بیشتر
امروزه با توجه به رویکرد جهانی به مقوله بیابان و لزوم استفاده از گیاهان سازگار با این شرایط جهت مهار بیابانزایی، لازم است که نسبت به شناخت و رفع موانع تولید و استقرار این گیاهان اقدام شود. گیاه Ammodendron persicum یکی از گونههای بااهمیت و سازگار با شرایط بیابان میباشد. تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیر تیمارهای مختلف شکست خواب و تحریک جوانهزنی بذر گیاه A. persicum و پیشنهاد مؤثرترین تیمار در افزایش جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچهها انجام گردید. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تیمارها شامل خراشدهی با اسید سولفوریک غلیظ با دو زمان 10 و 15 دقیقه، خراشدهی با کاغذ سمباده، خراشدهی با آبگرم با دو زمان 10 و 15 دقیقه، نیترات پتاسیم 1/0 و 2/0 درصد و تیمار ترکیبی خراشدهی به همراه نیترات پتاسیم 1/0 و 2/0 درصد بود. براساس نتایج بدستآمده تیمار خراشدهی با کاغذ سمباده بهترین تیمار در شکست خواب و تحریک جوانهزنی بذر A. persicumتشخیص داده شد، بهطوریکه این تیمار باعث افزایش جوانهزنی از حدود 3 درصد به 68 درصد گردید.
جمال ایمانی؛ علی طویلی؛ عیسی بندک؛ محمد خسروی
دوره 17، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 234-242
چکیده
طرحهای پخش سیلاب با اهداف مختلفی اجرا میشوند که یکی از آنها افزایش پوشش گیاهیست. پخش سیلاب باعث افزایش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش علوفه تولیدی میشود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرهای پخش سیلاب در تغییرات کمی پوشش گیاهی میباشد. این بررسی در آبخوان میهم قروه انجام شد. با توجه به اینکه در هر بار بارندگی منجر به ایجاد سیلاب، ...
بیشتر
طرحهای پخش سیلاب با اهداف مختلفی اجرا میشوند که یکی از آنها افزایش پوشش گیاهیست. پخش سیلاب باعث افزایش رطوبت خاک و در نتیجه افزایش علوفه تولیدی میشود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرهای پخش سیلاب در تغییرات کمی پوشش گیاهی میباشد. این بررسی در آبخوان میهم قروه انجام شد. با توجه به اینکه در هر بار بارندگی منجر به ایجاد سیلاب، 6 عرصه آبگیری شده و در 2 عرصه مجاور آبگیری صورت نمیگیرد، بنابراین 6 عرصه بهعنوان منطقه پخش سیلاب و 2 عرصه بهعنوان منطقه شاهد در نظر گرفته شد. نمونهبرداریها در داخل 8 قطعه یادشده انجام شد. بدین منظور 5 ترانسکت 100 متری در هر قطعه و بر روی هر ترانسکت 10 پلات 1 مترمربعی با توجه به پراکنش پوشش گیاهی مستقر گردید. درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم در داخل پلاتها ثبت شد. همچنین با استفاده از روش قطع و توزین رشد سال جاری گیاهان بهعنوان تولید گیاهی اندازهگیری شد. پس از جمعآوری دادهها، تجزیه آماری با استفاده از آزمون t جفت نشده انجام شد. نتایج نشاندهنده وجود تفاوت معنیدار بین پوشش دو عرصه در سطح 10 درصد و تولید در سطح 5 درصد میباشد. ولی بین تراکم عرصه پخش و عرصه عدم پخش تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود ندارد. نتایج بدستآمده نشانگر افزایش درصد پوشش تاجی از 91/41 به 18/62 درصد در مجموع قطعات پخش سیلاب در سال مورد مطالعه است. بهطوریکه میزان تولید نیز از 17/467 کیلوگرم در هکتار در عرصه عدم پخش به 17/632 کیلوگرم در هکتار در عرصه پخش سیلاب افزایش یافت. تراکم نیز از 18/1 پایه در متر مربع در عرصه عدم پخش سیلاب به 59/1 پایه در متر مربع در عرصه پخش سیلاب افزایش یافته است. بعضی از گونههای گیاهی که از نظر خوشخوراکی کلاس سه میباشند در عرصه عدم پخش سیلاب نسبت به عرصه پخش افزایش یافتهاند.
مرتضی صابری؛ علی طویلی
دوره 17، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 51-60
چکیده
گونه Puccinellia distans گیاهی چندساله و مرتعی از تیره گندمیان است. در این تحقیق برای بررسی اثر پرایمینگ بر جوانهزنی بذر گونه مذکور، آزمایشی در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام شد. تیمارهای پرایمینگ بذر عبارت بودند از: سه سطح اسید سالیسیلیک (100، 200 و 300 میلیگرم در لیتر)، سه سطح اسید جیبرلیک (125، 250 و 500ppm ) و دو سطح اسید اسکوربیک (100 ...
بیشتر
گونه Puccinellia distans گیاهی چندساله و مرتعی از تیره گندمیان است. در این تحقیق برای بررسی اثر پرایمینگ بر جوانهزنی بذر گونه مذکور، آزمایشی در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام شد. تیمارهای پرایمینگ بذر عبارت بودند از: سه سطح اسید سالیسیلیک (100، 200 و 300 میلیگرم در لیتر)، سه سطح اسید جیبرلیک (125، 250 و 500ppm ) و دو سطح اسید اسکوربیک (100 و 300 میلیگرم در لیتر). مدت زمان پرایم تیمارها بهترتیب 10، 24 و 8 ساعت در نظر گرفته شد. ضمناً از آبمقطر بهعنوان شاهد استفاده شد. بهطوریکه در این آزمایش صفاتی از قبیل درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها نشان داد که بین تیمارها از نظر درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی در سطح 1 درصد تفاوت معنیدار وجود دارد و پرایمینگ بذر، افرایش درصد جوانهزنی و سرعت جوانهزنی را در پی داشته است. پرایمینگ بذرها با محلول اسید سالیسیلیک 300 میلیگرم در لیتر موجب جوانهزنی بهتر در مقایسه با سایر محلولها شد. پرایمینگ بذرها با این محلول در مقایسه با بذرهای پرایم نشده 40 % جوانهزنی و 8/1 (بذر/ روز) سرعت جوانهزنی بیشتری داشت.
زینب نوری کیا؛ سیداکبر جوادی؛ اکبر فخیره؛ علی طویلی؛ محمد علی زارع چاهوکی؛ حمیدرضا عباسی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1388، ، صفحه 574-585
چکیده
هـدف از این تحقیق مقایسه عناصر N, P, kدر خاک پای سه گونه مرتعی taui Agropyron ،Astragalus ammodendron و tomentellusBromus و خاک منطقه شاهد است. به نحویکه پس از شناسایی رویشگاههای این سه گونه در منطقه شازند اراک، در انتهای فصل رویش (تابستان 1386) نمونهبرداری در مناطق معرف هر رویشگاه به روش تصادفی سیستماتیک از خاک انجام شد. به طوریکه برای بررسی ...
بیشتر
هـدف از این تحقیق مقایسه عناصر N, P, kدر خاک پای سه گونه مرتعی taui Agropyron ،Astragalus ammodendron و tomentellusBromus و خاک منطقه شاهد است. به نحویکه پس از شناسایی رویشگاههای این سه گونه در منطقه شازند اراک، در انتهای فصل رویش (تابستان 1386) نمونهبرداری در مناطق معرف هر رویشگاه به روش تصادفی سیستماتیک از خاک انجام شد. به طوریکه برای بررسی ویژگیهای مورد مطالعه در هرگونه در امتداد 4 ترانسکت (2 ترانسکت به صورت موازی و 2 ترانسکت به صورت عمودی)، تعداد 10 پلات یک مترمربعی مستقر گردید. بنابراین در ابتدا و انتهای هر ترانسکت در داخل پلات اول و آخر نمونهبرداری خاک از پای گونهها از دو عمق 10-0 و 40-10 سانتیمتری خاک انجام شد. همچنین نمونهبرداری از مناطق شاهد (بدون گونه) برداشت و سپس خصوصیات نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک اندازهگیری شد. پس از بررسی دادهها، تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از آزمونهای تجزیه واریانس و آزمونt مستقل انجـام شد. نتایج حکایت از این دارد که در خاک عمق اول گـونهAg.tauri مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم بیشتر از دو گونه دیگر میباشد و اغلب موارد مقدار عناصر نیتروژن و پتاسیم در خاک زیر گونهها بیش از خاک منطقه شاهد است که نشاندهنده افزایش حاصلخیزی در خـاک زیر گونهها نسبت به مناطق شاهد میباشد که میتوان آن را ناشی از ریزش اندام هوایی این گیاهان و در نتیجه تشدید فعالیتهای بیولوژیک موجودات زنده دانست.
محمد جعفری؛ فاطمه پناهی؛ حسن احمدی؛ حمیدرضا عباسی؛ محمد موسوی؛ محمد علی زارع؛ علی طویلی
دوره 13، شماره 3 ، آذر 1385، ، صفحه 278-283
چکیده
پدیده بیابانزایی با مشکلات ناشی از آن بیشترین نمود عینی خود را بر خاک بهجا میگذارد، بنابراین اگر به طریقی بتوان تغییرات ایجادشده در خاک را مورد ارزیابی قرار داد شدت بیابانی شدن منطقه مشخص میشود. در این تحقیق شاخصهای EC، عمق خاک، بافت و میزان سنگریزه عمقی برای بررسی معیار خاک جهت ارزیابی شدت بیابانزایی پیشنهاد شده ...
بیشتر
پدیده بیابانزایی با مشکلات ناشی از آن بیشترین نمود عینی خود را بر خاک بهجا میگذارد، بنابراین اگر به طریقی بتوان تغییرات ایجادشده در خاک را مورد ارزیابی قرار داد شدت بیابانی شدن منطقه مشخص میشود. در این تحقیق شاخصهای EC، عمق خاک، بافت و میزان سنگریزه عمقی برای بررسی معیار خاک جهت ارزیابی شدت بیابانزایی پیشنهاد شده است و عرصههایی در استان قم با وضعیتهای مختلف از لحاظ بیابانی شدن شامل عرصه سلیمان با خطر بیابانی شدن کم، گازران عرصه در معرض خطر بیابانی شدن و حسینآباد میشمست به عنوان عرصه بیابانی انتخاب شدند. در هر منطقه 5 تکرار برای نمونههای خاک در نظر گرفته شد و دو لایه سطحی و عمقی در پروفیلها مورد مطالعه قرار گرفتند و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. جهت بررسی ویژگیهای مختلف خاک در هر ایستگاه در خاک سطحی و تحتانی و اثر متقابل آنها بر یکدیگر از طرح کرتهای خرد شده استفاده شد. توان بالفعل بیابانزایی در هر منطقه و در هر واحد خاک با استفاده از فرمول بدست آمد که در آن توان بالفعل بیابانزایی،وضعیت بالفعل بیابانزایی هر یک از شاخصها و n تعداد شاخصها میباشد. شدت بیابانزایی در هر سه منطقه متوسط برآورد شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که میان ایستگاهها از نظر سنگریزه و بافت اختلاف معنیدار وجود دارد و نتایج حاصل از آزمون دانکن ایستگاههای گازران و سلیمان را در یک زیرمجموعه قرار داد. روش بکار رفته در این تحقیق با توجه به بانک اطلاعاتی خاک کشور و سازگار با اقلیم خشک و نیمهخشک طراحی شده است. از معایب آن میتوان به امتیازدهی این روش اشاره کرد که دامنه امتیازدهی را محدود کرده است. بیتردید نتایج حاصل از معیار خاک باید با دیگر معیارها مانند اقلیم، پوشش،آب و... جمعبندی شود تا بتوان در مورد وضعیت بالفعل پدیده بیابانزایی در یک منطقه ارزیابی لازم را انجام داد. نتایج بدست آمده کمک خواهد کرد تا وضعیت بیابانزایی از منظر خاک در کشور گامی به جلو بردارد و شاخصهایی مطابق الگوی ایرانی ارائه گردد.